نويسنده: مهدي مهريزي

 
(1)
بي درنگ حديث به معناي گسترده‌ي «فعل، قول و تقرير معصوم»، جايگاهي بس مهم در دين شناسي، علوم اسلامي و فرهنگ مسلمين داشته و دارد. (1)
و در زمره‌ي آنان شيعيان، از آغاز توجه به حديث، تاکنون تلاش‌هاي طاقت فرسايي را در حفظ، کتابت، تدوين و تبويب، شرح، ترجمه و تکميل «علوم الحديث» از قبيل: رجال، درايه و. . . متحمل شده‌اند. ميراث بر جاي مانده‌ي آنان، در اين زمينه‌ها گواه صدق اين دعوي است.
راويان شيعي در خلوت کوچه‌ها، کنج مساجد، سفر و حضر (2) با صرف هزينه‌هاي هنگفت (3) حديث را فراگرفته و منتشر مي‌ساختند.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
بجز زراره، ابوبصير، محمد بن مسلم و بُرَيد بن معاويه، کسي ياد و سخنان پدرم را زنده نداشت. اگر اينان نبودند کسي اين‌ انديشه را درک نمي‌کرد. اينان حافظان دين و امين‌هاي پدرم در حلال و حرامند. (4)
محمد بن ابي عمير، 94 کتاب از خود به جاي گذاشت. (5) فضل بن شاذان صاحب 280 کتاب بود. (6) محمد بن مسعود عياشي بيش از 200 کتاب تأليف کرده است. (7) علي بن مهزيار اهوازي 33 کتاب (8) و حسين بن سعيد اهوازي 30 کتاب نوشته است. (9)
محمد بن يعقوب کليني بيست سال در تدوين کتاب الکافي کوشيد. (10) شيخ صدوق، 300 مُصنف در حديث پديد آورد (11) و. . . .
تعداد کتب حديثي چاپ شده بيش از 200 عنوان است.
مجموع احاديث گردآوري شده در کتب اربعه، بحارالأنوار، الوافي، وسائل الشيعة و مستدرک الوسائل از صد هزار حديث تجاوز مي‌کند.
در بخش شرح و تعليقه نويسي مي‌توان از مرآة العقول (شرح الکافي)، ملاذ الأخيار (شرح تهذيب الأحکام) از علامه مجلسي و روضة المتقين (شرح کتاب من لايحضره الفقيه) از محمدتقي مجلسي، شرح ملاصدرا بر کافي، شرح ملاصالح مازندراني بر کافي و تعليقه‌ي ميرداماد بر کافي نام برد.
شرح‌هاي صحيفه‌ي سجاديه چون رياض السالکين از سيد علي خان کبير (12)، و شرح‌هاي نهج البلاغه چون شرح ابن ميثم بحراني و منهاج البراعة از ميرزا حبيب الله خويي (13) و شروحي که بر زيارت‌ها و ادعيه نوشته شده، چون الأنوار اللامعة (شرح زيارت جامعه) از سيد عبدالله شبر (14) و شرح زيارت عاشورا از ابوالمعالي کلباسي (15)، نيز از اين قبيلند.
در ترجمه‌ي کتب حديث و اخبار نيز يادگارهاي قابل توجهي بر جاي مانده است. نمونه‌هاي چون: ترجمه‌ي تفسير منسوب به امام عسکري (عليه السلام)، ترجمه‌ي تهذيب الأحکام، ترجمه‌ي برخي از جلدهاي بحارالأنوار، ترجمه‌ي ثواب الأعمال، ترجمه‌ي نهج البلاغه، صحيفه‌ي سجاديه، عيون الأخبار (16) و. . . از اين بابند.
اينها پاره‌اي از مجاهدت‌هاي علمي در قلمرو اخبار و احاديث بود. در حوزه‌ي «علوم الحديث» يعني رجال و دراية الحديث نيز روايت ميراث‌هاي گران قدري هستيم.
در زمينه‌ي علم رجال، آثار چاپ شده‌ي موجود بيش از پنجاه عنوان است. از «اختيار معرفة الرجال» اثر کشي (م قرن 4) گرفته تا «قاموس الرجال» اثر علامه محمد تقي شوشتري (م 1374 ش) و «معجم رجال الحديث» نوشته‌ي آية الله ابوالقاسم خويي (م 1413 ق).
اينها بجز نسخه‌هاي خطي است که در کتابخانه‌ها موجود است يا در کتابنامه‌ها از آن ياد شده است.
در حوزه‌ي دراية الحديث نيز نوشته‌هاي گران قدري را به ارث برده ايم.
از «دراية الحديث» اثر زين الدين العاملي (م 965 ق) و «الوجيزه» نوشته شيخ بهايي (م 1011 ق) و «الرواشح السماويه» اثر ميرداماد (م 1041 ق) گرفته تا «سماء المقال» کلباسي (م 1356 ق) و «جامع المقال» طريحي (م 1085) تا «قواعد الحديث» محيي الدين غريفي و «بحوث في علم الرجال» محمد آصف المحسني، بخشي از ماندگاري‌هاي اين بخش است.
اينها پژوهش‌هايي بود که از گذشته تا کنون در اين زمينه ادامه داشته است.
(2)
در تاريخ معاصر تشيع نيز کارهاي ارزشمند، بجا و مناسبي به صورت فردي و گروهي در خدمت به «ثقل اصغر» آغاز شده است.
در اينجا فهرستي از آن را به اختصار نقل مي‌کنيم:

1. معجم نويسي و راهنماسازي

تا کنون معجم‌هاي لفظي متعددي براي نهج البلاغه، اصول کافي، کتب الربعه، صحيفه سجاديه، غرر الحکم، وسايل الشيعه، بحارالأنوار، مستدرک الوسائل و معجم‌هاي موضوعي‌اي براي نهج البلاغه و صحيفه‌ي سجاديه عرضه شده است. اين عملِ شايسته هنوز نيز ادامه دارد. گرچه در اين اواخر کار به تکرار کشيده شده است.

2. تصحيح و تحقيق

يکي از خدمات علمي و ارزشمند، احياي ميراث حديثي شيعه، در جهت اتقان، تصحيح و ارائه‌ي زيبايي آن است.
اين کار با تلاش‌هاي بسيار پرارج استاد علي اکبر غفاري و مرحوم جلال الدين حسيني اُرمَوي و. . . آغاز شد و اينک به صورت کارهاي جمعي ادامه دارد.
کتب بسياري چون وسائل الشيعة، مستدرک الوسائل، الوافي، کتب شيخ صدوق و. . . تاکنون تحقيق شده است و مراکزي چون «مؤسسة آل البيت لاحياء التراث»، «مؤسسة الإمام المهدي (عليه السلام)» و «مکتبة الإمام أميرالمؤمنين (عليه السلام)» هم اکنون اين کار را دنبال مي‌کنند.

3. مسند نويسي

سنت تفکيک روايات هر يک از معصومين و راويان آنها، گرچه در گذشته به صورت ‌اندک سابقه داشته و مي‌توان از «عيون أخبار الرضا» اثر شيخ صدوق و «العوالم» نوشته‌ي عبدالله بحراني و «مسائل علي بن جعفر» نام برد، اما در اين دوره، با شکل گسترده تري آغاز شده است. در اين مورد مي‌توان از آثار استاد عزيز الله عطاردي چون: مسند الإمام الرضا (عليه السلام)، مسند الإمام الکاظم (عليه السلام)، مسند الإمام الجواد (عليه السلام) و مسند الإمام المجتبي (عليه السلام) نام برد.
همچنين کتب ديگري چون: «مسند الرسول الأکمر» اثر يحيي فلسفي دارابي، «کلمة الرسول الأعظم» نوشته‌ي سيد حسن شيرازي، «مکاتب الرسول» نوشته‌ي استاد محقق علي احمدي ميانجي، «کلمة الامام الحسن» اثر سيد حسن شيرازي، «الروائع الرائعة»، اثر مصطفي موسوي، «بلاغة الحسين» از مصطفي موسوي و «موسوعة کلمات الامام الحسين» از پژوهش‌هاي انجام يافته‌ي پژوهشکده‌ي باقر العلوم، در اين زمينه‌ي تاليف شده است.
برخي نيز در گردآوري مسانيد راويان کوشيده‌اند؛ از جمله «مُسنَد زُرارة» و «مسند قيس البجلي» اثر بشير محمدي مازندراني.

4. گزيده نويسي و تلخيص

اين کار توسط آقاي محمد باقر بهبودي درباره‌ي کتب اربعه انجام شده است. اين عمل، گرچه از سوي برخي مقبول نيفتاد و ايرادهايي بر مؤلف وارد ساختند، اما به دلايلي چون: هم سطح نبودن مخاطبان اين کتب و وجود برخي روايت‌هاي جعلي و مطرود عملي مطلوب و پسنديده است. روشن است که اين عمل به معناي محو و نابود ساختن کتاب اصل نيست تا به ميراث فرهنگي و علمي لطمه‌اي وارد سازد.

5. واحد سازي کتب و مجموعه‌هاي حديثي

جمع روايات شيعه در يک مجموعه‌ي بزرگ، ارزشمند و بزرگ است. محدثان بزرگي چون علامه مجلسي، شيخ حر عاملي، ملامحسن فيض کاشاني و محدث نوري با همين انگيزه دست به خلق موسوعه‌هاي بزرگ خود زدند.
اين کار در سطح گسترده - که همه کتب و حتي موسوعه‌هاي قبلي را نيز شامل شود - امري لازم و ضروري بود که به همت بلند و تلاش بي وقفه‌ي مهندس عليرضا برازش آغاز شده است.
ايشان کار خود را با تاليف، «مجمع الأنوار - الشکر و الصبر» آغاز کرد و سپس با طرح کاملتري با عنوان «جامع الأحاديث» آن را به کمال رساند. در اين طرح بيش از 800 عنوان کتاب حديثي در محدوده‌ي کار قرار دارد.
پيش درآمد اين کار عظيم، عرضه‌ي معجمه‌هاي بحار الأنوار، مستدرک الوسائل و کتب اربعه در فاصله‌ي زماني‌ اندک بود.
(3)
اين بود فهرستواره‌اي از ميراث فرهنگي تشيع در زمينه‌ي حديث؛ اما نه کارهاي انجام شده در گذشته بي نقص است و نه کارهاي برجاي مانده، کم.
گرچه توجه به حديث تا بدان جا پيش رفته که به مهجوريت قرآن گراييده و سبب حذف کتاب الهي از پاره‌اي حوزه‌هاي پژوهشي و علمي شده است، (17) اما تحقيق‌هاي سازمان يافته و مدون که قابل آموزش و پيگيري پژوهشي باشد، ناقص است.
در اين جا برآنيم نخست از ضرورت برخي پژوهش‌هاي حديثي سخن گوييم و سپس طرحي تحقيقي در زمينه‌ي «علم الحديث» به طور عام ارائه کنيم.
به نظر مي‌رسد در سه حوزه‌ي کلي نياز به پژوهش جديد است.
1. تاريخ حديث و کتابشناسي کتب حديث.
2. بررسي اسناد و علم رجال.
3. فقه الحديث.
اينها سه حوزه‌ي کلان علم حديث است که گرچه پژوهش‌هايي در آنها صورت يافته، اما جاي کاوش‌هاي علمي بسيار دارد.

1. تاريخ حديث و کتابشناسي

بررسي تاريخ حديث از آغاز تا دوره‌ي کمال، امري ضروري است. گرچه به صورت‌اندک در برخي کتب از آن سخن رفته، چون «علم حديث» اثر استاد شانه چي، «مقدمه‌اي بر تاريخ تدوين حديث» اثر رسول جعفريان، «تدوين السنة المطهرة» نوشته‌ي محمدرا الحسين الجلالي، «تحول علم حديث»، نوشته‌ي مصطفي اوليائي، «سير تحول قرآن و حديث» از علي فاضل و عبدالرحمن انصاري، «تدوين الحديث» از محمدعلي مهدوي راد و احمد عابدي (چاپ شده در مقدمه‌ي المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث البحار) و. . . اما هنوز کار در خورد و همه جانبه صورت نگرفته است.
هنوز اثري در باب ارزيابي اصول اربعماة در دست نيست و حتي نام اين اصول، روشن نشده است. علامه‌ي تهراني در الذريعه، 117 اصل (18) را نام مي‌برد؛ نجاشي در الرجال، هفت اصل و شيخ در الفهرست، از 59 اصل نام برده است.
بررسي مراحل تدوين و شرايط و انگيزه‌هاي هر دوره، کاري بسيار ارزشمند است. در پرتو چنين تحقيقي مي‌توان ميزان اعتبار کتب حديث را نيز تا حدودي روشن ساخت.
تدوين کتابشناسي توصيفي کتب حديث، امر لازم ديگري است. در اين تدوين بايد اين اطلاعات به صورت مستند و تحقيقي عرضه گردد:
1. شناسنامه‌ي کتاب.
2. نسخه شناسي:
الف. معرفي نسخه‌هاي خطي در کتابخانه‌ها.
ب. معرفي نسخه‌ها در کتابنامه‌ها و فهرستنامه‌ها.
3. تعداد ويرايش‌هاي کتاب و مشخصه‌هاي هر يک.
4. ويژگي‌هاي کتاب:
الف. موضوع کتاب.
ب. تعداد ابواب و احاديث.
ج. وضعيت اسناد.
د. تنظيم و تبويب کتاب.
5. خلاصه فهرست مطالب.
6. پژوهش‌هاي انجام شده درباره‌ي کتاب:
الف. شرح، حاشيه و تعليقه.
ب. ترجمه.
ج. تلخيص يا تکميل.
د. معجم، تصنيف و تبويب.
هـ. نوشته‌هاي تحليلي درباره‌ي کتاب.
7. مؤلف:
الف. ويژگي‌هاي فکري مؤلف.
ب. گرايش‌هاي فکري و کلامي و فقهي زمان مؤلف.
ج. شرايط اجتماعي و سياسي زمان مؤلف.
8. ارزيابي کتاب:
الف. ديدگاه عالمان رجال نسبت به کتاب.
ب. ديدگاه فقيهان درباره‌ي کتاب.
انصاف آن است که بسياري از پژوهشگران ديني از کم و کيف کتب حديث بي اطلاع‌اند. از جمله کارهاي ضروري ديگر پژوهش‌هاي تحليلي درباره محدثان بزرگ چون کليني، شيخ صدوق و شيخ طوسي و. . . است. آن گونه که پژوهشگران اهل سنت درباره بيهقي و. . . انجام داده‌اند. (19)

2. بررسي اسناد و علم رجال

وجود جعل و دس در احاديث، ضرورت بررسي درستي و صحت حديث را به دنبال دارد. گرايش‌هاي چندگانه‌اي در اين زمينه وجود دارد، چون «اخباريگري» و «اصوليگري» و هر کدام را نيز درجاتي تشکيکي است چون مراتب وجود.
شايد در اين زمينه نوشته‌ها و آثار تحقيقي و پژوهشي بيش از ساير بخش‌هاي علم حديث يافت مي‌شود، ليکن نگاهي جامع به شيوه‌هاي بررسي اسناد که تاکنون ارائه شده جايش خالي است.
کار ديگري که در اين قسمت در خور پژوهش است، تفکيک احاديث موضوعي و جعلي است. بدان سان که علامه شوشتري در بخش‌هاي الأخبار الدخيلة بدان پرداخته است و عالمان عامه فراوان در اين زمينه نگاشته‌اند.

3. فقه الحديث

«فقه الحديث» يا «دراية الحديث» (20) مهمترين بخش از مباحث علم حديث است. تمام بحث‌هاي قبل مقدمه‌اي است که محقق را براي استفاده از زلال حديث آماده سازد. اما بهره بري، خود، قواعد و روش‌هايي دارد که بدون آن، نتيجه‌اي جز ناکامي به دنبال نخواهد داشت.
با اين که اين بخش از اهميت ويژه برخوردار است، اما از جهت تحقيقي و پژوهش از بخش‌هاي ديگري علم حديث عقب تر است. نوشته‌هاي مستقل و جامعه در اين زمينه بسيار ‌اندک است. قواعد و روش‌هاي فهم حديث را بايد از لابه لاي تعليقه‌ها، شرح‌ها، مباحث اصولي و استنباط‌هاي فقهي استخراج کرد. اين قسمت از علم حديث با دانش اصول، مشترکات فراوان دارد، موضوعاتي از قبيل تعادل و تراجيح، ظواهر و مباحث الفاظ از اين دسته‌اند.
با اين که بسياري از مباحث علم اصول در اين قسمت از علم حديث کاربرد دارد، اما نمي‌تواند جايگزين بحثي جامع، منسجم و منطقي در علم حديث در زمينه‌ي دراية الحديث گردد، زيرا:
1- مباحث علم اصول عمدتاً در راستاي حل مشکلات فقيه است و فقيه، تنها در محدوده‌ي احکام به کاوش و بحث مي‌پردازد. لذا روايات تفسيري، طب و تفسيري، طب و بهداشت، آداب و رسوم، اخلاقيات، معارف و. . . مورد نظر فقيه نبوده‌اند و علم اصول هم به حل مشکلات اين بخش از روايات نپرداخته است.
2- برخي مباحث موثر در فهم حديث، جايگاهي در علم اصول نداشته و ندارد؛ از قبيل: نقل به معنا، تقيه، تعارض حديث با عقل و علوم تجربي و. . . .
البته اين عنوان‌ها مي‌تواند جايگاهي منطقي در علم اصول داشته باشد، اما آنچه اکنون وارث آنيم، چنين نيست.
با توجه به اين دو نکته ضرورت پرداختن مستقل به مباحث «فقه الحديث»، قابل انکار نيست.
همان گونه که اشارت رفت، براي تدوين مجموعه‌اي عميق در اين زمينه، علم اصول، فقه و تعليقه‌ها و شرح‌هاي‌ انديشمندان بر کتب حديث و روايت، بهترين مرجع و منبع هستند.
(4)
حال، پس از بيان ضرورت‌ها در علم حديث، طرح تدوين مجموعه‌اي در «علم الحديث» همراه با پاره‌اي توضيحات ارائه مي‌گردد.
اين مجموعه، مشتمل بر يک مدخل و چهار بخش است:

مدخل:

1. حُجيّت سنت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه (عليهم السلام).
2. جايگاه حديث در دين شناسي و نسبت حديث با قرآن.

بخش يک: تاريخ حديث

1. اهتمام به حفظ و کتابت حديث.
2. منع حديث، انگيزه‌ها و زيان‌ها.
3. پژوهشي در اصول اربعمأة.
4. دوره‌ي جمع و تبويب «کتب اربعه».
5. دوره‌ي تدوين مجموعه‌هاي حديثي (دوره‌ي صفويه).
6. راه‌هاي تحمل و فراگرفتن حديث (از قبيل: سماع، قرائت، املاء و. . . ).
7. شيوه‌هاي نقل حديث (از قبيل: نقل به الفاظ، نقل به معنا، ترجمه و. . . ).
8. تعامل اهل سنت و شيعه در جمع و تدوين حديث.
9. اصطلاحات علم حديث.

بخش دو: کتابشناسي کتب حديث

در اين بخش به معرفي کتب حديثي پرداخته مي‌شود و پيرامون هر کتاب، اطلاعات جامع و متنوّعي بيان مي‌گردد (آن گونه که پيش از اين گذشت).

بخش سه: بررسي اسناد و قواعد رجالي

1. تعريف علم رجال، تراجم، سيره.
2. ضرورت ارزشيابي اسناد احاديث.
3. ديدگاه اخباري‌ها در اسناد احاديث و نقد آن.
4. ارزيابي سند از راه وثاقت راوي:
الف. تاريخچه‌ي اين ديدگاه.
ب. تنوع حديث.
ج. معيار وثاقت راوي.
د. وجه حُجّيت توثيقات رجالي.
هـ. توثيقات اجمالي.
و. الفاظ جرح و تعديل.
ز. تعارض جرح و تعديل.
ح. تمييز مشترکات.
ط. نقد و بررسي اين ديدگاه.
5. ارزيابي سند از راه وثوق به صدور:
الف: تاريخچه‌ي اين ديدگاه.
ب. قرائن اطمينان آور.
ج. نقد و بررسي اين ديدگاه.
6. رأي جامع:
الف: روش عقلا در ارزيابي اسناد و مدارک.
ب. تاريخچه اين رأي.
ج. نقد محتوايي (از قبيل: 1. عرضه‌ي حديث بر قرآن، 2. تطبيق حديث با عقل، 3. تطبيق حديث با حس و وجدان و. . . ).
د. نقد سندي (از قبيل: 1. توجه به وثاقت سلسله رُوات، 2. راويان برجسته چون «اصحاب اجماع» و «الذين لايَروون و لايُرسلون إلا عن ثقة» و. . . ).
7. ارزش مکاتبات.
8. ارزيابي احاديث غير فقهي.
9. قاعده‌ي تسامح در ادله‌ي سنن.
10. وضع و جعل در احاديث:
الف. اعتراف‌ها.
ب. اسباب و انگيزه‌ها.
ج. معيار شناسايي حديث جعلي.
11. بررسي کتب رجال:
الف. اصول رجالي.
ب. کتب رجالي متأخران.
ج. مجموعه‌هاي رجالي.
د. نقد و بررسي.

بخش چهار: فقه الحديث

مقدمه: مسلک‌ها و روش‌ها در برداشت و تفسير حديث:
الف. اخباري‌ها.
ب. فقها و اصوليان.
ج. فلاسفه و عرفا.

يک. قواعد عام

در اين قسمت، اصول و قواعدي مورد تأمل و پژوهش قرار مي‌گيرد که در فهم تمامي احاديث يا بيشتر آن کاربرد دارد.
1. يافتن معناي واژه‌ها در ساختارها در زمان صدور حديث.
2. توجه به کليه روايات يک موضوع و جستجو از خاص، عام، مقيد و. . . .
3. تفسير حديث در کنار اصول و قواعد مسلم ديني.
بدين معنا که گرچه حديثي از جهت سند، صحيح (به تعبير مصطلح) باشد، اما بايد با قواعد مسلم دين سازگار باشد وگرنه قابل پذيرش نيست، مگر با تأويل.
4. نقل به معنا.
نقل به معنا در احاديث، امري رايج و عُقلايي است که پيشواايان ديني نيز آن را تاييد و امضا کرده‌اند. پذيرفتن اين امر، لوازمي در استنباط و فهم حديث دارد که مع الأسف کمتر بدان توجه مي‌شود.
5. مرز جمود و تعدّي در الفاظ حديث.
بخشي از اختلاف نظر فقيهان با اين بر مي‌گردد که يک واژه نزد فقيهي مَثَل و نمونه است و مي‌توان حکمش را تعميم داد و فقه ديگر بدان خصوصيت داده و تعدي از آن مورد را روا نمي‌بيند مانند: «رجل» در بسياري از احاديث يا واژه‌ي «سيف» در احاديث اجراي قصاص و واژه‌ي «شطرنج» در احاديث قمار و. . . .
آيا اين امور را مي‌توان ضابطه مند کرد و حريمي برايش قايل شد؟
6. تعارض احاديث:
الف. تعريف و تحديد تعارض.
ب. زمينه‌هاي تعارض از قبيل: معارضه با قرآن، سنت، عقل، علوم تجربي و عُرفيات.
ج. اسباب و علل پيدايش تعارض.
د. راه علاج.
7. تقيه:
الف. قلمرو احاديث تقيه (عقايد، فقه و. . . ).
ب. تاريخ پيدايش تقيه.
ج. معيار شناسايي حديث تقيه.
8. شناخت شرايط صدور:
آگاهي از تاريخ صدور حديث، و ظرف خاص آن، در فهم بهتر، تقيه بودن، و ولايي بودن حديث، نقش بسزا دارد.
9. رواياتي که اِخبار از واقع مي‌کند.
در لابه لاي احاديث به جمله‌هايي بر مي‌خوريم که به عقيده‌ي برخي صاحب نظران، اِخبار از يک حقيقت خارجي است، نه بيان يک ارزش ديني و شرعي، مانند: «قلة العيال أحد اليسارين».
الف. آيا اين تلقي به طور کلي درست است يا خير؟
ب. چگونه مي‌توان موارد آن را تميز داد؟
ج. آيا اين اِخبار، خبر از شرايط زماني معصوم است يا اخبار از واقعيتي ثابت در زندگي انسان‌ها؟
10. دلالت افعال.
سيره‌ي عملي و افعال معصومان (عليهم السلام) بخش وسيعي از سنت را به خود اختصاص مي‌دهد؛ ليکن کمتر پژوهشي در اين زمينه صورت يافته است. (21)
11. نَسخ:
الف. حقيقت نسخ.
ب. نسخ قرآن به سنت.
ج. نسخ در روايات.
د. معيار شناسايي ناسخ و منسوخ.
12. تحريف احاديث:
الف. تحريف لفظي و معنوي در احاديث.
ب. اسباب و علل تحريف.
ج. راه شناسايي احاديث محرّف.
13. سؤال و جواب‌ها.
پاره‌اي از احاديث در پاسخ به پرسش راويان صادر شده است. شرايط فکري و فردي راوي، گاه مانع تعميم در محتواي حديث مي‌شود. از اين رو، اين مطلب به صورت کلي بايد مورد پژوهش قرار گيرد.
14. احاديث مشکل، غريب و مضطرب.

دو. قواعد خاص

در اين قسمت، از اصول و روش‌هاي مربوط به يک دسته از روايات سخن مي‌رود، بدين جهت روايات به ده دسته تقسيم شده، مورد تحقيق و بررسي قرار مي‌گيرند.

1. معارف

رواياتي که با مباحث توحيد، معاد، انسان شناسي و جهان شناسي اختصاص دارد، در اين قسمت جاي مي‌گيرد. در فهم و تفسير اينها اصولي چون: درجات معارف، درجات انسان‌ها، محکم و متشابه (احاديثنا صعب مستصعب) و. . . بايد مورد تحقيق قرار گيرد.

2. عبادات

مراد، احاديثي است که در بيان احکام عبادات (يعني نماز، روزه و. . . ) وارد شده است.

3. اخلاق

منظور، احاديثي است که رذايل و فضايل را بيان مي‌دارد.

4. آداب

از مباحث عمده در اين قسمت، مسئله‌ي نسبيت و ثبات آداب است.

5. احاديث اجتماعي

6. تاريخ و رجال

منظور، احاديثي است که به شرح وقايع گذشته مي‌پردازد يا از وقايع آينده (چون حوادث دوران ظهور)، خبر مي‌دهد و يا به مدح و ذم افراد اختصاص دارد.

7. احاديث تفسيري

احاديث فراواني در تفسير و بيان آيات قرآني وارد شده است.
از اصولي که در اين قسمت مورد توجه است، جَري و تطبيق و بيان مصداق، بيان بطون آيه، تفسير، روايات اسرائيلي (اسرائيليات) و. . . است.

8. طب و بهداشت

روايت‌هاي فراواني در متون حديثي موجود است که راه پيشگيري از امراض را توصيه کرده و گاه راه معالجه دردها را نشان مي‌دهد و يا به خواص ميوه‌ها، حبوبات و. . . مي‌پردازد. در اين زمينه ديدگاه‌هاي متفاوتي وجود دارد.
آيا اينها توصيه‌هاي شرع است و قابل بقا؟ يا ورود در اين مسائل در شأن شريعت نيست، چنان که شيخ صدوق معتقد است.
آيا توصيه‌هاي معالجه مختص راوي است و متناسب با شرايط او، يا قابل تعميم است به همه‌ي انسان‌ها؟

9. ادعيه، زيارات، اوراد، اذکار و احراز

بخش وسيعي از احاديث، دعاها و زيارت‌ها و. . . است. پرسش‌هاي بسيار در اين زمينه‌ها موجود است که کمتر مورد تحقيق و بررسي قرار گرفته است.

10. گوناگون

احاديثي که در بيان خصوصيت زمان‌ها، مکان‌ها، شهرها، طوايف انساني، سنگ‌ها، معدن‌ها، نجوم و هيئت، کشاورزي و. . . صادر شده مورد پژوهش و تحقيق قرار مي‌گيرد.
(5)
آخرين بخش از اين طرح، «منبع شناسي علوم حديثي» است. قبل از معرفي منابع ياد شده، نکاتي چند ضروري است.
1. تنها منابع شيعي معرفي مي‌شود؛ زيرا غرض از اين طرح، همان گونه که در آغاز آمد، بررسي «علم حديث» نزد شيعيان است.
2. اين معرفي به آثار چاپ شده اختصاص دارد و معرفي منابع خطي که تا کنون چاپ نشده، منظور نظر نيست. (22)
3. اين منبع شناسي تنها به کتب اختصاص دارد و مقالات در اين جا معرفي نشده است. البته مقاله‌هاي غني و بسياري در زمينه «علم حديث» موجود است که اميد است در فرصتي ديگر ارائه شود.
4. منابع بر حسب تاريخ مؤلفان تنظيم گشته و نسبت به آثار نويسندگان زنده يا موارد مشکوک، ترتيب الفبايي عنوان کتاب لحاظ شده است.
5. تفکيک منابع، طبق طرح پيشنهادي اين مقاله و با توجه به گرايش غالب کتاب بوده است.
در پايان بايد متذکر شد که ادعاي استقصاي کامل نداريم و اين مجموعه تنها در حد وسع، فراهم گشت.

يک. تاريخ حديث و کتابشناسي

1. إثبات الهدي، محمد حسن الحُر العاملي (م 1104 ق)، تعليق: ابوطالب التجليل، مطبعة العلمية، قم، ج 1، ص 26-32، عربي.
2. وسائل الشيعة، محمد حسن الحر العاملي (م 1104 ق)، مکتبة الاسلامية، تهران، ج 19، ص 311 تا آخر و ج 20، عربي.
3. بحارالأنوار، محمد باقر المجلسي (م 1110 ق)، دارالکتب الاسلامية، تهران، ج 1، مقدمة آية الله عبدالرحيم رباني شيرازي، 228 ص و مقدمه مؤلف (79 ص)، عربي.
4. مستدرک الوسائل، حسين النوري (م 1320 ق)، اسماعيليان، قم، ج 3، ص 290-878، عربي.
5. تأسيس الشيعة، السيد حسن الصدر (1272-1354 ق)، منشورات الأعلمي، تهران، ص 279-295، عربي.
6. الذريعة الي تصانيف الشيعة، شيخ آقابزرگ التهراني (1293-1389 ق)، ج 2، ص 125-167 و ج 6، ص 301-374، عربي.
7. خدمات متقابل اسلام و ايران، شهيد مرتضي مطهري (م 1399 ق - 1358 ش) انتشارات صدرا، قم، 1359 ش، دهم، ص 467-476، فارسي.
8. أصول الحديث و احکامه (23)، جعفر سبحاني، مؤسسة الإمام الصادق (عليه السلام)، قم، 1414 ق، 272 ص، عربي.
9. تاريخ تدوين حديث، رسول جعفريان، انتشارات فؤاد، قم، 1368 ش، 59 ص، فارسي.
10. تحول علم حديث، مصطفي اوليايي، 1361 ش، 64 ص، فارسي.
11. تدوين السنة الشريفة، السيد محمدرضا الحسيني الجلالي، مکتب الإمام الاسلامي، قم، 1413 ق، 704 ص، عربي.
12. دراسات في الحديث و المحدثين،‌هاشم معروف الحسني، دارالتعارف، بيروت.
13. سير تحول قرآن و حديث، علي فاضل - عبدالرحمن انصاري، دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1364 ش، 101 ص، فارسي.
14. سير حديث در اسلام، سيد احمد ميرخاني، گنجينه، تهران، 1361 ش، دوم، 388 ص، فارسي.
15. علم الحديث و دراية الحديث، کاظم مدير شانه چي، دفتر انتشارات اسلامي، قم، 1362 ش، سوم، 166+284 ص، فارسي.
16. مصادر الحديث عند الامامية، محمد حسين الجلالي، مطبوعات النجاح، قاهره، 1395 ق / 1975 م، 44 ص، عربي.
اين کتاب با اين مشخصه‌ها به فارسي برگردانده شده است:
مأخذ حديث از ديدگاه شيعه، مترجم: عليرضا ميرزا محمد، انتشارات نور، تهران، 1360 ش، 63 ص.
17. المعجم المفهرس لألفاظ أحاديث بحارالأنوار، مقدمه: محمد علي مهدوي راد و احمد عابدي، مرکز الأبحاث و الدراسات الاسلامية، مکتب الإعلام و الاسلامي، قم، 1413 ق، ص 11-119، عربي.

دو. قواعد رجالي

1. دراية الحديث، زين اليدن العاملي (911-965ق)، مطبعة النعمان، نجف، 144 ص، عربي.
اين کتاب با تحيقيق محمد علي البقال در دو ويرايش ديگر به چاپ رسيده است.
الف. شرح البداية في علم الدراية، سيدالشهدا، قم، 1404 ق - 1983 م، 2 ج.
ب. الرعاية، مکتبة آية الله المرعشي، 1408 ق، 406 ص.
2. منتفي الجمان، حسن بن زين الدين (م 1011 ق)، تصحيح: علي اکبر الغفاري، مؤسسة النشر الاسلامي، قم، 1362 ش، ج 1، ص 4-45، عربي.
3. مشرق الشمسين، بهاءالدين محمد العاملي (م 1031 ق)، 1321 ق، 107 ص، تا ص 13، عربي.
اين کتاب، همراه با تعليقات محمد اسماعيل مازندراني خواجوي و تحقيق سيد مهدي رجايي، توسط بنياد پژوهش‌هاي آستان قدس به چاپ رسيده است.
4. الوجيزة، بهاءالدين محمد العاملي (م 1031 ق)، 1311 ق، ص 180-184، عربي، همراه با رجال العلامة به چاپ رسيده است.
5. الرواشح السماوية، محمد بن محمد الحسيني (م 1041 ق)، بيدار، قم، 217 ص، عربي.
6. جامع المقال، فخرالدين الطريحي (م 1085 ق)، کتابفروشي جعفري، قم، 260 ص، عربي.
7. فوائد الوحيد، محمد باقر البهبهاني (م 1206 ق)، مکتب الإعلام الاسلامي، قم، 1404 ق، دوم، 67 ص، عربي. اين کتاب همراه رجال الخاقاني چاپ شده است.
8. عدة الرجال، سيد محسن الأعرجي الکاظمي (م 1227 ق)، تحقيق: مؤسسة الهداية لإحياء التراث، اسماعيليان، قم، 1415 ق، ج 1، 504 ص، عربي.
9. قواعد رجالي، محمد مهدي کُجوري (م ح 1293 ق)، 221 ص، عربي.
10. توضيح المقال، ملاعلي الکني (1120-1306 ق)، 64 ص، عربي. اين کتاب، همراه منتهي المقال چاپ شده است.
11. رجال الخاقاني، علي الخاقاني (م 1334 ق)، تحقيق: محمد صادق بحرالعلوم، مکتب الإعلام الاسلامي، 1404 ق، دوم، 426 ص، عربي.
12. مقباس الهداية في علم الدراية، عبدالله المامقاني (1260-1351 ق)، 7 ج، تحقيق: محمدرضا المامقاني، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، بيروت، 1411 ق - 1991 م، 464+493+423+348+427+429 ص، عربي.
چهار جلد، شامل متن کتاب، دو جلد مستدرکات و يک جلد نتايج است.
13. سماء المقال، ابوالهدي بن ابي المعالي الکلباسي (م 1356 ق)، 2 ج، مکتبة البرقعي، قم، 1356 ق، 175+220 ص، عربي.
14. وجيزة في علم الرجال، ميرزا ابوالحسن المشکيني (1305-1358ق)، تحيقيق: زهيرالأعرجي، مؤسسة الأعلمي، بيروت، 1411 ق، 104 ص، عربي.
15. ضياءالدراية، ضياءالدين العلامة (م قرن 14 ق)، مطبعة الحکمة، 1378 ق، 48+101 ص، عربي.
با اين کتاب، سه رساله‌ي ديگر نيز در مباحث رجالي همراه شده است:
الف. رسالة أسامي أصحاب الأصول، ب- أسامي جماعةٌ صدرالتوثيق في حقهم مرتين، ج- وجيره‌ي شيخ بهايي.
16. معجم رجال الحديث، السيد ابوالقاسم الخوئي (م 1413 ق)، مدينة العلم، قم، 1409 ق - 1989 م، چهارم، ج 1، ص 1-108، عربي.
17. چهار کتاب اصلي علم رجال، سيد علي خامنه‌اي (رهبر معظم انقلاب اسلامي)، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، اول، 62، 1369 ص، فارسي.
18. بحوث في فقه الرجال، محاضرات العلامة الفاني الإصفهاني (م قرن 15)، علي مکي العاملي، مؤلف، 1410 ق، عربي.
19. بحوث في علم الرجال، (24) محمد آصف المحسني، سيد الشهداء، قم، 1403 ق - 1362 ش، دوم، 333 ص، عربي.
20. تلخيص مقباس الهداية، تلخيص و تحقيق: علي اکبر غفاري، نشر صدوق، تهران، 1369 ش، 280 ص، عربي.
21. تحرير المقال في کليات علم الرجال، مهدي الهادوي الطهراني، الزهراء، تهران، اول، 1412 ق - 1371 ش، 196 ص، عربي.
22. دراية و حديث شناسي، سيد موسي شبيري زنجاني، (جزوه درس)، دارالتبليغ، قم، 1389 ق، 23+80، فارسي.
23. علم حديث، زين العابدين قرباني، انتشارات انصاريان، قم، 1370 ش، 390 ص، فارسي.
24. قواعد الحديث، محيي الدين الموسوي الغريفي، مطبعة الآداب، نجف، 274 ص، عربي.
25. کليات علم الرجال، جعفر السبحاني، مرکز مديريت حوزه‌ي علميه‌ي قم، قم، دوم، 1410 ق، 1369 ش، 531 ص، عربي.
26. مبادئ في علم الحديث، لجنة التأليف، مؤسسة البلاغ، تهران، 1415 ق - 1994 م، 104 ص، عربي.
27. معرفة الحديث، محمد باقر البهبودي، مرکز انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، 1362 ش، 278 ص، عربي.

سه. رجال

1. رجال البرقي، احمد بن عبدالله البرقي (م 280 ق)، تحقيق: جلال الدين حسيني اُرمَوي، دانشگاه تهران، تهران، 1342 ش، 98 ص، عربي.
2. رجال النجاشي، احمد بن علي بن العباس النجاشي (372-450 ق)، تحقيق: سيد موسي شبيري زنجاني، مؤسسة النشر الاسلامي، قم، چهارم، 1413 ق، 490 ص، عربي.
3. اختيار معرفة الرجال، محمد بن الحسن الطوسي (385-460 ق)، تحقيق: حسن المصطفوي، دانشگاه مشهد، اول، 1348 ش، 343+86 ص، عربي.
4. رجال الطوسي، محمد بن الحسن الطوسي (385-460 ق)، منشورات الرضي، قم، 1380 ق - 1961 م، 535 ص، عربي.
5. الفهرست، محمد بن الحسن الطوسي (385 - 460 ق)، تحقيق: سيد محمد صادق بحرالعلوم، منشورات الرضي، قم، 196 ص، عربي.
6. الفهرست، علي بن عبيدالله بن بابويه (قرن پنجم)، تحقيق: سيد عبدالعزيز طباطبايي، دارالأضواء، بيروت، دوم، 1406 ق - 1986 م، 246 ص، عربي.
7. معالم العلماء، محمد بن علي بن شهر آشوب (م 588 ق)، المطبعة الحيدرية، نجف، 1380 ق - 1961 م، 155 ص، عربي.
8. رسالة في آل أعيَن، ابوغالب الزُراري (م 638)، شرح: سيد محمد علي ابطحي، اصفهان، 1399 ق، 119 ص.
9. رجال ابن داوود، حسن بن علي بن داود الحِلّي (647 - 707 ق)، تحقيق: سيد محمد صادق بحرالعلوم، منشورات الرضي، قم، 1392 ق - 1972 م، 296 ص، عربي.
10. إيضاح الاشتباه، حسن ين يوسف بن المطهر الحِلّي (648 - 726 ق)، تحقيق: محمد الحسون، مؤسسة النشر الاسلامي، قم، دوم، 1402 ق، 296 ص، عربي.
11. رجال العلامة الحِلّي، حسن بن يوسف بن مطهر الحِلّي (648 - 726 ق)، تحقيق: سيد محمد صادق بحرالعلوم، منشورات الرضي، قم، دوم، 1402 ق، 296 ص، عربي.
12. التحرير الطاووسي، حسن بن زين الدين (م 1011 ق)، تحقيق: فاضل الجوهري، مکتبة آية الله المرعشي، قم، اول، 1411 ق، 749 ص، عربي.
13. مجمع الرجال، ملاعناية الله القُهپايي (م 16 . 1 ق)، 7 ج، اسماعيليان، قم، 313+304+296+312+288+ 297+304 ص، عربي.
14. نقد الرجال، مصطفي بن حسين تفرشي (م 1044 ق)، انتشارات الرسول المصطفي، قم، 427 ص، عربي.
15. جامع الرواية، محمد بن علي الأردبيلي (ح 7098 ق)، 2 ج، مکتبة المصطفوي، قم، 552+660 ص، عربي.
16. هداية المحدثين (مشترکات الکاظمي)، محمد أمين بن محمد علي الکاظمي (قرن يازدهم ق)، تحقيق: سيد مهدي رجايي، مکتبة آية الله المرعشي، قم، 1405 ق، 420 ص، عربي.
17. إجازات الحديث، محمدباقر مجلسي (1037-1110 ق)، تحقيق: سيد احمد الحسيني، مکتبة آية الله المرعشي، قم، 1410 ق، 31+110+310 ص، عربي.
18. الوجيزة، محمدباقر مجلسي (1037-1110 ق)، 1312 ق، ص 142-179، عربي.
اين کتاب در حاشيه‌ي رجال العلامة، چاپ شده است.
19. فهرست آل بويه و علماء البحرين، سليمان الماحوزي البحراني (1075-1121 ق)، إعداد: سيد احمد الحسيني، مکتبةآية الله المرعشي، قم، 1404 ق، 122 ص، عربي.
20. الفوائد الرجالية، محمد اسماعيل بن الحسين بن محمدرضا المازندراني، (م 1173 ق)، تحقيق: سيد مهدي الرجائي، مجمع البحوث الاسلامية، مشهد، 1413 ق - 1372 ش، 358 ص، عربي.
21. لؤلؤ البحرين، يوسف بن احمد البحراني، (م 1186 ق)، تحقيق: سيد محمد صادق بحرالعلوم، مؤسسة آل البيت، قم، دوم، 461 ص، عربي.
22. الإجازة الکبيرة، سيد عبدالله موسوي جزايري شوشتري (قرن 12 ق)، تحقيق: محمد السمامي الحائري، مکتبة آية الله المرعشي، قم، 1409 ق، 318 ص، عربي.
23. تعليقة الوحيد علي منهج المقال، محمد باقر البهبهاني (م 1206 ق)، 1306 ق، 517 ص، عربي. اين کتاب، تعليقه بر منهج المقال ميرزا محمد استر آبادي (م 1208 ق) است و همراه آن چاپ شده است.
24. منهج المقال، (25) ميرزا محمد استرآبادي (م 1208 ق)، 1306 ق، 517 ص، عربي.
25. رجال السيد البحر العلوم، محمد مهدي بحرالعلوم (1155 - 1212 ق)، 4 ج، مکتبة الصادق (عليه السلام)، تهران، 1363 ش، 223+391+431+554 ص، عربي.
26. منتهي المقال، (26) محمد بن اسماعيل بن عبدالجبار المازندراني (1159 - 1215 ق)، 1267 ق، عربي.
27. رسالة في تحقيق أحوال أبي بصير، سيد محمد مهدي الخونساري (م 1246 ق)، چاپ شده در ضمن الجوامع الفقهية، مکتبة آية الله المرعشي، قم، 1404 ق، ص 64-106، عربي.
28. تکملة الرجال، عبدالنبي الکاظمي (م 1256 ق)، 2 ج، تحقيق: سيد محمد صادق بحرالعلوم، مطبعة الآداب، نجف، 888+610 ص، عربي. اين کتاب، شرح نقد الرجال تفرشي است.
29. طرائف المقال في معرفة طبقات الرجال، محمد شفيع الجابَلَقي (م 1313 ق)، 2 ج، تحقيق: سيد مهدي الرجائي، مکتبة آية الله المرعشي، قم، 1410 ق، 656 + 688 ص، عربي.
30. زاد المجتهدين في شرح بُلغة المحدثين، احمد بن صالح البحراني (م 1315)، تحقيق: ضياء بدر آل سنبل، همو، 1414 ق، ج 1، 358 ص، عربي.
31. بهجة الامال في شرح زبدة المقال، ملاعلي علياري تبريزي (م 1327 ق)، 7 ج، تصحيح: محمد‌هادي اليوسفي الغروي، بنياد فرهنگ اسلامي حاج محمد حسين کوشان پور، 1395 ق، 760+719+534+432+624+617 ص، عربي. اين مجموعه شرح زبدة المقال حسين بن رضا الحسيني البروجردي است.
32. تنقيح المقال، عبدالله المامقاني (1290-1351 ق)، 3 ج، عربي.
33. الموسوعة الرجالية، حسين الطباطبائي البروجردي (م 1380 ق)، 7 ج، تنظيم و تکميل: ميرزا حسن النوري، مجمع البحوث الاسلامية، مشهد، 1413 ق - 1992 م:
ج 1. ترتيب أسانيد کتاب الکافي، 567 ص.
ج 2. ترتيب اسانيد کتاب التهذيب، 544 ص.
اين دو جلد در سال‌هاي 1409 و 1411 ق نيز توسط ميرزا مهدي صادقي تبريزي استنساخ شده و در سه جلد به چاپ رسيده است.
ج 3. ترتيب أسانيد کتاب الخصال، معاني الأخبار، علل الشرائع و ثواب الأعمال، 639 ص.
ج 4. رجال أسانيد و طبقات رجال الکافي، 648 ص.
ج 5. ترتيب أسانيد و رجال أسانيد کتاب من لايحضره الفقيه، 496 ص.
ج 6. رجال أسانيد و طبقات کتاب رجال الکشي، فهرست الشيخ، فهرست النجاشي، 683 ص.
ج 7. رجال أسانيد و طبقات کتاب التهذيب، 1314 ص.
34. العندبيل في تمييز الصحيح من العليل، محمد حسين رضوي کاشاني (م قرن 14)، شرکة طبع الکتاب، 1385 ص، 317 ص، عربي.
35. مستدرکات علم رجال الحديث، علي نمازي شاهرودي (1333 - 1405 ق)، 8 ج، ابن المؤلف، 1412 ق، 602+520+503+503+520+490+460+717 ص، عربي.
36. الإجازة الکبيرة، شهاب الدين المرعشي (م 1411 ق)، تحقيق: محمد السمامي الحائري، مکتبة آية الله المرعشي، قم، 1414 ق، 732 ص، عربي.
37. معجم رجال الحديث، سيد ابوالقاسم الخوئي (م 1413 ق)، 23 ج، مدينة العلم، قم، چهارم، 1409 ق - 1989 م، عربي.
38. قاموس الرجال، محمد تقي شوشتري (1320-1415 ق)، 8 ج، مؤسسة النشر الاسلامي، قم، 1410 ق، عربي.
البته در 1379 ق، نيز توسط مرکز نشر به چاپ رسيده بود.
39. أحسن التراجم لأصحاب الامام الکاظم (عليه السلام) (27)، عبدالحسن الشبستري، کنگره جهاني امام رضا (عليه السلام)، مشهد، 1409 ق، 469 ص، عربي.
40. تاريخ آل زرارة، سيد محمد علي ابطحي، اصفهان، 1399 ق، 242 ص، عربي.
41. تصحيح تراثنا الرجالي، محمدعلي النجار، مؤسسة دارالهجرة، قم، 1410 ق، ج 1، 628 ص، عربي.
42. تهذيب المقال في تنقيح کتاب الرجال، سيد محمد علي ابطحي، ج 1، 430 ص، عربي.
43. ثقات الرواة، حسن الموسوي الإصفهاني، مطبعة الآداب، نجف، 1387 ق، 353 ص، عربي.
44. الجامع لرواة أصحاب الأمام الرضا (عليه السلام)، محمد مهدي نجف، 2 ج، کنگره‌ي جهاني امام رضا (عليه السلام)، مشهد، 1409 ق، 558+542 ص، عربي.
45. الجامع في الرجال، شيخ موسي زنجاني [شبيري]، 2 ج، چاپخانه‌ي فيروز، قم، 1009+1009 ص، عربي.
46. راويان امام رضا (عليه السلام) در مسند الرضا، عزيزالله عطاردي، کنگره‌ي جهاني امام رضا (عليه السلام)، مشهد، 1367 ش، فارسي.
47. سه رساله در علم رجال، تصحيح: سيد کاظم موسوي، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1344 ش، عربي.
الف. توضيح الاشتباه و الإشکال، محمدعلي ساروي، 36+315 ص.
ب. رسالة في معرفة الصحابة، محمد بن الحسن الحُرّ العاملي (م 1104 ق) 4+126 ص.
ج. رجال قاين، محمد باقر آيتي، 29 ص.
48. مشايخ الثقات، غلامرضا عرفانيان، مطبعة علميه، قم، 1409 ق، 275 ص، عربي.
49. مشيخة النجاشي، محمود دُرياب، مؤلف، قم، 1413 ق، 458 ص، عربي.
50. معجم الثقات، ابوطالب تجليل تبريزي، مؤسسة النشر الاسلامي، قم، 1404 ق - 1363 ش، 400 ص، عربي.
51. المعجم الموحد لأعلام الأصول الرجالية و الخلاصة للعلامة، محمود دُرياب نجفي، 2 ج، مجمع الفکر الاسلامي، قم، 1414 ق، 440+423 ص، عربي.
52. نخبة المقال في تمييز الأسناد و الرجال، عباس حاجياني الدشتي، مطبعة مهر، قم، ح 1397 ق، 535 ص، عربي.
اين کتاب، تحقيقي در اسناد شيخ طوسي و شيخ صدوق است.

چهار. فقه الحديث

نوشته‌هاي مستقل و مدون در اين بخش کمتر از ديگر بخش‌هاست. ديدگاه عالمان شيعي در اين زمينه را بايد از لابه لاي کتب اصولي، فقهي، شرح کتب حديث و برخي کتب علم الحديث به دست آورد.
در اين جا مواردي را مي‌آوريم:
1. مصابيح الأنوار، سيد عبدالله شُبَّر (م 1342 ق)، 2 ج، مکتبة بصيرتي، قم، 462+448 ص، عربي.
2. الأرض و التربة الحسينية، محمد حسين آل کاشف الغطاء (1294-1373 ق)، مؤسسة أهل البيت (عليهم السلام)، بيروت، 1402 ق - 1981 م، ص 35-44، عربي.
3. فلسفة الميثاق والولاية، سيد عبدالحسين شرف الدين (1290 - 1377 ق)، دارالکتاب، قم، ص 4-7.
4. الميزان، السيد محمد حسين الطباطبائي (م 1402 ق)، بحث‌هاي روايي. همچنين تعليقه‌هاي ايشان بر برخي مجلدهاي بحارالأنوار.
5. الأخبار الدخيلة، محمد تقي شوشتري (1320-1415 ق)، 4 ج، مکتبة الصدوق، تهران، 317+319+287+272 ص، عربي.
6. تقيه، (28) علي صفايي، انتشارات هجرت، قم، 1409 ق، ص 44-59، فارسي.
7. سنّت، ابوالفضل شکوري، نشر حر، قم، سوم، 1360 ش، ص 205-256، فارسي.
8. مجموعه آشنايي با نهج البلاغه، محمد دشتي، مؤلف، قم، 1366 ش، ج 2 و 3، 200+200 ص، فارسي.

پي‌نوشت‌ها:

1. اين مقاله، پيش از اين، در دو ماه نامه‌ي آينه‌ي پژوهش (ش 33) منتشر شده است.
2. معرفة الحديث. محمد باقر البهبودي، ص 2-18، تهران مرکز انتشارات علمي و فرهنگي، 1362.
3. همان. ص 34.
4. اختيار معرفة الرجال. محمد بن الحسن الطوسي. ص 136، ش 219.
5. الفهرست، محمد بن الحسن الطوسي، ص 142، قم، منشورات الرضي.
6. همان، ص 124.
7. همان، ص 136.
8. همان، ص 124.
9. همان، ص 136.
10. مستدرک الوسائل. ميرزا حسين نوري، ج 3، ص 535، قم، اسماعيليان.
11. همان جا.
12. ر. ک: الذريعة، ج 3، ص 345-359. (49 عنوان شرح)
13. همان، ج 4، ص 111-161. (86 عنوان شرح)
14. ر. ک. : الذريعة، ج 3، ص 305-306 (9 عنوان شرح)
15. ر. ک: همان، ج 3، ص 307-308. (7 عنوان شرح)
16. ر. ک: همان، ج 4، ص 9-147.
17. الميزان، ج 5، ص 298-299.
18. الذريعة، ج 2، ص 135-167.
19. به عنوان نمونه: الإمام النووي وأثره في الحديث و علومه و الصناعة الحديثية في السنن الکبري للبيهقي.
20. در‌اي جا «دراية الحديث» به معناي مصطلح به کار نرفته است، بلکه مراد، فهم و فقه حديث است.
21. ر. ک: آينه‌ي پژوهش، ش 27، ص 23، بحث دلالة الأفعال.
22. براي آشنايي با برخي کتب خطي رجوع شود به:
- الذريعة، ج 8، ص 5-56 (معرفي کتب دراية الحديث) و ج. 1، ص 161 (معرفي کتب رجال).
- مصفي المقال في مصنفي علم الرجال، شيخ آقابزرگ تهراني، چاپخانه دولتي ايران، 1378 ق - 1337 ش، 626 ص.
- آراء و معتقدات شيعه، مرتضي مدرسي چهاردهي، اقبال، تهران، 1362، ص 150-164.
- علم الحديث، کاظم مدير شانه چي، ص 228-236.
23. از اين جا به بعد، عنوان کتاب‌ها به ترتيب الفبايي تنظيم شده است.
24. از اين جا به بعد، عنوان کتاب‌ها به ترتيب الفبايي تنظيم شده است.
25. مؤسسة آل البيت، تحقيق اين دو اثر را در دست دارد. (آينه‌ي پژوهش، ش 8، ص 48).
26. همان.
27. از اين جا به بعد، عنوان کتاب‌ها به ترتيب الفبايي تنظيم شده است.
28. از اين جا به بعد، عنوان کتاب‌ها به ترتيب الفبايي تنظيم شده است.

منبع مقاله :
مهريزي، مهدي؛ (1381)، حديث پژوهي (جلد اول)، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحديث، چاپ دوم.