شناختي از شهيد چمران
شناختي از شهيد چمران + شهيد چمران + چمران + مصطفی چمران
شناختي از شهيد چمران
نویسنده : مهندس مهدی چمران
بِسْمِ الله الرََّّحْمنِ الرََّّحيمِ
.... فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبَّه فَلْيَعْمَلَ عَمَلاً صالِحاَ وَلا يُشْرِك بِعِبادَه رَبِّه اَحَداً (آيه 110- سوره كهف)
پس كسي كه به ملاقات پروردگارش اميد بسته است، عمل صالح انجام ميدهد و در عبادت پروردگارش احدي را شريك او نميگيرد.
كساني كه با شهيد دكتر مصطفي چمران آشنايي داشتند ميدانند كه او به ملاقات پروردگارش دلبسته بود، و به همين علت هميشه در تلاش بود تا با انجام اعمال صالح خود را به جوار قرب او نزديكتر سازد؛ و در اين راه جز معبودش احدي را در عبادت و خدمت مورد توجه قرار نميداد.
شهيد دكتر چمران از استعدادهايي كه پروردگارش نزد او به امانت سپرده بود وقوف كامل داشت، و ميدانست چگونه آنها را تنها در راه رسيدن به معشوقش شكوفا سازد. در همين راه بود كه از رفاه زندگي مادي، از زن و فرزند، و از مقام و منصب چشم پوشيد و آنچه داشت در طبق اخلاص، تقديم پروردگار خويش كرد.
در دوران تحصيل شاگردي سختكوش بود، و در ميدان اجتماع مردي فداكار. مبارزات سياسي او قبل از مسافرت به امريكا در راه استيفاي حقوق مستضعفان شكل گرفته بود. در امريكا تا آنجا كه شرايط زماني و مكاني اجازه ميداد، براي تشكل نيروهاي انقلابي كوشيد، و زماني كه آن ديار را اشباع شده يافت، به مصر و سپس به لبنان مهاجرت كرد تا با فراهم ساختن فعاليتهاي چريكي و تربيت اين نيروها در جنگ مستقيم با اشغالگران سرزمين قدس، استطاعت رزمندگان لبناني و ايراني براي مقابله با دشمنان اسلام طبق دستور قرآن مجيد بالا ببرد:
وَاَعِدّوالَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِباطِ الْخَيْلِ (آيه 60- سوره انفال)
در همين دوران بود كه امام موسيصدر توانست با برخورداري از خلوص و فداكاري دانشمند و سرداري چون چمران عارف و مجاهد، حركت شيعيان محروم لبنان را متشكل كند، و به جوانان مستضعف آن ديار هويت بخشيده، به خدايشان متكي سازد. همين تلاشهاي خداجويانه در لبنان بود كه شيعيان آن ديار را بصورت متحد محكم انقلاب اسلامي ايران درآورد.
در ايران پس از پيروزي انقلاب، سراپاي وجود خود را در خدمت حكومت جمهوري اسلامي و رهبري آن قرار داد. در اين مختصر شرح خدمات آن شهيد ميسر نيست، ولي آنچه مسلم است با اشرافي كه بر سياست منطقه و بينشي كه از اوضاع جهان داشت همواره مسير انقلاب اسلامي ايران را پيشبيني ميكرد و چارهجوييهاي لازم را براي حراست و به ثمر رساندن آن معمول ميداشت، بدون آنكه اين اقدامات را به رخ ديگران بكشد. در نتيجه بسياري از نزديكان آن شهيد هنوز هم از وسعت و عمق خدمات او مطلع نيستند. چمران عزيز مرد خدا بود و براي خدا كار ميكرد و اين بر عهده تاريخ است كه روشنگر تلاشهاي او در انسجام حكومت جمهوري اسلامي ايران، ايجاد سپاه پاسداران و جهادسازندگي، فعال كردن ارتش، حفظ كردستان و دفاع از خطه خوزستان باشد. مسلماً پيوستن داوطلبانه آن شهيد به پاسداران محاصره شده در پاوه يا حمله حماسهآفرين او به حلقه محاصره شهر سوسنگرد، همراه با مجروح شدن و از مهلكه بيرون جستن او، از وقايع شورانگيز و عبرتبار ايمان به خدا و آمادگي پذيرش فيض شهادت در راه پيروزي حق بر باطل است.
شهيد دكتر مصطفي چمران با همه امكانات مادي كه ميتوانست در اختيار داشته باشد، زندگي ساده و بيتكلف خود را كه از خانواده بيبضاعتش به ارث برده بود ادامه ميداد. يك زمان مقام معاونت نخستوزيري را پشت سرگذاشته و برخلاف تمام سنتهاي دولتمداري، اسلحه به دست، در دل صخرههاي سرد و صعبالعبور كردستان به مقابله توطئهگران از خدا بيخبر ميشتافت، و زماني ديگر، در آن روزهاي يأس و نااميدي كه ارتش متجاوز صدام به سركردگي امپرياليسم جهاني، ميرفت تا سرزمين پهناور خوزستان را از پيكر متشنج ايران جدا سازد، صندلي نرم وكالت مجلس شوراي اسلامي را ترك گفته، همراه معدودي از تربيتشدگان مكتب حسيني به قلب صفوف تانكها و سپاهيان وسيع دشمن ميزند، تا آرايش نظامي متجاوزين را درهم بشكند و براي نيروهاي دفاعي ازهم پاشيده ايران زمان بخرد، تا لااقل فرصت شركت در يك مصاف نابرابر را بدست آورند و پيروزي نيروي ايمان و شهادت را بار ديگر در كربلاي خوزستان در برابر ديدگان نسل حاضر به نمايش بگذارند.
با تمام اخلاصي كه از سراپاي وجود آن مجاهد بيدار فروميريخت، با تمام عشقي كه به امام ميورزيد و با تمام دلبستگي كه به انقلاب ايران داشت، دوست و دشمن مانع و مزاحم فعاليتهاي تاريخساز او ميشدند. دوستان ميترسيدند وجود حاضر به شهادت او را از دست بدهند و دشمنان ميخواستند او را از صحنه فعاليت دور كنند. با آنكه نماينده امام در شورايعالي دفاع بود و ميتوانست از نفوذ معنوي رهبر در رفع مشكلات خود و عمليات جنگهاي نامنظم در مقابله با صداميان كافر استفاده كند، هيچگاه خاطر امام را با ذكر مشكلات آزرده نميساخت. در ملاقاتهاي خود با رهبر هميشه ميخواست با بيان موفقيتهاي سپاه اسلام امام را شاد كند.
چمران پرشور، هيچگاه مجال آن نيافت كه تمامي توان و استعدادهاي خود را كه سخت مورد احتياج انقلاب اسلامي بود به خدمت درآورد و هيچگاه نتوانست برنامههاي دراز مدت خود را جامهعمل بپوشاند. بدين جهت هميشه ناراحت بود. رنج ميكشيد و زيركوهي از درد بسر ميبرد و مصائبي كه گاه دوستان و زماني دشمنان بر او تحميل ميكردند، همه را تحمل ميكرد. از اين رو در جمع اجتماع غريب بود. غربت شكنندهاي كه مغز استخوان آدمي را ميسوزاند و زبان مرد توانايي را چون علي عليهالسلام به شكايت واميدارد.
چمران دردمند، همچون يك شيعه راستين، سراپا شيفته امام زمان(عج) بود و مشكلات اجتماعي را با آرزوي ظهور حضرت مهدي و ديدار او تحمل مينمود.
چمران متعهد، عالمي بود كه توان علمي خود را در راه كمك به مستضعفان به كار ميگرفت، بدون آنكه ادعايي داشته باشد. به همين جهت تربيت يتيمان لبنان را، جايگزين تدريس و تحقيقات پيشرفته در مؤسسات با اسم و رسم امريكا نمود. شهيد مصطفي، عارفي بود كه روح بلند پروازش لبريز از ايمان و توكل بود. ايمان و توكلي كه قلب شيفتگان او را قوت و آرامش ميبخشيد.
دكتر مصطفي كمتر حرف ميزد، ولي همان سكوت و نگاه عميقش بهترين آموزنده بود. با آنكه ميتوانست معلم خوبي باشد، ولي ترجيح ميداد به عنوان يك مربي مكتب تربيتي خود را درست اداره كند. مكتب يتيمان شيعه در لبنان، و كانون گرم ستاد عمليات جنگهاي نامنظم در خوزستان، نمونههايي از اين تربيت را پيش چشم ما قرار ميدهند. تا جايي كه تربيتشدگان اين مكتب، به تأسي از مربي خود به راحتي شربت شهادت مينوشند. تربيتشدگاني نه تنها از ايران، بلكه از شيعيان لبنان، كه همه تعلقات خود را در آن سرزمين جنگزده رها ميكنند و به عشق پيروزي انقلاب اسلامي ايران همراه برادران ايراني خود، در كربلاي خوزستان شهيد مقابله با مطالع شيطاني استكبار جهاني ميشوند.
باتوجه به اخلاص و ايماني كه در چمران پرهيزگار موج ميزد، همه خداپرستان و مردان و زنان آزاده، او را از خود ميدانستند و به او عشق ميورزيدند. همين عشق صادقانه بود كه انبوه كمنظيري از مردم تهران و شهرستانهاي ايران و حتي لبنان در روز تشيع جنازه آن شهيد به خيابانها روانه ساخت تا احساسات پاك خود را بدرقه مسافرت ملكوتي آن سردار پرافتخار اسلام كنند و البته تعجب نبود كه انبوه جمعيت، حتي سهبار پس از تلاش براي به خاك سپردن او در بهشتزهراي شهيدان، با هجوم به محل دفن او مانع از دست دادن پيكر پاكش ميشدند. دنباله اين جاذبه هنوز نيز ادامه دارد، تا آنجا كه هر كسي كه با چمران متواضع مراودهاي داشته است، دوست دارد آن را به رشته تحرير درآورد و ديگران را در لذت و مسرت آشنايي با آن شهيد شريك سازد.
خدايا! روح پاك مصطفاي شهيد را غرق در رحمت خود كن، و به ما توفيق ده تا مكتب تربيتي او را كه كانوني گرم و فعال نگاه داريم، همانطور كه او در حيات خود نمونهاي زنده از ميزان حق و باطل عصر خويش را فرا روي ما قرار داد.
برگرفته از کتاب بینش و نیایش
منبع: سایت شهید چمران
.... فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبَّه فَلْيَعْمَلَ عَمَلاً صالِحاَ وَلا يُشْرِك بِعِبادَه رَبِّه اَحَداً (آيه 110- سوره كهف)
پس كسي كه به ملاقات پروردگارش اميد بسته است، عمل صالح انجام ميدهد و در عبادت پروردگارش احدي را شريك او نميگيرد.
كساني كه با شهيد دكتر مصطفي چمران آشنايي داشتند ميدانند كه او به ملاقات پروردگارش دلبسته بود، و به همين علت هميشه در تلاش بود تا با انجام اعمال صالح خود را به جوار قرب او نزديكتر سازد؛ و در اين راه جز معبودش احدي را در عبادت و خدمت مورد توجه قرار نميداد.
شهيد دكتر چمران از استعدادهايي كه پروردگارش نزد او به امانت سپرده بود وقوف كامل داشت، و ميدانست چگونه آنها را تنها در راه رسيدن به معشوقش شكوفا سازد. در همين راه بود كه از رفاه زندگي مادي، از زن و فرزند، و از مقام و منصب چشم پوشيد و آنچه داشت در طبق اخلاص، تقديم پروردگار خويش كرد.
در دوران تحصيل شاگردي سختكوش بود، و در ميدان اجتماع مردي فداكار. مبارزات سياسي او قبل از مسافرت به امريكا در راه استيفاي حقوق مستضعفان شكل گرفته بود. در امريكا تا آنجا كه شرايط زماني و مكاني اجازه ميداد، براي تشكل نيروهاي انقلابي كوشيد، و زماني كه آن ديار را اشباع شده يافت، به مصر و سپس به لبنان مهاجرت كرد تا با فراهم ساختن فعاليتهاي چريكي و تربيت اين نيروها در جنگ مستقيم با اشغالگران سرزمين قدس، استطاعت رزمندگان لبناني و ايراني براي مقابله با دشمنان اسلام طبق دستور قرآن مجيد بالا ببرد:
وَاَعِدّوالَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِباطِ الْخَيْلِ (آيه 60- سوره انفال)
در همين دوران بود كه امام موسيصدر توانست با برخورداري از خلوص و فداكاري دانشمند و سرداري چون چمران عارف و مجاهد، حركت شيعيان محروم لبنان را متشكل كند، و به جوانان مستضعف آن ديار هويت بخشيده، به خدايشان متكي سازد. همين تلاشهاي خداجويانه در لبنان بود كه شيعيان آن ديار را بصورت متحد محكم انقلاب اسلامي ايران درآورد.
در ايران پس از پيروزي انقلاب، سراپاي وجود خود را در خدمت حكومت جمهوري اسلامي و رهبري آن قرار داد. در اين مختصر شرح خدمات آن شهيد ميسر نيست، ولي آنچه مسلم است با اشرافي كه بر سياست منطقه و بينشي كه از اوضاع جهان داشت همواره مسير انقلاب اسلامي ايران را پيشبيني ميكرد و چارهجوييهاي لازم را براي حراست و به ثمر رساندن آن معمول ميداشت، بدون آنكه اين اقدامات را به رخ ديگران بكشد. در نتيجه بسياري از نزديكان آن شهيد هنوز هم از وسعت و عمق خدمات او مطلع نيستند. چمران عزيز مرد خدا بود و براي خدا كار ميكرد و اين بر عهده تاريخ است كه روشنگر تلاشهاي او در انسجام حكومت جمهوري اسلامي ايران، ايجاد سپاه پاسداران و جهادسازندگي، فعال كردن ارتش، حفظ كردستان و دفاع از خطه خوزستان باشد. مسلماً پيوستن داوطلبانه آن شهيد به پاسداران محاصره شده در پاوه يا حمله حماسهآفرين او به حلقه محاصره شهر سوسنگرد، همراه با مجروح شدن و از مهلكه بيرون جستن او، از وقايع شورانگيز و عبرتبار ايمان به خدا و آمادگي پذيرش فيض شهادت در راه پيروزي حق بر باطل است.
شهيد دكتر مصطفي چمران با همه امكانات مادي كه ميتوانست در اختيار داشته باشد، زندگي ساده و بيتكلف خود را كه از خانواده بيبضاعتش به ارث برده بود ادامه ميداد. يك زمان مقام معاونت نخستوزيري را پشت سرگذاشته و برخلاف تمام سنتهاي دولتمداري، اسلحه به دست، در دل صخرههاي سرد و صعبالعبور كردستان به مقابله توطئهگران از خدا بيخبر ميشتافت، و زماني ديگر، در آن روزهاي يأس و نااميدي كه ارتش متجاوز صدام به سركردگي امپرياليسم جهاني، ميرفت تا سرزمين پهناور خوزستان را از پيكر متشنج ايران جدا سازد، صندلي نرم وكالت مجلس شوراي اسلامي را ترك گفته، همراه معدودي از تربيتشدگان مكتب حسيني به قلب صفوف تانكها و سپاهيان وسيع دشمن ميزند، تا آرايش نظامي متجاوزين را درهم بشكند و براي نيروهاي دفاعي ازهم پاشيده ايران زمان بخرد، تا لااقل فرصت شركت در يك مصاف نابرابر را بدست آورند و پيروزي نيروي ايمان و شهادت را بار ديگر در كربلاي خوزستان در برابر ديدگان نسل حاضر به نمايش بگذارند.
با تمام اخلاصي كه از سراپاي وجود آن مجاهد بيدار فروميريخت، با تمام عشقي كه به امام ميورزيد و با تمام دلبستگي كه به انقلاب ايران داشت، دوست و دشمن مانع و مزاحم فعاليتهاي تاريخساز او ميشدند. دوستان ميترسيدند وجود حاضر به شهادت او را از دست بدهند و دشمنان ميخواستند او را از صحنه فعاليت دور كنند. با آنكه نماينده امام در شورايعالي دفاع بود و ميتوانست از نفوذ معنوي رهبر در رفع مشكلات خود و عمليات جنگهاي نامنظم در مقابله با صداميان كافر استفاده كند، هيچگاه خاطر امام را با ذكر مشكلات آزرده نميساخت. در ملاقاتهاي خود با رهبر هميشه ميخواست با بيان موفقيتهاي سپاه اسلام امام را شاد كند.
چمران پرشور، هيچگاه مجال آن نيافت كه تمامي توان و استعدادهاي خود را كه سخت مورد احتياج انقلاب اسلامي بود به خدمت درآورد و هيچگاه نتوانست برنامههاي دراز مدت خود را جامهعمل بپوشاند. بدين جهت هميشه ناراحت بود. رنج ميكشيد و زيركوهي از درد بسر ميبرد و مصائبي كه گاه دوستان و زماني دشمنان بر او تحميل ميكردند، همه را تحمل ميكرد. از اين رو در جمع اجتماع غريب بود. غربت شكنندهاي كه مغز استخوان آدمي را ميسوزاند و زبان مرد توانايي را چون علي عليهالسلام به شكايت واميدارد.
چمران دردمند، همچون يك شيعه راستين، سراپا شيفته امام زمان(عج) بود و مشكلات اجتماعي را با آرزوي ظهور حضرت مهدي و ديدار او تحمل مينمود.
چمران متعهد، عالمي بود كه توان علمي خود را در راه كمك به مستضعفان به كار ميگرفت، بدون آنكه ادعايي داشته باشد. به همين جهت تربيت يتيمان لبنان را، جايگزين تدريس و تحقيقات پيشرفته در مؤسسات با اسم و رسم امريكا نمود. شهيد مصطفي، عارفي بود كه روح بلند پروازش لبريز از ايمان و توكل بود. ايمان و توكلي كه قلب شيفتگان او را قوت و آرامش ميبخشيد.
دكتر مصطفي كمتر حرف ميزد، ولي همان سكوت و نگاه عميقش بهترين آموزنده بود. با آنكه ميتوانست معلم خوبي باشد، ولي ترجيح ميداد به عنوان يك مربي مكتب تربيتي خود را درست اداره كند. مكتب يتيمان شيعه در لبنان، و كانون گرم ستاد عمليات جنگهاي نامنظم در خوزستان، نمونههايي از اين تربيت را پيش چشم ما قرار ميدهند. تا جايي كه تربيتشدگان اين مكتب، به تأسي از مربي خود به راحتي شربت شهادت مينوشند. تربيتشدگاني نه تنها از ايران، بلكه از شيعيان لبنان، كه همه تعلقات خود را در آن سرزمين جنگزده رها ميكنند و به عشق پيروزي انقلاب اسلامي ايران همراه برادران ايراني خود، در كربلاي خوزستان شهيد مقابله با مطالع شيطاني استكبار جهاني ميشوند.
باتوجه به اخلاص و ايماني كه در چمران پرهيزگار موج ميزد، همه خداپرستان و مردان و زنان آزاده، او را از خود ميدانستند و به او عشق ميورزيدند. همين عشق صادقانه بود كه انبوه كمنظيري از مردم تهران و شهرستانهاي ايران و حتي لبنان در روز تشيع جنازه آن شهيد به خيابانها روانه ساخت تا احساسات پاك خود را بدرقه مسافرت ملكوتي آن سردار پرافتخار اسلام كنند و البته تعجب نبود كه انبوه جمعيت، حتي سهبار پس از تلاش براي به خاك سپردن او در بهشتزهراي شهيدان، با هجوم به محل دفن او مانع از دست دادن پيكر پاكش ميشدند. دنباله اين جاذبه هنوز نيز ادامه دارد، تا آنجا كه هر كسي كه با چمران متواضع مراودهاي داشته است، دوست دارد آن را به رشته تحرير درآورد و ديگران را در لذت و مسرت آشنايي با آن شهيد شريك سازد.
خدايا! روح پاك مصطفاي شهيد را غرق در رحمت خود كن، و به ما توفيق ده تا مكتب تربيتي او را كه كانوني گرم و فعال نگاه داريم، همانطور كه او در حيات خود نمونهاي زنده از ميزان حق و باطل عصر خويش را فرا روي ما قرار داد.
برگرفته از کتاب بینش و نیایش
منبع: سایت شهید چمران
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}