سيد رضي و سيد مرتضي را بشناسيم
سيد رضي و سيد مرتضي را بشناسيم
سيد رضي و سيد مرتضي را بشناسيم
سيد رضي و سيد مرتضي علم الهدي دو برادر انديشمند و دو تن از بزرگان شيعه در قرون چهارم و پنجم هجري هستند که به تنهايي صاحب سهم بزرگي از تعالي مکتب شيعه و فقه جعفري مي باشند. تدوين و گردآوري خطبه ها، نامه ها و سخنان گهربار امير المومنين علي (ع) در قالب نهج البلاغه توسط سيد رضي به تنهايي کافي است تا سهم اين دوبرادر را در مکتب شيعه جعفري متوجه شويم. در اين تحقيق زندگي، مدارج علمي و تحصيلات، تاليفات و آثار اين دو برادر مورد بررسي قرار گرفته است. شناخت انديشمندان بزرگ اسلام و شيعه در طول قرون متمادي بعد از اسلام ميتواند ما را در شناخت بهتر دين اسلام و مذهب شيعه ياري نمايد.ابو الحسن، محمد بن حسين بن موسي موسوي بغدادي، معروف به سيد رضي در سال 359 ه.ق در شهر بغداد به دنيا آمد و سيد مرتضي ملقب به علم الهدي در سال 355 هجري قمري به دنيا آمد.اين دو بردار که در نوجواني از علماي طراز اول شيعه شدند از خانواده اي شريف و اصيل و از نسل ائمه معصومين عليهم السلام است.نسب آنها از طرف پدر به امام موسي کاظم (عليه السلام) واز طرف مادر به امام زين العابدين (عليه السلام) مي رسد.پدر سيد رضي و سيد مرتضي ابو احمد حسين، ملقب به طاهر و ذوالمنقبتين است که از شخصيت هاي برجسته و مورد توجه حکومت وقت بود. او بزرگ سادات و مسئول رسيدگي به شکايات مردم و امير حج بود.مادرشان نيز فاطمه دختر ابو محمد، حسين بن احمد بن محمد ناصر کبير، زني دانشمند و با تقوا بود وشيخ مفيد کتاب "احکام النسا»" را به درخواست ايشان به نگارش درآوردند.بر اساس نوشته هاي مورخان بزرگ شيعه شبي شيخ مفيد انديشمند برگ شيعه در قرن چهارم فاطمه زهرا (سلام الله عليها) را در خواب ديد که دست امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام) را در حالي که دو کودک خردسال هستند گرفته و نزد او آورد و فرمود: "اي شيخ به اين دو کودک من علم فقه بياموز".شيخ مفيد پس از بيدار شدن، از اين خواب خود شگفت زده شد. صبح همان روز مادر سيد رضي و سيد مرتضي دست دو کودک خود را گرفته و نزد او آورده و گفت: "اي شيخ به اين دو کودک من علم فقه بياموز".شيخ مفيد از اين حادثه منقلب و گريان گشت و خواب خود را براي آنان تعريف کرده و مسئوليت تربيت و تعليم اين دو سيد بزرگوار را عهده دار گرديد.سيد رضي شخصيتي انديشمند و داراي قدرت هوش و درکي بالا بود و به زودي توانست مدارج عالي فقه را نزد استاد خود طي کند. او مدرسه اي در شهر بغداد تاسيس کرد و به تربيت شاگرداني در علوم اسلامي پرداخت. کتابخانه بزرگي نيز براي استفاده شاگردان خود در آن مدرسه برپا نمود.در سال 388 ه.ق بهاء الدوله او را به جانشيني خود برگزيده و لباس هاي فاخري به او هديه داده و او را به مقام رياست سادات و مسئول رسيدگي به شکايات مردم و امارت حج منصوب نمود. در سال 397 ه.ق نيز از طرف بهاء الملک همين مقام به او داده شد. در سال 388 ه.ق از طرف بهاء الدوله ملقب به "شريف جليل" ودر سال 398 ه.ق ملقب به "ذو المنقبتين" گرديد ودر همان سال از طرف بهاء الدوله ملقب به "رضي ذو الحسبين" گشت. در سال 401 ه.ق نيز از طرف قوام الدين ملقب به "شريف اجل" شد.از اساتيد سيد رضي مي توان به شخصيت هاي مانند شيخ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان، ابو بکر، محمد بن موسي خوارزمي، ابو الحسن، علي بن عيسي ربعي، ابو الفتح، عثمان بن جني موصلي و ابو سعيد، حسن بن عبد الله سيرافي،اشاره کرد
سيد رضي داراي تاليفاتي ارزشمند است مانند:1 نهج البلاغه، که جمع آوري و تدوين آن بوسيله ايشان صورت گرفته است 2 خصائص الائمه (عليهم السلام) 3 تلخيص البيان عن مجاز القرآن 4 المجازات النبويه 5 حقايق التاويل في متشابه التنزيل.سيد رضي سرانجام پس از عمري خدمت به جهان اسلام و تشيع، در سن 47 سالگي و در سال 406 ه.ق در شهر بغداد ديده از اين جهان فرو بست و در کاظمين، در کنار قبر امام موسي کاظم و امام جواد (عليهماالسلام) دفن شد.
سيد مرتضي علم الهدي کنيه اش علم الهدي و لقبش ذوالثمانين , ابوالثمانين وذوالمجدين و شريف مي باشد. علم الهدي در محيط علمي مساعد رشد و نما کرد و از محضر بزرگان و افرادي مانند:شيخ مفيد, خطيب اديب , ابن نباته و شيخ حسن بابويه بهره جست.
او حوزه درسي بسيار غني و در علوم متنوعه تدريس داشته است و هر يک از شاگردان او شهريه معيني داشته اند, چنانچه شيخ طوسي را ماهي دوازده دينار اشرفي طلاي هيجده نخود و قاضي ابن البراج را ماهي هشت دينار و هر يک از شاگردان ديگر را به فراخور حال خود شهريه مي داده است. شاگرداني مانند:شيخ طوسي صاحب دو کتاب از چهارگانه کتاب مرجع شيعه , قاضي ابن البراج , ابوالصلاح حلبي , ابوالفتح کراجکي , سالار بن عبدالعزيز ديلمي و دهها نظاير اين بزرگان را در حوزه درسي خويش تربيت نمود.
در کتابخانه سيد مرتضي , هشتاد هزار جلد کتاب بوده است که اغلب آنها ازکتابهاي مورد مطالعه يا تاليف او بوده است.يکي از معاصرين او مي گويد:کتابهاي سيد را شماره کردم , به هشتاد هزار جلد رسيد که اغلب آنها ازمحفوظات يا مصنفات او بوده است.ثعالبي مورخ نامي نيز در تاييد اين گفتار اضافه مي نمايد: در بغداد پس ازوفات سيد مرتضي با اينکه قسمت عمده کتابهاي او را به امرا و وزرا اهدا کرده بودند, باز باقيمانده آنها را به سي هزار دينار قيمت کردند. او داراي تاليفات متعددي است که هر کدام نشانگر وسعت علم و تبحر وگسترش کرانه اي دانش و فضيلت او بوده است مرحوم مدرس , صاحب ريحانه الادب بيش از 72 جلد از آنها را با اسم و رسم نام مي برد, ولي برخي از آنچه که راجع به فقه و اصول فقه مي باشد, به اين ترتيب مي باشد: 1- الانتصار.2 -جمل العلم و العمل.3- الذريعه في اصول الشريعه (در اصول فقه ).4- المحکم و المتشابه.5- المختصر.6 -ما تفردت به الاماميه من المسائل الفقهيه.7- المصباح.8 - الناصريات.و جز آنها, کتابهاي الامالي, جواب الملاحده في قدم العالم , درر الفوائد وچند جلد ديگر.
دانشمند مورخ معاصر مرحوم علي دواني که به تازگي فوت نموده است در بيوگرافي اين فقيه وارسته از رجال ابوعلي , از کتاب اتحاف الوري , ضمن حوادث سال نقل کرده است که در اين سال سيد مرتضي و برادرش سيد رضي به زيارت بيت الله الحرام شتافتند در بين راه ابن جراح طائي از آنها طلب چيزي کرد و آنها نه هزار دينار از مال خالص خويش را به اودادند و باز نوشته اند که وقتي چند کتاب به قيمت ده هزار دينار يا بيشتر براي سيدمرتضي خريداري کردند, موقع مطالعه ديد که بر پشت يکي از آنها اين دو شعر رانوشته اند که ترجمه اين اشعار چنين است: گاهي احتياج وامي دارد که اوراقي را که بيشتر مورد علاقه است , فروخته گردد من گمان نمي بردم که روزي برسد که آن اوراق را بفروشم هرچند طلبکارها مرابه زندان وامي داشتند).اين اشعار حاکي از فقر فروشنده آن بود که از روي ناچاري آن کتب نفيس رافروخته است سيد (ره ) تمام کتابها را به صاحبش مسترد نمود و آن ده هزار دينار را نيزبه او بخشيد.سيد مرتضي دهکده اي از املاک خود را وقف مصرف کاغذ فقها کرده بود که عوائد آن صرف تاليفات مجتهدين گردد.در مورد لقب علم الهدي , مورخين نگاشته اند که ابوسعيد وزير القادر بالله در سال 420 بيمار شد شبي در خواب ديد که امير مومنان (ع) به او مي فرمايد: به علم الهدي بگو تا براي تو دعا کند تا ازبيماري بهبود يابي وزير گفت : يا امير المومنين , علم الهدي کيست ؟فرمود: علي بن الحسين موسوي است چون از خواب برخاست , نامه اي به سيد مرتضي نوشت که براي او دعا کند و در آن نامه او را علم الهدي خواند.سيد مرتضي برآشفت و از وزير خواست که او را با اين لقب بزرگ نخواند وزير گفت به خدا قسم امير المومنين ( ع) امر فرموده که شما را به اين لقب بخوانم بعداز آنکه وزير از دعاي سيد مرتضي شفا يافت , از سوي خليفه حکم شد که منشيان در نامه هاي رسمي و عموم مردم او را با اين لقب بخوانند و بدين گونه ملقب به علم الهدي گرديد. نجاشي درکتاب رجال خود مي نويسد : علم الهدي درسال 436 در بغداد وفات يافت فرزندش بر او نماز گذارد و در خانه اش دفن شد من وابويعلي جعفري (داماد شيخ مفيد) و سلا ر بن عبدالعزيز او را غسل داديم. اخيرا جنازه او به کربلاي معلي منتقل شده و در جوار مطهر حضرت سيدالشهدا ( عليهم السلام ) مهمان آن بزرگوار گرديده است.
منبع : www.ebtekarnews.com الف
سيد رضي داراي تاليفاتي ارزشمند است مانند:1 نهج البلاغه، که جمع آوري و تدوين آن بوسيله ايشان صورت گرفته است 2 خصائص الائمه (عليهم السلام) 3 تلخيص البيان عن مجاز القرآن 4 المجازات النبويه 5 حقايق التاويل في متشابه التنزيل.سيد رضي سرانجام پس از عمري خدمت به جهان اسلام و تشيع، در سن 47 سالگي و در سال 406 ه.ق در شهر بغداد ديده از اين جهان فرو بست و در کاظمين، در کنار قبر امام موسي کاظم و امام جواد (عليهماالسلام) دفن شد.
سيد مرتضي علم الهدي کنيه اش علم الهدي و لقبش ذوالثمانين , ابوالثمانين وذوالمجدين و شريف مي باشد. علم الهدي در محيط علمي مساعد رشد و نما کرد و از محضر بزرگان و افرادي مانند:شيخ مفيد, خطيب اديب , ابن نباته و شيخ حسن بابويه بهره جست.
او حوزه درسي بسيار غني و در علوم متنوعه تدريس داشته است و هر يک از شاگردان او شهريه معيني داشته اند, چنانچه شيخ طوسي را ماهي دوازده دينار اشرفي طلاي هيجده نخود و قاضي ابن البراج را ماهي هشت دينار و هر يک از شاگردان ديگر را به فراخور حال خود شهريه مي داده است. شاگرداني مانند:شيخ طوسي صاحب دو کتاب از چهارگانه کتاب مرجع شيعه , قاضي ابن البراج , ابوالصلاح حلبي , ابوالفتح کراجکي , سالار بن عبدالعزيز ديلمي و دهها نظاير اين بزرگان را در حوزه درسي خويش تربيت نمود.
در کتابخانه سيد مرتضي , هشتاد هزار جلد کتاب بوده است که اغلب آنها ازکتابهاي مورد مطالعه يا تاليف او بوده است.يکي از معاصرين او مي گويد:کتابهاي سيد را شماره کردم , به هشتاد هزار جلد رسيد که اغلب آنها ازمحفوظات يا مصنفات او بوده است.ثعالبي مورخ نامي نيز در تاييد اين گفتار اضافه مي نمايد: در بغداد پس ازوفات سيد مرتضي با اينکه قسمت عمده کتابهاي او را به امرا و وزرا اهدا کرده بودند, باز باقيمانده آنها را به سي هزار دينار قيمت کردند. او داراي تاليفات متعددي است که هر کدام نشانگر وسعت علم و تبحر وگسترش کرانه اي دانش و فضيلت او بوده است مرحوم مدرس , صاحب ريحانه الادب بيش از 72 جلد از آنها را با اسم و رسم نام مي برد, ولي برخي از آنچه که راجع به فقه و اصول فقه مي باشد, به اين ترتيب مي باشد: 1- الانتصار.2 -جمل العلم و العمل.3- الذريعه في اصول الشريعه (در اصول فقه ).4- المحکم و المتشابه.5- المختصر.6 -ما تفردت به الاماميه من المسائل الفقهيه.7- المصباح.8 - الناصريات.و جز آنها, کتابهاي الامالي, جواب الملاحده في قدم العالم , درر الفوائد وچند جلد ديگر.
دانشمند مورخ معاصر مرحوم علي دواني که به تازگي فوت نموده است در بيوگرافي اين فقيه وارسته از رجال ابوعلي , از کتاب اتحاف الوري , ضمن حوادث سال نقل کرده است که در اين سال سيد مرتضي و برادرش سيد رضي به زيارت بيت الله الحرام شتافتند در بين راه ابن جراح طائي از آنها طلب چيزي کرد و آنها نه هزار دينار از مال خالص خويش را به اودادند و باز نوشته اند که وقتي چند کتاب به قيمت ده هزار دينار يا بيشتر براي سيدمرتضي خريداري کردند, موقع مطالعه ديد که بر پشت يکي از آنها اين دو شعر رانوشته اند که ترجمه اين اشعار چنين است: گاهي احتياج وامي دارد که اوراقي را که بيشتر مورد علاقه است , فروخته گردد من گمان نمي بردم که روزي برسد که آن اوراق را بفروشم هرچند طلبکارها مرابه زندان وامي داشتند).اين اشعار حاکي از فقر فروشنده آن بود که از روي ناچاري آن کتب نفيس رافروخته است سيد (ره ) تمام کتابها را به صاحبش مسترد نمود و آن ده هزار دينار را نيزبه او بخشيد.سيد مرتضي دهکده اي از املاک خود را وقف مصرف کاغذ فقها کرده بود که عوائد آن صرف تاليفات مجتهدين گردد.در مورد لقب علم الهدي , مورخين نگاشته اند که ابوسعيد وزير القادر بالله در سال 420 بيمار شد شبي در خواب ديد که امير مومنان (ع) به او مي فرمايد: به علم الهدي بگو تا براي تو دعا کند تا ازبيماري بهبود يابي وزير گفت : يا امير المومنين , علم الهدي کيست ؟فرمود: علي بن الحسين موسوي است چون از خواب برخاست , نامه اي به سيد مرتضي نوشت که براي او دعا کند و در آن نامه او را علم الهدي خواند.سيد مرتضي برآشفت و از وزير خواست که او را با اين لقب بزرگ نخواند وزير گفت به خدا قسم امير المومنين ( ع) امر فرموده که شما را به اين لقب بخوانم بعداز آنکه وزير از دعاي سيد مرتضي شفا يافت , از سوي خليفه حکم شد که منشيان در نامه هاي رسمي و عموم مردم او را با اين لقب بخوانند و بدين گونه ملقب به علم الهدي گرديد. نجاشي درکتاب رجال خود مي نويسد : علم الهدي درسال 436 در بغداد وفات يافت فرزندش بر او نماز گذارد و در خانه اش دفن شد من وابويعلي جعفري (داماد شيخ مفيد) و سلا ر بن عبدالعزيز او را غسل داديم. اخيرا جنازه او به کربلاي معلي منتقل شده و در جوار مطهر حضرت سيدالشهدا ( عليهم السلام ) مهمان آن بزرگوار گرديده است.
منبع : www.ebtekarnews.com الف
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}