موضعگيري گروه هاي سياسي و نهادها

مؤلف : اداره سیاسی ستاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه
بي شک انقلاب ملت ايران تنها و تنها بر پايه اصول اسلام ناب محمدي (صلّي الله عليه و آله و سلّم) شکل گرفت و شهيدان سرافراز ما خواهان حکومتي بودند که بر پايه مباني چنين اسلامي باشد. فراموش نکرده ايم امام عظيم الشان در ابتداي پيروزي انقلاب و در برابر زمزمه هاي شومي که مي خواستند مسير حرکت ملت را با الفاظي چون «جمهوري دموکراتيک» منحرف کنند، قاطعانه برخورد کردند و اعلام داشتند ما فقط جمهوري اسلامي را مي خواهيم ، نه يک کلمه کم و نه يک کلمه زياد.
همچنين هنگامي که مجلس خبرگان قانون اساسي اصول اين قانون را تدوين مي کرد، اصل مترقي ولايت فقيه را به عنوان ناب ترين موضوع انديشه ديني در باب حکومت اسلامي در متن قانون گنجانيد و ملت سرافراز و انقلابي مان نيز به آن رأي مثبت دادند و تا امروز هم بر سر اين ميثاق الهي باقي مانده اند.
حوادث سهمگين و شرايط پيچيده پس از انقلاب نيز صحت و درستي و کارآمدي حکومت ديني مبتني بر ولايت فقيه را به مردم و دنيا اثبات کرد. به راستي اگر رهبري ولي فقيه عادل، با تقوي، آگاه به مسائل روز و مدير و مدبري چون حضرت امام خميني ( رحمت الله علیه ) نبود آيا انقلاب وکشور مي توانست از گذرگاه هاي پرمخاطره اي چون فشارهاي سياسي، اقتصادي و نظامي آمريکا، توطئه هاي ضد انقلاب داخلي و گروهکهاي منحرف چپ و راست، کودتاها، فتنه بني صدر و ليبرال ها جنگ تحميلي هشت ساله، فتنه گريهاي عناصر منحرف يا ساده انديش داخلي که بعضاً تا بالاترين سطوح سياسي کشور نيز حضور داشتند و بالاخره حادثه عظيم پذيرش آتش بس در جنگ تحميلي به سلامت عبور کند؟
در بخش ديگري از اين بيانيه آمده است:«پس از ارتحال ملکوتي امام امت نيز که دوستان و علاقمندان به اسلام و انقلاب، سخت نگران حوادث آينده و سرنوشت انقلاب بودند و دشمنان، در انتظار از هم گسيختن وحدت ملت و شيرازه کشور، اين رهبري ديني بود که در شخصيتي کم نظير چون حضرت آيت الله [العظمي] خامنه اي (مدّظله العالي) تجلي يافت و توانست کشور را از بحراني ترين شرايط به سلامت عبور دهد و دلهاي مومنان و دوستان انقلاب را شاد و دشمنان و بدخواهان دين و کشور را مأيوس سازد.
با رهبري ولي فقيه بود که کشورمان از يکي از خطرناک ترين دامهاي استکبار يعني فتنه خليج فارس و جنگ ميان آمريکا و عراق رهايي يافت، در حالي که برخي از افراد توصيه مي کردند که به نفع عراق وارد جنگ شويم !»
در اين بيانيه تاکيد شده است: « بوقهاي استکباري و نشخوارکنندگان خوراکهاي مسموم آنان نمي توانند اين حقيقت روشن را دريابند که رأي 30 ميليوني مردم ، راي به خواست انقلاب و نظام رهبري بود. مقام معظم رهبري حضرت آيت الله [العظمي] خامنه اي (مدظلله العالي) همان مجتهد مسلم و فقيه عادل و جامع الشرايطي است که امام راحل (قدس سره الشريف) او را خورشيد درخشان انقلاب ناميد و هيچ کس را شايسته از ايشان براي تداوم رهبري و مقام ولايت نمي دانست و اين همان حقيقتي بود که نزديک به هفتاد فقيه عادل و برجسته و مورد اعتماد و انتخاب مردم در مجلس خبرگان به آن شهادت دادند، ياران و اصحاب انقلاب از هر جريان و گروه بر آن مهر تائيد و تصديق زدند و مردم انقلابي و مسلمان ايران نيز با ابراز عشق و ارادت خالصانه و پيروي صميمانه از ايشان ، نداي بيعت خود را با حکومت و رهبري ديني به گوش جهانيان رسانيدند. اين ملت، ملتي نيست که با زمزمه هاي شوم برخي از ورشکستگان سياسي و مطرودان امام راحل( رحمت الله علیه ) دست از پشتيباني و تبعيت از جمهوري اسلامي و رهبري ديني آن بردارد.
جامعه روحانيت مبارز وظيفه شرعي، ملي و انقلابي خود مي داند با تمام وجود از حريم و مباني ديني انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي به ويژه اصل مترقي ولايت مطلقه فقيه ، حراست و دفاع کند و به کساني که با سردادن نغمه هاي شوم درصدد تضعيف پايه هاي ديني انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي و وحدت ملي اند در وهله اول نصيحت مي کند که حساب خود را از خيل عظيم ملت جدا نکنند و به مردم بپيوندند و در مرحله بعد نسبت به ادامه کجرويها و حرکات دشمن پسند آنان هشدار مي دهد.»(1)
امام خميني که از عالمان و فقيهان نامدار تاريخ اسلام است با شناخت و درک عميق از نياز بشريت امروز قيام کرد و پيام اسلام ناب محمدي (صلّي الله عليه و آله) را به گوش ملت ما رساند. امام خميني از يک سو بشريت را در منجلاب و ماديات و فرهنگ و اخلاق دنياي شهوت زده زمان گرفتار مي ديد و از ديگر سو حاکمان مستبد و ديکتاتور و قدرتهاي زر و زور و استعمارگر را که بر همه مقدرات ملتها و کشورها چنگال خونين خود را فرو کرده اند و بر خلاف اراده و رضايت ملت ها و کشورها چنگال خونين خود را فرو کرده اند و برخلاف اراده و رضايت ملت ها بر آنها حکومت مي کنند. امام خميني براي نجات انسان ها از فرهنگ و اخلاق مادي و شهوت زده زمان، اسلام و تعاليم نجات بخش آن را به ملتها و مستضعفان عرضه کرد، اسلام مبارزه با زور و استبداد و ديکتاتوري، اسلام مبارزه با استعمار و قدرتهاي سلطه گر که خون ملتها را مي مکند، اسلام مبارزه با هر شيوه اي که با تحقير انسانها و لگد کوب کردن کرامت آنان اداره و تسلط شان را بر مقدرات و سرنوشت خويش سلب مي کند و براي نجات ملتهاي ستمديده از استبداد و قدرتهاي ديکتاتوري روش حکومت و انتخاب حاکمان بر اساس معيارهاي اسلامي را مطرح نمود، امام خميني از جايگاه اسلام شناس آگاه به معارف امامان معصوم از خاندان پيامبر اسلام، حکومت فقيهان عادل و آگاه به زمان و مدير و مدبر را به مردم عرضه کرد، او با همه وجود ايمان داشت که اگر مردم مجتهدي عادل را براي اداره امور کشور برگزينند از استبداد و ديکتاتوري در امان خواهند ماند.
امام اين نظريه حکومت ديني را به ملت ايران عرضه کرد و مردم که تحقق عيني و مصداق خارجي اين حاکم اسلامي را در وجود او متجلي مي ديدند آن را پذيرفتند و قدم به قدم با او وبا اقتداي به او وحمايت از او آغاز نهضت اسلامي راه پر فراز و نشيب مبارزه با استبداد و ديکتاتوري شاه و استعمار سلطه طلبي آمريکاي غارتگر را تا سقوط نظام شاهنشاهي طي کردند و سپس با طرح حکومت اسلامي و ولايت فقيه، نظام جمهوري اسلامي را بنيان نهادند. امام خميني با درايت کامل طرح ولايت فقيه را که يک نظريه فقهي بود با تدوين و تصويب قانون اساسي جمهوري اسلامي به دست خبرگان ملت به صورت يک سيستم و نظام حکومتي در آورد و بقاء آن را در قلعه مستحکم قانون اساسي با توجه به شخصيت و ويژگي هاي امام خميني که آينده هاي دور را مي ديد در اواخر عمر مبارک خويش دستور اصلاح برخي از اصول قانون اساسي را صادر فرمود و در ارتباط با شرايط رهبري توصيه کرد تا قيد مرجعيت تقليد از شرايط رهبري حذف گردد، امام در نامه اي که به رئيس شوراي بازنگري قانون اساسي در تاريخ 09/02/13689 مرقوم فرمودند چنين نوشته اند:
«... من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط مرجعيت لازم نيست، مجتهد عادل مورد تاييد خبرگان محترم سراسر کشور کفايت مي کند، اگر مردم به خبرگان راي دادند تا مجتهد عادلي را براي رهبري حکومتشان تعيين کنند، وقتي آنها هم فردي را تعيين کردند تا رهبري را بر عهده بگيرد، قهري او مورد قبول مردم است. در اين صورت او ولي منتخب مردم مي شود و حکمش نافذ است».
براساس اين رهنمود، خبرگان تعيين رهبري پس از ارتحال جانگذار حضرت امام خميني (رضوان الله تعالي) و با رعايت ساير شرايط و اصول مربوط به رهبري در قانون اساسي حضرت آيت الله خامنه اي مدظله العالي را به رهبري و ولايت امري ملت رشيد ايران انتخاب کردند و سپس اکثريت قاطع ملت ايران در طول سالهاي گذشته اين انتخاب خبرگان ملت را تاييد نمودند و با عنايات و الطاف الهي و در سرمايه پر برکت ولي عصر امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف سال هاي سازندگي را طي کرده و مي کنند و روزهاي پر افتخاري را که آخرين و درخشان ترين آن حماسه دوم خرداد سال جاري بود در کنار رهبر عاليقدر خويش در تاريخ انقلاب ثبت کردند.
در پايان به حکم وظيفه لازم است از مراجع تقليد و عالمان برجسته حوزه هاي علميه که در اين روزها با سخنان حکيمانه خود طلاب علوم دينيه و دانشجويان و دانشگاهيان و ساير اقشار جامعه را ارشاد و هدايت کرده و مي کنند صميمانه سپاسگزاري نمائيم و عزت و عظمت حوزه هاي علميه و علما و مراجع تقليد را در سايه ولي الله اعظم امام زمان ارواحنا فداه از خداوند بزرگ مسئلت نمائيم.»(2)
اين نظام از ابتدا مناسبات سلطه طلبانه غرب را در هم ريخت و تحقق حاکميت الهي مستضعفين را هدف نهايي خود قرار داد. از اين رو همواره در اين بيست سال آماج توطئه ها و شيطنت هاي جبهه استکباري قرار گرفته است.«ولايزالون يقاتلونکم حتي يردوکم عن دينکم ان استطاعوا »(217ـ بقره)
به گونه اي که مهمترين عرصه تلاش آنان از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي تاکنون در راستاي مخدوش کردن وجهه اسلامي نظام و به ويژه رکن بسيار مترقي ولايت فقيه بوده است.
بدون ترديد هدف اصلي دشمنان انقلاب ايجاد ترديد و تخريب اعتماد مردم به ويژه نسل جوان نسبت به مباني مشروعيت نظام است تا ولايت فقيه را ديکتاتوري و استبداد جلوه دهند.
به تعبير امام راحل «ره»: «اينان چشم طمع دوخته اند که شايد به وسيله ايادي خود بتوانند لغزشي خداي نخواسته ايجاد کنند که در آتيه اي ولو دراز مدت نظام اسلامي را به انحراف کشانند. ما مي دانيم که ابرقدرتها و حکومت هاي وابسته به آنان با اسلام شهنشاهي و ملکي مخالف نيستند بلکه بي شک آن را تاييد نيز مي کنند. اسلامي که از طرف ايادي ابليسي خود و جهال به صورت عالم، عرضه شود که علماي اسلام و مسلمانان نبايد در امور سياسي مسلمين دخالت کنند و نبايد در امور مسلمانان اهتمام نمايند و حکم واضح عقل موافق با قرآن را ناديده گيرند و حديث «مجاري الامور بيد العلماء بالله» را ضعيف و سخن شريف »واما الحوادث الواقعه فارجعوا الي رواة احاديثنا» و ديگر احاديث از اين قبيل را «بي مبنا» يا به تاويل کشانند، صدرصد مورد تاييد آنان است . چه بهتر که دست علماي متعهد و مسلمان بيدار را اين درباريان روحاني نما و بازي خوردگان غافل از سياست بازي شياطين ببندند و راه را براي چپاول و سلطه قدرتها باز کنند. آنان از اسلامي که مويد آنهاست چه باک دارند؟» (پيام حضرت امام خميني «ره» به مناسبت افتتاح مجلس خبرگان 1362)
اينک بايد از اين عالم نمايان پرسيد آيا تلاش فوري امام امت براي تشکيل مجلس خبرگان و تصويب قانون اساسي براي نظام جديد در فاصله چند ماه پس از پيروزي انقلاب و در شرايطي که بسياري از انديشمندان عقيده داشتند قانونمندي براي يک انقلاب نوپا نه تنها امري ميسر و مفيد نيست بلکه موجب محدوديت اقدامات انقلابي خواهد شد، ناشي از ديکتاتوري ولايت فقيه بوده است؟ آيا متن قانون اساسي که حتي به اعتراف مخالفيني که ذره اي انصاف دارند از مترقي ترين قوانين موجود در دنياي امروز است و تمامي حقوق مشروع جامعه به بهترين نحو در آن پيش بيني شده جز به همت و قلم فقيهان متعهد نگاشته شد و به جز با تاييد همان ولي فقيه مشروعيت يافت؟ آيا تشکيل مجلس شوراي اسلامي و انتخاب رئيس جمهوري در فاصله يک سال پس از انقلاب ثمره ديکتاتوري فقيه بوده است؟ آيا هجده بار مراجعه به آراء مردم در طول اين سالها حتي در دوران هشت ساله جنگ تحميلي نشانه استبداد فقيه است؟ و آيا فرماندهي شجاعانه دفاع مقدس را بدون آنکه حتي يک وجب از خاک ميهن را به بيگانه تسليم کند کسي جز ولي فقيه بعهده داشت؟
امروز که به فضل الهي و به برکت خونهاي پاک شهيدان، نظام جمهوري اسلامي ايران، استوارتر از هر زمان ديگر در مسير تعالي به پيش مي رود، تمامي انديشمندان متعهد چه در حوزه هاي علميه و چه در مراکز دانشگاههاي و نيز با جريانهاي سياسي وفادار به آرمانهاي انقلاب اسلامي مسئوليت دارند سرنوشت فراز و نشيب اما افتخار آميز اين سالهاي حماسه را براي نسل نوخاسته و جوياي حقيقت ايران امروز به تفصيل روايت کنند و نقش بي بديل رهبري ديني را در عرصه بدرستي باز نمايانند.
جوانان اين مرز و بوم مي بايست بدانند که امام «ره» هيچگاه رأي خويش را بر مردم تحميل نکرد. در حاليکه با شرط مرجعيت براي رهبري موافق نبود و با آنکه با قائم مقامي آقاي منتظري براي رهبري مخالف بود اما هيچگاه تا واپسين لحظات عمر با برکت خويش اين نظر را اعلام نکرد تا همه چيز از مجراي قانوني انجام شود. سيره امام خميني «ره» در حقيقت جلوه عملي و عيني نظام ولايت فقيه است. آيا چنين نظامي را مي توان با رژيمهاي استبدادي قياس کرد؟
پس از رحلت جانگداز امام خميني عزيز ( رحمت الله علیه ) نيز روال بر همان منوال است. مجلس خبرگان برگزيده ملت با اتکاء به مباني شرعي و قانوني و بر اساس معيارهاي خدشه ناپذير؛ به انتخاب رهبري شايسته همت گماشت. نزديک به يک دهه پس از عروج ملکوتي نظام ما در پرتو راهبري هاي حکيمانه ولايت فقيه، عرصه هاي جديدي را در مقياس داخلي و جهاني با موفقيت پيموده است.
به نظر ما نظام ولايت فقيه علاوه بر مباني شرعي و استدلالي که در جاي خود قابل ارائه است، به اعتبار تجربه موفق و عقلايي نزديک به بيست سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي از تمامي ويژگي هاي مثبت يک نظام مردمي برخوردار بوده و در عين حال عهده دار تحقق يک مسئوليت تاريخي يعني اجراي اسلام ناب نيز است و ولايت فقيه بهترين ضامن چنين هدفي خواهد بود.
در پايان لازم مي دانيم با توجه به پاره اي موضع گيري ها که اين روزها از سوي برخي عناصر ساده انديش و ناآگاه عنوان شده نکاتي را مورد تاييد قرار دهيم:
1ـ ولايت مطلقه فقيه در انديشه امام راحل (رحمت الله علیه) بر مباني عقلي و شرعي کاملاً روشن استوار بوده و مناسب ترين پاسخ به ضرورت تحقق اسلامي و در عين حال تجلي حاکميت مردمي است. بدون ولايت فقيه اجراي احکام اوليه اسلام در گستره جامعه در مواردي دچار بن بست خواهد شد. آنها که دغدغه اجراي احکام اسلامي را دارند مي بايست با اين مسئله برخورد مسئولانه تري داشته باشند.
2ـ اگر ولايت فقيه ناخواسته خدشه دار شود عرصه براي دو جريان تحجر و سکولاريزم بازخواهد شد که در واقع دو رويه يک سکه اند زيرا هر دو جدايي دين از سياست را ترويج مي کنند. روشنفکران متعهد چه در حوزه هاي علميه و چه در دانشگاهها نبايد از اين امر غفلت کنند.
3ـ بي ترديد دفاع از اصل مترقي و کارآمد ولايت فقيه بايد هوشمندانه و اصولي باشد. دفاع بد از يک ارزش متعالي زيانبارتر از تهاجم نسبت به آن است. متأسفانه تمسک به دفاع از ولايت فقيه در راستاي منافع جناحي و گروهي و به منظور خارج ساختن رقيب از صحنه خطاي بزرگي است که بعضاً در اين سالها جريانهايي مرتکب آن شده اند .
به نظر ما تخطئه مخالفين سياسي با اتهام ضديت يا ولايت با جوانمردي سياسي ناسازگار است. امام خميني «ره» که خود بنيانگذار نظام بودند هرگز انتقاد سازنده در درون نظام را تخطئه نکردند.
4ـ نظام ولايت فقيه نه مسئوليت فردي آحاد جامعه را منتفي مي کند و نه نقش مؤثر آنان را در مقدرات کشور خدشه دار مي سازد بلکه بر عکس همچون يک کانون جوشان و مسئوليت آفرين، جامعه را در يک فرايند مشارکت جمعي براي تحقق ارزشهاي انقلاب اسلامي هدايت مي کند.
5ـ ولايت مطلقه فقيه به مثابه يکي از ارکان قانون اساسي جهموري اسلامي ايران عامل وفاق و وحدت ملي و ضامن نظم اجتماعي جامعه ماست. قانونگرايي و قانون مداري ايجاب مي کند قانون اساسي به تماميت آن مورد اعتنا و اهتمام باشد. بنابراين همه کساني که خود را ملتزم به قانون اساسي به تماميت آن مورد اعتنا و اهتمام باشد. بنابراين همه کساني که خود را ملتزم به قانون اساسي مي دانند که در واقع التزام به راي قاطبه ملت ايران است، مي بايست دفاع شايسته از ولايت فقيه را يک وظيفه ملي تلقي کنند. بدون ترديد اعتقاد به ضرورت دفاع از ولايت فقيه به مفهوم ناديده انگاشتن برخي مشکلات يا ناراسائي ها در نظام و به ويژه اصل ولايت فقيه امکان پذير است.
6ـ آنچه اين روزها از سوي آقاي منتظري اظهار شده بيانگر هيچ حقيقتي جز اثبات مجدد حقانيت و استحکام نظر مبارک امام راحل ( رحمت الله علیه ) در مورد اين شخص نيست. آن حکيم عزيز با شناخت دقيق و همه جانبه اي که از شخصيت ناتوان و تاثير پذير آقاي منتظري داشتند همواره از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي نگران رفتار وي بودند، هر چند بزرگوارانه تلاش مي کردند به طور غير مستقيم و حتي خصوصي وي را از سقوط برهانند اما مع الاسف مؤثر نيفتاد تا سرانجام ناگزير شدند در نامل مورخ 68/1/6 که اين روزها براي نخستين بار متن آن منتشر شده وي را از قائم مقامي رهبري و نمايندگي خود عزل کنند و حتي او را فاقد عدالت بدانند. در عين حال امام بزرگوار کريمانه از وي خواستند بدون آنکه در امور سياسي دخالت کند به فعاليت علمي بپردازد اما متأسفانه وسوسه هاي خناسان در نفس ضعيف فرد مؤثر افتاد و امر بر وي مشتبه شد.
جمعيت دفاع از ارزشهاي انقلاب در عين حال که اظهارات اخير آقاي منتظري را فاقد مبناي عقلي و شرعي مي داند چون اعتقاد دارد که اين گونه سخن پراکني هاي غير مسئولانه توهين به آراء ملت و موجب خرسندي دشمنان انقلاب اسلامي است، آن را محکوم مي کند و از مراجع عظام متعهد حوزه و انديشمندان آگاه و انقلابي دانشگاه مي خواهد اجازه ندهند ارزشهاي اصيل انقلاب اسلامي اين گونه بازيچه هواهاي نفساني و اراده هاي ضعيف شوند.»(3)
ولايت مطلقه فقيه اصلي مترقي و ميراث گرانبهاي امام خميني «ره» است که پاسداري از آن به عنوان يکي از ارکان نظام و قانون اساسي بر همه نيروهاي طرفدار نظام و انقلاب و به ويژه نيروهاي خط امام واجب است و همچنان که بارها گفته ايم اصل مترقي ولايت فقيه جنبه موضوعي دارد و نه شخصي، بدين معني که دولت اسلامي علي الاطلاق حق دخالت و تصرف در کليه موضوعات و امور حکومتي را داراست.
دو اصل اسلاميت و جمهوريت ماهيت نظام و ولايت فقيه از ارکان قانون اساسي ما به شمار مي رود بطوري که نفي يا تضعيف هر يک ولو به هبانه تقويت ديگري به نفي يا مخدوش شدن آن مي انجامد. قانون اساسي ضامن استحکام و بقاي ولايت فقيه است و اگر نبود قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران که به نظر ولايت مطلقه فقيه صورت رسمي داد اين نظريه در عرض ساير نظريات فقهي درباره حکومت مي نشست و مانند امروز مورد تاييد و حمايت کليه نيروهاي طرفدار قانون اساسي قرار نمي گرفت.
به نظر ما عدم اعتقاد به حکومت اسلامي و از جمله نظريه ولايت فقيه نهايتاً در نظر يا عمل به جدايي دين از سياست، سکولار کردن دين و محدود ساختن آن به عرصه هاي شخصي و خصوصي مي انجامد و با روح و تعاليم اسلامي مغايرت دارد.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران در پايان از مردم مسلمان، آگاه و انقلابي انتظار دارد که ضمن اعتراض و محکوم کردن اقدامات و سخناني که قانون اساسي، اصل انقلابي ولايت فقيه و در يک کلام خط امام را زير سؤال مي برند، ضمن حمايت گسترده و قانوني از ارکان نظام با هوشياري بيش از پيش اعمال انحصار طلبان و غوغاسالاران را زير نظر قرار دهند و با عکس العمل هوشمندانه ، آنان را به ناکامي و بي اثر بودن شيوه هاي خويش قانع سازند.»(4)
هيئت وزيران هرگونه تضعيف «ولايت فقيه» را به زيان جامعه، انقلاب و ضربه خوردن به موازين آن توصيف و محکوم کرد. هيئت وزيران در جلسه اي که به رياست حجت الاسلام و المسلمين محمد خاتمي رئيس جمهوري تشکيل شد ضمن تاکيد بر لزوم و هوشياري مردم نسبت به حوادث اخير کشور، ابراز اميدواري کردند که جامعه انقلابي و اسلامي ايران با هوشياري و انسجام راه خود را ادامه دهد.
در اين جلسه همچنين تصريح شد که دولت اصل ولايت فقيه را به عنوان ميراث بزرگ امام خميني ( رحمت الله علیه ) و رکني که با هدايت آن بزرگوار در قانون اساسي به صورت يک اصل محوري نظام در آمده ارج نهاده و هر گونه تضعيف ولايت فقيه را به زيان جامعه و انقلاب و ضربه خوردن به موازين آن مي داند و آن را محکوم مي کند.
دولت حساس بودن همه علما و بزرگان جامعه و مردم را نسبت به اصول و ارزشهاي انقلاب بسيار با اهميت تلقي کرده و صحنه هايي را که در جريانهاي اخير در گوشه و کنار کشور آفريده شده اند، مويد دلبستگي و پايبندي صاحبان اصلي اين حکومت به اصول ارزشمند جمهوري اسلامي مي داند.
دولت جمهوري اسلامي ايران حفظ ثبات و تامين مصالح کشور را به حفظ اصول نظام از جمله رهبري، ولايت فقيه، رعايت قانون و حقوق مردم مرتبط دانسته و تحليل وقايع اخير را تائيدي بر مواضع دولت که تمسک به قانون خصوصاً قانون اساسي را، راه مطمئن تامين ثبات و اداره منظم جامعه ارزيابي مي داند. هيات دولت قانون گرايي را با عنوان اصلي ترين ميزان تعيين حدود و حقوق همگان و منشاء داوري در مورد رفتارها و هنجارها و شيوه رسيدگي به تخلفات مورد اهتمام قرار داده و سربلندي جامعه و محفوظ ماندن ارکان آن را در گرو پايبندي به آن دانسته و نقض قانوني را براي حمايت از اصل قانوني ديگر مشکل ساز و مخاطره آفرين مي داند.
هيئت دولت همچنين اهميت حوزه هاي علميه و نقش آنها را در طول تاريخ اين کشور به عنوان عرصه اي که عزيزاني چون امام خميني«ره» و رهبر معظم انقلاب و ديگر مراجع بزرگ از آن بر خاسته اند ستوده و اظهار اميدواري کرده است با تاکيد بر جايگاه والاي مراجع عظام و علماي اعلام و دانشمندان حوزه ها و رعايت نظر آن بزرگان بتواند به انجام وظايف خود که همان خدمتگذاري واقعي به نظام، انقلاب، رهبري و مردم بزرگ ايران که صاحبان اصلي اين نظامند عمل کند.» (5)
شوراي عالي انقلاب فرهنگي با انتشار بيانيه اي ضمن حمايت بي دريغ از اصل ولايت فقيه اعلام کرد: ملت آگاه ايران به خوبي مي دانند که عزت بازيافته آنان در عصر کنوني در سايه ولايت فقيه حاصل شد و بقاي آن نيز در گرو حفظ و حراست از آن است.»
در اين بيانيه که در پايان چهارصدودهمين نشست شوراي عالي انقلاب فرهنگي به رياست رئيس جمهوري منتشر شد از همه آحاد ملت ايران درخواست شده است که در اين برهه حساس حافظ منافع نظام و انسجام جامعه در چارچوب قانون اساسي باشند.
در قسمتي از اين بيانيه آمده است: «تمام جهانيان انقلاب اسلامي را به نام ولايت فقيه مي شناسد و رمز پيروزي و پايداري آن را اطاعت از امام راحل رضوان الله عليه جانشين شايسته ايشان حضرت آيت ا.. خامنه اي مدظله العالي مي دانند و به همين جهت دشمنان اسلام و کساني که از گسترش اين انقلاب الهي بيم دارند، نوک پيکان خصومتهاي خود را متوجه اصل ولايت فقيه کرده اند و از يک سو نغمه شوم جدايي دين از سياست را ساز مي کنند و از سوي ديگر اصل ولايت فقيه را که يک اصل مهم در فقه شيعه است زير سؤال مي برند. شوراي عالي انقلاب فرهنگي به نام ارگان مدافع فرهنگ اصيل اسلامي اعلام مي دارد گرايش تفکيک دين از سياست (سکولاريسم) مخالف اسلام و انکار ولايت فقيه به منزله انکار يکي از اصول مهم فقه شيعه است و هر کس به هر دليل قدمي در راه تضعيف نظام ولايت فقيه بر دارد قدمي به ضرر اسلام و به نفع دشمنان اسلام برداشته است.»(6)
امام خميني رضوان الله تعالي عليه با تمسک بر اسلام و سيره پيامبر «ص» و با طرح نظريه سرنوشت ساز«ولايت فقيه» نظام سلطنتي را با پشتيباني ملت بزرگ ايران واژگون ساخت و جمهوري اسلامي را تحقق بخشيد. نظريه ولايت فقيه، روح و هويت انقلاب اسلامي است. قانون اساسي، متکي بر همين نظريه و باور شکل گرفته است. امروزه نظريه ولايت فقيه، تنها يک نظريه سياسي و فقهي نيست، بلکه محور قانون اساسي و جوهر نظام جمهوري ااسلامي و موجب مشروعيت قواي سه گانه است.
کارگزاران سازندگي، با تقيد و دلبستگي تمام به اصل ولايت فقيه و حمايت و پاسداري از هويت انقلاب و نظام، هر گونه سخن، حرکت و طرح شبهه در تضعيف ولايت فقيه و رهبر معظم انقلاب اسلامي را محکوم مي نمايند و حمايت و پشتيباني قاطع خود را از اصل ولايت فقيه، مباني قانون اساسي و نهاد رهبري اعلام مي دارد و حساسيت مردم شريف ايران در پاسداري از رکن نظام و انقلاب ارج مي نهد.»(7)
« در اين فرصت اين اتحاديه بر خود لازم مي داند اکنون که پس از فرمايشات رهبري انقلاب، تب و تاب حوادث اخير فروکش نموده و فضاي کشور فضايي مساعد و منطقي گرديده بر حسب وظيفه موارد ذيل را اعلام دارد:
به اعتقاد ما هر مکتبي که براي اداره حکومت تز نداشته باشد آن مکتب ميرا است و از آنجا که دين مبين اسلام به عنوان کاملترين دين براي نيل به کمالات دنيوي و اخروي انسانها آمده است، لذا براي اداره حکومت نيز بهترين راهبرد را بايد داشته باشد. در اين راستا در زمان غيبت امام زمان «عج» نيز برداشتها و قرائت هاي مختلفي براي اداره حکومت اسلامي توسط دانشمندان علوم اسلامي ارائه گرديده است، که نظريه ولايت فقيه حضرت امام نره» به عنوان قرائتي نوين براي اداره حکومت اسلامي مطرح گرديد و اين نظريه توسط مردم شريف ايران به عنوان يک اصل، مبناي نظام اسلامي و نماد حاکميت ملي در سند ميثاق ملي نهادينه رديده است و ما دانشجويان مسلمان پيرو خط امام همواره در راستاي پاسداري و دفاع از اين اصل اساسي در کنار اصول ديگر تلاش همه جانبه نموده و خواهيم نمود....
اما درباره سخناني که اخيراً در سالروز ولادت امام علي(علیه السلام) در شهر قم القا شده بايد گفت: در سخنان سخنران ، مسئله تفکيک مرجعيت از رهبري که از اصول قانون اساسي مي باشد و انکار نقش تعريف شده رهبري و قائل شدن جايگاه صرفاً نظارتي براي رهبري نظام، تعرضي آشکار به قانون اساسي وده و لذا هر عقل سليمي اين نوع برخورد و يا برخوردهايي از اين دست را از طرف هر شخص يا گروهي مردود دانسته و آن را محکوم مي نمايد. به اعتقاد ما برخورد با اين قبيل حوادث، همانطور که مقام معظم رهبري نيز در 5 آذرماه فرمودند، همواره بايد از مسير قانوني و عاقلانه انجام شود.»(8)
«طي ماه هاي اخير کليه نيروهاي معاند، مغرض، ساده لوح و نادان به صورت همه جانبه حمله و شبيخون خود را به هسته مرکزي انقلاب اسلامي و بهترين يادگار امام راحل و ذيقيمت ترين اصل قانون اساسي يعني «ولايت فقيه» متوجه ساخته اند، اصلي که موجب ايجاد و ابقاي انقلاب اسلامي و هزاران دستاورد درخشان آن بوده است. از يک طرف افراد «ساده لوح» و «غير عادل» را مشاهده مي کنيم که چشمان حضرت امام خميني ( رحمت الله علیه ) را پر از اشک، قلب امام را شکسته و کمر او را خميده کردند و با دادن اسرار نظام به استکبار جهاني بزرگ ترين ضربات را وارد آوردند و براي بازگرداندن ليبرالها و منافقين تلاش نمودند و از سوي ديگر ليبرالها و معانديني را مي بينيم که براي فروش يک شبه کشور، نظام و انقلاب اسلامي به استکبار جهاني از هيچ تلاشي فروگذار نکردند و در شکوهمندترين صحنه هاي انقلاب يعني تسخير لانه جاسوسي و دفاع مقدس همچون ستون پنجم دشمن عمل کردند. همانا که به تعبير بنيانگذار عظيم الشان نظام جمهوري اسلامي «داراي پرونده قطور» و «طرفدار جدي وابستگي ايران به آمريکا» بودند و اسناد وابستگيشان از لانه جاسوسي آمريکا بيرون آورده شد. از جانب ديگر شاهد تهاجم کسان ديگري هستيم که ادعا کرده اند «ولايت فقيه صرفاً يک نظريه فقهي است که تاکنون دليلي براي آن آقامه نشده است!»
مايه تأسف و نگراني است که فرد ساده لوح ديگري که خود در گذشته مبلغ «ولايت مطلقه فقيه» بوده امروز بر اساس کيش شخصيت، خودباوري و ناعلم» قلمداد کردن خود در صدد تضعيف و حمله به ولايت فقيه و مصداق واقعي آن يعني حضرت آيت الله العظمي خامنه اي بر آمده است. ما از فقهاي بزرگ اهل قلم در حوزه و دانشگاه مي خواهيم که «نظريات ولايت مطلقه فقيه» را با ساير نظريات مقايسه کرده مزايا، برجستگيها و نوآوري هاي آن را به نسل جوان و حقيقت جو گوشزد نمايند تا جهانيان بدانند که انقلاب اسلامي ماچه هديه گرانقدري را به تمدن بشري عرضه کرده است. ما دانشجويان، امروز اصلي ترين وظيفه نيروهاي انقلاب اسلامي را دفاع از ولايت فقيه و مصداق واقعي آن حضرت آيت الله العظمي خامنه اي مي دانيم. دفاع از ولايت فقيه يعني دفاع از اساس نظام و دفاع از خط امام و مباني انديشه اسلام ناب محمدي «ص» و قانون اساسي (ميثاق ملي) و خونبهاي هزاران شهيد انقلاب اسلامي، دفاع از ولايت فقيه يعني پاسداري از خون شهدا و نگهداشتن حرمت گرانقدر شهيدان، يعني حفظ ارزش ايثارگري هاي جبهه رفته ها، زجر کشيده ها، آزادگان، جانبازان و سربازان گمنام امام زمان «عج»»(9)
حرکت خودجوش مردم آگاه ايران طي دو هفته اخير در دفاع از حريم اسلام، نظام، امام و ولايت فقيه حيرت جهانيان را برانگيخته است. طي چند ماهه اخير در يک حرکت هماهنگ رسانه دژهاي استکباري و عوامل داخلي آنها همه به اساسي ترين رکن انقلاب يعني ولايت فقيه را در صدر برنامه ها و اهداف خود قرار دادند.
اين هجمه به گونه اي شکل گرفت که تمامي سمپاشيهاي دشمنان در سخنان و نامه پراکني هاي دو تن از فريب خوردگان حوزه انعکاس يافت. فريب خوردگاني که دل امام را خون کردند و مطرود امام و امت شدند. مردم به صحنه آمده اند تا جهانيان و فريب خوردگان بگويند ما تا آخرين قطره خون در کنار ستون استوار دين و انقلاب يعني ولايت فقيه ايستاده ايم. مردم به صحنه آمده اند تا به اهانت کنندگان به ساحت مقدس مرجعيت پاسخ کوبنده دهند .
مردم به صحنه آمده اند تا حريم مرجعيت و امامت و شايسته ترين يار امام که منتخب بيش از 70 مجتهد طراز اول کشور است دفاع کنند . مردم به صحنه آمده اند تا بي مهري هاي مارقين و ناکثين به امامت راستين انقلاب را پاسخي شايسته دهند .آنان که پيام دوم خرداد را به گونه اي تفسير مي کردند که باب ميل استکبار جهاني است بايد بدانند مردم در کنار رهبري و مسئولان متعهد نظام ايستاده وهر توطئه را در نطفه خفه خواهند نمود . مردم بگوش خود سخن صميمانه رئيس جمهوري محترم را در دفاع از ارزشهاي نظام به ويژه اصل ولايت فقيه شنيدند .
امروز مردم به خيابانها آمده اند تا خود تفسير مردمي پيام آگاهي بخش دوم خرداد را که رهبري معظم انقلاب حضرت آيت ا.. خامنه اي در روز تنفيد آن را «عيد » تلقي کردند ، بنويسيد جمعيت موتلفه به عنوان يکي از تشکلهاي در خط امام و رهبري معظم انقلاب که از نخستين روزهاي آغاز نهضت اسلامي در کنار علما ، مراجع ودر ميان مردم آماده جانفشاني بوده ، شهادت مي دهد چنين شور و هيجاني را از مردم طي سه دهه اخير در دفاع از کيان اسلام و مرجعيت به چشم نديده است .(10)

«پي نويس »
1.روزنامه رسالت ، 28/08/1376
2.روزنامه سلام ،05/09/ 1376
3.هفته نامه ارزشها
4.روزنامه همشهري ،03/09/ 1376
5 . پيشين ،06/09/ 1376
6 .روزنامه اخبار ، 06/09/ 1376
7.روزنامه کيهان ، 06/09/ 1376
8 .دو هفته نامه عصر ما .
9.روزنامه رسالت ، 03/09/ 1376
10.روزنامه جمهوري اسلامي ، 02/09/ 1376


منبع : کتاب « از جدایی تا رویارویی » بررسی غائله 23 آبان و ریشه های آن الف