بایسته ها و آسیبهای فرهنگ حجاب
بایستهها و آسیبهای فرهنگ حجاب
نويسنده: سیدحسین اسحاقی
پوشش و حجاب، پاسدار حرمت زنان
انسان در پناه محافظ، احساس آرامش میکند. پوشش اسلامی نیز نگهبان زن است و به او امنیت و آرامش میبخشد. پس هر چه این پوشش کاملتر شود، درصد امنیت و حفاظت زنان بالاتر میرود. زحمت حجاب، حق بیمهای است که زن برای تأمین سلامت خود میپردازد؛ زیرا حجاب، مانع جریان یافتن هوای نفس و نگاههای آلوده و فسادآمیز، به حریم پاک زنان میشود. پوشش، سدّی بزرگ در برابر تهاجم فرهنگ غرب است. جایگاه والای زن میطلبد که این گوهر آفرینش، در صدف حجاب قرار گیرد تا ارزشهای انسانیاش در امان بماند. فلسفه نگهبانی و پوشش اشیا، ارزش آنهاست و هر قدر این ارزش بالاتر باشد، نسبت نگهداری آنها نیز بیشتر میشود.پوشیدگی زن، نماد پرهیزکاری اوست. وقتی زن تقوای جنسی را رعایت کند و خود را بپوشاند، وعدههای الهی که برای پرهیزکاران داده شده است، درباره او نیز محقق میشود. در واقع، چیرگی بر هواهای نفسانی و چشم پوشی از لذتهای حرام، به انسان هیبت و وقار میبخشد. به صورت ناخودآگاه، برخورد مردان با زنانی که پوشش ناقصی دارند، برخوردی شهوانی و ابزاری است، ولی برخوردشان با زنان پوشیده و با حجاب اسلامی، برخوردی همراه با احترام و تکریم قلبی است.
نوع پوشش زن، معرّف شخصیت عفیف یا هوسانگیز اوست که موضعگیری مرد را در برابر او مشخص میکند. زن و مرد همانند دو سیم برق هستند که نبود عایق میان آنها آتش بیعفتی را شعلهور میسازد و ارزشها را میسوزاند. تا وقتی بانوان، خود را از دید چشمهای حریص مردان میپوشانند، دریای نفس آنها آرام است، ولی وقتی به جلوهگری دست میزنند، تلاطم روحی و نابسامانی روانی را برای مردان فراهم میآورند.
حجاب دینی، پادزهر تهاجم فرهنگی و عاملی مهم در کاهش مفاسد اجتماعی است و به زنان و مردان باحجاب، هیبت و وقار میبخشد.
پرهیز از تحریک مردان
خداوند در آیهای از قرآن مجید، حکم و حکمت حجاب را چنین بیان میکند:ای پیامبر! به زنان و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو که روسریهای بلند خود را بر خویش فروافکنند که این کار برای اینکه آنها (به عفت) شناخته شوند تا از تعریض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند، بسیار بهتر است و خدا در حق خلق، آمرزنده و مهربان است.
حفظ پاکدامنی، منحصر به پوشش نیست، بلکه زن باید از هر گونه رفتاری که سبب تحریک و طمعورزی هوسرانان میشود، به شدت بپرهیزد. برای نمونه، خداوند حتی نرمش در سخن گفتن را که سبب تحریک و گناه است، نفی میکند. همچنین خداوند در قرآن، «تبرّج»؛ یعنی آرایش برای خودنمایی را نکوهیده و آن را به جامعه جاهلی نسبت داده و فرموده است:
و خود را همانند زینتنمایی روزگار جاهلیت پیشین، زینتنمایی نکنید.
در حقیقت، آنچه مردان را تهییج میکند، سه چیز است: زیبایی، زیور و حرکتهای اغوا کننده که در قرآن مجید، به تبرّج تعبیر شده است. رفتار زن میتواند وسیله اغوا و تهییج مرد شود؛ یعنی اگر زیبایی و زیور زنی دیده شود، ولی رفتار او معقول و متین باشد، مرد اغوا نمیشود، مگر به ندرت. به همین دلیل، نرم سخن گفتن زن، گاهی از بی حجابی و بیپردگی هم اغوا کنندهتر است. امروزه بعضی لباسها که مد روز نیز هستند، حجم و انحنای بدن را چنان نمایان میکنند که اغوای این پوشیدگی گاهی از برهنگی نیز بیشتر است.
از نظر قرآن، زن نباید به گونهای در اجتماع ظاهر شود که سبب جلب توجه و تحریک مردها شود.
مهمترین انگیزههای بیحجابی
کسانی که در اعتقاد به خداوند تردید دارند و قلب آنان در ایمان به خداوند و انجام دادن تکالیف دینی و محاسبه روز جزا به مقام اطمینان نرسیده است، در عمل به دستورهای الهی تسامح میورزند. کسانی که به ضرورت حجاب، به درستی پی نبردهاند، در پایبندی به آن نیز از خود ضعف و سستی نشان میدهند. همچنین برخی از زنان برای ارضای هوسرانی خود به تنوع پوشش، آرایش و زینت بسیار اهمیت میدهند و بهترین وقتهای خود را به حضور در محیطهای تجاری و تفریحی و مهمانیهای فساد برانگیز میگذرانند.این دسته از بانوان به دور عقل و دوراندیشی، مانند اشیای بیاراده، به کارهایی دست میزنند که هیچ گونه فایدهای برای آنها ندارد و حتی از این رهگذر، آسیبهای جدی نیز متوجه آنان میشود. آنان میخواهند با نمایش زیباییها و جاذبههای طبیعی زنانگی خود، توجه دیگران را به خود جلب و در حقیقت، کمبودهای کمالی خود را از این راه جبران کنند، غافل از اینکه بی حجابی، تنها توجه بیماردلان را به زن جلب میکند؛ کسانی که خود، کمترین اعتباری ندارند. در این میان، هستند زنانی که عقدهدگرآزاری دارند و با خودآرایی میکوشند تمایلات مردان را برانگیزانند و آن گاه بی پاسخ بگذارند. این حرکت، مردان را عقدهای میسازد و در مقابل، زنان بیمار از این حرکت خود لذت میبرند.
متأسفانه برخی دختران نیز بدلباسی و خودنمایی را پلی برای رسیدن به ازدواج میپندارند. آنان گمان میکنند با بیرون ریختن موها، پوشیدن لباسهای زننده و نامناسب و آرایشهای ناپسند، میتوانند جوانان را به خود جلب کنند، در حالی که جوانان با همه اقبال و خوشروییهایی که با ایشان داشتهاند، در پی ازدواج با آنان نخواهند بود و جوانان بیتقوا، از دختران خودنما تنها برای لذتهای زودگذر استقبال میکنند، نه برای ازدواج. در حقیقت، این دختران در چشمهایشان جای دارد، نه در دلهایشان. بنا براین، بدحجابی و ظاهر سازی، چشمانداز مناسبی برای ازدواج نیست و اگر هم ازدواجی به خاطر جاذبههای جنسی صورت پذیرد، بنیان محکمی نخواهد داشت.
از انگیزههای مهم بدحجابی، ضعف ایمان، خودنمایی، دگرآزاری و پندار غلط برای دست یابی به ازدواج است.
نگاهی به دیگر عوامل بدحجابی
شیطان با همه ارزشهای الهی مخالف است و پذیرای گسترش گناهان و زشتیهاست و در این راه، از هر ابزاری بهره میگیرد. او با بررسی روحیه افراد، باورهای انحرافی خود را به شیوههای گوناگون عقیدتی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به آنان القا میکند. باید دانست که نزد شیطان، گناهان کلیدی اولویت دارند؛ زیرا این نوع زشتیها سبب اشاعه گناهان نیز میشود. شیطان از یک سو دریافته است که صلاح و فساد زن، در صلاح و فساد اجتماع نقش چشمگیری دارد و از سوی دیگر میداند که زنان، به خودنمایی نزد دیگران راغبند و این خودنمایی نیز در اشاعه گناهان، نقش مؤثر و کلیدی دارد. از این رو، شیطان چنان در این مأموریت خود موفق عمل کرده است که برخی زنان باور کردهاند چنین گناهان آشکاری، شاخص روشنفکری و نشانه پیشرفت است. هر کسی با کمترین واقع بینی، به سرعت درمییابد که هوسرانی، نه تنها نشانه روشن فکری و متمدن بودن نیست، بلکه قلب را تاریک و عقل را ضعیف میسازد و جز از وسوسههای شیطان و نفس اماره برنمیخیزد.بیحجابی، نتیجه متمدن بودن نیست، بلکه در غرایز جنسی و ضعف باورهای دینی ریشه دارد. همچنین یکی دیگر از ریشههای بدحجابی، فخرفروشی است. بعضی از زنان دوست دارند که رفاه مالی آنان را دیگران نیز ببینند. بدین منظور لباسهای فاخر میپوشند و ارزش خود را در طلا و جواهرات میجویند. اینان از جدیدترین و شیکترین لباسها و جواهرات بهره میگیرند و میکوشند خود را برتر از دیگران نشان دهند و اندوختههای مالی خود را به رخ دیگران بکشند و به این عمل افتخار کنند.
خودپسندی، غرور و فخرفروشی، در رفتار اینگونه افراد موج میزند و اینان خود را برتر از دیگران میبینند. از سوی دیگر شهوت لباس، زنان و دختران مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است و مدسازان پشت پرده که با بهرهگیری از پژوهشهای گسترده روانشناسی به طراحی مدهای جدید میپردازند، با طرح مدلهای تحریکآمیز بر روی لباس و آرایش زنان، مقلدان بیاراده را اغفال میکنند.
1. شیطان با جلوه دادن بیحجابی به عنوان نشانه تشخص میکوشد، به هدفهای خود در اشاعه گناهان توفیق داشته باشد.
2. فخرفروشی به عنوان یکی از عوامل بدحجابی، سبب میشود که بازار طراحان مد گرم شود و به تولید انواع مدلهای تحریک کننده بپردازند.
نقش خانواده در بیحجابی
خانوادههایی که از آموزههای دینی فاصله میگیرند، در برزخ میان عمل به آموزههای دین یا تن دادن به خواستههای نفسانی خود قرار میگیرند. باورهای آنها رنگ مذهبی دارد، ولی حقیقت و اساس دینی ندارد؛ زیرا دین را در محدودهای میپذیرند که با باورهای غیر دینی آنها تضاد نداشته باشد. دین، لقلقه زبان اینان است و در صورت روبهرو شدن با کمترین سختی یا تضاد آموزههای دین با تمایلاتشان، به راحتی از دین چشم میپوشند. فرزندان چنین خانوادههایی، به فرهنگ تسامح در برابر دین خو میگیرند و به تدریج، به سوی بیحجابی گام برمیدارند.بیشک، مسائل اخلاقی و تربیتی، اهمیت ویژهای دارد و از پایینترین دوره سنی باید آموزش آنها آغاز شود. پس اشتباه است که به مسائل تربیتی مربوط به شرم و حیای دختران تا نُه سالگی توجه نشود و تنها با فرا رسیدن زمان تکلیف، از آنها خواسته شود تا یک باره در درون خود انقلاب رفتاری و فلسفی برپا کنند. فراگیری امور تربیتی، حقیقتی است که باید به تدریج شکل گیرد. حجاب نیز نوعی فرهنگ است و باید کمکم در گذر زمان و حساب شده، در روح و جان فرزندان نهادینه شود. البته سست غیرتی سرپرست خانواده نیز در گرایش به بدحجابی و سستی حیا و عفت زنان و دختران نقش بهسزایی دارد. این روحیه منفی گاهی سبب میشود این گونه افراد که مسئول تربیت دینی خانوادهاند، با برخی توجیههای نفسانی بر بیحجابی و جلوهگری ناموس خود اصرار ورزند و چه بسا با نمایش دادن زیباییها و لباسهای فاخر و زینتهای گرانبهای او، بر دیگران فخرفروشی کنند. به راستی بینش و باورهای چنین سرپرستی، با مردانگی و حفاظت از حریم ناموسی خانواده در تضاد است. گفتهاند که: «المرأة عورةٌ»؛ یعنی تمام اعضای بدن زن چنان لطافتی دارد که اگر پوششی مناسب نداشته باشد، مایه آسیب رساندن به خود و جامعهاش میشود. پس چگونه است که سرپرست خانواده در برابر اهل و عیال خود، چنین بیاعتنا میماند.
خانوادههایی که خود را مسئول تربیت دینی فرزندان نمیدانند و حتی در برابر بیحجابی اهل و عیال خود فخرفروشی نیز میکنند، هم آنان را از جاده سلامت بیرون میبرند و هم جامعه را به آلودگی میکشانند.
رعایت عفاف در مردان و زنان ـ اشاره به برخی عوارض بیحجابی
طهارت و پاکدامنی، اصلی محوری در بینش اسلامی است. اسلام برای طهارت روحی و عفت عمومی، ارزش بسیاری قائل است. فلسفه وجود برخی احکام شرعی مانند حجاب، برای پیشگیری از تحریک جنسی است. کاهش تحریکات، در صورت بهرهگیری از پوشش مناسب بدن و پرهیز از رفتارهای تحریکآمیز در برابر نامحرم، امکانپذیر است. البته اگر عفاف بر روح کسی حاکم باشد، این مسئله در رفتار و گفتار و نوع لباس او نیز اثر میگذارد و از میزان تحریکش خواهد کاست.عفاف و خویشتنداری باید در مرد و زن، هر دو موجود باشد. مردان باید از هر نوع رفتاری که به نوعی موجب تحریک جنسی است، بپرهیزند. حال اگر برخی افراد، حجاب و پوشش اسلامی را رعایت کنند و شماری دیگر بدان بیاعتنا باشند، بر روحیه مردم اثر منفی میگذارد؛ زیرا کسانی که مسلمانی آنها بر اساس ایمان و منطق محکم نیست، به تدریج، قید و بندهای شرعی را یکی پس از دیگری کنار مینهند و هویت و شخصیت دینیشان را از دست میدهند. از این رو، تجاهر به فسق و تظاهر به گناه و دوری از حریم عفاف، گناه مضاعفی است؛ گناه آشکاری که از حالت فردی و حوزه خصوصی بیرون میآید و جنبه اجتماعی پیدا میکند و آثار منفی آن دامنگیر دیگران نیز میشود. این گونه افراد با کارشان، دیگران را هم به گناه، دعوت و جامعه را دچار تشویش و مرض میکنند. در واقع، اگر میل آدمی به چیزی جلب شود و به آن دست نیابد، تعادل روحی و روانی او به هم میریزد، درونش ناآرام میشود و بر اثر تکرار چنین حالتی، به عقده روانی تبدیل میشود. کشاندن مسائل جنسی و برهنگی به جامعه، افزون بر متزلزل کردن عفت زنان و مردان، زمینه از هم پاشیدن بنیان خانوادهها را نیز فراهم میآورد. همچنین اگر زنان و دختران و مردان و پسران بالغ جامعه، از شرم و حیا به دور باشند و در پوشش مناسب موی سر، بدن و زینتهایشان و نوع لباس و برخوردها و رفتارهای خویش دقت نکنند، الگوی نامناسبی برای فرزندان جامعه خواهند بود.
1. عفاف و آزرم، نه تنها در زنان، بلکه باید در مردان جامعه نیز باشد تا هر دوشان الگویی مناسب برای فرزندان جامعه باشند.
2. بیحجابی، به دلیل تحریک میل دیگران و آنگاه فرو خفتن آن، سبب به هم خوردن تعادل روحی و روانی دیگران و بروز عقدههای روانی در آنان میشود. همچنین بدحجابی به سست کردن بنیان خانوادهها میانجامد.
تأثیر الگوها در ترویج فرهنگ حجاب
«اسوه» در لغت؛ به معنی پیشوا، رهبر، مثال و نمونه است. در قرآن نیز درباره زنان نمونه آمده است:و خداوند برای مردم باایمان، همسر فرعون را مثل میزند. آن گاه که گفت: پروردگارا! مرا نزد خود در بهشت جای دِه و از فرعون و کردارش نجاتم بخش و از مردم ستم پیشه رهایم ساز. (و سرمشق دیگر) مریم دختر عمران (است)؛ آن که دامنش را پاک نگاه داشت و ما از روح خویش در او دمیدیم و نشانههای پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از پارسایان بود. (تحریم: 11 و 12)
یکی از راههای ترویج پوشش و حجاب اسلامی، پیروی از الگوهای وارسته است. از این رو، وظیفه نهادهای فرهنگی است که در معرفی این الگوها بکوشند و اگر در این راه سستی بورزند، دشمن به راحتی فرصت مییابد تا الگوهای دلخواه خود را به جوانان و نوجوانان معرفی کند. یکی از امتیازهای ادیان الهی این است که نه تنها الگو معرفی کردهاند، بلکه الگوهایشان در جنسیتهای مختلف است. خدای متعال حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را آفرید تا هم الگوی زنان باشد و هم مردان، چنان که علی ابن ابیطالب علیهالسلام نیز هم الگوی مردان است و هم زنان؛ زیرا این دو جنس، مکمل یکدیگرند.
البته باید ابتدا روح حاکم بر گفتار و کردار الگو را شناخت و از پشتوانه آن مطمئن شد تا بتوان از جنبههای مختلف زندگی او، به قوانین و درسهای کلی و عمومی دست یافت. الگو باید در مقایسه با دیگران، فردی برگزیده و شخصیتی ممتاز باشد. فاطمه علیهاالسلام ، از عالیترین الگوهای اسلامی است که به حق، مسلمانان از آن کمتر بهره بردهاند. الگو بودن حضرت زهرا علیهاالسلام تنها به نوع وسایل، پوشش یا امور مادی، زوالپذیر مربوط نیست، بلکه آنچه فاطمه را فاطمه کرده است، اموری است زوالناپذیر که کمتر بدانها توجه میشود.
بیشک، پیروی از الگوهای کامل اسلامی، سرمشقی نیکو در تنظیم رفتار و منش و پوشش جامعه دینی است.
تأثیر حیا، بر پوشش بانوان
امام علی علیهالسلام حیا را زیباترین لباس دنیا میداند و میفرماید: «أَحْسَنُ مُلابِس الدُّنیا الحَیاءُ؛ حیا، زیباترین جامه دنیاست.» خداوند در قرآن مجید هنگام بازگویی داستان دختران شعیب و حضرت موسی علیهمالسلام ، میفرماید: «جائت اِحْداهُما تَمْشی علی اسْتِحیاءٍ؛ یکی از آن دو دختر در حالی که باحیا راه میرفت، آمد».(قصص:25)در دیگر ادیان نیز بر حیا تأکید شده است: در انجیل، کتاب مقدس مسیحیان، آمده است: «و زنان نیز به لباس مزین به حیا و پرهیز، خود را بیارایند.» آری زینتیابی به زیور حیا، نوعی آراستگی به صفات الهی است؛ زیرا یکی از صفات کمالی خداوند، حیاست، چنان که امام محمدباقر علیهالسلام میفرماید:
خداوند صاحب عزت و جلال، کریمی است که حیا میکند و اهل حیا را دوست دارد.
همچنین نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله نیز آراسته به ویژگی حیا بود، چنان که امام صادق علیهالسلام میفرماید: «شَیْمَتُهُ الحیاءُ؛ اخلاق و عادت او حیا بود.» حضرت علی علیهالسلام نیز فردی حیا پیشه بود. درباره ایشان آمده است: «و کان علیٌ علیهالسلام کثیرُ الحیاء؛ علی، بسیار باحیا بود.» درباره حدیث ازدواج حضرت فاطمه علیهاالسلام هم میگویند:
چون صبح شد، (پیامبر صلیاللهعلیهوآله ) فاطمه علیهاالسلام را خواند و او با حیایی آشکار (نزد پدر) آمد.
رفتار حضرت فاطمه علیهاالسلام ، الگو و معیار بسیار روشنی برای همه بشر، به ویژه دختران جوان و مسلمان است تا زندگی سعادتمندی داشته باشند. در حقیقت، دختران جوان، باحیا و عفاف خود، گامی مؤثر برای بالا بردن شخصیت و ارزش خود و حفظ موقعیت خویش در برابر مردان برخواهند داشت.
1. حیا، صفتی است که با به دست آوردن آن، انسانها از کارهای ناشایست و پوشش نامناسب در امان خواهند بود.
2. بزرگان دین، همه اهل حیا بودهاند. پس شایسته است که جامعه مسلمان نیز در این ویژگی از آنان پیروی کند.
آثار نیک حیا
حیا، مانع افتادن انسان در دام انحراف جنسی و ضامن پاک دامنی اوست. حیا، یکی از بهترین نیروهای کنترل کننده درونی است. حیا، سبب سلامت روانی است. اگر به این ندای درونی که نشانه هماهنگی با طبیعت انسانی است، پاسخ داده نشود، تعادل انسان از میان میرود. همان گونه که پاسخ ندادن به غریزه گرسنگی و تشنگی، انسان را به سختی میاندازد، پاسخ ندادن به غریزه حیا نیز روابط انسان را مختل میسازد. همچنین در پرتو حیا، شخصیت آدمی در امان میماند. حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «مَنْ کَساهُ الْحیاءُ ثَوْبَهُ خَفِیَ عَلَی النّاسِ عَیْبُهُ؛ هر کس جامه حیا را بر خود بپوشاند، عیبش از مردم پوشیده میماند.» البته میان ادب و حیا نیز رابطه محکمی وجود دارد و بسیاری از رفتارهای مؤدبانه، نمونهای از رفتار حیامدارانه است. در بسیاری از موارد، سبب پایبندی افراد به ادب، وجود روحیه حیا در آنهاست. انسانی که حیا دارد، از انجام دادن کارهای ناپسند خجالت میکشد، در حالی که اگر شرم نمیکرد، ممکن بود آنها را انجام دهد. از این رو، حیا، در آراسته شدن انسان به ادب نیز نقش بهسزایی دارد. پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله میفرماید:آنچه از حیا ریشه میگیرد، عبارت است از: نرمش؛ مهربانی؛ در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان؛ سلامت؛ دوری کردن از بدی؛ خوشرویی؛ گذشت و بخشندگی و پیروزی و خوش نامی میان مردم. اینها فایدههایی است که خردمند، از حیا میبرد.
بیحیایی، زن را با همه ارزش والای ذاتیاش، ابزاری برای سودجویان میسازد و غرور زنانهشان را که بخش جدا ناشدنی از شخصیت زنانگی آنان است، خواهد شکست.
پاکدامنی، سلامت روان، حفظ شخصیت آدمی و آراستگی به صفت ادب را، میتوان از آثار حیا دانست.
حیا، سرچشمه عفاف در مردان و زنان
مردان باغیرت و زنان با آزرم و حیا باید از عفت عمومی پاسداری کنند. عفت و پاکدامنی، همانند پردهای است که دو پرده دیگر، یعنی حجاب و حیا از آن نگهداری میکنند. اگر زن در مسیر انحراف گام بردارد، ابتدا از حیای او کاسته و سپس حجاب او سست میشود. در حدیثی آمده است: «پیشدرآمد عفت و پاکدامنی، داشتن حیاست.» هویت و شخصیت سالم خانواده، در گرو عفت و پاکدامنی است. زنان پاکدامن، حتی در نگاه مردان بیبند و بار و چشم چران نیز احترام و جایگاه مناسبی دارند و این، رمز تأکید بر عفت و پاکدامنی زن است. مقام معظم رهبری، در این زمینه میفرماید:عفت در زن، وسیلهای برای تعالی و تکریم شخصیت زن در چشم دیگران، حتی در چشم خود مردان شهوت ران و بیبند و بار است. عفاف، مخصوص زنان نیست، مردان نیز بایستی عفیف باشند؛ منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانی میتواند به زن ظلم کند و بر خلاف تمایل زن رفتار کند، روی عفت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است.
حیا، سرچشمه عفاف است و روایت شده: «حیا هر جا باشد، به آن بها و قیمت میبخشد و فحش و ناسزاگویی هر کجا جای گیرد، آنجا را از اعتبار و هستی ساقط میکند.» زن مسلمان با رفتاری شایسته و متین، زمینه گسترش عفت را فراهم میآورد. بدین منظور، اسلام برای سلامت جامعه و جلوگیری از ایجاد زمینههای فساد، برای حضور زن در اجتماع، شرایطی قائل شده است که وقار در سخن گفتن و سلامت نفس، از آن شرایط است. در حدیثی از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل است:
هرگاه زنی برای غیر شوهرش خود را معطر کند و از خانهاش خارج شود، تا زمانی که به خانه برمیگردد، لعنت میشود.
1. جامعه سالم، در دامان زنان و مردان پاکدامن و عفیف شکل میگیرد.
2. ارزش حیاپیشگی زنان تا آنجاست که شأن آنها را حتی در نگاه مردم چشم چران نیز بالا میبرد.
عوامل تضعیف حیا و حجاب
اگر آدمی فلسفه حیا را به خوبی درک نکند، به تدریج، صفت حیا در او کمرنگ و همت او در رعایت عفت و خویشتنداری کم میشود. صفات پسندیده، نیاز به مراقبت دارند و اگر به حال خود رها شوند، از دست میروند. در حقیقت «شرم، احتیاج به حمایت دارد، تا اینکه لطیفترین ارکان سرشت انسانی را حفظ کند.» در این میان، وظیفه جوانان، مطالعه؛ وظیفه والدین، تذکر؛ وظیفه نویسندگان، نوشتن؛ وظیفه مبلغان، سخن گفتن و وظیفه هنرمندان، به تصویر کشیدن جلوههای مثبت حیاست.بیحیایی والدین نیز تأثیر بسیار شکنندهای بر باورهای دینی فرزندان دارد. «همان گونه که تربیت صحیح، حیا را تقویت میکند، تربیت ناسالم نیز سبب تضعیف حیا میشود. والدین و مربیان باید توجه داشته باشند که رفتار آنان به عنوان الگو، بسیار اثرگذار است. اساس بسیاری از بیشرمیهایی که در نوجوانان به چشم میخورد، بیشرمی پدر و مادر در روابط است.
در این زمینه، تأثیر بسیار مهم رسانههای جمعی انکارناپذیر است. رسانههای گروهی مانند مطبوعات، کتاب، اینترنت، رادیو، تلویزیون، سینما، ویدئو، ماهواره و سیدی، بر فرهنگ عمومی جامعه اثر میگذارند. رسانههای تصویری، به سبب داشتن صحنههای ناشایست و غیر اسلامی تأثیر منفی بسیاری بر حیای بینندگان خود میگذارد. این مسئله، درباره محصولات فرهنگی کشورهای غربی، به ویژه امریکا محسوستر است و صاحبان رسانههای آنان، آگاهانه میکوشند فرهنگ ابتذال، برهنگی و بیحیایی را جایگزین فرهنگ ناب اسلامی سازند.
مدیر آژانس اطلاعاتی امریکا میگوید:
ما میکوشیم تا طرز تفکر انسان را به کمک وسایل ارتباط جمعی، تحت نفوذ قرار دهیم. به وسیله تماسهای فردی، فرستندههای رادیویی، کتابخانهها، انتشارات و پخش کتاب، مطبوعات، فیلمهای سینمایی، تلویزیون، نمایشگاهها، تدریس زبان انگلیسی و دیگر راهها.
از عوامل مهم تضعیف روحیه حیا، بیتوجهی، بیحیایی والدین و تأثیر منفی و ویرانگر رسانههای جمعی، به ویژه محصولات فرهنگی غرب است.
ارتباط متقابل پوشش و حیا
بسیاری از بزرگان، استفاده انسان از لباس را معلول وجود روحیه حیا در انسان میدانند. غلام علی حداد عادل مینویسد:از مجموع تحقیقاتی که به عمل آمده، مسلم شده که لباس، دست کم پاسخگوی سه نیاز آدمی است: اول اینکه، او را از سرما و گرما و باد و برف و باران حفظ میکند؛ دیگر اینکه، برای حفظ عفت و شرم به او کمک میکند و سوم این که، به او آراستگی و وقار میبخشد. پس منشاء اصلی پیدایش لباس، نیاز به محفوظ ماندن، عفیف ماندن و زیبا ماندن است.
رعایت کردن حجاب، بر مقدار حیا میافزاید و آن را در شخص درونیتر میسازد. البته تا خواست و همت واقعی در کار نباشد، انسان به کاری اقدام نمیکند. پس تا زمانی که دختر یا زن احساس نکند نمایان بودن مو و سر و گردن یا تنگی و کوتاهی لباس، زشت است و از آن شرم نکند، انگیزه کافی برای پوشاندن خود ندارد. حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «بر شما لازم است که لباس ضخیم بپوشید. هر کس لباسش نازک است، دین او هم نازک (و سطحی) است.» در کنار این مسئله، حیای چشم (نگاه) نیز اهمیت بسیار دارد. حضرت در سخنی دیگر میفرماید: «الحیاءُ غَضُّ الطَّرفِ؛ شرم، چشم فرو بستن است.» امام باقر علیهالسلام هم در کلامی فرمود: «فاِنَّ اللّهَ جَعَلَ الحیاءَ فی العَیْنَیْن؛ به درستی که خدا، حیا را در چشمها قرار داده است».
حیا و عفتورزی، پوشش و حجاب را در پی دارد و در مقابل، حجاب نیز، در حیامندی فرد مؤثر است.
منبع: ماهنامه طوبی
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}