نويسنده: سیدحسین اسحاقی
 
 




پوشش و حجاب، پاسدار حرمت زنان

انسان در پناه محافظ، احساس آرامش می‏کند. پوشش اسلامی نیز نگهبان زن است و به او امنیت و آرامش می‏بخشد. پس هر چه این پوشش کامل‏تر شود، درصد امنیت و حفاظت زنان بالاتر می‏رود. زحمت حجاب، حق بیمه‏ای است که زن برای تأمین سلامت خود می‏پردازد؛ زیرا حجاب، مانع جریان یافتن هوای نفس و نگاه‏های آلوده و فسادآمیز، به حریم پاک زنان می‏شود. پوشش، سدّی بزرگ در برابر تهاجم فرهنگ غرب است. جایگاه والای زن می‏طلبد که این گوهر آفرینش، در صدف حجاب قرار گیرد تا ارزش‏های انسانی‏اش در امان بماند. فلسفه نگهبانی و پوشش اشیا، ارزش آنهاست و هر قدر این ارزش بالاتر باشد، نسبت نگه‏داری آنها نیز بیشتر می‏شود.
پوشیدگی زن، نماد پرهیزکاری اوست. وقتی زن تقوای جنسی را رعایت کند و خود را بپوشاند، وعده‏های الهی که برای پرهیزکاران داده شده است، درباره او نیز محقق می‏شود. در واقع، چیرگی بر هواهای نفسانی و چشم پوشی از لذت‏های حرام، به انسان هیبت و وقار می‏بخشد. به صورت ناخودآگاه، برخورد مردان با زنانی که پوشش ناقصی دارند، برخوردی شهوانی و ابزاری است، ولی برخوردشان با زنان پوشیده و با حجاب اسلامی، برخوردی همراه با احترام و تکریم قلبی است.
نوع پوشش زن، معرّف شخصیت عفیف یا هوس‏انگیز اوست که موضع‏گیری مرد را در برابر او مشخص می‏کند. زن و مرد همانند دو سیم برق هستند که نبود عایق میان آنها آتش بی‏عفتی را شعله‏ور می‏سازد و ارزش‏ها را می‏سوزاند. تا وقتی بانوان، خود را از دید چشم‏های حریص مردان می‏پوشانند، دریای نفس آنها آرام است، ولی وقتی به جلوه‏گری دست می‏زنند، تلاطم روحی و نابسامانی روانی را برای مردان فراهم می‏آورند.

حجاب دینی، پادزهر تهاجم فرهنگی و عاملی مهم در کاهش مفاسد اجتماعی است و به زنان و مردان باحجاب، هیبت و وقار می‏بخشد.

پرهیز از تحریک مردان

خداوند در آیه‏ای از قرآن مجید، حکم و حکمت حجاب را چنین بیان می‏کند:

ای پیامبر! به زنان و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو که روسری‏های بلند خود را بر خویش فروافکنند که این کار برای اینکه آنها (به عفت) شناخته شوند تا از تعریض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند، بسیار بهتر است و خدا در حق خلق، آمرزنده و مهربان است.
حفظ پاک‏دامنی، منحصر به پوشش نیست، بلکه زن باید از هر گونه رفتاری که سبب تحریک و طمع‏ورزی هوس‏رانان می‏شود، به شدت بپرهیزد. برای نمونه، خداوند حتی نرمش در سخن گفتن را که سبب تحریک و گناه است، نفی می‏کند. همچنین خداوند در قرآن، «تبرّج»؛ یعنی آرایش برای خودنمایی را نکوهیده و آن را به جامعه جاهلی نسبت داده و فرموده است:

و خود را همانند زینت‏نمایی روزگار جاهلیت پیشین، زینت‏نمایی نکنید.
در حقیقت، آنچه مردان را تهییج می‏کند، سه چیز است: زیبایی، زیور و حرکت‏های اغوا کننده که در قرآن مجید، به تبرّج تعبیر شده است. رفتار زن می‏تواند وسیله اغوا و تهییج مرد شود؛ یعنی اگر زیبایی و زیور زنی دیده شود، ولی رفتار او معقول و متین باشد، مرد اغوا نمی‏شود، مگر به ندرت. به همین دلیل، نرم سخن گفتن زن، گاهی از بی حجابی و بی‏پردگی هم اغوا کننده‏تر است. امروزه بعضی لباس‏ها که مد روز نیز هستند، حجم و انحنای بدن را چنان نمایان می‏کنند که اغوای این پوشیدگی گاهی از برهنگی نیز بیشتر است.

از نظر قرآن، زن نباید به گونه‏ای در اجتماع ظاهر شود که سبب جلب توجه و تحریک مردها شود.

مهم‏ترین انگیزه‏های بی‏حجابی

کسانی که در اعتقاد به خداوند تردید دارند و قلب آنان در ایمان به خداوند و انجام دادن تکالیف دینی و محاسبه روز جزا به مقام اطمینان نرسیده است، در عمل به دستورهای الهی تسامح می‏ورزند. کسانی که به ضرورت حجاب، به درستی پی نبرده‏اند، در پای‏بندی به آن نیز از خود ضعف و سستی نشان می‏دهند. همچنین برخی از زنان برای ارضای هوس‏رانی خود به تنوع پوشش، آرایش و زینت بسیار اهمیت می‏دهند و بهترین وقت‏های خود را به حضور در محیط‏های تجاری و تفریحی و مهمانی‏های فساد برانگیز می‏گذرانند.
این دسته از بانوان به دور عقل و دوراندیشی، مانند اشیای بی‏اراده، به کارهایی دست می‏زنند که هیچ گونه فایده‏ای برای آنها ندارد و حتی از این رهگذر، آسیب‏های جدی نیز متوجه آنان می‏شود. آنان می‏خواهند با نمایش زیبایی‏ها و جاذبه‏های طبیعی زنانگی خود، توجه دیگران را به خود جلب و در حقیقت، کمبودهای کمالی خود را از این راه جبران کنند، غافل از اینکه بی حجابی، تنها توجه بیماردلان را به زن جلب می‏کند؛ کسانی که خود، کمترین اعتباری ندارند. در این میان، هستند زنانی که عقده‏دگرآزاری دارند و با خودآرایی می‏کوشند تمایلات مردان را برانگیزانند و آن گاه بی پاسخ بگذارند. این حرکت، مردان را عقده‏ای می‏سازد و در مقابل، زنان بیمار از این حرکت خود لذت می‏برند.
متأسفانه برخی دختران نیز بدلباسی و خودنمایی را پلی برای رسیدن به ازدواج می‏پندارند. آنان گمان می‏کنند با بیرون ریختن موها، پوشیدن لباس‏های زننده و نامناسب و آرایش‏های ناپسند، می‏توانند جوانان را به خود جلب کنند، در حالی که جوانان با همه اقبال و خوش‏رویی‏هایی که با ایشان داشته‏اند، در پی ازدواج با آنان نخواهند بود و جوانان بی‏تقوا، از دختران خودنما تنها برای لذت‏های زودگذر استقبال می‏کنند، نه برای ازدواج. در حقیقت، این دختران در چشم‏هایشان جای دارد، نه در دل‏هایشان. بنا براین، بدحجابی و ظاهر سازی، چشم‏انداز مناسبی برای ازدواج نیست و اگر هم ازدواجی به خاطر جاذبه‏های جنسی صورت پذیرد، بنیان محکمی نخواهد داشت.

از انگیزه‏های مهم بدحجابی، ضعف ایمان، خودنمایی، دگرآزاری و پندار غلط برای دست یابی به ازدواج است.

نگاهی به دیگر عوامل بدحجابی

شیطان با همه ارزش‏های الهی مخالف است و پذیرای گسترش گناهان و زشتی‏هاست و در این راه، از هر ابزاری بهره می‏گیرد. او با بررسی روحیه افراد، باورهای انحرافی خود را به شیوه‏های گوناگون عقیدتی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به آنان القا می‏کند. باید دانست که نزد شیطان، گناهان کلیدی اولویت دارند؛ زیرا این نوع زشتی‏ها سبب اشاعه گناهان نیز می‏شود. شیطان از یک سو دریافته است که صلاح و فساد زن، در صلاح و فساد اجتماع نقش چشم‏گیری دارد و از سوی دیگر می‏داند که زنان، به خودنمایی نزد دیگران راغبند و این خودنمایی نیز در اشاعه گناهان، نقش مؤثر و کلیدی دارد. از این رو، شیطان چنان در این مأموریت خود موفق عمل کرده است که برخی زنان باور کرده‏اند چنین گناهان آشکاری، شاخص روشن‏فکری و نشانه پیشرفت است. هر کسی با کمترین واقع بینی، به سرعت درمی‏یابد که هوس‏رانی، نه تنها نشانه روشن فکری و متمدن بودن نیست، بلکه قلب را تاریک و عقل را ضعیف می‏سازد و جز از وسوسه‏های شیطان و نفس اماره برنمی‏خیزد.
بی‏حجابی، نتیجه متمدن بودن نیست، بلکه در غرایز جنسی و ضعف باورهای دینی ریشه دارد. همچنین یکی دیگر از ریشه‏های بدحجابی، فخرفروشی است. بعضی از زنان دوست دارند که رفاه مالی آنان را دیگران نیز ببینند. بدین منظور لباس‏های فاخر می‏پوشند و ارزش خود را در طلا و جواهرات می‏جویند. اینان از جدیدترین و شیک‏ترین لباس‏ها و جواهرات بهره می‏گیرند و می‏کوشند خود را برتر از دیگران نشان دهند و اندوخته‏های مالی خود را به رخ دیگران بکشند و به این عمل افتخار کنند.
خودپسندی، غرور و فخرفروشی، در رفتار این‏گونه افراد موج می‏زند و اینان خود را برتر از دیگران می‏بینند. از سوی دیگر شهوت لباس، زنان و دختران مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است و مدسازان پشت پرده که با بهره‏گیری از پژوهش‏های گسترده روان‏شناسی به طراحی مدهای جدید می‏پردازند، با طرح مدل‏های تحریک‏آمیز بر روی لباس و آرایش زنان، مقلدان بی‏اراده را اغفال می‏کنند.

1. شیطان با جلوه دادن بی‏حجابی به عنوان نشانه تشخص می‏کوشد، به هدف‏های خود در اشاعه گناهان توفیق داشته باشد.
2. فخرفروشی به عنوان یکی از عوامل بدحجابی، سبب می‏شود که بازار طراحان مد گرم شود و به تولید انواع مدل‏های تحریک کننده بپردازند.

نقش خانواده در بی‏حجابی

خانواده‏هایی که از آموزه‏های دینی فاصله می‏گیرند، در برزخ میان عمل به آموزه‏های دین یا تن دادن به خواسته‏های نفسانی خود قرار می‏گیرند. باورهای آنها رنگ مذهبی دارد، ولی حقیقت و اساس دینی ندارد؛ زیرا دین را در محدوده‏ای می‏پذیرند که با باورهای غیر دینی آنها تضاد نداشته باشد. دین، لقلقه زبان اینان است و در صورت روبه‏رو شدن با کمترین سختی یا تضاد آموزه‏های دین با تمایلاتشان، به راحتی از دین چشم می‏پوشند. فرزندان چنین خانواده‏هایی، به فرهنگ تسامح در برابر دین خو می‏گیرند و به تدریج، به سوی بی‏حجابی گام برمی‏دارند.
بی‏شک، مسائل اخلاقی و تربیتی، اهمیت ویژه‏ای دارد و از پایین‏ترین دوره سنی باید آموزش آنها آغاز شود. پس اشتباه است که به مسائل تربیتی مربوط به شرم و حیای دختران تا نُه سالگی توجه نشود و تنها با فرا رسیدن زمان تکلیف، از آنها خواسته شود تا یک باره در درون خود انقلاب رفتاری و فلسفی برپا کنند. فراگیری امور تربیتی، حقیقتی است که باید به تدریج شکل گیرد. حجاب نیز نوعی فرهنگ است و باید کم‏کم در گذر زمان و حساب شده، در روح و جان فرزندان نهادینه شود. البته سست غیرتی سرپرست خانواده نیز در گرایش به بدحجابی و سستی حیا و عفت زنان و دختران نقش به‏سزایی دارد. این روحیه منفی گاهی سبب می‏شود این گونه افراد که مسئول تربیت دینی خانواده‏اند، با برخی توجیه‏های نفسانی بر بی‏حجابی و جلوه‏گری ناموس خود اصرار ورزند و چه بسا با نمایش دادن زیبایی‏ها و لباس‏های فاخر و زینت‏های گران‏بهای او، بر دیگران فخرفروشی کنند. به راستی بینش و باورهای چنین سرپرستی، با مردانگی و حفاظت از حریم ناموسی خانواده در تضاد است. گفته‏اند که: «المرأة عورةٌ»؛ یعنی تمام اعضای بدن زن چنان لطافتی دارد که اگر پوششی مناسب نداشته باشد، مایه آسیب رساندن به خود و جامعه‏اش می‏شود. پس چگونه است که سرپرست خانواده در برابر اهل و عیال خود، چنین بی‏اعتنا می‏ماند.

خانواده‏هایی که خود را مسئول تربیت دینی فرزندان نمی‏دانند و حتی در برابر بی‏حجابی اهل و عیال خود فخرفروشی نیز می‏کنند، هم آنان را از جاده سلامت بیرون می‏برند و هم جامعه را به آلودگی می‏کشانند.

رعایت عفاف در مردان و زنان ـ اشاره به برخی عوارض بی‏حجابی

طهارت و پاک‏دامنی، اصلی محوری در بینش اسلامی است. اسلام برای طهارت روحی و عفت عمومی، ارزش بسیاری قائل است. فلسفه وجود برخی احکام شرعی مانند حجاب، برای پیش‏گیری از تحریک جنسی است. کاهش تحریکات، در صورت بهره‏گیری از پوشش مناسب بدن و پرهیز از رفتارهای تحریک‏آمیز در برابر نامحرم، امکان‏پذیر است. البته اگر عفاف بر روح کسی حاکم باشد، این مسئله در رفتار و گفتار و نوع لباس او نیز اثر می‏گذارد و از میزان تحریکش خواهد کاست.
عفاف و خویشتن‏داری باید در مرد و زن، هر دو موجود باشد. مردان باید از هر نوع رفتاری که به نوعی موجب تحریک جنسی است، بپرهیزند. حال اگر برخی افراد، حجاب و پوشش اسلامی را رعایت کنند و شماری دیگر بدان بی‏اعتنا باشند، بر روحیه مردم اثر منفی می‏گذارد؛ زیرا کسانی که مسلمانی آنها بر اساس ایمان و منطق محکم نیست، به تدریج، قید و بندهای شرعی را یکی پس از دیگری کنار می‏نهند و هویت و شخصیت دینی‏شان را از دست می‏دهند. از این رو، تجاهر به فسق و تظاهر به گناه و دوری از حریم عفاف، گناه مضاعفی است؛ گناه آشکاری که از حالت فردی و حوزه خصوصی بیرون می‏آید و جنبه اجتماعی پیدا می‏کند و آثار منفی آن دامن‏گیر دیگران نیز می‏شود. این گونه افراد با کارشان، دیگران را هم به گناه، دعوت و جامعه را دچار تشویش و مرض می‏کنند. در واقع، اگر میل آدمی به چیزی جلب شود و به آن دست نیابد، تعادل روحی و روانی او به هم می‏ریزد، درونش ناآرام می‏شود و بر اثر تکرار چنین حالتی، به عقده روانی تبدیل می‏شود. کشاندن مسائل جنسی و برهنگی به جامعه، افزون بر متزلزل کردن عفت زنان و مردان، زمینه از هم پاشیدن بنیان خانواده‏ها را نیز فراهم می‏آورد. همچنین اگر زنان و دختران و مردان و پسران بالغ جامعه، از شرم و حیا به دور باشند و در پوشش مناسب موی سر، بدن و زینت‏هایشان و نوع لباس و برخوردها و رفتارهای خویش دقت نکنند، الگوی نامناسبی برای فرزندان جامعه خواهند بود.

1. عفاف و آزرم، نه تنها در زنان، بلکه باید در مردان جامعه نیز باشد تا هر دوشان الگویی مناسب برای فرزندان جامعه باشند.
2. بی‏حجابی، به دلیل تحریک میل دیگران و آن‏گاه فرو خفتن آن، سبب به هم خوردن تعادل روحی و روانی دیگران و بروز عقده‏های روانی در آنان می‏شود. همچنین بدحجابی به سست کردن بنیان خانواده‏ها می‏انجامد.

تأثیر الگوها در ترویج فرهنگ حجاب

«اسوه» در لغت؛ به معنی پیشوا، رهبر، مثال و نمونه است. در قرآن نیز درباره زنان نمونه آمده است:
و خداوند برای مردم باایمان، همسر فرعون را مثل می‏زند. آن گاه که گفت: پروردگارا! مرا نزد خود در بهشت جای دِه و از فرعون و کردارش نجاتم بخش و از مردم ستم پیشه رهایم ساز. (و سرمشق دیگر) مریم دختر عمران (است)؛ آن که دامنش را پاک نگاه داشت و ما از روح خویش در او دمیدیم و نشانه‏های پروردگار و کتاب‏هایش را تصدیق کرد و از پارسایان بود. (تحریم: 11 و 12)
یکی از راه‏های ترویج پوشش و حجاب اسلامی، پیروی از الگوهای وارسته است. از این رو، وظیفه نهادهای فرهنگی است که در معرفی این الگوها بکوشند و اگر در این راه سستی بورزند، دشمن به راحتی فرصت می‏یابد تا الگوهای دلخواه خود را به جوانان و نوجوانان معرفی کند. یکی از امتیازهای ادیان الهی این است که نه تنها الگو معرفی کرده‏اند، بلکه الگوهایشان در جنسیت‏های مختلف است. خدای متعال حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را آفرید تا هم الگوی زنان باشد و هم مردان، چنان که علی ابن ابی‏طالب علیه‏السلام نیز هم الگوی مردان است و هم زنان؛ زیرا این دو جنس، مکمل یکدیگرند.
البته باید ابتدا روح حاکم بر گفتار و کردار الگو را شناخت و از پشتوانه آن مطمئن شد تا بتوان از جنبه‏های مختلف زندگی او، به قوانین و درس‏های کلی و عمومی دست یافت. الگو باید در مقایسه با دیگران، فردی برگزیده و شخصیتی ممتاز باشد. فاطمه علیهاالسلام ، از عالی‏ترین الگوهای اسلامی است که به حق، مسلمانان از آن کمتر بهره برده‏اند. الگو بودن حضرت زهرا علیهاالسلام تنها به نوع وسایل، پوشش یا امور مادی، زوال‏پذیر مربوط نیست، بلکه آنچه فاطمه را فاطمه کرده است، اموری است زوال‏ناپذیر که کمتر بدان‏ها توجه می‏شود.

بی‏شک، پیروی از الگوهای کامل اسلامی، سرمشقی نیکو در تنظیم رفتار و منش و پوشش جامعه دینی است.

تأثیر حیا، بر پوشش بانوان

امام علی علیه‏السلام حیا را زیباترین لباس دنیا می‏داند و می‏فرماید: «أَحْسَنُ مُلابِس الدُّنیا الحَیاءُ؛ حیا، زیباترین جامه دنیاست.» خداوند در قرآن مجید هنگام بازگویی داستان دختران شعیب و حضرت موسی علیهم‏السلام ، می‏فرماید: «جائت اِحْداهُما تَمْشی علی اسْتِحیاءٍ؛ یکی از آن دو دختر در حالی که باحیا راه می‏رفت، آمد».(قصص:25)
در دیگر ادیان نیز بر حیا تأکید شده است: در انجیل، کتاب مقدس مسیحیان، آمده است: «و زنان نیز به لباس مزین به حیا و پرهیز، خود را بیارایند.» آری زینت‏یابی به زیور حیا، نوعی آراستگی به صفات الهی است؛ زیرا یکی از صفات کمالی خداوند، حیاست، چنان که امام محمدباقر علیه‏السلام می‏فرماید:

خداوند صاحب عزت و جلال، کریمی است که حیا می‏کند و اهل حیا را دوست دارد.
همچنین نبی مکرم اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز آراسته به ویژگی حیا بود، چنان که امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید: «شَیْمَتُهُ الحیاءُ؛ اخلاق و عادت او حیا بود.» حضرت علی علیه‏السلام نیز فردی حیا پیشه بود. درباره ایشان آمده است: «و کان علیٌ علیه‏السلام کثیرُ الحیاء؛ علی، بسیار باحیا بود.» درباره حدیث ازدواج حضرت فاطمه علیهاالسلام هم می‏گویند:

چون صبح شد، (پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ) فاطمه علیهاالسلام را خواند و او با حیایی آشکار (نزد پدر) آمد.
رفتار حضرت فاطمه علیهاالسلام ، الگو و معیار بسیار روشنی برای همه بشر، به ویژه دختران جوان و مسلمان است تا زندگی سعادتمندی داشته باشند. در حقیقت، دختران جوان، باحیا و عفاف خود، گامی مؤثر برای بالا بردن شخصیت و ارزش خود و حفظ موقعیت خویش در برابر مردان برخواهند داشت.

1. حیا، صفتی است که با به دست آوردن آن، انسان‏ها از کارهای ناشایست و پوشش نامناسب در امان خواهند بود.
2. بزرگان دین، همه اهل حیا بوده‏اند. پس شایسته است که جامعه مسلمان نیز در این ویژگی از آنان پیروی کند.

آثار نیک حیا

حیا، مانع افتادن انسان در دام انحراف جنسی و ضامن پاک دامنی اوست. حیا، یکی از بهترین نیروهای کنترل کننده درونی است. حیا، سبب سلامت روانی است. اگر به این ندای درونی که نشانه هماهنگی با طبیعت انسانی است، پاسخ داده نشود، تعادل انسان از میان می‏رود. همان گونه که پاسخ ندادن به غریزه گرسنگی و تشنگی، انسان را به سختی می‏اندازد، پاسخ ندادن به غریزه حیا نیز روابط انسان را مختل می‏سازد. همچنین در پرتو حیا، شخصیت آدمی در امان می‏ماند. حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «مَنْ کَساهُ الْحیاءُ ثَوْبَهُ خَفِیَ عَلَی النّاسِ عَیْبُهُ؛ هر کس جامه حیا را بر خود بپوشاند، عیبش از مردم پوشیده می‏ماند.» البته میان ادب و حیا نیز رابطه محکمی وجود دارد و بسیاری از رفتارهای مؤدبانه، نمونه‏ای از رفتار حیامدارانه است. در بسیاری از موارد، سبب پای‏بندی افراد به ادب، وجود روحیه حیا در آنهاست. انسانی که حیا دارد، از انجام دادن کارهای ناپسند خجالت می‏کشد، در حالی که اگر شرم نمی‏کرد، ممکن بود آنها را انجام دهد. از این رو، حیا، در آراسته شدن انسان به ادب نیز نقش به‏سزایی دارد. پیامبر اعظم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید:
آنچه از حیا ریشه می‏گیرد، عبارت است از: نرمش؛ مهربانی؛ در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان؛ سلامت؛ دوری کردن از بدی؛ خوش‏رویی؛ گذشت و بخشندگی و پیروزی و خوش نامی میان مردم. اینها فایده‏هایی است که خردمند، از حیا می‏برد.
بی‏حیایی، زن را با همه ارزش والای ذاتی‏اش، ابزاری برای سودجویان می‏سازد و غرور زنانه‏شان را که بخش جدا ناشدنی از شخصیت زنانگی آنان است، خواهد شکست.

پاک‏دامنی، سلامت روان، حفظ شخصیت آدمی و آراستگی به صفت ادب را، می‏توان از آثار حیا دانست.

حیا، سرچشمه عفاف در مردان و زنان

مردان باغیرت و زنان با آزرم و حیا باید از عفت عمومی پاسداری کنند. عفت و پاک‏دامنی، همانند پرده‏ای است که دو پرده دیگر، یعنی حجاب و حیا از آن نگه‏داری می‏کنند. اگر زن در مسیر انحراف گام بردارد، ابتدا از حیای او کاسته و سپس حجاب او سست می‏شود. در حدیثی آمده است: «پیش‏درآمد عفت و پاک‏دامنی، داشتن حیاست.» هویت و شخصیت سالم خانواده، در گرو عفت و پاک‏دامنی است. زنان پاک‏دامن، حتی در نگاه مردان بی‏بند و بار و چشم چران نیز احترام و جایگاه مناسبی دارند و این، رمز تأکید بر عفت و پاک‏دامنی زن است. مقام معظم رهبری، در این زمینه می‏فرماید:
عفت در زن، وسیله‏ای برای تعالی و تکریم شخصیت زن در چشم دیگران، حتی در چشم خود مردان شهوت ران و بی‏بند و بار است. عفاف، مخصوص زنان نیست، مردان نیز بایستی عفیف باشند؛ منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانی می‏تواند به زن ظلم کند و بر خلاف تمایل زن رفتار کند، روی عفت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است.
حیا، سرچشمه عفاف است و روایت شده: «حیا هر جا باشد، به آن بها و قیمت می‏بخشد و فحش و ناسزاگویی هر کجا جای گیرد، آنجا را از اعتبار و هستی ساقط می‏کند.» زن مسلمان با رفتاری شایسته و متین، زمینه گسترش عفت را فراهم می‏آورد. بدین منظور، اسلام برای سلامت جامعه و جلوگیری از ایجاد زمینه‏های فساد، برای حضور زن در اجتماع، شرایطی قائل شده است که وقار در سخن گفتن و سلامت نفس، از آن شرایط است. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نقل است:

هرگاه زنی برای غیر شوهرش خود را معطر کند و از خانه‏اش خارج شود، تا زمانی که به خانه برمی‏گردد، لعنت می‏شود.

1. جامعه سالم، در دامان زنان و مردان پاک‏دامن و عفیف شکل می‏گیرد.
2. ارزش حیاپیشگی زنان تا آن‏جاست که شأن آنها را حتی در نگاه مردم چشم چران نیز بالا می‏برد.

عوامل تضعیف حیا و حجاب

اگر آدمی فلسفه حیا را به خوبی درک نکند، به تدریج، صفت حیا در او کم‏رنگ و همت او در رعایت عفت و خویشتن‏داری کم می‏شود. صفات پسندیده، نیاز به مراقبت دارند و اگر به حال خود رها شوند، از دست می‏روند. در حقیقت «شرم، احتیاج به حمایت دارد، تا اینکه لطیف‏ترین ارکان سرشت انسانی را حفظ کند.» در این میان، وظیفه جوانان، مطالعه؛ وظیفه والدین، تذکر؛ وظیفه نویسندگان، نوشتن؛ وظیفه مبلغان، سخن گفتن و وظیفه هنرمندان، به تصویر کشیدن جلوه‏های مثبت حیاست.
بی‏حیایی والدین نیز تأثیر بسیار شکننده‏ای بر باورهای دینی فرزندان دارد. «همان گونه که تربیت صحیح، حیا را تقویت می‏کند، تربیت ناسالم نیز سبب تضعیف حیا می‏شود. والدین و مربیان باید توجه داشته باشند که رفتار آنان به عنوان الگو، بسیار اثرگذار است. اساس بسیاری از بی‏شرمی‏هایی که در نوجوانان به چشم می‏خورد، بی‏شرمی پدر و مادر در روابط است.
در این زمینه، تأثیر بسیار مهم رسانه‏های جمعی انکارناپذیر است. رسانه‏های گروهی مانند مطبوعات، کتاب، اینترنت، رادیو، تلویزیون، سینما، ویدئو، ماهواره و سی‏دی، بر فرهنگ عمومی جامعه اثر می‏گذارند. رسانه‏های تصویری، به سبب داشتن صحنه‏های ناشایست و غیر اسلامی تأثیر منفی بسیاری بر حیای بینندگان خود می‏گذارد. این مسئله، درباره محصولات فرهنگی کشورهای غربی، به ویژه امریکا محسوس‏تر است و صاحبان رسانه‏های آنان، آگاهانه می‏کوشند فرهنگ ابتذال، برهنگی و بی‏حیایی را جای‏گزین فرهنگ ناب اسلامی سازند.
مدیر آژانس اطلاعاتی امریکا می‏گوید:
ما می‏کوشیم تا طرز تفکر انسان را به کمک وسایل ارتباط جمعی، تحت نفوذ قرار دهیم. به وسیله تماس‏های فردی، فرستنده‏های رادیویی، کتاب‏خانه‏ها، انتشارات و پخش کتاب، مطبوعات، فیلم‏های سینمایی، تلویزیون، نمایشگاه‏ها، تدریس زبان انگلیسی و دیگر راه‏ها.

از عوامل مهم تضعیف روحیه حیا، بی‏توجهی، بی‏حیایی والدین و تأثیر منفی و ویرانگر رسانه‏های جمعی، به ویژه محصولات فرهنگی غرب است.

ارتباط متقابل پوشش و حیا

بسیاری از بزرگان، استفاده انسان از لباس را معلول وجود روحیه حیا در انسان می‏دانند. غلام علی حداد عادل می‏نویسد:
از مجموع تحقیقاتی که به عمل آمده، مسلم شده که لباس، دست کم پاسخ‏گوی سه نیاز آدمی است: اول اینکه، او را از سرما و گرما و باد و برف و باران حفظ می‏کند؛ دیگر اینکه، برای حفظ عفت و شرم به او کمک می‏کند و سوم این که، به او آراستگی و وقار می‏بخشد. پس منشاء اصلی پیدایش لباس، نیاز به محفوظ ماندن، عفیف ماندن و زیبا ماندن است.
رعایت کردن حجاب، بر مقدار حیا می‏افزاید و آن را در شخص درونی‏تر می‏سازد. البته تا خواست و همت واقعی در کار نباشد، انسان به کاری اقدام نمی‏کند. پس تا زمانی که دختر یا زن احساس نکند نمایان بودن مو و سر و گردن یا تنگی و کوتاهی لباس، زشت است و از آن شرم نکند، انگیزه کافی برای پوشاندن خود ندارد. حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «بر شما لازم است که لباس ضخیم بپوشید. هر کس لباسش نازک است، دین او هم نازک (و سطحی) است.» در کنار این مسئله، حیای چشم (نگاه) نیز اهمیت بسیار دارد. حضرت در سخنی دیگر می‏فرماید: «الحیاءُ غَضُّ الطَّرفِ؛ شرم، چشم فرو بستن است.» امام باقر علیه‏السلام هم در کلامی فرمود: «فاِنَّ اللّه‏َ جَعَلَ الحیاءَ فی العَیْنَیْن؛ به درستی که خدا، حیا را در چشم‏ها قرار داده است».

حیا و عفت‏ورزی، پوشش و حجاب را در پی دارد و در مقابل، حجاب نیز، در حیامندی فرد مؤثر است.
منبع: ماهنامه طوبی