غيبت و حيرت
غيبت و حيرت
غيبت و حيرت
نويسنده: سيد محمد جواد مهرى
او را چگونه بستايم كه بزرگتر از ستايش است و درباره او چه بگويم كه هرچه گويم نمى از يم و قطرهاى از درياى بى كران فضل و كمال او بيش نيست.
او استحجتبزرگ خدا، ولى اعظم پروردگار، نجات دهنده بشر، وارث تمامانبيا و اوصيا و جانشين همه پيامبران و امامان، خلف صالح، قائم به حق،مبين احكام دين، پروراننده عدل و داد، سمبل حق و حقيقت، تالى تلو قرآن،بقيه الله فى الارض، صاحب الزمان و خليفه الرحمن. او است: منصور.. مويدبه تاييدات خداوند.. حجت.. نور.. فرقان.. صاحب امر.. پناهگاه امت.. انتقام گيرنده مظلومان..
پشتيبان محرومان.. برهان الهى.. سيد و سرور همگان.. امير اميران.. قاتلستمگران.. نور چشم مستضعفان.. نابود كننده تمام بدعتها، ضلالتها،گمراهىهاو گمراهان و خلاصه او است احيا كننده ميراث رسول خدا و معصومان عليهمصلوات الله. او پرچمدار حق است كه هر كه زير لوايش قرار گرفتبه كرانهنجات مىرسد و هر كه از او دورى جست، در ظلمتكده گمراهى غرق خواهد شد.
مهدى طاووس اهل بهشت است و از سيماى درخشانش فروغ نور خدا بر آسمان وزمين مىتابد.. او همان كوكب درى و ستاره درخشان است كه شرق و غرب جهانبه او فروزان است.
امام رضا عليه السلام چنين مىستايدش: «او شبيه من و شبيه حضرت موسى است.بر او جامهاى از نور پوشانده شده كه از شعاع قدس الهى مىافروزد. اوخلقتى معتدل و ميانه دارد و رنگى روشن و درخشان. خوى و منشش مانند رسولخدا است.»
وجود مباركش رحمت استبر مومنان و صالحان و نقمت استبركافران و تبهكاران. خداوند بوسيله او مردگان را زنده و كوردلان را بينا وگمراهان را هدايت مىكند.
شايد برخى چنين بيانديشند كه اكنون در دورانغيبت، امام زمان سلام الله عليه هيچ نقشى در هدايت مردم ندارد و هيچاستفادهاى از وجودش نيست و العياذ بالله ولى اين گمان باطلى است چراكه زمين بدون حجت هرگز نمىماند «لولا الحجه لساخت الارض باهلها; پس بايدهمواره حجتخدا بر روى زمين و در ميان مردم باشد.» ولى اكنون كه امامما غايب است چگونه از حضرتش بهره مىگيريم؟ اين همان سوالى است كه جابربن عبد الله انصارى از رسول خدا صلى الله عليه و آله كرد كه: «هلينتفع الشيعه بالقائم فى غيبته؟; آيا شيعيان در دوران غيبت از وجود قائمعليه السلام استفاده مىكنند؟»
حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند:
«اى والذى بعثنى بالنبوه، انهم لينتفعون به، و يستضيئون بنور ولايته فىغيبته كانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب.;آرى به همان خدايى كهمرا به پيامبرى مبعوث فرمود سوگند، كه شيعيان از وجود او بهره و از نورولايتش در دوران غيبتش پرتو مىگيرند چنانكه مردم از آفتاب بهره مىبرند هرچند پشت ابرها پنهان شده باشد.»
آرى! در دوران غيبتش، پيوسته منتظرقدومش هستيم. و براى رسيدنش و انتقام گرفتن از دشمنان الهى و دشمنانمان،لحظه شمارى مىكنيم. نمىشود خود در حالت انتظار بسر بريم و براى رسيدنشكه هر لحظه ممكن است تشريف بياورد خود را آماده نسازيم و به ولايتشمسلح نباشيم و به عدالتش عشق نورزيم و به اوامرش تمسك نجوئيم و از آنچهنزد او ناپسند است دورى نكنيم. گو اينكه او پيوسته در راه و مسجد وبازار و همه جا ممكن استحاضر شود و ما او را نشناسيم; پس بايد كاملامواظب اخلاق و رفتار و كردار و منش و خوى خويش باشيم، نكند سرورمان از مابرنجد و قلب مباركش از تيرگى دلهاى آكنده به گناهانمان، اندوهناك گردد. پس حضرت مهدى عليه السلام موجود است و در هر حال مراقب اعمال ماست هر چند از ديدگانآلوده ما پنهان باشد.
و شايد برخى از روى جهل و نادانى به راز طول عمر امامجهالت ورزند و سوالى در ذهنشان بوجود آيد كه چگونه امام زمان را چنينعمرى دراز است؟ علما و تاريخنگاران در اين باره مقالهها، بحثها و كتابهانوشتهاند و ما را در اين خلاصه گويى مجال سخن نيست، ولى هيچ سخنى برتر ازسخن پيشوايان ما نمىباشد، پس ببينيم آنان چه پاسخ مىدهند.
روايت است كه امام صادق عليه السلام وقتى ديد يكى از اصحابش از طول دورانغيبت، شگفت زده است، فرمودند:
«ان الله تعالى ادار فى القائم ثلاثه، ادارها لثلاثه من الرسل: قدر مولدهتقدير مولد موسى، و قدر غيبته تقدير غيبه عيسى، و قدر ابطائه تقديرابطاء نوح، و جعل له من بعد ذلك عمر العبد الصالح دليلا على عمره;خداىتبارك و تعالى سه مطلب را درباره قائم آل محمد ايفا نموده كه درباره سهپيامبر انجام داده بود: ولادتش مانند ولادت حضرت موسى، و غيبتش مانند غيبتحضرت عيسى و طول عمرش مانند طول عمر نوح تقدير كرد، سپس عمر حضرت خضر رادليلى بر عمر درازش قرار داد.»
آنگاه حضرت، علت غيبت آن سه پيامبر را طى حديثى طولانى بيان مىفرمايد، و چنين نتيجه مىگيرد:
«و اما العبد الصالح الخضر، فان الله تبارك و تعالى ما طول عمره لنبوهقدرها له و لا لكتاب ينزل عليه و لا لامامه يلزم عباده الاقتداء بها، و لالطاعه يفرضها له، بل ان الله تبارك و تعالى لما كان فى سابق علمه انيقدر فى عمر القائم فى ايام غيبته، و علم من انكار عباده لمقدار ذلكالعمر فى الطول، طول عمر العبد الصالح من غير سبب، فما اوجب ذلك الا لعلهالاستدلال على عمر القائم، و ليقطع بذلك حجه المعاندين لئلا يكون للناس علىالله حجه;و اما در مورد بنده شايسته، حضرت خضر، پس بىگمان خداى تبارك وتعالى عمر او را دراز نگردانيد به خاطر پيامبرى ويژهاى كه براى او درنظر داشت و نه به خاطر كتابى كه بر او مىخواست نازل كند و نه شريعتى كهشريعتهاى پيامبران پيش از او را نسخ نمايد و امامتى كه بندگانش را ملزمبه پيروى از او كند، و نه به خاطر اطاعتى كه براى او بر بندگانش واجبگرداند، بلكه خداى تبارك و تعالى چون قبلا در علمش نهفته بود كه عمر حضرتقائم را در دوران غيبتش طولانى گرداند، و مىدانست كه بندگانش نسبتبه آنعمر دراز اعتراض و انكار خواهند نمود، لذا بدون هيچ علتى عمر خضر راطولانى كرد تا به آن بر عمر حضرت قائم عليه السلام استدلال نمايد و راهانكار را بر دشمنان و مخالفان ببندد و حجت را بر مردم تمام كند تااعتراضى به كار خدا نداشته باشند.»
و اصلا در روايتهاى گوناگونى ملاحظهمىكنيم كه امامان ما به عمر حضرت نوح كه در قرآن نيز از آن ياد شدهاست در اين مورد استدلال مىكنند و گاهى با تندى و تعجب آن را بيانمىكنند.
امام صادق عليه السلام در حديثى با ناراحتى مىفرمايد: «ماتنكرون ان يمد الله لصاحب هذا الامر فى العمر كما مد لنوح عليه السلام فىالعمر;چه جاى انكار است كه خداوند همچنانكه عمر حضرت نوح را طولانى قرارداد، عمر صاحب اين امر را نيز دراز گرداند.»
و اصلا كجاى اين امر تعجبآور است! خدائى كه توانستحضرت مسيح را بدون پدر به دنيا آورد و او رادر گهواره به سخن گفتن وا دارد و نبوت را به كودك شيرخواره واگذار نمايدو عزير را صد سال بميراند و زنده نمايد و يونس را در شكم ماهى مدتهازنده نگه دارد و ابراهيم را در ميان كوهى از آتش و دود، حفظ كند و حضرتموسى را در تابوتى از سعف خرما در ميان نهر نيل به سلامت دارد و هزارانهزار امر خارق العاده را براى اظهار قدرت خود در جهان دنيا انجام دهد،آيا نمىتواند حضرت قائم را هزار و اندى سال عمر دهد در حالى كه نه اينامر محال است و نه غير ممكن. وانگهى بعيد نيستيكى از اين انگيزههاى اينعمر دراز، آزمايش و امتحان مسلمانان باشد، تا اينكه خوبان از بدان وصالحان از طالحان شناخته شوند. آنان كه ايمانى ضعيف دارند بايد جاى راخالى كنند و به مومنان راستين واگذار نمايند.
«انما هى محنه من الله عزوجل امتحن بها خلقه...;علت غيبت طولانى امام زمان عليه السلام چيزى جز آزمايش الهى براى امتحان بندگانش نيست.»
در حديثى يافتمكه راوى از امام عسكرى عليه السلام مىپرسد: اى فرزند رسول خدا! آيا غيبتفرزندت طولانى مىشود؟ حضرت پاسخ مىدهد:
«اى و ربى، حتى يرجع عن هذاالامر اكثر القائلين به، فلا يبقى الا من اخذالله عهده بولايتنا و كتب فى قلبه الايمان و ايده بروح منه;آرى به خدايمسوگند، تا آنگاه كه بيشتر معتقدان به اين امر (شيعيان) از آن روىبرگردانند (آن را انكار كنند) و كسى نماند جز آنانكه خداوند از آنها برولايتمان پيمان گرفته است و ايمان را در دلهايشان مستحكم گردانيده و باروح خودش در آنان دميده است.»
و رسول خدا صلى الله عليه و آله طىحديثى فرمودند:
«تكون له غيبه و حيره تضل فيها الامم;براى او غيبتى باشد و سر گردانى وحيرتى كه امتها را به گمراهى افكند.»
همينطور هم هست. امروز بسيارى ازمسلمانان متاسفانه در گمراهى از شناختحجت و امام زمانشان هستند واز او روى برگرداندهاند هر چند خود بارها و بارها متذكر شدهاند كه «هركس امام زمانش را نشناسد و از دنيا برود،مانند اهل جاهليت از دنيا رفتهاست». امروز بيشتر مردم، با اينكه احساس نياز به رهبرى مقتدر مىكنند كهمشكلات بىشمارشان را حل كند و آنان را از سر در گمى و گمراهى بيرون آوردو انتقام ظالمان را از مظلومان بگيرد، با اين حال، نسبتبه امام زمانشناختى ندارند و او را از ياد بردهاند و آن همه روايتهاى رسول اكرمصلى الله عليه و آله را ناديده مىگيرند جز زبدگان و نخبگانى كه خداوندبر آنها منت گذارده و نعمتبزرگ ولايت را به آنها عطا كرده است كهاميدواريم ما نيز جزء آن اندك مخلصان و صديقان باشيم.
«يخرج بعد غيبه و حيره، لا يثبت فيها على دينه الا المخلصون المباشرونلروح اليقين الذين اخذ الله ميثاقهم بولايتنا و كتب فى قلوبهم الايمان وايدهم بروح منه.»
او پس از غيبت و سرگردانى طولانى مردم، ظهور مىكند ودر دوران غيبتش كسى بر دينش باقى نمىماند جز مخلصانى كه با روح يقينپيوند دارند (در ولايتشان پابرجا هستند و به غيبت و ظهور پس از غيبت،اطمينان كامل دارند) آنان كه خداوند پيمان ولايتمان را با آنها بسته استو ايمان را در درون قلبهايشان قرار داده و با روح خويش تاييدشان نمودهاست.
پس اكنون كه در سختترين دوران دورى از امام و پيشواى معصوممان قرارداريم، و ملتهاى مسلمان در سرگردانى و حيرت به سر مىبرند، لازم است ماطبق پيمانى كه در روز الستبا خداى خود بستيم در اين عهد و پيمان،ثابت و پا بر جا باقى بمانيم و خداى نخواسته روى از اماممان برنگردانيمو به حجت و ولى اعظم خدا پشت نكنيم و ولايت را پيوسته پاس بداريم و دراين راستا چارهاى جز صبر نيست و انتظار فرج در اين زمان از هر عملى برترو فضيلتش بيشتر و پاداشش افزونتر است. امير مومنان عليه السلام مىفرمايد:
«انتظروا الفرج و لاتياسوا من روح الله، فان احب الاعمال الى الله عزوجلانتظار الفرج.. و المنتظر لامرناكالمتشحط بدمه فى سبيل الله;منتظر فرج باشيد و از رحمتخدا نوميد مگرديد زيرا محبوبترين و پسنديدهترين اعمالنزد خداوند، انتظار فرج است.. و همانا كسى كه منتظر امر ما است، مانندكسى است كه با خون خود در راه خدا پيكار كند». آرى! شيعيان مخلص و صديقخداوند و آنها كه در پنهانى و آشكار، دعوت به سوى دين حق مىكنند،منتظران فرج هستند.
و يكى از مهمترين و برجستهترين دست آوردهاى انتظار، همين است كه در ايندنياى وانفسا كه مشكلات از هر سوى گريبانگير انسانهاى متعهد مىشود و بلاهابر او همچون ابر بهارى مىبارد و مومنان واقعى در تنگناى اقتصادى ومحاصره سياسى و يورش بىرحمانه تبليغاتى دشمنان قسم خورده اسلام قرارگرفتهاند، روحيه اميد را در آنان زنده نگه مىدارد و در سايه همين اميداست كه انسان مومن روبروى خويش ميدان گستردهاى از فضل و كرم الهى مىبيندو حقيقت ظهور برايش مجسم مىشود، و به خاطر همين روزنه اميد است كهآرزويش از غير خدا منقطع مىگردد و به انتظار گشايش زندگى مادى و معنوى،جز فضل الهى را نمىطلبد و جز او را نمىخواند و به جز او كه معشوق تمامصديقان و اوليا و اصفيا و برگزيدگان استبه ديگرى دل نمىبندد، و اينسرآمد آرزوهاى هر انسان است.
بار الها! ما را دلبند و شيفته خود قرار ده و قلوبمان را جز از حب خويش،تهى گردان و پيوند ما را با ولايت و با ولى الله اعظمت ارواحنا فداه،مستحكمتر ساز و عيد سعيد ميلادش را بر همه ما و شيعيانش و محبانش مباركگردان و چشمهاى مارا به ديدار جمال دل آرايش روشن ساز و كشورش را از شرتمام دشمنانش حفظ فرما و رهبر و ملت را تا روز رسيدنش در كنف حمايتخوداز بلايا و حوادث مصون ساز.
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام شماره 204 الف
او استحجتبزرگ خدا، ولى اعظم پروردگار، نجات دهنده بشر، وارث تمامانبيا و اوصيا و جانشين همه پيامبران و امامان، خلف صالح، قائم به حق،مبين احكام دين، پروراننده عدل و داد، سمبل حق و حقيقت، تالى تلو قرآن،بقيه الله فى الارض، صاحب الزمان و خليفه الرحمن. او است: منصور.. مويدبه تاييدات خداوند.. حجت.. نور.. فرقان.. صاحب امر.. پناهگاه امت.. انتقام گيرنده مظلومان..
پشتيبان محرومان.. برهان الهى.. سيد و سرور همگان.. امير اميران.. قاتلستمگران.. نور چشم مستضعفان.. نابود كننده تمام بدعتها، ضلالتها،گمراهىهاو گمراهان و خلاصه او است احيا كننده ميراث رسول خدا و معصومان عليهمصلوات الله. او پرچمدار حق است كه هر كه زير لوايش قرار گرفتبه كرانهنجات مىرسد و هر كه از او دورى جست، در ظلمتكده گمراهى غرق خواهد شد.
مهدى طاووس اهل بهشت است و از سيماى درخشانش فروغ نور خدا بر آسمان وزمين مىتابد.. او همان كوكب درى و ستاره درخشان است كه شرق و غرب جهانبه او فروزان است.
امام رضا عليه السلام چنين مىستايدش: «او شبيه من و شبيه حضرت موسى است.بر او جامهاى از نور پوشانده شده كه از شعاع قدس الهى مىافروزد. اوخلقتى معتدل و ميانه دارد و رنگى روشن و درخشان. خوى و منشش مانند رسولخدا است.»
وجود مباركش رحمت استبر مومنان و صالحان و نقمت استبركافران و تبهكاران. خداوند بوسيله او مردگان را زنده و كوردلان را بينا وگمراهان را هدايت مىكند.
شايد برخى چنين بيانديشند كه اكنون در دورانغيبت، امام زمان سلام الله عليه هيچ نقشى در هدايت مردم ندارد و هيچاستفادهاى از وجودش نيست و العياذ بالله ولى اين گمان باطلى است چراكه زمين بدون حجت هرگز نمىماند «لولا الحجه لساخت الارض باهلها; پس بايدهمواره حجتخدا بر روى زمين و در ميان مردم باشد.» ولى اكنون كه امامما غايب است چگونه از حضرتش بهره مىگيريم؟ اين همان سوالى است كه جابربن عبد الله انصارى از رسول خدا صلى الله عليه و آله كرد كه: «هلينتفع الشيعه بالقائم فى غيبته؟; آيا شيعيان در دوران غيبت از وجود قائمعليه السلام استفاده مىكنند؟»
حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمودند:
«اى والذى بعثنى بالنبوه، انهم لينتفعون به، و يستضيئون بنور ولايته فىغيبته كانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب.;آرى به همان خدايى كهمرا به پيامبرى مبعوث فرمود سوگند، كه شيعيان از وجود او بهره و از نورولايتش در دوران غيبتش پرتو مىگيرند چنانكه مردم از آفتاب بهره مىبرند هرچند پشت ابرها پنهان شده باشد.»
آرى! در دوران غيبتش، پيوسته منتظرقدومش هستيم. و براى رسيدنش و انتقام گرفتن از دشمنان الهى و دشمنانمان،لحظه شمارى مىكنيم. نمىشود خود در حالت انتظار بسر بريم و براى رسيدنشكه هر لحظه ممكن است تشريف بياورد خود را آماده نسازيم و به ولايتشمسلح نباشيم و به عدالتش عشق نورزيم و به اوامرش تمسك نجوئيم و از آنچهنزد او ناپسند است دورى نكنيم. گو اينكه او پيوسته در راه و مسجد وبازار و همه جا ممكن استحاضر شود و ما او را نشناسيم; پس بايد كاملامواظب اخلاق و رفتار و كردار و منش و خوى خويش باشيم، نكند سرورمان از مابرنجد و قلب مباركش از تيرگى دلهاى آكنده به گناهانمان، اندوهناك گردد. پس حضرت مهدى عليه السلام موجود است و در هر حال مراقب اعمال ماست هر چند از ديدگانآلوده ما پنهان باشد.
و شايد برخى از روى جهل و نادانى به راز طول عمر امامجهالت ورزند و سوالى در ذهنشان بوجود آيد كه چگونه امام زمان را چنينعمرى دراز است؟ علما و تاريخنگاران در اين باره مقالهها، بحثها و كتابهانوشتهاند و ما را در اين خلاصه گويى مجال سخن نيست، ولى هيچ سخنى برتر ازسخن پيشوايان ما نمىباشد، پس ببينيم آنان چه پاسخ مىدهند.
روايت است كه امام صادق عليه السلام وقتى ديد يكى از اصحابش از طول دورانغيبت، شگفت زده است، فرمودند:
«ان الله تعالى ادار فى القائم ثلاثه، ادارها لثلاثه من الرسل: قدر مولدهتقدير مولد موسى، و قدر غيبته تقدير غيبه عيسى، و قدر ابطائه تقديرابطاء نوح، و جعل له من بعد ذلك عمر العبد الصالح دليلا على عمره;خداىتبارك و تعالى سه مطلب را درباره قائم آل محمد ايفا نموده كه درباره سهپيامبر انجام داده بود: ولادتش مانند ولادت حضرت موسى، و غيبتش مانند غيبتحضرت عيسى و طول عمرش مانند طول عمر نوح تقدير كرد، سپس عمر حضرت خضر رادليلى بر عمر درازش قرار داد.»
آنگاه حضرت، علت غيبت آن سه پيامبر را طى حديثى طولانى بيان مىفرمايد، و چنين نتيجه مىگيرد:
«و اما العبد الصالح الخضر، فان الله تبارك و تعالى ما طول عمره لنبوهقدرها له و لا لكتاب ينزل عليه و لا لامامه يلزم عباده الاقتداء بها، و لالطاعه يفرضها له، بل ان الله تبارك و تعالى لما كان فى سابق علمه انيقدر فى عمر القائم فى ايام غيبته، و علم من انكار عباده لمقدار ذلكالعمر فى الطول، طول عمر العبد الصالح من غير سبب، فما اوجب ذلك الا لعلهالاستدلال على عمر القائم، و ليقطع بذلك حجه المعاندين لئلا يكون للناس علىالله حجه;و اما در مورد بنده شايسته، حضرت خضر، پس بىگمان خداى تبارك وتعالى عمر او را دراز نگردانيد به خاطر پيامبرى ويژهاى كه براى او درنظر داشت و نه به خاطر كتابى كه بر او مىخواست نازل كند و نه شريعتى كهشريعتهاى پيامبران پيش از او را نسخ نمايد و امامتى كه بندگانش را ملزمبه پيروى از او كند، و نه به خاطر اطاعتى كه براى او بر بندگانش واجبگرداند، بلكه خداى تبارك و تعالى چون قبلا در علمش نهفته بود كه عمر حضرتقائم را در دوران غيبتش طولانى گرداند، و مىدانست كه بندگانش نسبتبه آنعمر دراز اعتراض و انكار خواهند نمود، لذا بدون هيچ علتى عمر خضر راطولانى كرد تا به آن بر عمر حضرت قائم عليه السلام استدلال نمايد و راهانكار را بر دشمنان و مخالفان ببندد و حجت را بر مردم تمام كند تااعتراضى به كار خدا نداشته باشند.»
و اصلا در روايتهاى گوناگونى ملاحظهمىكنيم كه امامان ما به عمر حضرت نوح كه در قرآن نيز از آن ياد شدهاست در اين مورد استدلال مىكنند و گاهى با تندى و تعجب آن را بيانمىكنند.
امام صادق عليه السلام در حديثى با ناراحتى مىفرمايد: «ماتنكرون ان يمد الله لصاحب هذا الامر فى العمر كما مد لنوح عليه السلام فىالعمر;چه جاى انكار است كه خداوند همچنانكه عمر حضرت نوح را طولانى قرارداد، عمر صاحب اين امر را نيز دراز گرداند.»
و اصلا كجاى اين امر تعجبآور است! خدائى كه توانستحضرت مسيح را بدون پدر به دنيا آورد و او رادر گهواره به سخن گفتن وا دارد و نبوت را به كودك شيرخواره واگذار نمايدو عزير را صد سال بميراند و زنده نمايد و يونس را در شكم ماهى مدتهازنده نگه دارد و ابراهيم را در ميان كوهى از آتش و دود، حفظ كند و حضرتموسى را در تابوتى از سعف خرما در ميان نهر نيل به سلامت دارد و هزارانهزار امر خارق العاده را براى اظهار قدرت خود در جهان دنيا انجام دهد،آيا نمىتواند حضرت قائم را هزار و اندى سال عمر دهد در حالى كه نه اينامر محال است و نه غير ممكن. وانگهى بعيد نيستيكى از اين انگيزههاى اينعمر دراز، آزمايش و امتحان مسلمانان باشد، تا اينكه خوبان از بدان وصالحان از طالحان شناخته شوند. آنان كه ايمانى ضعيف دارند بايد جاى راخالى كنند و به مومنان راستين واگذار نمايند.
«انما هى محنه من الله عزوجل امتحن بها خلقه...;علت غيبت طولانى امام زمان عليه السلام چيزى جز آزمايش الهى براى امتحان بندگانش نيست.»
در حديثى يافتمكه راوى از امام عسكرى عليه السلام مىپرسد: اى فرزند رسول خدا! آيا غيبتفرزندت طولانى مىشود؟ حضرت پاسخ مىدهد:
«اى و ربى، حتى يرجع عن هذاالامر اكثر القائلين به، فلا يبقى الا من اخذالله عهده بولايتنا و كتب فى قلبه الايمان و ايده بروح منه;آرى به خدايمسوگند، تا آنگاه كه بيشتر معتقدان به اين امر (شيعيان) از آن روىبرگردانند (آن را انكار كنند) و كسى نماند جز آنانكه خداوند از آنها برولايتمان پيمان گرفته است و ايمان را در دلهايشان مستحكم گردانيده و باروح خودش در آنان دميده است.»
و رسول خدا صلى الله عليه و آله طىحديثى فرمودند:
«تكون له غيبه و حيره تضل فيها الامم;براى او غيبتى باشد و سر گردانى وحيرتى كه امتها را به گمراهى افكند.»
همينطور هم هست. امروز بسيارى ازمسلمانان متاسفانه در گمراهى از شناختحجت و امام زمانشان هستند واز او روى برگرداندهاند هر چند خود بارها و بارها متذكر شدهاند كه «هركس امام زمانش را نشناسد و از دنيا برود،مانند اهل جاهليت از دنيا رفتهاست». امروز بيشتر مردم، با اينكه احساس نياز به رهبرى مقتدر مىكنند كهمشكلات بىشمارشان را حل كند و آنان را از سر در گمى و گمراهى بيرون آوردو انتقام ظالمان را از مظلومان بگيرد، با اين حال، نسبتبه امام زمانشناختى ندارند و او را از ياد بردهاند و آن همه روايتهاى رسول اكرمصلى الله عليه و آله را ناديده مىگيرند جز زبدگان و نخبگانى كه خداوندبر آنها منت گذارده و نعمتبزرگ ولايت را به آنها عطا كرده است كهاميدواريم ما نيز جزء آن اندك مخلصان و صديقان باشيم.
«يخرج بعد غيبه و حيره، لا يثبت فيها على دينه الا المخلصون المباشرونلروح اليقين الذين اخذ الله ميثاقهم بولايتنا و كتب فى قلوبهم الايمان وايدهم بروح منه.»
او پس از غيبت و سرگردانى طولانى مردم، ظهور مىكند ودر دوران غيبتش كسى بر دينش باقى نمىماند جز مخلصانى كه با روح يقينپيوند دارند (در ولايتشان پابرجا هستند و به غيبت و ظهور پس از غيبت،اطمينان كامل دارند) آنان كه خداوند پيمان ولايتمان را با آنها بسته استو ايمان را در درون قلبهايشان قرار داده و با روح خويش تاييدشان نمودهاست.
پس اكنون كه در سختترين دوران دورى از امام و پيشواى معصوممان قرارداريم، و ملتهاى مسلمان در سرگردانى و حيرت به سر مىبرند، لازم است ماطبق پيمانى كه در روز الستبا خداى خود بستيم در اين عهد و پيمان،ثابت و پا بر جا باقى بمانيم و خداى نخواسته روى از اماممان برنگردانيمو به حجت و ولى اعظم خدا پشت نكنيم و ولايت را پيوسته پاس بداريم و دراين راستا چارهاى جز صبر نيست و انتظار فرج در اين زمان از هر عملى برترو فضيلتش بيشتر و پاداشش افزونتر است. امير مومنان عليه السلام مىفرمايد:
«انتظروا الفرج و لاتياسوا من روح الله، فان احب الاعمال الى الله عزوجلانتظار الفرج.. و المنتظر لامرناكالمتشحط بدمه فى سبيل الله;منتظر فرج باشيد و از رحمتخدا نوميد مگرديد زيرا محبوبترين و پسنديدهترين اعمالنزد خداوند، انتظار فرج است.. و همانا كسى كه منتظر امر ما است، مانندكسى است كه با خون خود در راه خدا پيكار كند». آرى! شيعيان مخلص و صديقخداوند و آنها كه در پنهانى و آشكار، دعوت به سوى دين حق مىكنند،منتظران فرج هستند.
و يكى از مهمترين و برجستهترين دست آوردهاى انتظار، همين است كه در ايندنياى وانفسا كه مشكلات از هر سوى گريبانگير انسانهاى متعهد مىشود و بلاهابر او همچون ابر بهارى مىبارد و مومنان واقعى در تنگناى اقتصادى ومحاصره سياسى و يورش بىرحمانه تبليغاتى دشمنان قسم خورده اسلام قرارگرفتهاند، روحيه اميد را در آنان زنده نگه مىدارد و در سايه همين اميداست كه انسان مومن روبروى خويش ميدان گستردهاى از فضل و كرم الهى مىبيندو حقيقت ظهور برايش مجسم مىشود، و به خاطر همين روزنه اميد است كهآرزويش از غير خدا منقطع مىگردد و به انتظار گشايش زندگى مادى و معنوى،جز فضل الهى را نمىطلبد و جز او را نمىخواند و به جز او كه معشوق تمامصديقان و اوليا و اصفيا و برگزيدگان استبه ديگرى دل نمىبندد، و اينسرآمد آرزوهاى هر انسان است.
بار الها! ما را دلبند و شيفته خود قرار ده و قلوبمان را جز از حب خويش،تهى گردان و پيوند ما را با ولايت و با ولى الله اعظمت ارواحنا فداه،مستحكمتر ساز و عيد سعيد ميلادش را بر همه ما و شيعيانش و محبانش مباركگردان و چشمهاى مارا به ديدار جمال دل آرايش روشن ساز و كشورش را از شرتمام دشمنانش حفظ فرما و رهبر و ملت را تا روز رسيدنش در كنف حمايتخوداز بلايا و حوادث مصون ساز.
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام شماره 204 الف
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}