شیخ بهایی
شیخ بهایی
شیخ بهایی
تهیه کننده : مجید مکاری
منبع : راسخون
منبع : راسخون
بهاءالدین محمد بن عزالدین حارثی همدانی عاملی جبعی (جباعی) معروف به شیخ بهائی در سال ۹۵۳ ه.ق ۱۵۴۶ میلادی در بعلبک متولد شد.
او در جبل عامل در ناحیه شام و سوریه در روستایی به نام "جبع" یا "جباع" میزیست.۱۰ ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار شد و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند. بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول شد.
او در اندک مدتی چنان پیشرفت کرد که به صورت یک چهره بارز و یکی از مشهورترین مردان دوره صفوی شد.
بهاءالدین نه تنها عالم دینی و مردی متکلم بود بلکه ریاضیدان، مهندس، معمار و کیمیادان بود از علوم غریبه نیز آگاهی داشت. تحصیل علوم ریاضی را از نو زنده کرد و رسالههایی در ریاضیات و نجوم نوشت که آنها را از تلخیص آثار گذشتگان فراهم آورده بود.
کتابهای خلاصهٔالحساب در ریاضی و تشریح الافلاک در نجوم از اوست. بهائی آثار برجستهای به نثر و نظم پدید آورده است.
یکی از نمونه کارهای بهایی نخست تقسیم آب زاینده رود به محلات اصفهان و روستاهای مجاور رودخانه است که معروف است هیئتی در آن زمان از جانب شاه عباس به ریاست شیخ بهائی مأمور شد و ترتیب بسیار دقیق و درستی برای حق آب هر ده و آبادی و محله و بردن آب و ساختن مادیها داد که هنوز به همان ترتیب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان موجود است.
یکی دیگر از کارهای شگفت که به بهائی نسبت میدهند، ساختمان گلخن گرمابهای است که هنوز در اصفهان مانده و به حمام شیخ بهائی یا حمام شیخ معروف است.
این حمام در میان مسجد جامع و هارونیه در بازار کهنه نزدیک بقعه معروف به درب امام واقع شده و مردم اصفهان از دیر باز همواره عقیده داشتند که گلخن آن گرمابه را بهائی چنان ساخته که با شمعی گرم میشد.
در زیر پاتیل گلخن فضای خالی تعبیه کرده و شمعی روشن زیر آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهای مدید همچنان میسوخت و آب حمام به این وسیله گرم میشد.
او خود گفته بود که اگر روزی آن فضا را بشکافند، شمع خاموش میشود و گلخن از کار میافتد. میگویندباستانشناسان خارجی برای فهمیدن روش کار این گرمابه دیوار آن را شکافتند و شمع از کار افتاد.
باستانشناسان امروزی معتقدند که دلیل گرم شدن گرمابه با یک شمع کانالی بود که شیخ بهایی در بالای شمع تعبیه کرده بود. این کانال در حقیقت لوله تهویه فاضلاب حمام بود که گازهای آن بر اثر شعله شمع شعلهور میشد و آب را گرم میکرد.
همچنین طراحی منار جنبان اصفهان که هم اکنون نیز پا برجاست به او نسبت داده میشود.
بهترین منبع برای گردآوری اشعار بهائی، کشکول است تا جائی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامده است به بهائی ثابت نیست.
از اشعار و آثار فارسی بهائی دو تألیف معروف تدوین شده است. یکی به کوشش سعید نفیسی با مقدّمهای ممتّع در شرح احوال بهائی، دیگری توسط غلامحسین جواهری وجدی که مثنوی منحول « رموز اسم اعظم » (ص ۹۴ ـ ۹۹) را هم نقل کرده است. با این همه هر دو تألیف حاوی تمام اشعار و آثار فارسی شیخ نیست.
او در سال ۱۰۳۱ ه.ق در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام جنب موزه آستان قدس دفن کردند.
اساتید
نام برخی از اساتید شیخ بهایی از این قرار است :
فقه و اصول، تفسیر، حدیث و ادبیات عرب را نزد پدرش شیخ عزالدین حسین عاملی.
منطق و كلام و معانی و بیان و ادبیات عرب را نزد عبدالله بن شهابالدین حسین یزدی، معروف به ملاعبدالله یزدی.
ریاضی، كلام و فلسفه را از مولانا افضل قاينی مدرس سركار فیض كاشانی فرا گرفت.
طب را از حكیم عماد الدین محمود،طبیب ویژه شاه طهماسب و مشهورترین پزشك ایران در آن دوره آموخت.
صحیح بخاری را نزد ابی الطیف مقدسی فرا گرفت
همچنین نقل است نزد ملا محمد باقر یزدی مؤلف كتاب مطالع الانوار كه از ریاضی دانان عصر خود بوده نیز درس خوانده است.
تعداد کثیری از دانشوران نامی قرن یازدهم نزد وی تحصیل کرده اند. یكی از محققان معاصر ۳۳ تن از شاگردان او را نام برده است كه در اینجا به مشهورترین آنها اشاره میكنیم:
ملا محمد محسن بن مرتضی بن محمود فیض كاشانی، متوفی ۱۰۹۱ ق.
سیدمیرزا رفیعالدین محمدبن حیدر حسینی طباطبایی نائینی، متوفی ۱۰۹۹ ق.
ملامحمدتقی بن مقصود علی مجلسی، معروف به مجلسی اول، متوفی ۱۰۷۰ ق.
صدرالدین محمدبنابراهیم شیرازی، معروف به ملاصدرا، حكیم مشهور قرن یازدهم، متوفی ۱۰۵۰ ق.
ملامحمدباقربنمحمد مؤمن خراسانی سبزواری، معروف به محقق سبزواری، شیخالاسلام اصفهان، متوفی ۱۰۹۰ ق.
بهاءالدین عاملی در علومی كه در آن زمان مرسوم بود، بویژه در اخبار و احادیث، تفسیر، اصول فقه و ریاضیات دارای تالیفات بسیار است. تالیفات شیخ بر اساس پژوهش یكی از محققان بالغ بر ۹۵ كتاب و رساله است. برخی از نویسندگان نیز آثار او را ۱۲۰ عنوان ذكر كردهاند
در اینجا برخی از آثار علمی شیخ را بررسی می کنیم :
جامع عباسی : شاخصترین اثر شیخ است درفقه و به زبان فارسی که این خود ابتكاری نو در نگارش متون فقهی به شمار می رفت تا آنجا كه برخی از صاحب نظران از آن به عنوان اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی كه به صورت رساله عملیه نوشته شده استیاد میكنند ، این كتاب از یك مقدمه و بیست باب (از طهارت تا دیات) تشكیل شده است.
الزبدة فی الاصول : مهمترین اثر شیخ است در اصول. تاریخ نگارش آن یعنی سال ۱۰۱۸ ق و به قولی در سال ۱۰۰۵ ق، حكایت از اهمیت آن دارد، زیرا اوایل قرن یازدهم، عصر سیطره اخباریان در حوزه فقه و اصول شیعی بوده است .
اربعین : تالیف اربعین از سوی محدثان و عالمان شیعی بر اساس حدیث معروفی است كه از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است شیخ بهایی نیز به پیروی از این سنت معمول، به تالیف اربعین حدیث پرداخت، با این امتیاز كه شرح كافی و جامع در باره احادیثیاد شده دارد و در مجموع، از بهترین و معروفترین اربعینها میباشد. این اثر بعد از مثنوی سوانح حجاز، تنها اثری است كه شیخ در آن به مباحث سیاسی پرداخته است، مؤلف در شرح حدیث پانزدهم (كه در باره حرمت اعانت ظالمان و گرایش قلبی به آنها وارد شده است) به تفصیل دیدگاههای خود را مطرح كرده است. شیخ در باره این موضوع به طور صریح و شفاف سخن گفته است، از این رو میتوان دیدگاه و عقیده باطنی او در مورد رفتار با حاكم جور، و نیز علل و عوامل همكاری علما با شاهان صفوی را به دست آورد، همچنین وی در این اثر به بحث از امر به معروف و نهی از منكر، شرایط و مراحل آن پرداخته است.
مثنوی سوانح الحجاز( نان و حلوا ) : این کتاب آمیختهای از مواعظ، طنز، حكایت، تمثیل و لطایف عرفانی و معارف برین بشری است.با زبانی روان و دلنشین. نان و حلوا ترسیمی است از ریاكاری، تلبیس و غرور به مال و منال و عنوان و منصب دنیایی . بهایی در یكی از بخشهای این مثنوی به دوری از سلاطین كه خود آن را از نزدیك تجربه كرده بود اشاره میكند، چرا كه قرب شاهان غارت دل و دین را در پی دارد در مجموع، مثنوی نان و حلوا از جمله آثار شیخ بهایی است كه در تبیین دیدگاه و اندیشه سیاسی او میتوان بدان استناد كرد.
بهائی آثار برجسته ای به نثر و نظم پدید آورده است که علاوه بر فارسی و عربی ترکی را نیز شامل می شده.
اشعار فارسی او عمدتاً شامل مثنویات، غزلیات و رباعیات است. وی در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ، در رباعی با نظر به ابو سعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و در مثنوی به شیوه مولوی شعر سروده است. ویژگی مشترک اشعار بهائی میل شدید به زهد و تصوّف و عرفان است. بهترین منبع برای گردآوری اشعار بهائی، کشکول است تا جائی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامده است به بهائی ثابت نیست. ازمثنوّیات معروف شیخ در زبان فارسی می توان از اینها نام برد:
نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز (بر وزن مثنوی مولوی) در این اثر ابیاتی از مثنوی را نیز تضمین کرده است).
نان و پنیر (بر وزن مثنوی مولوی) نزدیکترین مثنوی بهائی به مثنوی مولوی از نظر محتوا و زبان
شیر و شکر (اولین منظومة فارسی در بحر خَبَب یا مُتدارک)
مثنویهایی مانند نان و خرما، شیخ ابوالپشم و رموز اسم اعظم را نیز منسوب بدو دانسته اند
از نثر فارسی او تنها نمومه ای که در دیوان های چاپی آمده است رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش است. بهایی در عربی نیز شاعر و زبان دانی چیره دست است و آثار نحوی و بدیع او در ادبیات عرب جایگاه ویژه ای دارد که مهمترین و دقیقترین آنها اثر او در نحو به نام الفوائد الصمدیه است.
قصیده: معروفترین آن موسوم به وسیلة الفوزوالامان فی مدح صاحب الزّمان علیه السلام در ۶۳ بیت است که هر گونه شبهه ای را در اثنی عشری بودن وی مردود می سازد.
ارجوزه سرایی : دو نمونه بی بدیل (هراتیة یا الزّهرة)و نیز (ریاض الارواح)[
دوبیتی : دوبیتیهای عربی شیخ بیشتر در اظهار شوق نسبت به زیارت روضة مقدّسه معصومین علیه السلام است.
بخش مهمی از اشعار عربی شیخ لُغَز و معمّاست که بیانگر تسلط شیخ بر این حیطه است. توانایی او در ایجاز و بیان معماگونه مطالب در آثاری چون رسائل پنجگانه اثنی عشرّیه، خلاصة الحساب، فوائد الصمّدیه، تهذیب البیان، الوجیزه فی الدرایه و همچنین تبحر او در صنعت لُغَز و تعمیه در آثاری چون لغزالزبده، لغزالنحو، لغزالکشّاف، لغزالصمدیه، لغزالکافیه و فائده مشهود است. نامدارترین اثر بهائی الکشکول، معروف به کشکول شیخ بهائی است که مجموعه گرانسنگی از علوم و معارف مختلف و آینه معلومات و مشرب بهائی محسوب می شود. بهائی در شمار مؤلفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او تماماً موجز و بدون حشو و زواید است.
مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین : (ارائه فقه استدلالی شیعه بر مبنای قرآن ،آیات الاحکام وحدیث است.
جامع عباسی : از نخستین و معروفترین رساله های علمیه به زبان فارسی؛
حبل المتین فی اِحکام احکام الدّین : در فقه
الاثنا عشریه : در پنج باب طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم و حج است.
زبده الاصول : شامل بیش از چهل شرح و حاشیه و نظم
الاربعون حدیثاً : معروف به اربعین بهائی
مفتاح الفلاح : در اعمال و اذکار شبانه روز به همراه تفسیر سورة حمد
حدائق الصالحین : (ناتمام)، شرحی است بر صحیفة سجادیه
حدیقة هلالیه : شامل تحقیقات و فوائد نجومی ارزنده
محمد بن حسین عاملی (شیخ بهایی) در مدت ۷۸ سال عمر خود با چهار تن از سلاطین صفوی معاصر بوده است ولی عمده فعالیت سیاسی او در دورهٔ دو پادشاه آخر گذشته.
شاه طهماسب (۹۳۰-۹۸۴ق) (از۹۶۶ (سال هجرت) تا ۹۸۴ق به مدت ۱۸ سال.)
شاه اسماعیل دوم (۹۸۴-۹۸۵ق) (به مدت یک سال و اندی.)
سلطان محمد خدابنده (۹۸۵-۹۹۵ق) (به مدت ۱۰ سال.)
شاه عباس اول (۹۹۵-۱۰۳۸ق) (تا ۱۰۳۱ق (سال رحلت) به مدت ۳۵ سال.)
او در سال ۹۶۶ق در حالیکه سیزده سال داشت به همراه پدر(از شاگردان مطرح شهید ثانی ) از جبل عامل به سمت ایران مهاجرت كرد.
دلیل این مهاجرت از یکسو افزایش تهدیدات حاكمان عثمانی نسبت به شیعیان جبل عامل و از سوی دیگر احترام فراوان حاکمان آن زمان ایران (پادشاهان صفوی) به عالمان دینی بود، حاکمان صفوی با این کار ضمن ترویج دین و کمک به اقتدار سیاسی ایران به تحكیم سلطنت خود نیز کمک میکردند، عالمان شیعی نیز در این بستر مناسب ضمن ترویج مذهب تشیع اثنی عشری، از گسترش صوفیگری در جامعه آن زمان جلوگیری میکردند.
پس از سه سال اقامت در اصفهان، پدر با توجه به پیشینهٔ علمی و فقهی وبا توصیه شیخ علی منشار (شیخ الاسلام اصفهان) ، از سوی شاه طهماسب به صمت شیخ الاسلامی قزوین (پایتخت) منصوب شد
شیخآلاسلام مهمترین منصب روحانیت در آن دوره بوده* و وظیفهٔ آن رفع ظلم از مظلومان، امر به معروف و نهی از منكر و تحقیق و بیان احكام شریعت برای مردم بود.
شش سال بعد عنوان شیخ الاسلامی پایتخت از او گرفته شد و شیخالاسلامی مشهد و سپس هرات به او واگذار شد، نویسنده كتاب الهجرة العاملیة این اقدام شاه طهماسب را مصداق نفی بلد و تبعید سیاسی دانسته و دلیل آن را تلاش وی در احیا و اقامه نماز جمعه (که اقامه آن در عصر غیبت مورد اختلاف علما بود) در پایتخت صفویه می داند چرا که باعث شد دولتمردان صفوی احساس خطر کنند و او را مانند محقق كركی مانع بزرگی در برابر خواستههای خود بدانند. سرانجام پدر در سال ((۹۸۳ق) ایران را به قصد زیارت حج ترك كرد و بعد از انجام مناسك حج به بحرین رفت، در آنجا اقامت گزید و(یک سال بعد وفات یافت
مدت این چهارده سال در پایتخت و در كنار پدر در مشهد و هرات بودن شیخ بهایی را با منصب و وظایف شیخالاسلامی آشنا ساخت و آماده پذیرش این منصب بعد از پدر نمود. شواهدی است که نشان میدهد صمت شیخالاسلامی هرات بعداز فوت پدربه پسر(شیخ بهایی) رسیده است، میرحسین بن حیدر کرکی (شاگرد شیخ بهایی) در روضات الجنات نقلی دارد که برداشت از آن این است که شیخ بهایی بعد از پدر، شیخالاسلام هرات شده*، که اگر این برداشت صحیح باشد سال وفات پدر (۹۸۴ق) و سال بعداز آن که سالهای آشوب و هرج و مرج در دربار بوده نمیتواند تاریخ اخذ این صمت باشد و احتمال دارد که شیخ بعد از این تاریخ به این سمت منصوب شده.
مؤلف الهجرة العاملیة در این مورد نیز معتقد است شیخ مانند پدراز مركز سیاسی و قدرت (پایتخت) دور نگهداشته می شد.
البته تأییدی بر این منصب شیخالاسلامی هرات در كتاب خیرالبیان وجود ندارد، آنچه درمورد این دوره از زندگی شیخ (جوانی) در خیرالبیان عنوان شده و قابل توجه است این است که شیخ در عنفوان جوانی سفری طولانی مدت به بلاد اسلامی انجام داده و با توجه به اینکه در کتاب سلافة العصر مدت سفرهای شیخ را ۳۰ سال عنوان کرده . و با در نظر گرفتن اینکه آخرین سفر شیخ در سال ۱۰۱۵ق وده میتوان احتمال داد که این سفر میتواند در همین سالها باشد یعنی ۹۹۴ یا ۹۹۶ که درآن موقع شیخ ۳۰ تا ۳۲ سال داشته است
شیخ بهایی و شاه عباس اول: عمده فعالیتهای سیاسی شیخ بهایی در عهد شاه عباس اول صورت گرفت، شاه عباس بزرگترین پادشاه سلسله صفوی ضمن آنکه ایران را به اقتدار گذشتهاش بازگرداند، زمینهٔ رشد و شکوفایی خارقالعادهٔ فرهنگ، هنر و معارف دینی را نیز فراهم کرد. شاه عباس احترام زیادی برای علمای دین قایل میشد و در بیشتر امور از ایشان مشورت میجست، از جمله شواهد این امر انتخاب خلیفه سلطان، شاگرد میرداماد و شیخ بهایی به وزارت خود بود[، ضمن اینکه حضور این دو عالم مطرح در دربار شکوه خاصی به سلطنت این پادشاه بخشیده بود شیخ بهایی در سال ۹۹۶ق دو سال و اندی بعد از رحلت شیخ علی منشار (شیخ الاسلام اصفهان)(۹۹۳)[، به دستور شاه عباس اول به شیخ الاسلامی اصفهان منصوب ش]، درسال ۱۰۰۶ ق با تغییر مکان پایتخت از قزوین به اصفهان این صمت به شیخالاسلامی کشور تغییر و ارتقاء یافت.شیخ تا زمان وفاتش در این منصب بود.
در عالمآرای عباسی آمده که شیخ پس از مدتی از صمت شیخالاسلامی اصفهان به دلیل ملالتخاطر و دلزدگی از مناصب دنیایی ارادهٔ سفر بلاد اسلامی کرد که تاریخ این رخداد میتواند بین سالهای ۹۹۶ تا ۱۰۰۸ق . باشد ، یعنی سالی كه شاه عباس پیاده به زیارت امام رضا علیه السلام رفت و شیخ بهایی نیز همراه او بود، اما در منابع دیگر دلیل سفر او به بلاد اسلامی اختلاف آرا و دیدگاههای علمی او با مكتبهای فلسفی موجود در حوزه اصفهان (یعنی «توغل میرداماد و اصحاب او در علوم عقلی و رواج آن») میدانند.
به اعتقاد عدهای شیخ بهایی در یكی از سفرهای خارجی خود به كشور عثمانی، سفارت شاه صفوی را بر عهده داشته و حامل پیامی از طرف شاه عباس اول به سلطان مراد حاكم عثمانی بوده است
الف) همكاری با سلاطین صفوی در قالب پذیرش منصب شیخ الاسلامی.
ب) مدح سلاطین معاصر خود و تالیف كتاب یا رساله به نام آنها.
ج) تضاد و دوگانگی در نظر و عمل سیاسی.
الف) همكاری با سلاطین صفوی : تعامل نزدیك شیخ بهایی با دربار صفوی به لحاظ مشروعیت چنین رفتاری از دیرباز مورد بحث اندیشمندان بوده است. در فقه شیعه سه عامل اساسی همكاری عالم دینی را با حاكم جائر، جائز میکند، مشروعیت رفتار سیاسی شیخ را در غالب این سه عامل بررسی میکنیم:
اول تقیه: هرچند شیخ در جایی آورده: «از خشم پادشاه ظالم و جائر بپرهیز كه خشم او مانند خشم فرشته مرگ است كه جان را میستاند و موجب هلاكت و نابودی حیات انسان میشود] با این وجود در نظر گرفتن تقیه به عنوان توجیهی برای عملکرد سیاسی شیخ ، چندان به واقعیت نزدیک نیست چراکه در آن زمان عالمان بزرگی همانند محقق اردبیلی و دیگران نیز بودهاند كه علیرغم دوری جستن از دربار متحمل هیچگونه گزندی نشدهاند.
دوم مصلحت عامه*: با توجه به نقلها ونوشتهها*هیچگونه جای تردیدی نیست که شیخ به پشتوانهٔ موقعیت شیخالاسلامی خویش در تامین مصلحت عباد، یاری رساندن به نیازمندان جامعه و دادرسی مظلومان تلاش بسیار کرده.
و سوم اقامه امر به معروف و نهی از منكر*: درخیرالبیان* و عالمآرا*از نفوذ فراوان شیخ نزد شاه عباس و اجابت خواستههای او توسط شاه بسیار آمده، این خواستهها که مستقیماً و یا در لفافه ادا میشد اکثراً دینی بود و حمایت نظام سیاسی از این خواستههای عالم دینی باعث شد اوج رشد فرهنگ و معارف تشیع را در آن دوره شاهد باشیم و این خود بزرگترین معروفی است که به دست عالمان شیعی در طول تاریخ سیاسی اسلام انجام شده.
امام خمینی رحمه الله در رد این گونه شبهات چنین میفرماید:
...میبینیم كه یك طایفه از علما اینها گذشت كردهاند از یك مقاماتی و متصل شدهاند به یك سلاطین با این كه میدیدند مردم مخالفند، لكن برای ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامی و ترویج مذهب حق، اینها متصل شدهاند به یك سلاطین، و این سلاطین را وادار كردهاند خواهی نخواهی برای ترویج مذهب تشیع و اینها آخوند درباری نبودند. این اشتباهی است كه بعضی نویسندگان ما میكنند. اطرافیان سلاطین این آقایان بودند. اینها اغراض سیاسی داشتند، اغراض دینی داشتند. نباید یك كسی تا به گوشش میخورد كه مثلا مجلسی رحمه الله، محقق ثانی رحمه الله، شیخ بهایی رحمه الله با اینها روابط داشتهاند و میرفتند سراغ اینها، همراهیشان میكردند، خیال كنند كه اینها ماندهاند برای جاه و عزت، و احتیاج داشتند به این كه سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بكنند. این حرفها نبوده در كار، آنها گذشت كردند، یك مجاهده نفسانی كردهاند برای این كه مذهب را به وسیله آنها، به دست آنها ترویج كنند.
ب) مدح سلاطین معاصر و تالیف كتاب و رساله به نام آنها
از جمله انتقاداتی که بر شیخ وارد میشود مدح و ثنایی است که نسبت به پادشاهان زمان خود داشته، شیخ کتاب حبلالمتین را به اسم شاه طهماسب، خلاصه را به اسم حمزه میرزا، رسالة فی مباحث الكر را به نام سلطان محمد خدابنده و کتابهای العروة الوثقی، جامع عباسی و رساله تحریم ذبایح اهل كتاب را به نام شاه عباس اول نوشته و در ابتدا یا در متن این کتب شاه صفوی را به اقتدار سیاسی، عدالت، انتساب به خاندان اهلبیت (صاحب النسب النبوی شاه عباس الحسینی الموسوی الصفوی و دین مداری ستوده.
حال چرا شیخ به مدح درباریان پرداخته: اول جوابی که به ذهن میرسد تلاش یک مؤلف است برای حفظ و ترویج آثارش، که این رسم غالب اکثر مؤلفان گذشته و به خصوص آن دوره بوده اما این کار کاملاً حسابشده صورت گرفته چراکه بسیاری از عبارات به كار رفته توسط شیخ در مدح شاهان درواقع شرح وظایفی بوده كه از حاكمان عدل انتظار عمل به آنها میرفته و نکتهٔ دیگر اینکه بهایی هر چند شاه صفوی را به عدالت و جلوههای اقتدار ستوده ، ولی هرگز آنان را به تقوا و پرهیزگاری توصیف نكرده، زیرا فسق شاهان صفوی برایشان امری مسلم بوده است، نکتهٔ سومی هم که وجود دارد اینکه شیخ بهایی در وصف شاهان صفوی فقط به توصیف سلطان معاصر خود پرداخته و از تعریف و تمجید دودمان صفوی و شاهان پیشین این سلسله خودداری كرده است که البته لازم به ذکر است این تایید اقتدار پادشاهان شیعی (صفوی) از سوی علمای دوراندیش امامیه در قبال حكومت رقیب (عثمانی) امری لازم و اجتنابناپذیر بوده.
ج) تضاد و دوگانگی در نظر و عمل سیاسی : سومین جنبه از شبهات در عملکرد سیاسی شیخ است چراکه در تألیفات متعدد مخاطبان به خصوص علما را به دوری جستن از ریا و تلبیس برای رسیدن به مناصب توصیه کرده و بدترین عالمان دینی را، كسانی معرفی كرده كه با پادشاهان معاشرت و مجالست دارند در حالیکه خود منصب شیخ الاسلامی را كه مهمترین منصب سیاسی مذهبی دوران بوده برای مدتی طولانی ، در دست داشته و به گفته مورخان در سفر و حضر همراه شاه عباس، انیس و جلیس او بوده و این تناقضی آشكار در نظر و عمل سیاسی اوست.
پاسخ این رفتار به ظاهر تناقضآمیز را باید در نوع نگرش بهایی نسبتبه مسایل سیاسی، اجتماعی و دینی و نیز با ملاحظه اوضاع زمان او جستوجو كرد، نكوهشهای شیخ در باره دنیا، جملگی در صورتی است كه دنیا فی نفسه هدف باشد و انگیزه و خواسته انسان در دستیابی به مال و منصب و ریاستهای دنیوی فقط رسیدن به دنیا باشد. این امر از مصادیق بارز دنیاطلبی است و ریشه هر خطایی است كه از طرف ائمه علیهم السلام و عالمان دین از جمله خود بهایی نكوهش شده است، با توجه به این تا حدی روشن میشود كه چرا شیخ بهایی مخاطبان خود را از معاشرت شاهان پرهیز میداد ولی خود از طرفی به آن تن میداد. علت آن است كه نگاه او به دنیا و ریاستهای دنیایی نگاهی ابزاری بوده است و هدف شیخ كسب نتایج دینی از مناصب دنیایی بوده، آثاری هم كه شیخ در صحنه سیاسی برای ایران و شیعیان و فرهنگ تشیع به جای گذاشته مؤید این ادعا است.
دستخط منسوب به شیخ بهائی. مورخ ۱۰۰۸ق. در کتاب تحریراکر در موضوع ریاضیبهاءالدین عاملی در علومی که در آن زمان مرسوم بود، بویژه در اخبار و احادیث، تفسیر، اصول فقه و ریاضیات دارای تالیفات بسیار است. تالیفات شیخ بر اساس پژوهش یکی از محققان بالغ بر ۹۵ کتاب و رسالهاست. برخی از نویسندگان نیز آثار او را ۱۲۰ عنوان ذکر کردهاند . در اینجا برخی از آثار علمی شیخ را بررسی میکنیم :
جامع عباسی
شاخصترین اثر شیخ است درفقه و به زبان فارسی که این خود ابتکاری نو در نگارش متون فقهی به شمار میرفت تا آنجا که برخی از صاحب نظران از آن به عنوان اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی که به صورت رساله عملیه نوشته شده استیاد میکنند، این کتاب از یک مقدمه و بیست باب (از طهارت تا دیات) تشکیل شدهاست.
الزبده فی الاصول
مهمترین اثر شیخ است در اصول. تاریخ نگارش آن یعنی سال ۱۰۱۸ ق و به قولی در سال ۱۰۰۵ ق، حکایت از اهمیت آن دارد، زیرا اوایل قرن یازدهم، عصر سیطره اخباریان در حوزه فقه و اصول شیعی بودهاست.
اربعین
تالیف اربعین از سوی محدثان و عالمان شیعی بر اساس حدیث معروفی است که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شدهاست. شیخ بهایی نیز به پیروی از این سنت معمول، به تالیف اربعین حدیث پرداخت، با این امتیاز که شرح کافی و جامع در باره احادیثیاد شده دارد و در مجموع، از بهترین و معروفترین اربعینها میباشد. این اثر بعد از مثنوی سوانح حجاز، تنها اثری است که شیخ در آن به مباحث سیاسی پرداختهاست، مؤلف در شرح حدیث پانزدهم (که در باره حرمت اعانت ظالمان و گرایش قلبی به آنها وارد شدهاست) به تفصیل دیدگاههای خود را مطرح کردهاست. شیخ در باره این موضوع به طور صریح و شفاف سخن گفتهاست، از این رو میتوان دیدگاه و عقیده باطنی او در مورد رفتار با حاکم جور، و نیز علل و عوامل همکاری علما با شاهان صفوی را به دست آورد، همچنین وی در این اثر به بحث از امر به معروف و نهی از منکر، شرایط و مراحل آن پرداختهاست.
مثنوی سوانح الحجاز(نان و حلوا)
این کتاب آمیختهای از مواعظ، طنز، حکایت، تمثیل و لطایف عرفانی و معارف برین بشری است.با زبانی روان و دلنشین. نان و حلوا ترسیمی است از ریاکاری، تلبیس و غرور به مال و منال و عنوان و منصب دنیایی. بهایی در یکی از بخشهای این مثنوی به دوری از سلاطین که خود آن را از نزدیک تجربه کرده بود اشاره میکند، چرا که قرب شاهان غارت دل و دین را در پی دارد در مجموع، مثنوی نان و حلوا از جمله آثار شیخ بهایی است که در تبیین دیدگاه و اندیشه سیاسی او میتوان بدان استناد کرد.
کشکول
این کتاب بصورت جُنگی آزاد، شامل شعرها و نثرهای مورد علاقه بهایی است که برخی از خود وی و برخی نیز گردآوری او از دیوانها و کتابهای مورد علاقهاش بودهاند. این مطالب اغلب بیهیچ نظم خاصی به دنبال هم آمدهاند. لکن بیش از سایر تالیفات وی خواننده را به ضمیر فکری بهایی نزدیک میکند.
در عرف مردم ايران، شيخ بهائي به مهارت در رياضي و معماري و مهندسي معروف بوده و هنوز هم به همين صفت معروف است، چنانكه معماري مسجد امام اصفهان و مهندسي حصار نجف را به او نسبت مي دهند. و نيز شاخصي براي تعيين اوقات شبانه روز از روي سايه آفتاب يا به اصطلاح فني، ساعت آفتاب يا صفحه آفتابي و يا ساعت ظلي در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست كه مي گويند وي ساخته است.
در احاطه وي در مهندسي مساحي ترديد نيست و بهترين نمونه كه هنوز در ميان است، نخست تقسيم آب زاينده رود به محلات اصفهان و قراي مجاور رودخانه است كه معروف است هيئتي در آن زمان از جانب شاه عباس به رياست شيخ بهائي مأمور شده و ترتيب بسيار دقيق و درستي با منتهاي عدالت و دقت علمي در باب حق آب هر ده و آبادي و محله و بردن آب و ساختن ماديها داده اند كه هنوز به همان ترتيب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان هست.
ديگر از كارهاي علمي كه به بهائي نسبت مي دهند طرح ريزي كاريز نجف آباد اصفهان است كه به نام قنات زرين كمر، يكي از بزرگترين كاريزهاي ايران است و از مظهر قنات تا انتهاي آبخور آن 9 فرسنگ است و به 11 جوي بسيار بزرگ تقسيم مي شود و طرح ريزي اين كاريز را نيز از مرحوم بهائي مي دانند.
ديگر از كارهاي شيخ بهائي، تعيين سمت قبله مسجد امام به مقياس چهل درجه انحراف غربي از نقطه جنوب و خاتمه دادن به يك سلسله اختلاف نظر بود كه مفتيان ابتداي عهد صفوي راجع به تشخيص قبله عراقين در مدت يك قرن و نيم اختلاف داشته اند.
يكي ديگر از كارهاي شگفت كه به بهائي نسبت مي دهند، ساختمان گلخن گرمابه اي كه هنوز در اصفهان مانده و به حمام شيخ بهائي يا حمام شيخ معروف است و آن حمام در ميان مسجد جامع و هارونيه در بازار كهنه نزديك بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دير باز همواره عقيده داشته اند كه گلخن آن گرمابه را بهائي چنان ساخته كه با شمعي گرم مي شد و در زير پاتيل گلخن فضاي تهي تعبيه كرده و شمعي افروخته در ميان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهاي مديد همچنان مي سوخت و آب حمام بدان وسيله گرم مي شد و خود گفته بود كه اگر روزي آن فضا را بشكافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از كار مي افتد و چون پس از مدتي به تعمير گرمابه پرداختند و آن محوطه را شكافتند، فوراً شمع خاموش شد و ديگر از آن پس نتوانستند بسازند. همچنين طراحي منار جنبان اصفهان كه هم اكنون نيز پا برجاست به او نسبت داده مي شود.
دانش و هنر دو گوهر گرانبها هستند كه با هم پيوند نزديك دارند.
دانش بيشتر رنگ تئوري و انديشه دارد، و هنر رنگ كار و عمل. ايمان و عرفان ضلع سوّم اين دو، بلكه قلب حيات بخش و هدايتگر آن است؛ ايمان استوار و عرفان الهي، اين دو ابزار كارآمد را به كار مي گيرد.
و شيخ بهاء الدين، دانش و هنر را به خدمت آرمان هاي مكتبي و ايمان مذهبي گرفته بود و به راستي او نمونه تخصص مكتبي و هنر متعهد بود.
گرچه برترين هنر، فتح قله هاي بلند "عرفان" و "زهد" و "جهاد" و "آزادي" است كه شيخ با فتح آن نياز به هنرنمائي ديگر نداشت. امّا توان و تلاش اين فقيه فرزانه و زاهد سياستمدار در استفاده از روش ها و ابزارهاي گسترش انديشه هاي اسلامي، شايان الگو گرفتن است.
معماري،
شعر،
خوشنويسي، و برخي ديگر از هنرها مهارت داشت.
او شعر و شاعري را به دو زبان عربي و فارسي دنبال مي كرد و مثنوي هاي اخلاقي و عرفاني "نان و پنير"، "نان و حلوا" و "شير و شكر" را پديد آورد.
هنر معماري شيخ يادگارهاي زيادي دارد كه در تاريخ اصفهان و ايران، بلكه جهان، پرآوازه است.
حمام معروف شيخ بهايي، كاريز نجف آباد اصفهان، قنات زرين كمر، تعيين سمت قبله مسجد شاه اصفهان، تقسيم آب زاينده رود و دهها كار ديگر، آوازه هنري شيخ را در جهان گسترده است.
هنر داستان نويسي شيخ در كتاب شيرين "پند اهل دانش و هوش" به زبان "گربه و موش" جلوه كرده است. اين كتاب را مي توان از نمونه هاي آموزنده داستان از زبان حيوانات حساب كرد و شايد يكي از منابع الهام سازندگان فيلم هاي كارتوني "مدرسه موشها" و امثال آن بوده است.
شيخ بهايي در كتاب معروف به "گربه و موش" نظريات اجتماعي- اخلاقي مفيدي را به زبان حيوانات بيان كرده است، او در يك فصل موش را "نفس امّاره" و هوس هاي بي حد و مرز انسان گرفته و گربه را در نقش "نيروي تخيل" و خيال پرداز به كار گرفته است.
در فصلي ديگر، شيخ از سطح مسائل اخلاق فردي فراتر رفته و موش را الگوي صوفي منشي و درويش مآبي حاكم بر قرن 11 و گربه را مظهر جستجوگران علم و دانش شناخته است و از مناظرات اين صوفي "موش منشي" و دانش پژوه "گربه رفتار" نصايح سودمندي خلق كرده است.
قرآن مجيد، چشمه جوشان علوم اسلامي است و شيخ از كودكي با اين چشمه شيرين و گوارا آشنايي داشت. او آب گواراي وحي را فراوان نوشيده و علم تفسير قرآن را به خوبي آموخته بود. او دانش تفسير را در سينه محدود نكرد و با خود به گور نبرد. بلكه از راه تدريس و نگارش به نشر و گسترش دانش تفسير، كمك فراوان كرد.
برخي از كتب تفسيري و قرآني اين عالم ربّاني - كه اكثراً به زبان عربي است- به شرح ذيل مي باشد:
1- عروة الوثقي- كه تفسير سوره حمد است.
2- عين الحياة- اين كتاب، تفسيري است فشرده كه شباهت زيادي به تفسير صافي "ملامحسن فيض كاشاني" دارد.
3- شرح تفسير بيضاوي.
4- حاشيه بر تفسير بيضاوي.
5- حل حروف القرآن.
6- حواشي تفسير كشاف.
7- مشرق الشمسين و اكسير السعادتين.
وي در اين كتاب، آيات قرآني مربوط به احكام شرعي را آورده و آن را تفسير كرده است و در زمينه موضوع آيه، احاديث صحيح را نقل نموده است؛ ولي دريغا كه اين اثر فقهي قرآني ناتمام مانده است.
محمد بن حسین عاملی (شیخ بهایی) در مدت ۷۸ سال عمر خود با چهار تن از سلاطین صفوی معاصر بودهاست ولی عمده فعالیت سیاسی او در دورهٔ دو پادشاه آخر گذشته.
شاه طهماسب (۹۰۲ - ۹۵۴ خورشیدی) (از۹۶۶ (سال هجرت) تا ۹۸۴ق به مدت ۱۸ سال.)
شاه اسماعیل دوم (۹۸۴-۹۸۵ق) (به مدت یک سال و اندی.)
سلطان محمد خدابنده (۹۸۵-۹۹۵ق) (به مدت ۱۰ سال.)
شاه عباس اول (۹۹۵-۱۰۳۸ق) (تا ۱۰۳۱ق (سال رحلت) به مدت ۳۵ سال.)
او در سال ۹۶۶ق در حالیکه سیزده سال داشت به همراه پدر(از شاگردان مطرح شهید ثانی) از جبل عامل به سمت ایران مهاجرت کرد.
دلیل این مهاجرت از یکسو افزایش تهدیدات حاکمان عثمانی نسبت به شیعیان جبل عامل و از سوی دیگر احترام فراوان حاکمان آن زمان ایران (پادشاهان صفوی) به عالمان دینی بود، حاکمان صفوی با این کار ضمن ترویج دین و کمک به اقتدار سیاسی ایران به تحکیم سلطنت خود نیز کمک میکردند، عالمان شیعی نیز در این بستر مناسب ضمن ترویج مذهب تشیع اثنی عشری، از گسترش صوفیگری در جامعه آن زمان جلوگیری میکردند.
پس از سه سال اقامت در اصفهان، پدر با توجه به پیشینهٔ علمی و فقهی وبا توصیه شیخ علی منشار (شیخ الاسلام اصفهان) ، از سوی شاه طهماسب به صمت شیخ الاسلامی قزوین (پایتخت) منصوب شد
شیخآلاسلام مهمترین منصب روحانیت در آن دوره بوده و وظیفهٔ آن رفع ظلم از مظلومان، امر به معروف و نهی از منکر و تحقیق و بیان احکام شریعت برای مردم بود.
شش سال بعد عنوان شیخ الاسلامی پایتخت از او گرفته شد و شیخالاسلامی مشهد و سپس هرات به او واگذار شد، نویسنده کتاب الهجرة العاملیة این اقدام شاه طهماسب را مصداق نفی بلد و تبعید سیاسی دانسته و دلیل آن را تلاش وی در احیا و اقامه نماز جمعه (که اقامه آن در عصر غیبت مورد اختلاف علما بود) در پایتخت صفویه میداند چرا که باعث شد دولتمردان صفوی احساس خطر کنند و او را مانند محقق کرکی مانع بزرگی در برابر خواستههای خود بدانند. سرانجام پدر در سال ((۹۸۳ق) ایران را به قصد زیارت حج ترک کرد و بعد از انجام مناسک حج به بحرین رفت، در آنجا اقامت گزید و(یک سال بعد وفات یافت .
مدت این چهارده سال در پایتخت و در کنار پدر در مشهد و هرات بودن شیخ بهایی را با منصب و وظایف شیخالاسلامی آشنا ساخت و آماده پذیرش این منصب بعد از پدر نمود. شواهدی است که نشان میدهد صمت شیخالاسلامی هرات بعداز فوت پدربه پسر(شیخ بهایی) رسیدهاست، میرحسین بن حیدر کرکی (شاگرد شیخ بهایی) در روضات الجنات نقلی دارد که برداشت از آن این است که شیخ بهایی بعد از پدر، شیخالاسلام هرات شده ، که اگر این برداشت صحیح باشد سال وفات پدر (۹۸۴ق) و سال بعداز آن که سالهای آشوب و هرج و مرج در دربار بوده نمیتواند تاریخ اخذ این صمت باشد و احتمال دارد که شیخ بعد از این تاریخ به این سمت منصوب شده.
مؤلف الهجرة العاملیة در این مورد نیز معتقد است شیخ مانند پدراز مرکز سیاسی و قدرت (پایتخت) دور نگهداشته میشد.
البته تأییدی بر این منصب شیخالاسلامی هرات در کتاب خیرالبیان وجود ندارد، آنچه درمورد این دوره از زندگی شیخ (جوانی) در خیرالبیان عنوان شده و قابل توجهاست این است که شیخ در عنفوان جوانی سفری طولانی مدت به بلاد اسلامی انجام داده و با توجه به اینکه در کتاب سلافة العصر مدت سفرهای شیخ را ۳۰ سال عنوان کرده . و با در نظر گرفتن اینکه آخرین سفر شیخ در سال ۱۰۱۵ق بوده میتوان احتمال داد که این سفر میتواند در همین سالها باشد یعنی ۹۹۴ یا ۹۹۶ که درآن موقع شیخ ۳۰ تا ۳۲ سال داشته است.
عمده فعالیتهای سیاسی شیخ بهایی در عهد شاه عباس اول صورت گرفت، شاه عباس بزرگترین پادشاه سلسله صفوی ضمن آنکه ایران را به اقتدار گذشتهاش بازگرداند، زمینهٔ رشد و شکوفایی خارقالعادهٔ فرهنگ، هنر و معارف دینی را نیز فراهم کرد. شاه عباس احترام زیادی برای علمای دین قایل میشد و در بیشتر امور از ایشان مشورت میجست، از جمله شواهد این امر انتخاب خلیفه سلطان، شاگرد میرداماد و شیخ بهایی به وزارت خود بود، ضمن اینکه حضور این دو عالم مطرح در دربار شکوه خاصی به سلطنت این پادشاه بخشیده بود شیخ بهایی در سال ۹۹۶ق دو سال و اندی بعد از رحلت شیخ علی منشار (شیخ الاسلام اصفهان)(۹۹۳)، به دستور شاه عباس اول به شیخ الاسلامی اصفهان منصوب شد، درسال ۱۰۰۶ ق با تغییر مکان پایتخت از قزوین به اصفهان این صمت به شیخالاسلامی کشور تغییر و ارتقاء یافت.شیخ تا زمان وفاتش در این منصب بود.
در عالمآرای عباسی آمده که شیخ پس از مدتی از صمت شیخالاسلامی اصفهان به دلیل ملالتخاطر و دلزدگی از مناصب دنیایی ارادهٔ سفر بلاد اسلامی کرد که تاریخ این رخداد میتواند بین سالهای ۹۹۶ تا ۱۰۰۸ق . باشد ، یعنی سالی که شاه عباس پیاده به زیارت امام رضا علیه السلام رفت و شیخ بهایی نیز همراه او بود، اما در منابع دیگر دلیل سفر او به بلاد اسلامی اختلاف آرا و دیدگاههای علمی او با مکتبهای فلسفی موجود در حوزه اصفهان (یعنی «توغل میرداماد و اصحاب او در علوم عقلی و رواج آن») میدانند.
به اعتقاد عدهای شیخ بهایی در یکی از سفرهای خارجی خود به کشور عثمانی، سفارت شاه صفوی را بر عهده داشته و حامل پیامی از طرف شاه عباس اول به سلطان مراد حاکم عثمانی بوده است
منابع :
شیخ بهایی http://aftab.ir
شیخ بهایی http://www2.irib.ir
زندگی نامه شیخ بهایی http://hamblogi.ir
زندگی نامه شیخ بهایی http://www.asatir.blogfa.com
شیخ بهایی http://fa.wikipedia.org
زندگی نامه شیخ بهایی http://www.pajooheshkade.org
زندگی نامه شیخ بهایی http://www.daneshmandan344.blogfa.com الف
او در جبل عامل در ناحیه شام و سوریه در روستایی به نام "جبع" یا "جباع" میزیست.۱۰ ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار شد و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند. بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول شد.
او در اندک مدتی چنان پیشرفت کرد که به صورت یک چهره بارز و یکی از مشهورترین مردان دوره صفوی شد.
بهاءالدین نه تنها عالم دینی و مردی متکلم بود بلکه ریاضیدان، مهندس، معمار و کیمیادان بود از علوم غریبه نیز آگاهی داشت. تحصیل علوم ریاضی را از نو زنده کرد و رسالههایی در ریاضیات و نجوم نوشت که آنها را از تلخیص آثار گذشتگان فراهم آورده بود.
کتابهای خلاصهٔالحساب در ریاضی و تشریح الافلاک در نجوم از اوست. بهائی آثار برجستهای به نثر و نظم پدید آورده است.
یکی از نمونه کارهای بهایی نخست تقسیم آب زاینده رود به محلات اصفهان و روستاهای مجاور رودخانه است که معروف است هیئتی در آن زمان از جانب شاه عباس به ریاست شیخ بهائی مأمور شد و ترتیب بسیار دقیق و درستی برای حق آب هر ده و آبادی و محله و بردن آب و ساختن مادیها داد که هنوز به همان ترتیب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان موجود است.
یکی دیگر از کارهای شگفت که به بهائی نسبت میدهند، ساختمان گلخن گرمابهای است که هنوز در اصفهان مانده و به حمام شیخ بهائی یا حمام شیخ معروف است.
این حمام در میان مسجد جامع و هارونیه در بازار کهنه نزدیک بقعه معروف به درب امام واقع شده و مردم اصفهان از دیر باز همواره عقیده داشتند که گلخن آن گرمابه را بهائی چنان ساخته که با شمعی گرم میشد.
در زیر پاتیل گلخن فضای خالی تعبیه کرده و شمعی روشن زیر آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهای مدید همچنان میسوخت و آب حمام به این وسیله گرم میشد.
او خود گفته بود که اگر روزی آن فضا را بشکافند، شمع خاموش میشود و گلخن از کار میافتد. میگویندباستانشناسان خارجی برای فهمیدن روش کار این گرمابه دیوار آن را شکافتند و شمع از کار افتاد.
باستانشناسان امروزی معتقدند که دلیل گرم شدن گرمابه با یک شمع کانالی بود که شیخ بهایی در بالای شمع تعبیه کرده بود. این کانال در حقیقت لوله تهویه فاضلاب حمام بود که گازهای آن بر اثر شعله شمع شعلهور میشد و آب را گرم میکرد.
همچنین طراحی منار جنبان اصفهان که هم اکنون نیز پا برجاست به او نسبت داده میشود.
بهترین منبع برای گردآوری اشعار بهائی، کشکول است تا جائی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامده است به بهائی ثابت نیست.
از اشعار و آثار فارسی بهائی دو تألیف معروف تدوین شده است. یکی به کوشش سعید نفیسی با مقدّمهای ممتّع در شرح احوال بهائی، دیگری توسط غلامحسین جواهری وجدی که مثنوی منحول « رموز اسم اعظم » (ص ۹۴ ـ ۹۹) را هم نقل کرده است. با این همه هر دو تألیف حاوی تمام اشعار و آثار فارسی شیخ نیست.
او در سال ۱۰۳۱ ه.ق در اصفهان درگذشت و بنابر وصیت خودش جنازه او را به مشهد بردند و در جوار مرقد مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام جنب موزه آستان قدس دفن کردند.
اساتید
نام برخی از اساتید شیخ بهایی از این قرار است :
فقه و اصول، تفسیر، حدیث و ادبیات عرب را نزد پدرش شیخ عزالدین حسین عاملی.
منطق و كلام و معانی و بیان و ادبیات عرب را نزد عبدالله بن شهابالدین حسین یزدی، معروف به ملاعبدالله یزدی.
ریاضی، كلام و فلسفه را از مولانا افضل قاينی مدرس سركار فیض كاشانی فرا گرفت.
طب را از حكیم عماد الدین محمود،طبیب ویژه شاه طهماسب و مشهورترین پزشك ایران در آن دوره آموخت.
صحیح بخاری را نزد ابی الطیف مقدسی فرا گرفت
همچنین نقل است نزد ملا محمد باقر یزدی مؤلف كتاب مطالع الانوار كه از ریاضی دانان عصر خود بوده نیز درس خوانده است.
تعداد کثیری از دانشوران نامی قرن یازدهم نزد وی تحصیل کرده اند. یكی از محققان معاصر ۳۳ تن از شاگردان او را نام برده است كه در اینجا به مشهورترین آنها اشاره میكنیم:
ملا محمد محسن بن مرتضی بن محمود فیض كاشانی، متوفی ۱۰۹۱ ق.
سیدمیرزا رفیعالدین محمدبن حیدر حسینی طباطبایی نائینی، متوفی ۱۰۹۹ ق.
ملامحمدتقی بن مقصود علی مجلسی، معروف به مجلسی اول، متوفی ۱۰۷۰ ق.
صدرالدین محمدبنابراهیم شیرازی، معروف به ملاصدرا، حكیم مشهور قرن یازدهم، متوفی ۱۰۵۰ ق.
ملامحمدباقربنمحمد مؤمن خراسانی سبزواری، معروف به محقق سبزواری، شیخالاسلام اصفهان، متوفی ۱۰۹۰ ق.
بهاءالدین عاملی در علومی كه در آن زمان مرسوم بود، بویژه در اخبار و احادیث، تفسیر، اصول فقه و ریاضیات دارای تالیفات بسیار است. تالیفات شیخ بر اساس پژوهش یكی از محققان بالغ بر ۹۵ كتاب و رساله است. برخی از نویسندگان نیز آثار او را ۱۲۰ عنوان ذكر كردهاند
در اینجا برخی از آثار علمی شیخ را بررسی می کنیم :
جامع عباسی : شاخصترین اثر شیخ است درفقه و به زبان فارسی که این خود ابتكاری نو در نگارش متون فقهی به شمار می رفت تا آنجا كه برخی از صاحب نظران از آن به عنوان اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی كه به صورت رساله عملیه نوشته شده استیاد میكنند ، این كتاب از یك مقدمه و بیست باب (از طهارت تا دیات) تشكیل شده است.
الزبدة فی الاصول : مهمترین اثر شیخ است در اصول. تاریخ نگارش آن یعنی سال ۱۰۱۸ ق و به قولی در سال ۱۰۰۵ ق، حكایت از اهمیت آن دارد، زیرا اوایل قرن یازدهم، عصر سیطره اخباریان در حوزه فقه و اصول شیعی بوده است .
اربعین : تالیف اربعین از سوی محدثان و عالمان شیعی بر اساس حدیث معروفی است كه از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است شیخ بهایی نیز به پیروی از این سنت معمول، به تالیف اربعین حدیث پرداخت، با این امتیاز كه شرح كافی و جامع در باره احادیثیاد شده دارد و در مجموع، از بهترین و معروفترین اربعینها میباشد. این اثر بعد از مثنوی سوانح حجاز، تنها اثری است كه شیخ در آن به مباحث سیاسی پرداخته است، مؤلف در شرح حدیث پانزدهم (كه در باره حرمت اعانت ظالمان و گرایش قلبی به آنها وارد شده است) به تفصیل دیدگاههای خود را مطرح كرده است. شیخ در باره این موضوع به طور صریح و شفاف سخن گفته است، از این رو میتوان دیدگاه و عقیده باطنی او در مورد رفتار با حاكم جور، و نیز علل و عوامل همكاری علما با شاهان صفوی را به دست آورد، همچنین وی در این اثر به بحث از امر به معروف و نهی از منكر، شرایط و مراحل آن پرداخته است.
مثنوی سوانح الحجاز( نان و حلوا ) : این کتاب آمیختهای از مواعظ، طنز، حكایت، تمثیل و لطایف عرفانی و معارف برین بشری است.با زبانی روان و دلنشین. نان و حلوا ترسیمی است از ریاكاری، تلبیس و غرور به مال و منال و عنوان و منصب دنیایی . بهایی در یكی از بخشهای این مثنوی به دوری از سلاطین كه خود آن را از نزدیك تجربه كرده بود اشاره میكند، چرا كه قرب شاهان غارت دل و دین را در پی دارد در مجموع، مثنوی نان و حلوا از جمله آثار شیخ بهایی است كه در تبیین دیدگاه و اندیشه سیاسی او میتوان بدان استناد كرد.
بهائی آثار برجسته ای به نثر و نظم پدید آورده است که علاوه بر فارسی و عربی ترکی را نیز شامل می شده.
اشعار فارسی او عمدتاً شامل مثنویات، غزلیات و رباعیات است. وی در غزل به شیوه فخرالدین عراقی و حافظ، در رباعی با نظر به ابو سعید ابوالخیر و خواجه عبدالله انصاری و در مثنوی به شیوه مولوی شعر سروده است. ویژگی مشترک اشعار بهائی میل شدید به زهد و تصوّف و عرفان است. بهترین منبع برای گردآوری اشعار بهائی، کشکول است تا جائی که به عقیده برخی محققان، انتساب اشعاری که در کشکول نیامده است به بهائی ثابت نیست. ازمثنوّیات معروف شیخ در زبان فارسی می توان از اینها نام برد:
نان و حلوا یا سوانح سفر الحجاز (بر وزن مثنوی مولوی) در این اثر ابیاتی از مثنوی را نیز تضمین کرده است).
نان و پنیر (بر وزن مثنوی مولوی) نزدیکترین مثنوی بهائی به مثنوی مولوی از نظر محتوا و زبان
شیر و شکر (اولین منظومة فارسی در بحر خَبَب یا مُتدارک)
مثنویهایی مانند نان و خرما، شیخ ابوالپشم و رموز اسم اعظم را نیز منسوب بدو دانسته اند
از نثر فارسی او تنها نمومه ای که در دیوان های چاپی آمده است رساله پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش است. بهایی در عربی نیز شاعر و زبان دانی چیره دست است و آثار نحوی و بدیع او در ادبیات عرب جایگاه ویژه ای دارد که مهمترین و دقیقترین آنها اثر او در نحو به نام الفوائد الصمدیه است.
قصیده: معروفترین آن موسوم به وسیلة الفوزوالامان فی مدح صاحب الزّمان علیه السلام در ۶۳ بیت است که هر گونه شبهه ای را در اثنی عشری بودن وی مردود می سازد.
ارجوزه سرایی : دو نمونه بی بدیل (هراتیة یا الزّهرة)و نیز (ریاض الارواح)[
دوبیتی : دوبیتیهای عربی شیخ بیشتر در اظهار شوق نسبت به زیارت روضة مقدّسه معصومین علیه السلام است.
بخش مهمی از اشعار عربی شیخ لُغَز و معمّاست که بیانگر تسلط شیخ بر این حیطه است. توانایی او در ایجاز و بیان معماگونه مطالب در آثاری چون رسائل پنجگانه اثنی عشرّیه، خلاصة الحساب، فوائد الصمّدیه، تهذیب البیان، الوجیزه فی الدرایه و همچنین تبحر او در صنعت لُغَز و تعمیه در آثاری چون لغزالزبده، لغزالنحو، لغزالکشّاف، لغزالصمدیه، لغزالکافیه و فائده مشهود است. نامدارترین اثر بهائی الکشکول، معروف به کشکول شیخ بهائی است که مجموعه گرانسنگی از علوم و معارف مختلف و آینه معلومات و مشرب بهائی محسوب می شود. بهائی در شمار مؤلفان پر اثر در علوم مختلف است و آثار او تماماً موجز و بدون حشو و زواید است.
مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین : (ارائه فقه استدلالی شیعه بر مبنای قرآن ،آیات الاحکام وحدیث است.
جامع عباسی : از نخستین و معروفترین رساله های علمیه به زبان فارسی؛
حبل المتین فی اِحکام احکام الدّین : در فقه
الاثنا عشریه : در پنج باب طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم و حج است.
زبده الاصول : شامل بیش از چهل شرح و حاشیه و نظم
الاربعون حدیثاً : معروف به اربعین بهائی
مفتاح الفلاح : در اعمال و اذکار شبانه روز به همراه تفسیر سورة حمد
حدائق الصالحین : (ناتمام)، شرحی است بر صحیفة سجادیه
حدیقة هلالیه : شامل تحقیقات و فوائد نجومی ارزنده
محمد بن حسین عاملی (شیخ بهایی) در مدت ۷۸ سال عمر خود با چهار تن از سلاطین صفوی معاصر بوده است ولی عمده فعالیت سیاسی او در دورهٔ دو پادشاه آخر گذشته.
شاه طهماسب (۹۳۰-۹۸۴ق) (از۹۶۶ (سال هجرت) تا ۹۸۴ق به مدت ۱۸ سال.)
شاه اسماعیل دوم (۹۸۴-۹۸۵ق) (به مدت یک سال و اندی.)
سلطان محمد خدابنده (۹۸۵-۹۹۵ق) (به مدت ۱۰ سال.)
شاه عباس اول (۹۹۵-۱۰۳۸ق) (تا ۱۰۳۱ق (سال رحلت) به مدت ۳۵ سال.)
او در سال ۹۶۶ق در حالیکه سیزده سال داشت به همراه پدر(از شاگردان مطرح شهید ثانی ) از جبل عامل به سمت ایران مهاجرت كرد.
دلیل این مهاجرت از یکسو افزایش تهدیدات حاكمان عثمانی نسبت به شیعیان جبل عامل و از سوی دیگر احترام فراوان حاکمان آن زمان ایران (پادشاهان صفوی) به عالمان دینی بود، حاکمان صفوی با این کار ضمن ترویج دین و کمک به اقتدار سیاسی ایران به تحكیم سلطنت خود نیز کمک میکردند، عالمان شیعی نیز در این بستر مناسب ضمن ترویج مذهب تشیع اثنی عشری، از گسترش صوفیگری در جامعه آن زمان جلوگیری میکردند.
پس از سه سال اقامت در اصفهان، پدر با توجه به پیشینهٔ علمی و فقهی وبا توصیه شیخ علی منشار (شیخ الاسلام اصفهان) ، از سوی شاه طهماسب به صمت شیخ الاسلامی قزوین (پایتخت) منصوب شد
شیخآلاسلام مهمترین منصب روحانیت در آن دوره بوده* و وظیفهٔ آن رفع ظلم از مظلومان، امر به معروف و نهی از منكر و تحقیق و بیان احكام شریعت برای مردم بود.
شش سال بعد عنوان شیخ الاسلامی پایتخت از او گرفته شد و شیخالاسلامی مشهد و سپس هرات به او واگذار شد، نویسنده كتاب الهجرة العاملیة این اقدام شاه طهماسب را مصداق نفی بلد و تبعید سیاسی دانسته و دلیل آن را تلاش وی در احیا و اقامه نماز جمعه (که اقامه آن در عصر غیبت مورد اختلاف علما بود) در پایتخت صفویه می داند چرا که باعث شد دولتمردان صفوی احساس خطر کنند و او را مانند محقق كركی مانع بزرگی در برابر خواستههای خود بدانند. سرانجام پدر در سال ((۹۸۳ق) ایران را به قصد زیارت حج ترك كرد و بعد از انجام مناسك حج به بحرین رفت، در آنجا اقامت گزید و(یک سال بعد وفات یافت
مدت این چهارده سال در پایتخت و در كنار پدر در مشهد و هرات بودن شیخ بهایی را با منصب و وظایف شیخالاسلامی آشنا ساخت و آماده پذیرش این منصب بعد از پدر نمود. شواهدی است که نشان میدهد صمت شیخالاسلامی هرات بعداز فوت پدربه پسر(شیخ بهایی) رسیده است، میرحسین بن حیدر کرکی (شاگرد شیخ بهایی) در روضات الجنات نقلی دارد که برداشت از آن این است که شیخ بهایی بعد از پدر، شیخالاسلام هرات شده*، که اگر این برداشت صحیح باشد سال وفات پدر (۹۸۴ق) و سال بعداز آن که سالهای آشوب و هرج و مرج در دربار بوده نمیتواند تاریخ اخذ این صمت باشد و احتمال دارد که شیخ بعد از این تاریخ به این سمت منصوب شده.
مؤلف الهجرة العاملیة در این مورد نیز معتقد است شیخ مانند پدراز مركز سیاسی و قدرت (پایتخت) دور نگهداشته می شد.
البته تأییدی بر این منصب شیخالاسلامی هرات در كتاب خیرالبیان وجود ندارد، آنچه درمورد این دوره از زندگی شیخ (جوانی) در خیرالبیان عنوان شده و قابل توجه است این است که شیخ در عنفوان جوانی سفری طولانی مدت به بلاد اسلامی انجام داده و با توجه به اینکه در کتاب سلافة العصر مدت سفرهای شیخ را ۳۰ سال عنوان کرده . و با در نظر گرفتن اینکه آخرین سفر شیخ در سال ۱۰۱۵ق وده میتوان احتمال داد که این سفر میتواند در همین سالها باشد یعنی ۹۹۴ یا ۹۹۶ که درآن موقع شیخ ۳۰ تا ۳۲ سال داشته است
شیخ بهایی و شاه عباس اول: عمده فعالیتهای سیاسی شیخ بهایی در عهد شاه عباس اول صورت گرفت، شاه عباس بزرگترین پادشاه سلسله صفوی ضمن آنکه ایران را به اقتدار گذشتهاش بازگرداند، زمینهٔ رشد و شکوفایی خارقالعادهٔ فرهنگ، هنر و معارف دینی را نیز فراهم کرد. شاه عباس احترام زیادی برای علمای دین قایل میشد و در بیشتر امور از ایشان مشورت میجست، از جمله شواهد این امر انتخاب خلیفه سلطان، شاگرد میرداماد و شیخ بهایی به وزارت خود بود[، ضمن اینکه حضور این دو عالم مطرح در دربار شکوه خاصی به سلطنت این پادشاه بخشیده بود شیخ بهایی در سال ۹۹۶ق دو سال و اندی بعد از رحلت شیخ علی منشار (شیخ الاسلام اصفهان)(۹۹۳)[، به دستور شاه عباس اول به شیخ الاسلامی اصفهان منصوب ش]، درسال ۱۰۰۶ ق با تغییر مکان پایتخت از قزوین به اصفهان این صمت به شیخالاسلامی کشور تغییر و ارتقاء یافت.شیخ تا زمان وفاتش در این منصب بود.
در عالمآرای عباسی آمده که شیخ پس از مدتی از صمت شیخالاسلامی اصفهان به دلیل ملالتخاطر و دلزدگی از مناصب دنیایی ارادهٔ سفر بلاد اسلامی کرد که تاریخ این رخداد میتواند بین سالهای ۹۹۶ تا ۱۰۰۸ق . باشد ، یعنی سالی كه شاه عباس پیاده به زیارت امام رضا علیه السلام رفت و شیخ بهایی نیز همراه او بود، اما در منابع دیگر دلیل سفر او به بلاد اسلامی اختلاف آرا و دیدگاههای علمی او با مكتبهای فلسفی موجود در حوزه اصفهان (یعنی «توغل میرداماد و اصحاب او در علوم عقلی و رواج آن») میدانند.
به اعتقاد عدهای شیخ بهایی در یكی از سفرهای خارجی خود به كشور عثمانی، سفارت شاه صفوی را بر عهده داشته و حامل پیامی از طرف شاه عباس اول به سلطان مراد حاكم عثمانی بوده است
الف) همكاری با سلاطین صفوی در قالب پذیرش منصب شیخ الاسلامی.
ب) مدح سلاطین معاصر خود و تالیف كتاب یا رساله به نام آنها.
ج) تضاد و دوگانگی در نظر و عمل سیاسی.
الف) همكاری با سلاطین صفوی : تعامل نزدیك شیخ بهایی با دربار صفوی به لحاظ مشروعیت چنین رفتاری از دیرباز مورد بحث اندیشمندان بوده است. در فقه شیعه سه عامل اساسی همكاری عالم دینی را با حاكم جائر، جائز میکند، مشروعیت رفتار سیاسی شیخ را در غالب این سه عامل بررسی میکنیم:
اول تقیه: هرچند شیخ در جایی آورده: «از خشم پادشاه ظالم و جائر بپرهیز كه خشم او مانند خشم فرشته مرگ است كه جان را میستاند و موجب هلاكت و نابودی حیات انسان میشود] با این وجود در نظر گرفتن تقیه به عنوان توجیهی برای عملکرد سیاسی شیخ ، چندان به واقعیت نزدیک نیست چراکه در آن زمان عالمان بزرگی همانند محقق اردبیلی و دیگران نیز بودهاند كه علیرغم دوری جستن از دربار متحمل هیچگونه گزندی نشدهاند.
دوم مصلحت عامه*: با توجه به نقلها ونوشتهها*هیچگونه جای تردیدی نیست که شیخ به پشتوانهٔ موقعیت شیخالاسلامی خویش در تامین مصلحت عباد، یاری رساندن به نیازمندان جامعه و دادرسی مظلومان تلاش بسیار کرده.
و سوم اقامه امر به معروف و نهی از منكر*: درخیرالبیان* و عالمآرا*از نفوذ فراوان شیخ نزد شاه عباس و اجابت خواستههای او توسط شاه بسیار آمده، این خواستهها که مستقیماً و یا در لفافه ادا میشد اکثراً دینی بود و حمایت نظام سیاسی از این خواستههای عالم دینی باعث شد اوج رشد فرهنگ و معارف تشیع را در آن دوره شاهد باشیم و این خود بزرگترین معروفی است که به دست عالمان شیعی در طول تاریخ سیاسی اسلام انجام شده.
امام خمینی رحمه الله در رد این گونه شبهات چنین میفرماید:
...میبینیم كه یك طایفه از علما اینها گذشت كردهاند از یك مقاماتی و متصل شدهاند به یك سلاطین با این كه میدیدند مردم مخالفند، لكن برای ترویج دیانت و ترویج تشیع اسلامی و ترویج مذهب حق، اینها متصل شدهاند به یك سلاطین، و این سلاطین را وادار كردهاند خواهی نخواهی برای ترویج مذهب تشیع و اینها آخوند درباری نبودند. این اشتباهی است كه بعضی نویسندگان ما میكنند. اطرافیان سلاطین این آقایان بودند. اینها اغراض سیاسی داشتند، اغراض دینی داشتند. نباید یك كسی تا به گوشش میخورد كه مثلا مجلسی رحمه الله، محقق ثانی رحمه الله، شیخ بهایی رحمه الله با اینها روابط داشتهاند و میرفتند سراغ اینها، همراهیشان میكردند، خیال كنند كه اینها ماندهاند برای جاه و عزت، و احتیاج داشتند به این كه سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بكنند. این حرفها نبوده در كار، آنها گذشت كردند، یك مجاهده نفسانی كردهاند برای این كه مذهب را به وسیله آنها، به دست آنها ترویج كنند.
ب) مدح سلاطین معاصر و تالیف كتاب و رساله به نام آنها
از جمله انتقاداتی که بر شیخ وارد میشود مدح و ثنایی است که نسبت به پادشاهان زمان خود داشته، شیخ کتاب حبلالمتین را به اسم شاه طهماسب، خلاصه را به اسم حمزه میرزا، رسالة فی مباحث الكر را به نام سلطان محمد خدابنده و کتابهای العروة الوثقی، جامع عباسی و رساله تحریم ذبایح اهل كتاب را به نام شاه عباس اول نوشته و در ابتدا یا در متن این کتب شاه صفوی را به اقتدار سیاسی، عدالت، انتساب به خاندان اهلبیت (صاحب النسب النبوی شاه عباس الحسینی الموسوی الصفوی و دین مداری ستوده.
حال چرا شیخ به مدح درباریان پرداخته: اول جوابی که به ذهن میرسد تلاش یک مؤلف است برای حفظ و ترویج آثارش، که این رسم غالب اکثر مؤلفان گذشته و به خصوص آن دوره بوده اما این کار کاملاً حسابشده صورت گرفته چراکه بسیاری از عبارات به كار رفته توسط شیخ در مدح شاهان درواقع شرح وظایفی بوده كه از حاكمان عدل انتظار عمل به آنها میرفته و نکتهٔ دیگر اینکه بهایی هر چند شاه صفوی را به عدالت و جلوههای اقتدار ستوده ، ولی هرگز آنان را به تقوا و پرهیزگاری توصیف نكرده، زیرا فسق شاهان صفوی برایشان امری مسلم بوده است، نکتهٔ سومی هم که وجود دارد اینکه شیخ بهایی در وصف شاهان صفوی فقط به توصیف سلطان معاصر خود پرداخته و از تعریف و تمجید دودمان صفوی و شاهان پیشین این سلسله خودداری كرده است که البته لازم به ذکر است این تایید اقتدار پادشاهان شیعی (صفوی) از سوی علمای دوراندیش امامیه در قبال حكومت رقیب (عثمانی) امری لازم و اجتنابناپذیر بوده.
ج) تضاد و دوگانگی در نظر و عمل سیاسی : سومین جنبه از شبهات در عملکرد سیاسی شیخ است چراکه در تألیفات متعدد مخاطبان به خصوص علما را به دوری جستن از ریا و تلبیس برای رسیدن به مناصب توصیه کرده و بدترین عالمان دینی را، كسانی معرفی كرده كه با پادشاهان معاشرت و مجالست دارند در حالیکه خود منصب شیخ الاسلامی را كه مهمترین منصب سیاسی مذهبی دوران بوده برای مدتی طولانی ، در دست داشته و به گفته مورخان در سفر و حضر همراه شاه عباس، انیس و جلیس او بوده و این تناقضی آشكار در نظر و عمل سیاسی اوست.
پاسخ این رفتار به ظاهر تناقضآمیز را باید در نوع نگرش بهایی نسبتبه مسایل سیاسی، اجتماعی و دینی و نیز با ملاحظه اوضاع زمان او جستوجو كرد، نكوهشهای شیخ در باره دنیا، جملگی در صورتی است كه دنیا فی نفسه هدف باشد و انگیزه و خواسته انسان در دستیابی به مال و منصب و ریاستهای دنیوی فقط رسیدن به دنیا باشد. این امر از مصادیق بارز دنیاطلبی است و ریشه هر خطایی است كه از طرف ائمه علیهم السلام و عالمان دین از جمله خود بهایی نكوهش شده است، با توجه به این تا حدی روشن میشود كه چرا شیخ بهایی مخاطبان خود را از معاشرت شاهان پرهیز میداد ولی خود از طرفی به آن تن میداد. علت آن است كه نگاه او به دنیا و ریاستهای دنیایی نگاهی ابزاری بوده است و هدف شیخ كسب نتایج دینی از مناصب دنیایی بوده، آثاری هم كه شیخ در صحنه سیاسی برای ایران و شیعیان و فرهنگ تشیع به جای گذاشته مؤید این ادعا است.
دستخط منسوب به شیخ بهائی. مورخ ۱۰۰۸ق. در کتاب تحریراکر در موضوع ریاضیبهاءالدین عاملی در علومی که در آن زمان مرسوم بود، بویژه در اخبار و احادیث، تفسیر، اصول فقه و ریاضیات دارای تالیفات بسیار است. تالیفات شیخ بر اساس پژوهش یکی از محققان بالغ بر ۹۵ کتاب و رسالهاست. برخی از نویسندگان نیز آثار او را ۱۲۰ عنوان ذکر کردهاند . در اینجا برخی از آثار علمی شیخ را بررسی میکنیم :
جامع عباسی
شاخصترین اثر شیخ است درفقه و به زبان فارسی که این خود ابتکاری نو در نگارش متون فقهی به شمار میرفت تا آنجا که برخی از صاحب نظران از آن به عنوان اولین دوره فقه فارسی غیر استدلالی که به صورت رساله عملیه نوشته شده استیاد میکنند، این کتاب از یک مقدمه و بیست باب (از طهارت تا دیات) تشکیل شدهاست.
الزبده فی الاصول
مهمترین اثر شیخ است در اصول. تاریخ نگارش آن یعنی سال ۱۰۱۸ ق و به قولی در سال ۱۰۰۵ ق، حکایت از اهمیت آن دارد، زیرا اوایل قرن یازدهم، عصر سیطره اخباریان در حوزه فقه و اصول شیعی بودهاست.
اربعین
تالیف اربعین از سوی محدثان و عالمان شیعی بر اساس حدیث معروفی است که از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شدهاست. شیخ بهایی نیز به پیروی از این سنت معمول، به تالیف اربعین حدیث پرداخت، با این امتیاز که شرح کافی و جامع در باره احادیثیاد شده دارد و در مجموع، از بهترین و معروفترین اربعینها میباشد. این اثر بعد از مثنوی سوانح حجاز، تنها اثری است که شیخ در آن به مباحث سیاسی پرداختهاست، مؤلف در شرح حدیث پانزدهم (که در باره حرمت اعانت ظالمان و گرایش قلبی به آنها وارد شدهاست) به تفصیل دیدگاههای خود را مطرح کردهاست. شیخ در باره این موضوع به طور صریح و شفاف سخن گفتهاست، از این رو میتوان دیدگاه و عقیده باطنی او در مورد رفتار با حاکم جور، و نیز علل و عوامل همکاری علما با شاهان صفوی را به دست آورد، همچنین وی در این اثر به بحث از امر به معروف و نهی از منکر، شرایط و مراحل آن پرداختهاست.
مثنوی سوانح الحجاز(نان و حلوا)
این کتاب آمیختهای از مواعظ، طنز، حکایت، تمثیل و لطایف عرفانی و معارف برین بشری است.با زبانی روان و دلنشین. نان و حلوا ترسیمی است از ریاکاری، تلبیس و غرور به مال و منال و عنوان و منصب دنیایی. بهایی در یکی از بخشهای این مثنوی به دوری از سلاطین که خود آن را از نزدیک تجربه کرده بود اشاره میکند، چرا که قرب شاهان غارت دل و دین را در پی دارد در مجموع، مثنوی نان و حلوا از جمله آثار شیخ بهایی است که در تبیین دیدگاه و اندیشه سیاسی او میتوان بدان استناد کرد.
کشکول
این کتاب بصورت جُنگی آزاد، شامل شعرها و نثرهای مورد علاقه بهایی است که برخی از خود وی و برخی نیز گردآوری او از دیوانها و کتابهای مورد علاقهاش بودهاند. این مطالب اغلب بیهیچ نظم خاصی به دنبال هم آمدهاند. لکن بیش از سایر تالیفات وی خواننده را به ضمیر فکری بهایی نزدیک میکند.
در عرف مردم ايران، شيخ بهائي به مهارت در رياضي و معماري و مهندسي معروف بوده و هنوز هم به همين صفت معروف است، چنانكه معماري مسجد امام اصفهان و مهندسي حصار نجف را به او نسبت مي دهند. و نيز شاخصي براي تعيين اوقات شبانه روز از روي سايه آفتاب يا به اصطلاح فني، ساعت آفتاب يا صفحه آفتابي و يا ساعت ظلي در مغرب مسجد امام (مسجد شاه سابق) در اصفهان هست كه مي گويند وي ساخته است.
در احاطه وي در مهندسي مساحي ترديد نيست و بهترين نمونه كه هنوز در ميان است، نخست تقسيم آب زاينده رود به محلات اصفهان و قراي مجاور رودخانه است كه معروف است هيئتي در آن زمان از جانب شاه عباس به رياست شيخ بهائي مأمور شده و ترتيب بسيار دقيق و درستي با منتهاي عدالت و دقت علمي در باب حق آب هر ده و آبادي و محله و بردن آب و ساختن ماديها داده اند كه هنوز به همان ترتيب معمول است و اصل طومار آن در اصفهان هست.
ديگر از كارهاي علمي كه به بهائي نسبت مي دهند طرح ريزي كاريز نجف آباد اصفهان است كه به نام قنات زرين كمر، يكي از بزرگترين كاريزهاي ايران است و از مظهر قنات تا انتهاي آبخور آن 9 فرسنگ است و به 11 جوي بسيار بزرگ تقسيم مي شود و طرح ريزي اين كاريز را نيز از مرحوم بهائي مي دانند.
ديگر از كارهاي شيخ بهائي، تعيين سمت قبله مسجد امام به مقياس چهل درجه انحراف غربي از نقطه جنوب و خاتمه دادن به يك سلسله اختلاف نظر بود كه مفتيان ابتداي عهد صفوي راجع به تشخيص قبله عراقين در مدت يك قرن و نيم اختلاف داشته اند.
يكي ديگر از كارهاي شگفت كه به بهائي نسبت مي دهند، ساختمان گلخن گرمابه اي كه هنوز در اصفهان مانده و به حمام شيخ بهائي يا حمام شيخ معروف است و آن حمام در ميان مسجد جامع و هارونيه در بازار كهنه نزديك بقعه معروف به درب امام واقع است و مردم اصفهان از دير باز همواره عقيده داشته اند كه گلخن آن گرمابه را بهائي چنان ساخته كه با شمعي گرم مي شد و در زير پاتيل گلخن فضاي تهي تعبيه كرده و شمعي افروخته در ميان آن گذاشته و آن فضا را بسته بود و شمع تا مدتهاي مديد همچنان مي سوخت و آب حمام بدان وسيله گرم مي شد و خود گفته بود كه اگر روزي آن فضا را بشكافند، شمع خاموش خواهد شد و گلخن از كار مي افتد و چون پس از مدتي به تعمير گرمابه پرداختند و آن محوطه را شكافتند، فوراً شمع خاموش شد و ديگر از آن پس نتوانستند بسازند. همچنين طراحي منار جنبان اصفهان كه هم اكنون نيز پا برجاست به او نسبت داده مي شود.
دانش و هنر دو گوهر گرانبها هستند كه با هم پيوند نزديك دارند.
دانش بيشتر رنگ تئوري و انديشه دارد، و هنر رنگ كار و عمل. ايمان و عرفان ضلع سوّم اين دو، بلكه قلب حيات بخش و هدايتگر آن است؛ ايمان استوار و عرفان الهي، اين دو ابزار كارآمد را به كار مي گيرد.
و شيخ بهاء الدين، دانش و هنر را به خدمت آرمان هاي مكتبي و ايمان مذهبي گرفته بود و به راستي او نمونه تخصص مكتبي و هنر متعهد بود.
گرچه برترين هنر، فتح قله هاي بلند "عرفان" و "زهد" و "جهاد" و "آزادي" است كه شيخ با فتح آن نياز به هنرنمائي ديگر نداشت. امّا توان و تلاش اين فقيه فرزانه و زاهد سياستمدار در استفاده از روش ها و ابزارهاي گسترش انديشه هاي اسلامي، شايان الگو گرفتن است.
معماري،
شعر،
خوشنويسي، و برخي ديگر از هنرها مهارت داشت.
او شعر و شاعري را به دو زبان عربي و فارسي دنبال مي كرد و مثنوي هاي اخلاقي و عرفاني "نان و پنير"، "نان و حلوا" و "شير و شكر" را پديد آورد.
هنر معماري شيخ يادگارهاي زيادي دارد كه در تاريخ اصفهان و ايران، بلكه جهان، پرآوازه است.
حمام معروف شيخ بهايي، كاريز نجف آباد اصفهان، قنات زرين كمر، تعيين سمت قبله مسجد شاه اصفهان، تقسيم آب زاينده رود و دهها كار ديگر، آوازه هنري شيخ را در جهان گسترده است.
هنر داستان نويسي شيخ در كتاب شيرين "پند اهل دانش و هوش" به زبان "گربه و موش" جلوه كرده است. اين كتاب را مي توان از نمونه هاي آموزنده داستان از زبان حيوانات حساب كرد و شايد يكي از منابع الهام سازندگان فيلم هاي كارتوني "مدرسه موشها" و امثال آن بوده است.
شيخ بهايي در كتاب معروف به "گربه و موش" نظريات اجتماعي- اخلاقي مفيدي را به زبان حيوانات بيان كرده است، او در يك فصل موش را "نفس امّاره" و هوس هاي بي حد و مرز انسان گرفته و گربه را در نقش "نيروي تخيل" و خيال پرداز به كار گرفته است.
در فصلي ديگر، شيخ از سطح مسائل اخلاق فردي فراتر رفته و موش را الگوي صوفي منشي و درويش مآبي حاكم بر قرن 11 و گربه را مظهر جستجوگران علم و دانش شناخته است و از مناظرات اين صوفي "موش منشي" و دانش پژوه "گربه رفتار" نصايح سودمندي خلق كرده است.
قرآن مجيد، چشمه جوشان علوم اسلامي است و شيخ از كودكي با اين چشمه شيرين و گوارا آشنايي داشت. او آب گواراي وحي را فراوان نوشيده و علم تفسير قرآن را به خوبي آموخته بود. او دانش تفسير را در سينه محدود نكرد و با خود به گور نبرد. بلكه از راه تدريس و نگارش به نشر و گسترش دانش تفسير، كمك فراوان كرد.
برخي از كتب تفسيري و قرآني اين عالم ربّاني - كه اكثراً به زبان عربي است- به شرح ذيل مي باشد:
1- عروة الوثقي- كه تفسير سوره حمد است.
2- عين الحياة- اين كتاب، تفسيري است فشرده كه شباهت زيادي به تفسير صافي "ملامحسن فيض كاشاني" دارد.
3- شرح تفسير بيضاوي.
4- حاشيه بر تفسير بيضاوي.
5- حل حروف القرآن.
6- حواشي تفسير كشاف.
7- مشرق الشمسين و اكسير السعادتين.
وي در اين كتاب، آيات قرآني مربوط به احكام شرعي را آورده و آن را تفسير كرده است و در زمينه موضوع آيه، احاديث صحيح را نقل نموده است؛ ولي دريغا كه اين اثر فقهي قرآني ناتمام مانده است.
محمد بن حسین عاملی (شیخ بهایی) در مدت ۷۸ سال عمر خود با چهار تن از سلاطین صفوی معاصر بودهاست ولی عمده فعالیت سیاسی او در دورهٔ دو پادشاه آخر گذشته.
شاه طهماسب (۹۰۲ - ۹۵۴ خورشیدی) (از۹۶۶ (سال هجرت) تا ۹۸۴ق به مدت ۱۸ سال.)
شاه اسماعیل دوم (۹۸۴-۹۸۵ق) (به مدت یک سال و اندی.)
سلطان محمد خدابنده (۹۸۵-۹۹۵ق) (به مدت ۱۰ سال.)
شاه عباس اول (۹۹۵-۱۰۳۸ق) (تا ۱۰۳۱ق (سال رحلت) به مدت ۳۵ سال.)
او در سال ۹۶۶ق در حالیکه سیزده سال داشت به همراه پدر(از شاگردان مطرح شهید ثانی) از جبل عامل به سمت ایران مهاجرت کرد.
دلیل این مهاجرت از یکسو افزایش تهدیدات حاکمان عثمانی نسبت به شیعیان جبل عامل و از سوی دیگر احترام فراوان حاکمان آن زمان ایران (پادشاهان صفوی) به عالمان دینی بود، حاکمان صفوی با این کار ضمن ترویج دین و کمک به اقتدار سیاسی ایران به تحکیم سلطنت خود نیز کمک میکردند، عالمان شیعی نیز در این بستر مناسب ضمن ترویج مذهب تشیع اثنی عشری، از گسترش صوفیگری در جامعه آن زمان جلوگیری میکردند.
پس از سه سال اقامت در اصفهان، پدر با توجه به پیشینهٔ علمی و فقهی وبا توصیه شیخ علی منشار (شیخ الاسلام اصفهان) ، از سوی شاه طهماسب به صمت شیخ الاسلامی قزوین (پایتخت) منصوب شد
شیخآلاسلام مهمترین منصب روحانیت در آن دوره بوده و وظیفهٔ آن رفع ظلم از مظلومان، امر به معروف و نهی از منکر و تحقیق و بیان احکام شریعت برای مردم بود.
شش سال بعد عنوان شیخ الاسلامی پایتخت از او گرفته شد و شیخالاسلامی مشهد و سپس هرات به او واگذار شد، نویسنده کتاب الهجرة العاملیة این اقدام شاه طهماسب را مصداق نفی بلد و تبعید سیاسی دانسته و دلیل آن را تلاش وی در احیا و اقامه نماز جمعه (که اقامه آن در عصر غیبت مورد اختلاف علما بود) در پایتخت صفویه میداند چرا که باعث شد دولتمردان صفوی احساس خطر کنند و او را مانند محقق کرکی مانع بزرگی در برابر خواستههای خود بدانند. سرانجام پدر در سال ((۹۸۳ق) ایران را به قصد زیارت حج ترک کرد و بعد از انجام مناسک حج به بحرین رفت، در آنجا اقامت گزید و(یک سال بعد وفات یافت .
مدت این چهارده سال در پایتخت و در کنار پدر در مشهد و هرات بودن شیخ بهایی را با منصب و وظایف شیخالاسلامی آشنا ساخت و آماده پذیرش این منصب بعد از پدر نمود. شواهدی است که نشان میدهد صمت شیخالاسلامی هرات بعداز فوت پدربه پسر(شیخ بهایی) رسیدهاست، میرحسین بن حیدر کرکی (شاگرد شیخ بهایی) در روضات الجنات نقلی دارد که برداشت از آن این است که شیخ بهایی بعد از پدر، شیخالاسلام هرات شده ، که اگر این برداشت صحیح باشد سال وفات پدر (۹۸۴ق) و سال بعداز آن که سالهای آشوب و هرج و مرج در دربار بوده نمیتواند تاریخ اخذ این صمت باشد و احتمال دارد که شیخ بعد از این تاریخ به این سمت منصوب شده.
مؤلف الهجرة العاملیة در این مورد نیز معتقد است شیخ مانند پدراز مرکز سیاسی و قدرت (پایتخت) دور نگهداشته میشد.
البته تأییدی بر این منصب شیخالاسلامی هرات در کتاب خیرالبیان وجود ندارد، آنچه درمورد این دوره از زندگی شیخ (جوانی) در خیرالبیان عنوان شده و قابل توجهاست این است که شیخ در عنفوان جوانی سفری طولانی مدت به بلاد اسلامی انجام داده و با توجه به اینکه در کتاب سلافة العصر مدت سفرهای شیخ را ۳۰ سال عنوان کرده . و با در نظر گرفتن اینکه آخرین سفر شیخ در سال ۱۰۱۵ق بوده میتوان احتمال داد که این سفر میتواند در همین سالها باشد یعنی ۹۹۴ یا ۹۹۶ که درآن موقع شیخ ۳۰ تا ۳۲ سال داشته است.
عمده فعالیتهای سیاسی شیخ بهایی در عهد شاه عباس اول صورت گرفت، شاه عباس بزرگترین پادشاه سلسله صفوی ضمن آنکه ایران را به اقتدار گذشتهاش بازگرداند، زمینهٔ رشد و شکوفایی خارقالعادهٔ فرهنگ، هنر و معارف دینی را نیز فراهم کرد. شاه عباس احترام زیادی برای علمای دین قایل میشد و در بیشتر امور از ایشان مشورت میجست، از جمله شواهد این امر انتخاب خلیفه سلطان، شاگرد میرداماد و شیخ بهایی به وزارت خود بود، ضمن اینکه حضور این دو عالم مطرح در دربار شکوه خاصی به سلطنت این پادشاه بخشیده بود شیخ بهایی در سال ۹۹۶ق دو سال و اندی بعد از رحلت شیخ علی منشار (شیخ الاسلام اصفهان)(۹۹۳)، به دستور شاه عباس اول به شیخ الاسلامی اصفهان منصوب شد، درسال ۱۰۰۶ ق با تغییر مکان پایتخت از قزوین به اصفهان این صمت به شیخالاسلامی کشور تغییر و ارتقاء یافت.شیخ تا زمان وفاتش در این منصب بود.
در عالمآرای عباسی آمده که شیخ پس از مدتی از صمت شیخالاسلامی اصفهان به دلیل ملالتخاطر و دلزدگی از مناصب دنیایی ارادهٔ سفر بلاد اسلامی کرد که تاریخ این رخداد میتواند بین سالهای ۹۹۶ تا ۱۰۰۸ق . باشد ، یعنی سالی که شاه عباس پیاده به زیارت امام رضا علیه السلام رفت و شیخ بهایی نیز همراه او بود، اما در منابع دیگر دلیل سفر او به بلاد اسلامی اختلاف آرا و دیدگاههای علمی او با مکتبهای فلسفی موجود در حوزه اصفهان (یعنی «توغل میرداماد و اصحاب او در علوم عقلی و رواج آن») میدانند.
به اعتقاد عدهای شیخ بهایی در یکی از سفرهای خارجی خود به کشور عثمانی، سفارت شاه صفوی را بر عهده داشته و حامل پیامی از طرف شاه عباس اول به سلطان مراد حاکم عثمانی بوده است
منابع :
شیخ بهایی http://aftab.ir
شیخ بهایی http://www2.irib.ir
زندگی نامه شیخ بهایی http://hamblogi.ir
زندگی نامه شیخ بهایی http://www.asatir.blogfa.com
شیخ بهایی http://fa.wikipedia.org
زندگی نامه شیخ بهایی http://www.pajooheshkade.org
زندگی نامه شیخ بهایی http://www.daneshmandan344.blogfa.com الف
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}