نماز از ديدگاه قرآن

نويسنده:سيد احمد خاتمى




نماز در تمام اديان الهى به عنوان برترين آيين عبادى و ركن معنويت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. درخواست حضرت ابراهيم علیه السلام چنين بوده است كه: رب اجعلنى مقيم الصلوه و من ذريتى...;1 پروردگارا, من و ذريه ام را برپا دارنده نماز قرار ده. به حضرت موسى علیه السلام در كوه طور خطاب شد: اننى انا الله لا اله الا إنا فاعبدنى و اقم الصلوه لذكرى2; همانا من الله هستم, معبودى جز من نيست مرا پرستش كن و نماز را براى ياد من برپا دار.
حضرت عيسى علیه السلام مى گويد: ... و اوصانى بالصلوه والزكاه ما دمت حيا;3... و مرا توصيه به نماز و زكات مادام كه زنده ام كرده است.
و در چند جاى قرآن سخن از ميثاق بنى اسرائيل است كه بخشى از مواد آن اقامه نماز است.4 در آيين مقدس اسلام نيز نماز جايگاه ويژه اى دارد و در قرآن كريم بر آن تإكيد فراوان شده است. در اين كتاب الهى وظايفى براى مسلمانان, در مقابل نماز مقرر شده است. اين وظايف عبارتند از:

1ـ برپايى نماز.

در آيات زيادى برپايى نماز در كنار ايتاء زكوه; پرداختن زكات آمده است.
تكيه بر اين دو ركن, در حقيقت براى بيان اين واقعيت است كه مسلمان شايسته, هم در پيوند با خداوند بايد ارتباط عاشقانه و صميمى داشته باشد و هم در رابطه با مردم بى تفاوت نبوده و وظايف واجب و مستحب مالى خود را انجام داده, به فكر محرومان جامعه باشد. عالى ترين شكل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترين شيوه ارتباط با مردم حل مشكلات مادى آنهاست كه با اداى وظايف مالى, از سوى مسلمانان اين مهم برآورده مى شود.5 در قرآن كريم اقامه نماز و ايتاء زكوه به عنوان محك ايمان, تقوى, اخلاص و...شمرده شده6 و اين دو در حقيقت اولين گام وفادارى به دين معرفى شده اند. قرآن كريم درباره برخورد با مشركين مى فرمايد: فان تابوا و اقاموا الصلاه و آتوا الزكوه فخلوا سبيلهم;7 هرگاه توبه كنند و نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند, آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشويد... .
در آيه ديگرى آمده است فان تابوا و اقاموا الصلوه و آتوا الزكوه فاخوانكم فى الدين;8 پس اگر توبه كردند و نماز را برپا داشته و زكات را بپردازند پس برادران دينى شما هستند....

معناى اقامه نماز چيست؟

به نظر مى رسد با توجه به ريشه لغوى اقامه, كه از قيام ـ در مقابل قعود است ـ اقامه نماز را به معناى برپايى آن بگيريم در مقابل آن زمين ماندن و زمين گير شدن و بى اعتنايى به آن است و اين معنا داراى مصاديقى است:
الف ـ گزاردن درست نماز با حدود و شرايط آن;
ب ـ به جاى آوردن نماز به نحو كامل و احسن;
ج ـ تداوم در برپايى نماز;
د ـ تلاش براى مطرح كردن و گسترش نماز در جامعه.
راغب در مفردات گويد: و لم يأمر تعالى بالصلوه حيثما امر و لا مدح به حينما مدح الا بلفظ الاقامه تنبيها ان المقصود منها توفيه شرائطها لا الاتيان بهيئاتها...;9 در تمام مواردى كه خداوند به نماز امر يا مدح به آن كرده است واژه اقامه نماز آمده است تا به اين معنا توجه داده شود كه مقصود از نماز, گزاردن نماز واجد شرايط است نه تنها به جاى آوردن هيإت نماز بدون روح.
در قرآن كريم, اقامه نماز با ويژگى هاى ذيل مطلوب است:

الف ـ برپا داشتن نماز, با نشاط و شادابى

در دو آيه از قرآن, نماز خواندن با كسالت از ويژگى هاى منافقان شمرده شده است: و اذا قاموا الى الصلوه قاموا كسالى...;10 و هنگامى كه به نماز مى ايستند از روى كسالت مى ايستند....
... و لا يأتون الصلوه الا و هم كسالى...;11 و نماز به جا نمى آورند جز با كسالت.
و ويژگى چنين نمازى جز نماز بى كيفيت كه به همه چيز جز نماز شبيه است , نيست. در روايتى از حضرت امام سجاد (علیه السلام) مى خوانيم:
ان المنافق ينهى و لاينتهى و يأمر بما لايأتى و اذا قام الى الصلوه اعترض; همانا منافق از كار زشت نهى مى كند, ولى خود از آن كار دست نمى كشد و فرمان مى دهد به خوبى ولى خود انجام نمى دهد و چون به نماز بايستد اعتراض مى كند. راوى مى گويد: پرسيدم: ما الاعتراض; اعتراض چيست؟ حضرت فرمود: الالتفات و اذا ركع ربض; رو به راست و چپ گردانيدن و چون ركوع كند خود را مانند گوسفند به زمين اندازد يعنى بعد از ركوع نايستد و به همان حال به سجده رود.12

ب ـ اهتمام به نماز و وقت فضيلت آن

قرآن كريم مى فرمايد: فويل للمصلين الذين هم عن صلوتهم ساهون;13 پس واى بر نمازگزارانى كه از آن غافلند.
ساهون آنانند كه از اصل نماز غافلند, توجهى به آن ندارند, گاه آن را نمى خوانند, گاه در آخر وقت مى خوانند. قرآن كريم مى گويد اين مسإله در ضعف اعتقاد دينى او ريشه دارد. گفتنى است كه سهو و اشتباه در نماز مورد نظر آيه نيست, زيرا اگر چنين بود, مى فرمود: فى صلوتهم در نمازشان نه عن صلوتهم از نمازشان. يونس بن عمار از حضرت امام صادقع پرسيد: مقصود از سهو همان وسوسه شيطان است؟ حضرت فرمود: لاكل احد يصيبه هذا ولكن ان يغفلها و يدع ان يصلى فى اول وقتها;14 نه هر كس مبتلا به وسوسه مى شود بلكه مقصود آن است كه از اصل نماز غفلت كند و در اول وقت نخواند. امام صادق علیه السلام در روايتى فرمود: تأخير الصلوه عن اول وقتها لغير عذر;15 مقصود از سهو بدون عذر نماز را از اول وقت تأخير انداختن است.
در روايتى از حضرت امام علىع مى خوانيم: ليس عمل احب الى الله عزوجل من الصلوه فلايشغلنكم عن أوقاتها شىء من امور الدنيا فان الله عزوجل ذم اقواما فقال الذين هم عن صلاتهم ساهون يعنى انهم غافلون استهانوا باوقاتها;16 هيچ كارى نزد خداوند محبوت تر از نماز نيست, پس نبايد در وقت نماز هيچ يك از امور دنيا شما را مشغول از نماز سازد كه خداوند گروهى را كه از نماز سهو مى كنند نكوهش كرده است و مقصود اين است كه اينها غفلت از نماز داشته, حريم وقت نماز را نگه نمى دارند.
علاوه بر توجه به اصل نماز بايد در نماز نيز انسان به اين نكته توجه داشته باشد كه در مقابل حضرت حق ايستاده با او سخن مى گويد, بايد تمام وجود خويش را به اين ميهمانى ببرد تا شيطان جرإت زمينه سازى براى خروج از اين ميهمانى را فراهم نسازد.
يا ايها الذين آمنوا لاتقربوا الصلوه و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون... ;17 اى كسانى كه ايمان آورده ايد, در حالى كه مست هستيد به نماز نزديك نشويد تا بدانيد چه مى گوييد....
ظاهر آيه روشن است و نياز به توضيح ندارد كه مقصود, نهى از نماز در حال مستى است لكن از تعليل حتى تعلموا ما تقولون مى توان اين معنا را برداشت كرد: نماز مطلوب آن است كه انسان با عنايت و توجه نماز بخواند, بداند كه چه مى گويد و با كه سخن مى گويد. مويد اين برداشت روايت امام باقر علیه السلام است كه فرمود: در حالتى كه كسل هستيد يا چرت آلود يا سنگين, مشغول نماز نشويد, زيرا خداوند مومنان را از نماز خواندن در حال مستى نهى كرده است.18

ج ـ نماز با خشوع

از مصاديق اقامه نماز به جاى آوردن نماز با خشوع آن است. قد افلح المومنون الذين هم فى صلاتهم خاشعون;19 به تحقيق مومنان رستگار شدند آنها كه در نمازشان خشوع دارند.
خشوع به معناى تواضع و ادب جسمى و روحى است كه در برابر شخص بزرگ يا حقيقت مهمى در انسان پيدا مى شود و آثارش در بدن ظاهر مى گردد.
فيومى گويد: خشع خشوعا اذا خضع و خشع فى صلاته و دعائه اقبل بقلبه على ذلك و هو مإخوذ من خشعت الارض اذا سكنت و اطمإنت;20 خشوع به معناى تواضع است و خشوع در نماز و دعا به معناى اقبال قلبى بر آن است و اين واژه برگرفته از سكون و اطمئنان است, آن چنان كه براى سكون زمين واژه خشوع به كار رفته و مى گويند: خشعت الارض. خشوع در نماز; يعنى جسم و روح را در نماز به ديدار خداوند بردن و انقطاع از غير او آن چنان كه برگزيدگان خداوند پيامبر و آل ـ عليهم السلام ـ چنين بودند. اولين فرودگاه اين خشوع روح است كه بر جسم نيز اثر مى گذارد; يعنى آن كس كه در نماز خشوع دارد در حال نماز اعضا و جوارح او نيز آرام بوده, پيوسته بازى با ريش و صورت ندارد! در حديثى مى خوانيم كه پيامبرص مردى را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازى مى كند فرمود: اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه;21 اگر او در قلبش خشوع بود, اعضاى بدنش نيز خاشع مى شد.

د ـ دوام در نماز

از مصاديق اقامه نماز دوام نماز است. در سوره معارج پس از آن كه خداوند برخى صفات ناشايست انسان ها را مورد تذكر قرار مى دهد, اوصاف شايسته آنها را هم ذكر مى كند كه از جمله آن: الا المصلين الذين هم على صلاتهم دائمون;22 مگر نمازگزارانى كه بر نماز خود تداوم دارند. ظاهر آيه دوام است; يعنى هم به وقت نماز مى خوانند و هم هميشه نماز مى خوانند, اين گونه نيست كه نماز خواندن آنها مقطعى باشد و چنين نمازى است كه اگر جزو برنامه زندگى شد و با حدود آن به جاى آورده شد انسان را از فحشا و منكر باز مى دارد. و اصولا برنامه هاى تربيتى جز با تداوم كارآيى لازم را ندارند, لذا در حديثى از پيغمبر اكرمص مى خوانيم: ان احب الاعمال الى الله مادام و ان قل;23 محبوب ترين اعمال نزد خداوند كارى است كه انسان بر آن مداومت داشته باشد هر چند كم باشد.

هـ ـ گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه

بدون ترديد از مصاديق اقامه نماز گسترش و مطرح كردن نماز در جامعه است نه تنها مصداق. پيش از اين, مصاديق اقامه نماز در بعد فردى مورد توجه قرار گرفت و اينك آن را از بعد اجتماعى مورد بررسى قرار مى دهيم.
قرآن كريم مى فرمايد از ويژگى هاى ياران خداوند آن است كه: الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوه و آتوا الزكاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبه الامور;24 آنها كسانى هستند كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم, نماز را برپا مى دارند و زكات را ادا مى كنند و امر به معروف و نهى از منكر مى نمايند.
از اين آيه شريفه به قرينه واژه تمكين كه به معناى فراهم ساختن وسائل و ابزار كار است; اعم از آلات و ادوات لازم يا علم و آگاهى كافى و توان و نيروى جسمى مى توان استفاده كرد كه مردان خدا از قدرت خود در جهت اقامه نماز استفاده مى كنند, علاوه بر آن كه خود اهل اقامه نمازاند, بر مطرح كردن آن در جامعه تلاش مى كنند.
با مصاديق پنج گانه فوق مى توان معناى وسيع اقامه نماز را در قرآن دريافت. بحث پيرامون اولين وظيفه در قبال نماز; يعنى اقامه نماز را با كلامى از شهيد علامه آيه الله مطهرى به پايان مى برم:
به پا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود; يعنى نماز به صورت يك پيكر بى روح انجام نگردد, بلكه نمازى باشد كه واقعا بنده را متوجه خالق و آفريننده خويش سازد و اين است معنى ذكرالله كه در آيه شريفه 14 سوره طه بدان اشاره شده: اقم الصلوه لذكرى ياد خدا بودن مساوى است با فراموش كردن غير خدا; اگر انسان ولو مدت كوتاهى با خداوند در راز و نياز باشد و از او استمداد جويد و او را ثنا گويد, او را به الله بودن, رب بودن, رحمان بودن, رحيم بودن, احد بودن, صمد بودن, لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد بودن توصيف كند, عالى ترين تإثيرها در نفس او گذاشته مى شود و روح انسان آن چنان ساخته مى شود كه مذهب اسلام مى خواهد و بدون چنين برنامه اى امكان پذير نيست.25

2 ـ پاسداشت حريم نماز

ديگر وظيفه مومنان در قبال نماز پاسداشت حريم نماز است; نيكوداشت نماز جايگاه ويژه اى در زندگى براى آن قائل بودن, به جاى آوردن آن با آداب واجب و مستحب از مصاديق آن است. نگهدارى حريم نماز نقطه مقابل استخفاف است; يعنى سبك شمردن نماز و شإن و منزلتى براى آن نديدن! كه امام صادقع فرمود: ان شفاعتنا لن تنال مستخفا بالصلوه.26 كه ترجمه آن اين دو بيت است:
گويم ز امام صادق اين طرفه حديث
تا شيعه او به لوح دل بنگارد
فرمود كه بر شفاعت ما نرسد
هر كس كه نماز را سبك بشمارد
قرآن كريم از اين حريم نگهدارى, تعبير به حفظ كرده است:
حافظوا على الصلوات والصلوه الوسطى...;27 در انجام همه نمازها و نماز وسطى كوشا و مراقب باشيد. در اين آيه بر مراقبت همه نمازها, به ويژه نماز وسطى تأكيد شده است. اين كه صلوه وسطى كدام است؟ اقوال گوناگونى بين مفسران هست,28 نماز ظهر, نماز عصر, نماز مغرب, نماز عشا, نماز صبح, نماز جمعه, نماز شب, نماز وتر و... اينها برخى از اقوالى است كه در مصداق صلوه وسطى گفته شده است, ولى با توجه به شإن نزول آيه بعيد نيست كه مقصود از آن نماز ظهر باشد. در شأن نزول آيه آمده است: جمعى از منافقان به بهانه گرمى هوا در نماز جماعت ظهر شركت نمى كردند و اين سبب شده بود كه از جمعيت نماز جماعت پيامبرص كاسته شود تا جايى كه گاه پشت سر پيامبر يك صف يا دو صف بيشتر نبود. آيه شريفه تذكر به مومنان است كه حريم نماز را نگهداريد و با ترك جماعت حريم اين عبادت بزرگ را نشكنيد.29
در سه آيه از قرآن نيز محافظت بر نماز از ويژگى هاى مومنان شمرده شده است:
والذين هم على صلواتهم يحافظون;30 مومنان كسانى اند كه بر نمازهاى خويش مراقب اند.
راغب در معناى حفظ گويد: ثم يستعمل فى كل تفقد و تعهد و رعايه....31
اين واژه در مورد تفقد, پيمان دارى و مراقبت به كار مى رود.

3ـ كمك گرفتن از نماز

انسان در زندگى مادى بدون ترديد در تنگنا قرار مى گيرد, امكانات و توان انسان محدود است و مشكلات بسيار, بدون پشتوانه نمى توان زندگى كرد. آنان كه مادى مى انديشند, فقط به پشتوانه هاى مادى فكر مى كنند, ولى آنان كه الهى فكر مى كنند پيوسته با پشتوانه هاى معنوى خود را از بن بست مى رهانند. از اين دست پشتوانه ها نماز است. نماز, جلوه برجسته ياد خداست و دل آرام گيرد ز ياد خداى الا بذكر الله تطمئن القلوب.
واستعين32وا بالصبر والصلوه و انها لكبيره الا على الخاشعين;33 از صبر و نماز يارى جوييد و با استقامت و كنترل هوس هاى درونى و توجه به پروردگار نيرو بگيريد و اين كار جز براى خاشعان سنگين است.
بر اين اساس است كه در روايات فراوانى آمده است كه وقتى پيامبرص يا امام علىع با مشكلى رو به رو مى شدند به نماز روى مىآوردند.34 امام صادق علیه السلام فرمود: مستند اين كار همين آيه شريفه است.35
از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود: چه مانعى دارد وقتى كه با غمى از غم هاى دنيا رو به رو مى شويد وضو گرفته به مسجد برويد, دو ركعت نماز بخوانيد و در نماز دعا كنيد, زيرا خداوند دستور داده: واستعينوا بالصبر والصلوه.36
و بى ترديد استوارترين پشتوانه در زندگى همين است و بس, ديگر پشتوانه ها سست است و غير قابل اعتماد:
مثل الذين اتخذوا من دون الله اوليإ كمثل العنكبوت اتخذت بيتا و ان اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون;37 كسانى كه غير از خدا را اوليا خود برگزيدند, همچون عنكبوت اند كه خانه اى براى خود انتخاب كرده و سست ترين خانه ها خانه عنكبوت است; اگر مى دانستند!
هر حيوان و حشره اى براى خود خانه و لانه اى دارد اما هيچ يك از اين خانه ها به سستى خانه عنكبوت نيست. اصولا خانه بايد ديوار, سقف, و درى داشته باشد و صاحب آن را از حوادث حفظ كند, طعمه و غذا و نيازهاى او را در خود نگه دارد, بعضى خانه ها سقف ندارند, اما لااقل ديوارى دارند يا اگر ديوار ندارند سقف دارند, اما لانه عنكبوت كه از تعدادى تارهاى بسيار نازك ساخته شده نه ديوارى دارد, نه سقفى, نه حياطى و نه درى. اينها همه از يك سو.
از سوى ديگر مصالح آن به قدرى سست و بى دوام است كه در برابر هيچ حادثه اى مقاومت نمى كند, اگر نسيم ملايمى بوزد تار و پودش را درهم مى ريزد. اگر چند قطره باران بر آن ببارد آن را متلاشى مى كند. كمترين شعله آتش به آن برسد, نابودش مى سازد, حتى اگر گرد و غبار بر آن بنشيند, پاره پاره مى شود و از سقف خانه آويزان مى گردد. معبودهاى دروغين اين گروه نه سودى دارد و نه زيانى نه مشكلى را حل مى كند و نه در روز بيچارگى پناهگاه كسى هستند.38
آرى فقط او پناه گاه است و بس!

4ـ امر به نماز

ديگر وظيفه در قبال نماز امر به آن است. امر به معروف از فرايض بزرگ مكتب ماست و برترين معروف ها نماز است. معروفى كه اگر در جامعه آن گونه كه دين خواسته مطرح باشد , ريشه بسيارى از منكرات خشكانده مى شود از ويژگى هاى مردان خدا آن است كه امر به نماز دارند. قرآن كريم در مورد حضرت اسماعيل صادق الوعد كه اين غير از اسماعيل فرزند حضرت ابراهيم است39 مى فرمايد:
... و كان يأمر اهله بالصلوه والزكوه...;40 و اين پيامبر پيوسته خاندان خود را امر به نماز و زكات مى كرد....
و در مورد ديگر خطاب به پيامبرصلی الله علیه واله مى خوانيم:
و أمر اهلك بالصلوه واصطبر عليها...;41 و خانواده خود را به نماز دستور ده و بر انجام آن شكيبا باش....
در اين دو آيه بر امر اهل به نماز تإكيد ويژه است, چرا كه اصلاح بنيان خانواده زيربناى ساير اصلاحات است. اگر خانواده ها, الهى شدند جامعه الهى خواهد شد. بر اين اساس است كه در دو آيه فوق سخن از امر كردن خانواده به نماز است و اين در حقيقت راهى برجسته براى نجات خانواده از آتش است همان كه در آيه شش سوره تحريم آمده است:
يا ايها الذين آمنوا قوا أنفسكم و اهليكم نارا وقودها الناس والحجاره...; اى كسانى كه ايمان آورده ايد خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسان ها و سنگ هاست نگه داريد.
از اين آيه مى توان رسالت سنگين پدر و مادر را در تربيت معنوى فرزندان استفاده كرد.
در روايتى از پيامبر گرامى اسلام مى خوانيم:
ألا كلكم راع و كلكم مسوول عن رعيته فالامير على الناس راع و هو مسوول عن رعيته والرجل راع على اهل بيته و هو مسوول عنهم فالمرئه راعيه على اهل بيت بعلها و ولده و هى مسووله عنهم الا فكلكم راع و كلكم مسوول عن رعيته;42 بدانيد همه شما نگهبانيد و همه در برابر كسانى كه مأمور نگهبانى آنها هستيد مسووليد. امير و رئيس حكومت اسلامى نگهبان مردم است و در برابر آنها مسوول است مرد نگهبان خانواده خويش است و در مقابل آنها مسوول, زن نيز نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسوول مى باشد. بدانيد همه شما نگهبانيد و همه شما در برابر كسانى كه مأمور نگهبانى آنها هستيد مسووليد.
اينها برخى از وظايفى بود كه ما در قبال نماز ـ اين امانت بزرگ الهى ـ داريم اميد كه امانت دارى شايسته باشيم و در انجام وظايف خويش كوتاهى نكنيم.

پی‏نوشتها:

1 ابراهيم 14 آيه40.
2 طه 20 آيه14.
3 مريم19, آيه31.
4 از جمله بقره2 آيه 83 و مائده5 آيه 12 و... .
5 اين برداشت در مواردى از تفسير ارزشمند الميزان آمده است. از جمله ج9, ص;328 ج15, ص127 و ج15, ص340, چاپ بيروت.
6 بقره2 آيه ;3 انفال8, آيه ;3 رعد13 آيه;22 لقمان31 آيه3 و حج 22 آيه35 و... .
7 توبه 9 آيه5.
8 همان, آيه11.
9 المفردات فى غريب القرآن, ص418, كتاب فروشى مرتضوى تهران.
10 نسإ 4 آيه 142.
11 توبه 9 آيه 54.
12 اصول كافى, جلد دوم, ص396 باب ضعه النفاق والمنافق حديث3.
13 ماعون 107 آيه 4 و 5.
14 مجمع البيان, ج10, ص548 و كنزالدقائق, ج15, ص498 با تصحيح حاج آقا مجتبى عراقى.
15 تفسير القمى, ج2, ص444 و كنز الدقائق, ج15, ص497.
16 الخصال, ج2, ص621. حديث اربعمإه و كنزالدقائق, ج15, ص497.
17 نسإ 4 آيه43.
18 علل الشرائع, ج2, ص47 و كنزالدقائق, ج2, ص446.
19 مومنين 23 آيه 2.
20 المصباح المنير, ص170.
21 مجمع البيان, ج7, ص;99 انوار التنزيل بيضاوى, ج3, ص159 و كنزالدقائق,, ج7, ص559.
22 معارج 70 آيه22.
23 اصول كافى, ج2, ص82, چاپ آخوندى.
24 حج 22 آيه 41.
25 آشنايى با قرآن, سوره هاى حمد و بقره, ص67 و 68.
26 بحارالانوار, ج82, ص235.
27 بقره 2 آيه 238.
28 در تفسير مجمع البيان شش قول, در تفسير فخر رازى هفت قول, در تفسير قرطبى ده قول, در تفسير روح المعانى سيزده قول نقل شده است!!
29 تفسير مجمع البيان, ج1 ـ 2, ص342.
30 انعام 6 آيه ;92 معارج70 آيه34 و مومنون23 آيه9.
31 المفردات فى غريب القرآن, ص124.
32 رعد 13 آيه28.
33 بقره 2 آيه 45.
34 مجمع البيان, ج1 ـ 2, ص217.
35 فروع كافى, ج3, ص480.
36 تفسير مجمع البيان, ج1 ـ 2, ص217.
37 عنكبوت 29 آيه 41.
38 تفسير نمونه, ج16, ص277 و 288.
39 تفسير البرهان, ج3, ص15.
40 مريم 19 آيه 55.
41 طه 20 آيه 132.
42 مجموعه ورام, ج1, ص6.

منبع:پاسدار اسلام ـ شماره 189