توقیع چیست؟
توقیع چیست؟
توقیع به معنی امضا کردن نامه و فرمان، و نشان کردن برنامه و منشور میباشد، و نیز پاسخهایی است که بزرگان و دولتمردان، زیر سؤالها و درخواستهای کتبی که از ایشان میشود نویسند (لغتنامه دهخدا) . توقیع نویسی از دیرباز بین حکام و فرمانروایان رواج داشته، و موارد بسیار زیادی از توقیعات آنها در متون تاریخی و غیره به چشم میخورد. کتاب توقیعات کسری نمونهای از این آثار است، و نیز در صبح الاعشی (10/292 به بعد) و تمامی دو مجلد یازده و دوازده و قسمتی از جلد سیزده را با ذکر توقیعات بسیار، با موضوعات مختلف پرداخته است، همچنین در العقد الفرید (2/226 به بعد) طی چند فصل توقیعات مختلفی آمده است. در کتب روائی، فقهی و تاریخی شیعه قسمتی از مکتوبات ائمه اطهار (ع) به عنوان «توقیعات» آمده عمده آنها ـ از لحاظ کمیت و کیفیت ـ توقیعاتی است که از سوی امام زمان حضرت حجة بن الحسن ـ ارواحنا فداه ـ صادر گردیده است، و توقیعات صادره از ائمه دیگر بسیار کمتر بوده، و از بعضی از ایشان ـ در حد اطلاع ما ـ هیچ توقیعی به دست نیامده است. برای نمونه به این موارد اشاره میکنیم: چند توقیع کوتاه از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) توقیعی از حضرت موسی بن جعفر (ع) (کشف الغمه، 3/33) توقیعاتی از امام رضا (ع) (اصول کافی، 1/107) ؛ عیون الاخبار الرضا، 2/86) و چندین توقیع از هر یک از ائمه: حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری (ع) (بحار الانوار، 2/181، 50/103، 280 ـ 302) . اکنون به طور اجمال، بخشهایی از ویژگیها و مزایای توقیعات مقدسه حضرت مهدی (عج) را بیان میکنیم و به بررسی عمومی و کلی مسائل طرح شده در آنها میپردازیم:
1)رابطه اعجاز با توقیعات، نظر به اینکه توقیعاتی که در پاسخ به سؤالات و درخواستها صادر میشد، معمولا ظرف سه روز انجام میگرفت، شاید نتوان ادعا کرد همه آنها توأم با اعجاز بوده، گرچه نحوه صدور توقیعات و چگونگی ارتباط نواب خاص امام زمان با آن حضرت فاش نشده است، اما در بخشی از توقیعات، معجزهآمیز بودن آنها کاملا مشهود است، و به طور قطع میتوان گفت صدور آنها به طور عادی صورت نگرفته است (تاریخ الغیبة الصغری، 430 به بعد) . مثلا در سال 312 ق، از سوی حضرت بقیة الله، در مورد گمراهی و انحراف ابن ابیعزاقر شلمغانی، توقیعی صادر گشت، که ناظران عینی گفتهاند: هنوز مرکب آن تر بود و خشک نشده بود (الغیبة، شیخ طوسی، 195 به بعد؛ بحار الانوار،(51/367)و نیز محمد بن فضل موصلی شیعه بود ولی نیابت جناب حسین بن روح را قبول نداشت، روزی هنگام بحث با یکی از دوستانش به نام حسن بن علی وجناء و به پیشنهاد او برای آزمودن نایب امام (ع) مطلبی را کاملا محرمانه با هم توافق کردند، و حسن بن علی وجناء کاغذ سفیدی از دفتر موصلی جدا کرد، و قلمی تراشید و با آن بدون مرکب مطالبی بر روی آن ورقه نوشت، سپس آن را مهر کرد و توسط خدمتکار نزد حسین بن روح فرستاد. ظهر همان روز جواب نامه در همان ورقه ارسالی آمد که فصل به فصل با مرکب نوشته بود (الغیبة، شیخ طوسی، 192 ـ 193 و مشابه این اعجاز در کمال الدین، 2/488 به بعد) . همچنین از ابوحسین اسدی روایت شده که گفت: توقیعی توسط شیخ ابوجعفر محمد بن عثمان عمروی بدون اینکه من از او سؤالی کرده باشم به من رسید، بدین عبارت: «بسم الله الرحمن الرحیم، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر کسی که درهمی از اموال ما را حلال شمارد» . اسدی گوید به خاطرم رسید که این توقیع درباره کسی است که درهمی از مال ما را حلال شمارد، نه کسی که حلال نداند و از آن بخورد، گوید به خدا سوگند که چون بار دیگر در توقیع نظر کردم دیدم به همان مضمونی که در دلم بود تغییر یافته است: «لعنت خدا و فرشتگان، و همه مردم بر کسی که درهمی از مال ما را به حرامی بخورد» (الاحتجاج، 2/300 به بعد) . این معجزات در مرحله صدور بود، اما در متن خود توقیعات موارد بسیار زیادی از معجزات مشهود است که بیشتر به صورت خبرهای غیبی از حوادث آینده کارها و مذاکرات خصوصی، شفای بیماران، حاملگی و خصوصیات مولود و غیره میباشد (کلمة الامام المهدی، ترجمه فارسی، 1/194 به بعد؛ فهرست موضوعی توقیعات) .
2)استدلال به توقیعات، علمای شیعه در رشتههای مختلف اعتقادی، فقهی و اخلاقی به توقیعات حضرت مهدی (عج) استناد و استدلال میکنند، بعضی از علما اصل صدور توقیع را از آن حضرت، از جمله دلایل وجود شریف آن بزرگوار شمردهاند، مانند مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی در این باره چنین گفته است: «تمامت این توقیعات شریفه و مکتوبات منیفه ـ چنانکه در اول رقم دوم از توقیعات ذکر نمودهایم ـ از جمله دلایل بر ثبوت و اثبات وجود فائض الجود آن بزرگوار است، زیرا که مکتوب و توقیع بدون کاتب و موقع، بلکه مطلق اثر بدون مؤثر نشود و نشاید» (العبقری الحسان، 2/208) . در فقه نیز توقیعات را به منزله یک دلیل و حجت شرعی میشمارند و در استنباط احکام به آنها استناد میکنند، این کار با بررسی سند و ارزیابی راویان توقیع ـ از جهت دیانت و وثاقت ـ شروع میشود، چنانکه قاعده برخورد با هر حدیث و روایت همین است و پس از اطمینان یافتن از صحت سند، بر آن اعتماد میکنند و به عنوان یک حدیث معتبر با آن مواجه میشوند، آنگاه دلالت آن را به بحث میگذارند، و در صورتی که در اخبار، معارضی برای آن یافت شود، طبق قواعد علم درایه و فقه، به چگونگی جمع بین هر دو، ترجیح نص بر ظاهر میپردازند (اخبار علاجیه، تعادل و تراجیح) .
3)خط توقیعات، به طوری که در چندین مورد راویان تصریح کردهاند، توقیعات مقدسه حضرت مهدی (عج) به دستخط شریف خود آن حضرت صدور مییافته، و جمعی از بزرگان محدثین و وکلای حضرتش با آن آشنا بوده، و آن را میشناختند و عباراتی همچون: «فوقع بخطه، بخط اعرفه، رأیت التوقیع بخطه و...» دلیل این مطلب است (تاریخ الغیبة الصغری، 430 به بعد؛ حکمة الامام المهدی، 1/399) و بنابر بعضی از روایات، خط مبارک امام زمان (عج) به خط پدر بزرگوارش بسیار شباهت داشته است (مناقب، 3/533) و با توجه به اینکه در طول مدت نیابت نواب اربعه، این توقیعات به طور یکنواخت ظاهر میگشت شیوهای کاملا مطمئن برای یقین به صدور آنها از شخص امام (ع) بود، و راه را برای افراد فرصت طلب و مغرض میبست که هرگز نتوانند نامههای جعلی به نام آن حضرت درست کنند، و مردم را به وسیله آنها فریب دهند. البته توقیعات را به خط امام (ع) معمولا بعضی از افراد معتمد مشاهده میکردند. سپس از روی آنها نسخهبرداری و رونویسی میشد، یا مضمون آنها را به ذهن میسپردند، ولی بعضی از توقیعات را به اقتضای مصلحت در بین عموم شیعیان منتشر میساختند.
4)همه توقیعات حضرت مهدی (عج) توسط نواب خاص آن جناب برای افراد ظاهر میگشت، و ارتباط کتبی با حضرتش فقط از طریق ایشان انجام میگرفت، و حتی وکلای آن حضرت که در بلاد مختلف بودند، نامههای خود و دیگر افراد را به بغداد نزد نایب امام میفرستادند، و از او پاسخ دریافت میکردند، شیخ طوسی در کتاب الغیبه (صفحه 257) میگوید: «و در زمان سفیران ستوده آن حضرت، جمعی از افراد مورد وثوق بودهاند که از سوی سفرای منصوب شده اصلی، توقیعات بر آنان وارد میشد...» ، و نیز صاحبنظران در شرح احوال و ذکر خصوصیات جمعی از وکلا، این نکته را متذکر شدهاند (کلمة الامام المهدی، 1/145 به بعد) . شایان تذکر است که طبرسی در احتجاج (1/318 ـ 325) دو نامه از حضرت مهدی ـ ارواحنا فداه ـ به شیخ مفید نقل کرده است، این نامهها توسط شخص مورد اعتمادی به شیخ مفید رسیده ولی نام آن شخص ذکر نشده است. چند تن از مؤلفین این دو نامه را در شمار توقیعات آن حضرت آوردهاند (مستدرک سفینة البحار، 8/341) . همچنین بعضی از معاصران پیامی که از سوی آن حضرت برای مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، توسط مرحوم شیخ محمد کوفی شوشتری نقل شده، به عنوان توقیع ذکر کردهاند.
5)مدت خروج توقیع، توقیعاتی که در پاسخ به سؤالات صدور مییافت، به طور معمول ظرف دو تا سه روز میرسید، چنانکه از چند روایت استفاده میشود، و این مدت در ذهن افراد متمرکز بوده است، و برنامه نایبان چنین بوده که سؤالات و تقاضاهای مراجعه کنندگان را در یک ورقه مینوشتند، سپس جواب آنها یکجا میآمد (الغیبة، شیخ طوسی، 190، 184؛ تاریخ الغیبة الصغری 435) . نحوه دیدار نایب امام با آن حضرت فاش نشده است. و گاه جواب سؤالی را شفاهی میگفتند، که نایب شخصا آن را ابلاغ میکرد و بسا میشد که اصلا جواب نمیفرمودند، از جهت مصلحتی که حضرت مهدی (عج) میدانستند، مثلا کسی از امام تقاضا دارد که برایش دعا کند تا خداوند به او فرزند پسری عطا فرماید، ولی چون امام میداند که چنین چیزی نصیب آن شخصیت نیست پاسخی نمیدهد. (الغیبة، شیخ طوسی، 195) . و مانند شخصی که جواب نامهاش نیامد، بعد معلوم شد که از مذهب تشیع برگشته و قرمطی شده است (الارشاد، شیخ مفید، 232) و اما توقیعاتی که بدون سؤال و درخواست افراد صادر میگشت وقت معینی نداشت، و هر موقع که امام (عج) صلاح میدانست، توقیعی مینوشت و مطلبی اظهار میفرمود.
6)مطالب مطرح شده در توقیعات، موضوعاتی که در توقیعات حضرت ولی عصر (عج) آمده است، شامل بسیاری از معارف و حقایق دینی، و امور تربیتی و برنامههای زندگی فردی و اجتماعی میباشد، که فهرست اجمالی آنها بدین قرار است: الف) مباحث عقیدتی، در زمینههای مختلف توحید، نبوت، امامت، معاد و غیره؛ ب) امور اجتماعی، شامل مسائل اخلاقی، تربیتی، و شئون اقتصادی و مشکلات مالی؛ ج) وظایف و تکالیف شیعیان در عصر غیبت، بیان چگونگی توجه به خداوند، ایجاد زمینههای خودسازی، نحوه ارتباط با ایشان و پیروی از آن حضرت و آمادگی برای برپائی حکومت عدل گستر او؛ د) بیان قسمتی از احکام و مسائل فقهی، در مورد نماز، روزه، حج، نذر، خمس، نکاح و غیره؛ ه ـ ) مطالبی در امور شخصی کسانی که از آن حضرت درخواست میکردند از قبیل نامگذاری فرزند، آزادی برده و کنیز، انتخاب دوست، اجازه سفر و غیره؛ و) نصب و تأیید وکلا و نواب و دیگر امور مربوط به ایشان، افشا کردن تزویر مدعیان دروغین، و طرد و لعن غلات و منحرفین.
7)دفع خطر از شیعیان، در آن عصر که حکام ستمگر، برای شناسایی و شکنجه و آزار و نابودی شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت (ع) کمر بسته بودند، و احیانا نقشههای ماهرانهای طرح میکردند تا بلکه بتوانند تمامی آنها را از بین ببرند، تنها راه خلاصی از دامهای شیطانی بدخواهان، همین توقیعات بود. به دو نمونه در این باره توجه میکنیم: اول یکبار که در مورد وکلا و نمایندگان حضرت (ع) نزد خلیفه غاصب سعایت شده بود، وی برای شناسایی و دستگیری آنان چنین دستور داد افراد ناشناسی را همراه با پول نزد آنها به جاسوسی بفرستید، اگر کسی از آنها چیزی پذیرفت او را دستگیر کنید. در این هنگام از ناحیه مقدسه حضرت مهدی (عج) خطاب به همه وکلا فرمانی صادر شد که از هیچکس چیزی نپذیرند، و از گرفتن خودداری کنند، و خود را بیاطلاع نشان دهند (کافی،1/525)دوم: در یک زمان از سوی حضرت ولی عصر (عج) دستوری صادر شد که از زیارت کاظمین و کربلا نهی کرده بودند. پس از چند ماه معلوم شد خلیفه در آن موقع دستور داده بود که هر کس به زیارت رود، در کمینش باشند و او را دستگیر کنند (کافی، 1/525) .
8)بیزاری از منحرفان، در عصر غیبت صغری افرادی به عناوین مختلف و با مقاصد گوناگون به دروغ ادعاهایی میکردند و سعی داشتند دوستان و پیروان ائمه (ع) را به سوی خود جلب کنند، و آنها را فریب دهند و گمراه سازند و با توجه به اینکه این قبیل افراد کم و بیش در بین شیعیان آن زمان ـ و یا دست کم در بعضی از مناطق شیعهنشین ـ شهرت و احترامی داشتند، و غالبا زیر پوشش ادعای نیابت و سفارت حضرت مهدی (عج) دامهای خود را میگسترانیدند، لذا خطر آنها برای شیعیان و مسلمانان، از خطر کفار مشرکین بدتر بود، و افشای تزویر و کشف نقاب از چهره کریه ایشان، و طرد آنها از جوامع دینی، ضرورت داشت. از همین روی توقیعات مهمی درباره این افراد و بیزاری حضرت ولیعصر (عج) از آنها، از سوی آن جناب صدور یافته، و مایه رسوایی و انزوای آنها شده است.
9)توقیعات در کتابها و آثار بزرگان، نخستین کسی که توقیعات را جمعآوری کرده است: محدث گرانقدر ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری میباشد. و از جمله اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادی و امام عسکری علیهم السلام بوده، عصر غیبت صغری را نیز درک کرده، و توقیعات را به خط امام (عج) دیده است. (رجال، نجاشی، 152 به بعد؛ معجم رجال الحدیث، 10/145) . از عبارت نجاشی بر میآید که توقیعات امام حسن عسکری (ع) را تدوین کرده است، گرچه آقا بزرگ در (الذریعه، 4/401) گفته: «التوقیعات الخارجة من الناحیة المقدسة...» . فرزندان او احمد و جعفر و حسین و محمد نیز همگی با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه مکاتبه داشتهاند که سه توقیع در پاسخ به سؤالات محمد بن عبدالله حمیری در کتاب احتجاج آمده است. همچنین زیارت معروف «آل یس» و دعای بعد از آن، ضمن توقیعی خطاب به او صادر شده است. همچنین در منابع اولیه حدیث همچون کافی؛ کمال الدین؛ ارشاد؛ غیبت شیخ طوسی؛ احتجاج و غیره و نیز مجموعههای بزرگ حدیث، و کتب معتبره متأخرین مانند: بحار الانوار؛ وسائل الشیعه؛ وافی؛ مستدرک الوسائل و الصحیفة المهدیة در فصلهای خاص و یا به طور پراکنده، توقیعات بسیاری آمده است. در عصر حاضر نیز آثار ارزشمندی در این زمینه انتشار یافته است، از جمله: تاریخ الغیبة الصغری؛ کلمة الامام المهدی، ترجمه فارسی و استدراک، نشر آفاق (تهران، 1407 ق) ؛ توقیعات مقدسه، اثر جعفر وجدانی؛ مجموعه سخنان، توقیعات و ادعیه حضرت بقیة الله، از خادمی شیرازی؛ نواب اربعه، راسخی نجفی.
10)یک نمونه از توقیعات، از محمد بن ابراهیم بن مهزیار نقل شده که گفت: وارد عراق شدم در حالیکه شک و تردید داشتم، پس این توقیع برایم صادر گشت: «به مهزیاری بگو آنچه از سخنان دوستانمان در منطقه خودتان نقل کردی، دانستیم، به آنها بگو: مگر سخن خداوند را نشنیدهاید که فرموده: ای کسانی که ایمان آوردهاید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و ولی امر خودتان را (نساء، 59) آیا جز این فرمان که تا روز قیامت وظیفه را مشخص کرده دستور دیگری هست؟ مگر نمیبینید که خدای عز و جل برایتان پناهگاههایی قرار داده تا بدانها پناه برید و نشانههایی نهاده که به وسیله آنها راه یابید، از عهد آدم (ع) تا زمانی که امام قبلی (حضرت عسکری (ع)) ظاهر گردید، هرگاه نشانه و روایتی ناپدید شد نشانه و پرچمی دیگر آشکار گردید، و هر زمان که ستارهای افول نمود ستاره دیگری طلوع کرد و چون خداوند او را قبض روح فرمود پنداشتید که پروردگار عز و جل وسیله و واسطه بین خود و خلقش را قطع نمود، هرگز چنین نبوده و نخواهد بود تا روز رستاخیز فرا رسد، و امر خداوند آشکار گردد، و آنان را خوش آیند نباشد. ای محمد بن ابراهیم در آنچه که به سوی آن گام برداشتهای تردید به خود راه مده که خداوند زمین را از حجت تهی نگذارد، مگر نه پدرت پیش از وفاتش به تو گفت: هم اکنون کسی را بیاور که این سکههای طلا را سنجش و قیمت گذاری کند، و چون انجام این کار به تأخیر افتاد و پیرمرد ترسید مبادا پیش از عملی شدن دستورش در گذرد، به تو گفت تو آنها را برای خودت قیمت کن. آنگاه کیسه بزرگی بیرون آورد و به تو داد، و سه کیسه و همیانی که سکههای مختلفی در آن بود نزد خود داشتی، پس آنها را ارزیابی کردی و در آن کیسه گذاشتی، و پدرت با مهر خود آن را مهر کرد، و به تو گفت تو نیز مهر کن، پس اگر زنده ماندم خودم به آن سزاوارترم، و چنانچه از دنیا رفتم، از خداوند اول نسبت به خودت و بعد در مورد من بپرهیز، و مرا خلاص کن و چنان باش که به تو گمان دارم. خداوند تو را بیامرزد، دینارهای اضافی را که بر مجموع سکههای مربوط به منظور داشتهای که کمی بیش از ده دینار بود از آنها بیرون بیاور، و از سوی خود باز پس گیر که زمانه از گذشته دشوارتر است. خداوند ما را کفایت میکند و وکیل خوبی است» (کمال الدین، 2/486؛ بحار الانوار، 53/185؛ کلمة الامام المهدی، 1/362).
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}