تشخيص و تطبيق نشانه‌هاي ظهور

نويسنده:ابراهيم شفيعي سروستاني
در سال‌هاي اخير، ادعاهاي دروغين در حوزة مهدويت بسيار گسترش يافته است و هر از چند گاه از يكي از كشورهاي اسلامي، اعم از ايران، عراق، بحرين، مصر، عربستان و... كسي برمي‌خيزد و با اين ادعا كه سيّد حسني، سيّد خراساني، يماني، نمايندة مخصوص امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)يا حتي خود مهدي موعود است، جمعي بي‌اطلاع را با خود همراه و آتش فتنه‌اي جديد را برپا مي‌كند.
در چنين فضايي به طور طبيعي براي بسياري اين پرسش مطرح مي‌شود كه چگونه مي‌توانيم مهدي موعود(علیه السلام)را از مدعيان دروغين بازشناسيم؟ آيا راهي براي جلوگيري از تشخيص‌ها و تطبيق‌هاي نادرست وجود دارد؟ آيا اساساً ظهور امام مهدي(علیه السلام)و رويدادهاي پيش از آن به حدي روشن است كه مردم در مورد آن دچار هيچ گونه ترديد و سردرگمي نشوند؟
براي يافتن پاسخ پرسش‌هاي ياد شده توجه به چند نكته ضروري است:
1. روشن بودن امر ظهور
در روايات متعددي بر اين نكته تأكيد شده است كه امر ظهور امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از آفتاب نيز درخشان‌تر است. به همين دليل، اين امر بر هيچ كس مشتبه نخواهد شد و هيچ كس در حقّانيت آن ترديد نخواهد كرد.
در اين زمينه از امام محمّد باقر(علیه السلام)چنين نقل شده است:
تا آسمان و زمين ساكن است، شما نيز ساكن و بي‌جنبش باشيد ـ يعني عليه هيچ‌كس خروج نكنيد ـ كه كار شما پوشيدگي ندارد. بدانيد كه آن نشانه‌اي از جانب خداي عزّوجلّ است نه از جانب مردم، بدانيد كه آن از آفتاب روشن‌تر است و بر نيكوكار و زشت‌كار پنهان نخواهد ماند. آيا صبح را مي‌شناسيد؛ امر شما همانند صبح است كه پنهان ماندن در آن راه ندارد.1
ابتداي روايت، هشدار به كساني است كه با پيش‌افتادن بر امامان معصوم(ع) و با اميد تشكيل دولت اهل‌بيت(ع) دست به قيام‌هاي نابه‌هنگام و حساب نشده مي‌زدند و سرانجام خود و گروهي از شيعيان ناآگاه را به هلاكت مي‌انداختند.
در روايت ديگري، ميمون البان از آن حضرت چنين نقل مي‌كند:
من در خيمه امام باقر(ع) نشسته بودم كه امام يك طرف خيمه را بالا زد و فرمود: امر ما از اين آفتاب روشن‌تر است، سپس فرمود: نداكننده‌اي از آسمان ندا مي‌كند كه امام، فلان پسر فلان است و نام او را مي‌برد و ابليس ـ لعنت خدا بر او باد ـ نيز از زمين ندا كند؛ همچنان‌كه در شب عقبه بر رسول خدا(ص) ندا كرد.2
در همين زمينه مفضل بن عمر از امام صادق(ع) چنين روايت مي‌كند:
از ابي عبدالله [امام صادق](ع) شنيدم كه مي‌فرمود: «فرياد نكنيد. به خدا سوگند امام شما سالياني از روزگارتان غيبت كند و حتماً مورد آزمايش واقع شويد تا آنجا كه بگويند: او مرده يا هلاك شده و به كدام وادي سلوك كرده است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگريد و واژگون شويد همچنان‌كه كشتي در امواج دريا واژگون شود، و تنها كسي نجات يابد كه خداي تعالي از او ميثاق گرفته، در قلبش ايمان نقش كرده و او را به روحي از جانب خود مؤيّد كرده باشد. دوازده پرچم مُشتبه برافراشته شود كه هيچ يك از ديگري بازشناخته نشود».
راوي گويد:
من گريستم، آنگاه فرمود: «اي اباعبدالله! چرا گريه مي‌كني؟» گفتم: چگونه نگريم در حالي كه شما مي‌گوييد: دوازده پرچم مشتبه كه هيچ يك از ديگري بازشناخته نشود، پس ما چه كنيم؟ راوي گويد: امام به پرتو آفتاب كه به داخل ايوان تابيده بود، نگريست و فرمود: «اي اباعبدالله! آيا اين آفتاب را مي‌بيني؟» گفتم: آري، فرمود: «به خدا سوگند امر ما از اين آفتاب روشن‌تر است».3
با توجه به روايات ياد شده، مي‌توان گفت پديدة ظهور و مقدمات آن، چنان واضح و روشن است كه به هنگام وقوعش، همة مردم از آن آگاه مي‌شوند و به حقانيت آن پي مي‌برند. اين‌گونه نيست كه تنها جمعي محدود از شيعيان از آن باخبر شوند و به همراهي با آن برخيزند.
بنابراين، اينكه مي‌بينيم كسي در گوشه‌اي از كشور عراق يا ايران، خود را به عنوان يكي از شخصيت‌هاي مطرح در عصر ظهور معرفي مي‌كند و عدة ناچيزي از مردمان ناآگاه يا فريب‌خورده نيز با او همراهي مي‌كنند، اصلاً با واقعيت‌هاي ظهور كه پديده‌اي جهاني و قابل درك براي همگان است، همخواني ندارد.
2. نبود ابهام در شخصيت و نشانه‌هاي مهدي موعود(ع)
در روايات فراواني كه از پيامبر اعظم(ص) و امامان معصوم(ع) وارد شده، همة ويژگي‌ها و نشانه‌هاي منجي موعود اسلام مشخص شده است و هيچ ابهامي در مورد شخصيت او و چگونگي ظهورش وجود ندارد. بنابراين، مي‌توان گفت اگر كسي به درستي به مطالعة معارف مهدوي بپردازد و روايات نشانه‌هاي ظهور را با دقت و تأمل بررسي كند، هرگز دچار تشخيص‌ها و تطبيق‌هاي نادرست نمي‌شود و فريب مدعيان دروغين را نمي‌خورد. اينكه در گذشته و امروز كساني به طرح ادعاهاي دروغين پرداخته و كساني هم با آنها همراهي كرده‌اند، دليلي جز ناداني و ساده‌لوحي پيروان و شهرت‌طلبي و دنياخواهي مدعيان نداشته است.
افزون بر اين، بايد توجه داشت كه نشانه‌هاي ظهور ـ چنان‌كه در روايات هم، آمده است ـ مانند دانه‌هاي تسبيح به هم پيوسته‌اند و در ارتباط با هم معنا و مفهوم مي‌يابند.4 به بيان ديگر نشانه‌هاي ظهور به ترتيبي خاص، در فاصلة زماني معين و با شرايطي مشخص رخ مي‌دهند و اين گونه نيست كه رويدادي مانند خروج خراساني يا يماني رخ دهد، بي‌آنكه مقدمات آنها كه در روايات به آنها اشاره شده است، فراهم شده باشد يا ديگر رويدادها و نشانه‌هاي مرتبط با آنها رخ داده باشد.
3. لزوم مراجعه به فقيهان و عالمان حوزة مهدويت
افزون بر آنچه گفته شد، راه ديگري نيز براي
در امان ماندن از تشخيص‌ها و تطبيق‌هاي نادرست و مواجه نشدن با خطر پيروي از مدعيان دروغين وجود دارد و آن مراجعه به فقيهان، عالمان و صاحب‌نظران حوزة مباحث مهدوي است.
تجربة تاريخي نشان مي‌دهد كه هرگاه اشخاص به دليل غرور و خودپسندي و باور بيش از حد به خود از فقيهان و عالمان فاصله گرفته‌اند، به طرح ادعاهاي واهي و بي‌اساس پرداخته و خود و جماعتي را به هلاكت انداخته‌اند. بنابراين، به محض مواجهه با فردي كه خود را از ياران امام زمان(ع) و از زمينه‌سازان ظهور آن حضرت معرفي مي‌كند، پيش از هرگونه تطبيق و تصديق، بايد به سراغ فقيه و عالمي سرشناس رفت و موضوع را با او در ميان گذاشت تا دچار گمراهي و سرگرداني نشويم.
4. ضرورت مطالعه در سرگذشت مدعيان مهدويت
مطالعة سرگذشت كساني كه از صدر اسلام تا عصر حاضر ادعاي بابيت، وكالت، سفارت و مهدويت كرده‌اند و آشنايي با عوامل، زمينه‌ها و انگيزه‌هاي طرح چنين ادعاهايي مي‌تواند ما را از بسياري از تشخيص‌ها و تطبيق‌هاي نادرست و درافتادن در دام مدعيان دروغين در امان نگه دارد.
نويسندة كتاب امام مهدي(ع) از ولادت تا ظهور مدعيان مهدويت در طول تاريخ را اين‌گونه تقسيم مي‌كند:
1. كساني كه ديگران روي انگيزه‌هاي خاصي، آنان را «مهدي» نجات‌بخش خواندند.
2. كساني كه به انگيزه جاه‌طلبي و قدرت‌خواهي چنين ادعاي دروغيني نمودند.
3. كساني كه طبق نقشة استعمار و به اشاره بيدادگران، به چنين دجال‌گري و فريب، دست يازيدند و بي‌شرمانه خود را مهدي نجات‌بخش، معرفي كردند.5
بي‌ترديد، مطالعه در احوال هر يك از اين گروه‌ها، در عصر حاضر كه ادعاهاي دروغين بيش از هر عصر ديگري به چشم مي‌خورد، نقش بسيار مهمي در تشخيص مهدي موعود راستين از مدعيان دروغين مهدويت دارد.6
با توجه به نكات ياد شده در مي‌يابيم كه شناسايي مدعيان دروغين و در امان ماندن از تشخيص‌ها و تطبيق‌هاي نادرست در حوزه مهدويت چندان كار دشواري نيست و اگر كسي از صميم قلب در پي هدايت و يافتن راه درست باشد، هرگز در دام شياداني كه از باور راستين مردم براي رسيدن به مقاصد دنيوي خويش، سوءاستفاده مي‌كنند، نخواهد افتاد.

پي‌نوشت‌ها:
1. محمد بن ابراهيم نعماني، كتاب غيبت نعماني، ترجمه: محمّد جواد غفاري، باب 11، ص 286، ح 17؛ بحارالأنوار، ج 52، صص 139 و 140، ح 49.
2. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ترجمه: منصور پهلوان، ج 2، ص 555.
3. همان، صص 23 و 24.
4. در يكي از اين روايات از رسول گرامي اسلام(ص) نقل شده است، «نشانه‌هاي ظهور چون دانه‌هاي يك تسبيح (گردن‌بند) است كه رشتة اتصالش بگسلد و دانه‌هاي آن يكي به دنبال ديگري فرو ريزد.» (نورالدين علي بن ابي بكر الهيثمي، مجمع الزوائد و منبع الفوائد؛ ج7، ص 321)؛ همچنين ر.ك: سيّد علي بن موسي ابن طاووس، الملاحم و الفتن في ظهور الغائب المنتظر، ص 114.
5. امام مهدي(ع) از ولادت تا ظهور، صص 566 و 567.
6. براي آشنايي بيشتر با منابع مطالعاتي اين موضوع ر.ك: علي اكبر مهدي‌پور، كتابنامه حضرت مهدي‌(ع)، ج 2، صص 637 و 638.


منبع: منبع: ماهنامه موعود شماره 90 الف