علوم و تكنولوژي در عصر ظهور
علوم و تكنولوژي در عصر ظهور
علوم و تكنولوژي در عصر ظهور
در ابتدا با طرح دو سوال وارد بحث می شویم :
اوّل اينكه: وقتي حضرت ظهور ميفرمايند چگونه بر دشمناني كه داراي پيشرفتهترين امكانات نظامي و غيره ميباشند پيروز ميشوند كه ما اين بحث را به نام (ظهور و امكانات پيشرفته) ميناميم.
و دوّم اينكه: پس از تشكيل حكومت و از بين رفتن ظالمين چگونه با اين امكانات رفتار ميكنند كه ما آن را تحت عنوان (حكومت جهاني حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ و امكانات پيشرفته) از آن ياد ميكنيم، و چون آنچه كه از سؤال شما بر ميآيد مربوط به جهت دوّم است و ما به آن ميپردازيم و با ياري گرفتن از حضرت امام عصر ـ عليه السلام ـ عرض ميكنيم كه: وقتي كه حضرت ظهور كردند و با ظالمين جنگيدند و زمين را از وجودِ ناپاك آنان پاك كردند و حكومتي بر مبناي عدل تشكيل دادند ديگر در جهان جنگي وجود ندارد و تجاوز هم از بين خواهد رفت و همه دنيا را صلح و امنيّت فرا ميگيرد لذا آن دسته از تجهيزاتي كه مربوط به امور نظامي ميباشد. خود به خود از صفحه كنار ميرود چرا كه احتياجي به آنها نيست و اسلام دين صلح و آرامش است امّا دسته ديگر از امكانات و پيشرفتها و تجهيزات بشري كه مربوط به امور صنعتي و كشاورزي و بهداشتي و غيره ميباشند نه تنها باقي ميمانند و بيش از آنها استفاده بهينه ميكنند بلكه آنچه كه از روايات بر ميآيد آنست كه به بركت وجود حضرتش اين گونه امكانات گسترش هم مييابد و اساساً بايد گفت كه اسلام دين تكامل و پيشرفت در همه زمينههاي مادي و معنوي، دنيوي و اخروي ميباشد در مورد تكامل امور دنيوي آيات و روايات فراواني داريم مثل اينكه خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: (خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً)[1] و ما به بعضي از اين پيشرفتها در زمان حضرتش اشاره ميكنيم.
علم در اين زمان به بالاترين حدّ پيشرفت ميرسد به گونهاي كه طبق روايات امام باقر ـ عليه السلام ـ در روزگار آن حضرت زنان در خانههايشان به طريق كتاب خدا و سنت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ قضاوت ميكند[2]، و در روايت ديگري از امام صادق ـ عليه السلام ـ است كه فرمودند: دانش 27 حرف است و مجموع آنچه پيامبران آوردهاند دو حرف است و مردم تا آن روز بيش از آن دو حرف را نميدانند و چون قائم قيام كند 25 حرف باقيمانده را بيرون آورده و در ميان مردم منتشر ميسازد و بدين سال مجموعه 27 جزء دانش را نشر ميدهد.[3]
نخست بايد توجه داشت كه امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: (علم و دانش بيست و هفت حرف است و همه آن چه پيامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاكنون جز با آن دو حرف، با حرفهاي ديگر آشنايي ندارند و هنگامي كه قائم ما قيام كند، بيست و پنج حرف ديگر را بيرون آورده، آن را بين مردم نشر و گسترش مي دهد. وآن دو حرف را نيز ضميمه مي كند و مجموع بيست و هفت حرف را در ميان مردم منتشر مي سازد.)[4]
اين روايت و روايات هم خانواده اش نمي گويند همه مردم فوري، بيست و هفت حرف علم را ياد مي گيرند بلكه مي گويد حضرت حجت(عج) بقيه حروف علم را در مي آورد و بين مردم گسترش مي دهند.
به اين معنا كه آن حضرت بيست و هفت حرف علم را براي يادگيري مردم به عرصة ظهور مي رساند و سفرة علم را در اين حد مي گستراند اما آيا هر كسي بيست و هفت حرف را ياد مي گيرد و به مرتبه بالاي علمي مي رسد؟ اين بستگي به تلاش و كوشش افراد دارد و به يقين تعدادي به مرتبه بالايي كه ذكر شد مي رسند ولي چه بسيارند كه از نظر علمي در آن زمان نيز فقيرند و خاصاني كه به مرتبة بالاي علمي رسيده اند، حلقه هاي علمي و كلاس هاي دانش اندوزي را تشكيل مي دهند و بر دانش ديگران مي افزايند و كساني كه طالب علمند در كلاس آنها شركت مي كنند. از اينرو در روايت آمده است كه امام صادق، ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: (گويا مي بينيم كه شيعيان علي ـ عليه السلام ـ قرآنها را در دست دارند و مردم را آموزش مي دهند.)[5] يا اينكه اصبغ بن نباته مي گويد: ازعلي ـ عليه السلام ـ شيندم كه مي فرمود: «گويا عجم (نژاد غيرعرب) را مي بينم كه چادرهايشان را در مسجد كوفه برافراشته شده است و به مردم قرآن مي آموزند؛ به همان گونه كه فرود آمده است.»[6]
بنابراين گرچه حضرت با ظهورشان مكان يادگيري بيست و هفت حرف علم را فراهم مي كند ولي در همان عصر هم چه بسيارند كه به قله علمي مذكور نمي رسند و رسيدن به قلّة علمي نيازمند تلاش آنهاست عيناً همانند مرتبة بالاي تقوايي كه هر كس مي تواند با تلاش و كوشش آنرا به دست آورد ولي در عمل همه مردم چنين توفيقي را ندارند پس همان طور كه رسيدن به قله تقوا نيازمند مجاهدت است رسيدن به درجه بيست و هفتم علم نيز نياز به تلاش و پيگيري دارد.
توجه به اين نكته نيز لازم است كه علم داراي مراتبي است و مرتبة آخر علم از آن خداست و پيامبر عزيز اسلام و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ نيز مرتبه اي ازعلم را دارا هستند و نه پيامبران قدرت و اين ظرفيت را دارا هستند كه به محدودة علم الهي كه اختصاص به او دارد وارد شوند و بر معلومات خود بيفزايند و نه توده مردم اين شايستگي و ظرفيت را دارند كه علمشان را به درجة علم معصومان ـ عليهم السلام ـ برسانند. بنابراين اگر ما نمي توانيم در حد معصومان ـ عليهم السلام ـ عالم شويم اين از باب راكد بودن علم نيست بلكه از بي ظرفيتي ماست.
بنابراين اگر كمالِ دانش بشرِ (غير معصوم) در بيست و هفت حرف باشد و در زمان ظهور آن امام معصوم همة مردم با جد و جهدشان و با كمك گرفتن از امامانشان اين مرتبه از كمال علمي كه براي او تعيين شده است را به دست آوردند چه اشكال دارد در همان مرتبه كه بالاترين مرتبه كمال است (مثلاً) باقي بمانند و يا چنين دانشي به تكاليف شرعي خويش بپردازند و در بُعدهاي ديگري قدم بردارند و به يقين با چنين دانشي و بينشي زندگي كردن و قرآن خواندن صفاي ديگري دارد و ثواب ديگري را مي طلبد. هر چند از نظر فراگيري دانش بيشتر از آن حد راه بسته باشد و اين به معناي راكد بودن علم نيست بلكه به منزلة به مقصد رسيدن است.
آفريدگار انسان زمين و آسمان و آنچه كه در آنهاست را براي انسان آفريده است و از انسان فقط عبوديت را طلب كرده است كه اگر عبوديت كند علاوه بر جزاي اخروي دنياي او را نيز آباد ميكند كه فرمود: (لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ)[7] (اگر مردم شهرها و ديارها ايمان آورند و تقوا پيشه كنند ما بركات زمين و آسمان را بر آنها نازل ميكنيم) و چون در زمان حكومت آن حضرت عبوديّت محض زمين را فرا ميگيرد اين وعده الهي مُحَقَّق ميشود در روايتي از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ است كه فرمود: (يخرج رجل من امتي يعمل بسنّتي ينزل الله له البركه من السماء و تخرج له الارض بركاتها)[8] (مردي از امت من ظهور ميكند كه به سنّت من عمل ميكند خداوند بركت را از آسمان براي او فرو خواهد فرستاد و زمين بركات خود را براي او بيرون خواهد ريخت) و در روايت ديگري از آن حضرت است كه فرمود: (ساكنين آسمان و زمين از او راضي و خشنودند آسمان تمام بارانش را فرو ميريزد و زمين تمام گياهانش را خارج ميسازد تا جايي كه زندهها آرزو ميكند كه كاش مردهها زنده بودند و وضع ما را از فراواني نعمت ميديدند)[9] و در روايتي ديگر است كه زمين گنجهاي خود را براي آن حضرت ظاهر ميكند[10] و حضرت به مردم مشت مشت عطا ميكند بدون اينكه آنها را شمارد يا آنچه كه بخشيده را پس بگيرد[11] و امنيت عمومي همه جا را فرا ميگيرد كه در روايت است كه در زمان آن حضرت درندگان و چهارپايان از در آشتي وارد ميشوند و مرم با يكديگر كاري ندارند و آزار نميرسانند.[12]
در زمان آن حضرت استعدادهاي دروني زمين آشكار ميشود و گياهان و حيوانات با تمام وجود به خدمت بشر در ميآيند به گونهاي پيشرفتهاي كشاورزي و دامداري قبل از ظهور نسبت به بعد از آن چيزي محسوب نميشوند در روايت است كه كشاورز از هر من (3 كيلو) صد من محصول بدست ميآورد و در هر سنبلي صد دانه عمل ميآيد و خداوند براي هر كس كه اراده كند زيادتر ميكند[13] و در روايت است كه «و تكثر المواشي» يعني دامها زياد ميشوند.
در آن عصر هيچ بيماري بدون درمان باقي نميماند امام باقر ـ عليه السلام ـ در اين باره ميفرمايند: هر كس قائم اهل بيت مرا درك كند اگر به بيماري دچار باشد شفا يابد و چنانچه دچار ناتواني باشد توانا و نيرومند ميشود.[14]
امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايند: هنگامي كه قائم ما قيام كند زمين به نور پروردگارش روشن ميشود و بندگان خدا از نور آفتاب بينياز ميشوند.[15]
و: پيشرفت دستگاههاي اطلاعاتي و ارتباط مردم با يكديگر:
در آن عصر ارتباط مردم با يكديگر بسيار راحت ميشود. و مردم ميتوانند به راحتي با آن حضرت نيز ارتباط برقرار كنند كه در روايت است كه در زمان آن حضرت (مؤمن كه در شرق است برادر خود را كه در مغرب است خواهد ديد و نيز مؤمني كه در مغرب است برادر خود را در مشرق ميبيند)[16] و در روايت ديگري از امام صادق ـ عليه السلام ـ است كه فرمود: (زمانيكه قائم ما ظهور نمايد خداوند گوشها و چشمان شيعيان ما را بگونهاي تقويت ميكند كه ميان آنان وقائم ـ عليه السلام ـ نياز به پيك نيست آن حضرت با آنان سخن ميگويد و آنها سخن او را ميشنوند و در حالي كه وي در جايگاه خويش قرار دارد او را ميبينند.[17])
اوّل اينكه: وقتي حضرت ظهور ميفرمايند چگونه بر دشمناني كه داراي پيشرفتهترين امكانات نظامي و غيره ميباشند پيروز ميشوند كه ما اين بحث را به نام (ظهور و امكانات پيشرفته) ميناميم.
و دوّم اينكه: پس از تشكيل حكومت و از بين رفتن ظالمين چگونه با اين امكانات رفتار ميكنند كه ما آن را تحت عنوان (حكومت جهاني حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ و امكانات پيشرفته) از آن ياد ميكنيم، و چون آنچه كه از سؤال شما بر ميآيد مربوط به جهت دوّم است و ما به آن ميپردازيم و با ياري گرفتن از حضرت امام عصر ـ عليه السلام ـ عرض ميكنيم كه: وقتي كه حضرت ظهور كردند و با ظالمين جنگيدند و زمين را از وجودِ ناپاك آنان پاك كردند و حكومتي بر مبناي عدل تشكيل دادند ديگر در جهان جنگي وجود ندارد و تجاوز هم از بين خواهد رفت و همه دنيا را صلح و امنيّت فرا ميگيرد لذا آن دسته از تجهيزاتي كه مربوط به امور نظامي ميباشد. خود به خود از صفحه كنار ميرود چرا كه احتياجي به آنها نيست و اسلام دين صلح و آرامش است امّا دسته ديگر از امكانات و پيشرفتها و تجهيزات بشري كه مربوط به امور صنعتي و كشاورزي و بهداشتي و غيره ميباشند نه تنها باقي ميمانند و بيش از آنها استفاده بهينه ميكنند بلكه آنچه كه از روايات بر ميآيد آنست كه به بركت وجود حضرتش اين گونه امكانات گسترش هم مييابد و اساساً بايد گفت كه اسلام دين تكامل و پيشرفت در همه زمينههاي مادي و معنوي، دنيوي و اخروي ميباشد در مورد تكامل امور دنيوي آيات و روايات فراواني داريم مثل اينكه خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: (خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً)[1] و ما به بعضي از اين پيشرفتها در زمان حضرتش اشاره ميكنيم.
علم در اين زمان به بالاترين حدّ پيشرفت ميرسد به گونهاي كه طبق روايات امام باقر ـ عليه السلام ـ در روزگار آن حضرت زنان در خانههايشان به طريق كتاب خدا و سنت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ قضاوت ميكند[2]، و در روايت ديگري از امام صادق ـ عليه السلام ـ است كه فرمودند: دانش 27 حرف است و مجموع آنچه پيامبران آوردهاند دو حرف است و مردم تا آن روز بيش از آن دو حرف را نميدانند و چون قائم قيام كند 25 حرف باقيمانده را بيرون آورده و در ميان مردم منتشر ميسازد و بدين سال مجموعه 27 جزء دانش را نشر ميدهد.[3]
نخست بايد توجه داشت كه امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: (علم و دانش بيست و هفت حرف است و همه آن چه پيامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاكنون جز با آن دو حرف، با حرفهاي ديگر آشنايي ندارند و هنگامي كه قائم ما قيام كند، بيست و پنج حرف ديگر را بيرون آورده، آن را بين مردم نشر و گسترش مي دهد. وآن دو حرف را نيز ضميمه مي كند و مجموع بيست و هفت حرف را در ميان مردم منتشر مي سازد.)[4]
اين روايت و روايات هم خانواده اش نمي گويند همه مردم فوري، بيست و هفت حرف علم را ياد مي گيرند بلكه مي گويد حضرت حجت(عج) بقيه حروف علم را در مي آورد و بين مردم گسترش مي دهند.
به اين معنا كه آن حضرت بيست و هفت حرف علم را براي يادگيري مردم به عرصة ظهور مي رساند و سفرة علم را در اين حد مي گستراند اما آيا هر كسي بيست و هفت حرف را ياد مي گيرد و به مرتبه بالاي علمي مي رسد؟ اين بستگي به تلاش و كوشش افراد دارد و به يقين تعدادي به مرتبه بالايي كه ذكر شد مي رسند ولي چه بسيارند كه از نظر علمي در آن زمان نيز فقيرند و خاصاني كه به مرتبة بالاي علمي رسيده اند، حلقه هاي علمي و كلاس هاي دانش اندوزي را تشكيل مي دهند و بر دانش ديگران مي افزايند و كساني كه طالب علمند در كلاس آنها شركت مي كنند. از اينرو در روايت آمده است كه امام صادق، ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: (گويا مي بينيم كه شيعيان علي ـ عليه السلام ـ قرآنها را در دست دارند و مردم را آموزش مي دهند.)[5] يا اينكه اصبغ بن نباته مي گويد: ازعلي ـ عليه السلام ـ شيندم كه مي فرمود: «گويا عجم (نژاد غيرعرب) را مي بينم كه چادرهايشان را در مسجد كوفه برافراشته شده است و به مردم قرآن مي آموزند؛ به همان گونه كه فرود آمده است.»[6]
بنابراين گرچه حضرت با ظهورشان مكان يادگيري بيست و هفت حرف علم را فراهم مي كند ولي در همان عصر هم چه بسيارند كه به قله علمي مذكور نمي رسند و رسيدن به قلّة علمي نيازمند تلاش آنهاست عيناً همانند مرتبة بالاي تقوايي كه هر كس مي تواند با تلاش و كوشش آنرا به دست آورد ولي در عمل همه مردم چنين توفيقي را ندارند پس همان طور كه رسيدن به قله تقوا نيازمند مجاهدت است رسيدن به درجه بيست و هفتم علم نيز نياز به تلاش و پيگيري دارد.
توجه به اين نكته نيز لازم است كه علم داراي مراتبي است و مرتبة آخر علم از آن خداست و پيامبر عزيز اسلام و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ نيز مرتبه اي ازعلم را دارا هستند و نه پيامبران قدرت و اين ظرفيت را دارا هستند كه به محدودة علم الهي كه اختصاص به او دارد وارد شوند و بر معلومات خود بيفزايند و نه توده مردم اين شايستگي و ظرفيت را دارند كه علمشان را به درجة علم معصومان ـ عليهم السلام ـ برسانند. بنابراين اگر ما نمي توانيم در حد معصومان ـ عليهم السلام ـ عالم شويم اين از باب راكد بودن علم نيست بلكه از بي ظرفيتي ماست.
بنابراين اگر كمالِ دانش بشرِ (غير معصوم) در بيست و هفت حرف باشد و در زمان ظهور آن امام معصوم همة مردم با جد و جهدشان و با كمك گرفتن از امامانشان اين مرتبه از كمال علمي كه براي او تعيين شده است را به دست آوردند چه اشكال دارد در همان مرتبه كه بالاترين مرتبه كمال است (مثلاً) باقي بمانند و يا چنين دانشي به تكاليف شرعي خويش بپردازند و در بُعدهاي ديگري قدم بردارند و به يقين با چنين دانشي و بينشي زندگي كردن و قرآن خواندن صفاي ديگري دارد و ثواب ديگري را مي طلبد. هر چند از نظر فراگيري دانش بيشتر از آن حد راه بسته باشد و اين به معناي راكد بودن علم نيست بلكه به منزلة به مقصد رسيدن است.
آفريدگار انسان زمين و آسمان و آنچه كه در آنهاست را براي انسان آفريده است و از انسان فقط عبوديت را طلب كرده است كه اگر عبوديت كند علاوه بر جزاي اخروي دنياي او را نيز آباد ميكند كه فرمود: (لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ)[7] (اگر مردم شهرها و ديارها ايمان آورند و تقوا پيشه كنند ما بركات زمين و آسمان را بر آنها نازل ميكنيم) و چون در زمان حكومت آن حضرت عبوديّت محض زمين را فرا ميگيرد اين وعده الهي مُحَقَّق ميشود در روايتي از پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ است كه فرمود: (يخرج رجل من امتي يعمل بسنّتي ينزل الله له البركه من السماء و تخرج له الارض بركاتها)[8] (مردي از امت من ظهور ميكند كه به سنّت من عمل ميكند خداوند بركت را از آسمان براي او فرو خواهد فرستاد و زمين بركات خود را براي او بيرون خواهد ريخت) و در روايت ديگري از آن حضرت است كه فرمود: (ساكنين آسمان و زمين از او راضي و خشنودند آسمان تمام بارانش را فرو ميريزد و زمين تمام گياهانش را خارج ميسازد تا جايي كه زندهها آرزو ميكند كه كاش مردهها زنده بودند و وضع ما را از فراواني نعمت ميديدند)[9] و در روايتي ديگر است كه زمين گنجهاي خود را براي آن حضرت ظاهر ميكند[10] و حضرت به مردم مشت مشت عطا ميكند بدون اينكه آنها را شمارد يا آنچه كه بخشيده را پس بگيرد[11] و امنيت عمومي همه جا را فرا ميگيرد كه در روايت است كه در زمان آن حضرت درندگان و چهارپايان از در آشتي وارد ميشوند و مرم با يكديگر كاري ندارند و آزار نميرسانند.[12]
در زمان آن حضرت استعدادهاي دروني زمين آشكار ميشود و گياهان و حيوانات با تمام وجود به خدمت بشر در ميآيند به گونهاي پيشرفتهاي كشاورزي و دامداري قبل از ظهور نسبت به بعد از آن چيزي محسوب نميشوند در روايت است كه كشاورز از هر من (3 كيلو) صد من محصول بدست ميآورد و در هر سنبلي صد دانه عمل ميآيد و خداوند براي هر كس كه اراده كند زيادتر ميكند[13] و در روايت است كه «و تكثر المواشي» يعني دامها زياد ميشوند.
در آن عصر هيچ بيماري بدون درمان باقي نميماند امام باقر ـ عليه السلام ـ در اين باره ميفرمايند: هر كس قائم اهل بيت مرا درك كند اگر به بيماري دچار باشد شفا يابد و چنانچه دچار ناتواني باشد توانا و نيرومند ميشود.[14]
امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايند: هنگامي كه قائم ما قيام كند زمين به نور پروردگارش روشن ميشود و بندگان خدا از نور آفتاب بينياز ميشوند.[15]
و: پيشرفت دستگاههاي اطلاعاتي و ارتباط مردم با يكديگر:
در آن عصر ارتباط مردم با يكديگر بسيار راحت ميشود. و مردم ميتوانند به راحتي با آن حضرت نيز ارتباط برقرار كنند كه در روايت است كه در زمان آن حضرت (مؤمن كه در شرق است برادر خود را كه در مغرب است خواهد ديد و نيز مؤمني كه در مغرب است برادر خود را در مشرق ميبيند)[16] و در روايت ديگري از امام صادق ـ عليه السلام ـ است كه فرمود: (زمانيكه قائم ما ظهور نمايد خداوند گوشها و چشمان شيعيان ما را بگونهاي تقويت ميكند كه ميان آنان وقائم ـ عليه السلام ـ نياز به پيك نيست آن حضرت با آنان سخن ميگويد و آنها سخن او را ميشنوند و در حالي كه وي در جايگاه خويش قرار دارد او را ميبينند.[17])
پی نوشت :
[1] . سوره بقره، آيه 29.
[2] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 53، ص 352،
[3] . بحار الانوار، ج 52، ص 336.
[4] . بحارالانوار، ج 52، ص 326 .
[5] . نعماني، غيبة، 360 هـ ق، ص 318 - بحارالانوار، ج 52، ص 364. .
[6] . محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد، ص 365.
[7] . اعراف/ 59.
[8] . كشف الغمه، ج 2، ص 262.
[9] . الملاحم، ص 69.
[10] . الملاحم، ص 72.
[11] . فوائد السمطين، ج 2، ص 310.
[12] . بحارالانوار، ج 52، ص 224.
[13] . مستدرك الوسائل ، ج 12، ص 283.
[14] . بحار الانوار، ج 52، ص 335.
[15] . الصراط المستقيم، علامه زين الدين ج 2، ص 262،
[16] . بحارالانوار، ج 52، ص 391.
[17] . الكافي، ج 8، ص 240.
منبع: مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه الف
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}