ديدگاه دانشمندان جهان درباره شخصيت پيامبر اعظم(ص)



ظهور اسلام در پرتو مجاهدت‌هاي نبي اعظم(ص) و اهلبيت: نقطه عطف تاريخ بشري است، كه دستاوردهاي بي‌شمار، پيشرفت همه جانبه تمدن كنوني را فرا روي بشريت قرار داده است. كمترين دستاورد اين شجره پاك آسماني گسترش خواندن، نوشتن و عالم‌گير شدن علوم در جهان اسلام و انتقال اين علوم ابتدا به اسپانيا، ايتاليا، آلمان، انگلستان و... ساير ملل و دول اروپا و سپس همه جهانيان شد، به طوري كه بدون اين نقطه عطف آسماني هرگز تمدن‌هايي چون روم، مصر و ايران باستان راهي به تمدن كنوني نداشتند. دلايل تاريخي اين حقيقت غير قابل انكار بي‌شمار است: يكي از اين دلايل اقرار مكرر دانشمندان اسلامي و خصوصاً غير اسلامي و اروپايي به اين حقيقت عظيم است كه نمونه كوچكي از آن را مي‌گوييم.
دانشمندان به نام اين جوامع بر خلاف تلاش‌هاي مذبوحانه و توهين آميز نه تنها پيامبر اسلام را از بزرگان طراز اول تمدن ديني مي‌دانند، بلكه با صراحت تمام بر جهاني شدن دين اسلام ـ به علت مزاياي بي شمار آن ـ اقرار نموده‌اند. و شايد توجه به اين واقعيت‌ها توهين كنندگان را به درد آورده و آن‌ها را به ورطه بي فرهنگي و توهين كشانده است.
تولستوي: نويسنده و فيلسوف اخلاق گراي معروف روسيه كه آموزه‌هايش سرمشق رهبران بزرگ سياسي در جهان همچون گاندي قرار داشت، مي‌گويد: شخص شخيص پيامبر اسلام سزاوار همه گونه احترام و اكرام مي‌باشد. شريعت پيغمبر اسلام به علت توافق آن با عقل و حكمت در آينده عالم‌گير خواهد شد.([1])
كارل ماركس: فيلسوف، سياستمدار و انقلابي آلماني الاصل در قرن 19 با درك عميق از شخصيت پيامبر عظيم الشأن اسلام چنين اظهار مي‌دارد: محمد مردي بود كه... از ميان مردمي بت پرست با اراده آهنين برخاست و آنان را به يگانه پرستي دعوت كرد و در دل‌هاي ايشان جاوداني روح و روان را بكاشت، بنابراين او را نه تنها بايد در رديف مردان بزرگ و برجسته تاريخ شمرد، بلكه سزاوار است كه به پيامبري او اعتراف كنيم و از دل و جان بگوييم كه او پيامبر خدا بوده است.([2])
مهاتما گاندي: حيات شخص پيامبر اسلام به نوبه خود نشانه و سرمشق بارزي براي رد فلسفه عنف و اجبار در امر مذهب مي‌باشد.([3])
جواهر لعل نهرو: مذهبي كه پيامبر اسلام تبليغ مي‌كرد به واسطه سادگي و راستي و درستي آن و دارا بودن طعم دموكراسي و برابري، مورد استقبال توده‌هاي كشورهاي مجاور شد.([4])
ولتر فرانسوي: حضرت محمد(ص) بي‌گمان مردي بسيار بزرگ بود. وي جهانگشايي توانا، قانون‌گذاري خردمند، سلطاني دادگر و پيامبري پرهيزگار بود. او بزرگترين نقشي را كه ممكن بود در مقابل چشمان مردم عادي ايفا كند در روي زمين ايفا كرد.([5])
پيرسيمون لاپلاس: منجم و رياضي‌دان بسيار معروف فرانسوي در قرن 18 و 19 ميلادي بود كه نظريات او تحولات بزرگي در نجوم ايجاد كرد. او يكي از محققين غربي است كه در مورد دين مبين اسلام چنين اظهار نظر نموده است:
گرچه ما به اديان آسماني عقيده نداريم، ولي آيين حضرت محمد(ص) و تعاليم او دو نمونه اجتماعي براي زندگي بشريت است. بنابراين اعتراف مي‌كنيم كه ظهور دين او و احكام خردمندانه‌اش بزرگ و با ارزش مي‌باشد و به همين جهت از پذيرش تعاليم حضرت محمد بي‌نياز نيستيم.([6])
پرفسور ارنست هگل: يكي از بزرگترين و پرنفوذترين فلاسفه آلماني الاصل قرن 19 مي‌گويد: اسلاميت طرح خيلي جديد و در عين حال، طرح غير مخدوش و بسيار عالي توحيد مي‌باشد.([7])
هربرت جرج ولز: نويسنده و محقق انگليسي در كتاب سرمايه سخن مي‌گويد: اسلام تنها ديني است كه هر بشر شرافتمند مي‌تواند به داشتن آن افتخار ورزد... تنها ديني است كه من دريافته‌ام و بارها گفته‌ام كه آنچه از سرّ خلقت آگاه است و با راز آفرينش آشنا و همه جا با تمدن همراه است، دين اسلام مي‌باشد.
گوته: دانشمند، شاعر و نويسنده معروف آلماني كه تأثير عميقي بر ادبيات آلمان و جهان بر جاي گذاشت، در كتاب ديوان شرقي و غربي مي‌گويد: مندرجات كتاب قرآن ... ما را مجذوب مي‌كند و به شگفت مي‌آورد و سرانجام به تعظيم و احترام بر مي‌انگيزد.
جورج برنارد شاو: 1950 ـ 1856 بزرگترين نويسنده انگلستان بعد از شكسپير كه افكار او در زمينه مذهب، علم، اقتصاد، خانواده و هنر اثر عميقي بر روي مخاطبين خود داشت و امواج خروشان افكارش در جوامع غربي منجر به روشن‌گري افكار عمومي مردم گرديد، در رابطه با شخصيت والاي پيامبر بزرگ اسلام چنين مي‌گويد: من هميشه نسبت به دين محمد9 به واسطه خاصيت زنده بودن شگفت آورش نهايت احترام را داشته‌ام، به نظر من اسلام تنها ديني است كه داراي آن‌چنان خاصيتي است كه مي‌تواند تغييرات گوناگون را به خود جذب كند و خود را با اشكال و صور هر عصر منطبق سازد. من درباره دين حضرت محمد(ص) چنين پيش بيني كرده‌ام كه كيش او براي فرداي اروپا قابل قبول خواهد بود. همان طوري كه در اروپاي امروز هم پذيرش آن آغاز شده است. من معتقدم كه اگر مردي مانند پيامبر اسلام فرمان‌روايي مطلق جهان عصر جديد را احراز كند، طوري در حل مسايل و مشكلات جهان توفيق خواهد يافت كه صلح و سعادتي را كه بشر به شدت احتياج دارد براي او تأمين خواهد كرد.
ادوارد گيبن: بزرگ‌ترين مورخ انگلستان در قرن 18 ميلادي و نويسنده مشهور تاريخ سقوط امپراطوري روم درباره قرآن چنين مي‌نويسد: از اقيانوس اطلس تا كنار رود گنگ در هندوستان قرآن نه فقط قانون فقهي شناخته شده است، بلكه قانون اساسي شامل رويه قضايي و نظامات مدني و جزايي و حاوي قوانيني است كه تمام عمليات و امور مالي بشر را اداره مي‌كند و همه اين امور كه به موجب احكام ثابت ولايتغيري انجام مي‌شود، ناشي از اراده خداست. به عبارت ديگر قرآن دستور عمومي و قانون اساسي مسلمين و دستوري است شامل: مجموعه قوانين ديني، اجتماعي، مدني، نظامي، قضايي، جنايي، جزايي، و همچنين مجموعه قوانين از تكاليف زندگي روزانه تا تشريفات ديني؛ اعم از تزكيه نفس تا حفظ بدن و بهداشت و از حقوق عمومي تا حقوق فردي تا منافع عمومي و از اخلاقيات تا جنايات و از عذاب و مكافات اين جهان تا عذاب و مكافات جهان آينده، همه را در بردارد.([8])
پرفسور ويل دورانت: مورخ و نويسنده آمريكايي 1981 ـ 1885 كه ميليون‌ها نفر در جهان آثار او را مطالعه مي‌كنند در رابطه با شخصيت بزرگ پيامبر بزرگوار اسلام چنين اظهار نظر مي‌كند:
اگر به ميزان اثر اين مرد بزرگ در مردم بسنجيم بايد بگوييم كه حضرت محمد(ص) از بزرگ‌ترين بزرگان تاريخ انساني است. وي درصدد بود سطح معلومات و اخلاق قومي را كه از فرط گرماي هوا و خشكي صحرا به تاريكي توحش افتاده بودند، اوج دهد، در اين زمينه توفيقي يافت كه از توفيقات تمام مصلحان جهان بيشتر بود. كمتر كسي را جز او مي‌توان يافت كه همه آرزوهاي خود را در راه دين انجام داده باشد، زيرا به دين اعتقاد داشت. محمد(ص) از قبايل بت پرست و پراكنده در صحرا امتي واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دين يهود و دين مسيح و دين قديم عربستان آييني ساده و ديني روشن و نيرومند با معنوياتي كه اساس آن شجاعت قومي بود پديد آورد، كه در طي يك نسل در يك صد معركه نظامي پيروز شد و در مدت يك قرن يك امپراتوري عظيم و پهناور به وجود آورد و در روزگار ما نيروي مهمي است كه بر يك نيمه جهان نفوذ دارد.([9])(e)

پي نوشت :

[1]. دكتر گوستاو لوبون، اسلام و عرب، ص 154 و 159.
[2]. محمد عند علماء الغرب، ص 101.
[3]. اسلام شناسي غرب، ص 36.
[4]. نگاهي به تاريخ جهان.
[5] . اسلام از نظر ولتر، ص 28 و 53 .
[6] . مجله مكتب اسلام، ارديبهشت 1352، ص 69 .
[7]. توماس كارلايل، زندگاني محمد9، ص 48.
[8] . عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن، ص 72.
[9]. پنج گام دين، ص 185.

منبع: روزنامه كيهان، 20/3/1385، ص 12