نویسنده: غلامرضا معصومی

 
آتالانتا (Atalanta)، نام بانوی قهرمانی است که گاهی منتسب به روایات آرکادیا (Arcadia) و زمانی منسوب به داستان‌های بئوسی (Boeotia) می‌باشد. عده‌ای وی را دختر ایاسوس (1)(Iasus) دانسته و برخی وی را دختر مائنالوس (Maenalus) همنام، رودخانه‌ی مائنال (Maenale) پنداشته‌اند. اما عقیده‌ی غالب از زمان هزیود (Hesiod) آن است که او دختر، اسکوئنئوس (Schoeneus) می‌باشد. چون اسکوئنئوس فقط فرزند پسر می‌خواست، دختر خود را به محض تولد در کوهستان پارتنیون رها کرد. پس ماده خرسی کودک را پیدا کرده و به او شیر داد تا آنکه عده‌ای شکارچی به آن حدود آمده و او را برای پرورش به میان خود بردند. آتالانتا پس از آنکه به سن رشد رسید، از قبول شوهر امتناع کرده و بکارت خود را محفوظ نگه داشت و مانند آرتمیس (Artemis) به شکار در جنگل‌ها مشغول شد. دو تن از سنتورها (Centaurs)، یعنی روئکوس (Rhoecus) و هیلائوس (Hylaeus) درصدد هم بستر شدن با وی برآمدند، اما آتالانتا هر دوی آنها را با تیر کشت. وی در شکار گراز کالیدون (Calydon) شرکت کرده و نقش مهمی را نیز در آنجا ایفا کرد.
در مسابقاتی که پس از مرگ پلیاس (Pelias) برپا شد، وی جایزه‌ی مسابقه‌ی دو را به دست آورده و بنا به گفته‌ای در همین مسابقات، جایزه‌ی کُشتی را که پلئوس (Peleus) حریف مقابل وی بود نیز از آن خود کرد. اسکوئنئوس در آرزوی ازدواج دخترش بود، اما آتالانتا، راضی به ازدواج نمی‌شد. علت آن وفاداری نسبت به آرتمیس و یا پیشگویی هاتفی بود که او را از قبول شوهر بر حذر داشته بود، چرا که در این صورت تبدیل به یک حیوان می‌شد. بنابراین برای آنکه خواستگارانش را از خود دور سازد، اعلام کرد فقط به همسری مردی در خواهد آمد که لیاقت شکست وی را در مسابقه‌ی دو داشته باشد و اگر این داوطلب شکست بخورد، به دست خود او کشته خواهد شد. آتالانتا بسیار چابک بوده و تند می‌دوید. می‌گویند که وی حتی به رقیب خود، فرصت می‌داد تا مقداری نیز از او سبقت بگیرد و خود به دنبال او می‌دوید. به محض آنکه به وی می‌رسید، او را با نیزه‌ای که با خود داشت، می‌کُشت. بدین ترتیب عده‌ای از جوانان در راه وصال وی جان سپردند. اما مدعی جدیدی به نام هیپومنس (Hippomenes)، پسر مگارئوس (Megareus) یا بنا به روایتی دیگر ملانیون (Melanion)، پسر آمفی داماس (Amphidamas) و پسر - عموی آتالانتا پیدا شد تا با وی مسابقه بدهد. هیپومنس سیب‌های زرینی در اختیار داشت که آفرودیته (Aphrodite) به وی داده بود. این سیب‌ها محصول یکی از رواق‌های (1) رب‌النّوع در قبرس و یا بنا به روایتی دیگر از باغ هسپریدها (Hesperides) به دست آمده بود. پس مسابقه بین آن دو شروع شده و در حین دویدن زمانی که نزدیک بود آتالانتا به هیپومنس برسد، وی سیب‌ها را یکی یکی به جانب آتلانتا پرتاب نمود. آتالانتا از روی کنجکاوی و شاید هم علاقه به پسر عمویش، خود را به عمد سرگرم برداشتن سیب‌ها کرده و بدین ترتیب هیپومنس پیروز شد و جایزه‌ی معهود را نصیب خویش کرد. بعدها در ضمن شکار، این زن و شوهر به داخل یکی از رواق‌های زئوس (Zeus) رفته، به وصال یکدیگر رسیدند. اما زئوس که از این بی‌احترامی رنجیده بود، آنها را به دو شیر تبدیل کرد. در اپیداوروس (Epidavrus) چشمه‌ای بود، موسوم به آتالانتا که بنا به عقیده‌ی اهالی آنجا، آتالانتا یک روز هنگام شکار به آن ناحیه رسیده و احساس تشنگی کرد، پس با چوب دستی خویش به تخته سنگی زده و چشمه‌ای از آن بیرون جست که همان چشمه‌ی آتالانتا می‌باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. پیشخوان با ایوان معابد.

منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول.