مترجم: فریبا نوید
منبع:راسخون
 

مدیریت درد

در جامعه امروز، انواع مختلف درد، به ویژه درد مزمن، تا حد زیادی رایج می باشد. با این حال، بهاء این درد، غیر معقول است و از لحاظ مالی، برای اکثر مردم، دشوار می باشد. برای به حداقل رساند هزینه های این درد، و درمان بیمارانی که از ابتلاء به این درد رنج می برند، به طور مؤثر و به طور هم زمان، متخصصان پزشکی با استفاده از مدل بیوسایکوسوشیال، ارائه درمان مناسب را با مطالعه تعامل بین عوامل زیستی، روانی و اجتماعی بیمار، آغاز کرده اند. درد، به ویژه درد مزمن، سه دلیل بسیار مهم دارد که عبارتند از:
✦ آسیب های فیزیکی یا اختلالات در بدن، یک منبع درد برای فرد به شمار می آیند. هر چند که این چیزی است که به نظر می رسد، اما این آسیب ها تنها منبع دردی که می توانند تجربه شوند، نیستند.
✦ عوامل روان شناختی مانند ناامیدی، افسردگی و افزایش استرس که قادر هستند از طریق حملات قلبی، ضعف اعصاب، و غیره، موجب بروز آسیب های فیزیکی در بدن گردند. از این رو، لازم است عوامل روانی در مدیریت درد در نظر گرفته شوند.
✦ عوامل اجتماعی مانند ارتباطات سوء، روابط ناکارآمد، قلدور مأبانه، و غیره، که به طور غیر مستقیم در حالات روان شناختی و بیولوژیکی یک فرد تأثیر می گذارند، در نتیجه به مشکلات بیش تری منجر می گردند. این عوامل نقش مهمی در القاء و یا به تاخیر انداختن بهبودی، ایفا می نمایند.
بنابراین، با توجه به روش بیوسایکوسوشیال، مدیریت درد، عوامل روانی، بیولوژیکی و اجتماعی فرد را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و سپس یک طرح سفارشی از درمان تهیه می کند و از هر سه نیاز مراقبت به عمل می آورد.

بیماری های روانی

بیماری های روانی از هر نوعی که باشند، نمی توانند تنها به دلایل بیولوژیکی، روانی یا اجتماعی نسبت داده شود. در واقع، این تعاملی بین سه عامل است که موجب بروز هر گونه اختلالی اعم از فیزیولوژیکی یا روانی می گردد. به همین دلیل است که مدل بیوسایکوسوشیال می تواند برای مطالعات مربوط به مشکلات سلامت روانی، مفید واقع شوند.
✦ دلایل بیولوژیکی مانند افزایش حساسیت به استرس، ترس، اضطراب و غیره.
✦ دلایل روانی مانند افکار فرد، ادراکات، احساسات، عدم اعتماد به نفس، احساس ضربه روحی و غیره.
✦ دلایل اجتماعی مانند فشار هم سالان، الگوی نقش، روابط، انقیاد سوء استفاده، تجربه ضربه روحی و غیره.
تعامل بین سه عامل فوق به طور گسترده ای با یک دیگر حاصل می شوند تا بیماری های روانی مانند اختلالات شخصیتی، مشکلات اضطرابی، یا چیزهایی مشابه آن را آشکار کنند. یک فاکتور به تنهایی برای به وجود آوردن این گونه مشکلات روانی، کافی نیستند و حضور هر سه عامل را می طلبد.

افسردگی

مدل بیوسایکوسوشیال، افسردگی را به عنوان یک بیماری روانی عنوان می کند که به تنهایی نمی توان آن را به دلایل روانی نسبت داد. در واقع، این مدل عنوان می کند که افسردگی به تعامل بین سه عامل زیستی، روانی و اجتماعی نسبت داده می شود.
✦ عوامل بیولوژیکی شامل هورمون های فردی نامتعادل، هرگونه اختلال جسمی، معلولیت و غیره می شود. یک فرد از یکی از این مسائل و یا همه این مسائل رنج می برد که به احتمال زیاد از کسی که افسرده نیست، افسردگی را دریافت می کند.
✦ عوامل روانی نیز، البته تا حد بسیار زیادی بر افسردگی و القاء آن تأثیر می گذارد. اعتماد به نفس، الگوی فکری، حالت های منفی در ذهن، هوش هیجانی و توانایی برای مقابله، بر افسردگی تأثیر می گذارند.
✦ عوامل اجتماعی مانند عدم حمایت، ضربات روحی حوادث، سوء استفاده یا موقعیت های استرس زای دیگر، قادر هستند بر توانایی های فیزیکی و روانی یک فرد، تأثیر بگذارند. به طور کلی، دلایل اجتماعی به شیوه ای غیر مستقیم، بر روی دو عامل دیگر تأثیر می گذارند، در نتیجه به افسردگی منجر می گردند که آن را به عنوان یک وضعیت روانی تکامل یافته به شمار می آورند.
این سه عامل زمانی که بر افسردگی در انسان تأثیر می گذارند و آن را القاء می کنند به هم وابسته هستند. این طبیعت وابسته آن را برای متخصصان پزشکی بسیار ضروری می سازد تا هر سه عامل را به همراه جزئیاتش برای تجزیه و تحلیل دلایل و تأثیرات افسردگی در یک فرد به حساب آورند.

مدیریت استرس

امروزه، استرس پدیده ای است که بر بیش‌تر افراد، در سرتاسر جهان تأثیر می گذارد. دلایل زیادی برای بروز استرس وجود دارد، از جمله کار سخت، مشکل داشتن در کنار آمدن با مطالعات، متناسب بودن با گروهی از مردم که به اصطلاح گروه محبوب نامیده می شوند یا فشار والدین را می توان نام برد. استرس تحریک می شود، تحت تأثیر قرار می-گیرد و از عوامل زیستی، روانی و اجتماعی تأثیر می پذیرد، اگرچه ممکن است بسیار آشکار نباشد.
✦ عوامل بیولوژیکی که هم استرس را تحریک می کنند و هم به سطوح بردباری، سطح تحریک پذیری، خلق و خو، گرسنگی در آن لحظه، مشکلات گوارشی و غیره منتج می گردند. تمامی این عوامل می توانند نتیجه استرس بیش از باشند یا حتی می توانند موجب بروز استرس گردند.
✦ عوامل روانی که موجب تحریک استرس می شوند یا به بروز استرس در یک فرد منتج می گردند عبارتند از سطوح حساسیت، ادراک فردی، افکار و همچنین اعتقادات. شناخت، نقش مهمی در القاء یا ایجاد استرس در یک فرد ایفا می-کند.
✦ عوامل فرهنگی یا اجتماعی که به استرس منجر می گردند می تواند هر چیزی از محیط خارجی باشد که فرد را احاطه کرده است مانند: رانندگی در ترافیک، کاهش وزن، قلدور مأبانه بودن، ازدواج کردن به دلیل تحت فشار قرار گرفتن.
مدل بیوسایکوسوشیال به درک علل و اثرات استرس های مختلف و تأثیرات آن بر روی یک فرد، کمک می کند. از آن جا که همه این عوامل به هم وابسته هستند، می توان فرض کرد که همه آن ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر دیگری اثر می گذارند. از این رو، تجزیه هر سه عامل برای تأثیر مدیریت استرس، حائز اهمیت می باشند. اگر استرس به طور صحیح مدیریت نشود، می تواند به مشکلات روانی و فیزیولوژیکی که ممکن است عواقب بسیار جدی به همراه دارد، منجر گردد.
در واقع مدل بیوسایکوسوشیال، کاربردهای بالینی قابل توجهی را در بر دارد و یک ابزار مهم برای پزشکان و مدد کاران اجتماعی به حساب می آید تا بتوانند مشکلات بیمار را با جزئیات دقیق آن درک کنند. هر چند این مدل سهم خود را از انتقاد، داشته است، اما در دنیای پزشکی، جایگاه ایمنی را به دست آورده است.