شیخ محمّد خیابانی

نويسنده: اکبر رضایی تبریزی

ولادت

شهید شیخ محمد خیابانی در سال 1297 ق در خامنه، از توابع شهرستان شبستر، به دنیا آمد. پدر او حاجی عبدالحمید در روسیه به تجارت مشغول بود و قریب سی سال در شهر پتروفسکی، پایتخت آن روز جمهوری خودمختار مسلمان نشین داغستان، مقیم و مشغول داد و ستد بود. شیخ محمد در اوایل کودکی مقدمات دروس آن دوره را در مکتب خواند و سپس به روسیه سفر کرد و در تجارت‏خانه پدر مشغول کار شد و پس از آن به تبریز بازگشت.

تحصیلات

شهید خیابانی بعد از مراجعت به تبریز مشغول تحصیل علوم دینی شد. فقه و اصول را از میرزا ابوالحسن آقا مجتهد انگجی آموخت و در آن دو رشته از بهترین و مبرّزترین شاگردان حوزه درس ایشان بود و در اندک زمانی به دلیل برخورداری از هوش فراوان و کوشش بسیار به مراتب بالای علمی نائل آمد.
وی علم هیئت و نجوم و حساب را در نزد مرحوم میرزا عبدالعلی، منجّم معروف، تحصیل کرد و در آن فن نیز گوی سبقت را از هم‏دوره‏های خود ربُود و در اندک زمانی توانایی حل مسائل مشکل هیئت را پیدا کرد. او در علم حکمت و کلام و طبیعیات و تاریخ و ادبیات نیز مهارتی در خور ستایش داشت.

مقام اخلاقی

شهید خیابانی علاوه بر مقامات علمی در اخلاق نیز مقام بلندی داشت. پس از وفات مرحوم آقای حاجی سید حسین پیش‏نماز، پدرزن فقید آن شهید ـ که در مسجد جامع تبریز امامت داشت ـ خیابانی قریب چهار سال، ظهرها در مسجدجامع و شب‏ها و صبح‏ها در مسجد کریم‏خان، امام جماعت بود و بیش از هزار نفر در نماز جماعت به او اقتدا می‏کردند.

زندگی سیاسی

در سال 1324 ق (1285 ش) حکومت ایران تغییر یافته، اصول حکومت شورایی در ایران برقرار شد. دوره دوم زندگی مرحوم خیابانی شروع شد و او مقدمات دوره فعالیت‏های سیاسی خود را فراهم کرد. در ایامی که قوای ارتجاع و قشون محمدعلی میرزا پیرامون تبریز را محاصره و آب و آذوقه را به روی اهالی شهر بسته بودند، خیابانی تفنگ بر دوش، در سنگرها و به همراه مجاهدان، به دفاع از عدالت و آزادی می‏پردازد. او زمانی که از برخی مجاهدان اندک سستی حس می‏نماید، با بیانات شیرین و نطق‏های مهیّج، آنها را تشجیع می‏کند و روح تازه‏ای در کالبد افسرده آنها می‏دمد.
شیخ محمد خیابانی در عین مجاهدت، عضو مؤثّر انجمن ایالتی بود و بعد از خاتمه سلطنت محمدعلی‏میرزا به نمایندگی مردم و مجلس شورای ملی، با رأی چشم‏گیر انتخاب شد.

خیابانی در مجلس

شیخ محمد خیابانی در سال 1288 به جهت برخورداری از سابقه درخشان، به عنوان نماینده مردم تبریز برای مجلس دوّم انتخاب شد. وی بعد از انتخابات به تهران عزیمت نمود و در دفاع از آزادی و حقوق ملت از هیچ کوشش فروگذار نکرد. در طول مدت نمایندگی، استقلال‏رأی و شیوه خود را حفظ نمود. او در سنگر قانون‏گذاری خود را وارث خون هزاران شهید انقلاب می‏دانست و با موضع‏گیری‏های آگاهانه و ضدّاستبدادی و ضدّاستعماری، در کنار نمایندگان متعهّدی چون آیت‏اللّه مدرس به دفاع از مردم ستم‏دیده ایران پرداخت.

نطق خیابانی در مجلس

در بحث مجلس درباره اولتیماتوم روس ـ که نوعی باج‏خواهی همسایه شمالی به حساب می‏آمد ـ خیابانی نطق غرّا و گیرایی ایراد نمود. آن شهید راه عدالت و آزادی، پس از شرح وضعیت حکومت‏ها در جهان و ذکر حق حاکمیت ملت‏ها، از دولت می‏خواهد که به هیچ وجه این اولتیماتوم را نپذیرد و تخلّف آنها را از معاهدات بین المللی گوش‏زد کند. شهید خیابانی معتقد بود: دولت سزاوار است با کمال احترام بگوید که این تقاضا خلاف معاهدات و خلاف عهدهایی است که در عالم بسته شده است. هیچ‏کس و هیچ دولتی حق ندارد که اختیار و آزادی و استقلال کسی یا دولتی را از دست آنها بگیرد، مگر این‏که به همان شیوه کهن دو هزار سال قبل برگردد. قبول این تقاضا رخنه به استقلال ایران است. ممکن نیست این ملت امور کشور و اختیار و استقلال خود را به دیگران واگذار کند....

استقلال مواضع

اغلب عالمان دینی که برای اصلاحات اجتماعی به‏پا می‏خیزند، از استقلال موضع برخوردارند. اینان از همان ابتدا با اتکا به قدرت لایزال الهی برای استقرار بخشیدن به دین خدا و نجات جامعه به‏پا می‏خیزند و در این کار لحظه‏ای دچار تردید نمی‏شوند و در طول مبارزه علی‏رغم روبه‏رو شدن با انواع مشکلات، استقلال رأی خود را حفظ می‏کنند. شیخ محمد خیابانی نیز دارای چنین خصوصیت بارزی بوده است.

سخنرانی خیابانی در میتینگ سبزه‏میدان تهران

پس از آن‏که دولت وقت به صلاح‏دید ناصرالملک نایب السلطنه اولتیماتوم را قبول کرد و مجلس دوّم را بست، در حقیقت یک کودتا در ایران شروع شد. مرحوم خیابانی در اجتماع اعتراض‏آمیز مردم در سبزه‏میدان شرکت کرد و در این مراسم علیه کودتا و حکومت وقت و اولتیماتوم سخنرانی کرد و مواضع خود و آزادی‏خواهان را بازگو نمود.
نیروهای یپرم‏خان در پی دستور وزیر امورخارجه، برای دستگیری خیابانی و دیگر یارانش به سبزه‏میدان آمدند، اما اثری از خیابانی نیافتند. پس از این واقعه آقای معتمدالتجار به خیابانی پیشنهاد می‏کند که آن شب را در منزل او بگذراند. اما شیخ می‏گوید، وظیفه خود را انجام دادیم و نتیجه هم گرفتیم. دستگیری من برای آنها هنگامی ارزش داشت که مراسم برپا نشده و نطقی ایراد نشده بود. اما اینک ما اسرار را برای مردم فاش کردیم و جامعه را آگاه ساختیم.

هجرت

بعد از ماجرای بسته شدن مجلس و سخنرانی در سبزه‏میدان، خیابانی برای زیارت مرقد امام هشتم و اقوام خود، همراه خانواده‏اش به مشهد می‏رود و سه ماه در آن‏جا می‏ماند. سپس عازم باکو و تفلیس می‏شود و از آن‏جا از طریق راه‏آهن به تبریز باز می‏گردد. در این ایام صمدخان شجاع الدوله از طرف روس‏ها حاکم تبریز شده بود؛ در نتیجه وارد شدن به تبریز برای او میسّر نبود. اطرافیان خیابانی به مشاوره پرداختند و قرار شد خانواده خیابانی به تبریز عازم شوند و خود او برای مدتی در پتروفسکی نزد عمو و سایر خویشاوندان خود بماند ولی او راضی به این کار نبود. لذا پس از مدت کوتاهی عازم تبریز شد.

مراجعت به تبریز

در دوره تسلط صمدخان شجاع‏الدوله دست‏نشانده روس‏ها، مرحوم خیابانی به صورت مخفیانه به تبریز آمد و بلافاصله به خانه خود وارد شد. چون صمدخان در پی او بود، خانواده‏اش او را پنهان کردند و فقط یکی دو نفر از دوستان نزدیکش از آمدن او به تبریز آگاه بودند.
شیخ محمد خیابانی یک‏ماه به صورت مخفی در تبریز ماند و نهایتا رفقای او چنین مصلحت دیدند که ورود او را به صمدخان شجاع الدوله اطلاع دهند. این کار صورت می‏گیرد و بعد از مذاکره حکمی مبنی بر مصونیت خیابانی صادر می‏شود. در این حکم شرط مصونیت او اشتغال صرف به امامت جماعت و تجارت ذکر می‏شود.
مرحوم بادام‏چی می‏گوید: مدتی شیخ در تبریز به کار امامت جماعت و تجارت مشغول شد، ولی در خفا ارتباط خود را با یاران و آزادی‏خواهان برقرار می‏کرد و آنان در مسائل کشوری مشورت‏هایی با خیابانی انجام می‏دادند. کلیه فعالیت‏ها به صورت مخفی انجام می‏گرفت تا این‏که اوضاع به قدری به وخامت گرایید که آتش قیام شعله‏ور شد.

تشکیل حزب دموکرات

به دنبال وقوع انقلاب اکتبر روسیه و کنار گذاشته شدن صمدخان از حکمرانی آذربایجان، فضای آزادی نسبی در تبریز ایجاد شد. در این فرصت مرحوم خیابانی با همکاری یاران خود حزب دموکرات را بنیاد نهاد. این در زمانی بود که انقلاب بلشویکی در روسیه رخ داده و فعالیت‏های کمونیستی درحال توسعه بود و عواملی نیز در ایران اقدام به فعالیت‏های هماهنگ با انقلابیان شوروی می‏کردند. اقدام شیخ محمد خیابانی از این‏جهت نیز حائز اهمیت است؛ چرا که در این ایام اگر تشکیلاتی برای مبارزه به دست روحانیت و متدّینان ایجاد نمی‏شد، بر اثر شدت فشار استبداد، عملاً فعالیت‏های کمونیستی تقویت می‏شد.
اقدامات خیابانی چنان پیش‏رفت که عوامل روسیه برای استفاده از فرصت پیش‏آمده، خود را حامی حرکت شیخ نشان دادند و عملاً موضع انفعالی گرفتند.

انتشار روزنامه تجدّد

موج تبلیغات رنگارنگ که از سوی ایادی استعمار و استبداد صورت می‏گرفت، خیابانی و یارانش را واداشت تا برای بیان مواضع خود و نیز مشکلات مردم، دست به انتشار روزنامه بزنند. سهم این روزنامه در پیشبرد قیام مرحوم خیابانی به حدّی است که می‏توان گفت بدون وجود آن، حتی قدم‏های اوّلیه را نیز نمی‏توانست بردارد. اقدامات خیابانی و دوستانش برای نجات کشور در این نشریه درج می‏شد و خیانت‏های حکام جور نیز به اطلاع مردم می‏رسید و همین امر مردم را بیش از پیش به صحنه مبارزه می‏کشاند.

اقدامات خیابانی

بعد از تشکیل حزب دموکرات و انتشار روزنامه تجدد، خیابانی در اندک مدتی شعبات حزب را در تمام نقاط آذربایجان دایر کرد و اصلاحات سیاسی را آغاز نمود. سپس تشکیلات ژاندارمری آذربایجان را با قریب پانصد نفر ژاندارم راه انداخت. فعالیت دموکرات‏ها منجر به سقوط وثوق‏الدوله شد ولی قیام تداوم یافت و خواسته‏ها و اصلاحات طی تلگراف‏های متعددّی به گوش مسئولان مملکتی رسانده می‏شد.

استقلال حزب دموکرات

خیابانی با شناخت کامل از حرکت‏های داخلی و خارجی، مراقب تمامی جوانب قیام بود. عثمانی‏ها مدت‏های طولانی خواب انضمام آذربایجان به اراضی خود را می‏دیدند و از طرفی روسیه با حرکت‏های سلطه‏جویانه سعی در خفه نمودن حرکت‏های مستقل داشت. لذا وقتی عثمانی‏ها به بهانه سرکوب شورش آشوری‏ها به ایران وارد شدند، دموکرات‏ها به مخالفت برخاستند و این منجر به دستگیری خیابانی و یارانش شد که بعد از تخیله خاک ایران آزاد شدند.

موفقیت در انتخابات

بعد از عزل مکرم الملک و گسترش فعالیت دموکرات‏ها و ایجاد آزادی نسبی، انتخابات دوره چهارم مجلس برگزار شد. فعالیت اعضای حزب دموکرات و فداکاری آنها باعث شد شش نفر از آنها، از جمله مرحوم خیابانی، با اکثر آرا به مجلس راه یابند.

قرارداد 1907 ایران و انگلیس

وقتی وثوق‏الدوله اقدام به عقد قرارداد 1907 با انگلیسی‏ها نمود، روزنامه‏تجدّد ـ که مدیرمسئول آن شیخ محمد خیابانی بود ـ طی مقالاتی، بی‏اعتبار بودن آن را گوش‏زد نمود و نوشت: مادامی که این قرارداد از تصویب مجلس نگذشته، آن را بیش از یک ورق پاره چیز علی‏حده نمی‏دانیم و ترتیب اثری به آن نمی‏دهیم.
نمایندگان آذربایجان تحت قیادت رهبر مقتدر خویش، مرحوم خیابانی، با حضور فعال در مجلس با این قرارداد به مخالفت برخاستند. وثوق‏الدوله برای خنثی کردن اقدامات دموکرات‏ها دست به حرکت‏هایی زد تا بتواند قرارداد را از تصویب مجلس بگذراند. او سعی در محدود کردن فعالیت دموکرات‏ها نمود. اقدامات وثوق‏الدوله موجب تشدید فعالیت خیابانی شد و حزب دموکرات کنترل تبریز را به دست گرفت.

آغاز قیام

با آغاز قیام شیخ محمدخیابانی در فروردین 1299، دو روزِ تمام نیروهای انقلابی شهر و ادارات دولتی تبریز را تصرّف کردند. شش ماه با کمال متانت مقاصد مورد نظر انقلابیون پی‏گیری شد و با هرگونه هرج و مرج و فتنه‏جویی برخورد می‏شد. مرحوم بادام‏چی معتقد است: به شهادت اشخاص بی‏طرف از تجار و کسبه و اعیان، اگر قیام انقلابیون تبریز نبود و یا آن‏که این نهضت در دست کس دیگری بود، حتما مملکت به طرف هرج و مرج می‏رفت. تنها فداکاری حزب دموکرات و درایت و کفایت و تدبیر شهید خیابانی بود که جلو این سیل بلا گرفته شد و مملکت از بدبختی غیر قابل تحمل نجات و استقلال ایران و اموال و اعراض اهالی از تعدّی و تجاوز اشرار حفظ شد.

نخست‏وزیری مشیرالدوله

در پی قیام پیروزمندانه مردم تبریز به رهبری شیخ‏محمّد خیابانی، که در نتیجه کارهای نامناسب وثوق‏الدوله تشدید شده بود، امکان ادامه کار برای وثوق‏الدوله از بین رفت. پس از عزل او مشیرالدوله به نخست‏وزیری انتخاب شد. مشیرالدوله برای مقابله با قیام تبریز مهدی‏قلی‏خان هدایت معروف به مخبرالسلطنه را به سِمَت والی آذربایجان برگزید و او را مأمورِ براندازی قیام تبریز کرد. مخبرالسلطنة از طریق صحبت با دوستان خیابانی او را تشویق به پایان بخشیدن به قیام کرد، ولی مرحوم خیابانی به او اعتنایی نکرد. مخبرالسلطنه چون از راه تزویر و فریب و مذاکره نتوانست خیابانی را از ادامه مبارزه منصرف کند، با رئیس قزاق‏خانه تبریز ـ که کلنل روسی بود ـ دست به دست هم داد و نقشه حمله به نیروهای خیابانی را طراحی کرد سرانجام در بامداد 21 شهریور 1299 که بیشتر نیروهای مرحوم خیابانی برای سرکوبی اشرار محلی به اطراف تبریز رفته بودند، به مقرّ حکومت خیابانی حمله کرد و پس از کشتن و خلع سلاح کردن نیروهای باقی‏مانده خیابانی مرکز آزادی‏خواهان را به تصرّف درآورد.

تعقیب خیابانی

پس از تصرّف مقرّ حکومت مجاهدان تبریز به دست قزاق‏های کلنل روسی و نیروهای حکومتی، مخبرالسلطنه به تعقیب شیخ‏محمدخیابانی پرداخت. وقتی قزاق‏ها به خانه خیابانی حمله کردند، او قبل از این‏که آنها به او دست بیابند از راه پشت‏بام خود را به خانه شیخ حسن‏علی میانجی رساند. شیخ حسن‏علی به خیابانی اصرار کرد که از مخبرالسلطنه برای او تأمین بگیرد. امّا رهبر شجاع قیام تبریز گفت: شما شخصیّت بزرگی هستید. او کوچک‏تر از آن است که شما نزد او بروید. اصرار شیخ‏حسن‏علی به جایی نمی‏رسد و آخرین سخنی که شیخ محمّد خیابانی در پاسخ به اصرارهای او گفت این بود که «من کشته شدن را به تسلیم شدن در برابر مخبرالسلطنه ترجیح می‏دهم. من پیش دشمن زانو بر زمین نمی‏زنم. من فرزند انقلابم». شیخ حسن‏علی با شنیدن این حرف‏ها و این همه شهامت و استقامت شیخ را تحسین کرد.

شهادت شیخ محمد خیابانی

وقتی شیخ محمّد خیابانی پس از سقوط مقرّ حکومتی مجاهدان حاضر به تسلیم نشد، در ظهر 22 شهریور 1299، قزاق‏ها به مخفی‏گاه او پی بردند. آنها به آن‏جا حمله کردند و به او قول دادند در صورت عدم تیراندازی به او شلیک نخواهند کرد. شیخ در محلی مخفی شده بود که کاملاً به قزاق‏ها مسلّط بود، ولی به اعتبار قولی که به او داده شده بود از تیراندازی به سوی آنها خودداری کرد. امّا سردسته قزاق به محض روبرو شدن با خیابانی به صورت بسیار ناجوان‏مردانه او را به رگبار بست و او را در دم به شهادت رساند. آن‏گاه جنازه او را به مقرّ فرمانروایی مخبرالسلطنه حمل کردند و سپس بدون هیچ‏گونه تشریفات، در گورستان امام‏زاده سیدحمزه دفن کردند.

اهداف قیام شیخ‏محمد خیابانی

از بررسی سخنان رهبر قیام تبریز و موضع‏گیری‏های او چنین برمی‏آید که قیام مجاهدان تبریز به منظور تحقق بخشیدن به اموری از این دست بود:
1. قطع دست اجانب از سلطه پیدا کردن بر کشور و منابع آن؛
2. از بین بردن استبداد و احیا و اجرای قانون مشروطیت؛
3. سروسامان دادن به اوضاع آشفته کشور و حفظ استقلال همه‏جانبه ایران؛
4. همکاری با نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک‏خان در راه اصلاح اوضاع کشور و بیدار کردن مردم.

علل شکست قیام خیابانی

درباره علل عدم پیروزی نهضت مجاهدان تبریز به اموری اشاره شده است که ازجمله آنهاست:
1. خیانت عوامل بیگانه؛
2. کم‏بودن نیروهای مقاومت؛
3. اعتماد بیش از حدّ به افراد به ظاهر حزب؛
4. عدم همکاری هم‏پیمانان خیابانی؛
5. استقلال رأی خیابانی در حفظ مواضع اصیل انقلابی و حاضر نشدن به همکاری با روس و انگلیس.
سخنانی کوتاه از شیخ محمّد خیابانی
ملّتی که از مرگ نمی‏ترسد هرگز نمی‏میرد.
اوّلین لازمه شرافت هر ملّت استقلال است؛
حافظ و نگهبان استقلال هر ملّتی شجاعت و قهرمانی اوست.
انتظام و انضباط شرط عمده موفقیّت است.
اعتماد به نفس شرط عمده موفقیّت است.
شجاعت مادّی بی‏شجاعت معنوی کامل نیست.
ترسْ عامل عمده اسارت ملّت‏هاست.
در راه زندگی شرافتمندانه باید از جان و مال گذشت.
استقلال ملّت‏ها را فقط فضایل و اخلاق عالی می‏تواند محفوظ دارد.
منبع: سایت حوزه