شيخ محمد خياباني , روحاني مجاهد


مرحوم خياباني پس از بهره گيري از سرچشمه علوم ومعارف ديني , دست به مبارزه زد.
در زمان شيخ محمد خياباني اوضاع جهان اسلام وهمچنين ايران به عنوان پاره اي از پيكر جامعه اسلامي بسيار آشفته وتاسف انگيز بود. در ايران وجود حكام مستبد وبي كفايت از يكسو و دخالتهاي بيگانگان از سوي ديگر اوضاع غير قابل تحملي براي كساني چون شيخ محمد خياباني بوجود آورده بود وملتي را كه پس ازانقلاب مشروطيت انتظاري جز استقلال , آزادي واستقرار حكومتهاي عدالت پرور ومردمي نداشتند چنان به مصائب ومشكلات گرفتار كرد كه هرگز فكر آن را نمي كردند.
استعمارگران انگليس , روسيه تزاري وآلمان بر سر ايران ودر جهت اجراي برنامه هاي استعماري خود به نزاع برخاسته بودند ودر امور ايران مداخله شديدي مي نمودند. بطوري كه حكومت در ايران واژه بي معنايي به خود گرفته بود. استعمار انگلستان در جنوب وسيستان وبلوچستان نيرو پياده كرده ودر آن خطه تاخت وتاز مي نمود , روسيه تزاري فشار خود را بر حكومت باصطلاح مركزي در جهت عقد قراردادهاي ننگين واخذ امتيازات شديد بخشيده وشمال كشور را در اختيار داشت , آلمان فعالانه در عرصه سياست ايران تاخت وتاز مي كرد وبا اخذ امتياز تاسيس بانك , مدرسه واجاره بندري در خليج فارس با روس وانگليس به رقابت برخاسته بود. ارتش عثماني در سرحدات مزاحمتهاي فراواني را براي مردم بوجود مي آورد. خلاصه اين مملكت با حكومت بي كفايت تشريفاتي كه داشت در ايران چيزي جز خرابي , فقر , استبداد , قحطي , بيماري , جهل و... باقي نگذاشته بود و جامعه آن روز ايران مردان مجاهدي را مي طلبيد كه با تمام قوا عليه عوامل بيروني ودروني بدبختيها كمربسته وكشور از آن وضع فلاكت بار نجات دهند. در چنين اوضاع واحوالي بود كه شيخ محمد خياباني قيام كرد.
بطور كلي شيخ محمد خياباني مبارزه همه جانبه خود را بر دو محور انجام داد.
محور اول مبارزه با جهل وناآگاهي مردم كه از موانع دروني سعادت جامعه مي باشد و تا اين مانع از ميان برداشته نشود قيام ملتها براي رسيدن به سعادت واقعي غير ممكن خواهد بود. وي اين بعد از مبارزه خود را اغلب با سخنرانيها ونطقهاي آتشين به انجام مي رساند وعلاوه بر اين « روزنامه تجدد » نيز كه زير نظر خود اواداره مي شد مطالب آگاهي بخش زيادي را در سطح جامعه پخش مي نمود كه مجموعه اين تلاش شيخ محمد خياباني سبب ارتقا بينش وآگاهي در ميان مردم مي شد. او در حقيقت نهضتي را پايدار مي دانست كه پايه هاي فرهنگي داشته ونهضت كنندگان با آگاهي وبينش دست به قيام وانقلاب زده باشند. چرا كه اگر جز اين مي بود دوام اميدواركننده اي نمي توانست داشته باشد.
محور دوم مبارزه شيخ محمد خياباني ستيز عليه بيگانگان وبيگانه پرستان بود واينان را در مجموع عامل بيروني عليه سعادت اسلام وجامعه مسلمين مي شمرد وبه دنبال اين روحيه ستيز عليه بيگانه بود كه با اولتيماتوم روسيه به ايران در مجلس دوم سخت مخالفت كرد ودر مجلس خطابه آگاه كننده اي در مفاسد پذيرفتن اولتيماتوم ايراد نمود.
شيخ محمد خياباني همچنين باقرارداد استعماري وثوق الدوله با دولت انگلستان (قرارداد 1919 ) نيز به مبارزه پرداخت و مردم را از مفاسد بزرگ اين قرارداد ننگين آگاه ساخت .
بدنبال بي كفايتي ها و وابستگي هاي دولت وقت ايران به دولتهاي خارجي از جمله قبول قرارداد ننگين 1919 (1298 هجري شمسي ) , شهيد خياباني عليه دولت وقت دست به قيام زد ودر 17 فروردين سال 1299 هجري شمسي در مدت كوتاهي تمام ادارات ونهادهاي دولتي تبريز را به تصرف خود در آورد وبا گستراندن اين قيام به ديگر شهرهاي آذربايجان آن منطقه را از چنگ دولت سرسپرده وثوق الدوله خارج ساخت .در اثناي قيام بود كه كابينه وثوق الدوله سقوط كرد ومشيرالدوله روي كار آمد و او هم درصدد خاموش كردن قيام خياباني برآمد وحاجي مخبرالسلطنه (هدايت ) را به آذربايجان فرستاده هدايت كه خودش را مخالف وثوق الدوله وطرفدار آذري معرفي مي كرد به تبريز رفت وخياباني نيز هرگز حدس نمي زد كه او متوسل به اسلحه بشود , به همين جهت درصدد مقابله وتهيه قواي مسلح كارساز بر نيامد. مخبرالسلطنه پس از چند روز مذاكره به قزاقخانه رفت وبه فرمانده قزاقهاي تبريز فرمان عمليات مسلحانه وقلع وقمع انقلابيون تبريز را داد وفرداي آن روز هنگام طلوع آفتاب قزاقها مراكز انقلابيون را مورد هجوم قرار داده وتصرف كردند.
قزاقها در اين جريان به خانه اي كه خياباني در آن بود حمله ور شده واو را به رگبار بسته وبه شهادت رساندند. او شهيد شد , ولي راه او ادامه يافت ونام و ياد او زنده ماند.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی