قرآن از نگاه امام علي (علیه السلام)
قرآن از نگاه امام علي (علیه السلام)
... فيه تبيان كل شيء و ذكر ان الكتاب يصدق بعضه بعضاً و انه لااختلاف فيه، فقال سبحانه: «ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً» و أن القرآن ظاهره أنيق و باطنه عميق لا تفني عجائبه و لا تنقضي غرائبه و لا تكشف الظلمات الا به. خداوند گويد در قرآن بيان هر چيزي است و ياد آور شده است كه بعض قرآن، گواه بعض ديگر است و اختلافي در آن نيست و فرمود: «اگر از سوي خداي يكتا نيامده بود، در آن اختلاف فراوان مييافتند» ظاهر قرآن زيباست، باطن آن ژرف ناپيداست. عجايب آن سپري نگردد، غرايب آن پايان نرسد و تاريكيها جز بدان زدوده نشود. (2)
استاد محمد تقي جعفري در شرح اين خطبه، ويژگيهايي را كه حضرت(علیه السلام) از قرآن، برشمردهاند، اينگونه بيان ميدارد:
1 - عدم تناقض در آيات قرآن: با اينكه قرآن در دوران پرتلاطم و مملو از رويدادهاي ضد و نقيض زندگي پيامبر (صلی الله علیه واله) نازل شده است، ولي لحن آيات و سبك و محتواي آنها به هيچ وجه مختلف و متضاد نيست و موضوعات مختلف بدون هيچ گونه تناقضي شرح داده شده است.
2 - نفوذ شگفتانگيز معاني آيات قرآن در تمام سطوح روان آدمي: مفردات و تركيب آيههاي قرآن در درجهاي از فصاحت و زيبايي است كه موجب بروز جذبة رواني مافوق شعر ميگردد.
3 - عمق معاني قرآن: منظور از اين بيان (باطن عميق)، دشوار بودن و غير قابل فهم بودن آيات نيست بلكه بدين معناست كه قرآن، همة مسائل نهائي مربوط به انسان و جهان را در آياتي كه كلمات و جملات آن ساده و زيباست، مطرح مينمايد.
4 - استمرار و جاودانگي مفاهيم قرآن: قرآن، فوق تغييرات و دگرگونيها قرار دارد. آيات قرآن بيان كنندة ثابتها در صحنة جهان هستي و قلمرو انساني است. پديدههايي كه قرآن براي شناسايي انسان و رابطة او با خدا و ديگر انسانها مطرح كرده است، هرگز تغيير نميكند. (3)
قرآن، نور جاودان و مصباح هدايت علي (علیه السلام) قرآن ناطق و پيشواي فصاحت، در يكي از خطبههاي شگرف خود، قرآن را اينگونه توصيف ميكند: «پس فرو فرستاد بر پيامبر (صلی الله علیه واله)، قرآن را، نوري كه چراغهاي آن فرو نميرد و چراغي كه افروختگياش كاهش نپذيرد و دريايي كه ژرفاي آن كس نداند و راهي كه پيمودنش رهرو را به گمراهي نكشاند و پرتويي كه فروغ آن تيرگي نگيرد و فرقاني كه نور برهانش خاموش نشود و تبياني كه اركانش ويراني نپذيرد و بهبودي كه در آن بيم بيماري نباشد و ارجمندي كه يارانش را شكست و ناپايداري نباشد و حقي كه ياورانش را زيان و خواري نباشد. پس قرآن، معدن ايمان است و ميانجاي آن و چشمه سار دانش است و درياهاي آن و باغستان داد است و انگيزههاي آن و بنياد استوار اسلام است.
قرآن، واديهاي حقيقت است و سبزهزارهاي آن و دريايي است كه بردارندگان، آب آن را خشك نگردانند و چشمه سارها كه آب كشندگان، آب آن را به ته نرسانند و آبشخورهاست كه در آيندگان، آب آن را كم نكنند و منزلگاههاست كه مسافران، راهش را گم نكنند و نشانههاست كه روندگان، از نظرش دور ندارند و پشتههاست كه روي آورندگان، از آن نگذرند و آن را نگذارند. خدايش ماية سيرابي دانشمندان كرده است و بهار دلهاي فقيهان و مقصد راههاي پارسايان و دارويي كه از پس آن بيماري نيست و نوري كه با آن تاري نيست و ريسماني كه گرفتنگاه آن استوار است و پناهگاهي كه قلة آن پناهنده را نگاهدارست و ارجمندي هر كه با او دوستي ورزد و امان آن كس كه بدان در شود و راهنماي هر كه بدان اقتدا كند و عذرخواه آن كه آن را مذهب خود گيرد و برهان هر كس كه بدان سخن گويد و آن را پذيرد و گواه هر كه در مخاصمت، پشتيبان خويشش شمرد و پيروزي آن كس كه بدان حجت آرد و راهبر آن كه آن را به كار دارد و برندة آن كه آن را كار فرمايد و نشان آن كه در آن بنگرد چنانكه بايد و نگهدار كسي كه خود را بدان از آسيب پايد و دانش كسي كه آن را نيك به خاطر سپارد و حديث كسي كه از آن روايت كند و حكم آن كس كه خواهد حكم دهد». (4)
آيت الله خويي در شرح اين خطبة عظيم مينويسد: اين خطبه، مشتمل بر نكات قابل توجه و مهمي است. حضرت علي (علیه السلام) در اين خطبه، ويژگيهاي قرآن را اينگونه برميشمارد:
1 - قرآن چراغ روشني است كه نور آن به خاموشي نميگرايد: مقصود حضرت (علیه السلام) از اين جمله اين است كه دوران حقايق و مفاهيم آيات قرآن سپري شدني نيست. آيات و احكام آن، جاودانه و هميشه و تازه است. مثلاً برخي آيات قرآن در مورد خاص يا دربارة شخص و گروه معيني نازل شده است؛ ولي در عين حال مفهوم اين آيات عموميت دارد و تا روز قيامت بر همگان شامل است.
2 - بيان واضح و روشنگري است كه اصول آن خلل ناپذير است: دربارة اين جملة امام (علیه السلام) دو احتمال وجود دارد: يكي اينكه اساس و پايههاي معارف و تعاليم قرآن و زيربناي تمام حقايق آن بر پاية فطرت بشر و قانون طبيعت، چنان محكم و استوار است كه به هيچ روي، تزلزل و انهدام نميپذيرد. ديگر اينكه الفاظ و كلمات قرآن كه نشان دهندة حقيقت قرآن است، تغييرپذير نميباشد و هيچ گونه خلل، زيادت و نقصاني در آن راه ندارد. بنابراين احتمال، اين جمله به مصون بودن قرآن از تحريف اشاره نموده است.
3 - قرآن پايگاه و بوستان عدالت است: قرآن مركز و محور عدالت و محل پرورش نهال عدل و داد است. عدالت در عقيده و افكار، در عمل و اخلاق و انواع عدالتها در قرآن جمع گرديده است و از آنجا به جوامع بشري وارد ميشود.
4 - قرآن، واديهاي پهناور حق است: تنها قرآن است كه منبت و چمنزار حق است. حق را به جز در قرآن در جاي ديگر نتوان يافت. هر كس به غير قرآن تمسك جويد و از راه ديگر، حق را پيجويي كند، هرگز بدان نخواهد رسيد.
5 - قرآن دريايي است كه آبكشان نتوانند آب آن را تمام كنند: معناي اين جمله و جملات بعدي، اين است كه كساني كه در راه فهم دقيق و معاني قرآن تلاش ميكنند، نميتوانند به عمق آن برسند و به مفاهيم قرآن احاطه يابند، زيرا رموز و اسرار قرآن پايانناپذير و تمام ناشدني است و هيچگونه نقصاني در آن راه ندارد.
6 - تلهاي بلندي است كه قصدكنندگانش نتوانند از آن بگذرند: قرآنپژوهان و جستجوگران كتاب آسماني، كه در پي حقايق و مفاهيم قرآني اند، نميتوانند به قلههاي مرتفع آن دست يابند. (5)
قرآن سرچشمة هدايت و رستگاري آدمي «بدانيد كه اين قرآن، پندگويي است كه فريب ندهد و راهنمايي است كه گمراه نكند و حديث خواني است كه دروغ نگويد و كسي با قرآن ننشست جز اين كه چون برخاست، افزون شد يا از وي كاست: افزوني در رستگاري و كاهش از كوري و دل بيماري و بدانيد كسي را كه با قرآن است نياز نباشد و بيقرآن بي نياز نباشد. پس، بهبود خود را از قرآن بخواهيد و در سختيها از آن طلب ياري نماييد كه قرآن، بزرگترين آزار را موجب بهي است و آن كفر و دورويي و بيراهه شدن و گمراهي است. پس از خدا بخواهيد به وسيلت قرآن و بدان روي آريد به دوستي آن و به قرآن خيري مخواهيد از آفريدگان كه بندگان روي به خدا نكردند با وسيلتي مانند قرآن و بدانيد كه قرآن ميانجياي پذيرفته است و گويندهاي گواه شده. هر كه را روز رستاخيز، قرآن ميانجي شود، بپذيرد و آن را كه سعايت كند، گواهياش به زبان او گيرند.
همانا روز رستاخيز منادي بانگ برآرد كه: هر كس حساب هر چه را اندوخته است بر عهده دارد و پايان كار خود را پايندان بود، جز اندوزندگان قرآن - كه حسابي نبود بر آنان - پس در شمار گرد آورندگان قرآن باشيد و پيروان آن. و قرآن را دليل گيريد بر شناخت پروردگارتان و آن را نصيحتگوي خود شماريد و رايهاتان را - كه با قرآن سزاوار نيست - متهم داريد و خواهشهاي نفساني خويش را خيانتكار انگاريد».(6)
كتابي خاموش و سخنگويي آگاه علي (علیه السلام) مفسر آگاه قرآن، در مقام توصيف كتاب خدا در جايي ديگر، دستورات و معارف آن را بازدارنده و هدايتگر بيان ميكند و اين هدية آسماني را سخنگويي بي بديل و آگاه، ولي آرام و صامت معرفي ميدارد. او ميفرمايد:
«فالقرآن آمر زاجر و صامت ناطق. حجه الله علي خلقه. أخذ عليهم ميثاقه و ارتهن عليه أنفسهم. أتم نوره و أكمل به دينه و قبض نبيه صلي الله عليه و آله و قد فرغ الي الخلق من أحكام الهدي به.
قرآن فرماندهنده است و بازدارنده، خاموش است و گوينده. حجت خداست بر آفريدگانش كه بدان پيمان گرفته است از ايشان و همگان را نهاده است در گرو آن. نور - هدايت - خود را با قرآن تمام گرداند و دين خود را بدان به كمال رساند و جان پيامبر خويش را هنگامي ستاند كه از رساندن احكامي كه موجب رستگاري آفريدگان است، فارغ ماند».(7)
ابن ابي الحديد شارح بزرگ نهجالبلاغه، در توضيح اين جملة حضرت كه قرآن خاموش است و گوينده، مينويسد:
قرآن از آن جهت كه مشتمل بر حروف و الفاظ است صامت و خاموش است و از آن جهت كه در بردارندة اخبار، اوامر و نواهي و خطاب و نداست، بسان سخنگويي ميماند كه با بندگان خدا سخن ميگويد و اين كلام حضرت (علیه السلام)، از باب مجاز است. (8)
اميرالمؤمنين (علیه السلام) در كلام فصيح ديگري بدين معنا اينگونه اشاره مينمايد:
«و كتاب الله بين اظهركم ناطق لا يعيي لسانه و بيت لاتهدم أركانه و عز لاتهزم أعوانه. كتاب خدا در دسترس شماست، زبان آن كند نيست، گوياست. خانهاي است كه پايههايش ويران نشود و صاحب عزتي است كه يارانش را هزيمت نبود». (9)
از نگاه مولا علي (علیه السلام) بايد از محضر اين هدايتگر بزرگ ياري جست و از آموزههاي آن بهره گرفت و با بصيرت و آگاهي از قرآن پرسيد و پاسخ سؤالات و ابهامات را گرفت. به بيان اين بزرگوار بنگريد: «ذلك القرآن فاستنطقوه و لن ينطق و لكن أخبركم عنه. ألا ان فيه علم ما يأتي و الحديث عن الماضي و دواء دائكم و نظم ما بينكم، آن كتاب خدا، قرآن است، از آن بخواهيد تا سخن گويد و هرگز سخن نگويد. اما من شما را از آن خبر ميدهم. بدانيد كه در قرآن، علم آينده است و حديث گذشته. درد شما را درمان است و راه سامان دادن كارتان در آن است». (10)
كلام عظيم و سخن هدايت آفريني است. علي (علیه السلام) به جويندگان طريق هدايت، توصيه مينمايد درمان دردها و پاسخ سؤالاتتان را از قرآن بخواهيد تا او، براي شما سخن گويد و بسان پيشواي هدايتگر و رهبر سخنوري كه به ظاهر خاموش است، برايتان نغمههاي هدايت را بسرايد.
تعبير به استنطاق (به سخن در آوردن) كه در كلام امام علي (علیه السلام) فرزند راستين قرآن آمده، لطيفترين تعبير از تفسير موضوعي است كه عنوان گفتگو با قرآن، به قصد دستيابي به پاسخهاي اين كتاب آسماني، از آن ياد شده است. (11)
قرآن، رشتة پيوند استوار انسان و خدا مولا علي (علیه السلام) قرآن را بسان حبل متين و رشتة پيوند انسان و خالق خود ميداند و زدودن زنگار دل و بهاري شدن قلب و دستيابي به چشمههاي دانش را، تمسك به اين رشتة استوار آسماني ميداند و ميفرمايد: «... و ان سبحانه لم يعظ أحداً بمثل هذا القرآن، فانه حبل الله المتين و سببه الامين و فيه ربيع القلوب و ينابيع العلم و ما للقلب جلاء غيره... همانا خداي سبحان كسي را به چيزي پند نداده است چون قرآن، كه آن ريسمان استوار خداست و وسيلت اوست كه امين است و مصون از خطاست، در آن بهار دل است و چشمههاي دانش و زنگار دل را تنها ماية جلاست و موجب فروزش...». (12)
علي (علیه السلام) بندگان خدا را به چنگ زدن به اين ريسمان استوار و تمسك به كتاب خدا، توصيه ميدارد و ميفرمايد: «... و عليكم بكتاب الله فانه الحبل المتين و النور المبين و الشفاه النافع و الري النافع و العصمه للمتمسك و النجاة للمتعلق. لا يعوج فيقام و لا يزيغ فيستعتب و لا تخلقه كثره الرد و ولوج السمع. من قال به صدق و من عمل به سبق...بر شما باد به كتاب خدا كه ريسمان استوار است و نور آشكار و درماني است سود دهنده و تشنگي را فرو نشانند. چنگ در زننده را نگهدارنده و در آويزنده را نجات بخشنده. نه كج شود تا راستش گردانند و نه به باطل گرايد تا آن را برگردانند. كهنه نگردد به روزگار، نه از خواندن و نه از شنيدن بسيار. راست گفت آن كه سخن گفت از روي قرآن و آن كه بدان رفتار كرد. پيش افتاد از ديگران...». (13)
قرآن، درمان روح و روان آدمي قرآن در نگاه علي (علیه السلام) شفاي دردها و آلام آدمي است كه بايد با رهنمودهاي آن از زشتيها و نارواييها، رهايي جست و با فهم معارف و عمل به دستورات نوراني آن، بيماريهاي نفاق، كفر و كژ انديشي را از صفحة جان و روح زدود. آن بزرگوار ميفرمايد:
«...تعلموا القرآن فانه أحسن الحديث و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب و استشفوا بنوره فانه شفاء الصدور...قرآن را بياموزيد كه نيكوترين گفتار است و آن را نيك بفهميد كه دلها را بهترين بهار است و به روشنايي آن بهبود خواهيد كه شفاي سينههاي بيمار است...»(14)
و در جايي ديگر ميفرمايد:
«واعملوا أنه ليس علي أحد بعد القرآن من فاقه و لا لاحد قبل القرآن من غني فاستشفوه من ادوائكم و استعينوا به علي لاوائكم فان فيه شفاه من اكبر الداء و هوالكفر و النفاق و الغي و الضلال...و بدانيد كسي را كه با قرآن است نياز نباشد و بي قرآن بي نياز نباشد. پس بهبودي خود را از قرآن بخواهيد و در سختيها از آن طلب ياري نماييد كه قرآن، بزرگترين آزار را موجب بهي است و آن كفر و دورويي و بيراهه شدن و گمراهي است...». (15)
تأكيد بر پند پذيري و عبرت آموزي از قرآن امام علي (علیه السلام) بندگان را به پند پذيري از قرآن و شنيدن مواعظ و نصايح اين كتاب عظيم توصيه ميكند و ميفرمايد:
«انتفعوا ببيان الله و اتعظوا بمواعظ الله و اقبلوا نصيحه الله فان الله قد أعذر اليكم بالجلية و اتخذ عليكم الحجه. از بيان خدا سود بريد و از موعظتهاي او پند گيريد و اندرز وي را بپذيريد. همانا خدا آشكارا براي شما جاي عذر نگذاشت و آن را كه خوش ميدارد يا ناخوش ميشمارد برايتان بيان داشت كه پي آن رويد و از اين دور شويد». (16)
تأثير سازندگي قرآن بر شخصيت تقوي پيشگان و مجاهدان در راه خدا علي (علیه السلام) قرآن ناطق و پيشواي متقيان، در توصيف پارسايان، به انس هميشگي آنان با قرآن اشاره و تأثير اين انس و ارتباط را با بياني زيبا، ترسيم ميدارد:
«اما شب هنگام! راست بر پايند و قرآن را جزء جزء، با تأمل و درنگ بر زبان دارند و با خواندن آن اندوهبارند و در آن خواندن، داروي درد خود را به دست ميآرند و اگر به آيهاي گذشتند كه تشويقي در آن است، به طمع بيارمند و جانهاشان، چنان از شوق برآيد كه گويي ديدههاشان بدان نگران است و اگر آيهاي را خواندند كه در آن بيم دادني است، گوش دلهاي خويش بدان نهند، آنسان كه پنداري، بانگ برآمدن و فرو شدن آتش دوزخ را ميشنوند...». (17)
همچنين حضرت علي (علیه السلام) در كلامي ديگر، رمز تحرك و پويايي مجاهدان را در خواندن قرآن و شنيدن معاني بلند آن، با گوش جان ميداند و از تأثير اين امر بر جهاد پيگير آنان، اينگونه سخن ميراند:
«أن القوم الذين دعوا الي الاسلام فقبلوه و قرأوا القرآن فأحكموه. و هيجوا الي القتال فولهوا و له اللقاح الي أولادها و سبلوا السيوف أغمادها. و أخذوا بأطراف الارض زحفاً زحفاً و صفاً صفاً، كجاييد مردمي كه به اسلامشان خواندند و آن را پذيرفتند و قرآن خواندند و معني آن را به گوش دل شنفتند؟ به كارزارشان برانگيختند و آنان همچون ماده شتر كه به بچة خود روي آرد، شيفتة آن گرديدند. شمشيرها از نيام برآوردند و گروه گروه و صف صف روي به اطراف زمين كردند». (18)
تلاوت و انس هميشگي با كتاب خدا در اقوال و سيرة علوي، جايگاه خاصي دارد. او مؤمنين و جويندگان طريق هدايت را به نيكو خواندن و انس دائمي با قرآن دعوت ميكند و راه نجات و رستگاري را، در تمسك به اين كتاب آسماني ميداند. او ميفرمايد:
«اقراءوا القرآن و استظهروه فان الله لا يعذب قلباً وعي القرآن» (19) قرآن را بخوانيد و از كتاب خدا ياري بجوييد، خداوند قلبي كه قرآن را در خود جاي داده است، عذاب نميكند.
در جاي ديگر ميفرمايد: «عليكم بتعليم القرآن و كثره تلاوته و كثره عجائبه تنالون به الدرجات فيالجنه» (20) بر شما باد به تعليم قرآن و تلاوت هميشگي اين كتاب و شگفتيهاي آن كه بدين وسيله به درجات بهشت دست خواهيد يافت.
همچنين در يكي از خطبههاي نهجالبلاغه، بياني زيبا و فصيح در اين باره به چشم ميخورد:
«و تعلموا القرآن فانه أحسن الحديث و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب و استشفوا بنوره فانه شفاء الصدور و أحسنوا تلاوته فانه أحسن القصص» (21) و قرآن را بياموزيد كه نيكوترين گفتار است و آن را نيك بفهميد كه دلها را بهترين بهار است و به روشنايي آن بهبودي خواهيد كه شفاي سينههاي بيمار است و آن را نيكو تلاوت كنيد كه سودمندترين بيان و تذكار است.
حضرت علي (علیه السلام) علاوه بر ترغيب به تلاوت، يادگيري و آموختن قرآن، به تعليم و آموزش كتاب خدا توصيه ميكند و حتي تعليم قرآن را به عنوان حق مسلم فرزند بر پدر ذكر ميكند و ميفرمايد:
«ان للولد علي الوالد حقاً و ان للوالد علي الولد حقاً، فحق الوالد علي الولد أن يطيعه في كل شيء الا في معصيه الله سبحانه و حق الولد علي الوالد أن يحسن اسمه و يحسن أدبه و يعلمه القرآن». (22)
فرزند را بر پدر حقي است و پدر را بر فرزند حقي. حق پدر بر فرزند آن بود كه فرزند در هر چيز، جز نافرماني خداي سبحان، او را فرمان برد و حق فرزند بر پدر آن است كه او را نام نيكو نهد و قرآنش تعليم دهد.
امام (علیه السلام) قرائت قرآن از روي مصحف را توصيه مينمايد و اهميت تدبر و خشوع در حين خواندن آيات الهي را اينگونه بيان ميدارد:
هر كس در روز، صد آيه را از روي مصحف و با ترتيل، خشوع و تأني تلاوت كند، خداوند ثوابي به او عطا ميكند كه به اندازة پاداش اعمال نيك اهل زمين است و اگر دويست آيه را با اين كيفيت، تلاوت نمايد، پاداش او به اندازة پاداش اعمال اهل زمين و آسمان است. (23)
در همين زمينه، روايت ديگري از امام (علیه السلام) ميخوانيم: «ألا لا خير في قراءة ليس فيها تدبر، ألا لا خير في عباده ليس فيها تفقه». (24)
آگاه باشيد در قرائتي كه تدبر و انديشه نباشد، هيچ خيري نيست و در عبادتي كه فهم و تفقه نباشد نيز خيري نيست.
امام (علیه السلام) نه تنها پيروان خود را به تدبر و تعمق در آيات قرآن توصيه ميكند، بلكه به احكام حلال و حرام اين كتاب آسماني و عمل كردن بدانها اهميت فراوان ميدهد و سفارشهاي مؤكدي در اين باره دارد. حضرت (علیه السلام) در مقامي ميفرمايد:
«من استظهر القرآن و حفظه و أحل حلاله و حرم حرامه أدخله الله به الجنة و شفعه في عشره من اهل بيته كلهم قد وجب له النار». (25)
هر كه از قرآن مدد جويد و در حفظ و قرائت آن بكوشد، حلالش را روا و حرامش را ناروا شمارد ؛ خداوند او را داخل بهشت گرداند و دربارة ده نفر از خاندانش كه مستحق آتش باشند، شفاعت دهد.
امام (علیه السلام) همچنين در جايي ديگر، قاريان قرآن را كه عمل به آيات قرآن نميكنند و از گناه و معصيت نميپرهيزند، عذاب شديدي وعده ميدهد. (26) و در مقابل، قاريان قرآن كه اهل تدبر و عمل به كتاب خدا باشند را ميستايد و جايگاه رفيعي برايشان معين ميدارد، آنجا كه ميفرمايد:
حاملان قرآن در ساية خدا خواهند بود، روزي كه جز ساية او سايهاي نيست. اهل قرآن، اهل خدا و از خواص بندگان او هستند. (27)
بدين سان، با تأمل در سخنان امام(علیه السلام)، اين نكته رخ مينمايد كه تلاوتي ارزشمند است كه همراه با تأمل، تأني و درك معاني و عمل به دستورات نوراني قرآن باشد. حاملان حقيقي كتاب خدا و اهل قرآن، آنان هستند كه حرام خدا را انجام ندهند و از گناه و معصيت دوري گزينند. اصولاً هدف نزول قرآن و بعثت پيامبران، در اين راستا بوده و تلاش و از خود گذشتگي پيشوايان دين، براي دستيابي به اين مقصد مقدس انجام گرفته است. امام علي(علیه السلام) در مقامي اين مطلب را اينگونه بيان ميدارند: «من ميخواهم قرآن، اين كتاب آسماني، در جامعهاي كه مديريتش را به عهده دارم، مورد عمل قرار گيرد».(28)
همچنين از آخرين وصاياي آن حضرت (علیه السلام) به حسين (علیه السلام)، تأكيد بر همين مطلب است، آنجا كه ميفرمايد: «و الله الله في القرآن لا يسبقكم بالعمل به غيركم، خدا را! خدا را! درباره قرآن، مبادا ديگري در عمل به احكام آن بر شما پيشي گيرد.(29)
معناي ترتيل امام(علیه السلام) در معناي ترتيل ميفرمايند: بينه تبياناً و لا تهذه هذا الشعر و لا تنثره نثر الرمل و لكن فزعوا قلوبكم القاسيه و لايكن هم أحدكم آخر السوره.».(30)
ترتيل آن است كه قرآن به روشني و وضوح خوانده شود و در قرائت آيات آن، مانند خواندن شعر سرعت گرفته نشود، به گونهاي كه الفاظ و كلمات آن، مانند دانههاي شن پراكنده شود. بلكه (با قرائتي آرام و با تأني) قلبهاي سخت خود را بترسانيد و نرم كنيد و سعي شما در هنگام قرائت، رسيدن به آخر سوره نباشد.
حضرت (علیه السلام) با اين سخن ارزشمند، به قاري قرآن ميآموزد كه تلاوت آيات الهي نبايد تند و سريع و بدون تأمل و تأني باشد. قرائتي كه تنها به منظور ختم سورهها و بدون انديشه و عبرت آموزي و دريافت معاني و مفاهيم كتاب خدا صورت ميگيرد، ارزش و پاداش زيادي به دنبال نخواهد داشت. چنانكه امام (علیه السلام) در مقامي ديگر، به اين نكته تصريح فرمودهاند:«من قرأ كل يوم مائه آيه في المصحف بترتيل و خشوع و سكون كتب الله له من الثواب بمقدار ما يعمله جميع أهل الارض».(31)
هركس در روز، صد آيه قرآن را به ترتيل، خشوع و آرامش تلاوت كند، خداوند پاداشي به اندازه پاداش اعمال نيك اهل زمين، به او عطا مينمايد.
در روايتي ديگر، از معناي ترتيل در آيه «ورتل القرآن ترتيلاً» از امام(علیه السلام) سؤال شد. ايشان در پاسخ فرمودهاند: «الترتيل تجويد الحروف و معرفه الوقوف» ترتيل عبارت است از رعايت قواعد تجويد حروف و شناخت محلهاي وقف در حين قرائت قرآن.(32) امام(علیه السلام) تجويد را رعايت صفات حروف مانند: جهر، همس، اطباق، استعلا و...ميدانند و حفظ الوقوف را آگاهي بر وقف تام و حسن معنا كنند.(33)
آداب تلاوت و قرآن امام(علیه السلام) پيشواي تقوي پيشگان، آداب و شرايطي را براي تلاوت قرآن بيان ميكنند و قاريان قرآن را ترغيب به رعايت اين آداب ميدارند كه به بيان آنها ميپردازيم.
حضرت(علیه السلام)، قاري قرآن را به «استعاذه» در آغاز تلاوت، توصيه ميكند و ميفرمايد: استعاذه لفظي است كه خداوند فرمان داده است هنگام تلاوت قرآن بر زبان آورده شود:«فاذا قرأت القرآن فاستعذ بالله من الشيطان الرجيم». آنگاه امام(علیه السلام) به تفسير و توضيح لفظ استعاذه ميپردازند و ميفرمايند: «اعوذ بالله» يعني به خداوند پناه ميبرم.«السميع» از صفات خداوند و به اين معناست كه او خير و شر و همه امور آشكار و نهان را ميشنود. «عليم» يعني خداوند بر افعال نيكو كاران و بدكاران و تمام آنچه وجود داشته و دارد آگاه است و كيفيت و چگونگي اشياء را ميداند. «الشيطان الرجيم» نيز به اين معناست كه شيطان از هر خيري دور و ملعون و رانده شده در درگاه خداوند است.(34)
امام(علیه السلام) در بيان آدابي ديگر كه شايسته است قاري قرآن خود را بدان مؤدب نمايد، از مسواك زدن ياد ميكند و ميفرمايد: دهانهايتان راههايي براي قرآن است، آنها را با مسواك زدن خوشبو سازيد.(35)
دعا كردن، حزن و خشوع، گريه كردن و تباكي هنگام قرائت قرآن از امور مستحب و پسنديده و مورد تأكيد پيشوايان دين است. اميرالمؤمنين (علیه السلام) نيز در سخنان خود به اين امر توجه دارند و قرائت قرآن را فرصتي مغتنم براي دعا كردن ميشمارند و در آداب ختم قرآن، دعا كردن را توصيه ميدارند.(36) زربن حبيش در اين باره نقل ميكند:
از ابتدا تا آخر قرآن را در مسجد كوفه بر علي(علیه السلام) خواندم. چون به حواميم رسيدم، آن حضرت(علیه السلام) فرمود به عرايس قرآن رسيدي. وقتي به بيستمين آيه از حم عسق (والذين آمنوا و عملو الصالحات في روضات الجنات لهم ما يشاؤون عندربهم ذلك هو الفضل الكبير) رسيدم، حضرت (علیه السلام) به قدري گريست كه صداي ناله او شنيده ميشد. آنگاه سرش را بلند كرد و دعايي را خواند كه پيامبر (ص) به او آموخته بود اين دعا چنين است: أللهم اني أسألك اخبات المخبتين و اخلاص الموقنين و مرافقة الابرار و استحقاق حقايق الايمان و الغنيمة من كل بر و السلامة من كل أثم و وجوب رحمتك و عزايم مغفرتك و الفوز بالجنة و النجاة من النار.(37)
همچنين روايت شده كه علي(علیه السلام) هنگامي كه قرآن را ختم مينمود، اينگونه دعا ميكرد: أللهم اشرح بالقرآن صدري و استعمل بالقرآن بصري و أطلق بالقرآن لساني و أعني عليه ما أبقيتني فأنه لا حول و لا قوه ألابك.(38)
آن حضرت (علیه السلام) در آداب تلاوت برخي آيات و سور نيز توصيههايي دارند كه خواندني است. به عنوان نمونه ميفرمايد: چون سوره تين را خوانديم، در پايان بگوئيد: و نحن علي ذلك من الشاهدين. چون به آيه «ان الله و ملائكته يصلون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليماً.(39) رسيديد، حتي اگر در نماز هم بوديد، بر پيامبر(ص) صلوات فرستيد. چون آيه: قولوا آمنا بالله و ما انزل الينا و...»(40) را تلاوت نموديم، بگوييد: آمنا بالله... تا آخر آيه.
يا در روايتي ديگر ميخوانيم، امام(علیه السلام) پس از قرائت سبح اسم ربك الاعلي ميفرمايد: سبحان الاعلي.(41)
از جمله آداب ديگري كه مورد تأكيد حضرت(علیه السلام) بوده، استماع و انصات هنگام قرائت قرآن است. امام علي (علیه السلام) گوش دادن به آيات الهي و سكوت هنگام شنيدن قرآن را حسنه و انجام آن را موجب ثواب و پاداش الهي ميدانند و ميفرمايند:
«من استمع آية من القرآن خيرله من ثبير ذهباً و الثبير اسم جبل عظيم بااليمن»(42) كسي كه به آيهاي از قرآن گوش فرا دهد، بهتر است از اينكه كوهي عظيم از طلا براي او باشد.
علي(علیه السلام) نه تنها با گفتار خود، بلكه با عمل و رفتار به موقع، به مردم درسهايي ارزنده ميدادند و عملاً به تفسير معارف قرآن ميپرداختند.
چنانكه ذيل آيه شريفه«و اذا قريء القرآن فاستمعواله و انصتواله لعلكم ترحمون»(43) امام صادق(علیه السلام) پس از توصيه به سكوت هنگام شنيدن آيات قرآن حتي در نماز، به اين سنت پسنديده علوي اشاره ميكنند و ميفرمايند: ابن الكوا روزي پشت سر امام(علیه السلام) مشغول نماز بود. او آيه «لئن أشركت ليحبطن عملك و لتكونن من الخاسرين» را تلاوت نمود. علي(علیه السلام) در تأسي به آيه: و اذا قري القرآن فاستمعواله انصتوا» سكوت كردند و به آيه قرآن گوش فرا دادند.(44)
آداب نگارش قرآن ابوعبيده از آن حضرت (علیه السلام) نقل كرده است كه اكراه داشت قرآن در مصحفهاي كوچك نوشته شود. همچنين ابوحكيم عبدي گفته است: علي (علیه السلام) بر من گذشت در حاليكه مصحفي مينوشتم، فرمود: قلمت را بزرگ كن. آن را اندكي شكستم تا درشت نوشت، سپس به نوشتن پرداختم. فرمود: بله اين چنين آن را منور كن، چنانكه خدايش آن را نوراني ساخته است.(45)
فضايل و خواص آيات و سور قرآن درباره فضايل آيات و سور قرآن، روايات متعددي از پيامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(علیه السلام) نقل شده و در كتب تفسير و روايات، ابوابي به اين موضوع اختصاص داده شده است. البته جعل و وضع، در اين بخش از روايات نفوذ كرده و متأسفانه احاديث جعلي فراوان با انگيزههاي مختلف در زمينه فضايل قرآن، در آثار و روايات ما وارد شده است. روايات منقول از امام علي(علیه السلام) در اين زمينه، نسبتاً معدود است كه نمونههايي از آثار وارد شده آن حضرت(علیه السلام) را نقل ميكنيم:
اصبغ بن نباته از علي(علیه السلام) نقل ميكند كه فرمود: سوگند به كسي كه محمد (ص) را به حق، مبعوث نمود و اهل بيت او را گرامي داشت، هيچ چيز از حرز و دعاهايي كه براي محافظت از سوختن، غرق شدن، دزدي، گريختن چارپا از دست صاحبش، گمشده يا بنده فراري نيست، مگر اينكه در قرآن وجود دارد؛ هر كه خواهد، از من سؤال كند تا به او بگويم. در اينجا مردي برخاست و پرسيد يا اميرالمومنين درباره چاره گمشده در قرآن چه چيزي وجود دارد. امام (علیه السلام) فرمود: دو ركعت نماز بگذار و سوره يس را در آن بخوان و بگو خدايا، اي هدايت كننده به سوي گمشده، گمشده مرا به من بازگردان. مرد چنين كرد و گمشدهاش را بازيافت.(46)
امام (علیه السلام) در فضيلت قرائت سوره نساء ميفرمايد: من قرأ سوره النساء في كل جمعة أمن ضغطة القبر، كسي كه هر جمعه سوره نساء را قرائت كند، از تنگي و فشار قبر ايمن خواهد بود.(47)
در فضيلت قرائت سوره توحيد، از آن حضرت (علیه السلام) نقل شده است كه: من قرأ قل هو الله احد حين يأخذ مضجعه وكل الله به خمسين الف ملك يحرسونه ليلته، هر آنكه سوره توحيد را هنگام خواب تلاوت نمايد، خداوند پنجاه هزار ملك را مأمور نگهباني و محافظت از او در طول شب مينمايد. همچنين امام(علیه السلام) خواندن سورههاي توحيد، قدر و آية الكرسي را قبل از طلوع خورشيد، موجب ايمن شدن مال آدمي ميداند.(48)
علي(علیه السلام) درباره آداب خروج از خانه ميفرمايد: خواندن آياتي از سوره آلعمران، انا انزلناه، حمد و آية الكرسي در هنگام خروج از خانه، برآورده شدن حوايج دنيويو اخروي را به دنبال دارد.(49)
در رواياتي ديگر ميخوانيم كه امام (علیه السلام) قرائت آية الكرسي را براي رفع درد چشم، قرائت آيه «ان ولي الله الذي نزل الكتاب و هو يتولي الصالحين.»(50) را براي امان از آتش سوزي و غرق شدن و قرائت آيه «لقد جائكم رسول من أنفسكم عزيز عليه ما عنتم...»(51) را به منظور ايمن شدن از حيوانات وحشي نافع ميدانند.(52)
اميرالمؤمنين (علیه السلام) در سخنان ديگر، درمان برخي دردها و بيماريها و ايمن شدن از آفات و بلاهاي دنيوي را در تلاوت آيات قرآن ميدانند.(53) و به پيروان خود ميآموزند كه قرآن، درمان دردها و شفاي آلام و بيماريهاست و در گرفتاريها و مشكلات زندگي، پناه بردن بدان و تلاوت و انس با ايات كريمهاش، نجات بخش آدمي و موجب آرامش و سعادت دنيوي و اخروي است.
پاسداري از قرآن علي (علیه السلام) فرزند راستين قرآن و نگهبان حقيقي كتاب خدا، يا تصويرهايي بسيار زيبا و شگرف از قرآن كه در اين مجال كوتاه بدان پرداختيم، گويا حجت را بر آدمي تمام ميدارد و راه هدايت و نجات انسان را در تمسك به كتاب خدا معرفي ميكند.
از نگاه علي (علیه السلام)، قرآن پيشوايي سخنگو، كتابي ناطق، حبل متين، درمان دردها، بهار دلها، نيكوترين گفتار، نور مبين، طريق نجات، بنايي استوار، چراغي روشن، پند گويي راستگو، بوستان عدالت، درياي دانش، فرقاني استوار، تبياني پايدار، معدن ايمان، چشمه سار معرفت و...است كه بندگان خدا بايد به دامان اين ملجأ عظيم پناه برند، آن را پاس دارند و حقوقش را ادا كنند او ميفرمايد:
«فالله فالله أيها الناس فيما استحفظكم من كتابه و استودعكم من حقوقه. فان الله سبحانه لم يخلقكم عبثاً و لم يترككم سدي و لم يدعكم في جهالة و لا عمي، پس اي مردم! خدا را! خدا را! بپاييد و در آنچه از كتاب خود، شما را نگاهبان كرده و حقوقي كه نزد شما به وديعت سپرده - وظيفه امانت را رعايت نماييد - كه خداي سبحان، شما را بيهوده نيافريده و رها نگذاشته و در ناداني و كوريان نداشته».(54)
اما دريغ كه حضرت(علیه السلام) روزگاري را پس از خود پيش بيني و توصيف ميكند كه مردم، اين گنجينه اسماني و كتاب بر حق را پاس نميدارند و از آن بهره نميجويند و حتي به تحريف معاني آن ميپردازند، بنگريد:
«وزودا كه پس از من بر شما روزگاري ايد كه چيزي از حق پنهانتر نباشد و از باطل آشكارتر و از دروغ بستن بر خدا و رسول او بيشتر و نزد مردم آن زمان، كالايي زيانمندتر از قرآن نيست - شهرها، چيزي از معروف ناشناختهتر نباشد و شناختهتر از منكر. حاملان كتاب خدا آن را واگذارند و حافظانش آن را به فراموشي بسپارند. پس در آن روزگار، قرآن و قرآنيان از جمع مردمان دورند و رانده و مهجور. هر دو با هم در يك راه، روانند و ميان مردم پناهي ندارند. پس در اين زمان، قرآن و قرآنيان ميان مردمند و نه ميان آنان، با مردمند نه با ايشان. چه، گمراهي و رستگاري سازوار نيايند هر چند با هم در يكجا بپايند. پس آن مردم در جايي متفقند. از جمع گريزان. گويي آنان پيشواي قرآنند، نه قرآن پيشواي آنان. پس جز نامي از قرآن، نزدشان نماند و نشناسند جز خط و نوشته آن و از اين پيش چه كيفر كه بر نيكوكاران نراندند و سخن راستشان را دروغ بر خدا خواندند و كار نيك را پاداش بد دادند.»(55)
امام علي(علیه السلام) از روزگاري شكوه ميكند كه در آن، قرآن نزد مردم، كالايي زيانمند است و حاملان و حافظان كتاب خدا، آن را وا ميگذارند و به فراموشي ميسپارند. او در جاي ديگر نيز از اين گروه، نزد خداوند شكوه ميبرد و ميفرمايد:
الي الله أشكوه معشر يعيشون جهالا و بموتون ضلالا ليس فيهم سلعه أبور من الكتاب اذا تلي حق تلاوته. و لا سلعة أنفق بيعاً و لا أغلي ثمناً من الكتاب اذا حرف عن مواضعه و لا عندهم أنكر من المعروف و لا أعرف من المنكر، گله خدا را با خدا ميكنم از مردمي كه عمر خود را به ناداني بسر ميبرند و با گمراهي، رخت از اين جهان بدر ميبرند.كالايي...
كالايي خوارتر از نزد آنان از كتاب خدا نيست، اگر آن را چنانكه بايست خوانند و پر سودتر و گرانبهاتر از آن نباشد، اگر آن را از معني خويش برگردانند و نه نزد آنان چيزي از معروف است، ناشناختهتر و شناختهتر از منكر».(56)
و بدين سان امام (علیه السلام) به ما ميآموزد كه راه يافتن حق و قرار گرفتن در صراط مستقيم و دوري از كجي و انحراف به تمسك به قرآن و سنجش قول و فعل آدمي با كتاب خداست. اگر كلام و رفتار انسان در تمام جوانب زندگي از مفاهيم و مقاصد قرآني به دور باشد، ارزشي ندارد و اگر موافق و همسر با كتاب خدا باشد. ارزشي والا پيدا ميكند و در مسير هدايت و تقرب الهي مفيد ميافتد. از نگاه علي (علیه السلام) قرآن برنامه زندگي است. كتابي است براي خواندن و انديشيدن، انديشيدن و فهميدن؛ فهميدم و عمل كردن. آري تأمل در سخنان آن بزرگوار، اين حقيقت را پيش روي ما قرار ميدهد كه راه نيكبختي و سعادت آدمي، ارتباط و انس هميشگي يا قرآن و دريافتن معارف و دستورات اين كتاب اسماني است و اين امر، تنها محدود در مشكلات و ججهات امور زندگي نيست، بلكه بايد در سراسر زندگي آدمي مصداق داشته باشد و سيره عملي پيشواي بزرگ نيز چنين بوده است كه حضرت(علیه السلام) نه تنها در برخورد با مشكلات يا سؤلات مهم و بزرگ، بلكه در تمامي امور مربوط به دين و دنيا به قرآن مراجعه ميكردند و به الفاظ يا مفاهيم قرآني، استشهاد مينمودند.
پيشواي متقيان، افزون بر آميخته نمودن كلمات و سخنان خود به الفاظ و مفاهيم قرآني، در شرايط و موقعيتهاي مختلف، براي روشن نمودن يك امر و اسكات مخطب، به آيات قرآن استناد، مينمود، او همواره با قرآن بود و قرآن نيز هميشه با او بود و جدايي ميان آن دو وجود نداشت. او در تمام شوؤن زندگي از قرآن كمك ميگرفت و كتاب خودا را شاهد اعمال و اقوال خود ميدانست. امام (علیه السلام) در اثبات حق و مصاحبه با طرف مقابل در گفتگوها و مناظرات، در دعاها و عبارات، در بسار بيماري، در جنگها و غزوات، در سختيها و شرائد زندگي، در نامهها و مكاتبات خود و بطور كلي در سيره عملي به آيات قرآن استشهاد و اسناد ميكرد و از مفاهيم و مضامين قرآن بهره ميگرفت. تجلي قرآن در ابعاد مختلف سيره آن حضرت به چشم ميخورد و براي هر مورد، شواهد و مصاديق روايي متعددي وجود دارد كه پرداختن به آنها در اين مجال نميگنجد.
حتي روايت شده است كه اميرالمؤمنين (علیه السلام) در بازار حركت ميكرد، گمراهان و ضعيفان را راهنمايي و ياري مينمود. نزد بقالان و فروشندگان ميرفت. قرآن را بر آنان ميگشود و آيات قرآن را تلاوت ميفرمود.(57)
آن حضرت (علیه السلام) منتظر آن نميماند كه مسألهاي دشوار يا مفصلي بزرگ روي ميدهد و به قرآن كراجعه كند، بلكه اين قرآن ناطق پيشوا و سرآمد مفسران كتاب الهي، در تمام مسائلي كه پاسخ آنها به نوعي در كتاب خدا وجود داشت، از قرآن مدر ميجست و به آيات الهي استهشاد مينمود و اين سودمندترين درس است كه ميتوان از سيره علوي فرا چنگ آورد.
اميرمؤمنان (علیه السلام) حتي دلواپسين زندگي، آنگاه كه قاتل وي، ابن ملجم را نزد او حاضر كردند، مفاهيم و مضامين قرآني را فراموش نكرد و خطاب به اطرافيان فرمود: امروز او نزد شما اسير است، با او به تيكي رفتار كنيد، طعام و غذايش دهيد،...نسبت به او عفو و گذشت روا داريد. آنگاه به تلاوت ايه 22 نور فرمود: «وليعفوا و ليصفحوا ألاتحبون ان يغفرالله لكم والله غفور رحيم». و بايد عفو كنند و گذشت نمايند. مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد؟ و خدا آمرزنده مهربان است.(58)
اميد آنكه همه ما از حافظان و قاريان هميشگي قرآن باشيم و مفاهيم و معارف اين كتاب هدايت، در ابعاد زندگي ما به بهترين شيوه تجلي يابد.
وسلام الله عليه يوم ولد في الكعبه و يوم مات شهيداً في سبيل الله و يوم يبعث حياً للشفاعة».
پي نوشتها:
1- سيد جواد مصطفوي، رابطه نهج البلاغه با قرآن، چاپ اول، تهران، انتشارات بنياد نهج البلاغه، 1359، ص 221.
2- نهج البلاغه، ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدي، چاپ دوم، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي، 1370، خطبه 18، ص 20.
3- محمد تقي جعفري، ترجمه و تفسير نهج البلاغه، چاپ اول، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1365، ج 4، ص 264-271.
4- نهج البلاغه، خطبه 198، ص 234
5- سيد ابوالقاسم خوئي، بيان در مسائل كلي قرآن، ترجمه صادق نجمي، هاشم هريسي، قم، مجمع ذخاير اسلامي، 1360، ص 46-43
6- نهج البلاغه، خطبه 176، ص 182
7- همان، خطبه 183، ص 194
8- ابن ابي الحديد، شرح نهجالبلاغه، چاپ اول، قم، منشورات مكتبه آيه الله العظمي مرعشي نجفي، 1404 هـ.ق، ج 10، ص 117
9- نهج البلاغه، خطبه 133، ص 131
10- همان، خطبه 158، ص 159
11- ر.ك: شهيد سيد محمد باقر، سنتهاي تاريخ در قرآن، ترجمه سيد جمال موسوي اصفهاني، انتشارات اسلامي، قم بيتا، ص 94
12- نهج البلاغه، خطبه 176، ص 184
13- همان، خطبه 156، ص 156
14- همان، خطبه 110، ص 107
15- همان، خطبه 176، ص 182
16- همان
17- همان، خطبه 193
18- همان، خطبه 121، ص 119
19- محمد باقر مجلسي، بحارالنوار، چاپ دوم، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1403هـ.ق، ج 89، ص 19 20- هندي، علاءالدين علي النتقي، كنز العمال في سنن القوال و الافعال، بيروت، مؤسسه الرساله، 1409 هـ.ق، 1،529
21- نهج البلاغه، خطبه 110، ص 107
22- همان، حكمت 399، ص 433
23- محمد باقر مجلسي، ج 89، ص 20
24- همان، ص 211
25- همان ص 20
26- حاج ميرزا حسين نوري طبرسي، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، چاپ اول، مؤسسه آل البيت لا حياء التراث، 1408هـ.ق، ج 4، ص 251
27- ابن حسام هندي، پيشين، ج 1، ص 513
28- محمد تقي جعفري، پيشين، ج 1، ص 266.
29- نهج البلاغه، نامه 47، ص 321
30- محمد باقر مجلسي، پيشين، ص 216
31- همان، ص 20
32- ابن جزري، النشر في الفزاءات العشر، ج 1، بيروت، دارالفكر، بيتا، ص 209
33- ملامحسن فيض كاشاني، تفسير صافي، بيروت، منشورات مءسسه العلمي للمطبوعات 1405 هـ.ق، ج 1،ص 71
34- محمد باقر مجلسي، پيشين، ص 214
35- جلال الدين عبدد الرحمن سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، ج 1، ص 329
36- محمد باقر مجلسي، ج 90، ص 345
37- همان، ج 89، 206
38- همان، ص 209
39- احزاب، 56
40- بقزه، 135
41- محمد باقر مجلسي، ج 89، ص 217
42- همان، ص 20
43- اعراب، 204
44- همان، ص 221
45- جلال الدين عبدالرحمن سيوطي، ج 2، ص 1180
46- علي بن جمعة العروس حويزي، تفسير نور الثقلين، ج 4، ص 373
47- همان، ج 1، ص 429 و مجلسي، ج 89، ص 273
48- همان، ص 262 و 351
49- همان، ص 262
50- اعراف، 196
51- توبه، 128
52- عروسي حويزي، ج 2، ص 110 و 287
53- ر.ك: همان، ج 3، ص 233 و 250 و 427
54- نهج البلاغه، خطبه 86، ص 67
55- همان، خطبه 147، ص 143
56- همان، خطبه 17، ص 19
57- ر.ك: عروسي مويزي، ج 4، ص 144
58- ر.ك: محمدري شهري و همكاران، موسوعة الامام علي لبن ابيطالب في الكتاب والستة و التاريخ، چاپ اول، مؤسسه دارالحديث، 1421 هـ.ق، ج 7، ص 249 و 250
منبع:گلستان قرآن ، شماره 150
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}