آکونتیوس ākontius
بیماری مرموز
هنگام انجام مراسم قربانی، سیدیپه چند لحظه نشست. در این هنگام آکونتیوس با نوک چاقویی، این جمله را روی میوهی بِه نوشت: «قسم به معبد آرتمیس که با آکونتیوس وصلت خواهم کرد» و آن را به جانب دختر پرتاب کرد ...
نویسنده: غلامرضا معصومی
آکونتیوس ākontius جوانی بسیار زیبا از خانوادهای متمول در اساطیر یونان بود که در جزیرهی سئوس (Ceos) زندگی میکرد، اما اصل و نسبی عالی نداشت. در یکی از سالها که آکونتیوس (Acontius) در دلوس (Delos) بود، دختر جوان و زیبایی را دید که با دایهاش برای عرض نیاز و ستایش خدایان دلف (Delphi) به آن ناحیه آمده بود. دختر جوان که سیدیپه (Cydippe) نام داشت به قدری زیبا بود که آکونتیوس در یک لحظه دل باختهی او شد. سیدیپه دختر شخصی محترم بود که از دلوس عبور میکرد. آکونتیوس به تعقیب دختر تا معبد آرتمیس (Artemis) رفت. در آنجا هنگام انجام مراسم قربانی، سیدیپه چند لحظه نشست. در این هنگام آکونتیوس با نوک چاقویی، این جمله را روی میوهی بِه نوشت: «قسم به معبد آرتمیس که با آکونتیوس وصلت خواهم کرد» و آن را به جانب دختر پرتاب کرد. دایهی سیدیپه بِه را از زمین برداشته به وی داد و او نیز بدون توجه، جملهای را که روی آن نوشته شده بود با صدای بلند خواند. سیدیپه به محض اینکه معنی کلماتی را که میخواند، دریافت، بِه را به عجله به زمین انداخت. به هر حال وی بدون اراده، کلماتی را به زبان آورده بود که او را به آکونتیوس پیوند میداد و آرتمیس شاهد و گواه این سوگند بود. آکونتیوس به زودی به وطن بازگشت و عشق شدید خود را نسبت به دختری که نامزد خود میدانست، از یاد نبرد. اتفاقاً پدر سیدیپه مراسم نامزدی دختر را با جوانی که دلخواه دختر بود، فراهم کرد، اما به محض شروع جشن، سیدیپه به سختی بیمار شد و به ناچار انجام این تشریفات را به بعد موکول کردند. پس از بهبود دختر، مراسم نامزدی تجدید گشت. این موضوع سه بار تکرار شده و هر بار بیماری مرموز سیدیپه عود میکرد. به این ترتیب منظور پدر برای ازدواج وی عملی نمیشد. خبر این ماجرا به آکونتیوس رسیده، او فوراً خود را به آتن (Athens) رسانید و هر ساعت و هر روز از سلامت سیدیپه اطلاع حاصل میکرد. ناشکیبایی او چنان قوت یافت که عشق او به صورت داستانی در خبرها آمده و مردم به این باور رسیدند که وی، دختر را افسون کرده است. بنابراین پدر سیدیپه برای مشورت، به دلف رفت. در آنجا به وی وحی رسید که سیدیپه، بر اثر سوگندی به آکونتیوس تعلق گرفته و به همین مناسبت هر بار که درصدد نامزدی بوده، مورد تنبیه آرتمیس قرار گرفته است. پدر سیدیپه که حقیقت را دریافت، به دنبال خانوادهی آکونتیوس رفته و با میل و رغبت، دخترش را به همسری آکونتیوس درآورد. ویل دورانت نام دختر را کودیپه (Codippe) یاد کرده و به جای میوهی به که روی آن کلماتی توسط آکونتیوس نوشته شده بود، از میوهی سیب نام برده است.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}