نویسنده: محمدتقی فعالی

 
دالایی لاما برای خرد در زندگی و یافتن و تمییز دادن میان ارزش‌های مثبت و منفی نقش بسیاری قائل است، هرچند نقش خرد را تنها در این تشخیص نمی‌داند:
"هر چیز که با منطق و تجربه مغایر باشد، محکوم به فنا و نابودی است. (1)"
پیش‌تر نیز گفته شد که به نظر دالایی لاما ریشه‌ی تمامی بدی‌ها و حالات روحی منفی جهالت و نادانی است. اما با وجود تأکید بر عقل و خرد، وی استفاده صرف از آن را نیز صحیح نمی‌داند و معتقد است باید از خرد و هوش بشری به گونه‌ای متوازن و متعادل استفاده کرد:
"من بر این باور هستم که مغز انسان و حس بنیادین همدردی انسانی طبیعتاً از نوعی توازن برخوردارند. گاهی اوقات وقتی که رشد می‌کنیم، ممکن است عاطفه‌ی انسانی را فراموش کنیم و فقط بر مغز انسانی تمرکز کنیم که باعث از بین رفتن توازن می‌شود. (2)"
به نظر او، تفاوت‌های انسان با دیگر حیوانات اساسی است و این تفاوت‌ها برخاسته از هوش و خرد انسانی است و این‌که ما موجوداتی متعالی هستیم و ظرفیت بیش‌تری داریم و می‌توانیم به آینده‌ای دور بیندیشیم و حتی حافظه‌ی ما به حد کافی قدرت دارد که به سالیان گذشته بازگردد. بنابراین نیروی خرد، ما را به صورت موجوداتی بسیار زیرک درمی‌آورد، اما در عین حال - به خصوص به دلیلی که ذکر شد - با تردیدها و بدگمانی‌های بیش‌تری مواجه می‌شویم، از این‌رو بیش‌تر می‌ترسیم. (3)
او معتقد است از آن‌جا که خرد برای ما امتیاز بزرگی است، اگر نامتوازن استفاده شود، موجب اختلافات و تضادها می‌شود. در واقع تمامی اختلاف‌نظرها از خرد برمی‌آید:
"بنابراین متأسفانه خرد گاهی می‌تواند سبب حالت ناخوشایند روحی شود و به این ترتیب به صورت منبع دیگری برای مصائب انسانی در می‌آید. در عین حال نهایتاً ابزاری است که با آن می‌توانیم بر تمام این اختلافات و تفاوت‌ها غالب شویم. (4)"
وی سپس نتیجه می‌گیرد انسان‌ها بیش از دیگر گونه‌های جانوری در این سیاره مشکل‌ساز هستند، از این‌رو اگر بشری روی زمین زندگی نکند، احتمالاً این سیاره مکانی مطمئن‌تر خواهد بود. (5)
بنابراین دالایی لاما معتقد است اگر توانایی بشر و هوش او به گونه‌ای نامتوازن تکامل یابد، بی‌آن‌که با عشق و محبت به طوری مناسب تعادل یافته باشد، در این صورت ویرانگر شده و به مصیبت و بلا می‌انجامد:
"اما به نظر من تشخیص این‌که آیا تضادهای موجود در انسان با استفاده نادرست از هوش بشری به وجود آمدند و آیا ما باز هم می‌توانیم از هوشمان برای یافتن روش‌ها و ابزاری برای غلبه بر این تضادها استفاده کنیم یا نه، بسیار اهمیت دارد. هنگامی که هوش بشر و کردارهای خوب و رفتارهای پسندیده‌ی او با هم مورد استفاده قرار گیرند، تمام اعمال انسان سازنده خواهند بود. زمانی که ما یک قلب خوب و مهربان را با معلومات و آموزش زینت دهیم، یاد می‌گیریم که به حقوق و نظریات دیگران احترام بگذاریم. این اساس روح آشتی‌پذیری است که می‌تواند برای غلبه بر تهاجم مورد استفاده قرار گیرد و تضادها و مشکلات ما را حل کند. (6)"
با این همه، نقش خرد در نزد دالایی لاما بسیار اساسی است و آن یافتن و تمییز دادن میان احساسات مثبت و منفی است. از دیگر نقش‌های خرد، سنجش میان فواید شادمانی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت است. برای نمونه، ممکن است گاه خرد با خواهش آنی مخالفت کند تا نتایج بلندمدتی نصیب ما شود.
او معتقد است برخی احساسات از جهتی مثبت و از جهتی منفی است و تشخیص میان آنها برعهده‌ی خرد انسانی است؛ مثلاً تشخیص و درک احساسی چون فروتنی واقعی از حالت بی‌اعتمادی. بنابراین برای اجرای موفقیت‌آمیز عملی شادی‌بخش، فرد باید بتواند بر رویدادها، اعمال و اهداف تمرکز و توجه کند. پس باید بین مطلوب و غیرمطلوب قضاوت کنیم و منفی را از مثبت تشخیص دهیم. (7)
از دیگر فواید خرد از نظر دالایی لاما، فهم حقیقت‌های اساسی زندگی از جمله رنج است. او معتقد است:
"انسان‌ها و جانوران و حشرات با هم هیچ فرقی ندارند. با این همه، فرق انسان و زیوندگان دیگر در این است که ما به دلیل هوش و حافظه‌ی انسانی خویش می‌توانیم روند رنج را از دیدگاه گسترده‌تری بررسی کنیم. فلسفه و دین بر همین پایه پدید آمدند. از آن‌جا که ما تن و ذهن داریم، رنج و شادکامی را تجربه می‌کنیم. از این گذشته، شادمانی و رنج تا اندازه‌ی زیادی به خوی و برخورد ذهنی ما بستگی دارد. شادمانی و درد جسمانی را به کمک ذهن می‌توان فرونشاند. (8)"
بنابراین از نگاه وی، مهم این است که از خرد انسانی به شیوه‌ای مفید، همراه با همدلی و محبت استفاده شود. اگر از خرد درست استفاده شود، در آن صورت نه تنها انسان‌ها به هم و به سیاره‌ای که در آن ساکن‌اند، آسیب کم‌تری می‌رسانند، بلکه شادمانه‌تر نیز خواهند بود این امری است که در اختیار ماست.

تحلیل و بررسی

در رابطه با مسأله‌ی خرد نکاتی قابل ذکر است:

نکته‌ی اول: نقش خرد و امریکا

از نظر دالایی لاما خرد آن‌گاه شیوه‌ای مفید خواهد بود که با محبت و همدلی همراه باشد. او معتقد شد که اگر از خرد درست استفاده شود، انسان‌ها به هم آسیب نمی‌رسانند و به سیاره‌ی زمین هم آسیب کم‌تری وارد می‌شود. اما می‌بینیم که او در مقام عمل به گونه‌ای دیگر است. امروزه بیش‌ترین صدمات و آسیب‌ها به سیاره‌ی زمین را قدرت‌های برتر جهان و در رأس آنها امریکا وارد می‌کنند، اما دالایی لاما نه تنها هیچ‌گونه اعتراضی به آنها ندارد، بلکه میان او و آن قدرت‌ها به ویژه امریکا حمایتی دوطرفه برقرار است. بخش مهمی از جوایز بین‌المللی را سردمداران امریکا به او داده‌اند و او هم تا حد امکان در دفاع و حمایت از قدرت‌های بزرگ جهانی کوتاهی نکرده است.

نکته‌ی دوم: جایگاه خرد در تفکر اسلامی

منابع دینی سرشار از عقل‌گرایی است. قرآن کریم به گونه‌های مختلف آدمی را دعوت به تعقل کرده است. این کتاب آسمانی از انسان می‌خواهد تا درباره‌ی آیات الهی (بقره / 73)، کتب آسمانی (آل عمران / 65)، آخرت (انعام / 32)، توحید (انبیا / 67)، جهان هستی (مؤمنون / 80) و تاریخ بشر (یس / 68)، تأمل، تفکر و تعقل نماید. همچنین در روایات متعدد مسأله‌ی عقل و عقلانیت مطرح و موضع‌گیری جانبدارانه‌ای عرضه شده است. نکات بسیار گسترده و متنوعی در احادیث مطرح است که بخش مهمی از آنها را می‌توان به عنوان مؤلفه‌ها و ویژگی‌های عقل یا عاقل بیان کرد. مهم‌ترین ویژگی‌ها به شرح ذیل است:

1) اولین آفریده:

اولین چیزی که خدا آفریده، عقل است، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اَوَّلُ ما خَلَق اللهُ العقلَ (9)؛ نخستین چیزی که خدا آفرید، خرد است»

2) از نور:

جنس عقل که اولین مخلوق خدا است، از نور است. خداوند از نور ذاتی خود عقل را آفرید و آن را به جهانیان عرضه داشت. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خداوند عقل را از نوری آفرید که در علم ازلی او اندوخته بود». (10)
3

) فرستاده‌ی خدا:

خداوند برای هدایت انسان‌ها فرستادگانی دارد که یکی از آنها عقل است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «العقلُ رسولُ الحقِ (11)؛ خرد، فرستاده‌ی حق است. جان‌مایه‌ی وجود انسان خرد اوست و آن را که عقل نباشد، دین نیست. اگر عقل از سنخ نور است، وجود عقل در آدمی به منزله‌ی چراغ درونی است. عقل است که کارها را برای انسان سامان می‌دهد و علمی منور در اختیار انسان قرار می‌دهد.

4) هدایت‌گر:

عقل سبب هدایت و نجات انسان می‌شود، چنان که جهل آدمی را از طریق درست خارج کرده چه بسا او را به ذلت و سختی بکشاند. حضرت علی (علیه‌السلام) فرمود: «العقل یَهدی و یُنْجی و الجهلُ یُغوی و یَردی (12)؛ عقل راهنمایی می‌کند و می‌رهاند، و جهل گمراه می‌کند و به هلاکت می‌افکند».

5) میزان کیفر و پاداش:

در قیامت خداوند به اندازه‌ی عقل، انسان‌ها را عذاب یا پاداش می‌دهد. ارزش هر انسانی به اندازه‌ی معرفت و خرد اوست و حسابرسی آنها براساس میزان عقلشان می‌باشد. امام باقر (علیه‌السلام) در رابطه با اموری که به موسی (علیه‌السلام) وحی شد فرمود: (13) «من بندگان خود را به اندازه‌ی خردی که به آنها داده‌ام، بازخواست می‌کنم.»

6) حجت باطنی:

خداوند برای انسان‌ها حجت‌های متعددی گذارده است که یکی از آنها حجت درونی است که همان عقل می‌باشد. امام کاظم (علیه‌السلام) فرمود: (14) «خداوند بر انسان‌ها دو حجت دارد: حجت بیرونی و حجت درونی. حجت بیرونی، فرستادگان، پیامبران و امامان (علیهم‌السلام) هستند و حجت باطنی همان عقل است».

7) سردار سپاه رحمان:

خداوند در وجود انسان دو بعد قرار داده است: یکی عقل و دیگری شهرت. این دو در برابر یکدیگرند و هر کدام را انسان اختیار کند به همان طرف خواهد رفت. امیرمؤمنان (علیه‌السلام) فرمود: (15) «عقل و شهوت دو دشمن‌اند. یاور عقل، علم است و آراینده‌ی شهوت، هوس. میان این دو نفس در کشاکش است، هر کدام چیره شود نفس در طرف او قرار می‌گیرد».

8) ویژگی‌های عاقل:

ویژگی‌ها و شاخصه‌های مختلفی برای صاحب عقل بیان شده است. یکی از جامع‌ترین گفته‌ها در این رابطه، فرمایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است: (16) «ویژگی‌های خردمند این است که در برابر رفتار جاهلانه‌ی نادان نسبت به خود بردباری نشان می‌دهد، از کسی که به او ستم کرده است درمی‌گذرد، در برابر فرودست خود فروتن است، از فرادست خود در طلب نیکی پیشی می‌گیرد، چون بخواهد سخن بگوید می‌اندیشد، اگر آن‌چه می‌خواهد بگوید خوب بود می‌گوید و بهره‌مند می‌شود و اگر بد بود خاموشی می‌گزیند و ساکت می‌ماند، هرگاه با فتنه‌ای روبه‌رو شود به خدا پناه می‌برد و دست و زبان خود را نگه می‌دارد، هرگاه فضیلتی بیند آنرا غنیمت می‌شمارد، شرم و حیا از او جدا نمی‌شود و آزمندی از او سر نمی‌زند؛ این‌ها ده خصلت‌اند که خردمند به آنها شناخته می‌شود».

9) آبادسازی سرای آخرت:

خردمند کسی است که به فکر آخرت باشد و برای آبادسازی جهان دیگر کار کند. کسی که امروز به فکر فردای خویش است و اندیشه‌ی رهایی در سر می‌پروراند، عاقل است. حضرت امیر (علیه‌السلام) فرمود: (17) «هر که خرد ورزد، از غفلت خود بیدار شود و خود را برای سفرش آماده کند و سرای اقامت خود را آباد سازد».

10) لذت‌گریزی:

هر آن کس دارای خرد باشد، بر هوس‌های خویش چیره گردد، از لذت‌های خود بکاهد و آخرتش را به دنیا نفروشد. حضرت علی (علیه‌السلام) فرمود (18): «عاقل، دشمن لذت خویش است و جاهل بنده‌ی شهوت خویش». کسی که از شهوات خود بکاهد، در مسیر قرب الهی گام برداشته است. حضرت امیر (علیه‌السلام) فرمود: «اعقل الناسِ اَقْربهم من اللهِ؛ (19) عاقل‌ترین مردم، نزدیک‌ترینشان به خداست».
از مجموع مباحث پیش گفته به دست می‌آید که عقل ویژگی‌ها و شاخصه‌های مختلفی دارد؛ عقل اولین آفریده‌ی خداست، جنس عقل از نور است، خرد، رسول درونی هر انسانی است، عقل سبب هدایت و نجات انسان می‌شود، میزان کیفر و پاداش خدا عقل است، سپاه خدا، سرداری دارد به نام عقل، عقل انسان را به درنگ و اندیشه فرومی‌برد، عاقل به خدا پناهنده می‌شود، شرم، حیا، تواضع و خاموشی ثمره‌ی عقل است، عقل در مسیر آخرت قرار گرفته، باعث آبادانی سرای دیگر می‌شود و عقل لذت‌گریز و دنیاستیز است و در یک کلام به تعبیر امام صادق (علیه‌السلام) می‌توان گفت: «اَلعَقْلُ ما عُبِدَ بهِ الرّحمنُ و اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنان (20)؛ عقل آن چیزی است که بوسیله‌ی آن خدای رحمان عبادت شود و بهشت به دست آید».
پرواضح است که چنین عقلی با عقلی که دالایی لاما و به طور کلی جهان مدرن از آن یاد می‌کند، کاملاً متفاوت است. شاید بتوان گفت عقل دوگونه است: عقل دینی و عقل ابزاری. آن‌چه گذشت عقلی است که در متون دینی از آن سخن به میان آمده است. عقل دینی ادراک محض نیست، عقل دینی وسیله‌ای برای رشد صنعت نیست، عقل دینی نیروی ادراکی بشر هم نیست بلکه ادراکی است که فطرت انسانی را همراهی کرده، در مسیر خدا و آخرت قرار گیرد. (21) اگر در انسان هواهای نفسانی و هوس‌های شیطانی غالب شود، در او عقل ابزاری از بین نرفته است اما عقل دینی و عقل الهی نابود شده است. عقلی در مسیر خدا قرار می‌گیرد که نسبت به سموم درونی و قوای شهوانی چیره باشد. عقل غالب، عقل دینی است و سبب قرب انسان می‌شود. اما عقل ابزاری چه بسا در مسیر شهوت و دنیای بشر قرار گیرد و حتی می‌تواند سبب توسعه‌ی آن باشد. پس تنها عقل دینی است که می‌تواند به بشر اخلاق راستین هدیه کند.

پی‌نوشت‌ها:

1. همو، کتاب کوچک عقل و خرد، ص 18.
2. همان، ص 16-17.
3. همو، کتاب عشق و همدردی، ص 5-7.
4. دالایی لاما، کتاب عشق و همدردی، ص 7.
5. همان، ص 9.
6. همو، هنر شاد زیستن، ص 66.
7. همو کتاب خرد، ص 18 و 22 و 29.
8. همو، زندگی در راهی بهتر، ص 128.
9. بحارالانوار، ج 1، ص 97.
10. همان، ص 107.
11. غررالحکم، روایت 272.
12. همان، روایت 2151.
13. المحاسن، ج 1، ص 308.
14. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج 1، ص 16.
15. غررالحکم، روایت 2100.
16. حسن بن علی حرّانی، تحف‌العقول، ص 28.
17. غررالحکم، روایت 8918.
18. همان، روایت 444.
19. همان، روایت 3228.
20. کافی، ج 1، ص 11.
21. المیزان، ج 2، ص 247.

منبع مقاله :
فعالی، محمدتقی؛ (1388)، نگرشی بر آراء و اندیشه‌های دالایی لاما، تهران: انتشارات عابد، چاپ اول