نویسنده: وحید قبادیان

 

شرایط اقلیمی

این منطقه اقلیمی در امتداد یک نوار ساحلی باریک و نسبتاً طولانی است که بیش از دو هزار کیلومتر طول آن می‌باشد و از مصب اروند رود در جنوب غربی استان خوزستان شروع شده و به خلیج گواتر در جنوب شرقی استان سیستان و بلوچستان ختم می‌شود.
از لحاظ اقلیمی، این سواحل جزو نواحی گرم و مرطوب محسوب می‌شود. تابستانها نسبتاً طولانی و زمستانها فقط در دو ماه دی و بهمن هوا تا حدی سرد است. این کناره به سبب آنکه در مجاورت دریا می‌باشد، رطوبت هوا بسیار زیاد است ولی به علت قلت بارندگی، فاقد پوشش نباتی می‌باشد و به جز نخلستانها و کشتزارهای محدود اهالی، منطقه بطور کلی لم‌یزرع و بی‌آب و علف است.
خصوصیات آب و هوایی این کرانه به قرار ذیل است:
الف- میزان ریزش باران سالیانه بسیار اندک، اغلب بارندگی در فصول پائیز و خصوصاً زمستان
ب- رطوبت هوا بسیار زیاد در تمام فصول سال
ج- هوا بسیار گرم و مرطوب در تابستان و معتدل در زمستان
د- اختلاف کم درجه حرارت بین شب و روز
هـ- شور بودن آبهای زیرزمینی در اکثر مناطق
و- پوشش بسیار کم گیاهی
از آنجائی که در این کرانه خاک اکثر نواحی آهکی است و همچنین فاقد پوشش نباتی می‌باشد، لذا آب باران به داخل زمین نفوذ نمی‌کند و باران اندکی هم که می‌بارد، ایجاد سیل می‌کند و چون سیل بندهای کافی و کانالهای عبور آب وجود ندارد، این قبیل بارانها اغلب به جز خرابی حاصل دیگری ندارد و آب ذیقیمت شیرین به صورت سیل روانه دریا می‌گردد.
به دلیل مجاورت با دریا و تابش تقریباً عمودی آفتاب در فصول بهار و تابستان، میزان تبخیر آب در منطقه بسیار زیاد و رطوبت هوا نیز زیاد است. هرچه از ساحل دور شویم و همچنین در ارتفاعات از میزان رطوبت هوا کاسته می‌شود، به نحوی که به فاصله حدود بیست کیلومتر از ساحل، با آب و هوای گرم و خشک کویری و یا کوهپایه‌ای مواجه می‌شویم.* رطوبت زیاد در سواحل دریا، توأم با حرارت بسیار زیاد، در اغلب مواقع در فصول گرم ایجاد شرجی می‌کند که از لحاظ زیستی بسیار مشکل و طاقت‌فرسا است.
علاوه بر رطوبت و گرمای بیش از حد، شور بودن آبهای زیرزمینی نیز از مشکلات عمده روستائیان و شهرنشینان این نواحی است. هر کجا که آبهای زیرزمینی شیرین باشد، روستای آبادی یافت می‌شود با نخلستانها و کشتزارهای نسبتاً وسیع، و به دلیل آنکه هوا مرطوب است، در صورت مساعد بودن جنس خاک، محصول بسیار و مرغوب حاصل می‌گردد. همچنین آب شیرین این روستاها به سایر روستاها و شهرها حمل می‌شود، مانند بندر چابهار که فاقد آب شیرین است و آب باید از چاههای آب شیرین معدود اطراف به این شهر توسط تانکر حمل شود. در سابق اهالی فقط از آب غیربهداشتی برکه جهت آشامیدن استفاده می‌کردند.
شرایط معیشت در روستاهایی که فاقد آب شیرین هستند بسیار مشکل است و اهالی فقط به دامداری مختصر و بعضاً ماهیگیری اکتفا می‌کنند و خرید آب شیرین هزینه اضافی بر اقتصاد ناتوان روستا تحمیل می‌کند.
باید اذعان نمود که تنها با بهره‌گیری از عوامل اقلیمی، تأمین آسایش در فصول گرم در این منطقه بسیار مشکل است و در اغلب موارد آسایش فقط در پناه هوای خنک و فرحبخش کولر گازی مقدور می‌باشد. ولی به هر تقدیر با استفاده از سایه، کوران هوا، مصالح مناسب و جهت مناسب بنا، می‌توان شرایط زیستی را به شرایط آسایش انسان نزدیک نمود.
به دلیل شرایط دشوار اقلیمی، این منطقه در گذشته تبعیدگاه مجرمین و محکومین محسوب می‌شده است. البته باید اضافه نمود که استعمارگران پرتغالی، هلندی، فرانسوی و انگلیسی به لحاظ تجارت و تسلط بر منطقه، از قرن شانزدهم به بعد در سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان حضور داشته‌اند و به جهت کسب منافع، آب و هوای دشوار این منطقه را تحمل نموده‌اند. در سابق، اکثر افراد متمول در فصول گرم خانواده خود را به نواحی کوهستانی و خوش آب و هوا می‌فرستادند.

بافت شهری

بهترین روش برای مقابله با شرایط سخت آب و هوایی در این منطقه، ایجاد سایه و استفاده از جریان باد است. این مطلب برای ساکنان محل و کسانی که به این مناطق در ایام گرم سال مسافرت کرده‌اند، امری مشهود و مسلم است. در حالیکه در تابستان راه رفتن در سطح شهر در زیر تابش آفتاب بسیار مشکل و توأم با تعرق شدید پوست بدن و در بعضی از موارد گرمازدگی است، با استفاده از سایه کنار دیوارهای بلند با راحتی نسبی می‌توان رفت و آمد نمود. در همین هنگام پیاده‌روی در نخلستانها و در زیر سایه درختان آن مفرح و اگر نسیمی هم بوزد، بسیار دلپذیر می‌باشد. بنابراین ایجاد سایه و استفاده از جریان هوا، دو عامل بسیار مهم و تعیین کننده در بافت شهری و فرم بنا جهت آسایش انسان است.

به طورکلی خصوصیات بافت شهری و روستائی در این کرانه به شرح ذیل است:

الف- بافت شهری بصورت نیمه متراکم
ب- بافت روستایی نسبتاً زیاد
ج- فضاهای شهری نیمه محصور
د- گسترش شهرها و روستاهای ساحلی در امتداد کنار ساحل و جهت آن رو به دریا.
بافت شهرها و روستاهای ساحلی یک حالت بینابینی نسبت به بافت باز در سواحل جنوبی دریای خزر و بافت بسته مناطق مرکزی ایران دارند. بدین نحو امکان جریان هوا در سطح شهر و یا روستا میسر می‌گردد و در عین حال از سایه ابنیه مجاور فضاهای شهری و احیاناً گیاهان موجود در این فضاها جهت کاهش حرارت استفاده می‌شود. باید به این نکته توجه داشت که بافت شهری به خاطر کثرت جمعیت، مسائل اقتصادی و گرانی زمین، نسبت به بافت روستایی متراکم‌تر است.
شرایط محیطی در شهرها و یا روستاهایی که مسایل اقلیمی در آنها رعایت نشده و جریان هوا در فضاهای زیستی به سختی صورت می‌گیرد و در زیر تابش مستقیم آفتاب هستند، از لحاظ زیست اقلیمی بسیار نامناسب است و فعالیت روزمره به دلیل حرارت و رطوبت زیاد مشکل می‌باشد.
از دیگر مشخصه‌های مهم سیمای شهرهای ساحلی وجود مسیلهای بزرگ است. البته این مسیلها به استثناء چند روز، تقریباً در تمامی ایام سال خشک هستند. اکثر برکه‌ها مجاور این مسیلها ساخته می‌شوند و آب چاههای کنار این مسیلها نسبت به چاههای دیگر شوری کمتری دارند.
در شهرها و روستاهایی که از سواحل کمی دورتر هستند، بافت آنها به بافت مناطق مرکزی ایران تشابه بیشتری دارد و فضاها بیشتر محصور می‌باشند. در این رابطه می‌توان از بافت قدیم خرمشهر در استان خوزستان که تنها 70 کیلومتر با دریا فاصله دارد و روستای قدیمی بَستَک در 80 کیلومتری ساحل دریا در استان هرمزگان و بسیاری دیگر از شهرها و روستاهای مشابه نام برد.

فرم بنا

خصوصیات کلی فرم بنا در این مناطق به قرار ذیل است:
الف- ساختمانها به صورت حیاط مرکزی و نیمه درون‌گرا
ب- حداکثر استفاده از سایه و کوران هوا
ج- ارتفاع اتاقها زیاد و پنجره‌ها بلند و کشیده
د- ایوانها وسیع و مرتفع
هـ- عدم وجود زیرزمین
و- طاقها غالباً مسطح
در این کناره اکثر ساختمانها نیمه درون‌گرا هستند و اطاقها در اطراف یک حیاط مرکزی قرار دارند. فرق عمده این ساختمانهای حیاط مرکزی با ابنیه مشابه در مناطق فلات مرکزی ایران در این است که با وجود آن که این ساختمانها درون‌گرا می‌باشند، ولی ارتباط آنها با فضای خارج کاملاً بسته نیست و پنجره‌های بلند و مرتفع و ایوانهای وسیع رو به فضای کوچه و یا میدان در طبقات دوم و خصوصاً سوم ساختمان دارند. دلیل این امر بدین لحاظ است که به منظور استفاده از تهویه دو طرفه هوا در داخل اتاق و کاستن از شدت گرما، با باز کردن پنجره‌های رو به حیاط از یک طرف و پنجره‌های رو به کوچه از طرف دیگر این تهویه صورت می‌گیرد. همچنین هنگام عصر و غروب که از شدت آفتاب کاسته می‌شود، اهالی در ایوانهای خارجی رو به دریا می‌نشینند و از جریان بادی که بین دریا و ساحل وجود دارد لذت می‌برند.
ایوان در این منطقه از سایر نواحی ایران بزرگتر است و فضای بسیار مهمی در ساختمان محسوب می‌شود. در فصول گرم که مدت آن حدود نیمی از سال است، اغلب فعالیتهای روزمره در داخل ایوان انجام می‌شود، زیرا در ایوان هم تهویه به خوبی صورت می‌گیرد و هم در زیر سایه قرار دارد. غالباً در دور تا دور حیاط مرکزی و همچنین در یک و یا دو سمت خارج بنا، ایوان‌های وسیع و مرتفع وجود دارد.
ارتفاع اتاقها نیز در این منطقه از سایر مناطق اقلیمی ایران بیشتر است و ارتفاع آن گاه تا چهار متر و یا بیشتر می‌رسد. دلیل این امر بدان جهت است که گرمای هوا در فضای داخل صعود کرده و در نتیجه دمای هوا در ارتفاع پائین‌تر اتاق کاهش می‌یابد و با وجود پنجره‌های زیر سقف در دو طرف اتاق، هوای گرم تهویه می‌شود.
در بندر بوشهر به دلیل مجاورت با دریا و بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی و رطوبت بسیار زیاد، زیرزمین احداث نمی‌شود و همچنین طبقه همکف نیز بیشتر جنبه خدماتی دارد و آشپزخانه، انبار آذوقه و احیاناً انبار کالا در این طبقه می‌باشند و طبقات اول و دوم بیشتر جنبه مسکونی دارند. مزیت دیگر طبقات فوقانی، این است که کوران هوا در این طبقات بهتر انجام می‌شود و از لحاظ محرمیت، پنجره‌های فوقانی از دید عابران در کوچه‌ها محفوظ است.
در این سواحل، احداث طاقهای قوسی رایج نیست و اکثر قریب به اتفاق ساختمانها دارای بامهای مسطح می‌باشند. در فصول گرم در شب هنگام، به دلیل خنکی نسبی هوا بر روی بام و تابش حرارت از زمین و بام گرم به آسمان نسبتاً سرد، اهالی بر روی بام می‌خوابند و جان پناه اطراف بام اغلب مشبک می‌باشد تا ساکنان بر روی بام از دید اطراف محفوظ باشند و در عین حال از کوران هوا بر روی بام استفاده کنند.
در اینجا لازم به ذکر است که به لحاظ تبادل تجاری بین بنادر این سواحل با کشورهای عربی و هندوستان، تزئینات ساختمان و فرم قوسها و بازشوهای ساختمان، شباهت بسیار زیادی با ساختمانهای شبه جزیره عربستان و هندوستان دارد. به عنوان مثال ساختمانهای قدیمی بوشهر و بندر لنگه شبیه ساختمانهای شهر صنعا در یمن و بادگیرهای بندر لنگه، قشم و بندرعباس کاملاً شبیه بادگیرهای سواحل جنوبی خلیج فارس و مساجد چابهار شبیه مساجد هند و پاکستان است. قوسهای نیمه دایره بالای بازشوها در این سواحل، شبیه قوسهای رایج در عربستان و هندوستان است و با قوسهای ساختمانهای فلات مرکزی ایران که به صورت جناغی است، متفاوت می‌باشد. بقایای قلاع و ساختمانهای دوران استعمار پرتغال در جزایر هرمز و قشم هنوز وجود دارد که مانند سایر قلاع و ساختمانهای پرتغالی است و ویلاهای مسکونی شرکت نفت ایران و انگلیس که توسط انگلیسیها در آبادان ساخته شده و هنوز هم مورد استفاده است مشابه ابنیه انگلیسی می‌باشند.

نوع مصالح

در مناطق گرم و مرطوب، استفاده از مصالحی که دارای جرم حرارتی کم هستند و حرارت را در خود ذخیره نمی‌کنند بهتر است. زیرا از لحاظ اقلیمی، مشکل اساسی گرمای بیش از حد است و ذخیره نمودن حرارت روز برای شب صحیح نمی‌باشد. به همین دلیل چوب بهترین نوع مصالح در این مناطق است زیرا چوب حرارت را به کندی انتقال می‌دهد و حرارت کسب شده در طی روز، بر روی سطح چوب باقی می‌ماند و با وزش نسیم نسبتاً خنک در شب، چوب حرارت خود را از دست می‌دهد. ولی در این سواحل، مشاهده می‌شود که از چوب فقط برای بام و در و پنجره استفاده می‌شود و بدنه ساختمان با مسالح بنائی که دارای جرم حرارتی بسیار زیاد است، اجراء می‌شود و ضخامت دیوارها غالباً زیاد می‌باشد. این مطلب به این خاطر است که در این سواحل پوش گیاهی بسیار اندک و چوب درختان برای کارهای ساختمانی کم می‌باشد. لذا بالاجبار اهالی مجبور به استفاده از مصالح بنائی که به وفور وجود دارد، می‌باشند. در کنار هورها و مردابهای کنار رودخانه‌ها و دریا و در مناطقی که نی وجود دارد، اغلب خانه‌ها با حصیر ساخته می‌شود و افراد تنگدست در این نوع سرپناهها زندگی می‌کنند.
براساس آمار رسمی سال 1335، در بندرعباس 60/68 درصد خانه خشتی و 17/13 درصد حصیری و در بندر لنگه 90 درصد خانه‌ها سنگی و 10 درصد حصیری بوده‌اند. در بندر بوشهر اکثر ساختمانهای سنتی با سنگهای رسوبی دریا احداث شده‌اند و در چابهار این خانه‌ها را با خشت و در خرمشهر با خشت و آجر اجراء گردیده‌اند.
در این سواحل زدن طاقهای قوسی و گنبدی مرسوم نیست و غالباً از طاقهای کاهگلی مسطح استفاده می‌شود. جهت اجراء ابتدا تیرهای چوبی بلند را به فواصل حدود سی سانتیمتر از یکدیگر بر روی دو دیوار مقابل قرار می‌دهند. سپس روی این تیرها حصیر می‌اندازند و در آخر با یک لایه کاهگل، سطح بام را پوشش می‌دهند. در اغلب موارد از چوب هندی که به نام «چَندَل» خوانده می‌شود، به عنوان تیر سقف استفاده می‌کنند. این چوب صاف و بلند است و در مقابل رطوبت و موریانه از خود مقاومت خوبی نشان می‌دهد. تنها عیب آن این است که باید به کشور وارد شود و لذا قیمت آن نسبتاً زیاد است.
باید یادآوری شود که از لحاظ سازه‌ای، بام این ساختمانها، ضعیف‌ترین قسمت بنا است و از آنجائی که اتصال محکمی بین تیرها و دیوار و همچنین بین خود تیرها وجود ندارد، لذا ساختار پایداری نبوده و در مقابل نیروی زلزله بسیار آسیب‌پذیر است. همچنین در مقابل بارندگی نیز کاهگل مقاومت کافی ندارد و رطوبت به داخل بنا نفوذ می‌کند که باعث سلب آسایش ساکنین و پوسیدگی مصالح می‌شود.

بندر بوشهر

بندر بوشهر در کنار ساحل خلیج فارس، از بنادر مهم کشور ایران بوده و هم اکنون نیز کم و بیش اهمیت سابق خود را حفظ کرده است. در محلات قدیمی این بندر، بافت شهری بسیار متراکم و عرض کوچه‌ها کمتر از عرض کوچه‌های شهرهایی مثل یزد و کرمان است. به نحوی که در بعضی از قسمتها عرض کوچه حداکثر از یک الی یک و نیم متر تجاوز نمی‌کند. نسبت ارتفاع دیوارها به عرض کوچه حدوداً ده به یک است و باید اذعان نمود که بافت قدیم بوشهر از این نظر مقام اول را در بین کلیه شهرهای ایران دارد.
دلیل اصلی این مطلب، ارزش زمین است. بوشهر یکی از بنادر قدیمی ایران است و تبادل تجاری نسبتاً زیادی بین این بندر و بنادر مناطق دیگری مانند شبه جزیره عربستان، هندوستان و افریقا و در سده‌های اخیر با کشورهای اروپایی برقرار بوده است. ولی باید توجه داشت که بافت شهر و کوچه‌های طویل آن غالباً رو به جهت دریا دارند و همچنین وجود ساختمانهای مرتفع که ارتفاع بعضی از آنها بیش از پانزده متر است، در مجاور این کوچه‌های باریک، باعث ایجاد سایه دائم بر روی این معابر می‌شود و در کاهش دمای محیط بسیار مؤثر است. در نتیجه عبور و مرور در این مسیرها در زیر سایه ابنیه بلند و استفاده از نسیم ملایم بین دریا و خشکی، بدون احساس گرمای بسیار زیاد، میسر می‌باشد.
در این شهر فضاهایی که مسایل اقلیمی در آنها رعایت نشده و جریان هوا در آنها به سختی صورت می‌گیرد و در زیر تابش مستقیم آفتاب هستند، از لحاظ زیستی بسیار نامناسب می‌باشند و فعالیت روزمره در این مکانها به دلیل حرارت و رطوبت زیاد، بسیار مشکل است.
خانه‌های مسکونی در این بندر همانند خانه‌های مسکونی در سایر اقلیمهای ایران (به جزء اقلیم معتدل و مرطوب جنوب دریای خزر) به صورت حیاط مرکزی است یعنی حیاط در وسط خانه و اطاقها در اطراف آن می‌باشد. در اینجا نیز مانند سایر مناطق، خانه اغنیا از چند حیاط به نامهای بیرونی، اندرونی و خدمات تشکیل شده است. حیاط بیرونی مختص افراد نامحرم، مردان، مهمانان مرد خانه و بالاخره تجارخانه مرد خانه است. این حیاط و اتاقهای مجاور آن بزرگترین و بهترین قسمت ساختمان می‌باشد. بخش اندرونی مختص افراد محرم می‌باشد و معمولاً زنان و دختران خانه و اقوام نزدیک در این قسمت هستند. بعضی از خانه‌های بزرگتر حیاط سومی داشته‌اند به نام حیاط خدمات که مخصوص خدمه و احیاناً نگهداری طیور و چهارپایان بوده است و مختصرتر و ساده‌تر از سایر قسمتهای خانه است.
عملکردهای گوناگون این خانه‌ها نه تنها به وسیله حیاطهای مختلف تقسیم می‌شود، بلکه در هر حیاط نیز طبقات مختلف خانه دارای عملکردهای متفاوتی است.
به دلیل بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی و رطوبت بسیار زیاد هوا، زیرزمین در این خانه‌ها وجود ندارد. لذا ساختمان از طبقه همکف شروع می‌شود که این طبقه مخصوص امور خدماتی و انبار است. دلیل این امر بدین لحاظ است که چون حیاط این خانه‌ها نسبتاً کوچک و ارتفاع دیوارها زیاد است، در این طبقه امکان دسترسی به نور مستقیم آفتاب وجود ندارد و همیشه در سایه و نم‌دار می‌باشد. به علاوه اغلب کف و دیوارهای آن رطوبت زمین را بالا کشیده و نمناک است. رطوبت سنگین هوا نیز در سطح حیاط وجود دارد و به دلیل محصور بودن کامل حیاط از چهار طرف، این رطوبت تهویه نمی‌شود. علاوه بر این، در این خانه‌ها به دلیل محرومیت، پنجره رو به بیرون در طبقه همکف وجود ندارد و تهویه هوا در داخل اتاقها به سختی صورت می‌گیرد. لذا این طبقه که اهمیت کمتری دارد و ارتفاع آن نیز نسبت به طبقات فوقانی کمتر است. محل نگهداری مایحتاج خانواده می‌باشد و اگر تجارتخانه‌ی آقای خانه در همین منزل باشد، که اغلب این‌طور بوده، مال التجاره نیز در همین طبقه نگهداری می‌شده است. آشپزخانه و آب انبار نیز در این طبقه می‌باشد.
آشپزخانه معمولاً بین بخش اندرونی و بیرونی قرار دارد تا امکان دسترسی به آن از هر دو بخش میسر باشد. خانم خانه پس از طبخ غذا، آن را برای آقای خانه و یا مهمانان و همکاران وی می‌فرستاده است.
با توجه به اینکه در شهر لوله‌کشی وجود نداشته و آبهای زیرزمینی نیز شور بوده، وجود آب انبار در خانه‌ی اغنیا یک امر حیاتی و لازم به شمار می‌رفته است. در هنگام بارندگی، آب جاری شده بر روی پشت بام و حیاط به سمت آب انبار که مانند یک حوض در کف یکی از اطاقها طبقه همکف قرار داشته هدایت می‌شده است و در طول سال از این آب جهت پخت و پز و آشامیدن استفاده می‌کردند.
برای شستشوی بدن و ظروف، از آب شور یا تلخ که از چاه بدست می‌آمده استفاده می‌شده است و از آب شیرین فقط برای آب‌کشی بدن یک سطل آن را بر روی خود می‌ریختند. افرادی که آب انبار در منزل نداشته‌اند از آب انبار عمومی شهر استفاده می‌کرده‌اند.
طبقات اول و دوم خانه جنبه مسکونی داشته است. این طبقات از رطوبت سطح حیاط و کف زمین به دور هستند. سقف اطاق در این طبقات بسیار بلند است که گاه به چهار متر و یا بیشتر می‌رسد و دارای پنجره‌های بزرگ به سمت حیاط و به سمت خیابان می‌باشند. لذا جریان دوطرفه هوا در این اطاقها میسر است که باعث تهویه مناسب اطاق و کاهش حرارت می‌شود.
ایوانهای بزرگ با سایه‌بانهای مرتفع در قسمت رو به بیرون اطاقها وجود دارد که هنگام غروب با استفاده از باد نسبتاً خنک دریا محیط مناسبی جهت استراحت فراهم می‌گردد. ارتفاع بلند اطاق باعث می‌شود هوای گرم به بالا صعود کند و هوا در سطح پائین اطاق حرارت کمتری داشته باشد.
در بوشهر بادگیر به ندرت یافت می‌شود و استفاده‌ی مستقیم از نسیم دریا بیشتر متداول است. این کار به وسیله‌ی تعبیه‌ی پنجره در دو طرف اطاق و استفاده از ایوان و خصوصاً پشت‌بام انجام می‌گردد. چون بافت شهر متراکم است، جریان هوا در داخل شهر نسبتاً کم می‌باشد، فقط در بالای پشت بامها که ارتفاع آنها از سطح زمین زیاد است می‌توان از نسیم دریا به خوبی استفاده نمود. لذا در روی پشت بام اغلب سایه‌بان نصب می‌کردند و دور آن را با دست اندازهای مشبک زیبا که مانع دید از خارج می‌شود ولی جریان هوا از بین آنها می‌تواند عبور کند، محصور می‌نموده‌اند.
به غیر از پنجره‌ها و ایوانهای خارجی، فرق عمده‌ای که از لحاظ فرم، این ابنیه حیاط مرکزی با ابنیه دارای حیاط مرکزی در شهرهایی مثل یزد و کرمان وجود دارد، این است که اولاً این ساختمانها بیش از دو طبقه هستند و ارتفاع اطاقها بسیار زیاد است و در ثانی حیاط این خانه‌ها بسیار کوچک می‌باشد. دلیل کوچکی حیاط یکی مشکل آبیاری درختان آن است و دیگر این که این حیاطهای کوچک با وجود دیوارها و طبقات بلند خانه در مجاورت خود، اکثراً در سایه هستند و لذا حرارت هوا در حیاط زیاد بالا نمی‌رود.
در بندر بوشهر سنگهای مرجانی و رسوبی دریا مصالح عمده دیوارهای ابنیه سنتی را تشکیل می‌دهد. در بوشهر در چند متری عمق زمین لایه‌های وسیعی از این سنگها وجود دارد، زیرا این منطقه سابقاً تماماً در زیر آب بوده است. لذا به آسانی می‌توان به سنگهای رسوبی دسترسی پیدا کرد و به عنوان مصالح ساختمانی از آن استفاده نمود. اشکال عمده این نوع سنگ که از جنس آهکی می‌باشد، مقاومت کم فشاری آن است، لذا جهت ساخت ابنیه در بوشهر که اغلب مرتفع نیز می‌باشند، مجبورند ضخامت دیوار طبقه همکف را گاه تا یک متر در نظر بگیرند تا بتواند تحمل فشار بار طبقات بالا را بکند. از آنجائی که این سنگها متخلخل هستند، عایق بسیار خوب حرارتی و صوتی می‌باشند.
با کمال تأسف باید اذعان نمود که از این نوع ابنیه تعداد معدودی در این بندر باقی مانده که آنها هم در حال تخریب و از بین رفتن می‌باشند و به طورکلی بافت قدیم بوشهر در حال حاضر به یک مخروبه بیشتر شباهت دارد تا یک بافت شهری و اگر اقدامات مرمتی و حفاظتی و مهمتر از همه، عملکرد جدید و اقتصادی برای این بخش قدیمی بوشهر در نظر گرفته نشود، در آینده نزدیک، بخشی مصور و زیبا از تاریخ فرهنگی و اجتماعی این شهر محو خواهد شد.
به جرأت همین مطلب را می‌توان در مورد ساختمانهای قدیمی و زیبای بندرلنگه و بافت قدیم بندرعباس، شهر میناب و همچنین بافت قدیم و کوچک بندر چابهار بیان نمود و باید هرچه زودتر از تخریب و فروپاشی این میراث ارزنده فرهنگی جلوگیری شود. مسلماً مرمت مقطعی و حفظ یک یا دو بنا نمی‌تواند جوابگو باشد. بلکه مجدداً باید خون در شریانهای اقتصادی این بافتهای از یاد رفته تاریخی جریان پیدا کند و با وضع قوانین و ضوابط جدید و مشخص نمودن عملکردها و کاربردهای مناسب با شرایط امروز و همچنین تأمین خدمات شهری و مدرن، این مناطق را به بخشهایی دیدنی، فرهنگی، فعال و اقتصادی از شهرهای سنتی تبدیل نمود. در کشورهای دیگر با سوابق تاریخی به مراتب کمتر از ما، این رنسانس یا تجدید حیات بافتهای قدیمی شهرها، سالهاست که صورت گرفته و به نتایج مطلوب اجتماعی و اقتصادی رسیده و در کشور ما نیز می‌توان به نتایجی مشابه دست یافت.
در مورد بندر خرمشهر، اگرچه بافت قدیم این بندر در اثر صدمات جنگ اخیر بسیار آسیب دیده و بخش قابل ملاحظه‌ای از آن از بین رفته و قابل مرمت نمی‌باشد، ولی جهت بازسازی شهر، معماران و شهرسازان بهتر است با مطالعه ساختار قدیمی این بندر، درسها و تجربیات اقلیمی و تاریخی این شهر را در نظر ملحوظ دارند و طرحهای آنها بدون توجه به این تجربیات با ارزش، به احتمال زیاد مشکلات زیست اقلیمی و فرهنگی متعددی برای شهروندان آینده این شهر به همراه خواهد داشت.

جزیره کیش

جزیره زیبای کیش با 90 کیلومترمربع مساحت واقع در آبهای نیلگون خلیج فارس است و بخشی از استان ساحلی هرمزگان محسوب می‌شود. اتلاق مروارید خلیج به این جزیره زیبا سخنی گزاف نیست، زیرا اگرچه تابستانها در این جزیره هوا بسیار گرم است، ولی حداقل در شش ماه از سال منطقه‌ای بسیار مفرح با آب و هوای معتدل و طبیعتی دلپذیر است. شنهای ساحلی سفیدرنگ آن در مجاور آبهای شفاف و نیلی‌رنگ خلیج فارس و مرغان سفید دریائی، منظره بسیار دلفریبی را در خاطر و ذهن ایرانیانی که در فلات مرکزی ایران سکونت دارند به تصویر می‌کشد.
در سال 1931 میلادی، باستان شناسان دانشگاه اکسفورد انگلیس در سمت شمالی جزیره دو کاخ سلطنتی متعلق به دوره‌ی ساسانیان و تعدادی خانه‌های مسکونی در سمت شرقی آنها یافتند. کاخها با خشت خام ساخته شده‌اند و در درون آنها مجسمه‌های نیم تنه شاهپور دوم ساسانی و در خانه‌های مسکونی، سکه‌های رومی متعلق به قرون چهارم، پنجم و ششم میلادی، کشف شده است.
اهمیت و آبادانی جزیره کیش در دوره بعد از اسلام نیز ادامه داشته و همواره یکی از جزایر مهمه بازرگانی در خلیج فارس محسوب می‌شده است. بقایای شهرک حَریره که از این دوره باقی مانده، اخیراً مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است. زکریای قزوینی در قرن هفتم هجری درباره تجارت و آبادانی در این جزیره می‌نویسد: «قیس یا کیش جزیره‌ای است در دریای فارس، محیطش چهار فرسنگ است. مرکز جزیره شهری است با ساختمانهای تازه و بسیار خوش منظر و زیبا، باروی محکم دارد. باغهای میوه در پیرامون شهر هست. این جزیره بندری است بسیار حیاتی، لنگرگاه کشتی‌هایی است که میان هند و ایران در سفرند، مصنوعات و کالاهایی بسیار قیمتی، هر آنچه در هندوستان هست، در این جزیره موجود است. از هر سو بازرگانان عربستان و ایرانی به جزیره می‌آیند و به داد و ستد سرگرمند». و در مورد آب و هوای کیش چنین بیان می‌کند: «آب آشامیدنی از چاه آب است. ثروتمندان از ساروج‌ها آب می‌خورند (منظور آب انبارهای ساخته شده با ساروج است) هوایش فصل تابستان بشنوی اما نبینی، تو گوئی که در خزانه گرمابه بسیار گرم نشسته‌ای».
یکی از دلایل اهمیت این جزیره در طول تاریخ، وجود چاههای آب شیرین در آن بوده و به همین دلیل همیشه دارای جمعیت و اهمیت تجاری و سیاسی بوده است. «معدل باران سالیانه در این جزیره 150/7 میلی‌متر است که 82 درصد آن در زمستان، 10 درصد در پائیز و بقیه در تابستان و بهار می‌بارد و متوسط دمای سالیانه آن حدود 25/7 درجه است».
در سابق علاوه بر چاهها، قنات نیز وجود داشته که بقایای پنج رشته از آنها هنوز در جزیره باقی است. به علاوه برکه‌های متعدد در این جزیره وجود دارد که آب آنها در سابق از طریق هدایت آب باران به سمت این برکه‌ها تأمین می‌شده و به مصرف شرب اهالی می‌رسیده است. در حال حاضر یک چشمه آب شیرین نیز در جزیره وجود دارد و پنج دستگاه آب شیرین کن نیز آب شور دریا را جهت مصرف اهالی به آب شیرین تبدیل می‌کند. اهالی بومی نیز در خانه‌های چاه آب دارند، البته آب بعضی از این چاهها نسبتاً شور و تلخ است و فقط به مصرف شستشو و آبیاری می‌رسد.
تا سال 1350، در این جزیره چهار روستای سَفین، سه جَم، دیهو و باغو وجود داشته و کیش ماشه بندر آن بوده است. در این سال رژیم گذشته اهالی را به سفین جدید واقع در ساحل شمالی جزیره انتقال داد و در آنجا خانه‌های مسکونی و یک بازار برای آنها احداث نمود. خانه‌های قدیمی بومیان جزیره خانه‌های خشتی با حیاط مرکزی بوده که یکی از نمونه‌های زیبای آن به نام «خانه شیخ» در سمت ساحل شرقی جزیره به عنوان یک نمونه از خانه‌های سنتی باقی مانده است. خانه‌های جدید روستائیان بتون آرمه با رویه سیمان تگرگی و به رنگ کاهگل است. در این خانه‌ها حیاط در سمت رو به خلیج می‌باشد و اتاقها در سمت جنوبی حیاط واقع می‌باشند. با احداث ایوانهای عریض رو به دریا و تبعیت از فرمها و رنگهای سنتی منطقه، سعی شده که ساختمانها در حین استحکام، تا حد امکان از لحاظ اقلیمی و بومی، با شرایط منطقه سازگار باشند. استفاده از سایه و تهویه، تنها راههای کاهش حرارت و ایجاد آسایش در این خانه‌ها بوده و هیچگونه وسایل مکانیکی برودتی برای آنها در نظر گرفته نشده بوده است، اگرچه در حال حاضر در اغلب خانه‌ها کولر گازی وجود دارد. در این روستا دو مسجد یکی برای اهالی شیعه مذهب و دیگری برای برادران سنتی مذهب وجود دارد.
از جزایر نزدیک کیش، می‌توان از جزیره هندورابی با 31 کیلومتر مربع مساحت نام برد. آب و هوای این جزیره شبه جزیره کیش است.
ولی از لحاظ آبادانی و توسعه بسیار عقب مانده و در شرایط نامساعد اقتصادی قرار دارد. «در این جزیره هفت خانوار زندگی می‌کنند که همگی ایرانیان عرب زبان و سنی مذهب می‌باشند. پیشه آنها صید و غواصی است». در این جزیره مشکل عمده کمبود آب است و اهالی مجبورند از دو چاه آب نیمه‌شور و دو آب انبار موجود در جزیره که به وسیله آب باران پر می‌شود، استفاده کنند.
در رابطه با سایر جزایر مهم در خلیج فارس می‌توان از جزایر خارک و لاوان نام برد که در صادرات نفت نقش عمده دارند و ساکنین این دو جزیره اغلب کارکنان شرکت نفت و تعدادی بومی عرب زبان هستند. جزایر مهم دیگر قشم و هرمز است که همواره مورد توجه بازرگانان، جهانگردان، دولتها و حتی استعمارگران بوده است. «آفاناسی نیکیتین» بازرگان و جهانگرد روسی در سال 1469 در مورد جزیره هرمز می‌نویسد «هرگاه جهان را حلقه انگشتری به شمار آوریم، گورمیز (هرمز) نگین آن است... گورمیز (هرمز) بندرگاه عظیمی است که مردم سراسر جهان به آنجا می‌آیند و همه گونه کالا در آنجا وجود دارد. هرچه که در جهان پدید می‌آید در هرمز یافت می‌شود... هرمز جزیره‌ای است سرشار از تجمل و لذت و در عین حال فقر دهشتناک. گرچه آب آشامیدنی را با زورقها از اراضی قاره به آنجا می‌آورند، با این وصف باغهای سرسبز و خرمی در جزیره وجود دارد. در هیچ سرزمینی زنان اشراف و ثروتمندان چنین البسه گرانبهائی نمی‌پوشند و از چنین زیورآلاتی برخوردار نیستند. این در حالی است که صدها پیشه‌ور و مردم بی‌چیز از بی‌آبی و بیماری تلف می‌شوند. گرما بزرگترین و دهشتبارترین دشمن اهالی است. شبها در شهر آوای موسیقی طنین‌افکن است و ضیافتهای پی در پی ترتیب داده می‌شود... در هرمز حرارت آفتاب انسان را می‌سوزاند. روزها در کوچه‌ها فرش می‌گذارند تا پاها با سنگها تماس حاصل نکنند. فراز کوچه‌ها را با پارچه می‌پوشانند و از این رهگذر سایبانی مصنوعی پدید می‌آورند. در چهارراهها اشتران حامل آب در انتظار مشتریان ایستاده‌اند. هنگام بروز بادهای سَمی، مردم خود را درون آب جای می‌دهند تا برطرف شود».
در اینجا باید عنوان شود که خلیج فارس، گاهواره تمدن بشر بوده است و یکجانشینی و شهرنشینی و همچنین ساختار حکومت سیاسی برای اولین بار در بین النهرین یعنی در فاصله بین دو رود دجله و فرات که به این خلیج می‌ریزند شروع شده. اولین دولتهای مقتدر جهان مانند کلده، سومر، بابل و حتی فنیقی‌ها و امپراطوری‌های بعدی در این خلیج کشتیرانی کرده و بازرگانی همیشه در آن جریان داشته است به نحوی که در اولین سالهای دوران استعمار اروپایی، یعنی اوایل قرن شانزدهم (1506میلادی) پای پرتغالیها به این خلیج باز می‌شود و تا سال 1622 میلادی یعنی بیش از یک صد سال بر جزایر و امور بازرگانی در این منطقه تسلط کامل داشته‌اند و بقایای قلاع آنها هنوز در بسیاری از جزایر منطقه یافت می‌شود. در طی قرون قبل بازرگانی و صید مروارید و امروزه ذخایر عظیم نفت همواره خلیج فارس را به عنوان یکی از نقاط استراتژیک جهان مطرح نموده است.
گرمای طاقت‌فرسا در طول نیمی از سال، کم آبی و عقب ماندگی باعث مهاجرت روزافزون اهالی این جزایر به سواحل جنوبی خلیج فارس به امید زندگی مرفه‌تر و آسایش بیشتر گردیده است. البته در سالهای اخیر اقدامات مثبتی در جهت توسعه این جزایر به عمل آمده و شناخت اقلیم و معماری بومی منطقه جهت تداوم و پیشبرد این توسعه ضروری می‌باشد.

کَپَر

همانگونه که در قسمت مصالح، در ابتدای این مقاله اشاره شد افراد تنگدست در کنار هورها و مناطقی که نی رشد می‌کند و همچنین در مجاور نخلستانها، در خانه‌های حصیری که به نام کپر معروف است زندگی می‌کنند و درصد نسبتاً زیادی از روستائیان در استانهای جنوبی کشور در این نوع سرپناه سکنی دارند.
مصالح مورد استفاده در این کپرها، نی‌های روئیده شده در کنار آبگیرها و یا برگ درختان خرما است. اسکلت کپر را دسته‌های بلند نی و یا شاخه‌های وسط برگ خرما که به هم گره زده شده‌اند و به نام «گَصَب» خوانده می‌شود و قطر آن حدود 10 الی 15 سانتیمتر است، تشکیل می‌دهد. هر دسته گَصَب (گَساب هم گفته می‌شود) را به فاصله یک متر و اگر قطر گسبها کم باشد به فاصله 50 سانتیمتر از هم در دو طرف بنا داخل خاک بطور عمودی فرو می‌کنند. طول این گصبها حدود سه الی چهار متر است. سپس قسمت فوقانی هر دو گصب که مقابل هم هستند را به هم گره می‌زنند. ابعاد این کپرها غالباً به طور پنج متر و عرض سه متر است. بدین طریق چندین جفت گصب که از بالا به هم گرده زده شده‌اند به صورت قوس نیم دایره درمی‌آیند. در مرحله‌ی بعد با گصبهای افقی، گصبهای عمودی را به هم متصل می‌کنند. به این ترتیب سازه و استخوان‌بندی کپر کامل می‌شود. جهت پوشش اسکلت از «بردی» که قسمتهای نازکتر نی است استفاده می‌کنند و روکش نهایی از حصیر بافته شده از نی و یا بر درخت خرما به نام «بوریا» می‌باشد. کف اتاق خاک کوبیده شده است که گاهی روی آن را یک لایه کاهگل می‌کشند و با بوریا فرش می‌کنند. تنها بازشوی کپر از یکی از دو انتهای آن است که جهت رفت و آمد به آن استفاده می‌شود. نور و تهویه از لابلای نی‌ها تأمین می‌گردد.
این کپرها در کنار آبگیرها جنبه مسکونی دارند ولی در روستاهائی که از آبگیر دور می‌باشند، از کپر به عنوان انباری یا طویله استفاده می‌شود.
کپر از لحاظ اقلیمی و اقتصادی بسیار مناسب این مناطق است زیرا اولاً حرارت را در خود ذخیره نمی‌کند و در ثانی در زیر آن سایه است و در عین حال تهویه در آن به راحتی انجام می‌شود. سوم اینکه در مقابل بالا آمدن آب هورها که بسیار اتفاق می‌افتد و سطح روستا را فرا می‎گیرد و یا سیلاب در کنار مسیلها، نی بهتر از دیوار گلی و یا خشتی عمل می‌کند. زیرا آب باعث سست شدن و تخریب تدریجی دیوار گلی و خشتی می‌شود و تا مدتها رطوبت در آن باقی می‌ماند ولی دیوار حصیری توسط آب به راحتی خراب نمی‌شود و رطوبت آن فوراً خشک می‌شود.
دیوار حصیری در مقابل نیروی زلزله بسیار مقاومتر و مطمئن‌تر از دیوار خشتی و یا گلی است، زیرا دیوار حصیری دارای انعطاف‌پذیری (میرائی) خوبی است و از دیوار خشتی و گلی سبک‌تر است. مطلب بسیار مهم دیگر اینکه مصالح دیوار حصیری، نی‌های خودرو و یا برگهای خشک شده خرما است که به وفور یافت می‌شود و هزینه اضافی برای روستائیان ایجاد نمی‌کند. همچنین اجرای اینگونه دیوار سریعاً صورت می‌گیرد و انجام آن نسبتاً ساده است و به مهارت زیاد احتیاجی نمی‌باشد.
از معایب کپر، عمر نسبتاً کوتاه، قابلیت اشتعال و رشد حشرات مزاحم در داخل آن است.
«اولین مکان پیدایش این نوع کپرها به چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح در کنار هورهای واقع در بین النهرین و جلگه خوزستان می‌رسد». بعد از گذشت هزاران سال، هنوز تغییر چندانی در ساخت این نوع کپرها به وجود نیامده است. در بین‌النهرین کپرها در مقیاس بزرگتر نیز احداث می‌شده و مساجد، تالارهای اجتماع و پذیرائی با همین نی‌ها بنا می‌گردیده است.
قابل ذکر است که در ممالک شرق آسیا سالانه دو میلیون بامبو که نوعی نی قطور است برای کارهای ساختمانی استفاده می‌شود و از کلبه‌های مسکونی کوچک تا ساختمانهای بزرگ و مرتفع با بامبو احداث می‌گردد.
در رابطه با ساختمانهای حصیری باید اضافه نمود که نوع دیگر آن دارای اسکلت چوبی است و با بردی و حصیر پوشش می‌شود و آن هم به نام کپر خوانده می‌شود. در استان هرمزگان و بوشهر یک نوع کپر مورد استفاده قرار می‌گیرد که در زبان محلی «لَهَر» نامیده می‌شود و اسکلت آن تنه درخت خرما و پوشش دیوارها و بام از برگ درخت خرما می‌باشد.
کپر در سایر نقاط ایران نیز در کنار ماندابها و نخلستانها احداث می‌شود ولی بیشترین تعداد خانه‌های حصیری در استانهای جنوبی کشور که دارای نخلستانهای وسیع و هورهای بزرگ هستند ساخته شده است.

پی‌نوشت‌:

* جهت اطلاعت دقیقتر به آمارهای سازمان هواشناسی کشور و «نقشه پهنه بندی اقلیمی ایران، مسکن و محیطهای مسکونی» مرتضی کسمائی، مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن 1370، مراجعه شود.

منبع مقاله:
جمعی از محققان؛ (1394)، فرهنگ نامه تحلیل واژگان مشابه در قرآن جلد اوّل: آخر - احصاء، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)، چاپ اول.