پل های سنتی ایران
ایران سرزمینی باران خیز نیست و رودهای پرآب و عمیق در آن کم یافت میشود. ولی با این وجود به دلیل وسعت بسیار زیاد امپراتوریهای گذشته در ایران و احتیاج به راههای ارتباطی مطمئن از روی رودخانهها و
نویسنده: وحید قبادیان
ایران سرزمینی باران خیز نیست و رودهای پرآب و عمیق در آن کم یافت میشود. ولی با این وجود به دلیل وسعت بسیار زیاد امپراتوریهای گذشته در ایران و احتیاج به راههای ارتباطی مطمئن از روی رودخانهها و مسیلها، وجود پل امری حیاتی برای کشور بوده است. لزوم احداث پل و عام المنفعه بودن آن در مبانی مذهبی نیز ذکر شده، چنانچه در کتاب اوستا آمده است: «احداث پل از کارهای نیکو محسوب میشود».
شاید بتوان گفت مسائل فنی در رابطه با احداث پل پیچیدهتر از هر بنای سنتی دیگری است، زیرا پل نه تنها باید مانند سایر ابنیه در مقابل عوامل اقلیمی از قبیل تابش آفتاب، باد، نزولات جوی، یخبندان و نوسان درجه حرارت مقاومت کند، بلکه بدنه آن باید در برابر فرسایش مداوم جریان آب، سیلهای خروشان متناوب و سنگهای غلتان داخل رودخانه تاب تحمل داشته باشد. لذا جهت بنای پلها از مصالح مقاوم و پایدار مانند سنگ و آجر استفاده میشده است. همچنین ملات آن از نوع ملاتهای آهکی و ساروج که در مقابل آب مقاوم میباشند، بوده است.
به منظور احداث پل، مقاومت خاک زیر آن بسیار مهم بوده و لذا سعی میشده تا حد امکان پل را بر روی بستر صخرهای بنا کنند. همچنین برای شالوده و پایههای پل احتیاج به سنگهای بسیار مقاوم چه از نظر کیفیت و چه از نظر کمیت بوده. بنابراین امکان دسترسی به این نوع مصالح نیز امری مهم در تعیین محل پل بوده است.
مطلب سوم اینکه شدت و نحوه جریان آب نیز اهمیت خاصی در تعیین محل پل داشته است و سعی میشده پلها را در نقاطی که سرعت و شدت جریان آب کمتر است بنا کنند. «در دوره ساسانی برای حفاظت بیشتر پایه پلها ایجاد سطوح پهن در زیر آنها متداول میشود». بدین ترتیب علاوه بر پیوستگی بهترین پایههای پل، جریان آب به صورت منظمتری ادامه پیدا میکند و فرسایش و تخریب کمتری ایجاد مینماید. نمونه این سطوح پهن در زیر پل را میتوان در مقطع سی و سه پل و همچنین پل خواجو ملاحظه نمود.
پل بر علاوه قرارگیری در مسیر راههای ارتباطی باید در مکانی قرار گیرد که از نظر استراتژیک قابل حفاظت باشد، زیرا در طی جنگها، تصرف و کنترل این ابنیه از نکات کلیدی در پیروزی محسوب میشده است.
ساختن ابنیه آبی به لحاظ پیچیدگی و مشکلات فنی، مدتها بعد از یکجانشینی و آغاز تمدن شروع میشود، اگرچه این نوع ابنیه نیز در ایران سابقه چند هزار ساله دارد. «سدهای مخزنی و انحرافی از سه هزار سال پیش تاکنون به تعداد زیاد در ایران ساخته شده ولی تنها شصت سد تاکنون مشخص شده و احتمالاً مورد بررسی قرار گرفته است». اکثر سدهای قدیمی ایران به علت پر شدن مخزن سد از رسوبات رودخانه، دیگر قابل بهرهبرداری نیستند.
گرچه پل از لحاظ کالبدی ضعیفتر از سد میباشد، ولی وجود بسیاری از پلهای قدیمی در ایران، گواه استفاده وسیع و پایداری و مقاومت بسیار خوب این ابنیه در گذر زمان بوده است. «آثار بجای مانده از قدیمیترین پل در ایران به قرن هشتم قبل از میلاد بر روی رودخانه ارس که توسط اوراتورها احداث شده برمیگردد». در دورههای بعد نیز احداث پل کماکان ادامه پیدا میکند و «استروناخ» (Stronach) باستان شناس انگلیسی در اوایل سده اخیر آثار بجای مانده از پلهای هخامنشی را در اطراف پاسارگاد کشف کرده است.
از دوره ساسانی نیز پلها و بندهای متعددی در ایران باقی مانده است. باید گفته شود که تعدادی از پلهای دوره حکومتهای اسلامی بر روی پایههای بجای مانده از پلهای ساسانی احداث شده است.
الف- از زمان هخامنشیان بسیاری از پلها عملکرد دوگانه پل و سد داشتهاند. بدین ترتیب آب برای مواقع کم آبی ذخیره میشده. همچنین این پل- سدها عمل تقسیم آب را نیز انجام میدادند و بخشی از آب رودخانه به نواحی که دسترسی به آب نداشته، فرستاده میشده. در نتیجه ضمن گسترش کشاورزی و آبادانی در اطراف مرکز جمعیتی، تأثیر بسیار مثبتی بر اقلیم و آب و هوای روستاها و شهرهای مجاور رودخانه خصوصاً در مناطق گرم و خشک داشتهاند و باعث افزایش رطوبت هوا و کاهش نوسان درجه حرارت در طی شبانه روز میشدند. این مطلب را میتوان در شهرهایی مانند اصفهان و فلاورجان و سایر شهرها و روستاهای مجاور رودخانه زایندهرود که در عین قرار گرفتن در حاشیه کویر، دارای اقلیم نسبتاً معتدل میباشند، مشاهده نمود.
از اینگونه پلها که عملکرد دوگانه داشتهاند، باید از بند دختر در شمال غربی تخت جمشید- دوره هخامنشی، بند میزان بر روی رودخانه کارون- دوره ساسانی بند امیر در 15 کیلومتری جنوب تخت جمشید بر روی رودخانه کُر- دوره آل بویه، و پل شوشتر و پل دزفول بر روی شعبات رودخانه کارون و همچنین پل خواجو بر روی رودخانه زایندهرود نام برد.
ب- در کنار و در زیر بسیاری از پلها، آسیابهای آبی میساختند و از جریان آب برای گرداندن سنگ آسیاب استفاده میکردند. در این رابطه میتوان از پل گرگر در شوشتر بر روی رودخانه گرگر و پل دزفول بر روی رودخانه دز (هر دو از شاخههای رودخانه کارون) و بندامیر بر روی رودخانه کُر در فارس نام برد.
ج- پلها محل خوبی برای کنترل راهها و کاروانها بودهاند و اغلب بر روی پلها ایستگاههای پاسداری وجود داشته و بعضی از پلها مانند پل گرگر در شوشتر و پل اورارتوها قرن هشتم قبل از میلاد بر روی رودخانه ارس دروازه شهر نیز محسوب میشدهاند.
د- بر روی پلها عوارض مال التجاره هم اخذ میشده است. پل شهرستان بر روی رودخانه زاینده رود و پل دختر بر روی رودخانه ارجان و پل آق قلعه بر روی رودخانه گرگان رود دارای اطاقهایی در یک سمت پل جهت بازرسی و اخذ عوارض بودهاند.
هـ- از لحاظ استراتژیک، پلها نقش مهمی در ارتباط بین خط مقدم جنگ و پشت جبهه جهت ارسال تجهیزات و آذوقه داشتهاند و تبخیر پلها به منظور فتح شهرها و کشورگشایی، نقش مهمی داشته است. به همین دلیل پلها عملکرد دژ دفاعی نیز داشتهاند و میتوان در این مورد پل الله وردیخان (سی و سه پل) و پل خواجو در اصفهان را نام برد.
و- و بالاخره در داخل شهرها، پلها محل اجتماع و گردهمائی مردم و همچنین تفریح و تفرج و خرید و فروش بوده است.
وجود پایههای کمتر در بستر رودخانه، باعث ایجاد مجرای بزرگتری جهت عبور آب میگردد و به پایههای پل فشار کمتری وارد میشود. همچنین با ایجاد مانع کمتر در مقابل جریان آب، سطح آب رودخانه در پشت پل بیش از سایر قسمتها بالا نمیآید.
در مواردی که بستر رودخانه عریض بوده و امکان احداث پل بر روی یک و یا دو دهانه نبوده، تعداد زیادتری قوس میزدند و تاج پل را روی آنها قرار میدادند، مانند پل محمد حسن خان بر روی رودخانه بابل در جنوب شهر بابل (دوره قاجاریه) و پل زیبای آق قلعه بر روی رودخانه گرگان رود در 20 کیلومتری شمال شهر گرگان (دوره صفویه). ولی باز در مورد این دو پل مشاهده میشود که خیز دهانه این پلها نیز مانند سایر پلها در این کناره نسبتاً زیاد است.
البته احداث قوس با خیز زیاد و دهانه عریض نسبتاً مشکل و پرهزینه است، ولی جهت حفظ ارتباط بین دو طرف رودخانه در تمامی اوقات سال و پایداری بهتر پل و جلوگیری از آب گرفتگی و بالا آمدن بیش از حد آب رودخانه در پشت پل و همچنین امکان عبور قایقها و کشتیهای کوچک از زیر پل، اینکار امری ضروری بوده است.
اگرچه به علت قلت بارندگی، رودخانه دائمی به جز در خوزستان، در سایر نواحی این کناره وجود ندارد، ولی بارانهای فصلی که گاه به صورت پیوسته و شدید در طی چند روز میبارد، باعث ایجاد سیل میگردد و از آنجائی که رویش گیاهی در این سواحل اندک و خاک آن نسبتاً نفوذناپذیر است، این سیلها باعث خرابی بسیار و مختل شدن راههای ارتباطی میشوند. در نتیجه برای استمرار حمل و نقل بین بنادر و شهرهای مرکزی ایران، احتیاج به پل بر روی مسیلها و رودخانههای فصلی بوده است.
در زمان حکومت شاه عباس صفوی که جزیره هرمز و سایر جزایر خلیج فارس از یوغ استعمار پرتغالیها خارج میشود و بندر جدید عباس فعال میگردد، احتیاج به جاده و پل جهت ارتباط با این بندر احساس میشود. در زمان همین پادشاه، طولانیترین پل ایران به طول 800 متر بر روی رودخانه فصلی کول در 50 کیلومتری غرب بندرعباس ساخته میشود.
از آنجائی که بستر این رودخانه فصلی بسیار عریض و عمق آن کم میباشد و در هیچ زمانی قایقی از زیر پل رد نمیشود، لذا کاملاً برخلاف پلهای سواحل دریای خزر، پایههای بسیار داخل رودخانه ساخته شده و احتیاجی به خیز زیاد و دهانه عریض برای قوس پلها نبوده. مصالح مورد استفاده در این پل سنگ رودخانهای بوده است.
لازم به ذکر است که قوسها و مجاری بالای پایههای پل جهت کم کردن وزن پل و تسهیل عبور جریان آب در هنگام سیل است. بر بالای پایههای پلهای خشتی منجیل و لوشان و شهرستان نیز به همین ترتیب قوسها و بازشوهائی ساخته شده است.
لازم به توضیح است که در نواحی کوهستانی پلهای کوچک که از یک یا چند دهانه تجاوز نمیکند نیز وجود دارد. این پلها معمولاً در مسیر جادههایی میباشند که به موازات رودخانه و در ارتفاع پائین دره قرار دارند.
از جهت اینکه بستر رودخانه در این نواحی صخرهای و مقاوم میباشد و همچنین نیروی رانش قوس پلها مستقیماً به دو طرف دره وارد میشود، لذا این پلها نسبت به سایر پلها در مناطق دیگر از مزیت بهتری از لحاظ سازهای و پایداری برخوردار میباشند.
مصالح مور استفاده برای پلها در نواحی کوهستانی عمدتاً سنگهای رودخانهای و یا سنگهای کنده شده از کوه میباشد. در بعضی از پلها مانند پل کشکان در کوهدشت لرستان، سنگهای تراش پل بدون هیچگونه ملاتی کار گذاشته شده است.
از زمان پیدایش تمدن و شهرنشینی، جلگه خوزستان به دلیل وجود رودخانههای پرآب و دشتهای حاصلخیز همواره از مناطق مهم کشور محسوب میشده و از زمان حکومت هخامنشیان، خصوصاً در دوره پادشاهی ساسانیان، این منطقه در مسیر خطوط ارتباطی دو ناحیه مهم یعنی فارس و بین النهرین قرار داشته است.
لذا راههای ارتباطی در این منطقه اهمیت به سزائی برای این حکومتها داشته. شاهپور اول، دومین پادشاه ساسانی پس از شکست والرین امپراتور روم، سربازان و مهندسان ارتش وی را جهت احداث پل به خدمت گرفت و احداث چندین پل و بند در خوزستان به این دوره منسوب میشود. از این میان میتوان از بند قیصر در شوشتر نام برد. نام دیگر این بند، بند میزان و یا بند ترازو است، زیرا این بند عمل تقسیم آب را انجام میدهد و بعد از ورود آب کارون به آن، آب به دو قسمت تقسیم میشود و در دو جهت مختلف جریان پیدا میکند. یکی در جهت شرقی ادامه مسیر میدهد که به آب گرگر (دودانگ) معروف است. دیگری که قسمت اصلی رود کارون است شطیط (چهار دانگ، دو شط به زبان عربی) نامیده میشود.
این تقسیم آب جهت آبیاری مناطق بیشتری از دشت خوزستان میباشد. با وجود قدمت بسیار زیاد، هنوز این بند عملکرد اصلی خود یعنی تقسیم آب رودخانه کارون را انجام میدهد. شهر تاریخی شوشتر در وسط و در رأس نقطه تقسیم این آب قرار دارد و این دو جریان آب پس از مسافت حدود پنجاه کیلومتر دوباره در بند قیر به هم میپیوندند.
بنای بسیاری از پلها و بندها در خوزستان به دوره ساسانی برمیگردد که از آن جمله میتوان از پل شادروان در شوشتر، پل بند بالارود در شمال غرب دزفول پل بند آسیورعنا در جنوب دزفول، پل دزفول بر روی رودخانه دز و پل رودخانه کرخه نام برد.
از نقاط دیگر ایران که آثار نسبتاً زیادی از پلهای قدیمی در آن بجای مانده شهر اصفهان در کنار زاینده رود میباشد. قدیمیترین پل این شهر پل شهرستان است «بنیان و شالوده اصلی این پل متعلق به دوره ساسانیان است که بعداً در زمان دیلیمیان و سلجوقیان تکمیل شده، پایههای این پل بر روی سنگهای طبیعی کف رودخانه استوار گردیده است».
بر روی رودخانه زاینده رود در اصفهان چهار پل تاریخی دیگر نیز وجود دارد. غربیترین آنها به نام پل مارنان (یا مارنُن) معروف است، و حومه غربی اصفهان را به روستای مارنن در جنوب رودخانه مرتبط میسازد. بر روی پایههای این پل همانند پل شهرستان، دهانههایی جهت عبور آب در هنگام طغیان رودخانه ساخته شده است. این پل بر روی یک سکوی سنگی احداث گردیده و در مواقعی که حجم جریان آب کم باشد، آب به صورت آبشار کوچکی از روی این سکو ریزش میکند.
دومین پل از همین سمت پل الله وردیخان است. این پل به نامهای سی و سه پل (به دلیل وجود سی و سه دهانه)، پل جلفا (به دلیل اینکه مرکز اصفهان را با محله ارمنی نشین جلفا مرتبط میکند) و پل چهارباغ (چون در امتداد خیابان زیبای چهارباغ است) نیز خوانده میشود.
بنای این پل به دستور شاه عباس در سال 1011 هجری آغاز گردید و الله وردیخان سردار معروف وی مأمور اتمام آن شد. پایههای این پل سنگی و بدنه آن آجری است و دارای 300 متر طول و 14 متر عرض است.
این پل در دو طبقه ساخته شده است. طبقه تحتانی جهت عبور جریان آب است و طبقه فوقانی که با دو ردیف دیوار در هر طرف پل محصور شده برای عبور افراد و کاروانها میباشد. محصور کردن طبقه دوم جهت حفاظت و ایمنی عابران از بادهای تند و جلوگیری از رم کردن چهارپایان در اثر دیدن رودخانه و یا احیاناً سیل در زیر پل بوده است. برای دیدن رودخانه و لذت بردن از مناظر زیبا و طبیعی آن، بازشوهائی در دیوارهای این طبقه قرار دارد که بدین وسیله چشماندازهای بسیار زیبائی از مناظر رودخانه برای عابران قاب شده است. همچنین در هر طرف این پل یک راهروی طویل و سرپوشیده با مقیاس انسانی در بین دو دیوار وجود دارد و کسانی که از داخل این راهرو حرکت میکنند دید بهتری به رودخانه دارند.
پل سوم که در شرق پل الله وردیخانه قرار دارد به نام پل جویی معروف است و بعد از دو پل الله وردیخانه و پل خواجو احداث گردیده است. «پل جویی که در سال 1068 هجری ساخته شده باغهای شمال و جنوب رودخانه را به یکدیگر متصل میکرده است. وجه تسمیه این پل به (جویی) آنست که جوی آبی به طور درازای پل (147 متر) و عرض تقریباً یک متر که عرض دهانه آن نیم متر و عمق آن نیز در همین حدود یا کمتر بوده است، از سنگ تراش روی پل مزبور تعبیه کرده بودند و این جوی واسطه رسانیدن آب به باغات سلطنتی شمال رودخانه بوده است».
پل جویی به نام پل هفت دست نیز خوانده میشده است. در سنوات اخیر به غلط بعضی از آن به نام پل جویی نام میبرند. این پل نیز مانند سایر پلهای اصفهان اخیراً به همت شهرداری مرمت و بازسازی شده است.
پل چهارم به نام پل خواجو معروف است و در امتداد چهارباغ خواجو میباشد. البته این پل به نام پل گبری نیز خوانده میشده زیرا محله زرتشتیان را به مرکز اصفهان متصل میکرده است. پل خواجو 132 متر طول و 12 متر عرض دارد و در سال 1060 هجری قمری در زمان سلطنت شاه عباس دوم احداث شده و مانند سی و سه پل دارای دو طبقه است. به عبارتی میتوان آنرا شکل تکامل یافتهتری از سی و سه پل محسوب نمود.
این پل از جمیع جهات در ایران منحصر به فرد است و عملکردهای گوناگونی را در خود یکجا جمع نموده است. عملکرد اول آن تسهیل ارتباط بین اصفهان و جنوب کشور بوده.
دوم، محلی جهت تفریح و تفرج اهالی اصفهان بوده زیرا پایههای پل در طبقه تحتانی بگونهای احداث شده که به یکدیگر راه دارند و عابران میتوانند تمام مسیر پل را از طبقه زیرین و در مجاور آب طی کنند. هوای خنک، نسیم ملایم رودخانه و صدای حرکت آب پل خواجو و محوطه مجاور رودخانه آن را به صورت محلی بسیار مفرح جهت گذراندن اوقات استراحت کرده است. همچنین وجود پلههای سمت شرقی باعث حرکت و ریزش آب از روی آنها میشود و نوایی دلپذیر و هماهنگ با طبیعت برای افرادی که به کنار پایههای پل آمدهاند ایجاد میکند و بالاخره از این پلهها میتوان پائین رفت و در کنار جریان آب نشست و به سطح آب دست زد و ارتباط فیزیکی نزدیکتری با آب و طبیعت برقرار نمود. کدام بنای دیگری میتواند اینگونه ارتباط گسسته انسان و طبیعت را پیوند دهد.
از راهروهای طبقه فوقانی پل نیز مناظر دلپذیری از رودخانه نمایان میشود و مانند سی و سه پل، هنگام گذر از روی پل، صحنههای قاب شده از رودخانه و محیط اطراف آن یک به یک در کنار رهگذران ظاهر میشود.
تا پیش از احداث سد جدید بر روی رودخانه زاینده رود، این رودخانه فصلی همیشه دارای سیلهای بزرگی در اوایل بهار بوده، به طوری که گاهی سطح روی تمام پلهای اصفهان به زیر آب میرفته و امکان ارتباط بین دو طرف رودخانه میسر نبوده است. در مواقعی که سیل سطح روی پلها را کاملاً نمیپوشانده، مردم به حجرههای روی پل میرفتند و از آنجا جریان خروشان آب را نظاره میکردند. همیشه حجرههای روی دو پل خواجو و سی و سه پل در این هنگام مملو از جمعیت میشده است.
جمعآوری و ذخیره آب، عملکرد سوم این پل بوده است. همانند سی و سه پل، پایههای این پل نیز بر روی سکویی قرار دارد که از سطح بستر رودخانه بالاتر است و آب پشت آن جمع میشود. با قرار دادن تختههای بزرگ چوبی بین پایههای پل، آنرا تبدیل به یک سد کوچکی میکردند و گاهی روی آب پشت سد مراسم آبریزان انجام میشده و شاه و درباریان از حجرههای مخصوص خود که در وسط پل و بزرگتر و وسیعتر از سایر حجرهها بوده به نظاره این مراسم میپرداختند.
سانسون مبلغ مسیحی فرانسوی که در زمان شاه سلیمان صفوی به ایران سفر کرده، در سفرنامه خود در رابطه با پل خواجو مینویسد «وقتی شاه به این حرمسرا و تالار میآید، آب رودخانه را در دهانههای پل حسن آباد (نام قدیم پل خواجو) به وسیله تختههای چوبی میبندند، آب تا جلوی تالار بالا میآید و شاه در یکی از سه یا چهار قایق زیبایی که برای گردش بر روی آب در آنجا گذاشتهاند با زنان حرمسرا به پارو زدن و تفریح میپردازد». سانسون مجدداً در مورد این پل مینویسد «این ساختمان بسیار جالب و در عین حال بسیار مفید میباشد زیرا از طرف مردم در ایام مختلف به زیر این جان پناهها (دیوارهای جانبی پل) میروند و از کثرت روی پل و بند آمدن راه جلوگیری میشود، از طرف دیگر در تابستانها که حرارت آفتاب در روی پل زیاد و ناراحت کننده است، مردم از پلههای جان پناهها استفاده میکنند و به زیر طاقهای پل میروند.
در دو انتهای پل دو برج کوچک قرار دارد که در داخل آن پلکانی کار گذاردهاند که به وسیله آن به پشت بام جان پناهها میروند و در تابستان از هوای لطیف پشت بام استفاده میکنند».
عملکرد چهارم، این پل به عنوان یکی از دروازههای ورودی شهر بوده و کاروانها و مال التجاره آنها در این محل مورد بررسی قرار میگرفته و عوارض مربوطه اخذ میشده است.
و بالاخره پل خواجو یک مقر نظامی جهت حفاظت از شهر بوده و به سبب وجود دیوارهای جانبی آن، محل مناسبی جهت تیراندازی به مهاجمین بوده است. یودا کروزینسکی، کشیش لهستانی که در اواخر حکومت صفویه مدت قریب به بیست سال در ایران اقامت داشته، از کشمکشها و جنگهای زیادی بین سپاهیان ایران و قوای مهاجم افغان بر روی پلهای اصفهان خبر میدهد.
عملکرد کدام پل میتواند دارای جمیع این خصوصیات باشد؟ از پلها به دلیل مجاورت مداوم با عوامل فرسایشی و مخرب اقلیمی، باید حفاظت و نگهداری مسمتر صورت گیرد. عدم مرمت و توجه به این مطلب، باعث تخریب و انهدام پلها میشود، چنانچه ناظر آن در اقصی نقاط مملکت هستیم.
پلهای قدیمی در ایران نه تنها دارای ارزش تاریخی و فرهنگی بسیار زیادی هستند، بلکه هنوز عملکرد گذشته خود را نیز از دست ندادهاند و کماکان بسیاری از آنها به عنوان راه ارتباطی بین دو طرف رودخانه مورداستفاده قرار میگیرند. ولی جهت جلوگیری از تخریب بیشتر این پلها، باید بودجه و مقررات و آموزش لازم برای نگهداری و مرمت آنها تأمین شود. این کار تنها مربوط به یک ارگان فرهنگی نمیتواند باشد. بلکه وزارت راه، شهرداریها و فرمانداریها نیز هر یک باید سهمی در این مهم داشته باشند. شایان ذکر است که جلوگیری از عبور وسایل نقلیه از روی دو پل خواجو و سی و سه پل از جمله اقدامات مؤثر جهت حفظ این دو پل چهارصد ساله بوده است.
منبع مقاله:
قبادیان، وحید، (1393) بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران، تهران: دانشگاه تهران، چاپ نهم.
شاید بتوان گفت مسائل فنی در رابطه با احداث پل پیچیدهتر از هر بنای سنتی دیگری است، زیرا پل نه تنها باید مانند سایر ابنیه در مقابل عوامل اقلیمی از قبیل تابش آفتاب، باد، نزولات جوی، یخبندان و نوسان درجه حرارت مقاومت کند، بلکه بدنه آن باید در برابر فرسایش مداوم جریان آب، سیلهای خروشان متناوب و سنگهای غلتان داخل رودخانه تاب تحمل داشته باشد. لذا جهت بنای پلها از مصالح مقاوم و پایدار مانند سنگ و آجر استفاده میشده است. همچنین ملات آن از نوع ملاتهای آهکی و ساروج که در مقابل آب مقاوم میباشند، بوده است.
به منظور احداث پل، مقاومت خاک زیر آن بسیار مهم بوده و لذا سعی میشده تا حد امکان پل را بر روی بستر صخرهای بنا کنند. همچنین برای شالوده و پایههای پل احتیاج به سنگهای بسیار مقاوم چه از نظر کیفیت و چه از نظر کمیت بوده. بنابراین امکان دسترسی به این نوع مصالح نیز امری مهم در تعیین محل پل بوده است.
مطلب سوم اینکه شدت و نحوه جریان آب نیز اهمیت خاصی در تعیین محل پل داشته است و سعی میشده پلها را در نقاطی که سرعت و شدت جریان آب کمتر است بنا کنند. «در دوره ساسانی برای حفاظت بیشتر پایه پلها ایجاد سطوح پهن در زیر آنها متداول میشود». بدین ترتیب علاوه بر پیوستگی بهترین پایههای پل، جریان آب به صورت منظمتری ادامه پیدا میکند و فرسایش و تخریب کمتری ایجاد مینماید. نمونه این سطوح پهن در زیر پل را میتوان در مقطع سی و سه پل و همچنین پل خواجو ملاحظه نمود.
پل بر علاوه قرارگیری در مسیر راههای ارتباطی باید در مکانی قرار گیرد که از نظر استراتژیک قابل حفاظت باشد، زیرا در طی جنگها، تصرف و کنترل این ابنیه از نکات کلیدی در پیروزی محسوب میشده است.
ساختن ابنیه آبی به لحاظ پیچیدگی و مشکلات فنی، مدتها بعد از یکجانشینی و آغاز تمدن شروع میشود، اگرچه این نوع ابنیه نیز در ایران سابقه چند هزار ساله دارد. «سدهای مخزنی و انحرافی از سه هزار سال پیش تاکنون به تعداد زیاد در ایران ساخته شده ولی تنها شصت سد تاکنون مشخص شده و احتمالاً مورد بررسی قرار گرفته است». اکثر سدهای قدیمی ایران به علت پر شدن مخزن سد از رسوبات رودخانه، دیگر قابل بهرهبرداری نیستند.
گرچه پل از لحاظ کالبدی ضعیفتر از سد میباشد، ولی وجود بسیاری از پلهای قدیمی در ایران، گواه استفاده وسیع و پایداری و مقاومت بسیار خوب این ابنیه در گذر زمان بوده است. «آثار بجای مانده از قدیمیترین پل در ایران به قرن هشتم قبل از میلاد بر روی رودخانه ارس که توسط اوراتورها احداث شده برمیگردد». در دورههای بعد نیز احداث پل کماکان ادامه پیدا میکند و «استروناخ» (Stronach) باستان شناس انگلیسی در اوایل سده اخیر آثار بجای مانده از پلهای هخامنشی را در اطراف پاسارگاد کشف کرده است.
از دوره ساسانی نیز پلها و بندهای متعددی در ایران باقی مانده است. باید گفته شود که تعدادی از پلهای دوره حکومتهای اسلامی بر روی پایههای بجای مانده از پلهای ساسانی احداث شده است.
عملکرد پُل
در گذشته پلها عمدتاً در مسیر راههای کاروان رو، بر روی رودخانهها و مسیلها ساخته میشدهاند، ولی عملکرد پل فقط از جهت ارتباطی نبوده و شامل موارد دیگری نیز میشده که در ذیل به آن اشاره خواهد شد:الف- از زمان هخامنشیان بسیاری از پلها عملکرد دوگانه پل و سد داشتهاند. بدین ترتیب آب برای مواقع کم آبی ذخیره میشده. همچنین این پل- سدها عمل تقسیم آب را نیز انجام میدادند و بخشی از آب رودخانه به نواحی که دسترسی به آب نداشته، فرستاده میشده. در نتیجه ضمن گسترش کشاورزی و آبادانی در اطراف مرکز جمعیتی، تأثیر بسیار مثبتی بر اقلیم و آب و هوای روستاها و شهرهای مجاور رودخانه خصوصاً در مناطق گرم و خشک داشتهاند و باعث افزایش رطوبت هوا و کاهش نوسان درجه حرارت در طی شبانه روز میشدند. این مطلب را میتوان در شهرهایی مانند اصفهان و فلاورجان و سایر شهرها و روستاهای مجاور رودخانه زایندهرود که در عین قرار گرفتن در حاشیه کویر، دارای اقلیم نسبتاً معتدل میباشند، مشاهده نمود.
از اینگونه پلها که عملکرد دوگانه داشتهاند، باید از بند دختر در شمال غربی تخت جمشید- دوره هخامنشی، بند میزان بر روی رودخانه کارون- دوره ساسانی بند امیر در 15 کیلومتری جنوب تخت جمشید بر روی رودخانه کُر- دوره آل بویه، و پل شوشتر و پل دزفول بر روی شعبات رودخانه کارون و همچنین پل خواجو بر روی رودخانه زایندهرود نام برد.
ب- در کنار و در زیر بسیاری از پلها، آسیابهای آبی میساختند و از جریان آب برای گرداندن سنگ آسیاب استفاده میکردند. در این رابطه میتوان از پل گرگر در شوشتر بر روی رودخانه گرگر و پل دزفول بر روی رودخانه دز (هر دو از شاخههای رودخانه کارون) و بندامیر بر روی رودخانه کُر در فارس نام برد.
ج- پلها محل خوبی برای کنترل راهها و کاروانها بودهاند و اغلب بر روی پلها ایستگاههای پاسداری وجود داشته و بعضی از پلها مانند پل گرگر در شوشتر و پل اورارتوها قرن هشتم قبل از میلاد بر روی رودخانه ارس دروازه شهر نیز محسوب میشدهاند.
د- بر روی پلها عوارض مال التجاره هم اخذ میشده است. پل شهرستان بر روی رودخانه زاینده رود و پل دختر بر روی رودخانه ارجان و پل آق قلعه بر روی رودخانه گرگان رود دارای اطاقهایی در یک سمت پل جهت بازرسی و اخذ عوارض بودهاند.
هـ- از لحاظ استراتژیک، پلها نقش مهمی در ارتباط بین خط مقدم جنگ و پشت جبهه جهت ارسال تجهیزات و آذوقه داشتهاند و تبخیر پلها به منظور فتح شهرها و کشورگشایی، نقش مهمی داشته است. به همین دلیل پلها عملکرد دژ دفاعی نیز داشتهاند و میتوان در این مورد پل الله وردیخان (سی و سه پل) و پل خواجو در اصفهان را نام برد.
و- و بالاخره در داخل شهرها، پلها محل اجتماع و گردهمائی مردم و همچنین تفریح و تفرج و خرید و فروش بوده است.
شکل پل در مناطق مختلف اقلیمی ایران
همانگونه که عملکرد پل در مناطق مختلف کشور بسته به شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و استراتژیک متفاوت بوده، شکل آن نیز به شرایط محیطی و اقلیمی مانند ناهمواریهای سطح زمین، عمق، عرض و شدت جریان آب، میزان بارندگی و سیلابهای فصلی، نوع مصالح در دسترس و مقاومت بستر رودخانه بستگی داشته است.1- پل در سواحل دریای خزر
در کناره جنوبی دریای خزر بجز سفیدرود، اکثر رودخانهها نسبتاً کوچک هستند و از طول چندانی برخوردار نمیباشند. ولی در مواقعی که بارندگی برای چند روز متوالی به طور سیل آسا و لاینقطع ادامه دارد، همین رودهای کوچک تبدیل به دریایی از امواج خروشان میشوند و بالا آمدن آب رودخانهها و نهرها باعث وارد آمدن خسارت به شهرها و روستاها میگردد و هر نوع ارتباطی بین دو طرف رودخانه قطع میشود به همین جهت اکثر پلها در این نواحی دارای خیز (نسبت ارتفاع قوس به عرض آن) بسیار زیاد هستند و غالباً یک یا دو دهانه بیشتر ندارند.وجود پایههای کمتر در بستر رودخانه، باعث ایجاد مجرای بزرگتری جهت عبور آب میگردد و به پایههای پل فشار کمتری وارد میشود. همچنین با ایجاد مانع کمتر در مقابل جریان آب، سطح آب رودخانه در پشت پل بیش از سایر قسمتها بالا نمیآید.
در مواردی که بستر رودخانه عریض بوده و امکان احداث پل بر روی یک و یا دو دهانه نبوده، تعداد زیادتری قوس میزدند و تاج پل را روی آنها قرار میدادند، مانند پل محمد حسن خان بر روی رودخانه بابل در جنوب شهر بابل (دوره قاجاریه) و پل زیبای آق قلعه بر روی رودخانه گرگان رود در 20 کیلومتری شمال شهر گرگان (دوره صفویه). ولی باز در مورد این دو پل مشاهده میشود که خیز دهانه این پلها نیز مانند سایر پلها در این کناره نسبتاً زیاد است.
البته احداث قوس با خیز زیاد و دهانه عریض نسبتاً مشکل و پرهزینه است، ولی جهت حفظ ارتباط بین دو طرف رودخانه در تمامی اوقات سال و پایداری بهتر پل و جلوگیری از آب گرفتگی و بالا آمدن بیش از حد آب رودخانه در پشت پل و همچنین امکان عبور قایقها و کشتیهای کوچک از زیر پل، اینکار امری ضروری بوده است.
2- پل در سواحل جنوبی کشور
در سواحل جنوبی کشور جادههای کاروان رو بین بنادر کشور کمتر احتیاج بوده زیرا ارتباط این بنادر بیشتر با بنادر سایر ممالک از یک طرف و شهرهای مرکزی ایران از طرف دیگر بوده است و بدین جهت احداث جاده و پل بین این بنادر استفاده زیادی نمیتوانسته داشته باشد.اگرچه به علت قلت بارندگی، رودخانه دائمی به جز در خوزستان، در سایر نواحی این کناره وجود ندارد، ولی بارانهای فصلی که گاه به صورت پیوسته و شدید در طی چند روز میبارد، باعث ایجاد سیل میگردد و از آنجائی که رویش گیاهی در این سواحل اندک و خاک آن نسبتاً نفوذناپذیر است، این سیلها باعث خرابی بسیار و مختل شدن راههای ارتباطی میشوند. در نتیجه برای استمرار حمل و نقل بین بنادر و شهرهای مرکزی ایران، احتیاج به پل بر روی مسیلها و رودخانههای فصلی بوده است.
در زمان حکومت شاه عباس صفوی که جزیره هرمز و سایر جزایر خلیج فارس از یوغ استعمار پرتغالیها خارج میشود و بندر جدید عباس فعال میگردد، احتیاج به جاده و پل جهت ارتباط با این بندر احساس میشود. در زمان همین پادشاه، طولانیترین پل ایران به طول 800 متر بر روی رودخانه فصلی کول در 50 کیلومتری غرب بندرعباس ساخته میشود.
از آنجائی که بستر این رودخانه فصلی بسیار عریض و عمق آن کم میباشد و در هیچ زمانی قایقی از زیر پل رد نمیشود، لذا کاملاً برخلاف پلهای سواحل دریای خزر، پایههای بسیار داخل رودخانه ساخته شده و احتیاجی به خیز زیاد و دهانه عریض برای قوس پلها نبوده. مصالح مورد استفاده در این پل سنگ رودخانهای بوده است.
لازم به ذکر است که قوسها و مجاری بالای پایههای پل جهت کم کردن وزن پل و تسهیل عبور جریان آب در هنگام سیل است. بر بالای پایههای پلهای خشتی منجیل و لوشان و شهرستان نیز به همین ترتیب قوسها و بازشوهائی ساخته شده است.
3- پل در نواحی کوهستانی
از آنجائی که در کوهستانها، سرچشمه رودخانهها از خط القعر درهها عبور میکند و عرض بستر رودخانه در این نواحی نسبتاً کم میباشد. لذا در کوهستانها و خصوصاً در کوهستانهای غرب کشور طول پلها غالباً کوتاه و ارتفاع آنها اغلب زیاد میباشد. از این نمونه پلها در مسیر جادههای کاروان رو در رشته کوههای زاگرس در غرب و جنوب غرب کشور میتوان مشاهده نمود.لازم به توضیح است که در نواحی کوهستانی پلهای کوچک که از یک یا چند دهانه تجاوز نمیکند نیز وجود دارد. این پلها معمولاً در مسیر جادههایی میباشند که به موازات رودخانه و در ارتفاع پائین دره قرار دارند.
از جهت اینکه بستر رودخانه در این نواحی صخرهای و مقاوم میباشد و همچنین نیروی رانش قوس پلها مستقیماً به دو طرف دره وارد میشود، لذا این پلها نسبت به سایر پلها در مناطق دیگر از مزیت بهتری از لحاظ سازهای و پایداری برخوردار میباشند.
مصالح مور استفاده برای پلها در نواحی کوهستانی عمدتاً سنگهای رودخانهای و یا سنگهای کنده شده از کوه میباشد. در بعضی از پلها مانند پل کشکان در کوهدشت لرستان، سنگهای تراش پل بدون هیچگونه ملاتی کار گذاشته شده است.
4- پل در دشتهای فلات
در دشتهای فلات برخلاف نواحی کوهستانی، بستر رودخانهها غالباً عریض و عمق آنها کم میباشد. لذا در این مناطق پلهایی که از روی رودخانههای مهم مانند زاینده رود و کارون و شعبات آنها رد میشود طویل و ارتفاع آنها نسبتاً کم است. مصالح مورد استفاده در این پلها جهت پایهها سنگ و برای قوسها و تاج پل اغلب آجر میباشد.از زمان پیدایش تمدن و شهرنشینی، جلگه خوزستان به دلیل وجود رودخانههای پرآب و دشتهای حاصلخیز همواره از مناطق مهم کشور محسوب میشده و از زمان حکومت هخامنشیان، خصوصاً در دوره پادشاهی ساسانیان، این منطقه در مسیر خطوط ارتباطی دو ناحیه مهم یعنی فارس و بین النهرین قرار داشته است.
لذا راههای ارتباطی در این منطقه اهمیت به سزائی برای این حکومتها داشته. شاهپور اول، دومین پادشاه ساسانی پس از شکست والرین امپراتور روم، سربازان و مهندسان ارتش وی را جهت احداث پل به خدمت گرفت و احداث چندین پل و بند در خوزستان به این دوره منسوب میشود. از این میان میتوان از بند قیصر در شوشتر نام برد. نام دیگر این بند، بند میزان و یا بند ترازو است، زیرا این بند عمل تقسیم آب را انجام میدهد و بعد از ورود آب کارون به آن، آب به دو قسمت تقسیم میشود و در دو جهت مختلف جریان پیدا میکند. یکی در جهت شرقی ادامه مسیر میدهد که به آب گرگر (دودانگ) معروف است. دیگری که قسمت اصلی رود کارون است شطیط (چهار دانگ، دو شط به زبان عربی) نامیده میشود.
این تقسیم آب جهت آبیاری مناطق بیشتری از دشت خوزستان میباشد. با وجود قدمت بسیار زیاد، هنوز این بند عملکرد اصلی خود یعنی تقسیم آب رودخانه کارون را انجام میدهد. شهر تاریخی شوشتر در وسط و در رأس نقطه تقسیم این آب قرار دارد و این دو جریان آب پس از مسافت حدود پنجاه کیلومتر دوباره در بند قیر به هم میپیوندند.
بنای بسیاری از پلها و بندها در خوزستان به دوره ساسانی برمیگردد که از آن جمله میتوان از پل شادروان در شوشتر، پل بند بالارود در شمال غرب دزفول پل بند آسیورعنا در جنوب دزفول، پل دزفول بر روی رودخانه دز و پل رودخانه کرخه نام برد.
از نقاط دیگر ایران که آثار نسبتاً زیادی از پلهای قدیمی در آن بجای مانده شهر اصفهان در کنار زاینده رود میباشد. قدیمیترین پل این شهر پل شهرستان است «بنیان و شالوده اصلی این پل متعلق به دوره ساسانیان است که بعداً در زمان دیلیمیان و سلجوقیان تکمیل شده، پایههای این پل بر روی سنگهای طبیعی کف رودخانه استوار گردیده است».
بر روی رودخانه زاینده رود در اصفهان چهار پل تاریخی دیگر نیز وجود دارد. غربیترین آنها به نام پل مارنان (یا مارنُن) معروف است، و حومه غربی اصفهان را به روستای مارنن در جنوب رودخانه مرتبط میسازد. بر روی پایههای این پل همانند پل شهرستان، دهانههایی جهت عبور آب در هنگام طغیان رودخانه ساخته شده است. این پل بر روی یک سکوی سنگی احداث گردیده و در مواقعی که حجم جریان آب کم باشد، آب به صورت آبشار کوچکی از روی این سکو ریزش میکند.
دومین پل از همین سمت پل الله وردیخان است. این پل به نامهای سی و سه پل (به دلیل وجود سی و سه دهانه)، پل جلفا (به دلیل اینکه مرکز اصفهان را با محله ارمنی نشین جلفا مرتبط میکند) و پل چهارباغ (چون در امتداد خیابان زیبای چهارباغ است) نیز خوانده میشود.
بنای این پل به دستور شاه عباس در سال 1011 هجری آغاز گردید و الله وردیخان سردار معروف وی مأمور اتمام آن شد. پایههای این پل سنگی و بدنه آن آجری است و دارای 300 متر طول و 14 متر عرض است.
این پل در دو طبقه ساخته شده است. طبقه تحتانی جهت عبور جریان آب است و طبقه فوقانی که با دو ردیف دیوار در هر طرف پل محصور شده برای عبور افراد و کاروانها میباشد. محصور کردن طبقه دوم جهت حفاظت و ایمنی عابران از بادهای تند و جلوگیری از رم کردن چهارپایان در اثر دیدن رودخانه و یا احیاناً سیل در زیر پل بوده است. برای دیدن رودخانه و لذت بردن از مناظر زیبا و طبیعی آن، بازشوهائی در دیوارهای این طبقه قرار دارد که بدین وسیله چشماندازهای بسیار زیبائی از مناظر رودخانه برای عابران قاب شده است. همچنین در هر طرف این پل یک راهروی طویل و سرپوشیده با مقیاس انسانی در بین دو دیوار وجود دارد و کسانی که از داخل این راهرو حرکت میکنند دید بهتری به رودخانه دارند.
پل سوم که در شرق پل الله وردیخانه قرار دارد به نام پل جویی معروف است و بعد از دو پل الله وردیخانه و پل خواجو احداث گردیده است. «پل جویی که در سال 1068 هجری ساخته شده باغهای شمال و جنوب رودخانه را به یکدیگر متصل میکرده است. وجه تسمیه این پل به (جویی) آنست که جوی آبی به طور درازای پل (147 متر) و عرض تقریباً یک متر که عرض دهانه آن نیم متر و عمق آن نیز در همین حدود یا کمتر بوده است، از سنگ تراش روی پل مزبور تعبیه کرده بودند و این جوی واسطه رسانیدن آب به باغات سلطنتی شمال رودخانه بوده است».
پل جویی به نام پل هفت دست نیز خوانده میشده است. در سنوات اخیر به غلط بعضی از آن به نام پل جویی نام میبرند. این پل نیز مانند سایر پلهای اصفهان اخیراً به همت شهرداری مرمت و بازسازی شده است.
پل چهارم به نام پل خواجو معروف است و در امتداد چهارباغ خواجو میباشد. البته این پل به نام پل گبری نیز خوانده میشده زیرا محله زرتشتیان را به مرکز اصفهان متصل میکرده است. پل خواجو 132 متر طول و 12 متر عرض دارد و در سال 1060 هجری قمری در زمان سلطنت شاه عباس دوم احداث شده و مانند سی و سه پل دارای دو طبقه است. به عبارتی میتوان آنرا شکل تکامل یافتهتری از سی و سه پل محسوب نمود.
این پل از جمیع جهات در ایران منحصر به فرد است و عملکردهای گوناگونی را در خود یکجا جمع نموده است. عملکرد اول آن تسهیل ارتباط بین اصفهان و جنوب کشور بوده.
دوم، محلی جهت تفریح و تفرج اهالی اصفهان بوده زیرا پایههای پل در طبقه تحتانی بگونهای احداث شده که به یکدیگر راه دارند و عابران میتوانند تمام مسیر پل را از طبقه زیرین و در مجاور آب طی کنند. هوای خنک، نسیم ملایم رودخانه و صدای حرکت آب پل خواجو و محوطه مجاور رودخانه آن را به صورت محلی بسیار مفرح جهت گذراندن اوقات استراحت کرده است. همچنین وجود پلههای سمت شرقی باعث حرکت و ریزش آب از روی آنها میشود و نوایی دلپذیر و هماهنگ با طبیعت برای افرادی که به کنار پایههای پل آمدهاند ایجاد میکند و بالاخره از این پلهها میتوان پائین رفت و در کنار جریان آب نشست و به سطح آب دست زد و ارتباط فیزیکی نزدیکتری با آب و طبیعت برقرار نمود. کدام بنای دیگری میتواند اینگونه ارتباط گسسته انسان و طبیعت را پیوند دهد.
از راهروهای طبقه فوقانی پل نیز مناظر دلپذیری از رودخانه نمایان میشود و مانند سی و سه پل، هنگام گذر از روی پل، صحنههای قاب شده از رودخانه و محیط اطراف آن یک به یک در کنار رهگذران ظاهر میشود.
تا پیش از احداث سد جدید بر روی رودخانه زاینده رود، این رودخانه فصلی همیشه دارای سیلهای بزرگی در اوایل بهار بوده، به طوری که گاهی سطح روی تمام پلهای اصفهان به زیر آب میرفته و امکان ارتباط بین دو طرف رودخانه میسر نبوده است. در مواقعی که سیل سطح روی پلها را کاملاً نمیپوشانده، مردم به حجرههای روی پل میرفتند و از آنجا جریان خروشان آب را نظاره میکردند. همیشه حجرههای روی دو پل خواجو و سی و سه پل در این هنگام مملو از جمعیت میشده است.
جمعآوری و ذخیره آب، عملکرد سوم این پل بوده است. همانند سی و سه پل، پایههای این پل نیز بر روی سکویی قرار دارد که از سطح بستر رودخانه بالاتر است و آب پشت آن جمع میشود. با قرار دادن تختههای بزرگ چوبی بین پایههای پل، آنرا تبدیل به یک سد کوچکی میکردند و گاهی روی آب پشت سد مراسم آبریزان انجام میشده و شاه و درباریان از حجرههای مخصوص خود که در وسط پل و بزرگتر و وسیعتر از سایر حجرهها بوده به نظاره این مراسم میپرداختند.
سانسون مبلغ مسیحی فرانسوی که در زمان شاه سلیمان صفوی به ایران سفر کرده، در سفرنامه خود در رابطه با پل خواجو مینویسد «وقتی شاه به این حرمسرا و تالار میآید، آب رودخانه را در دهانههای پل حسن آباد (نام قدیم پل خواجو) به وسیله تختههای چوبی میبندند، آب تا جلوی تالار بالا میآید و شاه در یکی از سه یا چهار قایق زیبایی که برای گردش بر روی آب در آنجا گذاشتهاند با زنان حرمسرا به پارو زدن و تفریح میپردازد». سانسون مجدداً در مورد این پل مینویسد «این ساختمان بسیار جالب و در عین حال بسیار مفید میباشد زیرا از طرف مردم در ایام مختلف به زیر این جان پناهها (دیوارهای جانبی پل) میروند و از کثرت روی پل و بند آمدن راه جلوگیری میشود، از طرف دیگر در تابستانها که حرارت آفتاب در روی پل زیاد و ناراحت کننده است، مردم از پلههای جان پناهها استفاده میکنند و به زیر طاقهای پل میروند.
در دو انتهای پل دو برج کوچک قرار دارد که در داخل آن پلکانی کار گذاردهاند که به وسیله آن به پشت بام جان پناهها میروند و در تابستان از هوای لطیف پشت بام استفاده میکنند».
عملکرد چهارم، این پل به عنوان یکی از دروازههای ورودی شهر بوده و کاروانها و مال التجاره آنها در این محل مورد بررسی قرار میگرفته و عوارض مربوطه اخذ میشده است.
و بالاخره پل خواجو یک مقر نظامی جهت حفاظت از شهر بوده و به سبب وجود دیوارهای جانبی آن، محل مناسبی جهت تیراندازی به مهاجمین بوده است. یودا کروزینسکی، کشیش لهستانی که در اواخر حکومت صفویه مدت قریب به بیست سال در ایران اقامت داشته، از کشمکشها و جنگهای زیادی بین سپاهیان ایران و قوای مهاجم افغان بر روی پلهای اصفهان خبر میدهد.
عملکرد کدام پل میتواند دارای جمیع این خصوصیات باشد؟ از پلها به دلیل مجاورت مداوم با عوامل فرسایشی و مخرب اقلیمی، باید حفاظت و نگهداری مسمتر صورت گیرد. عدم مرمت و توجه به این مطلب، باعث تخریب و انهدام پلها میشود، چنانچه ناظر آن در اقصی نقاط مملکت هستیم.
پلهای قدیمی در ایران نه تنها دارای ارزش تاریخی و فرهنگی بسیار زیادی هستند، بلکه هنوز عملکرد گذشته خود را نیز از دست ندادهاند و کماکان بسیاری از آنها به عنوان راه ارتباطی بین دو طرف رودخانه مورداستفاده قرار میگیرند. ولی جهت جلوگیری از تخریب بیشتر این پلها، باید بودجه و مقررات و آموزش لازم برای نگهداری و مرمت آنها تأمین شود. این کار تنها مربوط به یک ارگان فرهنگی نمیتواند باشد. بلکه وزارت راه، شهرداریها و فرمانداریها نیز هر یک باید سهمی در این مهم داشته باشند. شایان ذکر است که جلوگیری از عبور وسایل نقلیه از روی دو پل خواجو و سی و سه پل از جمله اقدامات مؤثر جهت حفظ این دو پل چهارصد ساله بوده است.
منبع مقاله:
قبادیان، وحید، (1393) بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران، تهران: دانشگاه تهران، چاپ نهم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}