آموزههاي کريشنا مورتي (2)
او معتقد است رهايي از رنج گريبان گير بشر كه همانا داشتن ذهن شرطي و عمل براساس آن ميباشد، تنها از راه مديتيشن امكان پذير است هم چنين از آنجا كه احساس آرامش و درك كامل و همه جانبهي آن براي نيل به
نويسنده: محمد تقي فعّالي
2) مديتيشن و درون
او معتقد است رهايي از رنج گريبان گير بشر كه همانا داشتن ذهن شرطي و عمل براساس آن ميباشد، تنها از راه مديتيشن امكان پذير است هم چنين از آنجا كه احساس آرامش و درك كامل و همه جانبهي آن براي نيل به سكوت درون و ذهن و دريافت حقيقت امري حياتي است، كريشنا مورتي، مهمترين راههاي برون رفت از چالشهاي ذهني و شرطيت موجود در ذهن آدمي را مديتيشن ميداند. اين شيوه در ديدگاه وي از اهميت فوق العادهاي برخوردار است و اختصاصاتي منحصر به خود دارد كه مبتني بر اصول زير است:يك) حضور در هستي يا همان وحدت مشاهدهگر و مشاهده شونده يا دوري از گسستگي دروني و بيروني.
دو) بهره مندي از هنر ديدن و هنر شنيدن كه البته با اندكي مسامحه همهي آنها يك پيام دارند كه همانا يگانگي يا حقيقت هر چيزي است.
كريشنا مورتي، انواع مديتيشنهاي معمول در مكاتب گوناگون هندي و آيينهايي نظير يوگا، ذن و شينتو را كه از گذشته تا امروز به عنوان سوغات و ارمغان شرق براي غرب مطرح گرديده و در حوزههاي طرح و بحث خويش داراي رونق و رواج بسياري نيز ميباشند، طرد و نفي ميكند و به ارائه طريقهي خويش ميپردازد كه مدعي است بر هيچ يك از آن آموزهها منطبق نيست.
او معتقد است، تكرار مشتي كلمات و واژگان نه تنها هيچ آرامش ژرفي براي ذهن و روان بشر به همراه نميآورد بلكه ادامهي اين طرز مديتيشنها موجب گنگي و ايجاد عادت براي آدمي ميشود. زيرا از تكرار كلمات كاري ساخته نيست و ذهن تنها آرامشي بسيار سطحي، زودگذر و شكننده را تجربه خواهد كرد. پس اين شيوه راهي مناسب براي دست يافتن به آرامش عميق، پايدار و جاودانه جهت وصول به تهيگي و درك روشنيدگي نخواهد بود.
مكتب ديگري واژهي خاصي را پيشنهاد كرده و از شما ميخواهد كه آن را تكرار كنيد و بدان طريق به تجربهاي برتر و خارق العاده دست يابيد كه نفس اين شيوه نيز به طور محض بي معنا و شكلي از هيپنوتيزم است. شما با تكرار هر واژهاي مانند «آمين» يا «اُم» يا «كوكاكولا» تجربه ويژهاي خواهيد داشت، زيرا با تكرار يك واژه «ظاهراً» ذهن آرام ميگيرد. اين پديدهاي است بسيار شناخته شده كه به مدت هزاران سال در هند به اجرا درآمده است و آن را «مانترايوگا» مينامند. با تكرار يك مانترا شما قادريد ذهن را به آرامش دعوت كنيد. اما اين ذهن هنوز هم يك ذهن ناچيز، كوچك و درگير است. (1)
از انواع ديگر مديتيشن كه كريشنا مورتي با آن مخالفت ميورزد و آن را نيز شيوهاي كم بازده و مقطعي ميخواند، روش تنفس بيشتر يا برعكس استنشاق كمتر است:
بعضيها ميگويند خوب تنفس كنيد، نفس عميق بكشيد، يعني اكسيژن بيشتر به خونتان برسانيد، يك ذهن بي ارزش بي خاصيت روزها پس از هم نفس عميق ميكشد و ميتواند نسبتاً آرام گيرد، ولي هنوز همان است كه هست: ذهن بي ارزش بي خاصيت (2)
هم چنين است كمتر نفس كشيدن يا به شماره انداختن و حبس نفس، مصرف الكل و انواع مواد مخدر كه براي رسيدن به آرامش ذهن در برخي از انواع مديتيشنها مطرح و مورد توصيه ميباشند، توسط مورتي، تقبيح ميشود. او هر نوع اعتياد را مخرّب روح و روان آدمي برشمرده و آن را از دامهايي كه اسارت بيشتر آدمي و شرطيت و وابستگي بيشتر ذهن را سبب ميشود قلمداد ميكند.
او هر گونه تكنيك براي آموزش مديتيشن را مردود ميداند و اصولاً مديتيشني كه بر اساس دستورات و اعمال ويژه و يكساني براي هم ي افراد توصيه شود از نظر او مطرود و محكوم به شكست است. از نظر وي آنچه واقعيت دارد اين است كه تمام اين شيوهها، مكانيكي و ماشيني هستند، حال آنكه ممكن است مدتي، برخي افراد ساده دل يا ناآرام را سرگرم و آرام نمايد اما هرگز راه درستي براي درك حقيقت و وصول به روشنيدگي نخواهد بود.
به اعتقاد او مديتيشن موضوع شگفت انگيزي است كه اگر چه كار سختي است اما ثمرات خجستهاي دارد، كيفيت متفاوتي است از ذهن و هنگامي است كه قلب در ذهن رخنه كرده باشد. چنين مديتيشن را نميتوان به كسي آموخت، حتي نميتوان آن را قصد كرد، چرا كه اگر قصد مديتيشن كنيد آن ديگر مديتيشني ناب نخواهد بود.
مديتيشن همچون نسيم زماني ميرسد كه شما پنجره را گشودهايد؛ اگر با پيش بيني، پنجره را بگشاييد، اگر دانسته و با قصد دعوت به آمدنش كنيد، هرگز حضور نمييابد. (3)
او معتقد است مديتيشن بخشي از زندگي است نه چيزي سواي آن يا حتي مغاير با آن، نيازي به خزيدن در گوشهاي از اطاق و روشن كردن دهها شمع و دور كردن هر جنبندهاي از آن مكان نيست، در تمام طول روز و در هر يك از مكانهاي كار و زندگيتان ميتوانيد مديتيشن كنيد. زيرا هر گاه با تمام توجه و دقت در هر يك از اعمال و حتي ابراز احساساتتان حضوري همه جانبه و كامل داشته باشيد آنگاه مديتيشن صورت پذيرفته است و در هر لحظه به درستي عمل خواهيد كرد. اين حس ويژه همواره همراه با شماست چه آنگاه كه با خانواده به سر ميبريد يا به شغل اداريتان ميپردازيد و يا در بازي كودكانتان سهيم ميشويد.
در بياني كوتاه ويژگيهاي مديتيشن از ديدگاه كريشنا مورتي به قرار زير خواهد بود: (4)
1. مديتيشن هم هدف است و هم وسيله.
2. مديتيشن ترك همه جانبهي جهان دانستگي است و رهايي از هر دانستگي براي ورود به جهان ناشناختهها.
3. مديتيشن مبتني بر شناخت خويش است.
4. مديتيشن جوهر اصلي زندگي است، زندگي روزانهاي ما، حتي صداي زنگ دوچرخهي كودكي كه از كنارتان ميگذرد.
5. مديتيشن درك و دريافتي فارغ از واژههاست.
6. مديتيشن يعني ديدن آنچه هست و رفتن به فراسوي آن.
7. مديتيشن فارغ از زمان است و هرگز در قلمرو زمان نيست.
8. مديتيشن وسيلهاي براي گريز از دنيا و منزوي شدن نيست، نبايد در اطراف خود پيلهاي بتنيم به نام مديتيشن.
9. مديتيشن نمايش نيست که آغاز و پايان داشته باشد هر لحظه که حضور کاملي در هستي داري در حال مديتيشني.
10. مديتيشن دعا و نيايش و تكرار كلمات اين چنيني كه به نوعي خود - هيپنوتيزميباشد نيست، زيرا پاسخ دعاهاي ما برخاسته از دانستهها و امور شناختهي خود ماست.
دعا و عجز و لابه زاييدهي دلسوزي و ترحم كردن به خويش است. شما وقتي مشكلي داريد دست به دعا بر ميداريد، وقتي غم و اندوهي هست، اما وقتي خوشبختي و شادي باشد از عجز و لابه كردن خبري نيست. دل سوزي و ترحم به خويش، عميقاً در انسان جاي گرفته است و ريشه در فراق و جدايي دارد، آن چيزي كه در فراق و جدايي است، يا فكر ميكند كه دور و تنها مانده است و بي امان در جستجوي چيزي است كه جدايي و فراق نباشد، تنها موجب جدايي و دوري بيشتر ميگردد. در كنار اين واماندگي و سردرگميها انسان براي بهشت موعود ميگريد، براي خويش، يا براي چند خداي ذهني اشك ميريزد. اين گريهها ممكن است موجب يافتن پاسخي هم گردد، اما اين پاسخها انعكاس همان دلسوزي و ترحم به حال خويش است، در فراق و جدايي خود (5)
اين بيان عجيب و نظير بعيد و غريب كريشنا مورتي از كوتاهي نظر و نقص انديشهي او پرده بر ميدارد. از آنجا كه او همهي رفتارهاي ديني و مذهبي را طرد و نفي ميكند و انجام اين اعمال از جمله دعا كردن را تنها وسيلهاي براي تشفّيِ خاطر دعاكنندگان ميداند، از پيشينهي رازگويي انسان با حقيقت هستي و دعا و درخواست انسانهاي اهل ايمان در اديان الهي و نيايشهاي لطيف اهل دل، چشم پوشي ميكند.
انسان بر اساس نداي فطرت گرايش به پرستش و تعلق به امر متعال و قدسي دارد؛ اين اعتقاد در ادوار گوناگون زندگي بشر صورتها و تجليات متنوعي داشته، گاه سنگي را تراشيدهاند و گاه در برابر پديدههاي طبيعي چون ماه و مهر يا آب و آتش سرتعظيم فرود آورده اند. اما با ظهور هر چه بيشتر اديان الهي و دعوت به پرستش خداي يگانه و ناديدني راه ارتباط دروني با آن حقيقت محض شكل متعالي به خود گرفت كه آن دعاست.
دعا عبارتست از دعوت از آن حقيقت براي حضور در جان آدمي و پيوند با آن امر متعال و قدسي. تنها در سايهي اين پيوستگي است كه آدمي از ژرفاي وجود خويش احساس آرامش و حضور در بيكرانگي دارد يعني از راه اتصال با جاودانگي و بي انتهايي و اين خداوند است كه در همهي اديان الهي از بشر دعوت ميكند تا او را بخواند، پس اگر اين گونه بنگريم نخستين دعاكننده پروردگار است كه ما را به سوي خود ميخواند و امر به دعا از سوي اوست. اما اينكه دعا گاه با تضرع و آه يا ناله و زاري همراه است، نشان از تلطيف روح دعا كننده و اُنس او با حقيقت شنوا و بينايي است كه مجال رازگويي با او دارد و پوشيده سخن گفتن با او ممكن و مثمر ثمر است.
عجيب است براي فردي چون كريشنا مورتي كه در جهت رهايي بشر از رنج و آرامش دروني و بيرونياش بسيار دادِ سخن داده از نقش آرامش بخشي و امنيت آوري كه پيوند با حقيقت محض هستي براي بشر به همراه دارد، غافل است يا خود را به غفلت ميزند. در تمامي آموزههاي اديان الهي به اين مهم برميخوريم كه خداوند از بشر دعوت كرده تا رازها، درخواستها، نگرانيها و همهي سر و راز درونيش را با او در ميان نهاده و هر چيز را از او طلب كند. اما اعتقاد به خداوند و طلب نياز از او و دعا تنها در ناخوشيها نيست بلكه انسان اهل اعتقاد همواره و هميشه چه در رنج و محنت و چه در شادي و آساني متوجه آن حقيقت متعالي و رابطه با اوست. حضرت علي (عليه السلام) ميفرمايند:
آن كس كه به شدت گرفتار دردي است، نيازش به دعا بيشتر از تندرستي نيست كه از بلا در امان است. (6)
11. مديتيشن عاليترين شيوهي نظم فكري است. اما منظور از اين نظم، ترتيب و چيدن در كنار هم هست، برنامه ريزي و تناسب داشتن هم نيست. نظم و قاعده اساساً از ذهني برون ميتراود كه با امور فكري اشغال نگرديده باشد. وقتي فكر خاموش است خلأيي وجود دارد و اين خلأ و اين احساس تهي همان نظم محسوب ميشود.
12. بايد توجه داشت كه مديتيشن به تمركز مربوط نيست. متمركز شدن مانع و مقاومت محسوب ميشود و موجب جدالي دروني در فرد ميگردد و مادام كه اين حالات از كشمكش درون فرد را اشغال كرده باشد، مديتيشن در كار نيست.
13. مديتيشن يعني شكوفايي عشق.
14. مديتيشن كيفيتي است از ذهن كه به همه چيز تام و دقت كامل نظر ميكند نه تنها به بخش يا بخشهايي از آن.
كريشنا مورتي مثل هميشه ارائه تكنيك، پذيرفتن عضويت در انجمن و محفل خاص، مراقبه و خودشناسي و آموزش مديتيشن و مطالعه و هر گونه كتاب و پذيرش سلطهي هر استاد و مرشدي را در اين زمينه بيهوده ميداند و اين خود انسان است كه بايستي تمام اين امور را در قلب خود بياموزد و آنجاست كه آدمي موضوعات غير قابل باوري را كشف خواهد كرد.
كريشنا مورتي در خلال گفتهها و آثارش به كرّات دربارهي مديتيشن سخن به ميان آورده است. به جز اين، كتابي مستقل به نام مديتيشن دارد كه در آن فقط دربارهي اين پديده سخن به ميان آمده است. مناسب است فرازهاي اصلي اين كتاب را مرور كنيم.
يكي از بزرگترين هنرها در زندگي، مديتيشن است. (7)
و ميگويد:
مديتيشن براي اين است كه كشف كنيم آيا مغز با تمامي چالاكي، با تمام تجربياتش ميتواند آرام و قرار گيرد. نه اينكه وادارش كنيم. (8)
و:
مديتيشن كار سختي است. عاليترين شكل نظم را ميطلبد. (9)
و:
مديتيشن حركتي است كه از عشق ناشي ميشود. (10)
و ميگويد:
اگر به قصد مديتيشن ميرويد، آن مديتيشن نخواهد بود. (11)
و:
مديتيشن يعني رخت بستن از جهان دانستگيها و رهايي از آنها براي ورود به جهان ناشناختهها. (12)
و:
مديتيشن يعني ديدن آنچه هست و رفتن به فراسوي آن. (13)
و:
مديتيشن هرگز در قلمرو زمان نيست. (14)
و ميگويد:
مديتيشن يعني فاصله داشتن از اين جهان بدون قصد و غرضي. (15)
و:
اگر براي انجام مديتيشن دانسته رويه يا حالت خاصي را به خود بگيريد آن موقع اين كار مبدل به نمايش ميشود، يك سرگرمي ذهني است. (16)
و ميگويد:
مديتيشن يعني سردرآوردن از ضمير خودآگاه و ناخودآگاه. (17)
و ميگويد:
مديتيشن وسيلهاي براي رسيدن به خط پايان نيست. نه پاياني در كار است و نه رسيدني. (18)
مديتيشن هرگز دعا و نيايش نيست. دعا و عجز و لابه زاييدهي دلسوزي و ترحم كردن به خويش است. (19)
و:
مديتيشن صرفاً كنترل جسم و فكر نيست. روشي هم براي تو دادن و بيرون راندن نفس ندذارد. (20)
و:
مديتيشن يعني خروج تمامي انرژيها.(21)
و:
مديتيشن تمركز نيست، تمركز مانع است، دفع ميكند. (22)
و:
مديتيشن حركتي است ناشناخته در قلمرو ناشناختهها. (23)
اگر فرازهاي پيش گفته را مرور كنيم به دست ميآيد كه مديتيشن امري قصدي نيست، مديتيشن رهايي از جهان دانستگيهاست، مديتيشن بي زمان است، مديتيشن نمايش تمركز نيست، مديتيشن دعا و نيايش هم نيست، مديتيشن كنترل جسم و فكر نيست و اساساً مديتيشن حركتي است ناشناخته. با اين توصيفات مديتيشن چيست؟ مورتي حدود هفتاد صفحه دربارهي مديتيشن همين گونه سخن گفته است كه هيچ حاصلي ندارد و هرگز خواننده نخواهد فهميد كه بالآخره مديتيشن چيست و از كدام جنس است و بايد چگونه آن را انجام داد. آري، اين است هنر مورتي كه هفتاد صفحه مطالب تكراري و زيبا بگويد اما هيچ حاصلي در پي نداشته باشد. (24)
پينوشت:
1. كريشنا مورتي، رهايي از دانستگي، ترجمهي مرسده لساني، ص 205.
2. كريشنا مورتي، پرواز عقاب، ترجمهي قاسم كبيري، ص 65.
3. كريشنا مورتي، مديتيشن، ترجمهي حبيب الله صيقلي، ص 13.
4. ر. ك. كريشنا مورتي، مديتيشن، ترجمهي حبيب الله صيقلي.
5. همان، ص 34.
6. نهج البلاغه، حكمت 303.
7. كريشنا مورتي، مديتيشن، ترجمهي حبيب الله صيقلي، ص 6.
8. همان، ص 7.
9. همان، ص 8.
10. همان، ص 10.
11. همان، ص 13.
12. همان، ص 15.
13. همان، ص 20.
14. همان، ص 22.
15.همان، ص 26.
16. همان، ص 27.
17. همان، ص 29.
18. همان، ص 33.
19. همان، ص 34.
20. همان،ص 37.
21. همان، ص 40.
22. همان، ص 49.
23. همان، ص 55.
24. ر. ك. كريشنا مورتي، تعاليم كريشنا مورتي، ترجمهي محمدجعفر مصفا، ص 208-209و 173و 316-318.
فعّالي، محمّدتقي؛ (1388)؛ نگرشي بر آراء و انديشههاي کريشنا مورتي، تهران: سازمان ملي جوانان، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}