هويّت نادرست
گرگي با خود فکر کرد اگر لباس مبدل بپوشد، غذاي فراوان بهدست خواهد آورد. از اينرو به قصد فريب چوپان، پوستيني به تن کرد و بيآنکه کسي متوجّه شود، به گلّهاي که در مرغزار ميچريد، پيوست. شب که شد چوپان
نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)
گرگي با خود فکر کرد اگر لباس مبدل بپوشد، غذاي فراوان بهدست خواهد آورد. از اينرو به قصد فريب چوپان، پوستيني به تن کرد و بيآنکه کسي متوجّه شود، به گلّهاي که در مرغزار ميچريد، پيوست. شب که شد چوپان گرگ را نيز با گوسفندانش به آغل برد و درِ آغل را محکم بست. آنگاه چون گرسنه بود کاردش را برداشت و يکي از گوسفندان گلّه را براي شام کشت. از قضاي روزگار گوسفندي که او انتخاب کرد، همان گرگ بود.
تظاهر به شخصيّتي متضاد با شخصيّت اصلي شخص، او را به درد سر خواهد انداخت. چنين تظاهري زندگي بسياري را به باد داده است.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
تظاهر به شخصيّتي متضاد با شخصيّت اصلي شخص، او را به درد سر خواهد انداخت. چنين تظاهري زندگي بسياري را به باد داده است.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانههاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمهي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}