نويسنده: محمدعلي محمدي

 
برخي از شبهه‌افکنان مي‌گويند: هرچند اعراب با قرآن معارضه نکرده‌اند، ولي اين، به دليل ناتواني آن‌ها از معارضه نيست؛ بلکه معارضه نکردن آن‌ها به دليل مسائل ديگري است و آن اينکه در عصر نبوت چون تعداد افرادي که قصد معارضه مي‌کردند، کم بود و مسلمانان قدرت زياد داشتند، بنابراين آن‌ها به سبب ترس از جان و مال خود با قرآن معارضه نکردند و پس از مدتي قرآن در دل‌ها نفوذ کرد؛ به گونه‌اي که ديگر انگيزه‌ي خود را براي معارضه از دست دادند. (1)

پاسخ

الف) به نظر مي‌رسد کساني که اين موضوع را مطرح مي‌کنند، آشنايي در خوري با تاريخ ندارند؛ زيرا تحدي قرآن زماني صورت گرفت که هنوز اسلام به شوکت، عظمت و سيطره‌ي خود دست نيافته بود، با اين حال عرب نتوانست به معارضه دست بزند. پس اينکه عدم معارضه با قرآن به دليل ترس از مسلمانان بوده، ادعايي واهي است. با نگاهي به آياتي که ديگران را به معارضه خوانده‌اند، درمي‌يابيم که غالب اين آيات در مکه نازل شده و ترديدي وجود ندارد که در آن زمان نه تنها اسلام قدرتي نداشت که کسي بخواهد از ترس قدرت مسلمانان از معارضه چشم‌پوشي کند، بلکه عرضه‌ي مطالبي همانند قرآن مورد توجه و دلخواه قدرت‌هاي آن روز و سران مشرک مکه بود و اگر کسي مي‌توانست همانند قرآن را بياورد، به يقين تشويق مي‌شد.
ب) پس از قدرت گرفتن اسلام نيز، ترس از مسلمانان مانع ارائه‌ي متني همانند قرآن نبود؛ چنانکه در آن زمان نيز به راحتي کفر و شرک خود را اظهار مي‌کردند و تا زماني که دست به قبضه‌ي شمشير نمي‌بردند، حکومت اسلامي با آنان برخورد نمي‌کرد. ده‌ها آيه‌ي قرآن کريم و احاديث به جاي‌مانده از رسول اعظم و تاريخ، گواه اين مطلب است. حال اگر کسي را ياراي معارضه با قرآن بود، آن را آشکار مي‌ساخت.
ج) حتي اگر بپذيريم که به دليل ترسي از مسلمانان و حکومت اسلامي، معارضات خود را اظهار نکردند، باز هم اين مشکل پيش خواهد آمد که چرا نويسندگان، مخفيانه نيز اقدام به اين کار نکردند؟ چون اگر چنين کاري کرده بودند، حتماً ثبت مي‌شد؛ چنان‌که کارهاي فراواني مخفيانه انجام شد که هرچند در زمان محدودي از چشم حکومت پنهان ماند، ولي بالأخره پس از مدتي، آنچه انجام شده بود، آشکار مي‌شد يا دستکم نامي از آن باقي مي‌ماند.
د) بخش دوم گفتار شبهه‌کنندگان نيز نادرست است. آنان گفتند پس از مدتي، قرآن بر دل‌ها نفوذ کرد؛ از اين رو معارضه کنندگان از معارضه صرف نظر کردند. پاسخ آن است که اولاً انس با قرآن سبب نمي‌شود که ديگران انگيزه‌ي خود را براي معارضه از دست بدهند؛ زيرا بين انس با کتابي و آوردن همانند آن، منافاتي وجود ندارد؛ بلکه انس با کتاب باعث مي‌شود انگيزه براي آوردن همانند آن افزايش يابد. ثانياً بر فرض که مسلمانان به دليل انس با قرآن و نفوذ آن در دل‌هايشان انگيزه‌ي خود را در معارضه از دست بدهند؛ ولي براي غيرمسلمانان که با آن، هيچ‌گونه انسي ندارند، چرا اين انگيزه از بين برود؟ (2)

پي‌نوشت‌ها:

1. ر.ک: فاضل لنکراني؛ مدخل التفسير؛ ص 100-101.
2. ابوالقاسم خويي؛ البيان في تفسير القرآن؛ ص 93.

منبع مقاله :
محمدي، محمدعلي؛ (1394)، اعجاز قرآن با گرايش شبهه پژوهي، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي وابسته به دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، چاپ اول