مبانی نوآوری
 



 
.اصل ضرورت نوآوری ایجاب می کند که هر شرکت یا سازمان در چارچوب حد و توان خویش این کار را انجام دهد.
. نوآوری باید از تلاش هایی از قبیل تحقیق و توسعه که گرایش عملی زیاد دارد جدا گردد.
. نوآوری باید مقرون به صرفه، اقتصادی و کم هزینه باشد.
. نوآوری باید گرایش به بهره وری و سوددهی داشته باشد.
. نوآوری باید با نیازها و مشکلات در حال تغییر اهداف سازمانی مطابقت داشته باشد.
. نوآوری یک تغییر اساسی است.
. نوآوری باید به موقع و به هنگام نیاز تحقق پذیرد.
. نوآوری همکاری های چند جانبه وتلاش های مشترک را ضروری می سازد.
. برای نوآوری باید منابع کافی تخصیص یابد.
. گزینه های نوآوری را باید سریع و به موقع مورد انتخاب قرار داد و هزینه ها را نیز باید افزایش داد.
. نوآوری باید به صورت یک تغییر طرح ریزی شده به اجرا درآید.
. اگر نوآوری باعث لغزش سازماندهی شده و بقای سازمان را به خطر اندازد و وضعیتی عرضه کند که افکار و اندیشه و نگرانی کارکنان را درست جلوه داده و توجیه کند باید سریعا رد گردد.

. عوامل روانشناختی

برای قبول تغییرو نوآوری در محیط کار، واکنش هایی وجود دارد که بطور مستقیم یا غیر مستقیم در مقابل فشارها نشان داده می شود. کارکنان ممکن است از محیطی که مملو از فشار، نگرانی و ترس و منجر به ناراحتی و عذاب گردد ناراحت بشوند.

. عوامل اجتماعی

مربوط به کار کردن افراد با گروههاست. اگر در گروه سازگاری و هماهنگی باشد و اندیشه تغییر و نوآوری با هنجارها و ارزشهای گروهی تناقض و تعارض داشته باشد اعضای گروه ممکن است در مقابل آن ایستاده و مخالفت کنند.

. عوامل فردی یا خصوصی

در رابطه با دانش، تجربه و مهارت افراد است. اگر تغییر و نوآوری مغایر با خصوصیات افراد باشد سببی برای واکنش خواهد بود، چون اهمیت تقدم و سابقه فرد را در شرکت یا سازمان کاهش می دهد.

. عوامل اقتصادی

فرد در نتیجه تغییر و نوآوری شغل و درآمد خود را از دست خواهد داد. اگر کاهش دستمزد، پاداش و اضافه درآمد مورد بحث باشد به تغییر و نوآوری واکنش نشان خواهد داد. (امیر کبیری، علیرضا، 1375، ص 32)
کارل وسپر درباره پیش شرطهای نوآوری و تاسیس و راه اندازی شرکتها صاحب نظر است، درباره موانعی که بر سر راه آنها وجود دارند نیز تحقیقاتی را انجام داده است [24] چرا برخی از سازمانهای تازه تاسیس (نوآور) با شکست مواجه می شوند ؟ این پژوهشگران می گوید که شناخته ترین دلیلی را که ارائه می کنند عبارت است از نشناختن اصل یا مفهوم حیات. دلیل دیگر ناآگاهی و نداشتن اطلاعات لازم درباره بازار است. گاهی نمی توان افرادی را که دارای بهترین اطلاعات هستند به سازمان جذب نمود، زیرا آنها در حال حاضر مشاغلی دارند که مورد علاقه شان است و کارفرمایان بر دستهای آنان دستبندهای طلایی زده اند یا از کار خود بسیار راضی هستند (استونر، فریمن، ص 361)
در فیلمی به نام « بزرگ »، « تام هنکس »، نقش پسری را بازی می کند که آرزوی او برای بزرگتر بودن به حقیقت می پیوندد. بعنوان پسر بچه ای در قالب یک مرد، در شرکت تولیدی اسباب بازی کودکان بعنوان اپراتور کامپیوتر کاری می گیرد. اما نیروی کودکی او برای بازی کردن و اینکه دریابد کدام اسباب بازی کار می کند و کدام به درد نمی خورد، به زودی « تام » را تا سطح مدیریت شرکت می رساند تا اینکه تصمیم می گیرد بزرگ بودن کافی است و بهتر است به سن 12 سالگی که دنیای بازی و خلاقیت است، بر گردد.
توانایی و نیروی بازی و خلاقیت اغلب در دنیای پرمشغله کار و مسئولیت افراد بالغ گم می شود. اما بر اساس نظریه « برایان متی مور»، مشاور خلاقیت و مدیر «موسسه مشاوره نوآوری گروه متی مور»، توانایی و نیروی مورد بحث باید پرورش یابد، به ویژه که این نیرو در معرفی تولیدات جدید نقش مهمی دارد. هرگاه تفکری از تخیلات حقیقی دور شود و یا قدمی ورای حقیقت برداشته شود، اغلب ایده های نو و فرصت های تازه را در پی دارد.
« برایان متی مور» نکات زیر را پیشنهاد می کند:
1- در پیرامون و محیط کار خود اشیاء گوناگون داشته باشید. همانگونه که ذهن، مغز و یا حافظه ما می تواند با دیدن چیزی یا شنیدن صدای فردی بکار افتد، اشیاء هم باعث می شوند بسیاری از ایده های نامعمول به حافظه و ذهن ما وارد می شوند. چرا که اشیاء سبب خلاقیت ورود ایده های مختلف جدید در ذهن ما می شوند. استفاده از این روش در مورد افراد دیگر موثر بوده و بنابراین در مورد شما نیز به همان ترتیب اثر خواهد داشت.
2- خود را در نقش یک « تولید » تصور کنید و نقش آن تولید را بازی کنید. نقش بازی کردن از دیرباز بعنوان روشی موثر برای یافتن اثر رفتارهای ویژه روی دیگران در محیط های آموزشی معرفی و رایج شده است. «متی مور» نقش بازی کردن را بعنوان روشی مفید به ویژه برای تولیدات جدید پیشنهاد می کند.
در بخش تکنولوژِی کارخانه سازنده لنزهای داخل چشمی شرکت « باش اندلومبز» مدیران اجرایی کارخانه در دو گروه که در آن یک گروه نقش کره چشم و گروه دیگر در نقش لنز ظاهر می شدند، توانستند قابلیتها و امکانات لنزهای جدید تولید شده را کشف کنند. بدین ترتیب پس از درخواست گروهی که نقش کره چشم را بازی می کردند، برای ماده نرم و لطیفی که ناراحتی ناشی از سختی لنز را برطرف کند، کارخانه سازنده ماده مخصوصی را در لنزها بکار برد که سبب می شود تا فرد پس از گذاشتن لنز در داخل چشم احساس راحتی کند.
3- به طبیعت نگاه کنید و الهام بگیرید. طبیعت در تمامی گونه های متفاوت خود، سرچشمه پایان ناپذیر ایده ها و الهام ها می باشد. « جورج دو مسترال» کاشف چسب پرزی (VELERO)، ایده کشف را از چسبیدن خارها و پرزهای شکوفه هائی که به شلوار او چسبیده بود الهام گرفت. مورد مشابه دیگر دستگاه جمع آوری، خردکننده ومتراکم کننده زباله ها می باشد که توسط شخصی به نام « جی جی گوردون» اختراع شد. ایشان پس از بررسی چگونگی دفع فضولات حیوانات، ماشین متراکم کننده زباله را ساخت. فضولات بز که خشک است و دارای شکل جامد می باشد، نشانگر بهترین روش و راه حل برای استخراج آب از زباله ها و ضایعات انسان و متراکم کردن آن می باشد.
4- تمام فرضیات خود را به شکل پرسش مطرح کنید. کودکان همیشه سوال می کنند، چرا ؟ بزرگسلالان نیز می تواند این روش را به شکل سودمندی برای حل مشکلات در بسیاری از موارد خصوصا برای معرفی تولیدات جدید بکار برند. صرفا چون موضوعی و یا چیزی طراحی شده و مراتبی را طی کرده بدین معنی نیست که باید با شرایط موجود ادامه یابد. برای مثال چرا مربا در شیشه های دهان گشاد و لوبیا پخته در قوطی های فلزی جا داده می شود. طرح سئوال در مورد فرضیات، دلیل بر نادرست بودن طراحی نیست و یا اینکه بهترین ظرف برای نگهداری مربا، شیشه دهان گشاد نیست، بلکه پاره ای اوقات پرسشی کردن موضوعات راه حل تازه یا رویکرد جدیدی برای حل مشکلات ارائه می دهد.
هنگامی که فرض ما در مورد موضوعی به قدری انسجام دارد که قابل تفکیک نمی باشد « متی مور » تمرین ساده زیر را پیشنهاد می کند:
فهرستی از تمامی حقایق، اصول، مشخصه ها و ویژگیهای تولیدات یا مشکل تحت بررسی را تهیه کنید. سپس در مقابل تمامی مواردی که تهیه کرده اید عمل نفی و حذف را انجام دهید و یا اینکه به نکات مخالف فهرست شده، فکر کنید. سپس ارزیابی کنید که چه در دست دارید. مجددا مراحل طی شده بالا را با فرضیات جدیدی که از طریق انجام تمرین بدست می آید تکرار کنید.
5- ایده های خود را نام گذاری کنید. گاهی اوقات قرار دادن نام برای چیزی می تواند ایده های نو بسازد، حتی قبل از آنکه در مورد تولیدی تفکر شود، بگذارید نظرات پرورش یابند. روش بالا همچنین می تواند فن مفیدی در مورد بازاریابی تولید جدید یا ارتقاء و تکمیل ایده ها باشد. تفکر خلاق بخش کلیدی و اعظم آنچه را که « انجمن توسعه و مدیریت تولید دانشگاه ایندیانا» به نام تصور نامیده، می باشد، فرآیندی که به موجب آن مفهوم کلی تولید جدید روشن شده، بررسی و پالایش گردیده است. تفکر خلاق همچنین در تمامی مراحل توسعه تولید نقش دارد. (راهنمای استراتژیک، ترجمه فرشته قطبی ص 70).
مرحله دوم شامل توسعه مفهوم کلی و تحقیق بیشتر به منظور بررسی و امکان سنجی انجام کار می باشد. در این مرحله تحقیقات اولیه و مقدماتی برای بازاریابی انجام می شود و خط مشی روشنی نیز تدوین می گردد. اگر مفهوم کلی قابل اجرا باشد در مرحله بعدی که شامل عملیات مهندسی و ساخت است یک ایده به یک محصول مورد نظر تبدیل می شود و آنگاه ارزیابی دقیق از بازار انجام می گیرد. مرحله نهایی، تجاری کردن تولید است. در این مرحله نقش روابط عمومی، بازاریابی و ساخت تواما مطرح می شود. در هر یک از این مراحل پرداختن به تفکر خلاق امرمهمی است، چه برای تدوین خط مشی ها به منظور توسعه و بهبود تولید و چه برای حل مشکلات مهندسی و ساخت. در امور بازاریابی و رقابت های روابط عمومی گفته می شود که خلاقیت اغلب از آن طراحان و هنرمندان است. اما رهبران آینده نگر نیز این خصلت را دارند. آنها پیش آمدها و عوامل محرکه آنها را پیش بینی می کنند. اگر خلاقیت را مشکل می انگارید قدری تفکر جانبی را تمرین کنید. محیط کار را از اشیاء پر کنید و اجازه دهید که فکر شما آزاد باشد.
منبع:
آقایی قیشانی، دکتر تیمور، خلاقیت و نوآوری در انسانها و سازمانها، انتشارات ترمه، چ اول، تهرا ن 1377، صفحات 186 -190.
برگرفته از کتاب:(شاخه جدید)- نوآوری خلاقیت و شکوفایی- فرهنگ و اندیشه