اين واژه به صورت «آستان» و «آستانه» هر دو در کتابهاي لغت آمده و ضبط شده است و واژه‌هاي برابر آن: درگاه، درگه، کفش‌کن، عتبه، ساحت، کرياس، گذرگاه و غيره است. اين واژه در ادب فارسي از موقعيتي ممتاز برخوردار است و کمتر شاعر و سخن سرايي را مي‌يابيم که در سروده‌هاي خود از اين واژه بهره نجسته باشد.
واژه‌ي «آستانه» در معماري ايران در دو مورد به کار گرفته شده: نخست در اصطلاح نجاران که به چوب زيرين چهارچوب درها که لنگه‌ها پشت آن بسته مي‌شوند آستانه گويند. اين قسمت به طور عمودي در پاي چهارچوب، کام و زبانه مي‌شود و حدود چهار گره (در حدود 26 سانتيمتر) بلندي دارد. جمله‌ي «بوسه بر آستانه زدن» يا «آستان بوسي» نيز که به مفهوم به خدمت رسيدن و تشرف يافتن به مکانهاي مقدس و يا حضور بزرگان بوده کنايه‌ايست بر اينکه در گذشته زمانيکه به حضور بزرگان مي‌رفتند بر آستانه‌ي در بوسه مي‌زدند. اين شيوه از ديرباز درباره‌ي مکانهاي مقدس و امامزاده‌ها به صورت بوسيدن چهارچوب درهاي ورودي صحن و حرم رايج بوده و عمده‌ي زوار چنين مي‌کنند. کاربرد ديگر واژه‌ي «آستانه» مربوط است به عنواني که بيشتر شيعيان بويژه ايرانيان شيعه به مجموعه بناهاي تعدادي از مکانهاي مهم مقدس داده‌اند و بدين معني در عربي «روضه» به کار مي‌رود، که به طور عمده مربوط مي‌شود به مدفن ائمه اطهار (عليهم السلام) و فرزندان و برادران و خواهران آنان و نيز بزرگان و اولياء، مانند: آستانه‌ي حسيني، آستان قدس رضوي، آستانه‌ي حضرت معصومه، آستانه‌ي شاهزاده حسين و غيره. از مجموعه‌ي وسيع و با روح و زيباي آرامگاه شاه نعمت الله ولي در ماهان نيز که از قطبهاي معروف به شمار مي‌رود به نام آستانه ياد مي‌شود. همچنين در منطقه‌ي شمال ايران نيز تعداد فراواني از امامزاده‌ها به نام «آستانه» خوانده مي‌شوند؛ از ويژگيهاي عمده‌ي آستانه‌هاي معروف وسعت فراوان مجموعه، مرکب از بخشهاي زير است: صحن يا صحنها؛ رواقها؛ دارالحفاظ؛ دارالسيادة؛ دارالضيافة؛ حرم و گنبد؛ بست و ايوان و ...
آستانه‌ها از نظر جنبه‌هاي تزييني از ويژگيهاي چشم‌گيري برخوردارند و در بيشتر آنها گونه‌هاي مختلف تزيينات آجرکاري، کاشيکاري، آئينه کاري، حجاري، منبت کاري و غيره ديده مي‌شود. اکثر آستانه‌ها داراي يک هسته‌ي مرکزي هستند که عبارت است از بقعه يا حرم اصلي که مرقد امام، امامزاده و يا شخصيت معتبر آرميده در آن محل را در برمي‌گيرد. اين هسته به اعتباري کهن‌ترين بخش مجموعه به شمار مي‌رود و واحدهاي ديگر در طول زمان به تدريج بر آن افزوده شده است. ازينرو در مجموعه‌هاي مزبور شاهد سبکها و نمونه‌هاي مختلف معماري ايراني و اسلامي در طول چند قرن مي‌باشيم که از نظر بررسي تحولات هنر معماري ايراني و اسلامي از اهميت و اعتباري خاص برخوردارند. به دنباله‌ي اين مقاله تعداد معتنابهي از آستانه‌هاي مقدس و معتبر شيعه به تفصيل معرفي مي‌شوند که آقايان دکتر پرويز ورجاوند و عبدالحسين شهيدي صالحي در نگارش مقالات آنها علاوه بر مدارک و منابع معرفي شده از اطلاعات شخصي و مشاهدات عيني خود نيز بهره‌ي وافي برده‌اند.
آستانه‌ آل الحسن [= آستانه‌ي بني الحسن]، مدفن پيکرهاي مقدس جمعي از اولاد امام حسن مجتبي (عليه السلام)، از جمله ابومحمد عبدالله محض فرزند حسن مثني بن حسن بن علي بن ابي طالب (عليه السلام) و ابراهيم بن الحسن بن الحسن مجتبي (عليه السلام) و حسن بن الحسن بن الحسن مجتبي (عليه السلام)، نيز مادر آنان فاطمه دختر ابي عبدالله الحسين (عليه السلام) و ابوالحسن علي العابدبن الحسن بن الحسن بن الحسن مجتبي (عليه السلام) که در سال 145ق منصور خليفه‌ي عباسي سقف زندان را بر روي آنان خراب نمود و همگي آنها را زنده به گور کرد. اين آستانه‌ي مطهر در شهر هاشميه‌ي عراق بين قريه‌ي کفل و قاسم در راه کوفه واقع است. داراي عمارت مستطيل شکل قديمي و شامل حرم و دو گنبد يکي بزرگ و دومي کوچکتر است. مسعودي در وصف اين آستانه و زندان چنين مي‌نويسد: «و آنان را در سرداب زيرزمين زنداني نمود که قادر به تشخيص روشنائي روز از تاريکي شب نبودند... سپس زندان را بر آنها خراب کرد و همگي مردند و امروز که سال 332ق است آستانه‌ي آنها در کوفه زيارتگاه مي‌باشد».
کتابنامه:
مراقد المعارف، 15/2-24؛ مشاهد العزة الطاهرة، 278، 282، معجم البلدان، 946/4-947؛ مقاتل الطالبين، 122-157؛ مروج الذهب، 298/3-300.
br/>
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول.