آقا (= آغا، اقا، آگا)
کلمهاي ترکي- مغولي. در لهجهي ترکي شرقي به معني برادر بزرگ است و غالباً در مقابل ايني يعني برادر کوچک قرار دارد. در زبان اويغوري نيز به همين معنا استعمال ميشود. رشيدالدين فضل الله مؤلف جامع التواريخ
کلمهاي ترکي- مغولي. در لهجهي ترکي شرقي به معني برادر بزرگ است و غالباً در مقابل ايني يعني برادر کوچک قرار دارد. در زبان اويغوري نيز به همين معنا استعمال ميشود. رشيدالدين فضل الله مؤلف جامع التواريخ آقا و ايني را به معني تمامي برادران و نيز اعمام و عموآقا و ايني را به معني تمامي برادران و نيز اعمام و عموزادگان و احفاد يک خاندان به کار برده است. در زبان ياقوتي (ياقوت نام يکي از قبايل ترک سيبريه است) آگا به معني پدر است. در لهجهي کويبال کار اغاسي به معني عم و خال و گاهي خواهر بزرگ نيز استعمال ميشود. به طورکلي اين لفظ در ترکي و نيز فارسي به معني پدر، رئيس خانواده، برادر بزرگ، عم، خواجه، کيا، مهتر، سرکار، بزرگ، سر و سرور، مير و ميره، خداوندگار، سيد، مولي و صاحب... و از اين قبيل معاني ميباشد. خاندانهاي سلطنتي مغول و ترک، شاهزادگان و شاهزاده خانمها را آغا خطاب ميکردند. چون در بين مغولان و ترکمانان برادر بزرگتر بر ساير برادران تفوق و تقدم قطعي داشته، لفظ آغا مترادف با مهتر و برتر و بزرگ خانواده است. در ترکي عثماني کلمهي آغا (در تلفظ آء ا يا آ) به معني سردار و مالک و ارباب و صاحب ملک است. در دستگاه دولت عثماني رئيس مأموران و رئيس صنف را آغا ميگفتند و به عنوان مقام با کلمات ديگر ترکيب ميکردند مثل چارشي آغاسي: يعني محتسب و داروغهي بازار؛ خان آغاسي: يعني کاروانسرادار و صاحب و سرپرست مسافرخانه و مهمانخانه؛ کوي آغاسي: يعني مهتر ده و کدخدا؛ آغا بيک: يعني برادر کلان يا رئيس خواجه سرايان. «آغا» در دوران اصلاحات و تحول امپراطوري عثماني به برخي مقامات عالي گفته ميشد که خدمتشان جنبهي نظامي داشت در برابر افندي که عنوان رجال دولت و اهل قلم بود، مثل يني چري آغاسي: يعني افسر عالي رتبهاي که املاکي را از دولت در تيول داشت و در برابر آن موظف بود عنداللزوم فوجي از جنگاوران چريکي را آماده و به جبهه اعزام کنند و رکاب آغالري: يعني افسري که سرپرست گارد و رئيس پاسداران است. به صدر اعظم نيز آغا ميگفتند و چون ارتش و ادارات غيرنظامي همه در حکم او بود وي را «آغا افندمز» خطاب ميکردند. به رئيس دربار و رئيس خواجهسرايان نيز آغا گفته ميشد و «باب السعادة آغاسي» رئيس دربار و «قاپي آغاسي» حاجب بزرگ و «قيزلر آغاسي» يعني امين حرم و اندرون، از سمتهاي بزرگ دربار عثماني بود. به خواجهسرايان حرم ملکهي مادر و شاهزادگان و شاهزاده خانمهاي بلافصل عثماني نيز آغا گفته ميشد. غلامان خصي شدهاي هم که در حرم نبوي در مدينه خادمند از عهد امپراطوري عثماني آغا و به طور جمع آغاوات خوانده ميشوند. در زمان سلطنت محمود دوم (1808-1839م) پادشاه عثماني نظام ينيچري منحل شد (1826م) و«عساکر منصوره» به جاي آن تأسيس گرديد. در نظام جديد رتبهي سرهنگ دوم را «آغا» ناميدند و اين درجه تا پايان قدرت امپراطوران عثماني ادامه داشت. بعد از برقراري مشروطيت تا امروز درجهاي در ارتش ترکيه ايجاد شده به نام قول آغاسي يعني «سرگرد يار» که بين مقام سرواني و سرگردي است.
در ايران از عهد سلاجقه و مغول کلمهي آقا و آغا و آقايان و آغايان به معني اعيان و سرداران زياد ديده ميشود. خواه نظام الملک در دستور الوزراء آورده است که: «.... اگرچه در ازمنهي سابقه بخصوص ملوک عجم خوانين را در مهمات ملکي و دولت ملاحظه بسيار نميبود و امور سلطنت به ارادت يا عدم ارادت ايشان زياده تعلقي نميداشت وليکن خاقانان ترکستان را قاعده اين بود که مطلقاً در جميع وقايع مشورت با آغايان کردندي و رأي ايشان بر جميع اهل استشارت مقدم بودي و سلاطين ترکمان نيز در اصل چون پروردهي دولت ايشانند همان طريقهي قدوه و دستور خود دارند و بناء کليات امور بر صوابديد ايشان نهند، پس پناه به حمايت ايشان بردن از جمله ضروريات است و آنچنان بايد که بعد از عدم اختلاط آغايان با لواحق و حواشي ايشان که در مقام قرب باشند علي اختلاف طبقاتهم از احسان اين کس محروم نباشند...». مرحوم دهخدا تصور کرده است آغا فقط به معني خاتون و بيبي و سيده و ستي و بانو و بيگم و خانم و زن و حرم است و سخن خواجه نظام الملک را بر اين مدعي شاهد آورده است. ظاهراً اين تصور از کلمهي خوانين پيدا شده که در نسخه ايشان بر اثر اشتباه کاتب خواتين نوشته شده است. واقع اينست که اصل کلمهي آغا با «غين» آمده و امروزه هم در هند و پاکستان و افغانستان و بلاد عرب همه جا «آغا» نوشته ميشود. به علاوه کسي که با فقاهت و تعصب شديد خواجه نظام الملک در اسلام و تسنن آشنا باشد ميداند که مجالست وي به پادشاه يا وزير او توصيه کند: پناه به حمايت زنان بردن از جملهي ضروريات است. مع ذلک در ايران صورت ترکي آغا به معني شاهزاده خانم است و براي تفخيم و احترام بعد از اسامي ايشان ميآيد مانند گوهرشاد آغا و تومان آغا و ملک آغا و غيره. از عهد صفويه در ايران براي مردان فقط عنوان آغا و براي زنان و خصيان و خواجه سرايان آغا استعمال ميشود، مثل آغا محمدخان. از همان زمان عنوان آغا به طور مطلق براي امام و مجتهد و سيد و مرشد و گاه صدر اعظم و وزير (در داخل وزارتخانه) و رئيس (در حوزهي عمل) به کار ميرود. در بعضي شهرستانهاي ايران (مثل خوانسار و گلپايگان) برادر بزرگ آقاجان ميگويند. در عهد صفويه و قاجار رئيس تشريفات را «ايشيک آقاسي» و داروغهي ديوانخانه را «قوللر آقاسي» ميناميدند. در ايران به موجب قانون، خطاب به همهي مردان ايراني بايد آقا و به همهي زنان ايراني بايد خانم باشد. گاهي آقا را در محاورهي فارسي تخفيف داده «آ» گويند. مثل آحسينقلي و آفرج. در پايان يادآوري اين نکته لازم است که در تعزيه آقا به ائمهي اطهار (عليهم السلام) و خصوصاً به امام حسين (عليه السلام) اطلاق ميگردد.
کتابنامه:
دايرة المعارف اسلام، مقالهي Agha، اردو دائرةالمعارف اسلاميه، 129/1-130؛ دائرة المعارف فارسي، 181/1، فرهنگ معين، 73/1؛ لغت نامهي دهخدا، 126/1.
منبع مقاله : در ايران از عهد سلاجقه و مغول کلمهي آقا و آغا و آقايان و آغايان به معني اعيان و سرداران زياد ديده ميشود. خواه نظام الملک در دستور الوزراء آورده است که: «.... اگرچه در ازمنهي سابقه بخصوص ملوک عجم خوانين را در مهمات ملکي و دولت ملاحظه بسيار نميبود و امور سلطنت به ارادت يا عدم ارادت ايشان زياده تعلقي نميداشت وليکن خاقانان ترکستان را قاعده اين بود که مطلقاً در جميع وقايع مشورت با آغايان کردندي و رأي ايشان بر جميع اهل استشارت مقدم بودي و سلاطين ترکمان نيز در اصل چون پروردهي دولت ايشانند همان طريقهي قدوه و دستور خود دارند و بناء کليات امور بر صوابديد ايشان نهند، پس پناه به حمايت ايشان بردن از جمله ضروريات است و آنچنان بايد که بعد از عدم اختلاط آغايان با لواحق و حواشي ايشان که در مقام قرب باشند علي اختلاف طبقاتهم از احسان اين کس محروم نباشند...». مرحوم دهخدا تصور کرده است آغا فقط به معني خاتون و بيبي و سيده و ستي و بانو و بيگم و خانم و زن و حرم است و سخن خواجه نظام الملک را بر اين مدعي شاهد آورده است. ظاهراً اين تصور از کلمهي خوانين پيدا شده که در نسخه ايشان بر اثر اشتباه کاتب خواتين نوشته شده است. واقع اينست که اصل کلمهي آغا با «غين» آمده و امروزه هم در هند و پاکستان و افغانستان و بلاد عرب همه جا «آغا» نوشته ميشود. به علاوه کسي که با فقاهت و تعصب شديد خواجه نظام الملک در اسلام و تسنن آشنا باشد ميداند که مجالست وي به پادشاه يا وزير او توصيه کند: پناه به حمايت زنان بردن از جملهي ضروريات است. مع ذلک در ايران صورت ترکي آغا به معني شاهزاده خانم است و براي تفخيم و احترام بعد از اسامي ايشان ميآيد مانند گوهرشاد آغا و تومان آغا و ملک آغا و غيره. از عهد صفويه در ايران براي مردان فقط عنوان آغا و براي زنان و خصيان و خواجه سرايان آغا استعمال ميشود، مثل آغا محمدخان. از همان زمان عنوان آغا به طور مطلق براي امام و مجتهد و سيد و مرشد و گاه صدر اعظم و وزير (در داخل وزارتخانه) و رئيس (در حوزهي عمل) به کار ميرود. در بعضي شهرستانهاي ايران (مثل خوانسار و گلپايگان) برادر بزرگ آقاجان ميگويند. در عهد صفويه و قاجار رئيس تشريفات را «ايشيک آقاسي» و داروغهي ديوانخانه را «قوللر آقاسي» ميناميدند. در ايران به موجب قانون، خطاب به همهي مردان ايراني بايد آقا و به همهي زنان ايراني بايد خانم باشد. گاهي آقا را در محاورهي فارسي تخفيف داده «آ» گويند. مثل آحسينقلي و آفرج. در پايان يادآوري اين نکته لازم است که در تعزيه آقا به ائمهي اطهار (عليهم السلام) و خصوصاً به امام حسين (عليه السلام) اطلاق ميگردد.
کتابنامه:
دايرة المعارف اسلام، مقالهي Agha، اردو دائرةالمعارف اسلاميه، 129/1-130؛ دائرة المعارف فارسي، 181/1، فرهنگ معين، 73/1؛ لغت نامهي دهخدا، 126/1.
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}