نقش مردم در دولت انتظار

نويسنده: سعید آذرشین فام

چکیده مقاله

انتظار در فرهنگ شیعه از جایگاه است که لازمهبسیار والایی برخوردار است. متعلق انتظار، حکومت جهانی حضرت مهدی انتظار چنین امری ایجاد آمادگی در فرد و اجتماع می‌باشد. انتظار به عنوان یک ابزار و عامل انگیزش درونی، منتظران را جهت تحقق جامعه منتظر که علاوه بر دارا بودن کلیه ویژگیها و خصوصیات جامعه اسلامی، از عنصر تحرک و پویایی نیز برخوردار است سوق می دهد.
بنابر این دولت انتظار به عنوان مهم‌ترین وسیله جهت تحقق وظایف منتظران و آماده سازی جامعه برای ظهور توسط منتظران هم به عنوان تکلیف و هم حقی جهت رسیدن به کمال مطلوب تشکیل می‌گردد.
نقش مردم در دولت انتظار در دو مرحله قابل بررسی است: نخست مرحله تشکیل که انگیزش منتظران جهت تحقق اهداف جامعه منتظر و آمادگی برای درک حضور امام، ایشان را به تلاش جهت تحقق آن و نیز طراحی شکل کارآمد برای آن وا می‌دارد.
مرحله دوم نقش مردم در کارکردهای دولت انتظار است که در حوزه مشارکت که شامل مشارکت سیاسی و اقتصادی است و نیز تلاش برای ایجاد همبستگی اجتماعی، نظارت و اعمال مطالبات منتظران قابل بررسی است که نقش اخیر جهت تأثیر گذاری بر سمت و سوی سیاست گذاری و کارکرد دولت صورت می‌گیرد.

۱-مفاهیم و کلیات

۱-۱-انتظار

واژه « انتظار» یکی از اصطلاحات معروف و مشهور در فرهنگ اسلامی است که تاکنون محققان و نویسندگان در بیان معنی و مفهوم انتظار و لوازم آن، کتابها و مقالات متعددی نگاشته‌اند. آنچه که با توجه به مجموع این نوشته‌ها و با نگاه دقیق به بیان روایات می‌توان به دست آورد، آن است که « انتظار» توقع پدید آمدن حادثه‌ای در آینده است که همان تحقق حکومت جهانی حضرت مهدی و پیاده شدن کامل دین الهی و فراگیری عدل و است؛ حکومتی که بر مبنای امامت معصوم توحید در سراسر جهان است. البته گاه در برخی روایات می‌توان یافت که منظور از « می‌باشد ؛ اما چون ظهور حضور ایشانمنتظر» (به صیغه اسم مفعول)، خود حضرت مهدی منجر به تشکیل دنیایی با خصوصیات منحصر به فرد که آمال تمام انبیاء و اولیاء الهی بوده است، در واقع انتظار ایشان، به انتظار حکومت جهانی مهدوی، بازگشت دارد.
با توجه به متعلق انتظار و نیز مفهوم این واژه به علاوه رابطه‌ای که در فرهنگ شیعی میان امام و مؤمنان تعریف شده است، خصوصیات و ویژگیهای بسیاری را می‌توان در بعد اعتقادی و رفتاری برای منتظران بر شمرد که بسیاری از آنها در روایات ائمه اهل بیت ، آمده است و برخی دیگر را می‌توان با ضمیمه مقدمات عقلی و نقلی، بیان نمود.
عمده وظایف منتظران در بعد اعتقادی عبارت است از: آگاهی به غیبت امام و نزدیک دانستن ظهور و در، اشتیاق به ظهور حضرت ، احساس نیاز به حضور امام معصوم بخش رفتاری: آمادگی روحی و روانی، رعایت تقوا، کسب محاسن اخلاقی، آمادگی سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی، تمسک به دین الهی و صبر و شکیبایی که البته پرداختن به همه اوصاف و وظایف منتظران از رسالت این نوشتار خارج است.
نکته دیگر اینکه « انتظار» همچ‌نانکه برخی بیان داشته‌اند، با نوعی تحریک کنندگی و برانگیختن درونی در منتظران همراه است. یعنی یک حالت درونی است که برای منتظران ذکر شده و یا قابل تصور است. بنابراین آنچه به عنوان وظایف و اوصاف منتظران ذکر شود، در واقع نتیجه این انگیزش درونی است. لذا توقف در روایات برای برشمردن وظایف اوصاف منتظران، بی‌توجهی به مفهوم صحیح انتظار است.
،در برخی روایات مأثور از ائمه طاهرین «انتظار» همسنگ اعتقاد به توحید و نبوت و برخی عقاید پایه‌ای دیگر ذکر شده است . بنابر بیان بعضی احادیث نیز، « انتظار» شرط قبولی اعمال است . برای منتظران نیز فضائل بسیار « بلند معنایی»، در روایات ذکر شده است که سرّ همه آنها در نتایج حاصل از انتظار واقعی و صحیح نهفته است. اموری همچون تمسک به دین که همان برنامه جامع و ذو ابعاد بشریت است نفی ولایت طاغوت، کسب تقوا، امر به معروف و نهی از منکر و ….چیزی جز برنامه انبیاء و اولیاء الهی نمی‌باشند. انتظار ابزاری برای نیل به این اهداف و مقاصد است و برای همین با فضلیت و بسیار ارزشمند است و‌سیله‌ای است برای حصول و تحقق توحید در سراسر دنیا.

۲-۱-دولت

دولت از واژگانی است که در محاورات عرفی سیاسی، در معانی زیر استعمال می‌گردد:
۱- مجموعه نهادهای قانون گذاری، اجرایی و قضایی، در این استعمال دولت معادل “حکومت” در اصطلاح علوم سیاسی است .
۲- خصوص دستگاه اجرایی که سطح عالی آن « کابینه» یا همان « هئیت وزیران» است. در اصطلاح علوم سیاسی، معنای دولت، اعم از معنی اول است. حکومت یک معنی عینی است که جزئی از دولت محسوب می‌شود. در این معنی دولت به مجموع واحدی که چهار عنصر سرزمین، جمعیت، حکومت و حاکمیت (انحصار قدرت) را در مفهوم خود دارد اطلاق می‌شود.لذا هیچ دولتی بدون حکومت، تشکیل نمی‌گردد اما می‌توان حکومتی را تصور نمود که فاقد دولت است .
در نوشتار حاضر هر جا که سخن از « دولت» به میان آمده است، معنی نخستین آن مد نظر است. آنچه هم که در علوم سیاسی به عنون کارکردهای« دولت» (به معنی اخیر) ذکر شده است، اموری است که به وسیله « حکومت» هر دولتی تحقق عینی و خارجی پیدا می‌کند. بنابراین اگر در بحثی، از «کار ویژه‌های» عمومی دولت یا وجوه آن گفتاری ذکر شده است، به علت تبلور و تحقق آن در« حکومت»، به عنوان خصیصه، وظایف و ابعاد حکومت فرض شده است.

۳-۱-دولت انتظار

همه دولتها دارای وجه ایدئولوژیک می‌باشند که توجیه‌گر مشروعیت آن است. زیرا هر دولتی در توجیه حکومت خود برای اتباعش، نیازمند دلایل و ایدئولوژی مقبول نزد ایشان است . تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت نیز از این قاعده مستثنی نیست و مواردی به عنوان وجه ایدئولوژیک آن- که گاه از آنها با نام مبانی مشروعیت حکومت اسلامی یاد می‌شود ـ، ذکر شده است. اموری همچون نفی سلطه و حاکمیت طاغوت، ضرورت اجرای احکام و قوانین اسلامی، لزوم مشروعیت ولایت (قدرت تصرف) در وضع و اجرای قوانین حکومتی، امر به معروف و نهی از منکر.
آیا انتظار نیز می‌تواند وجه ایدئولوژیک دولت اسلامی در عصر غیبت قرار گیرد؟ پاسخ مثبت است. زیرا آموزه‌های مهم انتظار مانند دینداری، تقید مکتبی، امر به معروف و نهی از منکر، پایداری بر دین الهی، جلوگیری از گمراهی شیعیان و رجوع به فقهاء عادل در مسائل جامعه، اموری هستند که مخاطب آنها بدون تحقق و تشکیل حکومت، قادر به اجراء آنها نیست، و بدون نهادینه شدن آنها و برخورداری از پشتوانه قدرت، قابل پیاده شدن نمی‌باشند. بنابراین می‌توان گفت که «انتظار» نیز یکی از مبانی مشروعیت تشکیل حکومت در عصر غیبت به شمار می‌رود. دولتی که بر چنین مبنایی تشکیل شود را ما «‌‌دولت انتظار» می‌نامیم.

۴-۱-رابطه دولت انتظار با حاکمیت ولایت فقیه در عصر غیبت

حکومت اسلامی در عصر غیبت را از دو بعد می‌توان نگریست. اول مبانی مشروعیت آن که توضیح آن گذشت. دوم شکل حاکمیت (نحوه انحصار قدرت) در آن است. در تعالیم متعالی شیعه انحصار حاکمیت و اعمال آن، باید از مجرای ولایت “فقیه جامع شرایط رهبری” باشد. و از غیر این راه، حاکمیت مشروع نمی‌باشد. بنابراین “انتظار” و اموری که در وجه ایدئولوژیک دولت انتظار ذکر شد، در مرحله قبل از تشکیل دولت مطرح است؛ اما بعد از تشکیل حکومت اسلامی، در هرم حاکمیت، ولایت فقیه به تبع امامت در رأس قدرت قرار دارد.
در اینجا ممکن است اشکالی مطرح شود و آن این است که وظیفه حکومت اسلامی در عصر غیبت و اصولاً فلسفه تشکیل آن، پیاده کردن و اجرای دین است. انتظار نیز یکی از آموزه‌های دینی است که حکومت اسلامی در عصر غیبت وظیفه دارد در کنار دیگر برنامه‌های اسلام، آن را در جامعه پیاده نماید. بنابراین فرق دولت انتظار با دولت اسلامی در عصر غیبت، اختلاف در تعبیر است و ماهیت و کارکرد هر دو یکی است. با این تفاوت که تعبیر به « دولت انتظار»، از لحاظ مفهومی، گستره کمتری دارد.
گرچه این سخن، تا حدودی سخن حقی است و از لحاظ شکل و نحوه اعمال حاکمیت، بین این دو فرقی نیست و هر دو واژه، اشاره به یک حکومت دارند، اما باید توجه داشت که ویژگیهای برجسته انتظار و خصوصیات آن ـ چنانکه گذشت ـ، موقعیت و اهمیت آن را در کنار دیگر آموزه‌های دینی برجسته می‌نماید. انتظار به جهت اینکه انگیزش جزء لاینفک آن است و از طرفی در معنی صحیح و واقعی آن، عمل به کلیه دستورات دینی همراه آن است، می‌تواند به عنوان یک راهبرد و برنامه دائمی محور حکومت اسلامی قرار گرفته، اجراء دستورات اسلامی را سرعت بخشد. بنابراین تأکید بر پسوند “انتظار”، نه تنها تعبیر به اخص نیست بلکه ثبوتاً ممکن است نتایج و ثمراتی نو برای برنامه‌ریزان حکومت اسلامی داشته باشد.
تفصیل بحث در مورد ماهیت دولت انتظار در عصر غیبت و وظایف و شاخصه‌های آن از رسالت این نوشتار خارج است.

۵-۱-موضوع نوشتار حاضر

به یقین در هر دولتی با توجه به مبانی و اصول حاکمیتی آن، مردم نقشهای متفاوتی در حکومت ایفاء می‌نمایند. چنانکه مثلاً در حکومتهای سلطنتی مردم صرفاً فرمانبردار حاکمان و در خدمت ایشان می‌باشند و هیچ نقشی در تصمیم گیریها ایفاء نمی‌نمایند. در مورد نقش مردم در حکومت اسلامی و وظایف حاکمان و شهروندان، سخن بسیار گفته شده است و با توجه به مبانی اسلامی با برداشتهای متفاوت، نقشهای گوناگونی برای مردم توصیف شده است.
سؤال مطرح این است که آیا در دولت انتظار با خصوصیتی که ذکر شد، می‌توان جایگاه و نقشی برای مردم تعریف کرد؟ آیا خصیصه « انتظار» اگر منجر به تشکیل دولت در عصر غیبت توسط « منتظران » گردد، نقش و جایگاهی برای مردم ایجاد می‌کند؟ مقاله حاضر درصدد یافتن این نقشها می‌باشد.
تذکر این نکته لازم است که منظور از نقش و جایگاه یعنی نقشهایی غیر از آنچه در باب حکومت اسلامی بدون در نظر داشتن صفت « انتظار» گفته شده است، می‌باشد.
مباحث مقاله حاضر ناظر به جنبه « اثباتی» مسأله است و نظری به توجیه یا نقد واقعیات موجود ندارد.

۲-نقش مردم در تشکیل دولت انتظار

۱-۲-تلاش برای تشکیل دولت انتظار

همانگونه که قبلاً ، وظایف گسترده‌ای بر عهده منتظراناشاره شد، در دوران انتظار حضرت ولی عصر می‌باشد. همه آنها را می‌توان در « تمسک به دین» و «تقید مکتبی» خلاصه نمود.
چنانکه در روایات نیز بدین معنی تصریح شده است. آفات بسیاری نیز برای جامعه منتظران در دوران غیبت ذکر شده است؛ شک و حیرت در اثر طولانی شدن غیبت، به وجود آمدن زمینه‌های اخلاقی فاسد که مقدمه‌ای برای از دست دادن عقاید و ثبات در دین می‌باشد و اقدام منفعلانه از مهم‌ترین محذورات منتظران می‌باشد .
بر همین اساس وجود یک دولت مقتدر که بتواند با تکیه بر آموزه‌های انتظار، با اعمال قدرت خود هم زمینه را برای اجرایی کردن وظایف شیعیان منتظر فراهم نماید و با نهادینه نمودن تعالیم انتظار در بخشهای مختلف جامعه، ابزاری جهت عمل به وظایف عصر غیبت گردد و هم با طرد و نفی مستقیم و غیر مستقیم آفات دوران حیرت و طولانی شدن غیبت، از انحراف منتظران جلوگیری کند، ضروری است.
شیعیان با درک این معنی، تلاش می‌کنند تا با و حکومتتشکیل یک حکومت مقتدر به وظایف خویش به عنوان منتظران ظهور حضرت مهدی جهانی توحید، عمل نمایند.
بنابراین نقش مردم در تشکیل دولت انتظار، خود جوش و براساس ایدئولوژی انتظار و نیز به صورت فعال می‌باشد. زیرا آموزه انتظار به جهت دارا بودن عنصر تحرک و پویایی، چنین اقتضایی دارد.
منتظران موظف‌اند خود را برای ظهور حضرت آماده نمایند و زمینه‌ را جهت تحقق آن فراهم آورند. علاوه بر اینکه این معنیمهدی لازمه برداشتی صحیح ازانتظار است، در برخی روایات نیز بر آن تصریح شده است. امام آماده نماید اگر چه با می‌فرمایند: باید هر یک از شما خود را برای ظهور قائم صادق ]تهیه[ یک تیر باشد .
و تشکیل حکومت واحد جهانی علاوه بربرای ظهور حضرت مهدی آمادگی فردی منتظران، آمادگی جامعه نیز لازم است که برخی از آن با عنوان « اقتدار اجتماعی» نام برده‌اند.
برای تشکیل حکومت هم مشروعیت تام دارد«زیرا حضرت مهدی و هم جواز تصدی؛ آنچه وجود ندارد، قدرت و توان ]‌اجتماعی[ لازم برای تشکیل چنین حکومتی است که «اقتدار اجتماعی» آن را فراهم می‌کند. اقتدار اجتماعی یعنی اینکه جامعه ویژگیهای اندیشه و حکومت مهدوی را بشناسد و اقتضانات آن را بپذیرد.
حکومت دینی بر خلاف حکومت‌های دموکراتیک غیر دینی، ویژگیهای تغییر ناپذیری دارد که با رأی و نظر مردم یا شرایط جهانی تغییر پیدا نمی‌کند. بنابراین لازم است جامعه به درجه‌ای را درک نماید از درک و آمادگی برسد که بتواند اقتضائات و شرایط حکومت امام معصوم .»
نیازمند ابزاریبا توجه به این مطالب باید گفت که منتظران حضرت مهدی نماید. می‌باشند که موانع ظهور را برطرف و جامعه را آماده پذیرش حکومت امام معصوم بنابراین تشکیل دولت انتظار توسط منتظران و تلاش برای تحقق آن ضروری است. زیرا فقط حکومت با در اختیار داشتن ابزارهای قدرت و منابع مالی، طبیعی و انسانی می‌تواند این فرایند را متحقق نماید و اصولاً رسیدن به چنین هدفی بدون وجود دولتی انتظار محور تلاشی عبث است. خصوصاً اگر با نگاه دقیق‌تر، زمینه‌های ظهور را در سطحی وسیع و جهانی نگاه کنیم، اهمیت وجود دولت انتظار واضح‌تر خواهد بود.
از طرف دیگر حکومت ولایی که شکل حاکمیت دولت انتظار است، خصیصه‌هایی هرچند کلی از حکومت امامت معصوم را داراست و تبلور چنین امری به صورت عینی در جامعه، آمادگی فکری و روانی اجتماع را تسریع خواهد نمود.
نتیجه اینکه منتظران با توجه به اینکه جهت زمینه‌سازی ظهور و از بین بردن موانع آن نیازمند تشکیل حکومت می‌باشند، سهم اصلی و عمده‌ای را در تشکیل دولت انتظار ایفاء نموده و با در نظر داشتن اهمیت انتظار نزد ایشان تلاش برای به وجود آوردن دولت انتظار از سوی ایشان مضاعف خواهد بود و این امر یکی از راهبردهایی است که منتظران را در جهت سازمان دادن به انتظار سوق می‌دهد.
۲-۲- طراحی شکل کارآمد برای دولت انتظار
در طراحی شکل و قالب اعمال حاکمیت در دولت انتظار، علاوه بر رعایت مبانی مشروعیت حاکمیت (به اینکه ولایت مطلقه فقیه روح حاکم بر آن بوده و مشروعیت نهادها و دستگاههای قانون‌گذاری، اجرایی و قضایی بازگشت به مشروعیت ولایت فقیه داشته باشد)، باید قالبی انتخاب شود که روند نیل به اهداف دولت انتظار را تسریع و تسهیل نماید. تشکیل این دولت صرفاً جهت نیاز به وجود یک دولت و رعایت حداقل‌های یک دولت مشروع اسلامی، نیست. بلکه هدف نیل به اهداف مقرر در فلسفه تشکیل آن است. بر همین اساس، می‌توان خود را از قید قالب‌های رایج و غیررایج و اشکال مختلف حکومت‌ رهاند و هر شکل عقلایی که مناسبتر و کارآمدتر باشد را برگزید.
شکل و قالب دولت انتظار هرچه باشد، نباید از یک خصوصیت مهم و اساسی عاری باشد و آن عبارت است از حضور حداکثری مردم در ارکان و اجزاء دولت.
اگر عامل اصلی شکل‌گیری دولت انتظار « منتظران» می‌باشند، یقیناً کارآمدی و ادامه حیات آن منوط به حضور با کرامت و ارزشمند منتظران در این دولت است. بنابراین نگرش‌ها نسبت به حضور مردم در دولت اسلامی از «تکلیف» باید به یک «ضرورت» که منتظران عاشقانه و هدفمند آن را درک کرده و بدان تحقق می‌بخشند، تغییر یابد. همچنانکه اگر زمان، زمان حضور امام می بود، امر به همین منوال بود. پیوستن گروههای مختلف از نقاط مختلف و دور و نزدیک به عنوان و جایگاه ویژه منتظران در حکومت جهانی حضرتدنیا به قیام حضرت مهدی فرماندهان و کارگزاران برجسته حکومتی ، در نگاه عمیق اشاره به کرامت و ارزش حضور مردم در این حکومت دارد.
اگر محور تشکیل دولت انتظار « انتظار» است، قوام و دوام آن به وجود و حضور هرچه بیشتر «منتظران» است، زیرا این وصف قائم به وجود موصوف خود می‌باشد.

۳-نقش مردم در کارکردهای دولت انتظار

۱-۳-مشارکت

مشارکت سیاسی یک عمل داوطلبانه موافق یا ناموافق، سازمان یافته یا بدون سازمان یافتگی، دوره‌ای یا مستمر است که قصد تأثیر گذاری بر حکومت و نتایج آن را دارد؛ خواه در این عمل موفق شود و یا ناکام بماند .
واضح است که در هر حکومتی به میزان بهایی که به مردم در ارکان تصمیم‌گیری داده شده است، مشارکت سیاسی ارزشمند و هر قدر که این مشارکت بیشتر و آگاهانه‌تر و در شرایط بهتری صورت گیرد، نتایج مطلوبتری خواهد داشت که در نهایت به نفع دولت است.
مشارکت سیاسی جامعه منتظر، دو خصوصیت بارز دارد: اول اینکه فعال است. دوم اینکه مستمر و دائمی است.
مهم‌ترین ویژگی مشارکت سیاسی فعال، رفتار عقلانی، حسابگرانه و براساس منافع فردی و گروهی است. در مشارکت سیاسی فعال، فرد براساس تشخیص خود و آگاهانه در عرصه زندگی سیاسی با رأی گیری، رقابت سیاسی، احزاب و فرایند‌های رسمی سیاسی مشارکت می‌کند .
استمرار مشارکت سیاسی منتظران نیز به صورت مشارکت حداکثری و دائمی و حضور در عرصه‌های مشارکت در همه زمانهاست؛ امری که در کشورهای داعیه دار حکومت دموکراتیک و مردم سالار، هرچه از عمر حکومت و دولتها می‌گذرد کمتر شده و آنها را با بحران مشروعیت مواجه می‌سازد.
«فعال» بودن و «استمرار» مشارکت سیاسی، دو ویژگی‌ است که از صفت بر « انتظار» ناشی می‌شود. زیرا انتظار هم روندی دائمی و مستمر است که ائمه طاهرین پایبندی بدان تا لحظه مرگ تأکید کرده‌اند و هم معنی صحیح و واقعی انتظار، اقتضای پویایی و عمل فعالانه در جامعه را دارد نه منفعلانه.
البته باید توجه داشت که صور مشارکت سیاسی مردم، مبتنی بر طراحی قالب آن است. کارآمدی بیشتر دولت، هر اقتضایی داشته باشد، نحوه و شکل و حتی میزان مشارکت مردم نیز ممکن است فرق بکند. بنابراین اگر در یک نسخه واحد و کلی، مشارکت سیاسی مردم در دولت انتظار را تحت برخی قالبهای رایج سیاسی همچون تحزب و رقابتهای حزبی سیاسی بدانیم، ممکن است در نتیجه از اهداف حکومت انتظار، انحراف به وجود آید. علاوه بر آنکه عنصر « تعهد به آموزه‌های انتظار»، ممکن است خود اقتضاء شکلی خاص برای دولت انتظار و در نتیجه نحوه مشارکت سیاسی منتظران داشته باشد. افزون بر آن به طور مستقیم بر نحوه مشارکت سیاسی نیز تأثیر گذار خواهد بود. به عنوان مثال، اینکه آیا تخرب و تکثر سیاسی در جامعه منتظران مفید است یا خیر، باید با توجه به آموزه‌ «یکپارچگی منتظران » به دقت مورد کنکاش قرار گیرد تا تعارضی میان این دو به وجود نیاید.
یکی از کارکردهای عمومی هر دولت، تأمین رفاه اقتصادی مردم است . اصولاً فلسفه تشکیل دولتها در وجه عمومی، تأمین امنیت، رفاه اقتصادی، آزادی و اموری از این دست است. دولت انتظار نیز بنابر این اصل مسلم، چنین کارکردی باید داشته باشد.
افزون بر آن،‌ ایجاد اقتدار و انسجام اجتماعی به عنوان مقدمه ، نیازمند از بین بردن تعارضات در اجتماع منتظران در همه اشکال آنظهور حضرت مهدی از جمله بعد اقتصادی است . دولت انتظار وظیفه دارد شکاف طبقاتی را هم با عنوان یک اصل مهم اسلامی و هم زمینه سازی برای ظهور از بین ببرد که این امر نیازمند فعالیت‌ جدی و مستمر و زیربنایی در این زمینه‌ است. حال سؤال مطرح این است که آیا بنابر آموزه «انتظار» مردم می‌توانند در این کارکرد دولت مشارکت داشته باشند؟
در پاسخ باید گفت که مردم به عنوان اجزاء جامعه اقتصادی، می‌توانند طی فرایندی عمل به این وظیفه توسط دولت را تسهیل و راه آن را هموار نمایند.
به عنوان مثال اگر وظیفه دولت از بین بردن جرم و بزه در جامعه است، مردم می‌توانند با پرهیز و اجتنباب از جرم و جنایت و از بین بردن زمینه‌های آن، مبارزه دولت علیه جرم را تسهیل نمایند. بنابراین اگر نیمی از فعالیت دولت در این زمینه، صرف آموزش و تربیت در جامعه گردد، یقیناً موفقیت بیشتری عاید آن خواهد شد.
مشارکت اقتصادی منتظران در دولت اسلامی عصر انتظار نیز به همین نحوه ممکن است.یعنی نقش مردم کمک غیر مستقیم به دولت و به عبارت دیگر نوعی مشارکت غیر مستقیم است. انگیزه و محرک نیز یکی از آموزه‌های مهم انتظار است که عبارت است از کمک اغنیاء به فقراء و دستگیری اقویاء از ضعفاء که در برخی روایات به عنوان راهبرد دوران “عدم حضور امام” ذکر شده است .
این کمک نه به صورت صدقه و خیریه‌ای به گونه‌ای که مقطعی و همچون مسکّن گذرا باشد، بلکه به عنوان اصل مهمی با نام « مواساة » در اموال میان مؤمنین مطرح است. اگر در میان منتظران این امر نهادینه و شایع گردد، بارسنگینی از دوش دولت برداشته شده وحضرت مهدی افزون بر آن زمینه برای اجرای برخی برنامه‌های اقتصادی در وضعیتهایی شبیه وضعیت کنونی جامعه ایران اسلامی، بدون دغدغه فشار بر طبقات پائین‌تر اجتماع به وجود خواهد آمد.
متأسفانه تاکنون به اصل «مواساة» صرفاً از دید اخلاقی نگریسته شده و جنبه الزامی و تاثیرات عملی آن نادیده انگاشته شده است.

۲-۳-تلاش برای ایجاد همبستگی اجتماعی

از دیگر وظایف و کارکردهای هر دولتی، تلاش برای ایجاد و حفظ همبستگی اجتماعی است . همگونگی اجتماعی، استقرار همبستگی نزدیک میان اجزاء جامعه است. بنابراین می‌توان گفت، ایجاد همبستگی، فرایند متحد کردن یک جامعه است؛ فرایندی که می‌کوشد تا جامعه را هماهنگ ساخته و بر نظمی که اعضاء جامعه می‌پذیرند استوار سازد .
حفظ همبستگی اجتماعی و سیاسی، غیر از حل کشمکش‌ها و منازعات جامعه است؛ متحد کردن یک جامعه بیش از هر چیز، امحاء تضادهایی است که آن را تقسیم می‌کند و پایان دادن به مبارزه‌هایی است که در آن دو دستگی یا چند دستگی ایجاد می‌کند. بنابراین این فرایند، علاوه بر از بین تعارضات موجود در جامعه، نیازمند گسترش همبستگی‌ها میان اعضاء جامعه است .
هدف از متحدکردن و هبستگی یک جامعه، بیش از هر چیز حفظ و بقاء دولت و در درجه دوم بسترسازی مناسب جهت نیل به اهداف دولت است. زیرا تضادهای موجود در جامعه گاه ممکن است به پیکارها و اعمال براندازنده منجر شود و یا حداقل وقت و انرژی مفید و فعال جامعه را صرف حل منازعات نماید و گاه ممکن است به صورت تقلیل مشارکت مردم در حکومت ظهور و بروز پیدا کند.
دولت اسلامی عصر انتظار نیز، علاوه برآنکه در وجه عمومی کارکرد هر دولتی وظیفه ایجاد و حفظ همبستگی اجتماعی از تعهدات اولیه اوست، جهت نیل به اقتدار و رازمینه‌سازی اجتماعی نیازمند مضاعف به این عنصر است تا مقدمه ظهور حضرت ولی عصر فراهم نماید.
نقش مردم را در این کارکرد با اهمیت دولت انتظار می‌توان همانند آنچه در مشارکت اقتصادی مردم در دولت انتظار ذکر شد، به صورت غیر مستقیم تعریف نمود. این نقش، از آنجا ناشی می‌شود که « اتحاد قلوب» میان شیعیان جزء یکی از وظایف ایشان در فراهم نمودن زمینه ظهور و از بین بردن مانع آن ذکر شده است.
برحسب ، یکی از شرایط نیل به درکتوقیعی که مؤلف « الاحتجاج» نقل نموده است، حضرت ولی عصر حضور امام را، اجتماع و اتحاد قلوب شیعیان ذکر نموده‌اند .
روشن است که همبستگی میان قلوب، غیر از همبستگی ظاهری و یا مقطعی براساس حفظ منافع مشترک است. اگر اتفاق و همبستگی میان منتظران، ناشی از همبستگی و اتفاق ایشان در اراده جهت رسیدن به یک آرمان متعالی و مقدس باشد، تأثیرات آن عمیق و گسترده بوده، در حوزه‌های مختلفی بروز خواهد نمود؛ حوزه‌هایی همچون سیاسیت، اقتصاد و تعاملات اجتماعی.
بنابراین کارکرد اعضاء جامعه منتظر در دولت اسلامی عصر انتظار، کارکردی غیر مستقیم ولی بسیار پایه‌ای و با اهمیت است. در واقع دولت در یک جامعه، اگر بخواهد تعارضات و منازعات را حل و میان اعضاء جامعه همبستگی ایجاد نماید، در درجه اول باید با ایجاد آرمان مشترک ( که در برخی جوامع ممکن است نیل به منافع مشترک مادی باشد) سمت و سوی حرکت افراد جامعه را یکی نماید.این امر در جامعه منتظر که در آن افراد حول محور «انتظار» مجتمع شده‌اند، متحقق است.

۳-۳-تنظیم مطالبات براساس «انتظار»

به یقین دوام و بقاء هر دولت و پویایی و موفقیت آن در گرو توجه جدی به خواسته‌ها و مطالبات عمومی است. اگر دولتی در شناخت مطالبات مردم ناتوان یا دچار اشتباه شود، یا به آنها بی‌توجه باشد و یا نتواند در عرصه‌ عمل خواسته‌ها و مطالبات ملت خویش را برآورده سازد، موفق نخواهد بود. بنابراین کوشش دولتها برآن است که در تعامل با مردم، خواستها و نیازهای ایشان را شناخته و برای برآورده ساختن آنها تلاش نمایند.
این مطالبات گاه به صورت نیازهای مادی و گاه به صورت یک نوع خواسته غیرمادی که ریشه در ایدئولوژی غالب افراد جامعه دارد، ظهور و بروز می‌کند. خواه این امر مثبت و در جهت رشد و تعالی بشریت باشد و چه یک ایدئولوژی منفی مانند فاشیسم و صهیونیسم باشد.
مردم به جهت نیروی عظیمی که در بقاء حکومتها دارند، مطالبات خویش را بر آنها تحمیل می‌نمایند و آثار آن هم در برنامه‌های اجرایی، سیاستهای کلی، قانون گذاری و حتی قضاء و رفع دعاوی ظاهر می‌شود و هم در انتخاب نوع کارگزاران و شکل اعمال حاکمیت تأثیر جدی می‌گذارد و سمت و سوی گزینش نمایندگان مردم به طرف افرادی است که بدان خواسته یا خواسته‌ها ایمان داشته، تعهد به حرکت در جهت تحقق آنها داشته باشند.
بنابراین نقش مطالبات مردم در دولتها، نقشی نانوشته و در عین حال بسیار تأثیر گذار است.
در دولت اسلامی عصر انتظار نیز همین قاعده جریان دارد. اگر عنصر « انتظار» گفتمان غالب جامعه باشد، مطالبات مردم از دولت نیز به طرف آن سمت و سو خواهد گرفت و خواسته‌های مردم از دستگاهها قانوگذاری و اجرایی و قضایی در راستای تحقق جامعه منتظر خواهد بود که در همه بخشهای تصمیم‌گیری و سیاست گذاری، تدوین سندهای چشم‌انداز، برنامه‌های توسعه، تصویب قوانین و …، تأثیر خواهد گذاشت.
در این صورت دیگر نمی‌توان گفت که در قوانین و برنامه‌های دولت اسلامی عصر انتظار، صرف « عدم مخالفت با اسلام و آموزه‌های دینی» کافی است؛ بلکه جهت داشتن آنها به سمت «انتظار» و تحقق زمینه‌های که خواست عمومی مردم فرض شده است، بسیار ضروری و لازم است. در غیرظهور حضرت مهدی اینصورت، با گذشت زمان، چهره دولت ناکار آمد و بی‌توجهی به درخواست‌های جامعه منتظر، ظاهر شده و دولت اسلامی پایگاه و نقطه اتکاء خود را از دست خواهد داد.

۴-۳-نظارت

اصولاً «نظارت در جاهایی مطرح است که حرکتی علمی یا عملی، کمی یا کیفی، گسترده یا محدود و یا آشکار و پنهان، متناسب با اهداف مقرر در جریان باشد و از آنجا که حین عمل احتمال خطا و یا انحراف از مسیر می‌رود، از این رو مورد کنترل و نظارت قرار می‌گیرد .»
نکته دیگر در مورد نظارت آن است که نظارت فرع داشتن «حق» است . یعنی حق ناظر نسبت به شخص یا چیزی که بر آن نظارت می‌کند. به علاوه تعیین معیار نظارت نیز رکن اصلی و تأثیر گذار آن است . بدین معنی که باید ارزشها و چارچوبها و مطلوبهای “ناظر” از قبل مشخص شده و عملکرد “منظور علیه” با توجه به آن مقایسه گردد.
نظارت بریک دولت نیز فرع «حق داشتن» مردم نسبت به آن است. لذا به عنوان نمونه در نظامهای آریستوکراسی که مردم هیچ حقی نسبت به حکومت ندارند، نظارت نیز بی‌معناست.
در دولت انتظار، مردم از چند نظر حق نظارت بر دولت و دولتمردان را دارند: ۱-امر به معروف و نهی از منکر که یکی واجبات مهم اسلامی است و حوزه آن همه امور جامعه و همه افراد می‌باشد. چون مفروض آن است که حکومت بر ضابطه اسلامی استوار است، باید لوزام آن را نیز پذیرا بوده و حق نظارت مردم از باب امر به معروف و نهی از منکر را محترم بشمارد. افزون بر آنچه گفته شد، آموزه انتظار بر امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از وظایف عصر غیبت تأکید دارد. بنابراین نقش نظارتی مردم بر حکومت اسلامی را از این منظر نیز می‌توان نگریست .
۲-حق مردم نسبت به مواردی که شارع مقدس، در دولت اسلامی اختیار آن را به مردم سپرده است. مانند امور عادی و معیشتی که مبتنی بر آراء عمومی است.
۳-حق مردم نسبت به دولت اسلامی عصر انتظار در جهت تحقق جامعه منتظر و زمینه‌سازی برای ظهور حضرت .مهدی
همانگونه که قبلاً توضیح داده شد، تشکیل دولت انتظار علاوه بر آنکه تکلیفی است که بر عهده منتظران است، «حق» ایشان نیز می‌باشد؛ کرامت و فضیلت والای ،منتظران و شایستگی هر انسان جهت رسیدن به کمال مطلوب در دولت توحیدی حضرت مهدی تشکیل دولت انتظار را می‌تواند به صورت « حقی» که منتظران دارند، توجیه نماید. بنابراین از این منظر نیز حق نظارت بر دولت، برای منتظران وجود دارد.
معیار نظارت نیز حرکت در راستای اهداف دولت انتظار است. برنامه ریزیها، قوانین و عملکردها باید در این چارچوب قرار بگیرد و در صورت تخطی، اقدامی که در چارچوب مبانی دینی و در جهت تصحیح عملکرد‌ها باشد، صورت گیرد.

نتیجه‌گیری:

“انتظار” همچنان که می‌تواند منشأ اثرات سازنده در عرصه فرد و اجتماع گردد، در حوزه سیاسی نیز می‌تواند مبنای تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت گردد.بر همین اساس، مردم به عنوان مخاطبان حقیقی و اصلی “انتظار” ، نقش برجسته و فعالی هم در تشکیل حکومت، و هم در ادامه حیات و بقاء دولت انتظار و نیز افزایش کارکرد‌های آن خواهند داشت.‌این نقشها با تقویت هر چه بیشتر “انتظار” در ایشان برجسته تر و اثرات آن‌ها عمیق‌تر و کار‌آمد‌تر خواهد شد؛زیرا عامل اصلی و محرک برای تشکیل و اداره دولت انتظار، همین عنصر است.همچنان‌ که اگر “دولت انتظار” در اهداف خود – که همان رسیدن به جامعه متنتظر و عمل به وظایف دوران انتظار است – موفق گردد، از لحاظ گستره و تعمیق فرهنگ انتظار اثر مستقیم بر جامعه خواهد داشت.

کتابنامه

۱/ آموزش دانش سیاسی، مبانی علم سیاست نظری و تأسیسی، حسین بشیریه، نشر نگاه معاصر، تهران ۱۳۸۲/
۲/ اصول علم سیاست، موریس دوورژه، ترجمه ابوالفضل قاضی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۸۲/
۳/ الاحتجاج، احمدبن علی الطبرسی، نشر مرتضی، قم، ۱۴۰۳ قمری.
۴/ الکافی، محمدبن یعقوب الکلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵/
۵/ بنیادهای علم سیاست، عبدالرحمن عالم، نشرنی، تهران۱۳۷۹/
۶/ علل الشرایع، محمد بن علی بن بابویه معروف به شیخ صدوق، انتشارات مکتبة الداوری، قم، بی تا.
۷/ کتاب انتظار، نسرین میانجی - مجتبی گودرزی، شباب الجنة، قم ۱۳۸۵/
۸/ کتاب الغیبة، محمدبن ابراهیم النعمانی، مکتبة الصدوق، تهران ۱۳۹۷ قمری.
۹/ لسان العرب، محمدبن مکرم، “ابن منظور”، دارصادر، بیروت، ۱۹۹۷/
۱۰/ مجموعه مقالات گفتمان هشتم مهدویت، تهیه شده توسط پژوهشکده انتظار نور، شباب الجنة، قم ۱۳۸۶/
۱۱/ فصلنامه حکومت اسلامی، سال نهم، شماره ۳، و سال دهم شماره ۳/

منبع:www.monjee.com