مبانی صلح و امنیت در فرهنگ انتظار

نويسنده: دکتر محمدباقربابائی طلاتپه

وظایف منتظران در فرهنگ انتظار

بنابر این انتظار متضمن معانی، تحرک، رشد و بالندگی است و با بسط عدالت و عمل به احکام اسلام ناب محمدی (ص) و استقرار آن در تمام کشورها می توان فضا و بستر لازم را برای ظهور حضرت مهیا ساخت وبرای آماده کردن این بستر و فضا، منتظران باید دارای اوصاف و وظایفی باشند که احادیث فراوانی به آنها اشاره دارد که مرحوم علامه مجلسی در جلد ۵۲ به آنها اشاره دارد که به چند مورد از آنها به جهت ارتباط با فرهنگ انتظار اشاره می کنیم:
ابوبصیر می گوید: روزی امام صادق (ع) به اصحابش فرمود: آیا شما را خبر ندهم به چیزی که خدا اعمال بندگانش را جز به آن قبول نمی کند؟ ابوبصیر عرض کرد: بفرمایید. فرمود: شهادت به یگانگی خدا و پیامبری محمد(ص) و اعتراف به دستورات خدا و دوستی با ما و بیزاری از دشمنانمان و تسلیم در مقابل ائمه و پرهیزکاری و جدیت و آرامش و در انتظار قائم بودن. سپس فرمود: برای ما دولتی است که هر وقت خدا بخواهد تأسیس خواهد شد. هر کس میل دارد که از اصحاب و یاران قائم ما باشد باید در انتظار فرج باشد. پرهیزکاری را شیوه خویش کند به اخلاق نیک آراسته گردد و در همان حال در انتظار قائم ما بسر برد. اگر چنین بود و پیش از قیام قائم مرگش فرا رسید به اجر و ثواب کسانی که قائم را درک می کنند نائل خواهد گشت. ای شیعیان جدیت و کوشش نمایید و منتظر ظهور آن جناب باشید، ای گروهی که مورد توجه و رحمت خدا واقع شده اید پیروزی گوارایتان باد( من سر ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق…).
« فلیعمل کل امرء منکم بما یقرب به من محبتنا و یتجنب ما یدنیه من کراهیتنا و سخطتنا فان امرنا بغتة فجاۀ » پس هر یک از شما باید از آنچه که به وسیله اش به دوستی ما نزدیک می گردد عمل کند و از آنچه از جانب او، ما را به خشم و ناراحتی نزدیک نماید دوری کند؛ زیرا فرج ما آنی و ناگهانی پدیدار می شود.
بنابراین منتظر حقیقی به لفظ نیست و تنها با اذکار و خواندن بعضی ادعیه نمی توان به آنها دست یافت بلکه این واژه به همراه خود فرهنگی دارد که از پشتوانه فکری و ارزشی خاصی تبعیت می کند، رفتارهای ویژه ای می طلبد، جامعه ای می خواهد که هویتش با آن رنگ گرفته و سازمان می یابد. بخشی از این وظایف و انتظاراتی که در متون اسلامی به آن اشاره می شود به صورت زیر می باشد:
۱- اصلاح نفس و آراسته شدن به اخلاق نیک اسلامی
۲- ورع، پارسایی و نیکو رفتاری
۳- عمل به احکام و دستورات قرآنی( نهج البلاغه نامه ۴۵)
۴- استخراج احکام و برنامه های اجتماعی اسلام و اجرای کامل آنها
۵- اجرای برنامه های اقتصادی اسلام و حل مشکلات اقتصادی و رفع فقر و بیکاری
۶- مبارزه با تمرکز ثروتهای غیر مشروع
۷- تحصیل دانش و جدیت در رفع غفلت، سستی و عقب افتادگی و از نظر علمی، صنایع و تکنولوژی و جهات دیگر علمی بر دیگران در دنیا پیشی گیرند
۸- ایجاد دولتی نیرومند و مقتدر اسلامی در صفحه گیتی
۹- استماع احکام و قوانین به همه جهانیان و اثبات برتری آنها بر دیگریها
۱۰- آماده سازی افکار جهانیان برای پذیرش قوانین و مقررات اسلام ناب

مبانی صلح و امنیت در فرهنگ انتظار:

با نگاه اجمالی که به معانی مبانی، صلح، امنیت و فرهنگ انتظار گردید می توان در مورد مبانی صلح و امنیت در فرهنگ انتظار سخن به میان آورد ؛ گفته شد صلح و امنیت از تجلیات کنشها و رفتارهای فردی و جمعی آحاد جامعه می باشد و بیش از آن که ناشی از رفتارها باشد به نوع افکار و نگرش ها برمی گردد که ذهنیات مردم را می سازد یعنی بیش از آنکه جنبه بیرونی و واقعی داشته باشد جنبی ذهنی و ادراکی دارد. از طرفی به این نکته متذکر شدیم که تعارض و اختلاف با قدرت و سیاست ومنافع ومنابع مشترک ارتباط مستقیم دارد و زمانی به وجود می آید اعضای جامعه یا گروه تصور کنند که کوشش ها و تلاشهای آنها در دست یابی به اهدافی که مد نظر گرفته اند بوسیله گروهای دیگر خنثی می شود و شاید بتوان گفت امنیت ارتباط مستقیم با قدرت دارد؛ هر جا قدرتی حاکم است یکی از مفاهیم تراوشی آن امنیت است این سخن به طور مطلق نمی تواند درست باشد چراکه هر قدرت غیر خدائی ضدش را در درونش می پرواند و به ناچار برای جلوگیری از عوامل زوال قدرت حاکمه به اقدام های سرکوب گرایانه روی خواهد آورد] نمرود و فرعون هردو ادعای خدای داشتند و قدرتی مافوق خود تصور نمی کردند ولی هم اینکه شنیدند موسای و ابراهیمی بساط حکومت و قدرت آنها را برخواهد چید دست به اقداماتی زدند که آرامش و امنیت را از چشم قبطیان و مومنان پراند. ولی کسانی که وصل به قدرت الهی می شوند ترسی و وحشتی به دل راه نمی دهند و از یک آرامشی برخوردار می شوند که به راحتی نمی توان محتوای آن را درک نمود، نمونه ای از آن را در عصر حاضر در وجود امام خمینی (ره) دیدیم که به تنهای در مقابل تمام قدرتهای دنیوی قرار گرفت و با اقتدار انقلاب اسلامی را رهبری نمود.
امنیت یکی از نعمتهای بزرگ الهی است که اهمیتش چون سلامتی بعد از این که از دست رفت، ظاهر می شود. و انسان به جهت این که موجودی زنده است به آب و غذا و همسر و مسائل دیگر نیاز دارد لذا حیات و دوام آن و حتی رشد و کمال او وابسته به غیر می باشد از این رو تا زمانی که این احساس به او دست ندهد که عوامل اثرگذار درحیات او به خطر نیافته است احساس راحتی و امنیت کرده و در صلح و صفا زندگی خواهد کرد ولی اگر کوچکترین احساس خطر نماید به تکاپو خواهد افتاد تا به صورتهای مختلف به مقابله با موانع و چالشها بپردازد. .
بنابراین صلح و امنیت از تجلیات رفتارهای جمعی آحاد جامعه می باشد و تحققشان در بیرون و ذهنیت مردم به پشتوانه های فکری و ارزشی برمی گردد که حاکمیت براساس آنها حکم می راند و مردم براساس آنها کنش و واکنشهای از خود نشان می دهند. براساس آنچه از مبانی و ویژگیهای آن گفته شد می توان آنها را به صورت زیر تقسیم بندی نمود:

الف: مبانی فکری و اعتقادی

۱- واقع بینی: نخستین و مهمترین مبانی فرهنگ انتظار واقع بینی است. واقع بینی به مفهوم نفس الامری است که چرخه حیات جهان براساس آن می چرخد و به هیچ وجه نمی توان در آنها خللی ایجاد کرد و یا در آنها تبدیل و تحویلی ایجاد نمود. اینها همان سنت های الهی است که جهان روی آن شکل گرفته و با آن دوام پیدا می کند ( و لن تجد لسنته الله تبدیلا … تحویلا) و هر نوع تغییر در آن باعث فساد در چرخه حیات جهان و جامعه می شود. صلح و امنیت در فرهنگ انتظار با این نگاه می تواند شکل گیرد. براساس این نگاه بعضی از حوادث گرچه به ظاهر خیلی سخت و طاقت فرساست و با اندوه و ناراحتی توأم می باشد ولی با واقع بینی، حوادث رنگ و رخ دیگری پیدا می کنند؛ بی خوابی و تلاش بی مهابای مادران از نگاه ظاهر بینان جزء سختی و حرمان نیست ولی در منظر مادران واقع بین، جوشش مهر و محبتی است که از سینة مهر افزای آنها بیرون زند، جوششی که جزء آن مهر مادری محقق نشود. حادثه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و فرزندان حضرت زینب(س) در نگاه ظاهربینانی چون یزید امری سخت و دهشتناکی است که به سراغ اهل بیت رسول خدا(ص) آمده است ولی این جریان در چشم واقع بین حضرت زینب (س) مراحل رشد و کمال حقیقی آ«ها است که خداوند به این خاندان ارزانی داشته است و سخن ( و ما رایت الا جمیلا ) نشان از این تیز بینی و واقع بینی است. با این مثالها در صدد بیان این امر بودم که به خاطر داشته باشیم که حوادث دنیوی همسان کلمات مفهوم و منطوق دارند، چه بسا این دو مخالف هم باشند و در تعالی و رشد به این حثیتها باید توجه کرد.
تعدادی از واقعیاتی که دنیای ما را احاطه کرده است و درک درست آنها کمک زیادی به کیفیت زندگی افراد می گذارد و آرامش، صلح و امنیت برای آنها به همراه می آورد و فرهنگ انتظار مروج آن می باشد و از مبانی فکری آن می باشد و از منتظران خواسته به آنها توجه نمایند و عمل کنند و الا زندگی برای آنها سخت خواهد بود( و من اعرض عن ذکری فان له معیشع ضنکا) به شرح زیر می باشد:
ضرورت وجود امام و حجت خدا در زمین، این ضرورت براساس قانون لطف در علم کلام اثبات می شود که تفصیل آن را باید در آنها خواند و تنها به اجمال می توان گفت که چون علم انسان در قبال جهلش به مثابه قطره ای در مقابل اقیانوس است و به نهان خود غافل و مجهول است از این رو نمی تواند برای آن قانونگذاری نماید و از طرفی امام (ع) واسط فیض نظام تکوین و آفرینش می باشد و بدون آن جهان می سوزد و نابود می شود.
زمانی نمی توان تصور نمود که جهان و دنیا خالی از امام و حجت خدا( عج) باشد و الا زمین اهل خودش را به کام خود می کشد.
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ قُلْتُ لَهُ أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَیْرِ إِمَامٍ قَالَ لَا قُلْتُ فَإِنَّا نُرَوَّى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهَا لَا تَبْقَى بِغَیْرِ إِمَامٍ إِلَّا أَنْ یَسْخَطَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَوْ عَلَى الْعِبَادِ فَقَالَ لَا لَا تَبْقَى إِذاً لَسَاخَتْ
انسان موجود دو ساحتی است که در سیر تکوین مراحل مختلفی را طی می کند؛ قبل از دنیا از عالم ذر، صلب پدران و رحم مادران عبور کرده و بعد از دنیا وارد برزخ و قیامت خواهد شد و تنها موجودی است که دارای عقل بوده و هویتش به دست خودش رقم می خورد و کمال حقیقی او با بکاربستن دستورالعملهای ممکن می شود که از طرف خداوند در قالب شریعت آمده است( شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا والذی أوحینا الیک) تا او به انتخاب آنها سعادت دنیوی و اخروی خودش را رقم بزند و از ملائک برتر شده و یا پست از حیوان گردد. از این رو دنیا چهارمین جایگاه حرکتی انسان در مسیر تکاملی اوست. (فان الله قد جعل الدّنیا لما بعدها). همان‌ طور که زندگی با اعضا و جوارح سالم در دنیا بستگی به بدنی‌دارد که از عالم رَحِم مادر می‌آوریم و نحوه‌ی ادامه زندگی ‌در مرحله‌ی دنیوی بستگی تام به نوع توشه و امکاناتی است که از آن مرحله آوردیم، در جایگاه دنیا نیز باید امکان زایش جدید را با توجه به رویارویی نزدیک با جایگاه برزخی فراهم نمود. هر نوع کوتاهی ‌در این مسئولیت مساوی با محرومیت از آسایش‌های بعدی همراه با تألم‌های خاص آن مرحله خواهد بود. از این‌ رو، اکتفا نمودن به‌‌ مرحله‌ی دنیوی، مثل اکتفا ‌نمودن به‌‌ مرحله‌ی‌ رحمی‌ است. از این رو دنیا محل گذر است و منحصر کردن زندگی انسان به آن، نوعی توهین به ساحت‌کبریایی اوست. پس باید به آن ‌چون‌ کاروانسرایی ‌در مسافرت‌ طولانی نگاه کرد که امکان و نوع سفر در مسیر تاجایگاه بعدی بستگی به توشه‌ای‌ دارد که از آن برمی‌داریم. از این ‌رو، کسی‌ که با دیده‌ی بصیرت در آن بنگرد، مایه‌ی‌ رشد و آگاهی‌ ‌او می‌شود، ولی‌ کسی‌ که چشم به‌ دنیا دوزد، کور دلش ‌می‌گرداند.انسان واقع‌نگر به دنیا نگریسته و ورای آن را تأمین می‌کند
جمع پذیری: در قاموس آفرینش انسان به ظاهر موجودی است که حیاتش به جمع وابسته است و بدون آن نمی تواند ادامه حیات دهد و این واقعیت را باید بپذیرد که برای ادامه حیات دنیوی نیازمند دیگران است و بدون احترام گذاشتن به حقوق دیگران نمی تواند با آنها همراهی نماید؟! ولی در نفس الامر او موجودی ملکوتی است که به ضرورت اسیر تن خاکی شده است و باید مراحل قوس نزول و عروج را طی نماید و آرامش واقعی او زمانی بوجود می آید که به منزل اصلی باز گردد و سیراب به آب حیات گردد.( الا بذکر الله تطمئن القلوب …..ارجعی الی ربک راضیه مرضیه)
۲- حق مداری : حقیقت به امری گفته‌‌می‌شود که‌‌مطابق با واقع است که‌‌مقابل آن کذب، دروغ و باطل می‌باشد. و از آن مفهومی‌اراده می شود که ‌‌متضمن مراتب وجودی و ضرورتهای ممکنه است و به طور خاص، مراد از آن اموری هستند، که وجودشان برای حیات بشری ضروری است و ضرورت آن بوسیله خداوند و پیامبرانش ابلاغ گردیده است ( قد اوضح لکم سبیل الحق و انار طرقه ) و گسترة آن به اندازه‌ای وسیع است که قابل تعریف در یک جمله نیست و در هر موضوعی، مصداق خاصی پیدا می‌کند. و ‌ره آورد تلاش پیامبران، ارائه باید و نبایدهای( حلال و حرامهای) بوده است که هویت راستین بشری را به تصویر می‌کشد و او را قادر می‌سازد با رعایت آنها به سهولت به آن هویت دست یابد. از این رو، میزان سعادت و شقاوت، میزان برخورداری از این آموزه‌ها می‌باشد که به صورت دستورات دینی باقی مانده است. در فرهنگ انتظار ائمه اطهار خصوصا امیرالمومنین (ع) الگوی عملی این فرهنگ در عرصه های مختلف می باشد ( علی مع الحق یدور حیث دار ) که در طول زمامداری و حاکمیت به آن اشاره و عمل کرده است. این آموزه‌‌ها همان احکام الهی، ارزشهای اخلاقی، روابط صحیح انسانی، حدود و ضوابط حکومت الهی است که شناخت و اطاعت از آن، از ضرورتهای است که چشم پوشی و بی‌تفاوتی‌در برابر آن، اثرات ناگوار و جبران ناپذیری‌درپی خواهد داشت که اصلی‌ترین آن مواجهه با جامعه و انسان‌های است که از هویت اصیل خود فاصله‌‌می‌گیرند.
در فرهنگ انتظار، حق، حقیقت و دستورات دینی، اصلی ترین معیاری است که در تصمیم گیریها مد نظر گرفته می شود. در تصمیم گیری شناخت مسئله و عوامل اثرگذار در آن مهمترین آیتمی است که در مدیریت از آن بحث می شود و بر آن تاکید می شود و بعد از شناسایی آنها و راه حلهای مختلف ، حق معیار بایسته ای است که براساس آن راه حل شایسته انتخاب می شود گرچه به ظاهر به ضرر منافع شخصی باشد و صلح و امنیت واقعی زمانی محقق می گردد که ساختار جامعه، سازمانهای اجتماعی و ساخت سازمانی با این فرهنگ هویت گیرد و حقوق مردم با این رهیافت و رویکرد مورد توجه قرار گرفته و بسترهای خیزشی آنها فراهم شود.
۳- کمال جوئی: کمال در لغت به‌‌معنای انجام یافتن و تمام شدن آمده است «‌ کمل الشئ کمالاً و کمولاً : انجام یافت آن چیز و تمام شد اجزای آن چیز » و مقابل آن نقص است و نقص به‌‌ معنی این است که‌یک شئ همه‌‌مراحلی‌که باید طی‌کند، طی نکرده باشد و همه امکانی‌که طبیعت برای او تهیه کرده است تحصیل نکرده باشد. مثل نوزادی‌که بعضی از مراحل رشدرا طی نکرده بدنیا بیاید. از این رو در مفهوم کمال ارتقاء مندرج است بر خلاف مفهوم تمام. و کمال وجودی‌در موجودی زمانی مطرح است. که‌‌ موجود جامع همه نشأت وجودی و حیثیات کمالی به حسب ظرفیت وجودی را، دارا باشد.
و کمال یک شی‌در واقع برخورداری از سنخ وجودی همان شی است. مثلاً رنگ سفید شدید کاملتر از رنگ سفید ضعیف است. بخاطر داشتن سنخی از همان رنگ سفیدی ، از این رو وقتی‌کمال یک شی فاسد شود، کلیت یک شی از بین می‌رود. در مثال فوق وقتی سفیدی فاسد شود و از بین رود دیگر رنگی بنام سفیدی نخواهیم داشت. و کمال هر موجودی، دارا بودن همان سنخ وجودی به نحو اعلی و اشراف است. کما اینکه علت تامه، وجود معلول را به نحو اعلی و اشراف دارا است. از این رو علت نسبت به‌‌معلول خود از کمال وجودی برخوردار است.
در فرهنگ انتظار به این نکته توجه می شود که کمال حقیقی انسان چیست و چگونه می توان به آن دست یافت؟.با علم به این که نفس انسانی به جهت مراتب وجودی‌ دو نوع نقص و کمال برایش متصور است.
۱ - کمال علمی‌: دراین مرحله نفس مجرده انسانی به‌‌مرحله‌ای می‌رسد که از آن به عقل مستفاد‌یاد می‌کنند و صور جمیع موجودات در آن حاضر می‌گردد.
۲ - کمال عملی : این مرحله زمانی برای نفس حاصل می‌گردد که جهت وابستگی ابزاری‌ که به دنیا و علقه‌های آن دارد، بتواند این وابستگی ها و علقه‌‌ها را از خود جدا نموده، و بجای آنکه او وابسته به آنها باشد آنها را وابسته به خود گرداند.
در فرهنگ انتظار زمینه ظهور و بروز هردو فراهم می گردد به طوری که، چهره حقیقی انسان به صورتی‌کامل می‌گردد و تکامل می‌یابد که دو عنصر ایمان و علم در کنار سایر توانایی های جسمی‌و فیزیکی او را همراهی می سازد. علم امکان تسخیر در طبیعت را ممکن می‌سازد و ایمان نحوه استفاده از امکانات را برای او مشخص می‌سازد به وسیله‌ی ایمان، علم از صورت یک ابزار ناروا در دست نفس امّاره خارج شده و به ابـزاری مفید در دسـت عقل تبدیل می‌گردد. براساس این منطق نگاه افراد به زمینه های صلح و امنیت متفاوت می گردد؛ محیطی در نظر بگیرد که در آن شرایط و زمینه های گناه و شهوت رانی بدون هیچ نوع قید و بندی فراهم باشد اگر مومنی در آن قرار گیرد آن را زندانی خواهد یافت که به صورتهای مختلف امنیت و آرامش او را به خطر می اندازد ولی اگر در چنین محیطی فردی شهوت رانی قرار گیرد آن را بس دلپذیر و مناسب خواهد یافت که به راحتی به تمام منویاتش دست می یابد. در فرهنگ انتظار صلح و امنیت براساس فطرت و ذاتیات انسان سنجیده و شرایط لازم آن مهیا می گردد و امری عمومی است و اختصاص به گروه خاصی ندارد هر کس به هر اندازه بتواند خود را به آن نزدیک سازد از پرتوهای نورانی او استفاده خواهد کرد این شرایط همسان هوای پاکی است که صالحان و پاکان در آن احساس آرامش خواهند یافت و کسانی که آلوده به موادی شده و معتاد آن گردیده اند شرایط سخت خواهند داشت تا به تدریج زمینه ی پاکی آنها فراهم شده و به محیط پاک و بی آلایش عادت نمایند.
۴- عمومیت: در فرهنگ انتظار مخاطب گزاره های زندگی عموم انسانها است ( و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا) و امنیت و آرامش همه مردم مراد است اگر دستوری و فرمانی صادر می شود مصالح عمومی رعایت می شود تا همه در صلح و آرمش باشند. نقطه ای که نباید فراموش کرد این است چنانکه در بالا متذکر شدیم مخاطب اصلی گزاره های دینی اسلام و فرهنگ انتظار ذاتیات و فطریات انسانها است و بی شک عوارضی که پرده نامیمونی روی آن کشیده و اجازه ورود هوای پاک را به آن نمی دهد در هوای پاک تا به مرحله پاکی نرسد دچار مشکل خواهد شد و طرح این سئوال که در این شرایط که چنین فردی دیگر آرامشی نخواهد داشت، چگونه سخن از عمومیت گزاره ها رانده می شود؟ جواب با کمی تامل در گفته های قبلی بدست می آید که در فرهنگ انتظار هدف اصلی رشد و کمال انسانهاست و کمال چنان که گفته شده با چیزهای به دست می آید که هم جنس ذاتیات و وجودات باشد.
۵- عرفان ظهوری و حضوری: اتصاف به فرهنگ خاص و عمل به هنجارهای آن ناشی از اعتقاد و باور به بایدها و نبایدهای است که از متن جهان بینی آن بیرون می آید. در فرهنگ انتظار منتظر باید به این سطح از عرفان برسد که خدای متعال ظهور جمعی دارد « و کل یوم هو فی شان» می باشد و جای را نمی توان تصور نمود که در آن حضور نداشته باشد باید همواره این پیام آویزه گوش او باشد که « این المفر» فرارگاهی نیست هر جا رو کنی مملکت اوست و تحت سیطره حاکمیت اوست و با جان دل بپذیرد و بفهمد که همواره در محضر خداست « الم یعلم بان الله یری» و بداند که بدون تمسک به دامن اهل بیت و امامان علیهم السلام نمی تواند به سلامت راه سعادت بپیماید و یقین کند ( المتقدم لهم مارق و المتاخر عنهم زاهق ) و شقاوت از آن کسی است که با آنها مخالفت کند و سعادت از آن کسانی است که از آنها تبعیت عامه نمایند ( شقی من خالفکم و سعد من اطاعکم) و همواره این پیام معصوم آویزه گوش او باشد: وقتی زراره از امام صادق (ع) می خواهد برای این که دوره امام زمان (ع) را درک نماید و از منتظرین باشد چه کاری انجام دهد؟ حضرت می فرماید: اگر در صدد این هستی که به آن دست یابی، همواره ملازم این دعا باشد:« اللهم عرفنی نفسک و ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک اللهم عرفنی نبیک و ان لم تعرفنی نبیک لم اعرف حجتک و ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی» و به یقین ملازمت با این دعا براساس آنچه گفته شد تنها به زبان نمی باشد بلکه اعتقاد و باور به آن را باید در زندگی فردی و اجتماعی ظاهر ساخت (قل کل یعمل علی شاکلته) و با شناخت خدا و پیامبران و ائمه اطهار (ع) و امام زمان (عج)، گزاره های زندگی را به درستی بازشناسی کرد و خود را هر روز بیش از دیروز به کمال انسانی نزدیک ساخت.
۶- اعتقاد به وجود امام زمان (عج): نکته اساسی که در فرهنگ انتظار از اهمیت خاصی برخوردار است و بدون آن سخن از انتظار معنی و مفهومی ندارد، اعتقاد به وجود امام زمانی (ع) است که امام دوازدهم شیعیان و از فرزندان پیامبراسلام (ص) و فرزند امام حسن عسگری(ع) می باشد که بنا به مشیت الهی به پرده غیب رفته تا در شرایط دیگر پرده از رخ بنمایاند این سخن به اندازه ای در سرنوشت و کیفیت برخورد با انتظار موثر است که منکر آن به مثابة کسی است که رسول خدا (ص) را انکار نماید « من انکر القائم من ولدی فقد انکرنی» ( بحار ج ۵۱، ص ۴۸) اعتقاد و باور عامل درونی، خیزش رفتارهای آگاهانه انسانی است تا این آتش در او شعله ور نشده نیابد انتظار گرمای از او داشت. انتظار گرما بدون آتش همسان انتظار حسن نیت و صداقت از میز بی جانی است که در کنار آن قرار گرفته اید. نبود شناخت صحیح از منتظَر، اختلاف در منش و رفتار ایجاد می کند که باعث گمراهی در زندگی و خط مشی های آن می گردد و فقره حدیث ( اللهم عرفنی حجتک و ان لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی ) اشاره به این حقیقت دارد.
۷- عرفان نبوی: منتظران واقعی کسانی هستند که به همه انبیا ایمان دارند و هیچ تفاوتی بین آنها قائل نیستند ( لا نفرق بین احد منهم ) و چشم به انتظار کسی هستند که در او صفات و آثار پیامبران گردآمده است و وقتی می آید با آثار پیامبران و اوصیای الهی می آید او با عصا و تابوت حضرت موسی و سنگ حضرت صالح و… شمشیر زوالفقار و مصحف حضرت زهرا(س) می آید مردم انتظار دارند که حضرت حجت(عج) وعده پیامبران را عملی سازد و مدنیه فاضله را هویت بخشد و صلح و امنیتی انتظار دارند که در کتب آسمانی تورات، انجیل و قرآن و احادیث، بشارت آن داده شده است.
۸- عشق و علاقه به وجود حضرت (ع) و حضور ایشان: عشق و علاقه دو عامل مهم برای انجام کارهای است که برای حضور منتظَر لازم است. اگر انسان به چیزی عشق ورزد تلاش می کند زمینه های حضور آن را فراهم نماید چنانکه اگر نسبت به آن تنفر داشته باشد تلاش می کند به انحای مختلف کارشکنی انجام دهد تا فرد مورد نظر نیاید.( فأحبب من کنت تحب و ابغض من کنت تبغض حتی یظهره الله عز و جل) عشق و علاقه به امام زمان (عج) نمای دیگری از ( سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم ) می باشد که در زیارت عاشورا عاشقان حریم علوی هر روز آن را با جان ودل می خوانند و آرزو می کنند که جزء سپاه منتقمان خون حسینی (ع) و زهرای مرضیه (س) باشند که پرچمدار آن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد( ان یرزقنی طلب ثاریکم مع امام منصور من اهل بیت محمد (ص) ). بی شک این عشق و علاقه به حضور در کنار حضرت، موتور محرکة منتظران می باشد که عملا خود را به صورتهای مختلف آماده مواجهه با آن شرایط نمایند.

ب: مبانی اجتماعی و ارزشی یا عملی

۱- ولایت مداری/ تبعیت از ولی امر مسلمین یا ولی فقیه زمان: گفتیم صلح و امنیت از ویژگیهای رفتارهای انسان است یا نتیجه نوع عملکرد انسانها می باشد، آرامش و صفا و صمیمیت در اجتماع زمانی به دست می آید که شرایط و زمینه های عملی آنها را فراهم سازیم، بعد از این که به این باور رسیدیم، امامی منتظر شرایطی است تا حضور پیدا کند و بساط عدل و داد بگستراند و ظلم و بی عدالتی را ریشه کن کرده و صلح و امنیت واقعی را به ارمغان آورد و بشریت را به آرزوی دیرینه خود برساند، نمی توان ساکت نشست و اقدام عملی نکرد ـ تفصیل آن گذشت ـ ولی این سئوال قابل طرح است که چه کاری باید انجام داد و چگونه می توان این بستر را آماده نمود؟ در فرهنگ انتظار چنانکه گذشت لایه های زیرین رفتارها و کنش های مورد انتظار به صورتهای مختلف بیان شده است گرچه در اکثر موارد به ذکر کلیت آمادگی اشاره شده است ولی در بعضی احادیث حتی به مصادیق نیز اشاره شده است و در نهایت باید گفت وظیفه هرکس در هر زمان براساس مقتضیات آن زمان رقم می خورد، چنان که زراره وقتی از امام(ع) سئوال می کند مردم در زمان غیبت و انتظار چه کاری انجام دهند؟ می فرماید: « یتمسکون بالامر الذی هم علیه حتی یتبین لهم » و امروزه این امر با تبعیت از دستورات و فرامین و اطاعت از مجتهدین جامع شرایط ( و اما الحوادث واقعه فرجعوا الی روات احادیثنا ) و رهبری حضرت آیت الله خامنه ای ادام الله ظله العالی محقق می گردد.
۲- تکلیف مداری و عمل به دستورات: چنانکه گذشت در طول تاریخ دوره ای نمی توان یافت که جهان خالی از حجت خدا باشد ولی چرا مدینه فاضله در آنها محقق نشده است و صلح و برادری توام با امنیت سایه نیانداخته است. جواب آن به اجمال همان کلام امیرالمومنین ( ع) می باشد ( لا رای لمن لا یطاع) بهترین افکار و اعتقادات زمانی اثربخش خواهد بود که به رفتار و عمل تبدیل شود، با حلوا حلوا گفتن، هیچ وقت دهان شیرین نمی شود بلکه برای شیرین شدن دهان باید زمین را شخم زد، کاشت، برداشت انگور کرد، شیره پخت و حلوا ساخت و خورد. صلح و امنیت نیز تنها با گفتار و بیان مطالب به دست نمی آید بلکه با اهتمام و انجام به دستورات و احکام الهی و تبعیت از فرامین ولی امر المسلمین ممکن می گردد که بارزترین آنها رعایت حقوق دیگران و انجام به تکالیف شخصی است « یوم یاتی بعض آیات ربک لاینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل او کسبت فی ایمانها خیرا » با عمل به احکام و دستورات الهی مردم به تقوا دست می یابند که نتیجه اولیه آن همراهی زمین و آسمان با آنها در دست یابی به اهداف عالی انسانی است ( لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض) در این زمان منابع بیرونی به اندازه کافی در اختیار مردم است و حرص و ولعی برای دست یابی به آنها موجود نخواهد بود و مردم به دنبال این هستند که به کمالات وجودی دست یابند و رتبه های انسانیت را طی نمایند. از این رو مردم انگیزه ای برای تعدی و تجاوز به حقوق دیگران نخواهند داشت و جامعه در یک محیط آکنده از صفا و صمیمت زندگی خواهند داشت.
۳- همیاری و مساعدت جمعی: فاصله بین حق و باطل به اندازه ای سخت است و مشکل است که در تعابیر آن را از مو باریک و از شمشیر برانتر نامیده اند. در فرهنگ انتظار برای این که مومنین بتوانند همواره در مسیر درست باشند در کنار مواظبت و محاسبه فردی باید به کمک هم آیند و مواظب هم باشند و گزارهای مانند ( لیس منا من لم یحاسب نفسه کل یوم ) و دستور امر به معروف و نهی از منکر و آیه ( و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر ) اشاره به این شاخص مهم در فرهنگ انتظار می باشد که به کمک آن آحاد جامعه در سلامتی می مانند چراکه صلح و امنیت یک پدیده ی مردمی است که به کمک مردم به وجود می آید چنان که ناامنی و آشوب با رفتارهای زشت انسانها پدید می آید و در زمان جضور این مردم و شیعیان هستند که از شهرهای مختلف گرد او جمع می شوند که هر کدام توان مقابله با ۴۰ نفر را دارند . که ۵۰ نفر از آنها زنان می باشند
۴- استقامت و پایداری دائمی در گفتار و عمل: صلح و امنیت چنان که گذشت مقولی وصفی است که از عملکرد حاکمیت و آحاد جامعه بوجود می آید و بیانگر وضعیتی است که در آن ظلم و تعدی به حقوق دیگران در یک بستر زمانی استمرار یابد که صبر و پایداری و مقاومت در مقابل مخالفین و مبارزه از لوازم جدی آن است و ورود گزاره های مانند ( اتنظار الفرج بالصبر ) گویایی این پیام و حقیقت است که با خود آمادگی دائمی می طلبد توصیه ای که حضرت مهدی (عج) در توقیعه شریفع به شیعیان کرده است ( و نصره لکم معده) و آیه شریفه ( واعدوا لهم مااستطعتم من قوه) بهترین پیام آور این صلح و امنیت است که با آمادگی و اقتدار ( ترهبون به عدوا الله و عدوکم ) ایجاد می شود. و باید یقین این نکته را آویزه گوش کرد: ایجاد هر حرکتی زمینه، بستر، آمادگی و کادر می طلبد پیامبر اعظم (ص) برای بپا داشتن حکومت اسلامی سه سال به کادر سازی از میان حنفای پرداختند که برای این انقلاب آماده بودند .
۵- پویایی مستمر و دائمی: گفته شد صلح و امنیت یک مفهوم نسبی و ذهنی است که از برداشت محیطی بدست می آید اگر فضا ملتهب، ناپایدار، دگرگون و تعدی گر باشد مردم احساس ناامنی و ناراحتی خواهند نمود ولی اگر فضا و محیط، شرایط پویا، بالندگی و رشدو محبت را فراهم نمایند همه احساس امنیت می کنند و با صلح و ارامش برای مقصود خویش تلاش می کنند گرچه همواره این حالت در منتظر حاکم است که نکند شرایط به نحوی ظهور نماید که معشوق دوستدار آن نباشد و این حالت گرچه به ظاهر منفی است ولی موتور محرکه رشد و کمال می باشد؛ این حالت منتظر را همواره در تکاپو نگه می دارد تا شرایط و وضعیت را هر روز بهتر از دیروز نگهدارد و همواره به دنبال بهترینها باشد و امر به معروف و نهی از منکر شاخصه اصلی مبانی صلح و امنیت در فرهنگ انتظار می باشد که بستر ساز حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) است چون امر به معروف و نهی از منکر در شرایط مختلف، متغییر می باشد از این رو تحرک، پویایی و فعال بودن لازمه این فرهنگ خواهد بود. تصور نمائید که هرکس در هر جایگاه و موقعیتی که قرار دارند مواظب رفتارهای خود و دیگران باشند در آن صورت جامعه به محیطی تبدیل می شود که بدیها و زشتیها به خوبی خود را نشان می دهد و کسی جرأت ورود در آن را نمی یابد و همه همدیگر را به صورت سیاقی یا هدایتی به خوبیها رهنمون می سازد.
۶- تأسیس حکومت اسلامی: شاید بتوان گفت جوهره مبانی اجتماعی، تاسیس حکومت اسلامی می باشد که در آن دولت مردان به اعمال دستورات و احکام و قوانین اسلامی بپردازند چرا که تا حکومتی شکل نگیرد به دستورات نمی توان عمل کرد و خیلی از احکام تعطیل خواهد شد بدون حکومت آمادگی برای ظهور معنی واقعی نمی یابد و سخن از پاک کردن جامعه از وجود اشرار و ناپاکیها که عامل اصلی تعدی و ظلم می باشند، سخن بی دلیل خواهد بود.

نتیجه گیری:

مفهوم انتظار در شیعه به وجود، غیبت و ظهورحضرت مهدی (عج) هویت و محتوای خاص می یابد و اطلاق اسم« قائم » به حضرت این مفهوم را جهت دهی می کند چراکه این کلمه تنها یک اسم و لقب نیست که از باب احترام به حضرت گفته می شود و الا سایر انبیا و ائمه(ع) نیز با آن یاد می شد بلکه استعمال خاص این اسم در مورد حضرت بیانگر سر اصالت معنوی آن است که همان آمادگی و آماده بودن می باشد. خود حضرت همواره آماده است تا به اذن الهی ظهور و انقلاب جهانی ایجاد نماید و منتظران حقیقی ایشان نیز با بستر سازی فکری و عملی این زمینه را هر روز بهتر از دیروز آماده می نمایند. برای این که به توان به این هدف دست یافت باید شیعیان ریشه های نفاق و ظلم و تعدی و تفرقه را ریشه کن کنند و به جای آن هم فکری، عدالت، همکاری و اتحاد و انسجام را توسعه دهند. با توسعه این رفتارها، جامعه به امنیت و صلح واقعی دست می یابند. از این رو جامعه اسلامی خصوصا شیعیان باید بسترهای لازم برای ترویج مبانی فکری و اجتماعی که منجر به چنین رفتارهای می شود را ترویج نمایند.
و منتظر حقیقی کسی است که همواره از نظر قدرتهای ایمانی، روحی، بدنی، تکنولوژیکی و مهارتهای دیگر آماده باشد و با مبارزه دائمی با تمایلات نفسانی، سستی، ذلت پذیری و استعمارزدگی، محیطی پویا و منعطف ایجاد کند که حداقل نتیجه آن کاهش اختلافها و تنش های فردی و اجتماعی و افزایش ضریب امنیت و آرامش در جامعه است.
منبع:www.monjee.com