ابن بَقيّه
ابوطاهر محمد (م بغداد 367ق) ملقب به ناصح، از وزراي شيعي آل بويه. وي از مردم «اوانا» در ده فرسخي بغداد بود و پدرش پيشهي کشاورزي داشت. ابوطاهر در اوضاع آشفتهي نيمهي اول سدهي چهارم هجري
ابوطاهر محمد (م بغداد 367ق) ملقب به ناصح، از وزراي شيعي آل بويه. وي از مردم «اوانا» در ده فرسخي بغداد بود و پدرش پيشهي کشاورزي داشت. ابوطاهر در اوضاع آشفتهي نيمهي اول سدهي چهارم هجري نيرويي گردآورده عوارض عبور از دجله در تکريت را تصاحب کرد. در فتح عراق به دست معزالدوله احمد، به امير بويهي پيوست و خوانسالار او گرديد. ابوطاهر در حکومت عزالدولهي بختيار نيز موقع خود را حفظ کرده «سفره براي بختيار ميبرد و کاسههاي سرپوشيده را به دست خود حمل ميکرد و انواع غذا در حضور وي ميچشيد». وي در وزارت ابوالفضل عباس بن حسين شيرازي مستوفي وزير گرديده و در 362 به رغم ميل باطني خود به جانشيني وزير منصوب شد و «از کاسهي آشپزي به وزارت» رسيد. با ورود عضدالدوله به عراق، ابن بقيه که ميدانست پادشاه بيکفايت و عشرت طلب او توانائي در ايستادن در برابر امير مقتدر فارس را ندارد، کوشيد تا عنايت عضدالدوله را به خود جلب نمايد و وارد دستگاه او شود. عضدالدوله امور واسط و تکريت را به دست او سپرد. با اينهمه ابن بقيه از عضدالدوله بيمناک بود و چون درآمدن عضدالدوله به عراق جانب وي را گرفته بود از عزالدوله نيز وحشت داشت. وي ميکوشيد تا با تشديد دشمني ميان دو امير بويهي خود را از تعرض هر دو نگهدارد و با دادن کمکهاي مالي به دستههاي شورشي و امراي گردنکش از قدرت يافتن عزالدوله جلوگيري کند. چون عضدالدوله باري ديگر به عراق آمد، بر آن شد تا پيش از همه دشنامگوييهاي ابن بقيه را تلافي کند، از اينروي از بختيار خواست ابن بقيه را براي مجارات به او تسليم کند. بختيار چشم او را ميل کشيد و پيش عضدالدوله فرستاد. به فرمان عضدالدوله وزير کور را در پاي فيل افکندند و سرش را برداشته پيکر ماليدهاش را در کنار دجله بر دار کردند. در سراسر ايام استيلاي عضدالدوله بر بغداد پيکر ابن بقيه همچنان بر دار بود، با اينهمه امير بويهي با شنيدن قصيدهي زيبايي که ابن انباري در رثاي وزير گفته بود چندان متأثر گرديد که آروز کرد کاش جاي ابن بقيه بود. با وجودي که اکثر منابع صرفاً به خاطر خاستگاه پست ابن بقيه بود. با وجودي که اکثر منابع صرفاً به خاطر خاستگاه پست ابن بقيه نظر مساعدي به او ندارند، چنين برميآيد که وزير از کفايت و کارداني بيبهره نبود. وي از شيعيان عراقي پشتيباني ميکرد و يکبار يکي از امراي بغداد را که گروهي از شيعيان کرخ را به قتل رسانيده بود در وسط محله به هلاکت رساند.
کتابنامه: تجارب الامم، 310/2م و بعد؛ تجارب السلف، 240؛ تکلمة تاريخ الطبري، 185، 212 -213، 221 -224، 231-235؛ الکامل في التاريخ، 628/8- 633، 651، 671 -672، 689؛ مجالس المؤمنين، 453/2 -457.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول
کتابنامه: تجارب الامم، 310/2م و بعد؛ تجارب السلف، 240؛ تکلمة تاريخ الطبري، 185، 212 -213، 221 -224، 231-235؛ الکامل في التاريخ، 628/8- 633، 651، 671 -672، 689؛ مجالس المؤمنين، 453/2 -457.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391) دائرةالمعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}