فعاليتهاي حديثي علّامه مجلسي
1- عمومي سازي معارف حديثي و ترجمهي روايات به فارسي؛
2- شرح نويسي كتب روايي؛
3- تدوين دايرهي المعارفهاي بزرگ حديثي؛
نهضت ترجمه، با رويكرد گسترش فرهنگ حديث در ميان عامه، به انجام رسيد و بسي توفيق يافت؛ حركت دوم نيز در جهت تعميق معارف حديثي و حل معضلات آن براي اهل فضل و صاحب نظران سامان گرفت و سومين حركت، به انگيزهي حفظ ميراث تشيع از نابودي و پراكندگي، شكل گرفت.
از ميان عالمان برجستهي اين عصر، علامه محمد باقر مجلسي (م 1110ق) در هر سه حركت، سرآمد است. اينك نگاهي اجمالي به فعاليتهاي علمي وي در اين سه عرصه ميافكنيم:
يك. ترجمهي حديث
نخستين عرصهاي كه مجلسي در آن، پيشتاز و نامور است، برگرداندن احاديث و معاريف روايي، به فارسي روان و عوام فهم است.آثار فارسي علامه مجلسي، بيش از شصت كتاب و رساله است كه اينها يا مستقيماً ترجمهي حديث است و يا تبيين معارف حديثي. (1) براي مثال، ترجمهي توحيد امام رضا، توحيد مفضل، دعاي جوشن صغير، دعاي سمات، دعاي كميل، دعاي مباهله، زيارت جامعه، نامهي امام علي (عليه السلام) به مالك اشتر، حديث ستة اشياء، حديث رجاء بن أبي ضحاك، و حديث عبدالله بن جندب، از گونه اول و كتابهاي: حق اليقين، جلاء العيون، حلية المتقين، حياة القلوب و عين الحياة از نوع دوم است.
اين حجم از فارسي نويسي، علامه مجلسي را پايه گذار و صاحب مكتب كرده است. صاحب روضات الجنات، مجلسي اول و دوم را پايه گذاران ترجمهي حديث به فارسي روان و قابل استفاده دانسته و محمد تقي بهار، دربارهي فارسي نويسي علامه مجلسي چنين نظر داده است:
نثرهاي علمي اين دوره [دورهي صفوي]، آن چه مربوط به نشر دعوت و بيان اصول عقايد شيعه است- چنان كه گفته شد- بسيار ساده و عوام فهم و كاملاً در زير تاثير صرف و نحو عربي است و بيش از هر كسي، مجلسي پدر و پسر (مخصوصاً مجلسي دوم) در اين راه خدمت كردهاند و به وحدت ملي ايران، از حيث اخلاق و تربيت و افكار و فرهنگ، با نهايت عشق و خلوص، مثل بزرگ ترين رجال ادب و سياست، مساعدت و ياري نمودهاند.(2)
نيز ميافزايد:
بعد از تاليف مجلدات بحارالانوار- كه دائرة المعارف شيعهي اماميةي اثنا عشريه است-، تاليف مجموع كتب ديني و اخلاقي شيعه است به فارسي ساده و عوام فهم كه تا آن روز، اهل علم،چنان كاري نكرده بودند و غالب تاليفات علما، خاصهي علماي دين، به زبان تازي بود و احترام مقام علم را در نزديك شدن به سطح فكر و فهم عوام نميدانستند؛ بلكه آن را مغاير عظمت جايگاه دانش ميشمردند. (3)
علامه مجلسي، خود، برانگيزهي عمومي سازي معارف ديني و حديثي، در آغاز نوشتههايش تاكيد ميورزد. او در مقدمهي حلية المتقين آورده است:
چون مختصري از مكارم اخلاق در كتاب عين الحياة بياني شده بود، جمعي از سالكان مسالك سعادت و ناهجان مناهج متابعت اهل بيت رسالت (عليه السلام)، از اين ذره حقير، التماس نمودند كه رسالهاي در بيان محاسن آداب- كه از طريقهي مستقيمهي ائمهي طاهرين (عليه السلام) به اسانيد معتبره، به اين قليل البضاعة رسيده باشد-، بر وجه اختصار، تحرير نمايد و به جهت عموم نفع نسبت به اهل اين ديار، مضامين اخبار را در لباس لغت فارسي قريب الفهم، به جلوه درآورد. لهذا با مجال و كثرت اشتغال، رعايت حقوق اخوت ايماني را لازم دانسته و از مقتضاي حديث: « الدال علي الخير كفاعله» اميدوار گرديده، اجابت ملتمس نموده ...(4)
در مقدمهي كتاب حياة القلوب نيز مينويسد:
عمدهي احاديث و آثار ايشان- كه بعد از تتبع بسيار به دست آمده بود-، در كتاب بحارالانوار، جمع نمودم. در اين والا، جمعي از برادران ايماني و دوستان روحاني، از اين قليل البضاعة، استدعا نمودند كه آن چه از آن كتاب جامع الابواب، متعلق به تواريخ، احوال و معجزات و مكارم اخلاق و محاسن صفات و احوال و غزوات حضرت سيدالبشر (عليه السلام) و دلايل امامت و خلافت و اطوار حميده و آداب پسنديده حضرات ائمهي اثناعشر و حضرت فاطمهي زهرا (عليه السلام) بوده باشد، به لغت فارسي ترجه نمايم، تا جميع طوايف الانام، سيما جمعي از عوامف كه از فهم لغت عربي عاجزند-، از آن بهره مند گردند. (5) در اغاز كتاب جلاءالعيون نيز مينگارد:
اين شكسته در كتاب بحارالانوار، آن چه متعلق به احوال ايشان است، در چندين مجلد، استيفا و در كتاب حياة القلوب نيز اكثر آنها بر وجه اختصار، مذكور شده است و چون از كتاب اول، عوام را چندان انتفاعي نيست و تحصيل كتاب دوم، بر اكثر مردم، متعسّر است، لهذا اين قليل البضاعة را با اختلال احوال و وفور اشتغال و هجوم هموم و آلام و طريان عوارض و اسقام، به خاطر فاتر رسيد كه كتابِ وجيزي در اين باب، به لغت فارسي، تاليف نمايد كه مقصور بر ذكر ولادت و شهادت سيدالمرسلين و ائمهي طاهرين (عليه السلام) بوده باشد، بر وجهي نوشته شود كه همهي خلق از آن بهره برده باشند و به ترجمهي الفاظ روايات معتبره، اختصار نموده، مقيد به حسن عبارات و تنوع استعارات نگردد. (6)
همين انگيزه، در ترجمههاي ديگر ايشان نيز بيان شده است. (7)
دو. شرح نويسي بر كتب حديث
علامه مجلسي، در كنار ترجمهي روايات، به تبيين دشواريهاي احاديث و اسرار و رموز آن رو كرد؛ چنان كه از ارزيابي اسناد و صدور نيز فرو گذار نكرد. وي بجز توضيح و تبيينهايي كه در جاي جاي بحارالانوار دارد، به تاسيس سنت حسنهاي همت گماشت كه پيش از آن، تا اندازهاي نضج داشت. وي شرح الكافي شريف را به نام مراة العقول، در بيست و شش جلد و شرح تهذيب الاحكام را با نام ملاذالاخيار، در شانزده جلد، تحرير كرد. همچنين از شرح صحيفهي سجاديه و اربعين حديث او نيز ميتوان ياد كرد.علامه مجلسي، اين شروح را براي صاحب نظران و اهل فضل، نگاشته است. وي در مقدمهي مراة العقول مينويسد:
درگذشته، بر كتب روايي، يادداشتهايي به هنگام گفتگو با پژوهشگران داشتم. ترسيدم اين تعليقهها از ميان رود. لذا با داشتن گرفتاريها، شروع به گردآوري آن نموده و از الكافي آغاز كردم كه بهترين اثر شيعيان است. در اين شرح، سند اخبار را به عنوان پايه، بررسيدم و مشكلات واژهها و مطالب پنهان و نهفته را براي اهل دقت، به شرح نشستم. (8)
در مقدمهي شرح تهذيب الاحكام نوشته است:
تعليقههايي بر مطالب دشوار و ديرياب تهذيب الاحكام نگاشتم و حاشيههايي كه پردههاي ترديد را بزدايد و دانشجويان در هر سطحي، از آن بهره برند، به رشتهي تحرير درآوردم؛ روشنگريهايي كه به ذهنم خطور كرد يا از اساتيد، سود جستم ...(9)
سه. مجلسي و دايرة المعارف حديث شيعه
گستردهترين كتاب حديثي شيعه بحارالانوار است. اين كتاب را نميتوان تنها يك كتاب جامع حديثي به شمار آورد؛ چرا كه سرشار از معارف متنوع است؛ از مباحث لغوي (كه يك دورهي سه جلدي غريب الحديث از آن استخراج شده)(10)گرفته، تا مباحث تفسيري (كه دو جلد راهنما براي آن منتشر شده است)(11)تا مباحث بي شمار كلامي و ...(12).در ادامه، به برخي از دلايلي كه بحارالانوار را به صورت كتابي برجسته و مرجع درآورده، اشاره ميشود:
1- تدوين آن، در مدت زماني نزديك به چهل سال، صورت گرفته است؛ چرا كه از سال 1070ق، تاليف آن آغاز شد و تا 1104ق، ادامه داشت.
2- پژوهش بحارالانوار را ميتوان نمونهي يك كار جمعي معرفي كرد كه مولف، در مقدمه و بخشهاي ديگر كتاب بدان اشاره دارد.
3- مصادر و مأخذ بحارالانوار،گسترده و متنوعاند علامه، خود از پانصد مصدر ياد كرده و برخي محققان، باجستجو در بحارالانوار، 629 مصدر براي آن ذكر كردهاند.
4- مباحث علمي، به شكل مستقل، در آن مطرح شدهاند كه از پنجاه بحث متجاوز است و در عرصههاي ادب، كلام و تفسير و شرح حديث، عرضه شدهاند.
چهار. تعليقه نويسي بر روايات
كتاب بحارالانوار، فراتر از يك مجموعهي حديثي است كه به حق، دايره المعارف دانشهاي مكتب تشيع در حوزههاي حديث، تفسير، كلام، ادب و ... است. علامه مجلسي، سير رويكرد خود به تدوين بحارالانوار و انگيزهي تاليفش را چنين به قلم آورده است:از آن جا كه علم كامل را در قرآن عزيز و اخبار اهل بيت رسالت يافتم، جز قرآن و اخبار اهل بيت (عليه السلام) هر علمي را كه آموخته بودم- اگر چه در زمان ما رواج داشت- ترك كردم و در عوض، شروع به تفحص از اخبار ائمه طاهرين- سلام الله عليهم- نمودم. آن چه براي بحث و دقت نظر در اين كار، لازم بود،انجام دادم تا بهرههاي فراوان بردم.
پس از احاطه بر كتب متداول و مشهور، به جستجوي اصول معتبر دور افتادهاي پرداختم كه زمانهاي متمادي، يا به علت استيلاي پادشاهان غير شيعي و ائمهي ضلال، و يا به سبب رواج علوم باطل بين جوانان، و يا به واسطهي بي اعتنايي جماعتي از متاخران، متروك و مهجور شده بودند. نظر به اين جهات، مدتي با نهايت كوشش، آن اصول معتبر مهجور را از شرق و غرب بلاد، به دست ـآوردم. در اين كار، گروهي از ياران كمك ميكردند و جهت يافتن، آنها به هر سوي ميشتافتند تا به فضل خدا، مقدار زيادي اصول معتبر- كه مورد اعتماد علما و مورد رجوع فضلا در اعصار گذشته بوده اند-، نزد من جمع شد و تا آن جا كه توانايي داشتم، در ترويج و تصحيح و تسنيق و تنقيح آنها كوشيدم و به سبب اين كه زمانه، در غايت فساد است و اكثر مردم، به راهي غير راه مستقيم ميروند و بيم آن داشتم كه آن چه جمع شده است، باز پراكنده گردد، به ترتيب، به نظم و جمع آوري آنها مشغول گرديدم و حاصل زحمات خود را در كتابي گرد آوردم كه در ميان مولفات و مصنفات قوم، بي مثل و مانند است. فوايد تازهي اين كتاب، آن است كه آن چه اصحاب ما- رضوان الله عليهم- در تاليفات خود، اهمال كردهاند، من جبران كردم و در نتيجه، مشتمل بر انواع علوم و حكمتها و اسرار است و خواننده را از جميع كتب اخبار، بي نياز كرده است. (13)
خلاصه ميتوان گفت كه مجلسي، با تدوين بحارالانوار، كتابي مرجع براي مكتب تشيع فراهم ساخت كه تا روز رستاخيز، چشمهاي جوشان خواهد ماند.
همين ويژگيها سبب شد كه آثار علامه و بويژه بحارالانوار، مورد توجه پژوشگران قرار گيرد. اين اهتمام، از سالهاي نخست رحلت مجلسي مشهود است، مانند اين كه سيدمحمد بن احمد بن حسين لاهيجي، كتاب فهرست الكتب الماخوذ منهاالبحار را در سال 1217ق، تاليف كرد. (14) نخستين ترجمه از جلد اول بحارالانوار هم در سال 1191 ق، انجام شد. (15) با گذشت زمان، اين اهتمام علمي، گسترش و تعميق يافت، تا آن جا كه تاكنون، بيش از يك صد و بيست تحقيق دربارهي بحارالانوار، سامان گرفته است. (16)
فعاليتهاي انجام شده دربارهي بحارالانوار
آن چه را تا به حال دربارهي بحارالانوار انجام شده، در ده حوزه ميتوان دسته بندي كرد:1- چاپهاي متعدد سنگي، سربي و حروفي. نخستين چاپ بحارالانوار در سال 1248ق، در هند انام شد و سپس در سال 1270ق، در ايران به طبع رسيد. پس از اينها، چاپ معروف كمپاني صورت گرفت كه از سال 1303 تا 1315 ق، به طول انجاميد كه اين طبعها به قطع رحلي و چاپ سنگي است. چاپهاي جديد اين كتاب، در سلا 1376ق، از سوي انتشارات «مكتبة السلامية» و «دارالكتب الاسلامية» انجام شد، سپس بارها از روي آن، اٌفست شد.
2- تصحيح و تحقيق. نخستين تصحيح، در قطع وزيري صورت گرفت كه توسط گروهي از عالمان و اساتيد، چون: عبدالرحيم رباني شيرازي، محمدتقي مصباح يزدي، محمدباقر بهبودي، علي اكبر غفاري، سيدابراهيم ميانجي به انجام رسيد.
3- فهرست نويسي. راهنمايي كردن به آن چه در كتاب است، از قبيل: آيات، أعلام، اماكن، قبايل، اشعار، امثال، ابواب و منابع را فهرست نويسي ميگويند. بحارالانوار، داراي فهرست نامههاي فراوان است؛ از قبيل: فهرست الكتب الماخوذ منها البحار، هداية الاخبار الي فهرس بحارالانوار، المعجم المفهرس لالفاظ عناوين أبواب بحارالانوار، بحارالانوار في تفسير الماثور بالقرآن، دليل الايات المفسره و أسماء السور في أحاديث بحارالانوار. (17)
4- معجم نگاري. مراد از معجم، راهنماي لفظي كتاب به ترتيب الفباست و بحارالانوار، چند معجم دارد: سفينة البحار، المعجم المفهرس لالفاظ أحاديث بحارالانوار، تحقيق مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي، و المعجم المفهرس لالفاط أحاديث بحارالانوار، با اشراف عليرضا برازش.
5- تلخيص. كتابهايي چون مختصر المزار (تلخيص ج22)، مختصر المجلد السابع (رضا بن محمد نصير)، جامع الانوار (خلاصهي جلد هفتم، نوشتهي آقا نجفي اصفهاني)، حديقهي الازهار في تلخيص البحار (ميرزا محمد بن عبدالنبي نيشابوري)، از جمله تلخيصهايي است كه از بحارالانوار انجام شده است. (18)
6- تعليقه نويسي. در تعليقه نويسي، ميتوان از تعليقهي علامه طباطبايي و دانشوراني چون: عبدالرحيم رباني شيرازي، محمد تقي مصباح يزدي، محمد باقر بهبودي، علي اكبر غفاري و ... نام برد كه به همراه چاپ جديد بحارالانوار، به طبع رسيدهاند. (19)
7- نرم افزار. در اين قسمت، ميتوان از نرم افزار نور، كاري از مركز تحيقيقات كامپيوتري علوم اسلامي، نرم افزار معجم الفقهي، تهيه شده در مركز معجم فقهي حضرت آية الله گلپايگاني، و نرم افزار معاجم، تهيه شده توسط موسسه نشر حديث اهل بيت (عليه السلام) نام برد.
8- مستدرك نويسي. تكميل مجلدات بحارالانوار يا برخي از مجلدات آن، همواره مورد اهتمام عالمان بوده و بدان عنايت خاصي كردهاند. كتابهايي چون مستدرك البحار، اثر ميرزا محمد تهراني (م 1371ق)، معالم الخبر في استدراك البحار السابع عشر و جنة الماوي فيمن فاز بلقاء الحجة (مستدرك ج 13)، نوشتهي ميراز حسين نوري، مستدرك اجازات بحار الانوار، نوشتهي ميرزا محمد بن رجب اصفهاني، نتيجهي اين تلاش است. (20)
9- ترجمه به زبانهاي فارسي و اردو. ترجمههاي بسياري از بحارالانوار به انجام رسيده كه تاريخ آن، به سه قرن پيش (يعني حدود سال 1191ق) برميگردد. از آن پس نيز ترجمههاي فراواني به فارسي، عرضه شدهاند. در كتاب شناسيها بيش از 51 ترجمه براي اين كتاب، برشمرده شده است. (21)
10- تصحيح و نشر مصادر. اين كار كه به ابتكار موسسه آل البيت آغاز شده، تاكنون، نتايج ارزشمندي داشته است. از اين سلسله، شانزده اثر بدين شرح، نشر يافتهاند: الفقه الرضوي، مسكن الفواد عند فقد الاحبة و الاولاد، الامامة و التبصرة، قضا حقوق المومنين، أعلام الدين في صفات المومنين، فتح الابواب بين ذوي الالباب و بين رب الارباب، الامان من أخطار الاسفار و الازمان، مسائل علي بن جعفر، الحديقة الهلالية، تاريخ أهل البيت، قرب الاسناد، الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، جامع الاخبار، الدروع الواقية، مصباح الزائر و جناح المسافر، أعلام الوري بأعلام الهدي.
موسسه مذكور، چهار اثر نيز در دست تحقيق دارد كه عبارتاند از: مشكاة الانوار في غرر الاخبار، اللوامع، شرح شهاب الاخبار، والالفين الفارق بين الحق و المين؛ اما با توجه به گسترهي مصادر و منابع بحارالانوار، هنوز مصادر بسياري بر جاي مانده كه تاكنون، تصحيح نشده يا اثري از آن در دست نيست. از اين رو، تكميل اين بخش از تلاشهاي علمي، هنوز به همت عالمان و فرزانگان بستگي دارد.
انتشارات جامعهي مدرسين حوزهي علميهي قم نيز مختصر بصائرالدرجات، اثر حسن بن سليمان بن خالد حلي را- كه يكي از مصادر بحارالانوار است،(22) در حال نشر دارد.
مركز تحقيقات دارالحديث نيز به پاس ارج نهادن به خدمات علمي اين عالم فرزانه و داشتن سهمي اندك در اين وادي، به تصحيح و عرضهي تعدادي از مصادر چاپ نشده، همت گماشت و توانست با شناسايي رسالههايي، دفترهاي چهارم و پنجم ميراث حديث شيعه را بدان اختصاص دهد.
از ميان مصادر بحارالانوار، رسالههايي كه در دفتر چهارم ميراث حديث شيعه منتشر شده اند، عبارتاند از:
1- التعازي، از ابوعبدالله محمد بن علي بن الحسن بن عبدالرحمن علوي حسيني (م 445ق). حاجي نوري درالفيض القدسي- كه همراه بحارالانوار به چاپ رسيده-، «التعازي» را يكي از منابعي ميشمارد كه به پيشنهاد يكي از شاگردان مجلسي، جهت تهيهي مستدرك بحارالانوار، مورد نظر بود است. (23) همچنين وي در جنة الماوي كه در ضمن جلد 53 بحارالانوار به چاپ رسيده، از «التعازي» مطلبي را نقل كرده است. (24)
2- أدعيه السر، نوشتهي سيدفضل الله علي بن عبيدالله راوندي (از عالمان قرن ششم). علامه مجلسي، در مقدمهي كتاب خود، آن را به عنوان يكي از مصادر آورده (25) و مينويسد كه تمام آن را نقل خواهد كرد (26) و اجازه روايت آن را براي برخي از شاگردان خود، صادر كرده است. (27)
3- الاربعون الزاهره، از شيخ محمد بن محمد بن جزري شافعي (م 833ق). حاجي نوري در الفيض القدسي، نقل ميكند كه علامه مجلسي، در مقدمهي بحارالانوار نوشته است كه ابن جزري، از كتاب أشعثيات - كه كتابي معروف است-، چهل حديث به عنوان اربعين، گلچين كرد. (28)
4- مجمع البحرين في مناقب السبطين، اثر سيد ولي رضوي (از عالمان قرن دهم). علامهي مجلسي، در برخي جلدهاي بحارالانوار به اين كتاب، ارجاع داده است؛ از جمله آورده:
وجدت أيضاً في مجمع البحرين في مناقب السبطين مروياً عنه. (29)
بجز اين چهار رساله، سه رسالهي ديگر نيز در اين دفتر، جاي گرفت كه يكي، شرح حالي از علامه مجلسي، از سيد عبدالحجت بلاغي است و دو رسالهي ديگر در اجازات. رسالههايي كه در دفتر پنجم ميراث حديث شيعه منتشر گرديدهاند نيز به قرار زيرند:
1- منتخب الانوار في تاريخ الائمة الاطهار (عليه السلام)، از ابوعلي محمد بن همام كاتب اسكافي، متوفاي 336ق.
2- الاربعون حديثاً فضائل اميرالمومنين (عليه السلام)، از ابن ابي الفوارس محمد بن مسلم رازي، ازعلماي قرن ششم هجري.
چند ضرورت ديگر
بجز امور دهگانهي ياد شده، هنوز خلاهايي در بحارپژوهي به چشم ميخورند كه شايسته است مورد توجه اهل نظر قرار گيرد:
1- تدوين مكتب حديثي علامه مجلسي كه در سه قلمرو، بايستهي تحقيق و پژوهش است:
الف- تبيين آن چه مجلسي در بحارالانوار، به كار گرفته از جمله: روش گردآوري، پالايش، ارزيابي اسناد و تفسير و شرح لغات مشكل، و توضيح و تفسير مراد روايات و ...؛
ب. علل و عوامل تاثيرگذار بر انديشهي مجلسي، اعم از اوضاع و احوال اجتماعي، استادان و ...؛
ج. تاثير مجلسي، بر نحلههاي حديثي پس از خود.
2- نقد و ارزيابي روايات گرد آمده در بحارالانوار، به همراه نقد و ارزيابي ديدگاههاي حديثي علامه مجلسي.
گرچه برخي از علما بر بحارالانوار، تعليقههايي نگاشتهاند، همچون علامه طباطبايي (كه بر جلدهاي يك تا هفت، تعليقه دارد و بيشتر به برداشتهاي مجلسي از روايات نظر دارد) و استاد علي اكبر غفاري (كه بر جلدهاي 77 و 78 تعليقه دارد) و استاد محمدباقر بهبودي (كه بر جلدهاي 32 و 33 و 46- 53 و 57- 67 و 79- 104 و 107- 110 تعليقه و حاشيه دارد) و استاد محمد تقي مصباح يزدي (كه بر جلدهاي 57 تا 62 تعليقه دارد)، اما تلاشي جامع و گسترده در شان بحارالانوار، به انجام رسيده است.
اميد است در كنار پژوهشهايي كه ميتوان از آنها به عنوان خدمات پژوهشي نام برد، تحقيقاتي ارزنده و سامان دهنده دربارهي بحارالانوار و مسلك حديثي مجلس، به فرجام رسد و بسياري از پرسشهاي مطرح در اين باب، پاسخ داده شود.
پينوشتها:
* اين مقاله، پيش از اين، در ميراث حديث شيعه (دفتر چهارم) منتشر شده است.
1- ر.ك: بحارالانوار، جگ1، ص 46-48؛ روضات الجنات، ج2، ص 79-83؛ علامه مجلسي و آثار فارسي او، ص 56-59.
2-سبك شناسي، محمدتقي بهار، ج3، ص 305.
3- همان، ص 304.
4-حلية المتقين، ص 3-4.
5- حياة القلوب، ج1، ص 29.
6-جلاء العيون، ص 3.
7- علامه مجلسي و آثار فارسي او، ص 328 و 334 و 360.
8- مراة العقول، ج2، ص 512.
9-ملاذ الاخيار، ج1، ص 4.
10- كتاب غريب الحديث في بحارالانوار، از سوي مركز تحقيقات دارالحديث، همزمان با كنگره بزرگداشت علامه مجلسي منتشر گرديد.
11- كتاب دليل الايات المفسرة و أسماء السور، از سوي مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي، در سال 1412، به چاپ رسيده و نيز بحارالانوار في تفسير الماثور بالقرآن، از سوي موسسه الطور در 1411ق، به چاپ رسيده است.
12- المعجم المفهرس لالفاظ احاديث بحارالانوار، ص 82-86.
13- بحارالانوار، ج1، ص 3(گزينش و ترجمه).
14- مجله مشكاة، ش 29، ص 159.
15- الذريعة الي تصانيف الشيعه، ج3، ص 18.
16- مجله مشكاة، ش 29، ص 154-166، المعجم المفهرس لالفاظ احاديث بحارالانوار، ج1، ص 105.
17- «كتاب شناسي تاليفات علامه مجلسي»، مجلهي مشكاة، ش 29، ص 158-160؛ المعجم المفهرس لالفاظ أحاديث بحارالانوار، ص 105 و 115-117.
18- مجله مشكاة، ش 29، ص 154-157؛ المعجم المفهرس لالفاظ احاديث بحارالانوار، ص 105.
19- مجله مشكاة، ص 160-161، المعجم المفهرس لالفاظ أحاديث بحارالانوار، ص 105.
20- مجله مشكاة، ش 29، ص 161-166.
21- همان جا.
22-المعجم المفهرس لالفاظ أحاديث بحارالانوار، ص 96.
23- بحارالانوار، ج105، ص 69.
24- همان، ج53، ص 213.
25- همان، ج1، ص 18.
26- همان، ص 36.
27- همان، ج110، ص 114.
28- بحارالانوار، ج105، ص 72. گفتني است كه اين مطلب، در بحارالانوار چاپ شده، موجود نيست.
29- بحارالانوار، ج101، ص 139.
مهريزي، مهدي؛ (1390)، حديث پژوهي، قم: سازمان چاپ و نشر دارالحديث، چاپ دوم.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}