دومين زير بناى اقتصادى اسلام(1)

نويسنده:سيد حسين موسوى راد لاهيجى



زكات از ديدگاه فقهای اسلام

نظر علامه حلى رضوان الله عليه در تشريع زكات :
نظر آية الله على الا طلاق ، يوسف بن على بن مطهر حلى ، معروف به علامه حلى در مورد زكات و اهميت آن چنين است و ايشان در شرايط وجوب زكات فرموده اند:
واجب است زكات مال بر هر كس كه بالغ و عاقل و آزاد و مالك مال در حد نصاب باشد و بتواند در مال خويش تصرف كند.(1)
هدف از بيان نظريات و اقوال مراجع و علماى بزرگ شيعه اينست كه اين شخصيتها، زكات اسلام را تاءييد كرده و بى هيچ چون و چرايى آن را پذيرفته و نظريات فقهى خويش را درباره آن اعلام و اظهار فرموده اند.
در جاى ديگر از كتابش ، حضرت علامه در مورد مالى كه در تصرف مالكش نيست ، فرموده اند:
مالى كه در تصرف صاحب آن نيست ، چنانكه از او غصب شده و يا اموالش را به گرو داده ، يا مالش از او دور است ، و در دسترس او نيست . در اين صورت زكات به صاحب چنين مالى واجب نيست گرچه سالها بر او بگذارد و چون باز بدست آيد، زكات يكسال مستحب است و كسى كه مالش را قرض داده تا از مقروض پس نگرفته ، زكات بر قرض دهنده نيست . جهت بررسى بيشتر به كتابهاى فقهى مراجعه فرمائيد.(2)

شيخ طبرسى و تاءكيد بر تاءديه زكات

شيخ طبرسى در ذيل آيه شريفه و اتو الزكوة از بيان پيامبر اسلام
صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
اءى اءعطوا ما فرض الله فى اموالكم على ما بينه الرسول صلى الله عليه و آله .
آتوا الزكاة ، يعنى زكات بدهيد، آنچه را كه خداوند واجب كرده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله ، فرمود.
و اينست حكم جميع آنچه كه در قرآن به طور اجمال بيان شده است ، چرا كه بيان مفصل آيات موكول به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شده است و شاهد اين مدعى قول خداى تعالى است كه فرمود:
... و ما اتيكم الرسول فخذوه و مانهيكم عنه فانتهوا .(3)
آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله به شما داد پس بگيريد و قبول كنيد و آنچه را كه بر شما نهى كرد، باز ايستيد.
بدين ترتيب خداوند بندگانش را امر فرمود به زكات به طريق اجمال و تفصيلش را پيامبر بيان فرمود (4) و در تفسير امام عليه السلام در حاصل آنچه از آتوا الزكوة من اموالكم اذا وجبت ، و من ابدانكم اذا الزمت و من معونتكم اذا التمست (5)
حضرت امام عليه السلام بيان فرمود: مراد اينكه زكات بدهيد از اموال خويش هرگاه واجب شد و از بدنتان (زكات فطره ) هرگاه لازم شد، و از معونه شما هرگاه زياد آمد.
اينست معناى آيه شريفه زكات مال ، و زكات بدن .
زكات با تمامى ابواب فقهى و شرايطش در كتابهاى فقهى و كتاب شريف تبصرة المتعلمين با ترجمه به فارسى توسط حضرت آية الله شعرانى رحمت الله عليه آمده . طالبين مى توانند به كتب فقهى مراجعه نمايند.

زكات از ديدگاه ملا محسن فيض (قدس سره )

فيض كاشانى در فلسفه زكوة و اسرار تشريع آن مى فرمايد:
سر وجوب زكات ، فقط انفاق و كمك به تهيدستان نيست بلكه براى آزمايش بنده است كه تا بخوبى از بوته آزمايش در آيد. زكات دهنده خود را بدينوسيله از لوث بخل كه از مهلكات اغنياء است ، پاك مى سازد.
رسولخدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد: سه چيز از مهلكات است ، بخل ، هواپرستى و نخوت .
قال الله تعالى : ... و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون (6)
كسانيكه دست از بخل بر مى دارند رستگارند.
در صورتيكه ممكن است صفت بخل از انسان زايل شود كه به بذل و بخشش مال و ثروت خود عادت كند و نفس خويش را مقهور سازد و بتواند به صفات سخاوت و كرامت نفس ، انفاق مال كند، و عشق و علاقه ثروت را كه مايه هلاكت او است از ساحت دل خود پاك سازد و به هر اندازه كه مى تواند در بذل آن اقدام نمايد، و به همان مقدار كه دلش پاكيزه مى شود و خرسند و مسرور مى گردد. با اينكه اموال خود را در راه خدا به تهيدستان انفاق نمايد، مضايقه نكند.
انفاق مال موجب شكر نعمت است زيرا حق تعالى سزاوار است شكر نعمتهاى بنده را كه به بندگان مستضعف اعطاء نموده و منت نهاده پذيرا باشد و از او تقدير نمايد، بنابراين كسيكه عبادات بدنى انجام مى دهد چنانست كه شكر نعمت بدنى را بجا مى آورد و شخصى كه عبادات ماليه را انجام مى دهد مانند آن است كه شكر نعمت مال را كرده باشد و چقدر پست فطرت است كسيكه فقير و بيچاره اى را ببيند و به او احسانى ننمايد تا بدينوسيله شكر نعمت الهى را به جاى آورد و سپاسگذارى نكند كه خداوند او را مانند آن فقير نيازمند و تهيدست نساخته است .(7)
امير المؤ منين عليه السلام فرمود: هرگاه به سائلى احسانى كرديد دست خود را نزديك دهان برده و ببوسيد زيرا پيش از آنكه صدقه شما بدست سائل برسد، به خدا مى رسد و خداى تعالى گيرنده صدقات است .
رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود: صدقه مؤ من پيش از آنكه به خداى تعالى برسد به دست بينوا نمى رسد، يعنى اول خداوند او را مى پذيرد، پس از آن به فقير مى رسد. شرطش اينست كه صدقه و يا زكات بقصد قربت و براى رضاى خدا داده شود. سپس حضرت اين آيه را تلاوت كرد:
الم يعلموا ان الله هو يقبل التوبة عن عباده و ياءخذ الصدقات و ان الله هو التواب الرحيم (8)
آيا ندانستيد كه خداى متعال توبه بندگانش را مى پذيرد و صدقات آنها را قبول مى كند و تنها او توبه پذير و مهربانست .(9)
چرا زمين بركات خود را چنانكه بايد بما نمى دهد؟!!
گفتارى است درباره اسرار زكات ، كه چرا بركات زمين آنچنانكه بايد به ما نمى رساند. و خداوند متعال از ما بندگانش در مقابل فرائض و احكام اسلامى چه مى خواهد؟!! آنجا كه مى فرمايد: اقيموا الصلوة و آتو الزكوة .
نماز بخوانيد و زكات بدهيد .
رسولخدا صلى الله عليه و آله فرمود:
چون مردم از دادن زكات خوددارى كنند، زمين هم از بركاتش امتناع مى كند.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
خداى متعال هيچ امر واجبى را مانند زكات بر امت پيغمبر صلى الله عليه و آله فرض و واجب نگردانيده ؟!! در اين فريضه است كه عموم مردم هلاك مى شوند!! كسيكه يك جزء از زكات واجب مال خود را تعمدا و اختيارا اداء نكند مؤ من و مسلمان نيست و از تاءسف عدم پرداخت زكوة فرداى قيامت مى گويد:
رب ارجعونى لعلى اعمل صالحا فيما تركت .
پروردگارا با ديگر مرا به دنيا برگردان تا (فريضه زكات ) را تاءديه كنم .
خداى متعال زكات را برايى آن قرار داده تا ثروتمندان را آزمايش كند و هزينه زندگى بيچارگان را تاءمين نمايد و اگر همه مردم زكات مالشان را مى پرداختند، هيچ مسلمانى فقير و نيازمند نمى شد و به همان اندازه اى زكوة كه خداوند براى او واجب كرده قناعت مى كرد ، اين فقر و احتياج و گرسنگى كه در ميان مردم پيدا شده بر اثر بخل و گناهان ثروتمندان است و خدا بر خود لازم دانست بر كسانيكه حق الله ، زكوة را، منع مى كنند، رحمت خود را بر آنان منع نمايد.
سوگند به كسيكه خلق را آفريد و سفره روزى خود را به سوى آنان گشود، هيچ مالى در دريا و صحراى عالم ضايع و يا مفقود نمى شود، مگر مالى كه زكات آن داده نشده و هيچ صيدى اسير دام نمى گردد جز آنكه آنروز از تسبيح خدا غفلت كرده است .
محبوبترين مردم به پيشگاه خدا كسى است كه سخاوتمندتر باشد. و سخاوتمندترين آنها كسى است كه زكات مالش را ادا كند. و فريضه زكات كه به مالش تعلق گرفته به مستحقان از مؤ منين بپردازد.(10)
محقق حلى مانع الزكات را مرتد مى داند!!
نجم الدين ابى القاسم جعفر بن الحسن المحقق الحلى قدس سره در مورد زكات و وجوب و اهميت آن در كتاب المعتبر چنين مى گويد:
اين بزرگوار در وجوب زكات و عقوبت كسى كه زكات ندهد يا انكار وجوب آن نمايد، مى فرمايد:
و وجوبها معلوم بالكتاب و السنة و الاجماع فمن منعها جاهلا عرف و الزم و ان كان عالما مستحلا فهو مرتد ولو كان لا مستحلا. اخذت منه من غير زيادة و به قال اءبو حنيفة و الشافعى و مالك .(11)
وجوب زكات از نظر كتاب و سنت و اجماع معلوم و مبرهن است و اجماع علماء اماميه و عامه و اهل تسنن بر وجوب آن ثابت و روشن است ، پس بنابراين كسى كه جاهل است بر زكات يعنى عرف و الزم آگاهش مى نمايند و الزامش به پرداخت زكات مى كنند و اگر معلوم بخوانيم ، يعنى ، عرف و الزم خود بداند و بشناسد كه بايد زكات مال بدهد و هرگاه عالم به پرداخت زكات و وجوب آن از طرف خدا و رسول صلى الله عليه و آله باشد و در عين حال انكار زكات مى كند و بر خود حلال مى داند او مرتد است و از دين خدا خارج شده و ضرورى دين را انكار كرده است . و جناب محقق حلى او را مرتد معرفى مى نمايد و هرگاه مستحل و حلال نداند از او زكات را مى گيرند ولى نه زيادتر از آنچه بايد بدهد و نظر فقها ثلاثه اهل تسنن همچون ابو حنيفه ، شافعى و مالك ، با هم در اين مساءله همين است و با ما اختلافى ندارد.
اگر فتاوا و نظريات فقهى شيعه كه بمنزله قانون الهى و اسلامى قابل اجراست و بايد پياده شود و حكومت اسلامى در اجراء مفاد اين قانون اسلامى مساعدت مى كرد، خدا شاهد است كه اجراء قوانين فقهى و اسلامى چه اثرات فوق العاده مثبتى در نظام اسلامى ما داشت . به اميد آن روز كه كل قوانين اسلامى خاصه قانون خمس و زكات در اين برهه از زمان پياده شود و هر گونه موانع را از سر راه خود بر مى دارد. چرا كه اسلام به اقتدار كامل خود بحمد الله رسيده و حكومت ، الحال حكومت اسلامى است . از خداوند متعال بخواهيم و به پيشگاه او استغاثه كنيم كه خداوند توفيق اجراى همه قوانين مترقى اسلامى خاصه اجراى كامل احكام اسلام را به ولى امر مسلمين و حاكم مؤ يد و منصور زمان ، آن كسيكه اين منصب عظماى الهى را به عهده دارد و حرف اول و آخر دين و دنياى ما را او مى زند و در حقيقت سياستگذارى امور اسلام و مسلمين در زير اين آسمان كبود با اوست . به او مرحمت فرمايد. و حكومت اسلامى در اين برهه و مقطع از زمان و همه ازمنه و اعصار تا ظهور و حضور حضرت ولى عصر حجت بن الحسن عجل الله تعالى فرجه الشريف ، تبلور خاص خود را پيدا كند و دماغ همه دشمنان قسم خورده خود را به خاك بمالد. و بالاخره بايد اين قانون به دست تواناى بقية الله الاعظم ارواح من سواه فداه ، بايد پياده شود. به اميد آن روز انشاالله ، و جناب محقق مى فرمايد: زكات به امر پروردگار عالم فرض و واجب شده و چون نماز و روزه و ساير احكام عبادى احتياج به قصد قربت دارد و لذا با اينكه زكات بر كافر هم واجب است . لكن چون نمى تواند قصد قربت كند از او نمى گيرند.
جناب محقق حلى مى فرمايد:
تجب الزكوة على الكافرين و ان لم يصح اداؤ ها اما الوجوب فلعموم الامر و اما صحة الاداء فلان ذلك مشروط بنية القربة و لا تصح منه و لا قضاء عليه لو اسلم ، لقوله عليه السلام الاسلام يجب ما قبلة . (12)
واجب است زكات بر كافر و اگرچه صحيح نيست از او ادائش ، اما اينكه بر كافر هم واجب است براى اينست كه امر به زكات در قرآن عموميت دارد كه همه بايد زكات بدهند، چه كافر و چه مسلمان ، و اما از كافر صحيح نيست به خاطر اينكه اداء زكات نياز به قصد قربت دارد و صحيح نيست از كافر، چون نمى تواند قصد قربت كند و قضا هم ندارد و اگر كافر مسلمان شود، پس از اسلام ماءمور به پرداخت زكات نيست ، چون در حال كفر با دلائل قبلى ماءمور به اداء آن نبود. به دليل حديث اسلام گناه و كفر ما قبل را مى پوشاند. (به كتاب المعتبر محقق حلى باب زكات مراجعه فرماييد).
با اين مختصر دلائل از نظريات فقها و اهلبيت عليه السلام معلوم مى گردد كه زكات يكى از فرايض الهى است كه بر هر مكلف مسلمان واجب است و بالاخره زكات يكى از واجبات ضرورى اسلام محسوب مى شود و مستحل زكات مرتد است . يعنى كسى كه زكات را در مال خود واجب الهى نمى داند و او را بر خود حلال مى كند، اين چنين شخصى از نظر فقهاى اسلام مرتد شمرده مى شود.
قرآن مؤ يد اين حقيقت است . كه مى فرمايد: آنچه از زكات مى دهيد، خاطر و رضاى خداوند را منظور نماييد و به چندين برابر سود برده و اضعاف مضاعف از خداوند مى گيريد.
... و ما آتيتم من زكوة تريدون وجه الله فالئك هم المضعفون (13)
و آنچه را به عنوان زكوة مى پردازيد و تنها رضاى خدا را مى طلبيد و مايه بركت است كسانى كه چنين مى كنند داراى پاداش مضاعفند.
بنابراين ، قصد قربت و اختصاص اجر و ثواب در اين فريضه (زكات ) براى خداوند است و بس .

ديدگاه علامه كاشف الغطاء در زكات :

علامه بزرگوار كاشف الغطاء در مورد زكات مى فرمايد
زكات از نظر شيعه پس از نماز،از همه عبادات مهمتر است . بلكه در بعضى اخبار ائمه اهلبيت عليه السلام اين مضمون وارد شده :
من لا زكوة له لا صلوة له .
كسى كه اهل زكات نيست نمازى هم براى او نيست . يعنى كسيكه زكات بر مالش تعلق گرفته و او پرداخت نمى كند نمازش هم پذيرفته نيست و صحيح نمى باشد.
شيعه مانند ساير مسلمانان زكات را در نه چيز واجب مى داند:
1 چهار پايان سه گانه (گوسفند، گاو و شتر)
2 غلات چهار گانه (گندم ، جو، خرما و مويز) و (طلا و نقره مسكوك ).
اينها موارد زكات و چند مورد هم مستحب است مانند:
1 مال التجاره
2 اسب
3 كليه محصولات كشاورزى
البته واجب شدن زكات در اين موارد نه گانه شرايط و حد نصاب معينى دارد كه در كتب فقهى توضيحات لازم داده شده است .
تذكر اين نكته نيز لازم است كه تمام شرايط و قيودى را كه علماء شيعه قائلند لااقل با يكى از مذاهب چهارگانه اهل سنت مطابقت دارد.
علامه ال كاشف الغطاء در مصرف زكات مى فرمايد:
مصرف زكات از نظر شيعه همان طوائف هشتگانه اى هستند كه قرآن مجيد بيان كرده است . آنجا كه مى فرمايد:
انما الصدقات للفقراء و المساكين و العاملين عليها و المؤ لفة قلوبهم و فى الرقاب و الغارمين و فى سبيل الله و ابن السبيل ... (14)
زكات حق فقرا و مساكين و همچنين حق كاركنانى است كه براى (جمع آورى ) آن زحمت مى كشند، و كسانى كه براى جلب محبتشان از غير مسلمانان به اسلام اقدام مى شود و براى آزاد كردن بردگان و اداء دين بدهكاران ، و در راه (تقويت آيين ) خدا، يعنى كل كارهاى فرهنگى دين و مذهب و تبليغات اسلامى استفاده مى گردد، و همچنين زكات در راه كمك به در راه ماندگان (ابن السبيل ) مقرر شده است .

احكام زكات فطره در اسلام :

علامه آل كاشف الغطاء كه از مفاخر علماء شيعه است در مورد زكات فطره چنين مى گويد:
يكى از اقسام زكات ، زكات فطره است كه بر هر انسان بالغ و عاقل و متمكن لازم است كه در شب عيد فطر از طرف خود و تمام كسانيكه نفقه او را مى خورند، اعم از كوچك و بزرگ بپردازد.
مقدار زكات فطره براى هر نفر يك صاع قريب يك من تبريز و جنس آن از قوت غالب مردم مانند: گندم ، جو، خرما و امثال اينها است و در اصول مسايل زكات فطره هيچگونه اختلافى ميان شيعه و اهل سنت نيست .(15)
زكات هر شهر اختصاص به فقراى همان شهر دارد
از مراحم اسلام به مؤ ديان زكات و مستحقان آن ، اينست كه زكات هر شهر و بلاد به مستحقان همان بلاد داده شود، كه مستحقان هر بلاد مقدم بر ديگرانند، هم هزينه مؤ دى زكات را كم مى كند و هم فقراى هر بلاد زودتر به حق خويش مى رسند.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
رسول خدا صلى الله عليه و آله صدقه اهل باديه را بر مستحقان همان باديه توزيع مى نمود و صدقه اهل شهر را بر مستحقان اهل همان شهر مى داد.
در خصوص اينكه زكات هر بلد بايد در همان بلد مصرف شود، محمد بن مسلم مى گويد: به امام جعفر صادق عليه السلام عرض كردم ، اگر مردى زكات مال خود را فرستاده بود به شهر ديگر، اما در ميان راه تلف شد، آيا او در زمان تقسيم زكات همچنان ضامن است ؟
امام عليه السلام فرمود: اگر همان محل اقامت او افراد مستمند و مستحق زكات بوده اند و او زكات را فرستاده ، بلكه ضامن است . اما اگر در محل اقامت او مستحق نبوده و او زكات را فرستاده و در بين راه تلف شده ، ضامن نيست . (16)
تمامى اين روايات و آياتى كه از قرآن در رابطه با (زكات ) بيان گرديد مبتنى بر اهميت فريضه زكات است .
خداوند پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه اثنى عشر عليه السلام و تمامى علماء اماميه و حتى علماء اربعه اهل تسنن ، كلا زكات را يكى از فرايض مهم دانسته و هيچ ترديدى در اصل وجوب زكات ، اين ماليات اسلامى ، وجود ندارد، الا اينكه در كيفيت و شرايط دريافت و پرداخت زكات بين علماء اماميه و اهل تسنن اختلاف وجود دارد.

نقش زكات در اقتصاد اسلام و مسلمين

پول در خدمت مصالح اسلام و مسلمين :
پول در تدارك زندگى و اقتصاد مالى و سرنوشت مادى و معنوى بشر نقش بنيانى و اساسى دارد.
بوسيله پول و مال همه نيازمنديهاى مادى و معنوى ، دينى و اخروى بشر تاءمين مى گردد، اما وقتى ميزان مال و درهم و دينار از حد معمول و هزينه زندگى بيشتر گردد و به حد نصاب برسد خمس يا زكات بر آن تعلق مى گيرد. تا كه اموال و انفسشان تزكيه گردد و پاك شود.
ببينيم امامان معصوم عليه السلام در اين مورد چه دستور العملى صادر كرده اند.
از امام باقر عليه السلام در مورد درهم و دينار، پرسيدند، حضرت فرمود:
انه سئل عن الدنانير و الدرهم و ما عمل الناس فيها .
امام صادق عليه السلام از پدر بزرگوارش ، امام باقر عليه السلام روايت مى كند كه از حضرتش پرسيدند از درهم و دينار و آنچه مردم با آن عمل مى كنند؟ حضرت فرمود:
هى خواتيم الله فى ارضه جعلها الله مصلحة لخلقه و بها تستقيم شئونهم و مطالبهم ، فمن اكثر له منها بحق الله فيها و اءدى زكاتها فذك الذى طابت و
خلصت له و من اكثر له منها فبخل بها و لم يؤ د حق الله فيها و اتخذ منها الانية فذك الذى حق عليه و عيدالله عزوجل فى كتابه يقول الله تعالى : يوم يحمى عليها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ماكنزتم لا نفسكم فذوقوا ما كنتم تكنزون (17)
امام باقر عليه السلام فرمود:
درهم و دينار، خواتيم و مهرهاى خداوند در روى زمين است كه خداوند آن را براى مصلحت بندگانش قرار داده است ، كه بوسيله درهم و دينار بندگان خدا شئون و خواسته هاى خويش را حفظ و هماهنگ مى گردانند و بدست مى آورند، پس كسيكه درهم و دينار، زياد بدست آورد، حقوق الهى را بپردازد و زكات مال دهد، پس در اينصورت اين مال براى او پاك و خالص است و اگر مالدارى بخل ورزد و حق الله را نپردازد و آن را فقط براى دنياى خويش برگيرد، چنين كسى سزاوار است به عذاب خداوند در كتابش تهديد شود، در آنجا كه مى فرمايد:
در آن روز كه آن درهم و دينار را در آتش جهنم گرم و گداخته كرده ، و با آن صورتها و پهلوها و پشتهاى ايشان را داغ مى كنند (و به آنها مى گويند:) اين همان چيزى است كه براى خود اندوخته ايد، (و گنجينه ساخته ايد) پس بچشيد چيزى را كه براى خود مى اندوختيد، روزيكه افروخته مى شود بر آن ها در آتش دوزخ ، پس داغ كرده مى شوند به آنها پيشانيهايشان و پهلوهايشان و پشتهايشان ، اين است آنچه نهفته و گنجينه كرده ايد براى خودتان ، پس بچشيد آنچه گنج كرده ايد.

ثروت اندوزان در خطر عظيمند

بعضى از بندگان خداوند اگر مال ندارند مصلحتى است ، چرا كه ممكن است از عهده اداء حقوق الهى برنيايند و بعضى از انسانها از مال و دارائى فراوان برخوردارند و به كمال جسارت و وقاحت نمك خورده و نمكدان را مى شكنند و اينان در خطر عظيمند.
در ضمن روايتى از حضرت امام رضا عليه السلام آمده كه حضرت فرمود:
ان صاحب النعمة على خطر انه عليه حقوق الله فيها... (18)
براستى صاحب نعمت در خطر است ، چرا كه حقوق الهى بر اموال او تعلق مى گيرد و خمس و زكات بر ثروت او واجب مى گردد و چه بسا ايمانى كه او را وادار به پرداخت حقوق الهى كند ندارد و يا ضعيف است ، لذا همين نعمت باعث هلاكت او مى شود.
منت خداى را كه به پرداخت زكاتم توفيق داد:
حضرت امام رضا عليه السلام در مورد شخص خويش با تاءكيد و سوگند، مى فرمايد:
والله انه على النعم من الله عزوجل فما اءزال منها على وجل (و حرك يده ) حتى خرج من الحقوق التى تجب لله على فيها .
سوگند به خدا براستى براى من از جانب خداوند عزوجل ثروتى و نعمتى بود، پس على الدوام از آن ثروت در بيم و هراس بودم ، راوى گويد:
حضرت رضا عليه السلام دست مباركش را بطريقى كه حكايت از وحشت و ترس داشت حركت داد، آنگاه فرمود:
حتى اخرج من الحقوق التى تجب لله على فيها .
تا آنكه حقوق الهى را كه بر آن مال تعلق گرفته بود از آن خارج كردم .
راوى گفت : فدايت گردم شما با آن همه قدر و منزلت ، از نعمتى كه خداوند به شما عطا فرموده اين چنين در خوف و اضطراب هستند؟!
قال : نعم ، فاحمد ربى على ما من به على .(19)
حضرت فرمود: بلى ، سپاسگزارم از پروردگار بزرگ خويش كه بر من منت گذاشت و مرا موفق به پرداخت حقوق الهى نمود و مالم را پاك ساخت . و مرا از زيربار دينم رهايى بخشيد.
حمد و ثناى الهى از امام رضا عليه السلام در پرداخت حقوق الهى نشان دهنده اهميت فوق العاده حق الله و حق الناس است كه كميت انسانها در پرداخت آن و تزكيه اموال خويش ، لنگ است و كثيرى از مسلمانان در اين رابطه بهلاكت مى رسند.

زكات مهمترين احكام ارزشى اسلام

بزرگترين و مؤ ثرترين عوامل رشد و تكامل فرهنگى و سياسى و هنرى و... در جامعه متمدن بشرى ، اقتصاد است . اسلام براى حفظ ارزشهاى اقتصادى در جوامع بشرى و حمايت از طبقات مستضعف در ميان ملت خويش ، زكات را كه يكى از عاليترين خدمات اجتماعى ، اقتصادى است ، مقرر و فرض نموده است كه بدينوسيله زكات در تمامى ملل اسلامى مى درخشد و براى ريشه كن كردن فقر عمومى نقش اساسى و بنيانى را ايفاء مى كند، اما اگر طبقات مختلف سرمايه داران و متنفذين مسلمان به اين اصل اسلامى عمل نمايند و از عاليترين موهبتهاى الهى ، بندگان محروم او را بهره دهند، تا ريشه فقر و استضعاف از بيخ و بن بركنده شود.
قضيه اى را رفاعة بن موسى نقل مى كند و مى گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:
ما فرض الله على هذه الامة شيئا اشد عليهم من الزكوة و فيها تهلك عامتهم .(20)
خداوند بر اين امت چيزى را محكمتر و قوى تر از زكات فرض نكرد. و در اين زكات كه اكثر مردم بهلاكت مى رسند.
بلى !! هرگاه زكات اموال اغنياء پرداخت شود، فقيرى در عالم اسلام به چشم نخواهد خورد و هرگاه اغنياء ثروتهاى خود را تزكيه نكنند موجبات هلاكت خود را فراهم آورده اند.

مال حرام تزكيه پذيرنيست .

خمس يا زكات بايد از مال حلال و پاك و طيب و طاهر و با قصد قربت براى ذات اقدس احديث پرداخت گردد، و مال حلال مخلوط به حرام نيز با تخميس و يا تزكيه پاك و حلال مى نمايند. بنابراين مالى كه از كديمين و عرق جبين تهيه شده و براى تهيه آن زحمتها كشيده شده اگر به حد نصاب برسد وقتى حلال و پاك مى گردد، كه خمس يا زكاتش را بپردازند. والا پولى و مالى كه از راههاى نامشروع ، و يا از مالهائى كه از براى كسب و تحصيل آن زحمتى كشيده نشده و تلاشى بعمل نيامده ، زكات دادن و يا خمس دادن نمى تواند آنرا پاك نمايد. خلاصه اينكه مال حرام معين با صاحب و مالك معين ، با خمس و زكات هم پاك و حلال نمى گردد.
با پول سرقت از زائران خانه خدا هم صدقه ؟!!
از حضرت امام حسين عليه السلام اين واقعيت را مى خوانيم كه فرمود:
انه ذكر عنده عن رجل من بنى امية انه تصدق بمال كثير، فقال : مثله مثل الذى سرق الحاج و تصدق بما سرق ، انما الصدقة من عرق جبينه فيها، و اغبر فيها وجهه (21)
وقتى نام يكى از بنى اميه را در محضر امام حسين عليه السلام بردند و گفتند كه او مال زيارى را به صدقه داده ، حضرت فرمود:
مثل او مثل كسى است كه مال حاجيان و زائران بدزدد و آن مالها را صدقه بدهد، همانا صدقه آنست كه از عرق جبين و كديمين بدست آمده باشد و سپس خمس و يا زكات آن را بپردازد و پوست صورتش در اين راه چين و چروك خورده باشد.
حاكى از اينكه در راه بدست آوردن مال چه از راه كسب و چه از راه كشاورزى و كارگرى ، رنج فراوان بايد ديد، نه اينكه از پولهاى بدون زحمت و حرام و نامشروع از دستگاه بنى اءميه و مشابه آن تهيه كرده و بخواهد زكات بپردازد و بطوريكه توقع قبولى اداء اين فريضه را هم داشته باشد.
حاصل و خلاصه مطلب حضرت امام حسين عليه السلام اينست كه خمس و زكات و صدقه بايد از مالى پرداخت گردد كه از كديمين و عرق جبين و زحمات فراوان بدست آمده باشد، مثل آن پير كشاورزى كه دست و صورتش چين و چروك خورده و انتظار درو كردن محصول جو و گندم و يا ساير محصولات خويش را مى برد، كه انتظار، اشد از مرگ است . (حاكى از اينكه آيا دسترنج يكساله من بدستم مى رسد يا نابود مى گردد؟ و يا به انواع آفات از بين مى رود؟) و يا به انواع آفات از بين مى رود؟) با اين ناراحتيها كه جوان را پير مى كند و چين و چروك بدست و صورت مى افتد، پولى و مالى كه بدست مى آيد خمس و زكاتش طيب و طاهر و از اجر و پاداش فوق العاده اى برخوردار است .
ادا كننده زكوة از پل نجات مى گذرد:
در اسلام زكات از نظر اقتصادى و ارزشهاى مادى ، از موضع قابل اهميتى برخوردار است ، بطوريكه پيامبر مكرم اسلام آن را به پل و قنطره نجات تشبيه كرده است ، هر كس كه زكات را اداء كرده از آن پل بخوبى مى گذرد.
وجود مقدس اميرالمؤ منين عليه السلام نيز ضمن توصيه به زكات مى فرمايد:
عليكم با الزكوة فانى سمعت نبيكم يقول : الزكوة قنطرة الاسلام ، فمن اداها جار القنطرة و من منع احتبس دونها وهى تطفى ء غضب الرب
على عليه السلام فرمود:
بر شما باد به اداء زكات كه براستى من از پيامبر شما شنيدم كه فرمود: زكات پل اسلام است ، پس كسى كه ادا كند آن را از پل مى گذرد و آن كسى كه منع كند و زكات مالش را نپردازد، پل نجاتى ندارد و در ابتداى پل متوقف مى گردد. پس زكات بدهيد كه زكات آتش غضب پروردگار قهار را خاموش مى گرداند.
زكات آتش خشم خدا را خاموش مى گرداند
در اينكه اداء زكات آتش غضب پروردگار عالم را خاموش مى گرداند اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمايد:
الله الله ، فى الزكوة فانها تطفى ء غضب ربكم .(22)
خدا را، خدا را، زكات بدهيد، پس براستى زكات آتش غضب پروردگارتان را خاموش مى گرداند.
دودى كه با آه و ناله پير زنى ، يتيمى ، مسكينى و بيچاره اى بلند مى گردد، به شكل شعله اى از آتش خشم و غضب خداوند قهار است كه تو زكات دهنده مى توانى آن آتش خشم پروردگار را خاموش گردانى .

بهترين محصول خود را به زكات بدهيد

زكات به معنى رشد و نمو و بركت اموال است ، بايد بهترين اموال در راه خداوند و با قصد قربت پرداخت گردد، هرگاه چنين شود آن اموال بركت خواهد داشت و از كليه آفات و زيان و ضرر محفوظ و مصون مى ماند و هرگاه مؤ دى زكات از بدترين اموال خويش به عنوان زكات پرداخت كند مورد نهى خداوند قرار مى گيرد و براى اموال چنين كسى خير و بركت هم نيست ، در آيه شريفه اى از قرآن چنين مى خوانيم :
يا ايها الذين آمنوا انفقوا من طيبات ما كسبتم و مما اخرجنا لكم من الا رض و لا تيمممووا الخبيث منه تنفقون .(23)
اى كسانيكه ايمان آورده ايد، انفاق از خوبها و طيبات از آنچه را كسب كرده ايد و از آنچه كه ما بيرون آورديم براى شما از زمين و قصد نكنيد كه بدترين آن را انفاق كنيد.
ابى بصير، صحابى معروف از امام صادق عليه السلام در مورد تفسير آيه شريفه پرسيد:
قال : كان رسول الله صلى الله عليه و آله اذا امر بالنخل ان يزكى ، يجيى ء قوم با لوان من تمر و هو من ارادى التمر يؤ دونه من زكوتهم تمرا. يقال له الجعرور و المعافارة قليلة اللحاء، عظيمة النوى و كان بعضهم يجيى ء بها عن التمر الجيد. فقال رسول الله صلى الله عليه و آله لا تخرصوا هاتين التمرتين و لا تجيئوا منها بشى ء و فى ذلك نزل و لا تيممموا الخبيث منه تنفقون و لستم بآخذيه الا ان تغمضوا فيه و الا غماض ان تاءخذ هاتين التمرتين .(24)
حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:
پيامبر اكر. هرگاه امر به تزكيه و پرداخت زكات خرما مى فرمود، گروهى از اقوام مى آمدند كه خرماهاى رنگارنگ داشتند و پست ترين خرما را بعنوان زكات آورده بودند و خرمايى كه بعنوان زكات مى دادند بنام جعرور و معافارة بود كه كم گوشت و داراى هسته بزرگ بود و بعضى از مسلمانان هم خرماى خوب را براى زكات مى آوردند، پس پيامبر اكرم
صلى الله عليه و آله مى فرمود: مخلوط نكنيد اين هر دو نوع خرما را و چيزى از آن را نياوريد. و در اين رابطه آيه نازل شد كه فرمود: و قصد نكنيد كه اين نوع خرمايتان كه بدترين از خرمايتان را بعنوان زكات بپردازيد و شما فقراء نگيريد آن را، مگر آنكه اگر گرفتيد و قبول كرديد، ديگر از بديهاى آن چشم پوشى كنيد، كه چشم پوشى آن ، گرفتن اين دو نوع خرما بعنوان زكات است .

از دادن پست ترين محصول به زكات جدا خوددارى نمائيد

كسب و تجارت بايد از جميع شوائب و محرمات پاك باشد و زكات مال بايد از عاليترين و شايسته ترين آن پرداخت گردد، معاملات ربوى مال را كلا آلوده نموده كه حتى با زكات هم قابل تزكيه نيست . بنابراين از هر مالى ، بايد بهتر ينش را در اختصاص زكات قرار داد، نه از بدترين آن .
وقتى از امام جعفر صادق عليه السلام از تفسير آيه شريفه :
يا ايها الذين آمنوا انفقوا من طيبات ما كسبتم و مما اخرجنا لكم من الارض و لا تيممموا الخبيث منه تنفقون ...(25)، را پرسيدند. حضرت عليه السلام فرمود:
كانت عند الناس حين اسلموا مكاسب من الربوا و من اموال خبيثة ، كان الرجل يتعدها من بين يدى ماله فيتصدق بها، فنها هم الله عن ذلك .(26)
در هنگام اسلام آوردن مردم ، مكاسب حرامى از ربا وجود داشت و از بدترين اموال خود، مسلمان آن روز براى زكات انتخاب مى نمود، پس خداوند در اين آيه آنان را از زكات چنين اموالى بر حذر داشت و نهيشان فرمود.
روشن است مال ربوى با زكات پاك نمى شود و از گاو و گوسفند، گندم بهترينشان را براى زكات بايد انتخاب نمود. چيزى كه به فقرا داده مى شود به امر خدا و در راه خداست ، لذا بايد بهترين اموال را براى زكات اختصاص داد نه بدترينش را.

بهترين اموالتان را به زكات بپردازيد:

در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل است كه خداوند به بنده شايسته اش توسط ملكى سخاوت و كرامت نفس مى دهد تا او سريعتر و با رغبتى بيشتر بتواند زكات مالش ‍ را بپردازد.
حضرت امام على عليه السلام از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل نمود كه :
ان رسول الله صلى الله عليه و آله قال : اذا اراد الله بعبد خيرا بعث الله اليه ملكا من خزان الجنة فيمسح صدره فتسفخوا نفسه بالزكوة .(27)
براستى رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
هرگاه خداوند اراده كند خيرى را براى بنده اى ، فرشته اى را از خزان بهشت موكل مى كند به او، پس آن فرشته سينه اش را مسح مى كند و آن شخص سخاوت پيدا مى نمايد و زكات مالش را با طيب خاطر مى پردازد.
تشويق و ترغيب امام صادق عليه السلام به عمار ساباطى ، به اداء غير زكات :
عمل به اسلام در جميع احكام و امور عبادى راهگشاى به صراط خوشبختى و رسيدن به تمامى منازل عزت و عظمت است ، يك انسان موفق و متعهد و مسئول در جامعه ، تمام جنبه هاى اقتصادى و مادى معنوى را بايد در نظر بگيرد و از راه مالى و اقتصادى ، فرهنگى و عبادى و سياسى و جنبه هاى عاطفى را در نظر بگيرد و خط فكرى نظرى و عملى صحيحى را انتخاب كند، در مسير اين طرز تفكر، به يكى از اصحاب و ياران حضرت امام جعفر صادق عليه السلام بر مى خوريم كه داستان زندگيش مى تواند الگوئى براى همه پويندگان راه بر حق خدا و پيامبران و امامان معصوم عليه السلام باشد.
در كتاب فروع كافى مى خوانيم :
مردى از اهل ساباط گفت : كه امام صادق عليه السلام به عمار ساباطى فرمود:
يا عمار اءانت رب مال كثير؟
آيا تو صاحب اموال زيادى هستى ؟
گفت : بلى فدايت شوم .
قال : فتؤ دى ما فترض الله عليك من الزكوة ؟
حضرت فرمود: آيا زكات مالت را كه خدا بر تو واجب كرده ادا كردى ؟
گفت : بلى
قال : فتخرج حق المعلوم من مالك ؟
امام عليه السلام فرمود: پس حق معين شده معلوم (غير زكات ) را از مالت پرداختى ؟
عمار ساباطى عرض كرد: بلى
قال : فتصل قرابتك ؟
حضرت ادامه داد: آيا با مالت صله رحم كردى ؟ (كمك مالى به اقربا نمودى )
عرض كرد: بلى
قال : فتصل اخوانك ؟
امام عليه السلام پرسيد: آيا از آن به برادران دينى است رساندى ؟
عرض كرد: بلى
فقال : يا عمار المال يفنى و البدن يبلى و العمل يبقيى ، و الديان حى لا يموت ، يا عمار انه ما قدمت فلن يسبقك و ما اخرت فلن يلحقك .
امام صادق عليه السلام به عمار ساباطى ملاطفت فرمود و او را در مقابل انجام كارهاى عبادى و عاطفى اش تشويق و تحسين نموده و چنين فرمود:
اى عمار مال دنيا فانى مى شود و بدن در خاك فرسوده مى گردد و عمل است كه باقى مى ماند و هرگز از بين نمى رود و خداوند عالم ديان لايموت است ، كه بقا و دوام ابدى از آن اوست .
اى عمار با آنچه كه پيش فرستادى گوى سبقت را از ديگران ربودى و هرگز آن عمل شايسته ات بر تو سبقت نمى گيرد و آنچه كه پشت سر گذاشتى ، هرگز به تو ملحق نمى گردد، يعنى كارهاى خير و شايسته ات با تو هست ، هم در دنيا و هم در قبر و هم در وادى عرصات و اما آنچه انجام نگرفت و در رديف اعمال انجام شده قرار نگرفته مى ماند و هرگز به آدمى پس ‍ از مرگ ملحق نخواهد شد.
حور و قصور بهشتى به استقبالتان ، اى موديان زكات :
اگر زكات پرداخت گردد و به اهلش كه استحقاق واقعى آن را دارند داده شود و از حق فقراء و مساكين كم گذاشته نشود، همانا مودى آن از بركات مادى و معنوى فوق العاده برخوردار مى گردد و در آخرت از حور و قصور بهشتى بهره مند خواهد شد.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله اين حقايق را چنين بيان مى فرمايد:
قال صلى الله عليه و آله : اتوا الزكوه من اموالكم المستحقين لها من الفقراء و الضعفاء، لاتبخسوهم و لاتوكسوهم و لا تتيموا الخبيث ان تعطوهم فان من اعطى زكاته طيبه بها نفسه اعطاه الله بكل حبه منها قصرا فى الجنه من ذهب و قصرا من فضه و قصرا من زبرجد و قصرا من زمرد و قصرا من جهر و قصرا من نور رب العالمين و ان قصر فى الزكوه .
قال الله تعالى : يا عبدى اتبخلنى ، ام تهمنى ، ام تظن انى عاجز غير قادر على اثباتك ؟ سوف يرد عليك يوم تكون احوج المحتاجين ان اديتها كما امرت و سوف يرد عليك ان بخلت يوم تكون فيه احسر الخاسرين .
قال : فسمع ذلك المسلمون ، فقالوا: سمعنا و اطعنا، يا رسول الله . (28)
پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
زكات مالتان را به مستحقان واقعى از فقراء و مساكين و ضعفا بپردازيد و در وزن و كيفيت متاع زكات كم نگذاريد، و از بدترين متاع خويش را به زكات ندهيد.
زكات را با طيب خاطر و با اخلاص كامل بدهيد، چرا كه اگر كسى زكات مالش از بهترين آن باشد و با طيب خاطر بپردازد، خداوند به او، به ازاى هر يك از حبه آن زكات ، قصورى از طلا و نقره و لولو و زبرجد و زمرد از نور خويش بايشان مرحمت فرمايد. و در مقابل اگر زكاتش كم باشد و يا از بدترين اموالش و يا از نظر وزن كمتر بدهد، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: كه خداوند مى فرمايد:
اى بنده من ، آيا بخل مى ورزى در راه من ؟ يا آنكه مرا متهم به بخل مى نمايى ؟ يا آنكه گمان مى كنى كه من عاجزم و قدرت به دادن اجر و ثواب تو را ندارم ؟ زود باشد كه وارد شود بر تو روزيكه تو محتاجترين مردم باشى ، اگر ادا نكنى آنچنانكه به آن مامورى ، و زود باشد كه وارد شود بر تو روزيكه در آن روز زيانكارترين و اخسر الخاسرين باشى .
پس وقتى اين سخنان و اين اخبار را پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى مسلمانان ذكر كرد، دادشان بلند شد و گفتند: سمعا و طاعه يا رسول الله ، شنيديم و فرمانبردار تو مى باشيم .
بلى ، هرگاه زكات با طيب خاطر و فقط قربه الى الله و براى رضاى خداى بزرگ ، بدون كم و كاست اداء گردد، اين درجات و مقام والا در دنيا و آخرت از آن موديان زكات خواهد بود و اين پاداش حضرت حق رب الجليل است و اگر بخل و سماجت ورزد از پرداخت زكات ، زيانكارترين زيانكاران دنيا و آخرت خواهد شد و اين است سزاى عمل كسى كه از دادن زكات كوتاهى مى نمايد.
اداء زكات موجب نقص ، و منعش موجب رشد مال نمى گردد:
هرگز زكات ، كه به معناى رشد و بركت است ، معناى خلاف نمى دهد، بنابراين با دادن زكات و به ظاهر كم كردن مال ، چيزى از مال كم نمى شود، بلكه پر مى شود و زياد مى گردد، چرا كه زكات بركت زاست ، و بزودى جاى آنچه كه پرداخت شد به چندين برابر پر مى شود، حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد:
ما من رجل اءدى الزكوة فنقضت من ماله و لا منعها احد فزادت فى ماله .(29)
هيچ مردى نيست كه زكات مال دهد، پس چيزى از مالش كاسته گردد و كم شود و هيچ كسى از پرداخت زكات مضايقه نكند مگر به اموال او افزون گردد.
يعنى با توجه به معنا و مفهوم زكات و اعتقاد به آن و اداء مسلما بركت بيشترى متوجه اموال او مى گردد كه به وضوح چشمگير و قابل لمس است و ندادن زكات با اعتقاد به آن نه تنها چيزى نمى افزايد بلكه كم هم مى كند و كمبودش قابل لمس و شهود است و بر همگان واضح و روشن است كه زكات دهندگان با بركت بيشترى مواجه هستند چرا كه آن گره كو زد هم او بگشايدش . و تحت اين مصرع خداى خالق متعال اگر مال ، مرحمت فرمود هم اوست كه مى تواند بستاند و يا اگر او خود گره زد، هم او بازگرداند، پس اگر در مال زكات مقرر فرمود، وحشت مكن كه آنچه كاسته شد، ده چندان جايش پر مى كند، گمان مبر زكات موجب نقص است و اداى آن ، مال را كم مى كند و مانع الزكاة موجب زيادى مال و ثروت است ، كه اگر او داد، گرفتنش را هم بلد است ، پس اگر او، در، به بست ، هم او فتح باب خواهد كرد.
اى برادر: اداء زكات شرط مسلمانى تو است .
مسلمان متمكن با پرداخت زكات مال خويش به اسلام مى گرايد و اين واقعيتى است كه از كانون وحى و امامان معصوم عليه السلام به ما گوشزد كرده اند، و بها سموا مسلمين به پرداخت زكات انسان مسلمان ناميده مى شود.
در روايت سماعة بن مهران از امام صادق عليه السلام مى خوانيم :
ان الله عزوجل فرض للفقراء اموالى الاغنياء فريضة لا يحمدون الا بادائها وهى الزكوة بها حقنوا دمائهم و بها سموا مسلمين ولكن الله عزوجل فرض فى اموال الاغنياء حقوقا غير الزكوة ، فقال : عزوجل :
و الذين فى اموالهم حق معلوم .(30)
حضرت امام صادق عليه السلام فرمود:
براستى خداوند عزوجل فرض كرد در اموال اغنياء فريضه اى كه سپاس و حمد و ثناى الهى را نتوانند بجاى آورد، مگر به اداء آن فريضه و آن فريضه زكات است و زكات با خون مسلمان آميخته شده است و مؤ ديان آن به مسلم و مسلمان ناميده شده اند و ليكن غير از زكات حقوق ديگرى هم بر اموال مسلمانان فرض كرده است (كه امام صادق عليه السلام مى فرمايد:)
ولكن الله عزوجل فرض فى اموال الاغنياء حقوقا غير الزكوة
كه اينها حقوقى است كه خدا بر اغنياء واجب مى گرداند و خداوند كريم هم در قرآن مجيد مى فرمايد:
آنانيكه در اموال خود حق معلومى براى فقراء معين نموده اند.
حضرت امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
فالحق المعلوم غير الزكوة و هو شى ء يفرضه الرجل على نفسه فى ماله يجب عليه ان يفرضه على قدر طاقته وسعة ماله فيؤ دى الذى فرض على نفسه ان شاء فى كل يوم و ان شاء فى كل جمعة و ان شاء فى كل شهر وقد قال
الله عزوجل اءيضا:
و اقرضوا الله قرضا حسنا.(31)
پس حق معلوم از غير زكات است ، آن چيزى است كه انسان بر نفس خويش در مالش فرض كرده بر او واجب مى گردد، اينكه بر خويش از اين فريضه بقدر طاقتش و توان ماليش بر خود واجب مى نمايد، پس اداء مى كند آنرا اگر بخواهد در هر روز و اگر بخواهد در هر جمعه و اگر بخواهد در هر ماه يكبار كه خداوند متعال در سوره حديد مى فرمايد:
و آنها كه به خداوند وام دادند وام شايسته ...
مضاعف و چند برابر گرداند اجر و مزد ايشان را و برايشان است مزد گرانمايه از طرف خداوند كريم .
زكات سپاسگزارى از نعمتهاى الهى است
خواست و مشيت الهى آنچنان اقتضا دارد كه هيچ قدرتى با آن اقتضا برابرى و هماهنگى نمى نمايد، مثلا يك دانه را به هفتصد برابر و گاهى بيشتر مى كند، مزه و لذتى كه ميوه ها و در نان و برنج و ساير خوردنيها قرار داد كه هيچ كس قدرت تركيب چنين پديده اى را ندارد. زكات در حد خويش شكرانه اين نعمتها مى باشد.
حضرت صادق عليه السلام فرمود:
و من ادى ما فرض الله عليه فقد قضى ما عليه وادى شكر ما انعم الله عليه فى ماله اذا هو حمده على ما انعم الله فيه مما فضله به من السعة على غيره و لما و فقه لاداء ما فرض ‍ الله عزوجل عليه و اعانه عليه .(32)
و كسى كه اداء كند آنچه كه خداوند بر و فرض و واجب كرد، پس بحقيقت قضا كرد و برآورد، و حقش را اداء كرد از آنچه كه بر او بود و شكر نعمتهاى الهى را كه فريضه زكات بر او تفضل فرموده كه تا در مالش اداء نمايد هرگاه او بخواهد حمد و سپاس كند آنچه كه خداوند بر او تفضل كرد و از آنچه از مال و دارايى كه به او عطا فرمود، كه غير او اين نعمتها را از خود ندارد، و هرگاه به او اين توفيق را مرحمت كرد و او را به اداء زكات موفق كرد و توفيقش داد كه زكات و فرايض ديگر مالى نمى پردازند و شكرانه نعم الهى را بجاى نمى آورند، بلكه نعمتهاى الهى و خدا داده را در تعيش و تكيف نامشروع و بر خلاف رضاى حضرت حديت مصروف مى دارند.
و اينست كه عذاب اليم و عقوبت الهى متوجه چنين انسانهايى شده و عقوبت گناه ايشان گريبانگير ديگران هم مى شود و دامن بقيه بى گناهان را هم فرا مى گيرد و آتش فتنه و گناه همگان را مى سوزاند.
پس از زكوة از بقيه اموالتان پرسش نمى كنند:
بزرگترين مشكل در قيامت كه در انتظار هر مسلمان است ، مساءله مال و ماديات و حق الناس است ، كه از او پرسش مى گردد، كه اموال و دارائيهايتان را از كجا بدست آورده ايد و در چه راهى مصرف نموده ايد اگر بخواهند كه ريز و درشت و خرد و كلان در آمده ها و مصارف ايشان را بپرسند از عهده پاسخ آن كمتر كسى است بر مى آيد. اما اگر كسى زكات مالش را به موقع بپردازد، از بقيه اموال او پرسش نخواهند كرد.
در روايت على بن عقبة از ابى الحسن اول ، امام على عليه السلام است كه مى فرمايند:
من اءخرج زكوة ماله تامة فوضعها فى موضعها لم يسئل من اءين اكتسب ماله .(33)
ان كس كه زكات مالش را خارج كند تماما، يعنى تمام مالش را تزكيه نمايد و حقى از فقراء در ميان مالش يا دينى در گردنش باقى نماند، و زكات مالش را به اهلش برساند و با دقت هر چه بيشتر زكات را به شخص مطمئن و مورد اعتماد بدهد كه او حق فقراء را اداء كند و يا خود به شخص مستحق مؤ من و مسلمان برساند. در اين صورت از ثروت و اموالش در قيامت سؤ ال نمى نمايند كه از كجا آورده اى .
يعنى در بقيه اموال او محاسبات دقيق انجام نخواهد گرفت .
مساءله قابل توجه در كلمه فوضعها فى موضعها، اينست كه زكات مال قصد قربت دارد و بايد براى رضاى خداوند و تقرب به پيشگاه اقدسش اين مال را خارج نمود و على الخصوص به كسيكه زكات مال داده مى شود، هيچگونه چشمداشتى نداشته باشد و اگر هر گونه توقعى از گيرنده زكات و مستحقش داشته باشد حال چه كسى كه خود مستقيما مصرف كننده است ، و چه عامل زكات و آنكس كه زكات را جمع آورى مى كند و به اهلش مى رساند، برود و منتى و اذيتى نسبت به او داشته باشد موجب خلاف رضاى حضرت احديت را فراهم آورده و چه بسا برائت ذمه هم حاصل نگردد. پس در نتيجه زكات و خمس و هر حقوق واجبى را فقط با قصد قربة الى الله بايد اخراج نمود.
سخاوتمند خوش برخورد مشمول رحمت خداوند است :
از جمله مشكلات مستصعب طبق روايات وارده در قيامت ، مسئله مال و ثروت است كه از آن پرسش مى نمايند و پاسخ به آن فوق العاده دشوار است ، اما اگر زكات مال و هر گونه حق الله و حق الناس از آن پرداخت گردد، ديگر پرسشى از بقيه اموال و از شخص صاحب مال نمى گردد.
در روايت است كه حضرت موسى بن جعفر عليه السلام فرمود:
السخى الحسن الخلق فى كنف الله لا يستخلى الله منه حتى يدخله الجنة و ما بعث الله عزوجل نبيا و لا وصيا الا سخيا و ما كان احد من الصالحين الا سخيا و مازال اءبى يوصينى بالسخاء حتى مضى و قال :
من اءخرج من ماله الزكوة تامة فوضعها فى موضعها لم يساءل من اءين اكتسبت مالك . (34)
حضرت امام فرمود:
على ادوام پدرم مرا توصيه به سخاوت مى كرد، تا كه گذشت (و از دست ما رفت ) و مى فرمود:
كسيكه زكات مالش را خارج كند تمام مالش را تزكيه نمايد و بموقع و صحيح و به حق پرداخت نمايد از اين شخص مالدار، در قيامت از اموالش نمى پرسند، كه مال و دارائيت را از كجا آورده اى و چگونه كسب كرده اى ؟.
آنانكه به دنيا اهميت نمى دهند و حب مال و حب دنيا آنان را اسير خود نكرده ، غالبا سخاوتمند و اهل گذشت هستند. لذا انبياء و اولياء و بندگان صالح پروردگار داراى نعمت و صفت سخاوت هستند.
نكته دوم ، چرا اهل زكات در روز قيامت از مالش پرسش نمى كنند كه اموالت را از كجا آورده اى ؟
پاسخ اينست كه مالكيت در اسلام محفوظ و مشروع است و اگر صاحب مال ، اموالش را پاك و تزكيه كند و از اموال مزكى هر قدر زياد هم داشته باشد و از كل حرام و نامشروع به دور باشد، از او پرسشى نخواهد شد كه چرا مال و ثروت جمع كرده اى ، بلى ثروت زياد اگر در تصرف مسلمانى باشد و در محور آن گرسنگان و برهنگان و مستضعفان باشند مسلم است كه از صاحب آن مى پرسند چرا با شكم سير و ثروت زياد سر بر متكاى ناز آرميدى و حال آنكه در اطراف تو مسلمانان گرسنه و برهنه بوده باشند؟!! اين مسلمان بى رحم تحت مؤ اخذه و عذاب شديد قرار مى گيرد.
نكته سوم ، زكات مال را بايد به كسى داد كه مستحقش باشد و يا به كسى كه با دقت به اهلش برساند. چرا كه زكات را به افرادى كه اهليت ندارند، پرداختن ، يك نوع مسامحه و سستى در اداء زكوة محسوب مى گردد.
اينست نقش زكات در بهبود اقتصاد اسلام و مسلمين كه در اداره امور اقتصادى و فرهنگى و سياسى مسلمانان فوق العاده مفيد و مؤ ثر است .

پى‏نوشتها

1) تبصرة المتعلمين (علامه حلى ) ص 103 و 104.
2) همان منبع
3) سوره حشر آيه 7.
4) مجمع البيان ج 1 ص 97 به نقل از بحار الانوار ج 93 ص 9
5) تفسير امام عليه السلام ص 112 به تقل از بحار ج 93 9.
6) سوره حشر آيه 9
7) كتاب حقايق در اخلاق و سير و سلوك (فيض كاشانى ) ص 507 و 508.
8) حقايق در اخلاق و سير و سلوك (فيض كاشانى ) ص 511 و 512.
9) حقايق در اخلاق و سير و سلوك (فيض كاشانى ) ص 511 و 512.
10) حقايق در اخلاق و سير و سلوك (فيض كاشانى ) ص 501 و 502.
11) المعتبر (محقق حلى ) ج 2 ص 485.
12) المعتبر محقق حلى ج 2 ص 490.
13) روم آيه 39.
14) توبه آيه 60.
15) اينست آيين ما ص 233 و 234.
16) نقش عبادت در سازندگى انسان ص 142.
17) وسايل الشيعه ج 6 ص 17.
18) فروع كافى ج 3 ص 502.
19) فروع كافى ج 4 ص 502.
20) فروع كافى ج 3 ص 479.
21) بحار الانوار جلد 93 صفحه 21 (چاپ بيروت )
22) ثواب الاعمال ص 42 به نقل از بحار ج 93 ص 17.
23) بقره آيه 267.
24) فروع كافى ج 4 ص 48
25) بقره آيه 267 قبلا ترجمه آن گذشت ص 81.
26) بحارالانوار ج 93 21
27) بحار الانوار ج 93 21.
28) تفسير الامام - ص 240 - به نقل از بحارالانوار - ج 93 - ص 11
29) فروع كافى ج 3 ص 504.
30) سوره معارج آيه 24.
31) سوره حديد آيه 18.
32) فروع كافى ج 3 ص 498 و 499.
33) فروع كافى ج 3 ص 504.
34) فروع كافى ج 4 ص 39.

منبع: پایگاه حوزه