معماری قاجار و بنای شمس العماره





هنر ایرانی در زمان قاجار به واسطه ارتباط این دوره با غرب پیشرفت چشم گیری داشته و هنرمندان زیادی در این دوران به اروپا و كشورهای غربی سفر می كنند. به خاطر همین به نوعی قاجاریه را سرآغاز مدرنیته در ایران می دانند. روند این پیشرفت در زمان ناصرالدین شاه سریع تر می شود و هنر ایرانی گام های بلندی در زمان این شاه قاجار بر می دارد

اساسا به چه نوع معماریی، معماری دوره قاجار گفته می شود.؟

معماری دوره قاجار، با توجه به خود معماران و شاید كارفرماها در شهرهای مختلف و بر اساس اقلیم آن شهرها متفاوت است. مثل تمام دوران ها، در مناطق بیابانی و كویری به یك شكل بوده، و در مناطق كوهستانی به شكل دیگر. غرب و شرق و شمال و جنوب از لحاظ معماری با هم متفاوت بودند، هر چند مربوط به یك دوره باشند. این یك قاعده است و ما وقتی بناها را با هم مقایسه می كنیم بیشتر متوجه این تفاوت ها می شویم. به عنوان مثال مصالح یكی از موارد تاثیر گذار در معماری هر منطقه بوده است. مثلا در مناطق كویری بر اساس مصالحی كه آن منطقه دارد از «كاه گل»‌استفاده شده است، و وقتی به شهرستانك می روید بناها و مصالح متفاوت می شود. و یا در تهران به خاطر این كه پایتخت هم بوده نه تنها مصالح تغییر می كرده، كه از بهترین معماران نیز استفاده می شده است. معماری دوره قاجار در كنار تاثیرپذیریی كه از معماری دوره اسلامی داشته، یك سری ابتكاراتی هم به خرج داده است.
مثلا در دوره قاجار برای پوشش بام، نیاز به یك سری ابتكاراتی داشتند و با توجه به دهانه ساختمان و مصالحی كه داشتند این ابتكارات را به خرج می دادند. در دوره قاجار اگر توجه كنید متوجه می شوید كه بیشتر از پوشش شیروانی استفاده شده است تا بتوانند دهانه های بزرگ را هم پوشش بدهند. مثلا در مجموعه كاخ گلستان، «سفره خانه» را داریم كه دهانه آن 16 متر است. معماری آن زمان تا آن موقع چنین دهانه وسیعی نداشته است و فلز هم موجود نبود تا از آن طریق این دهانه پوشش داده بشود. اما وقتی به عقب بر می گردیم، به زمان معماری اسلامی و حتی قبل تر، می بینیم كه پوشش ها را به شكل گنبد در می آوردند. برای این كار ضلع های دهانه را آن قدر زیاد می كردند، مثلا اگر چهار ضلعی بود، هشت ضلعی می كردند یا هشت را شانزده تا به دایره نزدیك بشود و بتوانند گنبد را روی آن سوار كنند.
آن چه كه از شكل شمس العماره می توان تشخیص داد این است كه معماری آن كمی از معماری اسلامی فاصله گرفته و تا حدودی از معماری غربی تاثیر پذیرفته. و البته این به جا هم بوده زیرا در زمان ناصرالدین شاه این تاثیرپذیری وجود داشته است.
تاثیراتی كه در آن دوران (قاجار) از معماری اروپا و غرب گرفته شد، تاثیراتی در فرم معماری است و در روش كار و ساخت بنا تاثیری نگذاشته است. ناصرالدین شاه در سفری كه به اروپا داشته است با مشاهده ساختمان های بلند و بعدها عكس های آنها علاقه مند می شود كه یك بنایی مثل آن ساختمان ها بسازد. اما در این میان نكته جالب توجه این است كه معمار ایرانی دانش اروپایی ها را نداشته است، و این دانش را خودش به وجود می آورد كه چگونه می تواند ساختمان به این مرتفعی به وجود بیاورد آن هم با توجه به مصالحی كه ما در ایران داشتیم و این كه چگونه می توان با مصالح سنتی مان پنج طبقه ساختمان را روی هم بنا كنند. اما این كار را یك معمار ایرانی انجام داد به نام «محمد كاشی»، و به هیچ وجه از مهندس و معمار اروپایی استفاده نشد. آن زمان، زمانی بود كه تازه فلز وارد ایران شده بود و بنا بر گفته های دیگران شمس العماره اولین بنایی بود كه در آن از فلز استفاده شده است.
باقی خانه ها از «توفان» و چوب و كاه گل استفاده می كردند. از آن جایی كه ما در ایران تا آن زمان بنایی به این بلندی نداشته ایم در شمس العماره برای سوار كردن طبقات از شیروانی استفاده كرده اند. كه صرفا برای تفكیك طبقات استفاده شده است. نكته جالب این معماری در همین است. برای نگهداری ساختمان از «خرپا» استفاده كرده اند و بعد بالای آن خرپا را سطح مسطح گذاشتند كه طبقه بالایی را روی آن بنا كنند. این از نكات بسیار بسیار جالب معماری شمس العماره است در واقع آن جا از «خرپا» برای برپایی صرفا شیروانی ای كه بارش باران و برف را هدایت كند استفاده نشده است و از این طریق می خواستند فشاری كه از بالا هدایت می شده را به دیوارها منتقل كنند. این خیلی جالب است كه در آن زمان به وسیله چند چوب و خرپایی كه بنا كرده اند طی محاسباتشان آن را به شكلی قرار داده اند كه تا امروز این ساختمانرا برپا نگه داشته است. برای ساخت اتاق های طبقه بالاتر نیز از تكنیك معماری مناره استفاده شده است. شما اگر به مناره های مساجد نگاه كنید متوجه این موضوع می شوید كه در ابتدای مناره از قطرها بزرگ استفاده كرده اند و هر چه قدر كه بالاتر رفته اند قطر دیوارها كمتر می شود. این به خاطر ایجاد وزن كمتر روی مناره است، چون آنها حساب زلزله را هم می كردند و از این طریق استحكام بنا را بیشتر می كردند. در شمس العماره نیز چنین كاری انجام داده اند، و هر چه قدر ساختمان به طرف بالا می رود جمع تر می شود. یعنی یك سری محاسبات مقاومت در برابر زلزله هم انجام داده اند. باید اعتراف كنم كه ما امروز هم در محاسباتمان راجع به این كه آنها چگونه فكر می كردند حیران می مانیم. این خیلی عجیب است كه چگونه یك بنای پنج طبقه ای مثل شمس العماره را با مصالح سنتی مثل آجر، كاه گل و ساروج بنا كرده اند و تا امروز هیچ چیز نتوانسته آن را تخریب كند.

معماری دوران قاجار با معماری دوران زندیه چه تفاوت هایی داشته است؟

معماری دوران زندیه با معماری دوره قاجاریه خیلی بهم نزدیك اند طوری كه در دوران قاجار تخت مرمر را كه می سازند، «آقا محمدخان» دستور می دهد به شیراز بروند و قصر وكیل را ویران كنند و تمام اجزا و تزیینات آن را به آن جا بیاورند و نصب كنند. ستون ها و درهای خاتمی كه در تخت مرمر می بینید مربوط به همان دوران است. در زمان قاجار ما آینه كاری های زیادی می بینیم كه در زمان زندیه خیلی كمتر استفاده می شده است. كاشی كاری را كه ابتدا در هر دو دوران داشتیم ولی نوع آن فرقی می كرده است. مثلا در زمان قاجار رنگ «زرد» رنگ شاخص كاشی های آن دوره بوده است. یعنی شما با دیدن رنگ زرد در كاشی می فهمید كه این كاشی قاجاری است. در حالی كه رنگ شاخص كاشی در دوره زندیه‌ «صورتی» است. ولی از لحاظ ظرافت كاشی ها در دوره قاجار، طراحی آنها كمی ضعیف تر می شود. البته مواردی را داریم كه خیلی خوب هم كاشی كاری شده اند، مثل مسجد «سپه سالار» كه كاشی كاری قاجاری با كیفیت و ظریفی دارد. كاشی كاری هفت رنگ شمس العماره خیلی كیفیت عالی ندارد. ولی حجاری های دوره قاجار بسیار عالی بود و حجارهای قابلی داشتند. البته از قبل هم حجاری در ایران بود، و كسانی بودند كه این كار را می كردند، اما در دوره قاجار، به خصوص ناصرالدین شاه هنرمندان بسیار خوبی در بخش حجاری وجود داشتند و خیلی ظریف و عالی كار می كردند. منفكر می كنم برجسته ترین هنرمندان آن زمان كه روی ابنیه ها كار می كردند حجارها بودند. در كنار حجارها، هنرمندان خوبی هم بودند كه روی چوب خاتم كاری و معرق كاری می كردند. اینها جزو هنرهای بسیار خوب زمان قاجار بود. در كنار آینه كاری گچ بری هم در كاخ شمس العماره استفاده شده است. نقاشی های بسیار خوبی هم از آن زمان به جا مانده است كه در زمان قاجار صورت می گرفته و بسیار عالی بودند.

آیا نامی از هنرمندان این كارها هم ذكر شده است؟

در این بنا (شمس العماره) تنها نام معمار آمده است، و نام هنرمندان دیگر به ندرت ذكر شده است. در واقع در زمان قاجار به ندرت دیده شده است كه نام هنرمندان دیگر روی بنا ذكر شده باشد، مگر این كه روی كارشان نامشان ذكر شده و به ثبت رسیده باشد. اما در شمس العماره غیر از چند نمونه معدود نامی از هنرمندان تزیینی كاخ نیامده است.
در معماری دوره اسلامی با شكلی از بنای ساختمان به صورت بداهه مواجه هستیم. با توجه به این موضوع كه شمس العماره از لحاظ معماری كمی با معماری اسلامی متفاوت است، آیا هنگام ساخت آن نقشه ایی هم طراحی شده بود؟
ناصرالدین شاه سفری به اروپا داشته و در بازگشتش به ایران بنایی را با ارتفاع زیاد درخواست می كند ( همان گونه كه در اروپا دیده بود). ولی مشخصه آن را كه چگونه و چه شكلی بایدداشته باشد ذكر نمی كند. در كنار این موضوع معماران ما در آن زمان از ابتدا می دانستند كه چه چیزی می خواهند بسازند و چیزی را روی كاغذ نمی آوردند. در واقع انتهای كار در ذهنشان بود و شاید در ابتدای كار چهار تا خط هم می كشیدند، اما انتهای كار را می دانستند و آن خط ها هم هیچ گاه نمی توانست حكم نقشه را داشته باشد. معماری آن زمان معماری ای بود كه به واسطه روش كار به استاد كار توضیح داده می شد كه چگونه عمل كند، نه با نقشه و این قبیل چیزها.

شمس چقدر ارتفاع دارد؟

ارتفاع این بنا بدون حساب كلاه فرنگی 25 متر و با كلاه فرنگی 30 متر است. و ما تا آن زمان در تهران چنین بنای بزرگی نداشتیم. در ضمن شمس العماره بلندترین بنای این مجموعه، یعنی كاخ گلستان نیز هست. خصوصا آن زمان كه دود و آلودگی نبوده و وقتی داخل كلاه فرنگی می نشستند می توانستند كل تهران را ببینند. در حال حاضر هم وقتی به كلاه فرنگی می روید می توانید همه جار را ببینید.

عمارت شمس العماره به چه منظور ساخته شد و اساسا كاركرد آن چه بود؟

فضایی كه ما اكنون در مجموعه كاخ گلستان شاهد آن هستیم، بر اساس همان اصطلاح آن زمان كه فضای اندرونی و بیرونی گفته می شد، فضای بیرونی است و فضای اندرونی برای خانواده بود و فضای بیرونی برای مهمان. اندرونی كه حرم سرا هم شامل آن می شده همان بخشی است كه در حال حاضر وزارت دارایی در آن قرار دارد كه تخریب شده و چیزی از آن باقی نمانده است. در بیرونی بیشتر مسایل تشریفاتی برای مهمان ها در نظر گرفته شده است.
شمس العماره هم به همین منظور ساخته شد و جالب است بدانید در پشت عمارت دری وجود دارد كه به خیابان ناصرخسرو منتهی می شد. در واقع، در مجموعه كاخ گلستان بناهای موجود بر اساس یك كاركردی ساخته شده اند. مثلا عمارت بادگیر (كه البته قبلا هم در معماری ما وجود داشت) از چندین مناره تشكیل شده است كه در قسمتی به واسطه وجود دریچه های ضربدری ما را به داخل ساختمان هدایت می كرده و به نوعی تهویه هوا بوده است. از این عمارت برای روزهای تابستان استفاده می كردند. مثلا تاج گذاری مظفرالدین شاه به خاطر این كه در تابستان بوده و در عمارت بادگیر صورت گرفته است.
به خاطر همین غیر از تابستان در فصل های دیگر دلیلی نداشته كه از آن جا استفاده كنند. اما شمس العماره یك چنین چیزی نداشت. شمس العماره برای تشریفات مهمان ها استفاده می شده و بیشتر از طبقات پایین آن استفاده می كردند. و طبقات بالایی بیشتر به خاطر این ساخته شده بود كه می گویند عصرها ناصرالدین شاه از طریق آن به كلاه فرنگی می رفته و در حالی كهبستنی ای می خورده اطراف را هم نگاه می كرده و بیشتر جنبه تفرج گاه داشته تا رفت وآمد. چون رفت و آمد آن هم خیلی سخت است و پله های خیلی مرتفعی دارد كه حدود چهل یاچهل و پنج سانت است. البته این هم دلیل داشته با توجه به عرضی كه این پله ها دارد باید به پاگردها و پله ها یكسان می اندیشیدند به خاطر همین اگر می خواستند ارتفاع پله ها را كمتر كنند مجبور می شدند كه عرض پله ها را زیاد كنند كه به آنها جواب نداده است.
در شمس العماره برای ورود به تالار اصلی از گوشواره استفاده شده است كه مشابه آن را در عمارت خلوت كریم خانی هم می بینیم. چرا در شمس العماره با این كه رو به روی عمارت ایوانی ساخته شده باز هم در گوشواره استفاده كردند؟
همان طور كه می دانید دو تا گوشواره دارد كه در دو طرف بنا قرار دارد و تالار و فضای اصلی وسط این گوشواره های قرار گرفته است. ما مشابه این معماری را در تخت مرم داریم كه از دوران زندیه باقی مانده است و این همان تاثیری است كه معماری دوره قاجار از زندیه گرفته است. در تخت مرمر یك ایوانی را می بینید كه از دو طرف به وسیله گوشواره ها به این ایوان راه دارد. همین شكل معماری را در عمارت بادگیر هم داریم. در واقع سه عمارت با یك شیوه معماری: تخت مرمر یا همان خلوت كریم خانی كه برای دوران زندیه است، عمارت بادگیر كه فتحعلی شاهی است و شمس العماره كه در زمان ناصرالدین شاه ساخته می شود. اما گفتنی است كه ابتدا وقتی ناصرالدین شاه این عمارت را می سازد به تبعیت از معماری غربی ورودی اصلی از طریق پله هایی كه در مقابل ایوان ساخته شده بودند انجام می گرفته با این كه گوشواره ها هم بودند. ولی وقتی از حیاط می آمدید از طریق پله های وسیعی كه جلوی ایوان قرار داشته وارد تالار اصلی می شدید. همان زمان با توجه به این كه همیشه فرهنگ بر روی معماری ما تاثیر گذاشته است این پله ها را حذف می كنند تا كسی مستقیما وارد فضای اصلی نشود. این مساله در خانه های معمولی هم رعایت می شده است.
وقتی وارد این خانه ها می شوید ابتدا یك هشتی وجود دارد، و این هشتی طوری ساخته شده است كه وقتی شما وارد آن می شوید نمی توانید داخل ساختمان را ببینید، و حتما باید از داخل هشتی عبور كنید تا داخل را ببینید. در عمارت شمس العماره به جای آن هشتی از این گوشواره ها استفاده شده كه همان كارایی را دارد.
از آن جایی كه عمارت شمس العماره جهت دار است، گوشواره های شمالی و جنوبی دارد، و از یكی از گوشواره ها مسیری دارد كه می توانید از طریق آن وارد طبقات بالاتر شوید. این هم دلیل داشته است. زمین شمس العماره مستطیل كامل نیست و یك مقداری قناسی دارد. همین كجی باعث شد تا در آن قسمتی كه عرض بیشتر دارد پله ها را بگذارند و از بقیه فضا برای ساختن اتاق ها استفاده كنند. به خاطر همین برای رفتن از این طرف شمس العماره به آن طرف در طبقات بالایی باید از پشت بام ها بگذریم.
با توجه به این نكته كه شمس العماره بر اساس بعضی از طرح های ساختمان های مرتفع اروپایی ساخته شده، اما از مصالح سنتی در آن استفاده شده است. چرا؟
مصالحی كه در ساختن شمس العماره از آن استفاده شده است عبارتند از آجر ، خشت، كاه گل، ساروج و... كه ساروج نوعی ملات تركیبی از گرد آهك خالص _ خاكستر _ ماله بادی و مقدار كمی لویی (گل نی) بوده است و خیلی محكم عمل می كرده و شاید استحكام آن به اندازه سیمان باشد. از آهك در معماری شان خیلی استفاده می كردند، مخصوصا در پی ساختمان ها، چون این شفته آهك باعث استحكام بیشتر ساختمان می شود و هر چه رطوبت به آن بخورد محكم تر می شود. بر خلاف گچ كه هر چه رطوبت به آن بخورد زودتر از بین می رود. مثلا ما در حمام هایمان آهك بری داریم و این به خاطر همان رطوبت است كه باعث استحكام هر چه بیشتر آهك می شود. از دیگر مصالح استفاده شده چوب است كه حتی برای اتصال دیوارها نیز از چوب استفاده می كردند. روی پوشش هایشان از ورق استفاده می كردند كه به صورت مس بوده و آن را به وسیله كوبیدن به دست می آوردند. البته جلوتر و در زمان پهلوی از ورق گالوانیزه استفاده می كردند.
سوالی كه این جا پیش می آید این است كه شمس العماره تماما در نمای بیرونی از آجر استفاده شده است. آجر از چه زمانی وارد مصالح ساختمانی ما شده است؟
ساخت آجر به سال های بسیار دور باز می گردد. چادرنشین هایی كه در كنار رودها به كار گله داری مشغول بودند می دیدند كه در اثر نفوذ آتش گل های كنار آتش پخته شده و در واقع نحوه پیدایش آجر چنین بوده است. هم زمان در ساخت برج بابل خشت زدن و پختن آجر به وسیله بابلی ها ابداع شد و به همین سبب نام آجر كه یك واژه بابلی است در اغلب زبان ها به همین نام مشهور گشت؛ سپس توسط كلدانی ها پخت آجر به تكامل رسید. قابل ذكر است كه آجرهای اولیه بدون قالب و نظیر بالش ساخته می شدند. بنای «چغازنبیل» مربوط به 1250 سال قبل از میلاد، اسكلت اش از آجر و سنگ و خشت است. به طور كلی صنعت آجرپزی در عهد پیش از هخامنشی در ایران تكامل یافت و در دوره هخامنشی پخت آجرهای لعاب دار معمول گردید. ودر دوره سلجوقی از آجر به عنوان مصالح اصلی برای كلیه بناهایی چون كاروانسراها، آب انبارها، بناهای شاهی، مساجد، برج ها و مقبره ها استفاده می شده است. آجر در دوره ایلخانی‌ برای پوشش طاق ها و گنبد ها استفاده می شده و در دوره های بعدی نیز به عنوان مصالح اصلی در بناهای ایرانی كاركرد داشته كه همچنان هم ادامه دارد.
با توجه به سطح مسطح شمس العماره چرا در ساختن این عمارت گنبد كه از نشانه های معماری اسلامی است حذف شده و دیگر اثری از آن نیست؟
بنا كردن گنبد كار خیلی مشكلی است، و ما امروز كسانی كه بتوانند گنبد را بنا كنند نداریم و اگر باشند هم خیلی عده كمی هستند و همه آنها پیر شده اند. به هر حال گنبد زدن یك سری محاسباتی می خواهد كه شاید همه ما بتوانیم روی كاغذ بیاوریم، اما اجرای بسیار دشواری دارد. وقتی می خواستند مسجد دانشگاه شریف را بسازند، قصد بنا كردن گنبدی را داشتند كه خیلی به شكل بر می خورند. نهایتا رفتند و یك استاد كار آوردند تا بتواند این كار را انجام بدهد. البته در این مجموعه هم گنبد وجود دارد، مثل «تالار سلام» كه از این پوشش استفاده شده است ولی كاملا گنبد نیست و روی آن را پوشش شیروانی زده اند. البته شیروانی راحت تر آب را هدایت می كند و نیازی به رسیدگی ندارد. گنبد به لحاظ عایق كردن بسیار دشوار است و با عایق های قیرگونی نمی توان آن را عایق كرد. در پوشش شیروانی دوره قاجار آب از طریق شیروانی ها به راحتی حركت می كرده و از طریق ناودان هایی ورقی به زمین هدایت می شده است و در جایی كه این پوشش ورق را نداشتند، مثل زمان زندیه از فضایی با پوشش سنگی استفاده می كردند.
ما می توانیم شمس العماره را آخرین اثر معماری ایرانی و سرآغاز معماری تاثیر گرفته از غرب بدانیم؟
تقریبا البته باید بدانیم كه آیا آخرین بنا بوده یا نه. ولی می توانیم آن را سرآغاز معماری تاثیر گرفته از غرب بدانیم. چون قبل از آن عمارت بادگیر را داریم كه كاملا یك معماری ایرانی است. ما قبلا در معماری ساختمانهایمان از ستون های سنگی و گچی استفاده می كردیم، ولی در شمس العماره حتی ستون فلزی داریم، و این دقیقا برمی گردد به همان زمانی كه فلز وارد معماری اروپایی می شود. در معماری قبل از شمس العماره برای ساختن حفاظ ها از چوب استفاده می كردند، ولی در شمس العماره ریخته گری و چدن استفاده شده است. اینها به ما نشان می دهد كه این عمارت به شدت از غرب تاثیر گرفته است. همین ارتفاع دادن به ساختمان یكی دیگر از نشانه های این تاثیرپذیری است. در واقع در زمان قاجار هنر و فرهنگ ایران شروع به تاثیر پذیری از غرب می كند. مثل نقاشان و دیگر هنرمندان ما در آن زمان. مثل كمال الملك كه به اروپا می رود و پرسپكتیو را وارد نقاشی ما می كند. شمس العماره هم شروع این تاثیرپذیری است ولی همچنان بر خلاف كاخ ابیض، معماری آن ایرانی است.

ساختن این عمارت چقدر به طول انجامیده است؟

معیرالممالك به وسیله معماران و استادكاران آن زمان به مدت دوسال یعنی از سال 1282 ه.ق ساخت این عمارت را شروع كرده و تا سال 1284 ه.ق به طول می انجامد. این بنا حدود 140 سال پیش ساخته شده است.
مرمت این كاخ از چه زمانی آغاز شد، و برای مرمت آن چه كارهایی انجام دادند؟
طبق مدارك و تصاویر و عكس هایی كه دیده شده و گزارش های مکتوب مرمت این جا تقریبا مربوط به سال 1360 است. البته قبل از این هم یك دوره ای مرمت شده است، ولی نه به آن صورت، در دهه 60 یك سری كار اساسی روی آن انجام می دهند. بخش هایی كه داشته تخریب می شده را دوباره بازسازی كردند و در بخش هایی با تیر آن از فرو ریختن دیوارها جلوگیری می كنند. برج ساعت در حال ویرانی بوده كه محتویات داخلی اش را فلز می كنند و دوباره دورش را آجر می چینند.
آن بخشی كه پوشش چوبی داشته را تعویض می كنند و طاق ضربی می كنند. این كارها در سال های 60 تا 65 انجام می گیرد. بخش مرمت این كاخ هم در همان زمان انجام گرفت و بعد از آن كار خاصی روی آن انجام نشد. تا سال 1377 یا 78 كه یك سری پله هایی كه در زمان پهلوی به بنا اضافه شده بود (مقابل ایوان) حذف كردند. چون اصلا به معماری این بنا هم نمی خورد. بعد از حذف این پله ها طبق همان كاشی هایی كه در زمان قاجار بعد از حذف آن پله های ابتدایی روی دیوار كار شده بود آن مقدار كاشی را كه در انبار داشتیم نصب كردیم، و بقیه را نیز سفارش دادیم تا به همان شكل برایمان بسازند.
< منبع:
http://khakzad.com

/الف