انتظار چیست؟
انتظار چیست؟
انتظار، دورانِ تكليف حسّاس
نگهبانى ايمان
لازم است ايمان، جزء وجود آنان، و مايه ى تقوم هويّتِ اصلى آنان باشد، تا كم كم، حق، و فداكارى در راه اعتلاى حق، چون خون، همه ى وجود آنان را گرم كند، و چون روح، جوهرِ حيات آنان باشد.لازم است سعى شود تا ايمان اعتقادى، با ايمان عملى در آنان، اتحاد يابد، و از نخستين سنين تكليف و توجه، بُعد عمل به احكام نيز، عمل درست، در زندگانى آنان حضور قاطع بيابد.در روزگار غيبت امام، و طولانى شدن عصر انتظار، ممكن است شبهه هايى در ذهن برخى بيابد، يا شياطينِ پنهان و شياطينِ آشكار، به سست كردن پايه هاى اعتقادى كسانى ـ بويژه جوانان ـ برخيزند; بايد در برابر اين شبهه ها مقاومت كرد، و آنها را از ذهنها و دلها زدود. همچنين مطالب و مسائلى، در روند زمانه، و تحولات زندگى بشر، و پيدا شدن افكار و مسلكها بروز مى كند، كه ممكن است ظلمتهاى فكرى بيافريند، و به ايمانها و روشناييهاى قلوب، زيان برساند; بايد در برابر اين مطالب و مسائل نيز پايدار بود، و پايدارى كرد، و در رد و رفع آنها، و روشن كردن پوچىِ آنها، به كوشش برخاست.بطور كلى، حوزه هاى علمى و اعتقادى، و نگهبانان ميراث قرآنى و فرهنگ تربيتى اسلامى، بايد در برابر همه ى اين تهاجمات پايدارى كنند، و به تناسب هر مورد، به دفع اين زيانها و خطرها بپردازند. اينهمه تأكيد كه در احاديث، درباره ى حفظ ايتامِ آلِ محمّد ـ عليهم السلام ـ شده است، قسمتى از آن تأكيدها ناظر به اين بُعد است، بُعد اعتقادى. اين اَيتام، اَيتامِ معنوى و تربيتى هستند، و اين حفظ، ـ از جمله ـ حفظ اعتقاد دينى، و تربيت دينى است در توده ها، بويژه در جوانان و نوجوان. و اينهمه كه اهميت
داده اند به پاسدارى از مرزهاى اعتقادى، و گفته اند: عالمانِ حافظ دين، و نگهبانانِ عقايد مردم از انحراف، «پاسداران» مرزهاى دينند، اينها همه، در آن صورت است كه اين نگهبانى و پاسدارى، به نحو احسن، به عمل آيد.حفظ و گسترش اعتقاد دينى، و شناخت درست اعتقادى و عملى ـ كه وسيله ى تشخيص حق از باطل است ـ در روزگار متصل به ظهور، مفيدتر، بلكه لازمتر است، چنانكه در احاديث رسيده است. و اين بدان علت است كه تنها دارندگانِ عقيده و عملند كه در مسائل و حوادث پيش از ظهور گم نمى شوند، و دچار ترديد نمى گردند، و حق را تشخيص مى دهند. آرى، آنان كه «اعتقاد صحيح» و «عملِ صالح» داشته باشند، به تصديق و تأييد مهدى ـ عليه السلام ـ مبادرت مى كنند و به سعادت بزرگ مى رسند. اين است كه تا به هنگام ظهورِ مهدى ـ يعنى هنگامى كه فرياد او به گوش همگان برسد ـ بايد اعتقاد صحيح، و عمل صالح، در مردمِ منتظر حفظ گردد.
در احاديث و تعاليم، از اهميت ايمان، در عصر غيبت، به گونه هايى عجيب ياد شده است، و منتظران مؤمن، داراى مقام و منزلت شمشير زنان در ركاب پيامبر دانسته شده اند. از اين بالاتر، پيامبر اكرم آنان را برادران خود خوانده است. همچنين از نظرِ خردمندى، و بصيرت، و اعتقاد، و اخلاص، مورد ستايش بسيار قرار گرفته اند. دلهاى منتظران مؤمن، در سخن امام صادق ـ عليه السلام ـ كه سپس نقل خواهد شد، چونان قنديلهاى روشن توصيف شده است.
پيامبر اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ خطاب به اصحاب:
. . . شمايان اصحاب منيد، ليكن برادران من مردميَند كه در آخر الزّمان مى آيند. آنان به نبوت و دين من ايمان مى آورند، با اينكه مرا نديده اند . . . هر يك از آنان اعتقاد و دين خويش را با هر سختيى نگاه مى دارد، چنانكه گويى درخت خار مغيلان را در شب تاريك با دست پوست مى كَند، يا آتش پر دوام چوب تاغ را در دست نگاه مى دارد. آن مؤمنان، مشعلهاى فروزانند در تاريكيها. خداوند آنان را از آشوبهاى تيره و تار (آخر الزّمان) نجات خواهد داد ـ
لأحَدُهُم أشَدُّ بَقْيّةً على دينِهِ، مِن خَرْطِ القَتادِ، في اللّيلَةِ الظَّلماء، أو كالقابِضِ على جَمْرِ الغَضا. أُولئكَ مَصابيحُ الدُّجى، يُنجيهمُ اللّهُ مِن كلِّ فتنة غَبراءَ مُظلِمَة(16).
امام علىّ بن الحسين زين العابدين ـ عليه السلام ـ ، خطاب به ابو خالد كابلى:
اى ابو خالد! مردمانى كه در روزگار غيبت به سر مى برند، و معتقِدند و منتظِر، از مردمان همه ى زمانها افضلند. زيرا كه خداى متعال به آنان خرد و فهم و معرفتى داده است كه غيبت امام، براى آنان، مانند حضور است (يعنى با اينكه در عصر غيبت به سر مى برند و امام را نمى بينند، از نظر ايمان و تقوى و پايدارى، گويى در زمان ظهور به سر مى برند و امام خود را مى بينند). اين مردم را (كه در چنان روزگارى زندگى مى كنند)، خدا مانند سربازانِ پيكارگر صدر اسلام قرار داده است، همانان كه در ركاب پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ ، شمشير مى زدند و پيكار مى كردند.آنانند اخلاص پيشگان حقيقى، و آنانند شيعيانِ واقعى، و آنانند كه ـ در نهان و عيان ـ مردم را به دين خدا دعوت مى كنند . . .(17)
و اين ايمان و باور، بايد در جامعه باشد، و بايد همچنين ـ تا زمان ظهور ـ بماند.
عدل و احسان
(إنّ اللّه يأْمُرُ بِالعَدلِ وَالإحسان)(18).
خداوند به اقامه ى عدل و اشاعه ى احسان امر مى كند.
سخن از عدالت و دادگرى، در اسلام و قرآن، اصلى است بنيادى و همه گير، كه نيازى به توضيح ندارد. اهميت اين اصل تا آنجاست كه در بسيارى از احكام فقهى و عبادى نيز، به گونه اى، به لزوم عدالت بر مى خوريم، از جمله در نماز جماعت، كه مى گويند، پيشنماز بايد عادل باشد. و اين عدالت كه در پيشنماز شرط است نيز، به نوعى، ترك ظلم است نسبت به نفس، و نسبت به غير.اين است كه منتظران ظهور دولت حق، و حكومت عدل، كه دينشان اسلام است، و كتابشان قرآن، و نخستين امامشان على بن ابى طالب است (يعنى تجسُّمِ اعلاى عدالت و دادگرى)، و خود در انتظار تحقق حكومت عدل جهانى به سر مى برند، بايد پيوسته، نمونه ى اين عدل و عدل طلبى باشند، و اين چگونگى را نشان دهند، و جامعه ى خويش را از احسان سرشار سازند. بايد جامعه ى آنان، نمونه ى آن عدل و دادى باشد كه از آن دم مى زنند، و منتظر ظهور ابعاد كلى و جهانگير آنند.
مى شود جامعه اى خود را منتظر حكومت عدل جهانى بداند، و خود، در محيط خود، در روابط خود، در معاملات و حقوق و قوانين خود، عدالت را عملى نسازد، و رعايت نكند، و به عدل و داد نگرايد، و از عدل و داد طرفدارى نكند، و در راه آن به پا نخيزد، و نشانى از بسط و عدل و احسان در آن جامعه نباشد؟ اين امر چگونه مى تواند بود؟ و اگر باشد، صدق اينگونه مردمى در انتظار، از كجا نمودار خواهد گشت؟.
تمرين و رياضت
آرى درد آشنايان! به همراهى آن پيشواى درد آشنا به پا مى خيزند و جباران را با مجاهده و جنگ، در پرتو يارى و نصر خدايى، از ميان بر مى دارند و خود مانند محرومترين محرومان زندگى مى كنند. خوراكى خشك و اندك مى خورند و جامه اى خشن و كم بها مى پوشند. اينسان رفتار مى نمايند تا محروميت را از جهان بردارند.
قائم و قيام
نقش انتظار
(قُل كل متربّص فتربّصوا)(20)
بگو همه منتظرند پس منتظر باشيد.
انتظار فرج امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ اصلى ترين نقش خود را در آرامش دلهاى پريشانى كه از وضع موجود در جامعه ها و سيطره استعمار و هر چه محرومتر شدن ضعيفان و قتل و غارتها و مهجور ماندن معارف حقيقى اهل البيت ـ عليهم السلام ـ به ستوه آمده و در ميان امواج يأس و نوميدى غوطهور است. در اين حال يگانه آرزوى آنان پيشوا و نور تابانى است كه عالم سراسر تاريكى را به پرتو جمالش منوّر مى سازد و اين اميد خود آرام بخش جان آنهاست. با اين اميدست كه شاهراه شريعت را با گامهاى استوار در مى نوردد و چون كوه در برابر مشكلات مى ايستد و بدين روش زمينه اى را براى ظهور آن عزيز فراهم مى سازد. لذاست كه آن حضرت در توقيع شريفى به محمّد بن عثمان مى فرمايد: براى فرج بسيار دعا كنيد كه آن خود فرج شماست(21).
ارزش انتظار
امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمودند: روزگارى خواهد آمد كه امام از مردم پنهان مى شود. خوشا به حال آنان كه در آن زمان بر امر (ولايت) ما ثابت قدم باشند. زيرا كمترين ثوابى كه آنان را خواهد رسيد، آنكه خداوند به ايشان مى گويد: اى غلامان و كنيزان من! بر سرّ من ايمان آورديد و غيب مرا گواهى كرديد; بشارت باد شما را به جزاى نيكوى من. همانا شما غلامان و كنيزان حقيقى من هستيد. از شما مى پذيرم (رفتار نيك را) و بر شما مى بخشايم (عملهاى زشت را) و بخاطر شما در مى گذرم و سيراب مى سازم بندگانم را با آب باران; و بلاها را از آنان رفع مى كنم. اگر شما نباشيد عذابم بر آنان نازل خواهد شد.
جابر گويد: گفتم: اى فرزند رسول خدا! چه چيزى بهترين كار براى مؤمن در اين زمان است؟ فرمود: نگاهدارى زبان و خانه نشينى(22).
هم چنين از ابى بصير از امام صادق ـ عليه السلام ـ درباره آيه شريفه (يوم يأتي بعض آيات ربّك . . .)(23) سؤال شد، فرمود: آن هنگام قيام قائم و منتظر ماست . . . سپس فرمود: اى ابو بصير! خوش بر احوال شيعيان قائم ما كه در زمان غيبت انتظار ظهورش مى كشند و در گاه ظهور فرمان بردار اويند آنان اولياء خدايند كه هيچ ترس و واهمه اى بر آنان نيست و هرگز غمگين نخواهند شد(24).هم چنين درباره ارزش انتظار امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است كه به برخى از ياران خود فرمودند: هر يك از شما منتظر اين امر از دنيا رويد چون كسى هستيد كه در خيمه قائم همراه اوست(25).
وجوب انتظار
ابو بصير خدمت امام باقر ـ عليه السلام ـ مى رسد و عرض مى كند: اى فرزند رسول خدا! آيا مى پذيريد كه من دوست و تنها متوجه و گردن نهاده بر ولايت شمايم؟ امام ـ عليه السلام ـ فرمود: آرى! عرض نمود: پس اينك پرسشى دارم كه جواب دهيد، زيرا من نابينايم و كمتر راه مى روم; و نمى توانم هر زمان خدمت شما برسم. امام ـ عليه السلام ـ فرمودند: خواهش خود را عرضه دار! گفت: مرا از آن دين كه خود و خاندانت بدان پايبنديد، آگاه ساز تا من نيز بدان گردن نهم. امام ـ عليه السلام ـ فرمود: اگر چه به كوتاهى سخن گفتى، ليكن سؤالى بس بزرگ نمودى; بخدا سوگند! دين خود و پدرانم را بر تو عرضه مى كنم و آن گواهى به يگانگى خداوند و رسالت محمد و اقرار بر آنچه او از جانب پروردگار آورده و دوستى با آنان كه دوست مايند و بيزارى از هر كه دشمن ماست و تسليم بودن بر فرمان ما و انتظار كشيدن قائم ما و كوشش نمودن (در راه اطاعت خداوند) و پرهيز از آنچه او نمى پسندد(26).
اين نكته اى بسيار شگرف است كه انتظار دوشادوش توحيد و نبوت از اصول مهم دين محمدى است. و آن حكايت از چيزى فراتر از وجوب دارد.
فظايل انتظار فرج امام مهدى (عج)
1ـ صقر بن ابى دلف مى گويد:
امام رضا ع سپس ساكت شد عرض كردم: اى فرزند رسول خدا ص امام بعد از حسن ع كيست؟ پس آن حضرت بشدّت گريست.
سپس امام رضاع فرمود: البته بعد از حسن پسرش آنكه قائم به حق و مورد انتظار است ; مى باشد.
راوى مى گويد: گفتم: اى فرزند رسول خدا ص چرا«قائم» ناميده شده است؟ فرمود: چون كه او بپاخيزد پس از آنكه يادش مرده باشد و بيشتر معتقدان به امامتش برگشته باشند. گفتم چرا منتظر ناميده مى شود؟ امام رضا ع فرمود:« زيرااو را غيبتى است كه روزها و مدتى طولانى دارد پس مخلصان منتظر خروجش باشند و اهل ترديد انكارش كنند و جاهلان ياد او را استهزاء كنند ووقت گذاران (براى ظهور او) دروغگو شوند. و عجله كنندگان در آن هلاك گردند و تسليم شوندگان در آن نجات يابند.»
2 ـ شخصى از امام صادق ع پرسيد:
امام صادق ع در پاسخ فرمودند: او همانند كسى است كه با رهبر اين انقلاب (حضرت مهدى (عج)) در خيمه فرماندهى او بوده باشد، پس اندكى سكوت كرد سپس فرمود: « مانند كسى كه با پيامبر اكرم ص در مبارزاتش همراه بوده است.»
و در روايت ديگرى داريم كه امام صادق ع فرمود: «او همانند كسى است كه در ركاب رسول خدا ص شهيد شده باشد.»
3 ـ حضرت على ع فرمودند:
فوايد و آثار ارزشمند انتظار فرج حضرت مهدى (عج) برخى از ناآگاهان چنين پنداشته اند كه انتظار فرج مهدى (عج) ممكن است سبب ركود و عقب ماندگى يا فرار از زيربار مسؤليت ها و تسليم دربرابر ظلم و ستم گردد ; چرا كه اعتقاد به اين ظهور بزرگ ; مفهومش قطع اميد از اصلاح جهان قبل از او و حتى كمك كردن به گسترش ظلم و فساد است و انتظار اين ظهور بزرگ آثار و بركات بسيار سازنده اى دارد كه در ذيل به چند نمونه اشاره مى كنيم:
انتظار يك مصلح جهانى به معنا آماده باش كامل فكرى، اخلاقى، مادى و معنوى براى اصلاح همه جهان است، فكر كنيد چنين آماده باشى چقدر سازنده است. براى تحقق بخشيدن به چنين انقلابى، مردانى بسيار بزرگ، مصمم، نيرومند و شكست ناپذير، فوق العاده پاك، بلند نظر، كاملا آماده و داراى بينش عميق لازم است و خودسازى براى چنين هدفى مستلزم به كار بستن عميق ترين برنامه هاى اخلاقى، فكرى و اجتماعى است. اين است معناى انتظار واقعى. آيا هيچ كس مى تواند بگويد كه چنين انتظارى سازنده نيست؟!
منتظران راستين در عين حال وظيفه دارند تنها به خويش نپردازند بلكه مراقب حال يكديگر باشند و علاوه بر اصلاح خويش در اصلاح ديگران هم بكوشند ; زيرا برنامه عظيم و سنگينى كه انتظارش را مى كشند يك برنامه فردى نيست .
اثر مهم ديگرى كه انتظار حضرت مهدى دارد، حل نشدن در مفاسد محيط و عدم تسليم در برابر آلودگيهااست. آرى انتظار ظهور مصلحى كه هر قدر، اهل دنيا فاسدتر مى شوند اميد ظهورش بيشتر مى گردد اثر فزاينده روانى در معتقدان دارد و آنها را در برابر امواج نيرومند فساد بيمه مى كند آنها نه تنها با گسترش دامنه فساد محيط مأيوس نمى شوند بلكه به مقتضاى ; وعده وصل چون شود نزديك آتش عشق تيزتر گرددوصول به هدف را در برابر خويش مى بينند و كوشش آنان براى مبارزه با فساد و يا حفظ خويشتن با شوق و عشق زيادترى تعقيب مى گردد...
پي نوشت ها:
1. بحارالانوار، ج 52، ص 131، ح 31.
2. كذب الوقاتون; كافى: 1 / 368.
3. كافى، ج 1، ص 333، ح 1.
4. بحارالانوار، ج 51، ص 72.
5. اكمال الدين، ج 2، ص 357 و 358.
6. بحارالانوار، ج 52، ص 126.
7. غيبت نعمانى، بحارالانوار، ج 52، ص 141.
8. سوره ى نمل، آيه 83
9. سوره ى اعراف، آيه ى 96.
10. بحار، ج 52، ص 130.
11. بحارالانوار، ج 52، ص 135.
12. بحارالانوار، ج 52، ص 366.
13. بحارالانوار، ج 52، ص 140.
14. بحارالانوار، ج 52، ص 140.
15. بحارالانوار، ج 52، ص 140.
16. بصائر الدرجات; بحارالانوار، ج 52، ص 124.
17. احتجاج: طبرسى; بحارالانوار: ج 52، ص 122.
18. سوره ى نحل، آيه ى 90.
19. بحارالانوار، ج 52، ص 354 و 359.
20. سوره ى طه، آيه 135.
21.غيبت طوسي، ص 290، كمال الدين ج 2 ص 483
22. كمال الدين، باب 32، ح 15.
23. سوره ى اعراف، آيه 158.
24. كمال الدين، باب 33، ح 54.
25. محاسن برقى، ص 173.
26. مكيال المكارم، ص 151
/خ
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}