شكاف ديجيتالي؛ چالشي در برابر كشورهاي در حال توسعه
شكاف ديجيتالي؛ چالشي در برابر كشورهاي در حال توسعه
چكيده
به نظر مي رسد، پيش از اينكه شكاف ديجيتالي بين كشورهاي غني و فقير در استفاده از اطلاعات و فناوريهاي ارتباطات مطرح باشد در بيشتر موارد شكاف در باورها، عقايد، فرهنگ، سواد، آموزش، درآمد سرانه و نداشتن حداقل امكانات زير بنايي در بين كشورها بويژه كشورهاي در حال توسعه و كمتر توسعه يافته نموده پيدا مي كند.
مقدمه
براي نمونه، آفريقا شتابان در حال گسترش صفحات وب خود است و اين صفحات مورد استفاده روز افزون روزنامه ها، بيمارستانها و سازمانهاي غير دولتي (NGOs) قرار مي گيرد. با وجود اين، سهم قاره آفريقا از كل سايت هاي شبكه جهاني از 25/0 درصد به 22/0 درصد تنزل نموده است. ضريب نفوذ تلفن در حال افزايش است، اما در بعضي از كشورهاي در حال توسعه اين ضريب حتي كمتر از رشد جمعيت باقي مانده و سرانه تلفن نيز رو به كاهش بوده است. هنوز نيمي از مردم جهان صداي زنگ تلفن را نشنيده اند. استفاده از اينترنت در آمريكاي جنوبي به شكل چشمگيري گسترش يافته است اما هنوز حدود 98 درصد مردم آمريكاي لاتين، 5/99 درصد آفريقايي ها و حدود 98 درصد آسيايي ها به اينترنت متصل نشده اند. اين موضوع را مي توان برحسب ثروت نيز بيان كرد. ثروتمندترين سه فرد در جهان كه دو تاي آنها از راه اقتصاد ديجيتالي به مال و منالي رسيده اند، ثروت خالصي بيش از توليد ناخالص داخلي 47 كشور فقير جهان به دست آورده اند. در بسياري از اين كشورها كه تضاد قومي، و نژادي برايشان امري معمول و رايج است، ابزار ارتباطات مدرن در جهت خنثي كردن شايعات و كاهش ريسك جنگ و نيز تحريك به كشتار دستجمعي مورد استفاده قرار گرفته است.
هدف از اين مقاله بررسي كشورهاي توسعه نيافته و در حال توسعه در مقايسه با كشورهاي توسعه يافته از نظر آمار و اطلاعات داده شده در زمينه استفاده موثر از فن آوري هاي اطلاعات و ارتباطات (ICTs) با توجه به همگرايي يا واگرايي بين كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته و بين جمعيت محروم و برخوردار در محدوده اقتصادهاي مذكور است. منظور از واگرايي اين است كه چنانچه روندهاي موجود ادامه داشته باشد، بهره برداري از فن آوري اطلاعات و ارتباطات در كشورهاي در حال توسعه، هيچگاه به پاي كشورهاي توسعه يافته نخواهد رسيد. از سوي ديگر همگرايي به معني آن است كه در صورت تغيير روند فعلي، كشورهاي در حال توسعه از نظر استفاده از فن آوري اطلاعات و ارتباطات در آينده خواهند توانست همپاي كشورهاي توسعه يافته شوند. بنابراين مي بايست موضوع همگرايي يا واگرايي بين كشورهاي كمتر توسعه يافته و توسعه يافته از لحاظ ميزان نحوه استفاده از توليدات ICT مورد توجه قرار گيرد. همچنين همگرايي و واگرايي بين اين كشورها از لحاظ رشد توليد ناخالص داخلي (GDP) و ساير شاخص هاي عملكرد اقتصادي نيز مدنظر است. در اين مطالعه، تفاوت در پيشرفت فناوري (Technical Progress) بين كشورها و حدود و دامنه استفاده از انقلاب اطلاعات توسط كشورهاي مذكور حائز اهميت مي باشد. اين مقاله در پنج بخش به شرح زير تهيه شده است:
بخش اول، به تعريف شكاف ديجيتالي و علل وجود اين شكاف بين كشورهاي در حال توسعه، بويژه كشورهاي كمتر توسعه يافته و كشورهاي پيشرفته اختصاص دارد.
بخش دوم، اجزاي تشكيل دهنده شكاف ديجيتالي را مورد بررسي قرار مي دهد.
بخش سوم، راهكارهايي عملي براي كاهش شكاف بين كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته ارائه مي دهد.
در بخش چهارم، متغيرهاي ورودي و خروجي موثر در استفاده از ICT و تحليل آنها به كمك يافته هاي پروفسور رودريگز و ويلسون با توجه به شاخص پيشرفت فن آوري1 (ITP) مورد بررسي قرار مي گيرد.
بخش پنجم نيز مشكلات، نتيجه گيري و پيشنهادهاي تحقيق حاضر را تشكيل مي دهد.
تعريف شكاف ديجيتالي
1. شكاف ديجيتالي عبارت است از نبود ارتباط فيزيكي و دسترسي به شبكه و سخت افزار كامپيوتر و آموزش كه در صورت تامين آنها اين شكاف ميان دولت و سازمان هاي غير دولتي برداشته خواهد شد.
2. شكاف ديجيتالي عبارت است از نبود كامپيوتر، دسترسي به كامپيوتر و آموزشهاي لازم كه به خاطر سياست هاي ناكاراي دولت تشديد مي گردد و همين باعث به تاخير افتادن توسعه و استفاده از كامپيوتر مي شود. مادامي كه اين سياستها تغيير نيابد مشكل شكاف ديجيتالي همچنان باقي خواهد ماند.
3. شكاف ديجيتالي به معناي فرصت از دست رفته براي گروههاي محرومي است كه توانايي استفاده موثر از فناوري ارتباطات و اطلاعات براي بهتر شدن زندگيشان را ندارند. مهم اين است كه اين فن آوري با ظرفيت باور نكردني كه براي بهبود كيفيت زندگي گروههاي محروم دارد چگونه به كار برده شود. استفاده موثر و مطلوب مستلزم داشتن كامپيوتر و اتصال آن به شبكه، آموزش به زبان محلي و كاربردهاي واقعي فن آوري مذكور در جهت رفع نيازهاي فوري است.
4. شكاف ديجيتالي يعني نبود كامپيوتر، آموزش و دسترسي. اما اين مشكل با تجهيز سخت افزار كامپيوتري و دسترسي به شبكه حل شدني است. بازار و پروژه هاي توسعه اي منتخب اين مشكل را به روش خود و از طريق كاهش تدريجي قيمت ها، تسريع در بخش آموزش تكنولوژي اطلاعات و گسترش زير بنا به مناطق دور افتاده برطرف خواهد ساخت.
5. شكاف ديجيتالي بازتاب فقر و كمبود سواد كافي، و نبود بهداشت و ساير ضروريات اجتماعي است. كامپيوتر لازم است اما هيچ چيز نمي تواند جامعه اي را وادار به پر كردن شكاف ديجيتالي نمايد مگر اينكه سواد كافي، فقر و مراقبت هاي بهداشتي مورد توجه قرار گيرد.
نظر به اهميت موضوع فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات (ITCs) لازم است كه در ابتداي امر اين فناوري تعريف شود. طبق تعريف ICTs مجموعه فعاليت هايي است كه از طريق ابزار الكترونيكي، پردازش، انتقال و عرضه اطلاعات را ساده مي سازد.2
چرا شكاف ديجيتالي وجود دارد؟
1. شكاف ديجيتالي از اشاعه و گسترش تدريجي فن آوريهاي نو نشات مي گيرد. شكاف ديجيتالي، اجتناب ناپذير است چون كشورهاي ثروتمند تجربه كافي و درآمد اضافي براي استفاده از فن آوريها را دارند. اين شكاف معمولا با فن آوريهايي مانند ماشين، راديو، تلويزيون و تلفن، همراه بوده است. به مرور زمان، هر اندازه فن آوري ارزان تر شود و بيشتر مورد آزمايش قرار گيرد، اين شكاف بسته خواهد شد. شوراي اينترنت ايالات متحده آمريكا در مورد «وضعيت اينترنت 2000» چنين مي گويد:
و «اما مثل هر فن آوري ديگر، انتشار شتابان در سطح جهاني يكسان نبوده است. حجم كاربران اينترنت، ميزان شكاف ديجيتالي شمال ـ جنوب را نشان مي دهد. هرجا كه اينترنت حضور داشته است آن مناطق جزو ثروتمندترين مناطق دنيا، به حساب آمده اند.»
2. شكاف ديجيتالي به اين دليل وجود دارد كه مردم نمي دانند چگونه از اين فناوري استفاده كنند يا اين كه فناوري متناسب با زندگي آنها فراهم نشده است. حتي موقعي كه افراد به فناوريهاي اطلاعات مانند اينترنت روي مي آورند، اغلب آموزش كافي و لازم را براي به كارگيري آن ندارند يا به خاطر موانع آداب و رسوم سياسي و فرهنگي قادر به استفاده از اين فن آوري نيستند.
3. شكاف ديجيتالي بازتابي از چشم انداز زير بناي فن آوري موجود و توزيع ثروت است. در كشورهايي كه فاقد سواد و برق هستند قطعا مردم قادر به استفاده موثر از فن آوري اطلاعات نخواهند بود. كشورهايي كه غرق در بدهي هستند مسلما نمي توانند سرمايه گذاريهاي لازم براي ايجاد فن آوري را تامين نمايند. كشورهايي كه پيش شرط لازم براي استفاده از فن آوري اطلاعات را نداشته باشند، با مشكل روبه رو خواهند بود مانند كشورهاي آفريقايي كه از شبكه هاي سوئيچينگ الكترونيكي استفاده نمي كنند.
4. شكاف ديجيتالي ناشي از مشكلات واقعي در انتقال فن آوري به سراسر دنيا وجود دارد تا حدودي به خاطر مشكل ايجاد دسترسي به شبكه و تا اندازه اي هم به خاطر دشواري تامين برق در مناطق روستايي است.
5. سياست هاي دولت نه تنها از رشد و توسعه فن آوري حمايت نكرده بلكه با به تاخير انداختن رشد فن آوري اطلاعات به شكاف ديجيتالي دامن زده است.
6. شكاف ديجيتالي به انتخاب شخصي هم باز مي گردد. بعضي افراد اصلا تمايلي به استفاده از فن آوري اطلاعات ندارند. در نتيجه «شكاف ديجيتالي» تا حدي ابهام آميز باقي مي ماند. در اين خصوص، رابرت كراندال يكي از مسئولين مطالعات اقتصادي بروكينگ در آمريكا مي گويد: «تا وقتي سطوح درآمد عامل عمده در ايجاد شكاف باشد، ديگر جايي براي اين مباحث وجود ندارد چون بازار پيوسته در حال كاهش دادن قيمت هاي دسترسي و نيز بهاي كامپيوتر است. با وجود اين ممكن است شكاف به خاطر انتخاب هاي خانواده همچنان باقي بماند.»
براي دانستن نابرابريهاي موجود در استفاده از فن آوريهاي اطلاعات و ارتباطات (ICTs) در اختيار داشتن چند شاخص اساسي براي ورود به بحث ضروري است. اين شاخص ها عبارتند از:
1. تعداد كاربران يا تعداد يارانه ها: چه تعداد از افراد در كشورهاي مختلف از اين فن آوري استفاده مي كنند؟
2. زيربنا و دسترسي: چه تعداد شبكه هاي مخابراتي وجود دارد و چه تعدادي از افراد رايانه هاي شخصي دارند و معمولا اين رايانه ها در كجا (منزل، محل كار، مراكز شهري) مورد استفاده قرار مي گيرد؟
3. استطاعت برخورداري: آيا استطاعت برخورداري از فن آوري وجود دارد اگر بلي براي چه كسي؟
4. آموزش: آيا افراد طرز استفاده از فن آوري را مي دانند؟ آيا اين فن آوري در مدارس يا در برنامه هاي فني آموزش داده مي شود؟ آيا مي توان به اين برنامه دست يافت؟
5. محتواي متني رايج: آيا محتواي متني به زبانهاي محلي، نيازهاي فوري به طور اعم و منافع جامعه را به طور اخص برآورده مي سازد؟
6. بخش فن آوري اطلاعات (IT): بخش فناوري ارتباطات و اطلاعات محلي چه اندازه با صنايع
موجود به شكل شغل، GDP و تجارت تركيب شده است؟
متاسفانه اندازه گيري توزيع تكنولوژي ارتباطات و اطلاعات در سراسر جهان كار بسيار دشواري است. آگاهي از اينكه چه تعداد رايانه وجود دارد كار نسبتا ساده و راحتي است اما تعميم دادن آن به تمام كشورهاي جهان و طبقه بندي اطلاعات بر حسب تقسيمات فرهنگي ـ اجتماعي (نژاد، درآمد، مذهب و غيره) كار بسيار مشكلي است. صرفنظر از دسترسي فيزيكي به فناوري، تعريف «استفاده موثر» و حتي اندازه گيري آن نيز دشوار است. شكاف هاي متعددي در فن آوري وجود دارد كه مي تواند به نوبه خود بر معادله تاثير بگذارد. از جمله اين شكاف ها تعداد رايانه ها، سرعت دسترسي به اينترنت، قيمت گذاري، شمار راديو و تلويزيون و غيره است.2
استفاده موثر از ICT به عنوان بخشي از راه غلبه بر مشكلات
تجربه نشان مي دهد كه تعداد بي شماري از عوامل، استفاده از فناوري مورد بحث را در مقياس وسيع با مشكل رو به رو مي سازد. كشوري كه برق ندارد و مردم آن نيز بي سوادند بيهوده تلاش مي كند تا فناوري ارتباطات و اطلاعات را در حد متعارف به درون زندگي مردم راه دهد. با يك بررسي موشكافانه درمي يابيم افراد پيش از اينكه توانايي يا علاقه خود را به استفاده از رايانه نشان دهند در وهله اول مي بايست نيازهاي اساسي خود را تامين كرده باشند. اين موضوع با نظريه «سلسله مراتب آبراهام مازلو» منافات ندارد. بيل گيتس مي گويد: «آيا مردم به معنا و مفهوم زندگي كردن با كمتر از يك دلار در روز پي برده اند؟ جايي كه برق وجود ندارد» (برنانت).
از همين فناوري مي توان براي غلبه بر تمام اين مشكلات استفاده كرد. با تركيب و تلفيق ICT مناسب به عنوان بخشي از حل مسئله، مي توان راه حل هاي موثرتري را براي ارائه خدمات اساسي شناسايي نمود و از شكاف بيشتر بين اطلاعات «داراها» و اطلاعات «ندارها» جلوگيري نمود.
اطلاعات موجود نشان مي دهد كه 66 درصد جمعيت زيمبابوه به آب آشاميدني بهداشتي دسترسي ندارند. تقريبا نصف جمعيت 6 ميلياردي كره زمين با كمتر از 2 دلار در روز زندگي خود را مي گذرانند و بيش از يك ميليارد نفر با كمتر از يك دلار در روز گذران مي كنند. در كشور نيجريه، 2/72 درصد جمعيت با كمتر از يك دلار در روز زندگي مي كنند. حدود 80 درصد جمعيت جهان هرگز مكالمه تلفني نداشته اند.4
تقريبا 25 درصد جوانان جهان بيسواد هستند (18 درصد مردان جوان و 32 درصد زنان جوان). در آسياي شمالي 35 درصد مردان و 59 درصد زنان بيسوادند. طبق تحقيقات به عمل آمده از سوي كگان، در كشورهاي آفريقايي جنوب منطقه صحرا بيش از نيمي از بچه ها در سنين اوليه فقط تحصيلات مقدماتي دارند و كمتر از يك سوم آنها موفق به ورود به مدارس عالي مي شوند. اشتغال در كشورهايي مانند ارمنستان به ميزان 20 درصد و در زيمبابوه به ميزان 50 درصد تخمين زده مي شود.
استفاده اساسي از ICT
1. استفاده از اينترنت تعداد كل كاربران اينترنت، شاخص خوبي براي نشان دادن دورنماي شكاف ديجيتالي است.
شكاف بين كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته به مرور زمان گسترش يافته است. توزيع نابرابر در كاربران اينترنت بين جمعيت جهان خيلي بيشتر از ديگر موارد استفاده از ICT مانند تلويزيون و تلفن است. نابرابري در استفاده از اينترنت حتي بيشتر از توزيع توليد ناخالص داخل (GDP) بين كشورهاي فقير و غني است. اين نابرابري از نابرابري در ساير فناوريها مانند تلويزيون نيز بيشتر است
گاه دسترسي به اينترنت به كمك تعداد رايانه هاي ثبت شده متصل به اينترنت با آدرس هاي IP معتبر اندازه گيري مي شود. شكاف بين كشورها نيز در اينجا به خوبي نمايان است. تعداد رايانه هاي متصل به اينترنت در ايالات متحده آمريكا فراتر از ساير كشورهاي توسعه يافته است. براي نمونه، تعداد رايانه هاي متصل به اينترنت در ايالات متحده آمريكا 2/77 ميليون دستگاه، در ژاپن 9/5 ميليون دستگاه، در كانادا 3/5 ميليون دستگاه، در انگلستان 9/3 ميليون دستگاه و در آلمان 7/3 ميليون دستگاه است. كشورهايي كه كمتر از 10 رايانه متصل به شبكه دارند شامل كشورهاي بنگلادش، آنگولا، چاد و عراق و كشورهايي كه هيچ رايانه متصل به شبكه ندارند مانند كشورهاي بروندي، بنين و سوريه هستند.6
2. تلفن. از نظر دسترسي به تلفن نابرابري وسيعي حاكم است. در سال 1998 تعداد 146 تلفن براي هر 1000 نفر جمعيت در جهان وجود داشته است. در صورتي كه اين رقم براي آسياي شمالي 19 تلفن در هر 1000 نفر و تنها 3 تلفن در هر 1000 نفر در كشورهايي مانند اوگاندا بوده است.7
در زمينه تلفن همراه نيز نابرابري مشابهي وجود دارد. براي مثال در سال 1998 براي هر 1000 نفر جمعيت جهان، تعداد 55 خط تلفن همراه وجود داشته است ولي تنها يك نفر از 1000 نفر در آسياي شمالي يا اوگاندا تلفن همراه داشته است.
3. رايانه. معمولا دسترسي اساسي به رايانه ها به وسيله تعداد رايانه هاي موجود در كشورها يا رقم سرانه آن اندازه گيري مي شود. براي نمونه، طبق آمار سال 1998 بانك جهاني براي كل جهان تعداد 6/70 رايانه شخصي در هر 1000 نفر وجودد داشته است. در صورتي كه اين تعداد براي هر 1000 نفر و در آفريقاي جنوب منطقه صحرا تعداد 5/7 رايانه شخصي در هر 1000 نفر و در آسياي شمالي 9/2 رايانه شخصي در هر 1000 نفر و 7/0 رايانه شخصي در 1000 نفر در كشورهايي مانند مالي بوده است.8
4. پهناي باند و ميزان سرعت. پهناي باند بين المللي شامل كابلهاي زير دريايي و ساير كابل هاي بين المللي و لينك هاي ماهواره اي است كه در توصيف و تشريح شكاف ديجيتالي اهميت دارد ولي در اكثر گزارشهاي مربوط به شكاف ديجيتالي ناديده گرفته شده است. ميزان پهناي باندي كه يك كشور در اختيار دارد به ما مي گويد كه حجم اطلاعات از آن كشور به كشور ديگر با چه سرعتي منتقل مي گردد. پهناي باند بين الملل در سراسر جهان به طور يكسان توزيع نمي گردد. براي مثال، تا اواخر سال 2000، حجم اتصال به اينترنت آمريكا به اروپا با سرعت 56 گيگابايت در ثانيه و آمريكا به آسيا و اقيانوسيه با سرعت 18 گيگابايت در ثانيه انجام گرفته است. آفريقا با پهناي باند بسيار كم و با سرعت 2/0 گيگابايت در ثانيه به اروپا به پهناي باندي با سرعت 5/0 گيگابايت در ثانيه به آمريكا متصل شده است.9 از لحاظ ميزان دسترسي داخلي نيز اختلاف زيادي بين كشورها وجود دارد. براي نمونه، يك خط با سرعت 256 كيلوبايت در ثانيه در آفريقاي جنوبي ارتباطي سريع به شبكه محسوب مي شود. در صورتي كه ارتباط DSL يا 1ـT با سرعت 5/1 مگابايت در ثانيه حداقل ارتباط براي مشاغل تجاري كوچك در ايالات متحده آمريكاست. هر اندازه زمان به دست آوردن اطلاعات از طريق اينترنت طولاني تر باشد، منافع و اطلاعاتي كه يك فرد مي تواند از آنها به طور موثر استفاده كند، كمتر خواهد بود.10
عوامل موثر بر استفاده از ICT
قيمت
اكثر مردم كشورهاي در حال توسعه حتي با وجود فناوري قادر به دسترسي به آن نيستند و از همين رو استفاده از فناوري در سطح پايين باقي خواهد ماند. فقر در آفريقا علت عقب ماندگي رشد اينترنت است. هزينه اتصال ماهانه به اينترنت در آفريقا از درآمد جمعيت فزوني مي يابد. هزينه هاي دسترسي به اينترنت در ايلات متحده آمريكا تنها 1 درصد متوسط درآمد ماهانه يك فرد را تشكيل مي دهد. در حالي كه در اوگاندا هزينه هاي دسترسي بيش از متوسط درآمد ماهانه يك فرد است.
ثبت دامنه هاي خاص كشور بيشتر توسط انحصارات كنترل مي شود و قيمت آن از يك كشور به كشور ديگر متفاوت است. براي نمونه، قيمت ثبت دامنه ها براي كشور لهستان 220 دلار و براي كشور دانمارك 11 دلار در سال است.
سرعت دسترسي، هزينه و جستجوكردن سايت هاي شبكه
بسياري از تحليل گران بر اين باورند كه اخذ هزينه تلفن بر حسب دقيقه به اين معناست كه مردم اين قبيل كشورها سايت هاي شبكه را جستجو نمي كنند. در نتيجه از يادگيري و استفاده كامل از اينترنت باز مي مانند.
آموزش فني و سرمايه انساني
نابرابري بين المللي در آموزش فني، سابقه اي طولاني دارد و به عدم سرمايه گذاري در تعليم و تربيت باز مي گردد كه متاثر از عواملي چون نبود برنامه هاي توسعه منابع انساني، آموزش فني در مدارس و ثبت نام دوره هاي آموزش عالي است.
ارتباط محتوايي
تاثيرات ICT بر اقتصاد
درآمد حاصل از بخش ICT
اشتغال در بخش ICT
هزنه در بخش ICT
توسعه فن آوري
اجزاي تشكيل دهنده شكاف ديجيتالي
«شكاف جهاني ديجيتالي» به عدم تقارن (واگرايي) دو يا چند جامعه از لحاظ توزيع و استفاده
موثر از اطلاعات و منابع ارتباطي اطلاق مي گردد. به طور خلاصه، به تفاوت دسترسي موثر به فناوري اطلاعات و ارتباطات (ICTs) شكاف جهاني ديجيتالي گفته مي شود. مطابق اين تعريف، به دسترسي نامتقارن جوامع مختلف داخل يك كشور «شكاف ديجيتالي درون كشوري» و به دسترسي دو يا چند كشور يا منطقه «شكاف ديجيتالي بين المللي» گفته مي شود. ولي بطور كلي، شكاف جهاني ديجيتالي به تفاوت دسترسي موثر به فن آوريهاي اطلاعات و ارتباطات استفاده شده از سوي كشورهاي غني تر از يك سو، و كشورهاي توسعه نيافته از سوي ديگر اطلاق مي گردد.
جزئيات دسترسي به شكاف جهاني ديجيتالي
دسترسي فيزيكي (Physical access): معمولا اين نوع دسترسي به ناحيه جغرافيايي، و موجود بودن ابزار دسترسي كاربر به ساختارهاي فيزيكي (با سيم يا بي سيم) و به كاربردها و وسايلي (مانند تلويزيون) اطلاق مي گردد. براي نمونه، آيا يك روستا نزديك به خطوط تلفن است يا خير؟ گاهي خود دسترسي فيزيكي به تنهايي، «دسترسي رسمي» را تشكيل مي دهد.
دسترسي مالي (financial access): دسترسي مالي نشان دهنده اين است كه آيا استفاده كنندگان با وجود ساختارهاي فيزيكي، ظرفيت لازم را براي پرداختن هزينه خدمات دارند يا خير؟
دسترسي شناختي (cognitive access): اين نوع دسترسي به استعداد و توانايي آموزشي كاربر براي دسترسي به اطلاعاتي كه نياز دارد، اطلاق مي گردد. همچنين به توانايي فرد براي پردازش اطلاعات، ارزيابي و استفاده از آنها مربوط مي گردد. وانگهي در يك محيط با پهناي باند مشخص، مي بايد كاربران اين ظرفيت ها و قابليت ها را داشته باشند تا بتوانند اطلاعات را ارسال يا دريافت كنند.
توليد يا محتواي دسترسي (production or content access): وقتي كاربر هنگام دسترسي به اينترنت يا تلويزيون برنامه اي به زبان خود نيابد يا چيزي طبق نيازهاي روزانه او موجود نباشد مسلما دسترسي بي معنا خواهد بود. وانگهي كشورها و جوامع براي به دست آوردن محتواي مناسب نياز به افراد مجرب و كارآزموده دارند تا دستكم بتوانند تا حدودي محتواي محلي توليد نمايند. اين موضوع بويژه براي كشورهاي در حال توسعه اي كه مردم آن فقير و كم سوادند و معمولا به زبان محلي صحبت مي كنند بسيار مهم است.
دسترسي سياسي (political access): دسترسي سياسي به معناي اين است كه كاربر به نهادهايي كه در آنها قواعد بازي (game rules) تعيين مي گردد، دسترسي داشته باشد. منظور از قواعد بازي، قواعدي است كه بر تخصيص منابع فناوري اطلاعات و ارتباطات مانند ساختارها و كاربردها حاكم است. وقتي كاربران به نهادهاي تنظيم كننده مقررات، موسسات مشاوره اي دولت و ساير نهادها دسترسي قانوني داشته باشند، عرضه كنندگان نسبت به نيازها و علائق آنها بيشتر پاسخگو خواهند بود. دسترسي موثر به نهادها مي تواند موضوعي كليدي نيز به شمار رود و آن موقعي است كه كشورهاي در حال توسعه علائق دسترسي خود را در محافل بين المللي مثل ICANN11، WTO و ساير نهادهاي قانونگذار مطرح مي نمايند.
چنانچه اين پنچ تعريف از دسترسي را به خاطر بسپاريم، مي توانيم وجوه افتراق بين «دسترسي رسمي» و «دسترسي موثر» را مشخص كنيم. بردن رايانه به مدرسه يا كشيدن خط تلفن به يك روستا «دسترسي رسمي» به حساب مي آيد. چنانچه با كشيدن خط تلفن اين تضمين به وجود آيد كه مردم آن روستا روي هم رفته واقعا بتوانند هزينه خدمات را بپردازند و محتواي مناسب را بيابند و نحوه استفاده از فناوري ها براي رفع نيازهاشان را بدانند و در فرايند سياسي نيز مشاركت داشته باشند، به اين نوع دسترسي «دسترسي موثر» مي گويند.
در اينجا دو موضوع كليدي و مهم وجود دارد كه يكي وجه افتراق بين «شكاف» ديجيتالي و «تفاوت» ديجيتالي است. گاه اگر به جاي واژه «تفاوت» بهره مندي از فناوري هاي اطلاعات و ارتباطات از واژه «شكاف» استفاده شود از نظر معني زيبنده نخواهد بود. اگر جمعيت يا منطقه اي 95 درصد ضريب نفوذ يك فناوري (راديو، تلفن) را دارا باشد و ديگري تنها داراي ضريب 92 درصدي باشد، بهتر است اين حالت را «تفاوت» بناميم و نه لزوما يك «شكاف». در دنياي واقعي امروز كه در آن منابع محدود است مي بايست اولويت هايي براي بخش هاي ICT قائل شد. مي بايد روي شرايطي تمركز نمود كه در آن احتمال وخيم تر شدن وضعيت توسعه جامعه زياد است. بنابراين، مي بايد روي كاهش جدي موانع ساختاري و نه صرفا روي تفاوتهاي مصرف تمركز نمود. ترسيم خط تمايز بين «تفاوت» و «شكاف» بيشتر يك موضوع فلسفه سياسي و فرهنگي است تا يك موضوع با محتواي سياست فني. تعريف هميشه به خاطر شرايط حاكم بر جامعه از دو منظر يعني از نظر اندازه فاصله مطلق و ديگري از نظر اهميتي كه نيروهاي سياسي براي آن قائل هستند، مشخص مي گردد. فاصله 5 به 1 بين ديجيتال داراها و ديجيتال ندارها براي كشور بسيار فقيري مانند هندوستان ممكن است از نظر اهميت سياسي مهم نباشد چون اين فاصله در بسياري از خدمات ديگر مانند بهداشت به وضوح ديده مي شود. در صورتي كه، براي ايالات متحده آمريكا حتي فاصله كمتر از 2 به 1 بين نژادها يا دو جنس ممكن است كمتر قابل قبول و حتي از نظر سياسي از اهميت بيشتري برخوردار باشد تا فاصله 5 به 1 در كشور ديگر.12
مشخصه ديگر براي تعريف شكاف ديجيتالي يا «فاصله دارا و ندار» در بخش مخابرات از نظر تعيين شاخص براي «خدمات جهاني» و «دسترسي جهاني» است. چندين سال است كه دولت ها، موسسات عام المنفعه اي مانند شركت هاي برق و تلفن را ملزم نموده اند تا خدمات خود را حتي الامكان توسعه دهند. در اقتصادهاي پيشرفته جهان اين به معناي رسيدن به ضريب نفوذ تلفن براي هر خانوار است.13 بر عكس در كشورهاي فقيرتر چون قدرت خريد پايين مانعي در راه عرضه خدمات جهاني به عنوان يك حق انتخاب واقعي براي مردم تلقي مي گردد، از همين رو خدمات جهاني براي دربرگرفتن ساير سطوح عرضه ICT به وجود آمده است. وقتي مي گوييم تلفن براي همه روستاها، يا نصب تلفن ظرف چند روز، اين دو از نظر معنا با يكديگر تفاوت دارند.
اخيرا تعريف واژه هايي مانند فن آوريها، شرايط مادي و تغيير انتظارات جامعه دگرگون شده است. تعريف «اتصال» از طريق تلفن در سال 1970 با اتصال در سال 2000 كاملا متفاوت است. اين به دليل آن است كه قدرت خريد فقيران در سراسر جهان افزايش يافته است و ممكن است اكنون به خدمات بيشتري دسترسي داشته باشند. البته ناگفته نماند كه نمي توان تغييرات فناوري را ناديده گرفت. با رواج تلفن هاي همراه، ساختار ماهواره اي، اينترنت و غيره، ديگر تعريف واژه هايي مانند «جهاني»، «خدمات» يا «دسترسي» از بنياد تغيير كرده است. دليل ديگر آن است كه چون ارزش هاي اجتماعي تغيير يافته، توانايي برقراري ارتباط با كشورهاي دوردست امروزه مانند آزادي بيان به عنوان حق بشر مورد پذيرش قرار گرفته است.14
اجزاي جمعيتي شكاف جهاني ديجيتالي
در عين حال نمي توان اين واقعيت را انكار كرد كه تمام گروههاي اجتماعي به يك اندازه از دسترسي بهره مند نيستند. مهمترين تفاوت ها در شكاف ديجيتالي، بويژه در كشورهاي كمتر توسعه يافته، به تفاوتهاي اجتماعي، جنسيت، حدود جغرافيايي (شهري ـ روستايي)، درآمد، سواد، سن، شغل و حتي تفاوت هاي قومي و نژادي باز مي گردد. آمار به دست آمده از سراسر دنيا، گرايش يكساني را نشان مي دهد. گروههايي كه بيشترين دسترسي را به فناوري هاي جديد اطلاعات و ارتباطات دارند تحصيل كرده ها، افراد با درآمد بالا، معمولا شهرنشين و مرد هستند. فقرا و زنان بيسواد در مناطق روستايي احتمالا كمترين دسترسي را به اين فناوري ها دارند. وقتي از واژه «شكاف ديجيتالي» بطور عام استفاده مي كنيم در واقع بين گروههاي مختلف اجتماعي تفاوت قائل شده ايم. پويايي اجتماعي كه دسترسي متفاوتي را ايجاد مي كند، ممكن است براي همه گروهها به يك اندازه نباشد. براي نمونه، اگر در استفاده از ICT فاصله هايي وجود داشته باشد، چگونه اين فاصله ها مي تواند روي فاصله موجود بين شهر و روستا، فاصله توزيع درآمد و سرانجام روي فاصله ساختارهاي شغلي كشورهاي در حال توسعه تاثير بگذارد؟ البته نبايد از اين موضوع غافل بود كه بهره مند نمودن تمام اقشار جامعه با توجه به تمايزات تحصيلي، علمي و تمكن افراد، كار ساده اي نيست. وظيفه دولت ايجاد رفاه براي كليه اقشار جامعه است. به همين دليل هر كشور در حال توسعه اي كه مي خواهد سياست توسعه و گسترش فناورهاي جديد ارتباطي را دنبال كند، مي بايد ضرورت عوامل جمعيتي فوق را در دستور كار خود قرار دهد.
راهكارهاي عملي كاهش شكاف بين كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته
طبق گزارش سازمان ملل، 5/1 جمعيت كشورهاي با درآمد بالا از 86 درصد توليد ناخالص داخلي جهان برخوردارند. مشتركين اينترنت در اين كشورها 93 درصد كل جهان را تشكيل مي دهند. اين ارقام براي كشورهاي با درآمد پايين به ترتيب 1 درصد و 2/0 درصد است. اطلاعات به دست آمده از يك موسسه اطلاع رساني به نام جامعه جهاني اطلاعات كي ناوا حاكي از آن است كه كشورهاي توسعه يافته كار را بر اساس قاعده بازي دنبال مي كنند با اين هدف جهان بويژه كشورهاي در حال توسعه را در چارچوب مورد علاقه خودشان محصور سازند.
در اينجا چند پرسش مطرح مي گردد: اولا كشورهاي در حال توسعه درگير چه كاري هستند؟ ثانيا نسخه غربي تجويز شده براي كشورهاي در حال توسعه چقدر دوام دارد؟ ثالثا اين كشورها (كشورهاي در حال توسعه) چه اقدامات موثري بايد اتخاذ نمايند؟
تنها پاسخ به پرسشهاي فوق، مشاركت قوي تنگاتنگ كشورهاي جنوب ـ جنوب و گسترش همكاري در سطوح بين المللي با ارائه موفقيت ها و دستاوردهاست.
شايد بعضي با نام TCDC آشنا باشند.15 TCDC به معناي همكاري بين كشورهاي در حال توسعه در زمينه هاي اقتصادي، فني و فرهنگي است. اتحاد بين كشورهاي در حال توسعه و حمايت از يكديگر در تشكيل نظم نوين اقتصاد جهاني بسيار مهم است. در اين راستا، سازمان ملل متحد مي تواند به عنوان مكانيسم موثر در ايجاد وحدت بين كشورهاي در حال توسعه به منظور تبادل تجارب و معرفي فناوري بين آنها كارساز باشد.
آنچه در اين ميان بسيار حائز اهميت است، اين است كه كشورهاي در حال توسعه بايد قبل از هر چيز تعريف روشن و مشخصي از استرتژي ملي داشته باشند و مي بايد در تمام مراحل اطلاعاتي ابتكار عمل را به دست گيرند.
به منظور اجراي موفقيت آميز استراتژي ملي، اتخاذ سياستهاي زير از سوي كشورهاي در حال توسعه ضروري است:
1. تقويت اتحاد و يكپارچگي بين كشورهاي در حال توسعه؛
2. فراهم ساختن سياست و محيط مقرراتي مطلوب؛ به عبارت ديگر بستر سازي فن آوري اطلاعات در فضايي دوستانه و در يك محيط رقابتي سالم؛
3. ارتقاء توسعه و همبستگي اجتماعي به كمك فناورهاي اطلاعات و ارتباطات؛
4. نهادينه كردن آموزش و توسعه فناوريهاي حرفه اي اطلاعات و ارتباطات؛
5. تشويق و ترغيب توسعه كارآفرينان محلي.
براي يافتن بهترين راه استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات واحد ويژه اي در زمينه همكاري فني بين كشورهاي در حال توسعه (TCDC)، مطالعات و كارهاي مشاوره اي و ارزيابي بسياري را به انجام رسانده است.
هدف از اين كار انتقال اطلاعات در زمينه تسهيلات فني و تخصصي، فناوريها و تجارب بين هيات هاي مختلف موسسان، سهامداران و مشتريان، در داخل كشورها و بين دولتهاي جنوب بود.
اين واحد ويژه به عنوان اولين وظيفه اصلي خود در اين فرايند، اطلاعات و خدمات مرجع (INRES) را راه اندازي نمود. اطلاعات و خدمات مرجع در سال 1977 به صورت نشريه اي با عنوان «راهنماي خدمات براي همكاريهاي فني بين كشورهاي در حال توسعه» در اختيار كشورهاي در حال توسعه قرار گرفت. توسعه بعدي در فناوري اطلاعات اين فرصت را به سيستم INRES داد تا توزيع بر پايه رايانه را جايگزين توزيع بر مبناي كاغذ نمايد.
با ظهور فناوريهاي جديد ارتباطي در اواسط و اواخر دهه 1990، TCDC با چالش تازه اي روبرو شد. چالش آن بود كه نهاد ياد شده مي بايد اين فناوري را در جهت افزايش كارايي و اثر بخشي سيستم INRES به كار مي گرفت.
ايجاد شبكه اطلاعات براي توسعه (WIDE) پاسخي از سوي TCDC به آن چالش است. WIDE شامل دو بخش است: يكي شبكه اطلاعات براي اتصال به شبكه (Wide on Line) و ديگري استراتژي ارتباط داخلي. بانك اطلاعاتي متصل به شبكه، انتقال INRES به خدمات اينترنت را نشان مي دهد. اين بانك اطلاعاتي با همكاري وزارت علوم و فناوري و شوراي علمي و توسعه فناوري برزيل ايجاد شده است.
بخش استراتژي ارتباط داخلي خدمات فعلي TCDC عبارت از مشاركت و همكاري براي استفاده از ابزار الكترونيك مانند اينترنت در جهت تقويت ظرفيت سهامداران TCDC است.
هدف اصلي از اين ابتكار عمل، يافتن راه حلي براي استفاده از ابزار الكترونيكي و به منظور توسعه و گسترش توانايي سهامداران كشورهاي در حال توسعه در زمينه اجراي همكاريهاي فني و يادگيري استفاده از ابزار الكترونيكي در فرايند كار است. اين ابتكار عمل دو هدف ويژه را دنبال مي كند:
1. فراگير نمودن بانك اطلاعات متصل به شبكه با اطلاعات مورد نياز و ارتقاء استفاده از تخصص و جنبه هاي عملي مناسب براي همكاري بيشتر جنوب ـ جنوب؛
2. دخالت دادن استراتژي در شبكه اطلاعاتي متصل به شبكه براي ظرفيت سازي همكاريهاي فني بين كشورها و سازمانها در جنوب. هر چند استراتژي ارتباط داخلي با هر دو موضوع سروكار دارد، اما بيشتر توجه آن بر ظرفيت سازي توزيع متمركز است. استراتژي ارتباط داخلي در چارچوب همكاري با كشورها، سازمانها و برنامه ها در جنوب فعاليت دارد.16
بررسي متغيرهاي ورودي و خروجي موثر در استفاده از ICT و تعيين شاخص پيشرفت تكنولوژي (ITP)
تعيين متغيرهاي ورودي و خروجي موثر در استفاده از فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات بين كشورهايي توسعه يافته و در حال توسعه و استخراج شاخص پيشرفت تكنولوژي ( ITP) و رتبه بندي كشورها از حيث داشتن فناوري با استفاده از روش آماري «اصل آناليز تركيبي» (Principle of Component Analysis) از سوي رودريگز و ويلسون بررسي شده است.17 به خاطر اهميت موضوع، شرح مختصري از اين تحليل بويژه در تعيين موقعيت كشور ايران خالي از لطف نيست. در اين بررسي، فناوري هايي كه در ارتباط مستقيم با كاربران مي باشند، در تعيين شاخص پيشرفت تكنولوژي (ITP) در نظر گرفته شده اند. متغير خروجي (OUTPUT) شاخص تكنولوژيك مورد استفاده براي تعيين ITP داراي 5 متغير است. اين متغيرها بر حسب مناطق مختلف جهان عبارتند از: رايانه شخصي، تلفن همراه، هوست اينترنت18، دورنگار (فاكس) و تلويزيون. درآمد سرانه يك كشور متوسط عضو سازمان همكاري اقتصادي و توسعه (OECD) تقريبا 11 برابر درآمد سرانه كشورها ي آسياي جنوبي است. اين نابرابري از لحاظ تعداد رايانه 40 برابر، از نظر تعداد تلفن همراه 146 برابر و از لحاظ هوست اينترنت 1036 برابر است. در واقع، كشورهاي OECD 21 برابر كشورهاي آسياي جنوبي سرانه تلفن دارند. شاخص ITP نشان دهنده معيار زير بناي لازم براي استفاده از پيشرفت هاي فناوري ارتباطي است.
از نظر آماري حدود تغييرات ITP از صفر تا 100 است و تمام 110 كشور نمونه بر اساس همين معيار رتبه بندي شده اند. در اين رتبه بندي، آمريكا در بالاترين و موزامبيك در پايين ترين مكان جدول رده بندي قرار مي گيرند. كشور ايران در اين رده بندي رتبه 77 را كسب كرده است. تصوير به دست آمده از ITP مايوس كننده است همگي عضو كشورهاي OECD هستند و از 20 كشور بالاي جدول تنها دو كشور يعني هنگ كنگ با رتبه 12 و سنگاپور با رتبه 17 عضو اين سازمان نيستند.
بطور كلي، شاخص هاي فناوري ـ بويژه شاخص خروجي (output) تكنولوژيكي كه به عنوان دسترسي به وسائل و ابزار مورد استفاده مصرف كنندگان براي محاسبه شاخص ITP به كار گرفته مي شوند، نه تنها ويژگي هاي بسياري از تغييرات تكنولوژيكي را مجسم مي كنند، بلكه خصوصيات بازار و كشورها را نيز نشان مي دهند. براي مثال، در كشور قطر سرانه تعداد تلويزيون بالاتر از سوئد است اما عاقلانه نيست كه قطر را از نظر تكنولوژيكي پيشرفته تر از سوئد بدانيم؛ بويژه كه قطر از نظر بقيه شاخص هاي خروجي (output) تكنولوژيكي خيلي عقب تر از سوئد است.
همچنين در مورد كشور ژاپن مي توان گفت كه اين كشور داراي سرانه هوست اينترنت كمتري نسبت به كشور اسلووني اما از نظر ساير شاخص ها خيلي جلوتر از آن كشور است. ممكن است كشوري تعداد زيادي تلويزيون داشته باشد اما ساير شاخص هاي تكنولوژيكي آن كم باشد. درباره چنين كشوري مي توان گفت كه از لحاظ توسعه و گسترش رسانه گروهي موفق بوده اما از لحاظ ساير شاخص هاي تكنولوژيكي عقب مانده است.
جمهوري اسلامي ايران از نظر شاخص پيشرفت تكنولوژيكي حتي از كشورهاي همتراز خود مانند تركيه، ونزوئلا، تايلند، اوكراين، برزيل و كويت نيز عقب تر است.
نتيجه گيري
2. مدل ارائه شده در خصوص تعيين شاخص ITP براي 110 كشور نمونه از سوي رودريگز و ويلسون، رابطه داخلي بين متغيرهاي خروجي تكنولوژيكي (output) با شاخص ITP در كشورها و بين كشورها را توضيح نمي دهد.
3. افزايش خطوط اصلي تلفن (تلفن هاي ثابت) در يك كشور در استفاده بهتر و بيشتر از فناوريهاي اطلاعات در سالهاي اخير در اكثر كشورهاي در حال توسعه موثر بوده است.
4. عواملي چون هزينه هاي دسترسي به اينترنت و هزينه تلفن براي اتصال به شبكه جهاني اينترنت و در نتيجه استفاده از اين فناوري نو نقش كليدي ايفا مي كند. هر اندازه هزينه هاي دسترسي و تلفن پايين باشد، امكان استفاده از اينترنت بيشتر خواهد بود. همچنين پرداخت هزينه هاي دسترسي، به قدرت خريد مردم نيز بستگي دارد.
5. استفاده از شبكه جهاني اينترنت به عنوان فناوري اطلاعات به دليل آنكه محتواي اكثر سايت هاي آن به زبان انگليسي است و دانش آموختگان بومي كمتر به اين زبان تسلط دارند، براي كشورهاي در حال توسعه مانند ايران محدود است.
6. بالا بودن سطح GDP يك كشور نشان دهنده ميزان پيشرفت تكنولوژيكي آن كشور نيست. به نظر مي رسد آنچه كه در استفاده بيشتر از فناوريهاي اطلاعات در كشورهاي رو به رشد اهميت دارد ميزان و حجم سرمايه گذاري در مخابرات براي استفاده از فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات بوده است.
پيشنهادها
2. كشورهاي در حال توسعه كه مايلند از فناوري هاي اطلاعات و ارتباطات استفاده موثر كنند، لازم است نسبت به طراحي و تكميل پرسشنامه آماري در ارتباط با طرح موضوع استفاده از ICT درميان اقشار مختلف جامعه بويژه افراد تحصيلكرده اقدام نمايند تا به اين وسيله سرمايه گذاري در زمينه فناوريهاي اطلاعات توجيه پذير باشد.
3. در برنامه سياست مربوط به اقتصاد شبكه اي، مي توان از تجارب به دست آمده از اصلاحات مخابراتي طي دو دهه گذشته استفاده كرد. براي اين منظور دولت مي بايد نسبت به اصلاح اين بخش متعهد و پاي بند باشد و اجازه رقابت فعالانه را بدهد. كاركرد بازار به تنهايي براي پركردن شكاف ديجيتالي كافي نيست. اطلاعات به دست آمده از آمار سال 1998 اتحاديه جهاني مخابرات نشان مي دهد كه تنها 12 درصد بازارهاي محلي در كشورهاي در حال توسعه آزاد شده است.
4. دولت هاي كشورهاي در حال توسعه بايد با جلب مشاركت سازمانهاي غير دولتي و بخش خصوصي در پركردن شكاف ديجيتالي اهتمام ورزند.
5. به منظور تامين تقاضاهاي تجارت الكترونيكي، ضمن ارتقاء نظام مالي كشورها، تغيير در مقررات نظام مالي آنها نيز ضروري است. در اين راستا، فراهم بودن خدمات حمايتي بويژه شبكه پستي لازم است.
6. ايجاد مدرسه عالي فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات و تربيت كادر فني براي اين منظور در كشورهاي در حال توسعه از اهميت فراواني برخوردار است.
7. آموزش اجباري رايانه در مقاطع دبيرستان و منظور نمودن درس اجباري رايانه از سوي آموزش و پرورش پيشنهاد مي گردد.
پي نوشت :
1. Index of Technical Progress
2. www.oecd.org
3. Spanning the digital divide
4. نشريه بانك جهاني سال 2001.
5. www.netseizer.com
6. Internet Software Consortium
7. آمار 1998 نشريه بانك جهاني سال 2001.
8. همان.
9. Teiegeography
10. State of the Internet.
11. Internet corporation for Assigned Names and Numbers.
12. {OECD, ITU}
13. همان.
14. {UNESCO}
15. Technical Cooperation between developing Countries.
16. The TCDC Information Referral Services WID initiative, UNDP: SU/TCDC.
17. فرمول و روش محاسبه شاخص ITP از سوي رودريگز و ويلسون در اينجا ارائه نشده است.
18. هوست اينترنت به معناي خدمات رسان (server) اطلاعات و ارتباطات رايانه اي متصل به شبكه جهاني اينترنت است.
منابع و ماخذ:
1. Kenny, C. (2000) “Information, Communications and poverty”, Information, Infrastructure Economist, World Bank.
2. The Economist (1999) “Silicon Envy”.
3. Toffler, A. (1980) The Third Wave. New York: William Morrow and Co.
4. Wilson, Ernest J. “Closing the Digital Divide”. University of Maryland.
5. Wilson, Ernest J., Jr, and Fransisco Rodriguez (2000) “Are Poor Countries Losing the Information Revolution” University of Maryland at Colloge Park.
6. World Bank. (1998) World Development Report 1998/1999. Knowledge Development. New York: Oxford University Press.
7. World Bank Group (2000) The Networking Revolution: Opportunities and Challenges for Developing Countries.
8. Yongtu, L. (2000) “Eliminating the Digital Divide by Enhancing the South – South Cooperation”. Ministry of Foreign Trade and Economic Cooperation.
منبع: http://www.e-resaneh.com
/س
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}