نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)

 
زئوس، يک گاو نر، پرومته (1) يک انسان و آتنا يک خانه ساختند. سپس براي داوري در مورد عيب و نقص کارشان، موموس (2)‌ را انتخاب کردند.
موموس از ديدن ساخته‌هاي آن‌ها چنان حسودي‌اش شد که شروع به ايراد گرفتن از همه‌ي آن‌ها کرد.
او به زئوس گفت: «عيب کار تو در آن است که چشمان گاو را روي شاخ‌هايش نگذاشته‌اي تا آن‌چه را شاخ مي‌زند، ببيند.»
به پرومته گفت: «ايراد کار تو آن است که مغز انسان را بيرون از بدنش نگذاشته‌اي. اگر اين کار را مي‌کردي افکار او قابل ديدن مي‌شد و او نمي‌توانست ضعف‌هايش را پنهان کند.»
و سرانجام به آتنا گفت: «نقص کار تو نيز در آن است که بايد خانه را روي چرخ مي‌ساختي. در اين‌صورت اگر فردي نادرست همسايه‌ي آدم شد، آدم بتواند آن را جابه‌جا کند.»
زئوس از خباثت موموس چنان به خشم آمد که او را از کوه المپ (3)، بيرون راند.
هيچ‌چيز چنان کامل و بي‌عيب نيست که ايرادي بر آن وارد نباشد.
پي‌نوشت‌ها:
1. Prometheus؛ (پرومته يا پرومتئوس)‌ در اساطير اوّليه‌ي يونان بنيان‌گذار تمدّن و در اساطير بعد خالق بشر- م.
2. Momus؛ خداي تمسخر و ريشخند در اساطير يونان- م.
3. Olympus؛ (اُلمپ يا المپوس) جايگاه خدايان اساطيري يونان.
منبع‌مقاله: هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.