سپاه و ولايتمدارى

نويسنده: على اصغر الهامى نيا



چكيده

پـذيـرش ولايـت پـيـامـبر اكرم (ص ) و امامان معصوم (ع ) و ولى فقيه در زمان غيبت ، لازمه مسلمانى است . مجموعه تشيع بر ولايتمدارى است و هر كس در نظام حكومتى اسلام مسئوليت بـالاتـر و مهم ترى دارد بايد تبعيت او از رهبران الهى نيز بيشتر باشد. در صدر اسلام اين گونه بوده و آيات قرآن كريم و تاريخ اسلام نيز گواه آن است .
در زمـان حـال و در زمـان ولايـت فـقـيـه عـادل نـيـز همه شيعيان بايد از فرامينِ رهبرى اطاعت پـذيـرى كـامـل داشـتـه بـاشـند. در اين ميان پاسداران به عنوان محافظانِ نظام حكومتى و سـرزمين اسلامى بايد گوى سبقت را از ديگران در ولايتمدارى و اطاعت پذيرى بربايند، چنان كه تاكنون نيز در عمل چنين بوده است . مقاله حاضر، ضرورت ولايتمدارى و جلوه هاى آن را در جامعه اسلامى برمى رسد.
كليدواژه ها: ولايت ، ولايتمدارى ، اطاعت پذيرى ، جلوه هاى ولايتمدارى ، پاسداران .

مقدمه

خـداونـد پـيـش از آفـرينش آدم به شاءن و منزلت و جايگاه اجتماعى او تصريح كرده ، مى فرمايد:
إِنِّي جَاعِلٌ فِي الاَرْضِ خَلِيفَةً. (بقره : 30)
من در زمين جانشينى خواهم گماشت .
بـنـابراين ، محور و رهبر جامعه انسانى ، خليفه الهى و انسان كاملى است كه از سوى خدا انـتـخـاب و بـه مـردم معرفى مى شود. اين انسان برگزيده كه امام ناميده مى شود، داراى ولايت تكوينى و تشريعى است و مردم نيز موظف اند امامت و رهبرى او را بپذيرند، به كمك او بـشـتابند و در اجراى شريعت آسمانى با او همكارى كنند، امر و نهى او را اجرا نمايند و جـامـعـه خـويـش را بـراسـاس خـواسـت و مـشـيـت الهـى بـسـازنـد تـا بـه سـعـادت و كـمـال نـايـل آيـنـد. دو عـنـصـر اصـلى ايـمـان و عـمـل صـالح ، زيـرسـاخت چنين جامعه اى را تشكيل مى دهد:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ اَّمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِيـنَ مـِن قـَبـْلِهـِمْ وَلَيُـمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ اءَمْناً يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً. (نور: 55)
خـدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند، وعده داده كه حتماً آنان را در زمـيـن جـانـشـيـن [خـود] قرار دهد، همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بوده اند جـانـشـيـن قـرار داد و آن ديـنـى را كـه بـر ايـشـان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدل سازد تا مرا بپرستند و چيزى را با من شريك نگردانند.
از سـوى ديـگـر، تـاريـخ گـواهـى مـى دهـد كـه هـرگـاه جـامـعـه اى بـراسـاس ايـمـان و عـمـل صـالح و بـر مـحـور رهـبر الهى شكل گرفته ، مورد رشك و كينه كافران و مشركان واقـع شـده و آنـان به مصاف مؤ منان آمده اند، ولى دلاورمردان ميدان توحيد به فرماندهى ولى خـدا و رهـبـر آسـمـانـى خـويـش از آيـيـن و جـان و مال و ناموس خويش در برابر دشمنان ، جانانه دفاع كرده اند؛
وَكـَأَيِّنْ مـِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا اءَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضـَعـُفـُوا وَمـَا اسـْتـَكـَانـُوا وَاللّهُ يـُحـِبُّ الصَّابـِرِيـنَ. (آل عمران : 146)
و چـه بسا پيامبرى كه مردان الهى فراوانى همراه او كارزار كردند و در برابر آنچه در راه خـدا بـه آنـان رسـيـد، سـسـتـى نورزيدند و ناتوان نشدند و تسليم نگشتند و خداوند شكيبايان را دوست دارد.
بـديـن تـرتـيـب ، مـعـيـار حـق يـا بـاطـل بـودن طـرف جـنـگ و نـبـرد را شـاخـص ((فـى سبيل الله )) تعيين مى كند؛
الَّذِيـنَ اَّمـَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ. (نساء: 76)
كسانى كه ايمان دارند در راه خدا كارزار كنند و كافران در راه طاغوت مى جنگند.
و رهبر و پيشوا و بيان كننده راه خدا نيز كسى جز ولى خدا و پيامبر و امام معصوم نيست كه در طول ولايت خدا بر امّت ولايت دارند؛
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ اَّمَنُوا... . (مائده : 55)
ولىّ شما تنها خدا و پيامبر او است و كسانى كه ايمان آورده اند.
امـام و پـيـامـبـر هـرگـاه در مـكـان يـا زمـانـى مـيـان مردم حضور نداشته باشند، افراد واجد شـرايـطـى را به نيابت از خود بر آنان مى گمارند تا نظام سياسى ، اجتماعى اسلام را درميانشان به اجرا گذارند. چنان كه رسول خدا پس از فتح مكه جوانى به نام ((عتاب )) را به ولايت آن شهر منصوب كرد و از آنجا به سوى طائف عزيمت نمود. و امير مؤ منان (ع ) نيز با رسيدن به حكومت ، واليانى را بر استانهاى مكه ، بصره ، آذربايجان ، فارس ، اهـواز، مـصـر و... مـنـصـوب كـرد و در ابـتـداى فرمانى كه براى مالك اشتر تدوين كرد، مرقوم فرمود:
ايـن ميثاق نامه را بنده خدا ـ على ، امير مؤ منان ـ براى مالك اشتر صادر كرده است ، زمانى كـه او را زمـامـدار مـصـر نـمـود تـا اقـتـصاد آن ديار را سامان دهد، با دشمنانش پيكار كند، اهل آن ديار را به شايستگى وادارد و شهرهايش را آباد نمايد.(1)
و در نامه ديگرى كه همان زمان براى مردم مصر فرستاد، نوشت :
يـكـى از بـندگان خدا را به سوى ديارتان فرستادم كه هنگام نا امنى ، خواب به چشمش راه نـمـى يـابـد و در هـنگام ترس و اضطراب از دشمن هراس ندارد، نسبت به تبهكاران از شـعـله آتـش سـوزنـده تـر اسـت ... سـخنش را بشنويد و فرمانش را ـ هر جا مطابق حق است ـ اطـاعـت كـنـيد. هرگاه دستور پيشروى داد به پيش برانيد و هرگاه دستور توقف داد توقف كنيد كه پيش روى و عقب نشينى او هم به فرمان من است .(2)
هـمـان طـور كـه در نـامـه يـاد شد، مردم موظفند در غيبت امام معصوم عليه السلام در همه امور حـكـومـتـى از نـايـب او پـيـروى كـنـند، نظام و كيان اسلامى را پاس دارند و از تماميت آن در بـرابـر هـرگـونـه حـمله دشمن دفاع نمايند و همه نظام هاى سياسى ، اجتماعى ، نظامى ، اقتصادى ، تربيتى ، فرهنگى ، قضايى و اجرايى كشور اسلامى را براساس نظرات او ـ كه همان نظر اسلام و رهبر معصوم است ـ اداره نمايند و منظور از ولايتمدارى نيز همين است .

ايمان ، انگيزه ی تأسيس سپاه

بـراسـاس رهنمودهاى قرآن و عترت ، نظام حكومتى جامعه اسلام بايد به دست پيامبر، امام يـا نـايـب آنـهـا شـكل گيرد و اداره شود. چنين نظامى پس از صدر اسلام در بهمن 1357 در ايـران زمـيـن شـكـل گـرفـت و جـوانـان مـؤ مـن و انقلابى به رهبرى مجتهدى جامع الشرايط ((جـمـهـورى اسـلامـى ايـران )) را بـنـياد نهادند و براى حفظ كيان انقلاب و نظام به طور خـودجـوش و بـا احـسـاس مـسـئوليـت ، نـهاد انقلابى ((سپاه پاسداران انقلاب اسلامى )) را تاءسيس كردند. امام خمينى (ره ) نيز آن را پذيرفت و مورد تقدير قرار داد:
من از شماها تشكر مى كنم كه خودتان بدون اينكه غير از خدا يك كسى وادارتان بكند ـ اين چيزى است كه از مبداء الهى جوشش پيدا كرده ـ خودتان وارد اين ميدان شديد. اين طور نبوده اسـت كـه يـك كـسـى بيايد شما را وادار كند، سرتاسر ايران يك دفعه ، سپاه پيدا شد... مـساءله الهى بود، وقتى كه ديدند يك مطلبى است كه براى حفظ مملكت اسلامى است و اين اطـاعـت خـداسـت ، از سـرتـاسـر ايـران ديـديم كه يك دفعه جوشش پيدا كردند، از متن ملت اسلامى جوشش پيدا كردند و خودشان هم تنظيم امور را كردند و خودشان هم كارها را درست كردند... شما الا ن جزء جنود الهى هستيد، جند الله شما هستيد، شما لشكر خداييد.(3)
هـمـچـنـيـن امـام راحـل (ره ) براساس عقيده صحيح و واقعى خويش ، انقلاب و نظام را در خدمت اسلام و شريعت محمدى (ص ) مى دانست و سپاه و ملّت را به پاسدارى از آن ترغيب مى كرد:
مـا از شـمـا مـى خـواهـيـم كـه ايـن مـرزهـا را خـودتـان حـفـظ كـنـيـد، مـمـلكـت امـروز مـال خـود شـمـاست ، ديروز اجانب در آن تصرف داشتند، امروز يك مملكتى است اسلامى ، يك مـمـلكـتـى اسـت مـال پـيـغـمـبـر اسـلام ، يـك مـمـلكـتـى اسـت مـال امـام زمـان ـ سلام الله عليه ـ مملكت از آن وجود مقدس است و ما همه پاسداران آن هستيم و بايد اين مملكت را حفظ كنيم ، هر كس به هر اندازه اى كه مى تواند و شما جوانهاى برومند مسلح به آن مقدارى كه مى توانيد بايد مرزها را حفظ كنيد.(4)
بنابراين ، انگيزه اصلى تاءسيس سپاه و روح حاكم بر آن ، همان ايمان و اعتقاد به ولايت و حـاكميت دينى صحيح و سرباز اسلام و پيامبر و امام زمان بودن است . پيروى و اطاعت از ولى فـقـيـه نيز، شرط اساسى و لازم مشروعيت سپاه است و هويت انقلابى و اسلامى بودن آن را رقم مى زند كه بزرگ ترين امتيازش نيز محسوب مى شود.

ولايت پذيرى و مشروعيت سپاه

بـحـث مشروعيت امروزه بر سر زبانهاست و هر يك از نظام هاى حكومتى دنيا مى كوشند خود را مـشـروع جـلوه دهند، ولى براساس اعتقاد و مبانى تشيع ، تنها نظامى مشروع محسوب مى شود كه برگرفته از اذن و اجازه الهى باشد. خداوند نيز نظر خود را در قرآن و در كلام پـيـامبر بيان فرموده كه همان ((نظام امامت )) است . سپاه پاسداران انقلاب اسلامى افتخار دارد كـه در سـلسـله مراتب فرماندهى ، تحت امر نايب امام معصوم ـ يعنى ولىّ فقيه ـ انجام وظـيـفـه مـى كـنـد و مـشـروعـيت مى يابد. طبق اصل يكصد و دهم قانون اساسى نيز فرمانده كـل سـپاه بايد از سوى ولىّ فقيه تعيين شود و نيز نماينده اى از سوى رهبرى بر كليه امور سپاه نظارت مى كند. امام راحل طى حكمى به نماينده خويش در سپاه مرقوم فرمود:
بـا كـمال دقت در تطبيق قوانين و تصميمات شوراى سپاه پاسداران با احكام اسلام كوشش نـمـايـيـد و هـمچنين بر خط فكرى و اعتقادى سپاه در سراسر ايران نظارت دقيق نموده و از انحرافات و تخلفات با كمال قاطعيت جلوگيرى نماييد.(5)
در اسـاس نـامـه سـپـاه نيز سپاه چنين تعريف شده است : ((نهادى است تحت فرماندهى عالى مـقـام رهـبـرى و از نـظـر سـيـاسـى و عـقيدتى تابع ولايت فقيه بوده ، پرورش و آموزش اعـضاى سپاه طبق تعاليم و موازين اسلامى و مبتنى بر رهنمودهاى ولايت فقيه در زمينه هاى عقيدتى ، سياسى و نظامى .))(6)
خـوشـبـخـتـانه اين نهاد نوپاى انقلاب در همان ماه هاى نخست تولّد خويش رضايت نايب امام زمان (عج ) را كسب نمود و حضرت امام (ره ) فرمود:
مـن از سپاه راضى هستم و به هيچ وجه نظرم از شما برنمى گردد. اگر سپاه نبود كشور هـم نـبـود، من سپاه پاسداران را بسيار عزيز و گرامى مى دارم . چشم من به شماست ، شما هـيـچ سـابـقـه اى جز سابقه ، اسلامى نداريد. سلام مرا به همه برسانيد. من از همه شما متشكّرم ، من به همه دعا مى كنم .(7)
همچنين امام (ره ) بر ولايتمدارى و درستى راه سپاه تاءكيد كرده ، مى فرمايد:
شـمـاهـا امـروز فـرزنـدان اسـلام هـسـتـيـد، شـمـاهـا امـروز فـرزنـدان رسـول خـدا هـستيد، خدمت به ديانت اسلام مى كنيد و در راه خدا قيام كرديد، پاسداران قرآن كريم هستيد، پاسداران اسلام مقدس ‍ هستيد.(8)
و نيز خدمات سپاه پاسداران را مايه افتخار و مباهات مى داند:
مـن وقـتـى شما جوانها را مى بينم كه با صداقت ، با سلامت روح فعاليت براى اسلام مى كنيد و خودتان را در معرض خطر مرگ قرار مى دهيد، مباهات مى كنم ، افتخار مى كنم كه در بين مسلمانها يك همچو جوانهاى رشيد متعهد هست .(9)

جلوه هاى ولايت مدارى

1. ايمان و التزام عملى :

تـبـعـيـت و پيروى از ولايت فقيه جزو باورهاى اعتقادى شيعه است و براى برپايى اسلام راسـتـيـن و اجـراى قـوانـيـن مـتـرقى آن ، امرى ضرورى است و همان طور كه در زمان حضور پـيـامـبر و امام معصوم بايد از روى صداقت و اخلاص و كمترين شك و ترديد آنان را باور داريـم و بـدون چـون و چـرا فـرمـانـشـان را گـردن نـهـيم ، در زمان غيبت نيز همگان موظفيم دسـتـورات ولى فـقـيـه را در هـمـه سـطـوح مـمـلكـت بـه اجـرا درآوريـم و از جـان و دل ملتزم باشيم ؛
فـَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يـُؤْمـِنـُونَ حـَتَّى يـُحـَكِّمُوكَ فِيَما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُوا فِي اءَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيماً. (نساء: 65)
بـه پـروردگـارت سـوگـنـد كه ايمان نمى آورند مگر آنكه تو را در مورد آنچه ميانشان مـايـه اخـتـلاف است داور گردانند. آنگاه از حكمى كه كرده اى در دلهايشان احساس ناراحتى نكنند و كاملاً سر تسليم فرود آورند.
شـهداى گرانقدر انقلاب و دفاع مقدس ، اين ايمان و التزام را با خون خويش امضا كردند و بـا دفـاع جـانـانـه از نـظـام ولايت فقيه ، سرافرازى و سربلندى مسلمانان را در جهان كنونى رقم زدند. به عنوان نمونه ، شهيد صفت الله مقدم در وصيت نامه اش خطاب به امام نوشته است :
رهـبـر عـزيـز، لحظه نمايان شدنت را در برابر سربازانت در حسينيه جماران به ياد مى آورم ، آن چـهـره مـعـصـوم و عـاشـقـانـه ات در نـظـرم تـكـرار مـى شود، نمى توانم خود را كـنـتـرل كـنـم ، امـام عزيزتر از جانم ! در برابر عظمتت ، در برابر نداى به حقّت ، هيچ نـدارم بـجـز جـان بـى ارزشـى كـه امـيـدوارم بـه آن بـزرگـواريـت ايـن هـديـه ناقابل را قبول فرموده و مرا شرمسار ننمايى ! (10)
شهيد يوسف حسينى نيز مى نويسد:
عـزيـزان ، در راه خـدا و اسـلام و قـرآن و امـام خـمـيـنـى خـدمـت كنيد و اين بت شكن زمان و اين ابراهيم زمان را يارى نماييد كه او ياور دين خداست ، در راه خدا جهاد كنيد و همواره در كنار ايـن جـهـاد، جـهـاد بـا نـفـس ‍ را نـيـز قـرار دهـيـد، عزيزان من تا زمانى كه در راه خدا هستيد، پيروزيد و تا زمانى كه در دنيا دشمنى براى اسلام و مسلمين هست هرگز تفنگ را بر زمين نگذاريد.(11)
التـزام عـمـلى و اطـاعـت هـمـه جانبه از ولى فقيه ، همان التزام عملى به اسلام و اطاعت از پيامبر و امام است چرا كه به تعبير امام راحل :
فقط فقهاى عادلند كه احكام اسلام را اجرا كرده ، نظامات آن را مستقر مى گردانند، حدود و قـصـاص ‍ را جـارى مـى نـمـايند، حدود و تماميت ارضى وطن مسلمانان را پاسدارى مى كنند، خـلاصـه اجـراى تـمام قوانين مربوط به حكومت به عهده فقهاست ... همان طور كه پيغمبر اكرم (ص ) ماءمور اجراى احكام و برقرارى نظامات اسلام بود و خداوند او را رئيس و حاكم مـسـلمـيـن قـرار داده و اطـاعـتـش را واجـب شـمـرده اسـت ، فـقـهـاى عـادل هـم بـايـسـتى رئيس و حاكم باشند و اجراى احكام كنند و نظام اجتماعى اسلام را مستقر گردانند.(12)
بسيار روشن است كه فقيه عادل بدون همراهى و پشتيبانى مردم توان چنين كارى را ندارد. بـنـابـرايـن با وجود فقيه عادل و حضور او در صحنه بر مسلمانان واجب مى شود كه او را يـارى رسـانـنـد تـا حكومت اسلامى را برقرار سازد و نظامات آن را بر جامعه حاكم كند و پـس از آن نـيـز بـر فـرد فـرد جامعه اسلامى لازم و ضرورى است كه با رهبرى در تحقق اهـداف اسـلامـى هـمـكارى نمايند، چنان كه پاسداشت و حمايت از ولايت فقيه بر ولى فقيه نيز ضرورى است . رهبر فرزانه انقلاب در اين باره فرمود:
ايـن اصـل (ولايـت فـقيه ) همان ذخيره پايان ناپذيرى است كه بايد مشكلات نظام جمهورى اسـلامـى را در حـسـاس ترين و خطرناك ترين گردنه هاى مسير پرخطر جمهورى اسلامى حـل كـنـد و گـره هـاى نـاگـشـودنـى را بـگشايد... اين جانب ... با همه وجود و توان از اين اصـل و لوازم آن دفـاع خـواهـم كـرد و بـه كـمـك الهـى بـه تـكـليـف خـود در هـمـه مـوارد عـمـل خواهم كرد، خدشه در التزام به ولايت فقيه و تبعيت از رهبرى ، خدشه در كليت نظام اسـلامـى اسـت و ايـن جـانـب ايـن را از هـيـچ كـس و هـيـچ دسـتـه و گـروهـى تحمل نخواهم كرد.(13)

2. تداوم راه انبيا:

پـس از شـكـافـته شدن فرقِ جانشين بلافصل پيامبر در مسجد كوفه (41 ق ) و جدا شدن سـر امام حسين (ع ) در كربلا (61 ق )، تشكيل حكومتى اسلامى به آرزويى دست نايافتنى بـدل شـد. امـّا امـامـان مـعـصـوم و فـقـيـهـان و مـصـلحـان در طـول چـهـارده سـده ، چـراغ امـيد را در دل مؤ منان ، روشن نگاه داشتند تا آن كه رخداد شگفت انـگـيـز انـقـلاب اسـلامـى ، زمـينه برپايى حكومت اسلامى را فراهم آورد و يكى از عالمان ربـانـى ـ كـه پـيـامـبر آنان را وارثان پيامبران معرفى كرده بود ـ درفش پيروزى جبهه تـوحـيـد را بر دوش گرفت و نظام مقدس جمهورى اسلامى را تاءسيس كرد. رهبر كبير اين نهضت عظيم ، با درك موقعيت خطير انقلاب و ولايت فقيه ،سپاه پاسداران را در راستاى راه انـبـيـا و صـراط مـسـتـقـيـم الهـى يافت و بر مراقبت و تداوم آن همّت گماشت . چنان كه خود فرمود:
همه ما و همه ملت بايد پاسدار باشد و پاسدار اسلام و قرآن كريم باشد؛ اين راه مستقيم اسـت ، راه پـاسدارى از اسلام ، راه مجاهده در راه اسلام ، در راه خدا، اين راه مستقيم است . اين همان صراط مستقيمى است كه شما در نماز از خدا مى خواهيد. انحراف پيدا نكنيد كه انحراف ، يك طرفش مغضوب عليهم است و يك طرفش والضّالّين است .(14)
امـام خـمـينى با الهام از آيه ((وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ (بقره : 193)؛ با آنان بجنگيد تا ديگر فتنه اى نباشد و دين ، مخصوص خدا شود.))، در انديشه رهـايى همه مستضعفان ـ چه مسلمان و چه غير مسلمان ـ از سلطه مستكبران بود و چنين كارى را بـا تـجـربـه مـوفـق سـپـاه پـاسـداران ، شـدنـى مـى دانـسـت . ايـشـان تشكيل و آموزش و سازماندهى ارتش بيست ميليونى بسيج را برعهده سپاه نهاد و در پى آن خواستار شكل گيرى هسته هاى مقاومت بسيج در سراسر دنيا شد؛
بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامى باشند و اين شدنى است ، چـرا كـه بـسـيـج تنها منحصر به ايران اسلامى نيست ، بايد هسته هاى مقاومت را در تمامى جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد. شما در جنگ تحميلى نشان داديد كه با مديريت صحيح و خوب مى توان اسلام را فاتح جهان نمود. شما بايد بدانيد كه كارتان بـه پايان نرسيده است ، انقلاب اسلامى در جهان نيازمند فداكارى هاى شماست ؛ مسئولين تـنـهـا بـا پشتوانه شماست كه مى توانند به تمامى تشنگان حقيقت و صداقت اثبات كنند كـه بـدون امـريـكـا و شـوروى مـى شـود بـه زندگى مسالمت آميز تواءم با صلح و آزادى رسيد.(15)
رهـبر فرزانه انقلاب حضرت آية الله خامنه اى نيز با همين ديدگاه سپاه را ارزيابى مى كنند:
سـپـاه پـاسـداران انـقلاب اسلامى كه مولود مبارك انقلاب اسلامى است در همه جهان پس از صـدر اسـلام پـديـده بـى سـابقه اى است . اين پديده در حقيقت ، مظهر عينى و مجسّمى است بـراى شـعـارهـاى انـقـلاب اسـلامـى ، شـعـار ايـسـتـادگـى در مقابل همه قدرت هاى بزرگ با سلاح اتكال به خدا، شعار غلبه خون بر شمشير و شعار حركت براى نجات مستضعفان .(16)
همچنين با اشاره به سخنان ياد شده از امام عزيز در بيان آن مى فرمايد:
ماءموريت سوم ، همان چيزى است كه امروز سپاه پاسداران در قالب سپاه يا نيروى قدس از آن يـاد مـى كـنـد و امام بزرگوارمان تشكيل هسته هاى مردمى حزب الله در سراسر جهان را يـكـى از آرزوهـاى خـود و يـكى از دستورهاى كار آينده انقلاب اسلامى در سطح جهان قرار دادنـد. بـى شـك ، سـپاه پاسداران انقلاب اسلامى ، در اين مورد ماءموريتى خواهد داشت . ما نـمـى گـويـيم به جايى لشكركشى مى كنيم و در امور ديگران دخالت خواهيم كرد؛ اما مى گـويـيـم كـه نـيروى نظامى منظم انقلابى مجرّب در اولين كشورى كه با انقلاب اسلامى پديد آمده است ، يقيناً در قبال هسته هاى مسلّح حزب الله در سراسر جهان خالى از مسئوليت نيست ، كيفيت اين مسئوليت بايستى به تناسب و مقتضيات روشن بشود.(17)

3. پاسداشت ارزش ها

انقلاب اسلامى ، انقلاب ارزشى و فرهنگى است و زدودن ارزشهاى جاهلى و جايگزين كردن فـرهـنـگ و ارزشـهـاى اسـلامـى در جـامـعـه ، مـهـم تـريـن وظـيـفـه آن را تشكيل مى دهد و سپاه ـ به عنوان بازوى توانمند انقلاب و نظامى اسلامى ـ بايد اين مهم را در دو عرصه تحكيم بخشد؛
نـخـسـت ، پـايـبندى به ارزشها و عمق بخشيدن آن در درون سازمان و اعضاست كه به طور مرتب از سوى امام راحل و مقام معظم رهبرى گوشزد شده است :
سـعـى كـنيد روح ايمان و اسلاميت را در پرسنل زنده نگه داريد، اگر روح اسلام در افراد بـاشـد هـمـان طـور كـه امـروز در سـرتـاسـر جـبـهـه هـا مـى بـيـنـيـد، هـمـه مسائل حل مى شود.(18)
آگـاهـى و هـوشـيـارى و ايـمـان مـذهـبـى و هـمه اينها در سطح سازمان ، روز به روز بايد تـوسـعـه پـيـدا كند. برادران عزيز! ما هر چه داريم از ايمان داريم ، آنچه كه يك ملت را زنـده مـى كند، آنچه به افراد استقلال مى دهد، آنچه به او شجاعت مى دهد، آن ايمان است ، مـلّت بـى ايـمـان مـرده اسـت ... ايـن ايمان آگاهانه بايد در سطح سازمان افزايش بيابد، فـرمـانـدهـان و كسانى كه در رده هاى بالاتر هستند اين را در نظر بگيرند و به صورت يك معيار و يك ارزش در سطح سازمان گسترش بدهند.(19)
دوم دفاع از ارزش ها كه در راءس همه ارزشها، اسلام عزيز و انقلاب اسلامى است نظر امام راحل در اين مورد نيز چنين است :
سـپـاه پاسداران و چه ساير قواى انتظامى و نظامى و غير انتظامى و چه ساير ملت ، همه تـوجـه داشـته باشند كه ما وظيفه داريم كه اين اسلامى كه الا ن به ما رسيده حفظش كنيم تـا آن فرد آخرى هم كه خداى نخواسته كشته مى شود موظف است براى حفظ اسلام ، براى دفاع از ملّت ، دفاع از كيان اسلامى ، دفاع از كشور اسلامى تا آن آخر، زن و مرد، بچه و بزرگ مكلف اند كه دفاع كنند.(20)
فرماندهى معظم كل قوا نيز مى فرمايد:
شـمـا بـايـد بـراى انـقـلاب آمـاده هـرگـونـه پـاسـدارى بـاشـيـد... شـمـا نـسـبـت بـه مسائل ارزشى جامعه و انقلاب نمى توانيد بى تفاوت باشيد.(21)
و خطاب به بخشى از فرماندهان و مسئولان سپاه مى فرمايد:
هـمـه بـه مـعـنـاى درسـت كـلمـه مـرزبـانـيـد، بـعـضـى مـرزبـان نـظـامـى در مـقـابـل مـهـاجـمـيـنـى كـه اگـرچه كارشان تعرض به مرزها و سرزمين هاى مرزى است ، اما تعرض واقعى آنها به اسلام و نظام اسلامى است ، همچنان كه معلوم است . و چه مرزبانان سـيـاسـى و اعـتقادى و فكرى كه جلو نفوذ دشمن را در فضاى فكرى و معنوى و سياسى و روحى سپاه مى گيريد، اينها همه اش مرزبانى است . امروز برادران عزيز! نظام اسلامى ، اسـلام و مـسـلمـيـن بيش از همه ادوار گذشته كه ماها با آن آشنا هستيم و مى دانيم ، نيازمند مرزبانى دلسوزانه و مسئولانه است .(22)
بـدين ترتيب تشكيلات سپاه و اعضاى آن براساس ميثاقى كه با ولايت بسته اند، موظفند در انـديـشـه و عـمـل و اخـلاق فـردى و اجـتماعى و خانوادگى ، هميشه و همه جا تقويت كننده ارزش هـاى والا و بـى نـظـيـر اسـلام راسـتـيـن بـاشند و در برابر تهاجم فرهنگى بلكه نـاتـوى فـرهـنـگـى دشـمـنـان بـر فـضـايـل اخـلاقـى و عمل صالح و ايمان خود و ديگران پاى بفشارند. به ياد داريد كه حفظ ارزش ها بر محور ولايت ، اصلى قرآنى است و خداوند آن را در آخر سوره فتح چنين بيان كرده است :
مـحـمـد(ص ) پـيـامـبـر خـداسـت و كسانى كه با اويند بر كافران ، سختگير و با همديگر مـهـربـانـنـد. آنـان را در ركـوع و سـجـود مـى بـيـنـى ، فـضل و خشنودى خدا را خواستارند. مشخصه آنان بر اثر سجود در چهره هايشان است . اين صفت ايشان است در تورات و مَثَل آنها در انجيل چون كِشته اى است كه جوانه خود برآورد و آن را مـايـه دهـد تـا ستبر شود و بر ساقه هاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد تـا از انـبـوهـى كـافـران را بـه خـشـم درانـدازد. خدا به كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند آمرزشى و پاداش بزرگى وعده داده است .

4. پيروى از اسلام فقاهتى

سـپـاهـيـان علاوه بر پيروى از ولى فقيه ـ كه در راءس هرم رهبرى جمهورى اسلامى قرار دارد ـ بـايـد از دكـتـريـن ولايـت فقيه و اسلام فقاهتى در جهان اسلام حمايت كنند، زيرا به تعبير امام كاظم عليه السلام :
ان المؤ منين الفقهاء حصون الاسلام كحصون سور المدينة لها.(23)
مؤ منان فقيه دژهاى استوار اسلامند مانند دژهاى ديوار شهر.
امام راحل نيز فرمود:
ضـد انـقـلاب و اجـانـب علاوه بر روحانيت به سپاه هم حمله مى كنند. از اين حملات انسان مى فهمد كه سپاه براى ايران و اسلام مفيد است ، سپاه بايد بيشتر از اين تابع اسلام فقاهت شود.(24)
بـايـد تـوجـه كـنـيـد كـه اسلام همان است كه از صدر اسلام تاكنون فقها آن را حفظ كرده انـد... سعى كنيد اسلامتان از روحانيت جدا نشود و با آنان كه اسلامشان با روحانيت مخالف اسـت ، مـخـالفـت كـنيد، متوجه باشيد از آنجا كه شما بيشتر زحمت مى كشيد، از همه بيشتر، متوجه شمايند تا شما را از بين ببرند.(25)

5 . رشد سياسى

بـصـيرت ، آگاهى و بينش سياسى ، لازمه يك تشكيلات زنده و پوياست و سپاه بايد پا به پاى ولايت و فراتر از زمان بدان مجهز باشد، زيرا به تعبير رهبر فرزانه انقلاب :
يـك جـنـگجو و يك نظامى ارزشش آن وقتى است كه كار خود را به درستى بفهمد و جهت كار را بـدانـد. بـايـد بداند كه اين تكليف و مسئوليت است ... شما براى ايفاى نقش خود بايد بـه روشـنـى جـهـت و مـاهـيـت كـار خود را بدانيد و اين وقتى است كه شما آگاهى سياسى و ايـدئولوژيـك داشـته باشيد و اسلام را كه اين تكليف را بر شما واجب مى كند بشناسيد و ضمن دانستن رابطه اين تكليف و اين عمل با اسلام ، جهت سياسى كشور خود را نيز بدانيد.
شـهـيـدان والامقام و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس از چنين ويژگى برخوردار بودند، تو گـويـى بـر بـام زمـان ايـسـتـاده انـد و افق روشن جمهورى اسلامى را مشاهده مى كنند. به بخشى از وصيت نامه شهيد سيد مرتضى موسوى كيانى توجه كنيد:
شهادت اين واژه بزرگ كه هيچ چيز را نمى توان با آن مقايسه كرد كه شهادت بالاترين مـردن هـاست و شهادت سلاحى است كه هيچ قدرتى و ابرقدرتى نمى تواند با آن مقابله كـنـد، ايـن رمـز پيروزى ماست كه ابرقدرت هاى شرق و غرب را به لرزه و وحشت انداخته است و بر سلاح هاى پيچيده آنها كه هر لحظه مدرن تر مى شود پيروز مى گرداند و مى بينيم امام عزيز مى فرمايد پيروزى را اسلحه نمى آورد، پيروزى را خون مى آورد.(26)
رشد سياسى شهيد يوسف حسينى را نيز در جملات زير ملاحظه كنيد:
عـزيـزان ، در راه خـدا و اسـلام و قـرآن و امـام خـمـيـنـى خـدمـت كنيد و اين بت شكن زمان و اين ابراهيم زمان را يارى نماييد كه او ياور دين خداست . در راه خدا جهاد كنيد و همواره در كنار ايـن جـهاد، جهاد با نفس را نيز قرار دهيد. عزيزان من تا زمانى كه در راه خدا هستيد، پيروز هـسـتـيـد و تـا زمـانـى كـه در دنيا دشمنى براى اسلام و مسلمين هست هرگز تفنگ را بر زمين نگذاريد.(27)

6 . اقتدار سازمانى

انـتـخـاب آيه ((واعدوا لهم ما استطعتم من قوّة )) در آرم سپاه بر اقتدار سازمانى آن تاءكيد دارد و نشان ولايت مدارى آن نيز محسوب مى شود؛ چرا كه هم قرآن مجيد و هم مقام منيع ولايت ، چنين انتظارى از سپاه دارند. حضرت آية الله خامنه اى مى فرمايد:
من به شما برادران ارتش و سپاه ، يك توصيه به صورت مستمر و مؤ كد دارم و آن ، اين است كه سعى كنيد سهم نيروهاى مسلح را در اين مجموعه عظيم ملّت ايران به بهترين وجهى ايفا كنيد... نيروهاى مسلح بايد كيفيت ، استوارى ، سازماندهى مستحكم ، آموزش در حد اعلا و آمادگى روزافزون داشته باشند.(28)
نـوآورى ، آمـوزش نـويـن ، ارتـقـاى سـازمـان ، ابـتـكـار در مـيدان هاى گوناگون نظامى ، اطـلاعـاتـى و امـنـيـتـى ، مـطـالعـات راهـبـردى و پـرهـيـز از روزمـرگـى و عمل زدگى نيز در پرتو ولايت ، قابل دسترسى است ؛
در عرصه هر دانشى كه بشود و بتوان ، از جمله دانش نظامى و فنون نظامى گرى و روش هـاى نـويـن سـازمـاندهى نظامى ، شما بايد بهترين را داشته باشيد. گروه هاى مشخصى بـايـد دائمـاً در حـال مـطـالعـه باشند تا در مجموعه سپاه پاسداران ، هر روش نوينى در سازماندهى كه كارآمدتر به نظر مى رسد روى آن كار كنند.(29)
شـناخت دشمن ، توان رزم و توطئه هاى او و نيز سياست هاى براندازانه و ترفندهاى به كـار گرفته اش ، لازمه اقتدار سازمانى است . رهبر فرزانه انقلاب بر اين موضوع نيز چنين تاءكيد مى كند:
تـذكـر مـشـفـقـانـه ايـن جـانـب بـه شـمـا عـزيـزان ـ كـه مـى دانـم شـمـا خـود بـا هـمـه دل آگـاه ، آن را درمـى يـابـيـد ـ آن است كه تا حركت در خط اسلام ناب محمدى (ص ) هست ، دشـمـنِ كـمين گرفته و دستِ كين گشاده نيز هست و توطئه و خيانت و مفسده انگيزى نسبت به نـظـام مـقـدس اسـلامـى نيز هست و تا اين تهديدها هست ، حضور فداييان انقلاب و فرزندان صـمـيـمى و بازوان قدرتمند آن نيز ضرورتى حياتى است . شما با اين بينش و دريافت اسـت كـه بايد سپاه را سازماندهى و فرماندهى كنيد و آن را منضبط و آموزش ديده و روشن بين و كارآمد سازيد.(30)

پي نوشت ها:

1. نهج البلاغه ، نامه 53 .
2. همان ، نامه 38.
3. صحيفه امام ، ج 12، ص 70 ـ 269.
4. همان ، ج 7، ص 491.
5. همان ، ج 15، ص 436.
6. مصوبه مجلس 15 / 6 / 61 .
7. صحيفه امام ، ج 9، ص 314.
8. همان ، ج 11، ص 355.
9. همان ، ج 12، ص 267.
10. حديث ماندگار، محمدرضا رحيمى ، ص 48.
11. همان ، ص 50 .
12. ولايت فقيه ، امام خمينى ، ص 61 ، مؤ سسه نشر آثار امام ، 1373.
13. حديث ولايت ، ج 3، ص 125.
14. صحيفه امام ، ج 12، ص 367.
15. همان ، ج 21، ص 195.
16. دژهاى استوار، ص 38.
17. حديث ولايت ، ج 3، ص 5 .
18. صحيفه نور، ج 17، ص 110.
19. صف ، شماره 110، ص 6 .
20. صحيفه نور، ج 15، ص 112.
21. جمهورى اسلامى ، 6 / 2 / 1373.
22. مورخه 17 / 9 / 72.
23. فروع كافى ، ج 3، ص 254.
24. صحيفه نور، ج 15، ص 320.
25. همان ، ص 200.
26. حديث ماندگار، ص 136.
27. همان ، ص 50 .
28. حديث ولايت ، ج 4، ص 213.
29. همان ، ج 8 ، ص 46.
30. همان ، ص 32.

منبع: سایت حوزه