نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)

 
مردي که از بياباني مي‌گذشت زني را ديد که تنها ايستاده و چشم بر زمين دوخته است. مرد از زن پرسيد: «تو کيستي؟»
زن گفت: «من حقيقت هستم.»
مرد پرسيد: «چرا شهر را ترک کرده‌اي و در بيابان زندگي مي‌کني؟»
زن پاسخ داد: «براي آن‌که روزگار عوض شده است. در گذشته دروغگويان اندک و انگشت‌شمار بودند. امّا امروزه همه دروغگو شده‌اند.»
زندگي بشر، آن‌گاه که دروغگويي بر راستگويي ترجيح و برتري داده مي‌شود، به چيزي شرم‌آور و تأسّف‌بار بدل مي‌شود.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.