نويسنده: ازوپ
بازنويسي: اس. اي. هندفورد
برگردان: حسين ابراهيمي (الوند)

 
روزگاري زني جادوگر مدّعي بود که طلسم‌هايش خشم خدايان را فرو مي‌نشانند. به اين ترتيب هميشه مشتريان بسياري داشت و با فروش طلسم‌هاي خود آسوده زندگي مي‌کرد، امّا به‌دليل ادّعايي که مي‌کرد او را به فساد عقيده متهم و به مرگ محکوم کردند.
وقتي او را از دادگاه بيرون مي‌بردند، يکي از تماشاچيان به او گفت: «تو که ادّعا مي‌کردي جلوي خشم خدايان را مي‌گيري، چه‌طور شد که حتّي جلوي خشم آدم‌ها را هم نتوانستي بگيري؟»
فريبکاري زنان فريبکار نيز از همين دست است، آن‌ها در حالي که از انجام کارهاي ساده عاجزند، به انجام کارهاي معجزه‌آسا تظاهر مي‌کنند.
منبع مقاله :
هندفورد، اس. اِي و ديگران؛ (1392)، افسانه‌هاي مردم دنيا (جلدهاي 9 تا 12)، ترجمه‌ي حسين ابراهيمي (الوند) و ديگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.