درياى جمال
درياى جمال
درياى جمال
زلفت به كنارى زن و رخسارگشا
تا جهان محو شود، خرقه كشد سوى فنا
بسر كوى تو اى قبله دل! راهى نيست
ورنه هــــرگز نشـــــوم راهــى وادىّ «مِنا»
از صفـــاى گل روى تو هر آنكس برخورد
بَـــــــركَند دل ز حريم و نكُند رو به «صفا»
طاق ابروى تو محراب دل و جان من است
مــــــن كجا و تو كجا؟ زاهد و محراب كجا؟
ملحد و عارف و درويش و خراباتى و مست
همـــه در امــــرِ تو هستند و تو فرمانفرما
خرقــه صوفى و جام مى و شمشير جهاد
قبلهگاهى تو و اين جمله، همه قبله نما
رَسَـــم آيا به وصـــــال تو كه در جان منى؟
هجر روى تو كه در جان منى، نيست روا!
ما همه موج و تو درياى جمالى ، اى دوست!
مــــــوج درياست، عجب آنكه نباشد دريا
منبع: www.imam-khomeini-isf.com
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}