راههای عملی جذب جوانان به قرآن کریم
راههای عملی جذب جوانان به قرآن کریم
1. جوانی، بهار عمر
در این نوشتار، میکوشیم تا با استفاده از آیات قرآن و آموزههای دینی و سیره عملی پیامبر و امامان معصوم ـ علیهمالسلام ـ جوانان را به سوی قرآن کریم فراخوانیم؛ دست کم فاصله جوان را با قرآن بکاهیم و بذر وحی در دلش بکاریم.
عوامل مؤثر در تکوین شخصیت نوجوانان
پیامبر ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ میفرمایند:
«اَکْرِمُوا اَوْلادَکُمْ وَ اَحْسِنُوا آدابَهُمْ یُغْفَرْ لَکُمْ.»(2)
«فرزندانتان را محترم و گرامی بدارید و رفتارشان را نیکو گردانید تا آمرزیده شوید.»
این روایت، به ارزش و منزلت کودک و نوجوان در نظام الهی اشاره دارد و پدر و مادر را شکل دهنده رفتارهای اجتماعی و فردی آنان میداند. شخصیت مطلوب، شخصیتی متعادل و متعالی و هماهنگ با تمام ابعاد وجودی نوجوان است.
پدر و مادر برای تربیت و رشد شخصیت فرزندان، باید عدالت را در میان فرزندان رعایت نمایند؛ حتی در کوچکترین امر تربیتی، مثل بوسیدن فرزندان، باید ظرافت خاص وجود داشته باشد تا به رشد شخصیت آنان لطمهای وارد نشود.
مردی نزد پیامبر ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ نشسته بود. در همین حال پسرش وارد شد. مرد او را بوسید و روی زانویش نشاند. سپس دخترش وارد شد، دخترش را جلوی خود نشاند. پیامبر ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ از این عمل تبعیضآمیز او ناراحت شد و فرمود: «چرا در میان فرزندانت عدالت و مساوات را رعایت نکردی؟» سپس فرمود:
«انّ الله تعالی یُحبُّ ان تعدلوا بین اولادکم حتّی فی القبله.»
«خداوند دوست دارد میان فرزندانتان، حتی در بوسیدن، عدالت را رعایت نمایید.»
شناخت نیاز جوانان و رفع آن
یکی از نیازهای جوانان، توجه نمودن به آرزوی آنان است. در جوان، آرزو داشتن عیب نیست، ولی باید آرزوهای آنان را هدایت و کنترل کرد. مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند:
«خود جوانها بزرگترین مسئولیتها را دارند و میتوانند انجام دهند. هر جوانی دوست دارد کشوری که در آن زندگی میکند برخوردار از همه زیباییها و نیکیها باشد، دلش میخواهد جامعه متمدن داشته باشد، دلش میخواهد از پیشرفتهای علمی و عملی برخوردار باشد. این آرزوی هر جوانی است.»(3)
دبیر شورای عالی جوانان ایران به استناد یک نظرسنجی اعلام کرده است که 53 درصد جوانان، اشتغال و 36 درصد آنان ازدواج را بزرگترین مشکل خویش میدانند. از طرفی میدانیم کار، وسیله زندگی و به دست آوردن مال حلال است و اسلام به آن سفارش بسیار کرده است. پیامبر ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ میفرمایند:
«طلب الحلال فریضةٌ علی کل مسلمٍ و مسلمة.»(4)
«کوشش در راه به دست آوردن مال از راه حلال، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است.»
در سخن دیگر میفرمایند:
«ان اللّه لیبغض العبد الفارغ.»(5)
«خداوند بنده بیکار را دشمن میدارد.»
در این باره مقام معظم رهبری میفرمایند:
«جوانان باید با عزم و جدیت با روحیه بیکاری، راحتطلبی، سست ارادگی و وسوسه شیطان در مقابل تعبد و عبادت و رویگردانی از تحصیل و ناامیدی به عنوان موانع رسیدن به یک زندگی مطلوب، مبارزه نمایند.»(6)
اسلام به امر ازدواج و تشکیل خانواده که رکن زندگی بشر است، بسیار سفارش کرده است. پیامبر ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ میفرمایند:
«بنایی با عظمتتر از تشکیل کانون خانواده در اسلام وجود ندارد.»(7)
پیامبر اکرم ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ ازدواج را از سنتهای خود شمرده است که باید با کنار گذاشتن برخی آداب و رسوم سخت و دست و پا گیر، راه را برای تشکیل خانواده هموار کرد و همگان وظیفه دارند در این راه گام بردارند.
حضرت موسی بن جعفر ـ علیهالسلام ـ میفرمایند:
«سه گروه در عرش خدا در روزی که سایهای جز سایه عرش الهی وجود ندارد، قرار میگیرند: کسی که در راه فراهم نمودن وسایل ازدواج جوانان گام بردارد؛ کسی که به برادر دینی خود خدمت نماید؛ و کسی که در حفظ رازهای برادر دینی خود کوشش نماید.»(8)
2. جوانان در سیره و سخنان امامان معصوم ـ علیهمالسلام ـ
«اوصیکم بالشبان خیراً فانّهم ارَّقُ اَفئِدَةً ان الله بعثنی بشیراً و نذیراً فَحالفنی الشّبان و خالفنی الشیوخ.»(9)
«من به شما درباره جوانان به نیکی سفارش میکنم؛ زیرا آنان نازکدلاند و عاطفهای لطیف دارند. خداوند مرا به پیامبری و بشارت و انذار برانگیخت، جوانان به من گرویدند و مرا یاری نمودند؛ ولی پیران به مخالفت با من برخاستند.»
شخصیتبخشی به نسل نو، محترم دانستن جوانان در جمع خانواده و دیگران و مشاوره با آنان، به آماده ساختن آنان برای فراگیری باورهای دینی و انس با کتاب الهی و سیراب شدن روح تشنه آنان از سرچشمه زلال و پاک کلام خداوند میانجامد.
پیامبر اکرم ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ میفرمایند:
«الولد سیدٌ سبع سنین و عبدٌ سبع سنین و وزیرٌ سبع سنین.»(10)
«فرزندان تا هفت سالگی آقا و فرماندهاند (یعنی باید به دستورهای آنان عمل شود) و تا چهارده سالگی باید فرمانبر و مطیع باشند (تا آداب و ویژگیهای فردی و اجتماعی را از مربیان بیاموزند) و از چهارده سالگی تا بیست و یک سالگی باید مشاور و کمک کار، و آماده پذیرش مسئولیتهای اجتماعی شوند.»
3..آموختن قرآن در دوره نوجوانی و جوانی
«و قال الرسول یا ربّ انّ قومی اتخذوا هذا القرآن مهجوراً.»(11)
«و رسول خدا گفت: پروردگارا (با اینکه هشدار دادی و فرمودی اگر میخواهید سربلند و عزیز باشید، به قرآن عمل کنید) قوم من (نه تنها آن را ترک کردند) دوری از قرآن را پیشه خود ساختند.»
بهترین فرصت برای فراگیری قرآن، دوره نوجوانی و جوانی است و آنچه در این دوره فراگرفته شود، ماندگار و جاودان خواهد بود. پیامبر ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ میفرمایند:
«مَنْ تَعَلَّمَ فی شبابه کان بمنزلة الرّسم فی الْحَجَر وَ مَنْ تَعَلَّمَ و هو کبیرٌ کان بمنزلة الکتاب علی وجه الماءِ.»(12)
«هر کس در جوانی به دانشاندوزی رو کند، مثل آن است که بر سنگ چیزی نوشته است؛ و کسی که در بزرگسالی و پیری دانش آموزد، همانند نوشتن بر روی آب خواهد بود.»
علی ـ علیهالسلام ـ نیز میفرمایند:
«اِنَّما قلبُ الحَدَثِ کَالاَْرْضِ الْخالیةِ مَهما اُلْقِیَ فیها من کل شیء قَبلتْهُ.»(13)
«دل جوان به زمین پاک میماند که هر بذری در آن بیفشانند، همان را میپذیرد.»
امام صادق ـ علیهالسلام ـ یکی از شاگردان خود را برای تبلیغ و ترویج دین اسلام و پاسخگویی به نیازهای فرهنگی مردم به شهر بصره فرستاد. بعد از مدتی، تلاش او مؤثر واقع نشد. خدمت حضرت بازگشت و راهنمایی خواست. امام فرمود:
«به محل مأموریت خود بازگرد، و با جوانان کارکن، و آنان را دعوت به حق نما.»
سپس به او فرمود:
«عَلَیْکَ بِالاَْحداثِ فَاِنَّهُمْ اَسْرَعُ اِلی کُلِّ خَیْرٍ.»(14)
«جوانان را دریاب، چرا که آنان زودتر از دیگران به کارهای خیر روی میآورند.»
اگر جوانان با قرآن مأنوس شوند، آیات روحبخش آن با دل و جان آنان میآمیزد و قلبشان نورانی میشود.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمود:
«مَنْ قَرَءَ القرآن وَ هُوَ شابٌّ مؤمنٌ اِخْتَلَطَ القرآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ.»(15)
«هر جوان پارسا و باایمانی که به قرائت قرآن بپردازد، قرآن با گوشت و خون او در میآمیزد.»
4. واگذاری مسئولیتهای اجتماعی به جوانان
پیامبر دیدگاه جوانان را در جنگ احد، درباره جنگ و دفاع در خارج از شهر مدینه میپذیرد و در واپسین روزهای زندگانی، اسامه فرزند زید را که هیجده بهار از عمر او میگذشت، به فرماندهی ارتش اسلام منصوب میکند که با لشکر روم ـ بزرگترین ارتش دنیای آن روز ـ وارد جنگ شوند و سرپیچی از دستورهای او را مستحق لعن و نفرین میداند.
5.سیره پیامبر و امامان ـ علیهمالسلام ـ و دانشمندان درباره انس با قرآن
پیامبر اسلام ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ خطاب به سلمان فرمود:
«یا سَلمانُ علیکَ بِقَراءَةِ القُرآنِ فَاِنَّ قرائَتَهُ کفّارةٌ لِلذِّنُوبِ وَ سَترٌ فی النارِ وَ اَمانٌ مِنَ العذاب.»(16)
«ای سلمان، بر تو باد که قرآن بخوانی؛ زیرا تلاوت آن گناهان را پاک و باعث نجات از دوزخ خواهد شد.»
تلاوت قرآن تا آنجا ارزشمند است که روزی رسول اکرم ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ به عبدالله بن مسعود که از قاریان معروف بود، فرمود: «قدری قرآن بخوان تا گوش کنم.» ابن مسعود مصحف خویش را گشود و آیاتی چند از سوره نساء خواند. هنگامی که به آیه «فکیف اذا جئنا من کلّ امةٍ بشهیدٍ و جئنا بک علی هولاء شهیداً»(17) رسید، چشمان رسول اکرم ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ پر از اشک شد و فرمود: «دیگر کافی است.»(18)
امام رضا ـ علیهالسلام ـ شب هنگام در بستر خویش، بسیار قرآن تلاوت میکرد و هنگامی که به آیهای درباره بهشت یا دوزخ میرسید، میگریست، از خدا بهشت میطلبید و از دوزخ به او پناه میبرد.(19)
جاذبه قرآن به قدری است که تلاوت مقداری از آن، زمینه انس با بقیه آن را فراهم میسازد؛ البته اعجاز قرآن سبب میشود که اگر کسی معنای آن را نداند و تنها توانایی تلاوت آن را داشته باشد، به همین مقدار از فیض خدا بهره برد و همین عبادت لفظی، او را به عبادت فکری میرساند.(20)
سیره و روش دانشمندان شیعه در انس با قرآن، راهنمای جوانان، در توجه بیشتر به قرآن خواهد بود؛ شیخ مفید شبها اندکی میخوابید، و بیشتر به نماز، مطالعه، تدریس، یا تلاوت قرآن مجید میپرداخت.(22)
علامه محمدتقی مجلسی در اجازهای که برای فرزندش ملامحمد باقر نوشته، او را به قرائت یک جزء قرآن در هر روز سفارش کرده است.(23)
محدث قمی مینویسد:
«میر داماد محمدباقر استرآبادی قرآن مجید را بسیار تلاوت مینمود، به طوری که برخی گفتهاند: در هر شب پانزده جزء قرآن میخواند.»(24)
علامه طباطبایی ـ قدس سره ـ شبهای ماه رمضان تا صبح بیدار بود، مقداری مطالعه میکرد و بعد به نیایش و قرائت قرآن و نماز و یاد خدا میپرداخت.
امام خمینی ـ قدس سره ـ روزانه چندین نوبت قرآن میخواند و در ماه رمضان هر روز ده جزء قرآن تلاوت میکرد.
6.قهرمانگروی و الگوپذیری جوانان
به طور کلی آمیزهای از شناخت و احساس مذهبی میتواند منجر به برخورداری از یک بازخورد یا بینش مذهبی شود و چگونگی بازخورد مذهبی، زمینه ظهور رفتارهای مذهبی را فراهم میآورد. هرگاه شناخت ما از یک پدیده با احساس خوشایند عجین شود، در ما بازخورد مثبت و آمادگی پدیدار شدن رفتار دلخواهی فراهم میآید. مدیران و مربیان دینی باید پیامهای دینی را پس از ایجاد آمادگی و نگرش مثبت نسبت به موضوع مورد نظر به مخاطبان انتقال دهند. آنها باید خود الگوی آن پیام باشند و بیشتر جنبههای رفتاری را در نظر بگیرند تا اینکه اطلاعات را انباشت نمایند.(27)
قرآن کریم در حوزه اندیشه، اخلاق، ارزشها و معاشرت اجتماعی، الگوهای مناسبی را معرفی میکند و رسالت هدایتی و تربیتی خود را با بیان داستانهای واقعی به نمایش میگذارد. قرآن در حوزه اندیشه و مبارزه، باورهای خرافی و غیرواقعی عصر ابراهیم ـ علیهالسلام ـ را معرفی مینماید و اینکه او در سنین جوانی به مبارزه با بتپرستی پرداخت. وی ابتدا با سرپرست خود آذر پیکرتراش گفت و گو کرد و از او و همفکرانش بیزاری جست. خداوند در قرآن میفرمایند:
«و لقد آتینا ابراهیم رشده من قبل و کنّا به عالمین اذ قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل التی انتم لها عاکفون.»(28)
«ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم و از شایستگی او آگاه بودیم، آن هنگام که به پدرش و قوم او گفت: این مجسمه بیروح چیست که شما همواره آنها را پرستش میکنید؟»
حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ بعد از اعلام بیزاری و اظهار دشمنی، بتها را شکست؛ ولی کسی نمیدانست که چه کسی این کار را کرده است. از این رو گزارش دادند که «سمعنا فَتیً یذکرهم یقال له ابراهیم»؛(29) «جوانی را میشناسیم به نام ابراهیم که از بتها به بدی یاد کرده است.» و سپس تا پای جان از باور توحیدی دفاع میکند.
نمونه دیگر، اصحاب کهف است. آنان جوانانی خداباور بودند، و حاضر نشدند دست از عقیده خود بردارند:
«اِنَّهُمْ فتیةٌ آمنوا بربّهم»(30)
«اصحاب کهف جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان داشتند.»
و شعارشان این بود:
«رَبُّنا ربّ السموات و الارض لن ندعوا من دونه الهاً»(31)
«پروردگار ما پرودگار آسمانها و زمین است و به جز او خدایی دیگر را نمیخوانیم.»
این گروه خداباور در راه عقیده خود استوار بودند و حاضر نشدند با طاغوت زمان خود همنوا شوند. آنها دیار و خانه خود را رها کرده، به غاری پناه بردند:
«اذ اَوی الفتیة الی الکهف قالوا ربّنا آتنا من لدنک رحمةً و هیّیْ لنا من امرنا رَشَدا»(32)
«به یاد آور هنگامی که جوانان به غار پناه بردند و گفتند: خدایا از سوی خودت به ما رحمت بده، و زمینه رشد ما را فراهم فرما.»
در حوزه اخلاق علمی و عملی، قرآن سرمشق معرفی میکند. از جمله در مسئله از خود گذشتگی، علی ـ علیهالسلام ـ را نمونه بارز آن معرفی میکند:
«و من الناس من یشری نفسه ابتغاءَ مرضات الله»(33)
«برخی از مردم ـ علی (علیهالسلام) ـ کسانیاند که جان خود را برای خشنودی خدا میفروشند.»
قرآن برای آموختن دانش، سرمشق معرفی میکند: دانشجو در دانشگاه قرآن، حضرت موسی ـ علیهالسلام ـ و استاد خضر پیامبر است؛ با اینکه موسی دارای مقام والایی در پیشگاه خداست، از بندهای از بندگان خدا درخواست آموزش میکند:
«قال له موسی هل اَتَّبِعُکَ علی اَنْ تُعملّن ممّا عُلِّمتَ رُشْداً»(34)
«موسی به او (خضر) گفت: آیا از تو پیروی کنم تا آنچه به تو آموخته شده و مایه رشد و تعالی است، به من بیاموزی.»
و موسی با اعلام آمادگی و شکیبایی ورزیدن در کلاس استاد الهی راه پیدا کرد.
قرآن الگوی مبارزه با خواهشهای نفسانی را یوسف صدیق ـ علیهالسلام ـ میداند که در دوره جوانی در خانه عزیز مصر بود و در خانه زنی به نام زلیخا زندگی میکرد، با اینکه یوسف ـ علیهالسلام ـ در اوج جوانی و فوران شهوت و زلیخا زنی زیباروی بود امّا با تکیه و پناه بر خدای خود، از دام شهوت رها شد و آزادمرد تاریخ گشت. قرآن برای زنان، مریم را الگوی طهارت و پاکدامنی قرار داده، او را ستایش میکند.(35)
قرآن دختران شعیب پیامبر را الگوی شرم و حیا در جامعه بشری میداند که پیام پدر را با نهایت وقار و گام برداشتن از روی عفت و شرم به حضرت موسی ابلاغ میکنند و الگوی رفتار و معاشرت اجتماعی را نشان میدهند.(36)
اسماعیل در قرآن، سرمشق تسلیم و رضا در برابر خواست الهی و سرافرازی در امتحان الهی است.
خداوند در قرآن از زبان او میفرمایند:
«یا ابت افْعَلْ ما تؤمر ستجدنی ان شاءالله من الصابرین»(37)
«ای پدر، هر آنچه را بدان مأموری انجام بده، به خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت.»
7.جوانان از دیدگاه امام راحل ـ قدس سره الشریف ـ و انس با قرآن
«شما جوانها امید من هستید، نوید من هستید، امید من به شما توده جوان است. به شما توده محصل است. من امید این را دارم که مقدرات مملکت ما، بعد از این به دست شما عزیزان بیفتد و مملکت ما را شما عزیزان حفظ کنید. شما جوانان برومند، شما محصلین ارجمند، در هر جای از ایران که هستید باید بیدار باشید با بیداری از حقوق خودتان دفاع کنید.»(38)
«اگر قرآن نبود، باب معرفةالله بسته بود الی الابد. قرآن کتاب انسانسازی است. هر چه در راه خدا بدهیم و هر چه در راه قرآن بدهیم، فخر ماست، افتخار ماست، راه حق است؛ قرآن کریم پناه همه ماست. قرآن کتاب انسانسازی است، کتاب انسان متحرک است، کتاب آدم و کتابی است که آدمی را از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حرکت بکند، راه میبرد ... قرآن باید در تمامی شئون زندگی ما حاضر باشد.»(39)
«من با تأیید خداوند متعال و تمسک به مکتب پرافتخار قرآن، به شما فرزندان عزیز اسلام مژده پیروزی نهایی میدهم، به شرط اینکه نهضت بزرگ اسلامی و ملی ادامه یابد و پیوند بین شما جوانان برومند اسلام ناگسستنی باشد.»(40)
«رمز پیروزی ما این است که اتکال به خدای تبارک و تعالی داشتیم، رمز پیروزی اتکال به قرآن و این شیوه مقدس که شهادت را استقبال میکردند بود. این رمز را حفظ کنید. این رمز پیروزی را تا حفظ کنید پیروز هستید.»(41)
«مجاهدات و کوششهای خستگیناپذیر شما جوانان روشن ضمیر مسلمان در راه درک صحیح اسلام و شناسایی حقیقت قرآن کریم، موجب امیدواری و خرسندی مسلمانان بیدار است. بر شما جوانان مسلمان لازم است که در تحقیق و بررسی حقایق اسلام، در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و غیره اصالتهای اسلامی را در نظر گرفته و امتیازاتی را که اسلام را از همه مکاتب دیگر جدا میسازد، فراموش نکنید. مبادا قرآن مقدس و آیین نجاتبخش اسلام را با مکتبهای غلط و منحرف کنندهای که از فکر بشر تراوش کرده است خلط نمایید.»(42)
امام راحل در کتاب ارزشمند «آداب الصلوة» با استناد به سخن امام صادق ـ علیهالسلام ـ درباره قرائت قرآن توسط جوان و آثار جاودان آن میفرمایند:
«در حدیث است که کسی که قرآن را در جوانی بخواند قرآن با گوشت و خونش مختلط شود. و نکته آن، آن است که در جوانی اشتغال قلب و کدورت آن کمتر است. از این جهت قلب از آن بیشتر و زودتر متأثر میشود و اثر آن نیز بیشتر باقی میماند.»(43)
امام راحل در برخی از پیامهای خود، جوانان را به شیوایی و روشنایی سخن خداوند و بهرهگیری از آن فرا میخواند:
«آنگاه که منطق قرآن آن است که ما از خداییم و به سوی او میرویم و مسیر اسلام بر شهادت در راه هدف است و اولیای خدا شهادت را یکی از دیگری به ارث میبردند و جوانان متعهد ما برای نیل به شهادت در راه خدا درخواست دعا میکردند و میکنند بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به ترور وحشیانه میزنند ما را از چه میترسانند.»(44)
«جوانان عزیزم که چشم امید من به شماست با یک دست قرآن را و با دست دیگر سلاح را برگیرید و چنان از حیثیت و شرافت خود دفاع کنید که قدرت تفکر توطئه علیه خود را از آنان سلب نمایید و چنان با دوستانتان رحیم باشید که از ایثار هر چه دارید، نسبت به آنان کوتاهی ننمایید. آگاه باشید که جهان امروز دنیای مستضعفین است و دیر یا زود پیروزی از آنان است و آنان وارث زمین و حکومت کننده خداییاند.»(45)
سفارشهای مقام معظم رهبری به جوانان درباره خودسازی و ارتباط با خدا
رهبر معظم انقلاب هم در مواقع و مناسبتهای گوناگون درباره جوانان سخن گفته و ارشادات و رهنمودهای فراوانی بیان کردهاند که اگر جوانان آنها را به کار ببرند، به سعادت و خوشبختی خواهند رسید و هویت و جایگاه واقعی خود را در جامعه اسلامی و انقلابی خواهند یافت.
ایشان در جمع جوانان میفرمایند:
«جوانی یک پدیده درخشان و یک فصل بیبدیل و بینظیر از زندگی هر انسانی است. در هر کشوری که به مسئله جوانان و جوان آنچنان که حق این مطلب است، درست رسیدگی بشود، آن کشور در راه پیشرفت، موفقیتهای بزرگی به دست خواهد آورد.»(46)
«کاوشها نشان میدهد که جوان ایرانی جوانی است مؤمن، پاکدامن، پاک گوهر، دارای زمینههای دینی بسیار زیاد، مایل به جنبههای معنوی، جوان ایرانی چه دخترانش، چه پسرانش هم از لحاظ امکانات روحی و معنوی و ذهنی، هم از لحاظ امکانات ایمانی در حد بسیار خوبی هستند.»(47)
«جوانها، بهتر از قشرهای دیگر میتوانند خودسازی کنند؛ چون نیرومندند؛ بعضیها خیال میکنند جوانها در مقابل گناه بیتاباند، ولی من میگویم که جوان همچنان که از قدرت جسمانی برخوردار است، از قدرت اراده هم برخوردار است. اراده همان چیزی است که انسان میتواند با اتکای به آن خود را به خدا نزدیک و از شیطان دور کند.»(48)
مقام معظم رهبری جوانان را به تلاش در راه خدا و برای خدا دعوت میکند:
«توصیه من این است که در راه خدا، برای خدا با وحدت کامل تلاش خودتان را دنبال کنید. به شما میگویم که پروردگار متعال با شماست و آینده متعلق به شماست و شما جوانها آن روزی را خواهید دید که ایران اسلامی شما به فضل پروردگار برای کشورها و ملتها یک الگوی تقلید کردنی خواهد بود.»(49)
«به جوانان توصیه میکنم که با شرکت در نماز جماعت و مجالس دعا در کسب علم و دانش و سازندگی کشور گامهای استواری در پیشروی اهداف علمی و معنوی بردارند.»(50)
«رابطهتان را با خدای متعال محکم کنید. حرف بزنید و از او بخواهید، مخلصانه و صادقانه با او پیمان ببندید و به آن پیمان متعهد بمانید. شما جوانید حیف است که این دلهای پاک و نورانی و روحهای آماده به چیزی غیر از یاد خدا و محبت خدا و محبت پروردگار آلوده شود. دنیا را فقط ابزار بدانید.»(51)
«جوانان عزیز دقایق معدود نماز را فقط برای نماز بگذارند و در طول نماز تا آنجا که میتوانند با تمرکز و حضور قلب مایه زندگیبخش ذکر و تضرع را برای جان و دل نیازمند خویش تأمین کنند.»(52)
«شما جوانان یاد خدا را هرگز از دست ندهید. خودتان را با خدا مأنوس کنید. شما جوانید و دلها و روحهای شما پاک و مطهر است. شما آلوده به زخارف این زندگی مادی نشدهاید.»(53)
9.آداب تلاوت و ترنّم به آیات وحی
علی ـ علیهالسلام ـ در سخنی کوتاه میفرمایند:
«ظاهرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیقٌ.»(54)
«ظاهر قرآن زیبا و باطن و معانی آن عمیق است.»
پس جوانان باید به خوشخوانی قرآن اهمیت ویژه دهند، با قرآن خلوت کنند و دل و جان خود را صیقل و صفا دهند و سخن امام ساجدان زین العابدین ـ علیهالسلام ـ را آویزه گوش دارند که فرمود:
«لو مات من بین المشرق و المغرب لَما استوحشتُ بعد ان یکون القرآن مَعی.»(55)
«اگر همه آنان که میان شرق و غرب عالم زندگی میکنند، بمیرند اگر قرآن با من باشد و با او انس داشته باشم، مرا وحشت تنهایی نمیهراساند.»
از نکات بسیار لطیف و آموزنده امامان ـ علیهمالسلام ـ حالات آنان هنگام قرائت قرآن بود؛ آنان هنگام تلاوت قرآن خود را در حال مخاطبه و مکالمه با خداوند میدیدند؛ از این رو پیامبر ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ به یاران نزدیکش میفرمود:
«اِذا اَحَبَّ احدکم ان یُحدَّثِ ربَّه فلیقرء القرآن.»(56)
«اگر دوست دارید با پروردگار خود سخن بگویید، قرآن بخوانید.»
اهل بیت آن گاه که قرآن تلاوت میکردند، گویی در مهبط وحی نشسته بودند و خداوند در گوش آنان زمزمه مهر میکرد. اگر قرائت آنان به گوش کسی میرسید گمان میبرد که در حال گفت و گو با کسی میباشند و مخاطبی در پیش روی خود دارند. حفص درباره حال تلاوت حضرت موسی بن جعفر ـ علیهالسلام ـ میگوید:
«و کان قرائته حُزناً فاذا قَرَأَ فکأَنَّهُ یُخاطِبُ اِنساناً.»(57)
«قرآن را محزون میخواند و هنگام تلاوت آن، گویا در حال گفت و گو با انسانی است.»
درباره امام عسکری ـ علیهالسلام ـ گفتهاند:
«یترنّم بآیات القرآن فی الوعد و الوعید.»(58)
«قرآن را ترنّم میکرد، آنگاه که مردم را مژده میداد و آن گاه که آنان را از عذاب خدا میترساند.»
اکنون به پارهای از لطایفی که در سیره امامان ـ علیهمالسلام ـ درباره چگونگی تلاوت وجود دارد، اشاره میکنیم:
1.قرآن را باید به شیوه ترتیل، یعنی شمرده و شیوا بخوانند و به صورت آهسته و با آواز خوش و حزین قرائت نمایند.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ به ابوبصیر درباره معنای ترتیل فرمود:
«هُو اَنْ تتَمَکَّث فیه و تُحَسِّنَ به صوتک.»(59)
«در قرائت درنگ کنی و آواز خود را نیکو گردانی.»
2. قرآن را باید حزنآلود خواند تا غمی که در ژرفای جان انسان وجود دارد و انسان را دردمند میسازد، بروز کند و انسان به سوی خدا حرکت کند. علی ـ علیهالسلام ـ آن را یکی از ویژگیهای خداترسان معرفی میکند:
«اما اللیل فصافّون اقدامهم تالین لا جزاء القرآن یرتلّونه ترتیلاً یحزنون به انفسهم.»(60)
«شبها برای نماز به پا میایستند و آیات قرآن را با لحنی خوش و دلنواز میخوانند و جان خویش را با آن محزون میدارند.»
همچنین امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمود:
«انّ القرآن نزل بالحزن فَاقرَؤُهُ بالحزن.»(61)
«قرآن به اندوه نازل شده است، پس آن را اندوهگینانه بخوانید.»
3. روخوانی قرآن فضیلت بسیار دارد. هر چند کسانی که حافظ قرآناند، میتوانند آن را از حفظ بخوانند، نگریستن به آیات قرآن، آرامش به همراه میآورد. از این رو امام صادق ـ علیهالسلام ـ به اسحاق بن عمار فرمود:
«بل اِقرأهُ و انظر فی المصحف فهو افضل اما علمت ان النّظر فی المصحف عبادةٌ.»(62)
«قرآن بخوان و به کتاب بنگر، این بهتر است، آیا نمیدانی که نگریستن به قرآن خود عبادت است؟»
4. قرآن را باید در همه جا خواند. پیامبر ـ صلیالله علیه وآله وسلم ـ فرمود:
«نَورُّوا بیوتکم بتلاوة القرآن.»(63)
«خانههای خود را به تلاوت قرآن روشن کنید.»
امام سجاد ـ علیهالسلام ـ در خانه قرآن میخواند و صدای خود را گاه چنان بالا میبرد که اهل خانه نیز بشنوند.(64)
5. قرآن باید با صوت نیکو و لحن عربی خوانده شود؛ امام رضا ـ علیهالسلام ـ فرمود:
«حَسِّنُوا بالقرآن اصواتکم.»(65)
«برای قرآن صوت خود را نیکو سازید.»
امیدواریم که جوانان با توجه به قرآن، از خرمن فیض آن خوشهها بچینند.
نقش قرآن چون که در عالم نشست
نقشهای پاپ و کاهن را شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست، چیز دیگر است
چون به جان در رفت جان دیگر شود
جان که دیگر شد جهان دیگر شود.(66)
پي نوشت :
1- روانشناسی نوجوانی، بلر و جونز، ترجمه رضا شاپوریان، ص 93.
2- وسائل الشیعه، ج 15، ص 195؛ مکارم الاخلاق، ص 115.
3- سخنان رهبری در اجتماع جوانان گیلان، 12/2/80.
4- بحارالانوار، ج 23، ص 6.
5- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 56؛ وسائل، ج 12، ص 37.
6- در اجتماع جوانان استان مرکزی.
7- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 123؛ وسائل الشیعه، ج 14، ص 3.
8- سفینة البحار، محدث قمی، ج 1، ص 561.
9- سفینة البحار، محدث قمی، ج 2، ص 176.
10- وسایل الشیعه، ج 15، ص 195؛ مکارم الاخلاق، طبرسی، ص 115.
11- سوره فرقان (25) آیه 30.
12- بحارالانوار، ج 1، ص 222.
13- نهجالبلاغه، نامه 31، نامه حضرت به امام مجتبی بعد از بازگشت از صفین.
14- کتاب وافی، فیض کاشانی، ج 1، ص 210.
15- اصول کافی، کلینی، ج 4، ص 414.
16- الحیاة، حکیمی، ص 153.
17- سوره نساء (4) آیه 41.
18- مجمع البیان، طبرسی، ج 3، مؤسسه اعلمی بیروت، ص 89.
19- «کان الرضا ـ علیهالسلام ـ یکثر باللّیل فی فراشه من تلاوة القرآن فاذا مرّ بآیةٍ فیها ذکرُ جَنّةٍ او نارٍ بَکی و سألَ الله الجنة و تعوَّذَ به من النار.» فضائل القرآن، ص 43.
20- تفسیر موضوعی، جوادی آملی، ج 9، ص 367.
21- الهی قمشهای.
22- سیمای فرزانگان، ص 172.
23- همان.
24- همان، ص 167.
25- مثنوی معنوی.
26- جوانان و بینشهای ناب، احمد لقمانی، ص 12.
27- روانشناسی تربیتی، غلامعلی افروز، ص 143.
28- سوره انبیاء (21) آیه 51 و 52.
29- سوره انبیاء (21) آیه 60.
30- سوره کهف (18) آیه 13.
31- همان، آیه 14.
32- سوره کهف (18) آیه 10.
33- سوره بقره (2) آیه 207.
34- سوره کهف (18) آیه 66.
35- ر.ک: سوره آل عمران (3) آیه 42.
36- سوره قصص (28) آیه 25.
37- سوره صافات (37) آیه 102 ـ 107.
38- صحیفه نور، ج 2، ص 179 ـ 180.
39- کلمات قصار حضرت امام ـ قدس سره ـ ، ص 43.
40- صحیفه نور، ج 2، ص 112.
41- صحیفه نور، ج 6، ص 17.
42- همان، ج 1، ص 158.
43- آداب الصلوة، ص 19.
44- صحیفه نور، ج 11، ص 39.
45- همان، ج 12، ص 19.
46- دیدار با جوانان در مصلای بزرگ تهران، 1/2/79.
47- همان.
48- در جمع بسیجیان گیلان، 16/2/80.
49- در اجتماع مردم اراک.
50- روزنامه اطلاعات، 24/7/74.
51- روزنامه جمهوری اسلامی، 20/6/74.
52- کیهان، 9/7/76.
53- حدیث ولایت، ج 6، ص 23.
54- نهجالبلاغه، فیض الاسلام، خ 18، ص 75.
55- بحارالانوار، ج 46، ص 107.
56- کنزالعمال، متقی هندی، خبر 2257.
57- اصول کافی، ج 2، ص 606.
58- شذرات الذهب، ابن هشام، ج 2، ص 128.
59- مجمع البیان، ذیل آیه 4 مزمل.
60- نهجالبلاغه، خطبه متقین، 193.
61- وسایل الشیعه، ج 4، ص 857.
62- کافی، ج 4، ص 418.
63- همان، ج 4، ص 413.
64- وسایل الشیعه، ج 4، ص 585.
65- عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 69.
66- اقبال لاهوری.
/س
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}