شکوه جوانی
شکوه جوانی
شکوه جوانی
نویسنده : زینب جفری
انسان از هنگامی که خود را میشناسد، پیوسته در جست و جوی کانونی نیرومند و قدرتی برتر و مقدس است تا با او ارتباط برقرار کند و در سختیها و مشکلات زندگی از او یاری بجوید. بدین ترتیب، خواستهها و ناگفتههای خود را با او در میان بگذارد و با اتکا به آن حقیقت مقدس و بزرگ، به آرامش و اطمینان دست یابد. نیایش، نشان دهنده این کشش روحی و فطری انسان به آفریدگار هستی است. عبادت که نوعی ارتباط با خداست، «دعا و نیایش، هسته و عصاره آن را تشکیل میدهد».
جوانی، دورانی است که هنوز قلب فرد به وسیله گناهان تیره و تار نشده و به ویژگیهای ناپسند خو نگرفته است. او به ملکوت نزدیکترست و استعداد و درک معارف الهی و چشیدن لذت انس با خدا در او بیشتر است. حجابها و موانع یکی پس از دیگری به راحتی از سر راهش کنار میروند و او میتواند به راه مستقیم الهی را به عنوان آغاز مسیر زندگی خود با اطمینان انتخاب کند. از این رو، پیامبرگرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید: «محبوبترین بندگان نزد خداوند، جوان نورسی است که جوانی و زیبایی خود را در راه اطاعت او قرار دهد. این، کسی است که خداوند در نزد ملائکه به او افتخار میکند و میگوید این واقعاً بنده من است». یکی از جوانان انصار پیوسته به احترام و تکریم عبدالله بن عباس در میآمد. روزی به او خبر دادند که او جوان بدسرشتی است و شبها به نبش قبر میپردازد. ابن عباس گفت: این بار که به قبرستان رفت، مرا خبر کنید. شبی که جوان به قبرستان رفته بود، ابن عباس به همراه عدهای او را تعقیب کرد. جوان داخل قبری شد و شروع کرد به گریه و زاری و پیوسته میگفت: وای بر من! در آن زمان که در قبر نهاده میشوم و تنها میمانم و زمین مرا سرزنش میکند که در ایامی که زندگی میکردی، از تو خشمگین بودم؛ چه رسد به این زمان که در من آرمیدهای! وای بر من! وقتی که پیامبران را همگی ایستاده بنگرم. وای بر من! آن زمان که ملائکه را مشاهده میکنم! چه کسی در آن روز مرا نجات دهد؟ چه کسی از آتش دوزخ مرا رهایی میدهد؟ من با خدا عهد بستم و نافرمانیاش کردم و گناه مرتکب شدم. جوان همچنان میگفت و گریه میکرد. هنگامی که از قبر بیرون آمد، ابن عباس جلو رفت و او را در آغوش گرفت و گفت: او نبّاش خوبی هستی. تو گناهانت را نیش کردی».
1.خداوند در نزد ملائکهاش، به جوان نورسی که جوانی و زیبایی خود را در راه اطاعت او قرار دهد، افتخار میکند.
2.پاکی و صفای نفس، از همگان برازنده است و از جوان برازندهتر.
رمز سعادت و به روزی دنیا و آخرت انسانها، در تحصیل علم و دانش است. رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: هر کس در پی دنیاست، باید به دنبال علم برود و هرکس در پی آخرت است، باید دنبال علم برود و هرکس به دنبال هر دو است، باید دنبال علم برود». آن حضرت همچنین فرمود:در مجلس علم، ملایکه بال هایشان را میگسترانند و هنگامی که به آسمان برمی گردند، افتخار میکنند که بال ما فرش معلم و متعلم شده است.
دشواریهای تحصیل دانش نیز نمیتواند دلیل قانع کنندهای برای رهایی از دانش اندوزی باشد؛ زیرا گران بهایی علم و دانش به سختیهای به دست آوردن آن میارزد. در این باره حکایت زیر از ملاصالح مازندرانی شنیدنی است:
«وی پیوسته میگفت که من از طرف پروردگارم بر دانشجویان و طلاب، حجتم؛ زیرا احدی در فقر مثل من نبود. چون در دورهای از زندگی ام آن قدر فقیر و ندار بودم که برای مطالعه از نور چراغ مستراح عمومی استفاده میکردم و در حافظه هم کسی بدحافظهتر از من نبود، (به گونهای که هرگاه) از خانه خارج میشدم، آن را گم میکردم، اسامی فرزندانم فراموشم میشد و بعد از گذشت سی سال از عمرم، حروف الفبا را از نو آموختم و بسیار کوشیدم تا آنکه خداوند مرا از علم و دانش بهره ساخت.
1.جوانی، به دلیل شادابی و انرژی در آن، بهترین زمان دانش اندوزی است.
2.دشواری دانش اندوزی، تشانه گران بهایی آن است. توجه به این حقیقت، تحمل سختیهای این راه را آسان میکند.
نویسنده : زینب جفری
جوان و تهاجم فرهنگی
دوره جوانی با دگرگونی هایی در جسم و روح فرد همراه است و در شکلهای گوناگون حساسیتها را آسان میکند. تنوعطلبیها، هیجانات، نوگرایی و استقلالطلبی جوان بروز میکند. در این میان، این ویژگیها به درستی کنترل نشوند، او را در معرض تهاجم فرهنگی قرار خواهد داد. تهاجم فرهنگی، عبارت است از معاوضه دو فرهنگ به قصد نفوذ در یکدیگر و در نتیجه، تغییر اساسی عماصری که با عناصر اساسی فرهنگ دیگر منافات دارد. در تهاجم فرهنگی، هدف عمده محو فرهنگ مقابل است که اغلب با به کارگیری نیروها و اهرمهای برتر و قدرتمندتر صورت میپذیرد». هنگامی که باورهای دینی جوان سست شد، رفتار او نیز تغییر میکند و آن گاه میکوشد خود را در کردار و رفتار و ظاهر به الگوها و قهرمانان موجود در ماهواره و سی دیها و عکسهای مبتذل، شبیه سازد. در واقع این هدف دشمن است که با ایجاد انحراف در باورها و ارزشهای اسلامی، اسلام اصیل و ناب را به اسلامی که خود میخواهند، تغییر دهند. از این روست که حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «با بصیرت، کسی است که بشنود و بیندیشد، نگاه کند و بصیرت یابد و از عبرتها بهره گیرد. آن گاه راههای روشن را بپیماید و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاهها دوری کند. شناخت فرهنگ غرب و آگاهی از هدفهای شوم آن نیز جوان را در برابر این تهاجم هشیار و بیدار میسازد. همچنین یکی از شیوههای قرآن برای جلوگیری از آسیب پذیری در برابر فرهنگ بیگانگان، شناساندن اندیشهها و منش آنان به مسلمانان است. در این باره در قرآن کریم میخوانیم: ای اهل ایمان! از غیر هم کیشام خود، دوست صمیمی و همراز نگیرید؛ زیرا ایشان از تباه کردن کار شما هیچ کوتاهی نمیکنند. دوست دارند که شما در رنج و زحمت باشید. دشمنی آنان از گفتارشان آشکار است و آنچه در سینه هایشان پنهان میدارند، بیشتر است.
1. برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، باید شناخت دینی و ارزشهای دینی جوان را بالا برد.
2.با شناخت فرهنگ غرب و آگاهی از هدفهای شوم آن، جوان خود، به مقابله با این تهاجم برمی خیزد.
در هر سرزمینی که انسانهایی زندگی میکنند، وابستگی خاصی میان افراد و آن سرزمین پیدا میشود. از این رو، در دین مقدس اسلام نیز علاقه به وطن و سرزمین اسلامی و دفاع از سرزمینهای اسلامی را آن گاه که مورد تجاوز هجوم بیگانگان و دشمنان اسلام قرار میگیرد، بر همگان واجب کرده است. در چنین شرایطی همه باید برای بیرون راندن و سرکوب متجاوز بسیج شوند و با هر آنچه در توان دارند، بکوشند تا از موجودیت و عزت و شرف و میهن اسلامی خود دفاع کنند. خداوند نیز در قرآن کریم، به مسلمانان دستور میدهد: «وَقَتِلُوا فِی سَبیلِ اللّهَ الَّذینَ یُقاتِلُونَکُم وَ لاتَعتَدُو انَّ اللّه لایُحبُّ المُعتدِینَ. ولی از اندازه درنگذرید؛ زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد و چه زیبا سروده است حکیم طوس، فردوسی بزرگ:
اگر سر به سر تن کشتن نهیم
دریغ است میهن به دشمن دهیم
دریغ است ایران که ویران شود
کُنام پلنگان و شیران شود
نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بوم ایران زمین
میهن دوستی و میهن پرستی و کوشش برای سرافرازی نیهن را هم شرع تأیید میکند و هم عقل تأکید.
تحقیق و پژوهش پیگیر، در توسعه و پیشرفت کشور تأثیرگذار است و گاه سعادت دنیا و آخرت آدمی را تضمین میکند.
کتاب، همچون گلستانی است که عطر روح بخش آن، روان و اندیشه و جویندگان دانش را مینوازد و از سرچشمههای علم و معرفت سیراب میکند. سفر به درون کتاب و مطالعه عمیق و ژرف آن، علم و دانش و تجربههای نویسندگان و نخبگان گذشته را با صرف اندکی وقت به انسان میرساند. بر این اساس، آن گاه که انسان به مطالعه میپردازد، احساس شادی و نشاط میکند و فکر و روحش جلد مییابد. در سختیها و مشکلات زندگی نیز نوشتهها و تجربههای شیرین و آموزنده آن مرهم قلب محزون و شکسته آدمی است. از این رو، حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «کتاب، آرامش دلهای جویندگان و تشنگان علم است. آری کسی که با کتاب، خود را آرامش دهد، هیچ آرامشی را از دست نداده است».
1.مطالعه و کتاب خوانی، دانش و تجربههای گذشتگان را به انسان منتقل میکند و بر گستره فکر و ذهن او میافزاید.
2.شایسته است که مسؤلان امور فرهنگی، سیاست هایی در پیش گیرندها کتاب خوانی را به صورت فرهنگی عمومی در آورند.
ویژگیهای خوب و بد که انسان در دوره جوانی وارد شخصیت خود میکند، نقش مهمی در به روزی و تباهی ادامه عمر او دارد.
یعنی اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه میخواهید، خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش. هر کاری هم بخواهید بکنید، در دور آن جوانی میشود کرد، یعنی در هر سه زمینه - هم در زمینه علمی، هم در زمینه تهذیب نفس و هم در زمینه ورزش - باید در جوانی کار کنید.
به سبب فایدههای فراوان ورزش، پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز بر آن سفارش کرده است و آن حضرت خود، به ورزش هایی چون شنا و اسب سواری و تیراندازی، اهتمام بسیار میورزید.
1.میل به خودآرایی، فطری است که البته اسلام با بیان دستوراتی، به آن جهت بخشنده است.
2.آراستگی به فضائل معنوی و اخلاقی مهمتر از آراستگی ظاهر است.
منبع: ماهنامه طوبی
/س
جوانی، دورانی است که هنوز قلب فرد به وسیله گناهان تیره و تار نشده و به ویژگیهای ناپسند خو نگرفته است. او به ملکوت نزدیکترست و استعداد و درک معارف الهی و چشیدن لذت انس با خدا در او بیشتر است. حجابها و موانع یکی پس از دیگری به راحتی از سر راهش کنار میروند و او میتواند به راه مستقیم الهی را به عنوان آغاز مسیر زندگی خود با اطمینان انتخاب کند. از این رو، پیامبرگرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید: «محبوبترین بندگان نزد خداوند، جوان نورسی است که جوانی و زیبایی خود را در راه اطاعت او قرار دهد. این، کسی است که خداوند در نزد ملائکه به او افتخار میکند و میگوید این واقعاً بنده من است». یکی از جوانان انصار پیوسته به احترام و تکریم عبدالله بن عباس در میآمد. روزی به او خبر دادند که او جوان بدسرشتی است و شبها به نبش قبر میپردازد. ابن عباس گفت: این بار که به قبرستان رفت، مرا خبر کنید. شبی که جوان به قبرستان رفته بود، ابن عباس به همراه عدهای او را تعقیب کرد. جوان داخل قبری شد و شروع کرد به گریه و زاری و پیوسته میگفت: وای بر من! در آن زمان که در قبر نهاده میشوم و تنها میمانم و زمین مرا سرزنش میکند که در ایامی که زندگی میکردی، از تو خشمگین بودم؛ چه رسد به این زمان که در من آرمیدهای! وای بر من! وقتی که پیامبران را همگی ایستاده بنگرم. وای بر من! آن زمان که ملائکه را مشاهده میکنم! چه کسی در آن روز مرا نجات دهد؟ چه کسی از آتش دوزخ مرا رهایی میدهد؟ من با خدا عهد بستم و نافرمانیاش کردم و گناه مرتکب شدم. جوان همچنان میگفت و گریه میکرد. هنگامی که از قبر بیرون آمد، ابن عباس جلو رفت و او را در آغوش گرفت و گفت: او نبّاش خوبی هستی. تو گناهانت را نیش کردی».
1.خداوند در نزد ملائکهاش، به جوان نورسی که جوانی و زیبایی خود را در راه اطاعت او قرار دهد، افتخار میکند.
2.پاکی و صفای نفس، از همگان برازنده است و از جوان برازندهتر.
جوان و تحصیل علم
رمز سعادت و به روزی دنیا و آخرت انسانها، در تحصیل علم و دانش است. رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: هر کس در پی دنیاست، باید به دنبال علم برود و هرکس در پی آخرت است، باید دنبال علم برود و هرکس به دنبال هر دو است، باید دنبال علم برود». آن حضرت همچنین فرمود:در مجلس علم، ملایکه بال هایشان را میگسترانند و هنگامی که به آسمان برمی گردند، افتخار میکنند که بال ما فرش معلم و متعلم شده است.
دشواریهای تحصیل دانش نیز نمیتواند دلیل قانع کنندهای برای رهایی از دانش اندوزی باشد؛ زیرا گران بهایی علم و دانش به سختیهای به دست آوردن آن میارزد. در این باره حکایت زیر از ملاصالح مازندرانی شنیدنی است:
«وی پیوسته میگفت که من از طرف پروردگارم بر دانشجویان و طلاب، حجتم؛ زیرا احدی در فقر مثل من نبود. چون در دورهای از زندگی ام آن قدر فقیر و ندار بودم که برای مطالعه از نور چراغ مستراح عمومی استفاده میکردم و در حافظه هم کسی بدحافظهتر از من نبود، (به گونهای که هرگاه) از خانه خارج میشدم، آن را گم میکردم، اسامی فرزندانم فراموشم میشد و بعد از گذشت سی سال از عمرم، حروف الفبا را از نو آموختم و بسیار کوشیدم تا آنکه خداوند مرا از علم و دانش بهره ساخت.
1.جوانی، به دلیل شادابی و انرژی در آن، بهترین زمان دانش اندوزی است.
2.دشواری دانش اندوزی، تشانه گران بهایی آن است. توجه به این حقیقت، تحمل سختیهای این راه را آسان میکند.
نویسنده : زینب جفری
جوان و تهاجم فرهنگی
دوره جوانی با دگرگونی هایی در جسم و روح فرد همراه است و در شکلهای گوناگون حساسیتها را آسان میکند. تنوعطلبیها، هیجانات، نوگرایی و استقلالطلبی جوان بروز میکند. در این میان، این ویژگیها به درستی کنترل نشوند، او را در معرض تهاجم فرهنگی قرار خواهد داد. تهاجم فرهنگی، عبارت است از معاوضه دو فرهنگ به قصد نفوذ در یکدیگر و در نتیجه، تغییر اساسی عماصری که با عناصر اساسی فرهنگ دیگر منافات دارد. در تهاجم فرهنگی، هدف عمده محو فرهنگ مقابل است که اغلب با به کارگیری نیروها و اهرمهای برتر و قدرتمندتر صورت میپذیرد». هنگامی که باورهای دینی جوان سست شد، رفتار او نیز تغییر میکند و آن گاه میکوشد خود را در کردار و رفتار و ظاهر به الگوها و قهرمانان موجود در ماهواره و سی دیها و عکسهای مبتذل، شبیه سازد. در واقع این هدف دشمن است که با ایجاد انحراف در باورها و ارزشهای اسلامی، اسلام اصیل و ناب را به اسلامی که خود میخواهند، تغییر دهند. از این روست که حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «با بصیرت، کسی است که بشنود و بیندیشد، نگاه کند و بصیرت یابد و از عبرتها بهره گیرد. آن گاه راههای روشن را بپیماید و بدین ترتیب، از افتادن در پرتگاهها دوری کند. شناخت فرهنگ غرب و آگاهی از هدفهای شوم آن نیز جوان را در برابر این تهاجم هشیار و بیدار میسازد. همچنین یکی از شیوههای قرآن برای جلوگیری از آسیب پذیری در برابر فرهنگ بیگانگان، شناساندن اندیشهها و منش آنان به مسلمانان است. در این باره در قرآن کریم میخوانیم: ای اهل ایمان! از غیر هم کیشام خود، دوست صمیمی و همراز نگیرید؛ زیرا ایشان از تباه کردن کار شما هیچ کوتاهی نمیکنند. دوست دارند که شما در رنج و زحمت باشید. دشمنی آنان از گفتارشان آشکار است و آنچه در سینه هایشان پنهان میدارند، بیشتر است.
1. برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن، باید شناخت دینی و ارزشهای دینی جوان را بالا برد.
2.با شناخت فرهنگ غرب و آگاهی از هدفهای شوم آن، جوان خود، به مقابله با این تهاجم برمی خیزد.
جوان و عشق به میهن
در هر سرزمینی که انسانهایی زندگی میکنند، وابستگی خاصی میان افراد و آن سرزمین پیدا میشود. از این رو، در دین مقدس اسلام نیز علاقه به وطن و سرزمین اسلامی و دفاع از سرزمینهای اسلامی را آن گاه که مورد تجاوز هجوم بیگانگان و دشمنان اسلام قرار میگیرد، بر همگان واجب کرده است. در چنین شرایطی همه باید برای بیرون راندن و سرکوب متجاوز بسیج شوند و با هر آنچه در توان دارند، بکوشند تا از موجودیت و عزت و شرف و میهن اسلامی خود دفاع کنند. خداوند نیز در قرآن کریم، به مسلمانان دستور میدهد: «وَقَتِلُوا فِی سَبیلِ اللّهَ الَّذینَ یُقاتِلُونَکُم وَ لاتَعتَدُو انَّ اللّه لایُحبُّ المُعتدِینَ. ولی از اندازه درنگذرید؛ زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد و چه زیبا سروده است حکیم طوس، فردوسی بزرگ:
اگر سر به سر تن کشتن نهیم
دریغ است میهن به دشمن دهیم
دریغ است ایران که ویران شود
کُنام پلنگان و شیران شود
نخوانند بر ما کسی آفرین
چو ویران بود بوم ایران زمین
میهن دوستی و میهن پرستی و کوشش برای سرافرازی نیهن را هم شرع تأیید میکند و هم عقل تأکید.
جوان و پژوهش
تحقیق و پژوهش پیگیر، در توسعه و پیشرفت کشور تأثیرگذار است و گاه سعادت دنیا و آخرت آدمی را تضمین میکند.
جوان و کتاب خوانی
کتاب، همچون گلستانی است که عطر روح بخش آن، روان و اندیشه و جویندگان دانش را مینوازد و از سرچشمههای علم و معرفت سیراب میکند. سفر به درون کتاب و مطالعه عمیق و ژرف آن، علم و دانش و تجربههای نویسندگان و نخبگان گذشته را با صرف اندکی وقت به انسان میرساند. بر این اساس، آن گاه که انسان به مطالعه میپردازد، احساس شادی و نشاط میکند و فکر و روحش جلد مییابد. در سختیها و مشکلات زندگی نیز نوشتهها و تجربههای شیرین و آموزنده آن مرهم قلب محزون و شکسته آدمی است. از این رو، حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «کتاب، آرامش دلهای جویندگان و تشنگان علم است. آری کسی که با کتاب، خود را آرامش دهد، هیچ آرامشی را از دست نداده است».
1.مطالعه و کتاب خوانی، دانش و تجربههای گذشتگان را به انسان منتقل میکند و بر گستره فکر و ذهن او میافزاید.
2.شایسته است که مسؤلان امور فرهنگی، سیاست هایی در پیش گیرندها کتاب خوانی را به صورت فرهنگی عمومی در آورند.
جوان و شخصیت طلبی
ویژگیهای خوب و بد که انسان در دوره جوانی وارد شخصیت خود میکند، نقش مهمی در به روزی و تباهی ادامه عمر او دارد.
جوان و ورزش
یعنی اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه میخواهید، خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش. هر کاری هم بخواهید بکنید، در دور آن جوانی میشود کرد، یعنی در هر سه زمینه - هم در زمینه علمی، هم در زمینه تهذیب نفس و هم در زمینه ورزش - باید در جوانی کار کنید.
به سبب فایدههای فراوان ورزش، پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز بر آن سفارش کرده است و آن حضرت خود، به ورزش هایی چون شنا و اسب سواری و تیراندازی، اهتمام بسیار میورزید.
جوان و آراستگی
1.میل به خودآرایی، فطری است که البته اسلام با بیان دستوراتی، به آن جهت بخشنده است.
2.آراستگی به فضائل معنوی و اخلاقی مهمتر از آراستگی ظاهر است.
منبع: ماهنامه طوبی
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}