فروبردن خشم

درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)

متن حديث:

ترجمه:

اى على، سفارشى به تو مى كنم و آن را حفظ كن; زيرا اگر اين سفارشم را حفظ كنى پيوسته در خير و نيكى هستى. اى على، كسى كه خشمش راـ كه بتواند آن را انجام دهدـ فرو ببرد، خداوند در روز قيامت امنيت و ايمانى مى دهد كه مزه اش را مى چشد.

شرح حديث:

در اين قسمت از وصيّت حضرت رسول(صلى الله عليه وآله)، يك سفارش بيشتر نيست و آن اين كه هر كس در حال توانايى اِعمال آن را فرو برد، خداوند نعمتى در دنيا و نعمتى در آخرت به او مى دهد: نعمت آخرت امنيّت، و نعمت دنيا ايمانى است كه مزّه آن را مى چشد.
«كَظْمْ»ـ كه در اين جا آمده ـ در اصل به معناى محكم بستن سر مشك است; گويى وقتى انسان خشمگين مى شود، خشم از درون وجود انسان به بيرون فوران مى كند.
در اين جا نكاتى است كه به صورت پراكنده بيان مى كنم:
گناهانى كه انسان در موقع خشم مرتكب مى شود فراوان است; مثلاًتوهين و آزار مؤمن، آلودگى زبان به انواع گناهان و.... همچنين گاهى انسان به گناهانى دست مى يازد كه نمى توان آن را كنترل كرد، يا از سر خشم عملى انجام مى دهد كه در مدّت عمرش نمى تواند آن را جبران كند.
ازاين رو، بيشتر تصميماتى كه در حال عصبانيّت گرفته مى شود، ندامت و پشيمانى به همراه دارد بنابراين، بايد انسان به خودش توصيه كند كه بعداً تصميم مى گيرم; زيرا در آن حالت، فكر انسان معتدل نيست و درست كار نمى كند و قدرت تشخيص مصالح و مفاسد را ندارد و از اين رو بزرگان گفته اند: در حال عصبانيّت و خشم نه تصميم، نه دستور و نه تنبيه. به عبارت ديگر، در چنين حالى هيچ عمل مهمّى انجام ندهيد، بلكه مهم اين است كه تصميم نگيرد و خودش را هم كنترل كند. البته كنترل نمودن خود در حال عصبانيّت كار مشكلى است، و از جمله چيزهايى كه در كنترل اين كار مؤثراست، ايجاد عوامل انصراف است; مثلاً از آن محلّى كه هست دور شود، يا اگر در منزل عصبانى شده است بيرون برود. حتى گفته اند اگر انسان ايستاده است بنشيند، يا نشسته است، برخيزد و يا كمى آب بياشامد. خلاصه در هر صورت، تغيير حال بدهد، حتّى اگر تغيير مختصرى در حال خودش بدهد مؤثّر است; مثلاً به صورتش آب بزند و يا سوره اى از قرآن تلاوت كند، تا وضع و مسير را تغيير دهد. حتّى بعضى اوقات، انسان به اندازه اى خشمگين مى شود كه براى فرو نشاندن آن چاره اى جز مشت كوفتن به ديوار ندارد تا عقده هايش خالى شود و در نتيجه خشم و غضبش روشن نشود. خشم شعله اى از آتشهاى شيطان و مهمترين ابزار ابليس است. آنچه بايد توجه داشت اين است كه خشم انسان را از حال طبيعى خارج مى گرداند; مثلاً آدمهايى را ديده ايم كه در حالت عادّى، انسانهاى خوب و طبيعى هستند، ولى در زمان عصبانيّت همه چيز را به طرف مقابل پرت مى كنند، اصلاًآدم عادّى نيست، چون درآن حالت عوارض بسيارى در انسان ديده مى شود ومشكل هم اين است كه انسان درآن حالت عذر شرعى هم ندارد كه بگويد مثلاً در حال خشم بودم، زيرا بيشتر قتلهايى كه رخ داده در حال عصبانيّت بوده است،براى اين كه هيچ كس در حال خونسردى كارد بر نمى دارد سر كسى را ببرد.
خود خشم از موهبتهاى الهى است كه به نادرست و بد از آن استفاده مى شود، چرا كه خشم عبارت است از: بسيج تمام نيروهاى بدن براى مقابله با مشكل; به عبارت ديگر خداوند خشم را در انسان آفريده است تا بتواند در مقابل تهاجمات از خودش دفاع كند، زيرا اگر در اين حالت خونسرد باشد و نيروهاى بدنش بسيج نشود نمى تواند از خودش دفاع كند. بعضى مى گويند: انسان در حال عادّى حدود يك دهم نيروهايش آماده است ولى در حال عصبانيّت قدرتش ده برابر مى شود; يعنى تمام نيروهايش بسيج مى شوند، لذا مشاهده مى شود كه بعضى آدمها در حال عادّى شُل و وِل هستند امّا در حال خشم و عصبانيّت پنج نفر هم از عهده او برنمى آيند و نمى توانند او را نگه دارند چرا كه همه قدرت او بسيج شده است. لذا اين چيزى را كه خداوند در انسان آفريده از نعمتهاى اوست ولى بايد در جاى خودش مصرف شود; به عبارت ديگر، خشم بر دو قسم است: خشم مذموم، خشم ممدوح و واجب.
در مقابل عاصيان و گناهكاران بايد انسان غيرت شرعى داشته باشد و نبايد با آنها بى تفاوت بود. آن روايت معروف كه، خداوند عده اى از ملائكه ها را براى عذاب قومى فرستاد، ولى آنها مأموريت خويش را انجام نداده برگشتند و عرض كردند: بارالها ما در ميان اين قوم پيرمرد عابدى را ديديم كه در دل شب بيدار بود و عبادت مى كرد و ما نخواستيم آنها را نابود كنيم، چون آن پيرمرد در ميان آنها بود. به آنها وحى شد كه دوباره برگرديد و آن آبادى را ويران كنيد و آن پيرمرد را هم نابود كنيد و بعد تعليل در روايت: «لَمْ يَحْمَرَّ وَجْهُهُ لِغَضَب قَطُّ...;همين پيرمرد عابدى كه در نيمه هاى شب عبادت مى كرد، حتّى يك بار هم صورتش سرخ نشده; يعنى براى رضاى خدا در مقابل گناهان خشمگين نشده و به رگ غيرتش بر نخورده است.
بنابر اين، در جايى كه بايد امر به معروف و نهى از منكر نمايد و خشمگين شود بايد به آن وظيفه بپردازد و در مقابل گناهان از پاى ننشيند; چنين خشمى ممدوح و واجب است و از نظر اسلام، انسان بى تفاوت ارزشى ندارد و البته خشم نابجا نيز ناپسند است.
الف) امنيت در روز قيامت: آيا اگر خداوند در روز قيامت ـ كه به «يوم الحسرة»، «يوم البروز»، «يوم الخوف»، «يوم الوحشة الاكبر» و «يوم الفزع» معروف است ـ به انسان امنيّت بدهد بالاترين نعمت و موهبت است، چون اگر انسان تمام دنيا را داشته باشد ولى آرامش خاطر نداشته باشد، فايده اى ندارد، ولى اگر آرامش خاطر داشته باشد چيزى هم نداشته باشد در واقع همه چيز دارد.
ب) ايمان: درباره بعضى از گناهان آمده است كه اگر انسان آنها را ترك كند، خداوند به او ايمانى مى دهد كه در ذايقه اش نمايان مى شود; يعنى، اين ايمان به صورت اعتقادى خشك نيست، بلكه چون شيرينى در ذايقه است و آن را احساس مى كند. اين را به همه كس نمى دهند، بلكه به كسانى مى دهند كه در مقابل نفس ايستادگى و مقاومت كرده اند; مثلاً، در كتاب «وسايل الشيعه» در باب «مقدّمه نگاه» روايتى داريم كه، «كسى كه چشمش به زن زيباى نامحرم بيفتد و فوراً چشمش را بر گيرد خداوند به اوايمانى مى دهدكه مزه آن را مى چشد».

خشم در روايات اسلامى:

1) امام صادق(عليه السلام) از حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) روايت كرد كه فرمود: «أَلْغَضَبُ يُفْسِدُ الاْيمانَ كَما يُفْسِدُ الْخَلَّ; خشم ايمان انسان را فاسد مى كند همان گونه كه سركه عسل را فاسد مى سازد».(2)
2) از امير مؤمنان(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: «ايّاكَ وَالْغَضَبَ، فَأَوَّلُهُ جُنُونٌ وَآخِرُهُ نَدَمٌ; از خشم بپرهيزيد كه آغازش جنون و پايانش پشيمانى است»
3) حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) فرمود: «لَيْسَ الشَّديدُ بَالصّرْعَةِ، إِنَّماالشَّديدُ الَّذى يَمْلَكُ نَفْسَه عِنْدَ الْغَضَبِ; نيرومند و قهرمان كسى نيست كه در كُشتى رقيب خود را بر زمين زند، بلكه نيرومند كسى است كه در موقع خشم مالك نفس خود باشد».(3)
4) امير مؤمنان على(عليه السلام) فرمود: «أَلْغَضَبُ نارٌ مُوقَدَةٌ مَنْ كَظَمَهُ أَطفَأْها، وَ مَنْ أَطْلَقَهُ كانَ أَوَّلَ مُحْتَرَق بِها; غضب آتشى است مشتعل، كسيكه خشم خود را فرو نشاند، آن آتش را خاموش كرده است و آن كس كه غضب را به حال خودش آزاد گذارد خود اوّلين كسى است كه در شعله هاى آن خواهد سوخت».(4)
5) امام صادق(عليه السلام) فرمود: «أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ كُلِّ شَرٍّ; خشم، كليد تمام بديها و شرور است».(5)
6) على(عليه السلام) فرموده: «شِدَّةُ الْغَضَبِ تُغَيِّرُ الْمَنْطِقَ، وَ تَقْطَعُ مادَّةَ الْحُجَّةِ، وَتُفَرِّقُ الْفَهْمَ; خشم شديد چگونگى گفتار را تغييرمى دهد، و اساس استدلال را به هم مى ريزد، تمركز فكر را از ميان مى برد و فهم آدمى را پراكنده مى سازد».(6)
7) حضرت على(عليه السلام) فرمود: «أَعْدى عَدُوٍّ لِلْمَرْءِ غَضَبُهُ وَشَهْوَتُهُ، فَمَنْ مَلَكَهُما عَظُمَتْ دَرَجَتُهُ وَبَلَتْ غايَتُهُ، دشمن ترين دشمنان آدمى غضب و شهوت او است. آن كس كه بتواند اين دو غريزه سركش را مهار كند و آنها را به فرمان خود درآورد، مقام عظيمى دارد و مى تواند به اوج انسانيت برسد».(7)
8) پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «إِذا غَضِبْتَ فَاسْكُتْ; هرگاه خشمگين شدى سكوت كن».(8)
9) از امام كاظم(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: «مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ، كَفَّ اللّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ يَوْمَ الْقيامَةِ; هر كس خشمش را از مردم باز دارد، خداوند نيز در روز قيامت خشمش را از او باز خواهد داشت».(9)
10) پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) فرمود: «إِذا غَضِبَ أَحَدُكُمْ، فَلَيَتَ وَضَّأْ بَالْماءِ الْبارِدِ، فَاِنَّ الْغَضَبَ مِنَ النّارِ; هرگاه يكى از شما خشمگين شد، با آب سرد وضو بگيريد، زيرا خشم از آتش است».(10)

پي نوشت :

1. بحارالانوار، ج 74، ص 46.
2. بحار، ج 73، ص 267.
3. مجموعه ورام، ج 1، ص 122 .
4. فهرست غرر الحكم، ص 292 .
5. غررالحكم، ص 49 .
6. سفينة البحار، ج 2، ص 320 .
7. غررالحكم،ص498.
8. المحجّة البيضاء،ج5،ص308.
9. وسايل الشيعه،ج11،ص298.
10. المحجّة البيضاء، ج 5، ص 305.

منبع: پایگاه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)