اوّل کار
روزی دمیدس خطیب برای مردم آتن سخنرانی میکرد. امّا از آنجا که آنها توجّه چندانی به سخن او نداشتند، خواست تا به حکایتی از حکایتهای ازوپ که برایشان تعریف میکند، گوش کنند.
نویسنده: ازوپ
بازنویسی: اس. ای. هندفورد
برگردان: حسین ابراهیمی (الوند)
بازنویسی: اس. ای. هندفورد
برگردان: حسین ابراهیمی (الوند)
روزی دمیدس (1) خطیب برای مردم آتن سخنرانی میکرد. امّا از آنجا که آنها توجّه چندانی به سخن او نداشتند، خواست تا به حکایتی از حکایتهای ازوپ که برایشان تعریف میکند، گوش کنند.
وقتی همگی رضایت دادند، دمیدس گفت: «دمتر (2) با مارماهی و پرستویی سفر میکرد. وقتی به رودخانهای رسیدند، پرستو به هوا پرید و مارماهی به درون آب.»
و بعد از سخن بازایستاد.
مردم از او پرسیدند: «خُب، دمتر چی شد؟»
دمیدس گفت: «دمتر از دست شما عصبانی است. چرا که امور مملکت را رها کردهاید و همگی به حکایتهای ازوپ گوش سپردهاید.»
احمقانه است که آدمیان کارهای مهم را بهخاطر سرگرمی و تفریح نادیده بگیرند.
هندفورد، اس. اِی و دیگران؛ (1392)، افسانههای مردم دنیا (جلدهای 9 تا 12)، ترجمهی حسین ابراهیمی (الوند) و دیگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.
وقتی همگی رضایت دادند، دمیدس گفت: «دمتر (2) با مارماهی و پرستویی سفر میکرد. وقتی به رودخانهای رسیدند، پرستو به هوا پرید و مارماهی به درون آب.»
و بعد از سخن بازایستاد.
مردم از او پرسیدند: «خُب، دمتر چی شد؟»
دمیدس گفت: «دمتر از دست شما عصبانی است. چرا که امور مملکت را رها کردهاید و همگی به حکایتهای ازوپ گوش سپردهاید.»
احمقانه است که آدمیان کارهای مهم را بهخاطر سرگرمی و تفریح نادیده بگیرند.
پینوشتها:
1. Demades
2. Demeter
هندفورد، اس. اِی و دیگران؛ (1392)، افسانههای مردم دنیا (جلدهای 9 تا 12)، ترجمهی حسین ابراهیمی (الوند) و دیگران، تهران: نشر افق، چاپ سوم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}