نقش خانواده در تربيت نوجوانان





نوجواني يکي از حساس ترين دوران زندگي به حساب مي آيد، زيرا عوامل زيستي، رواني و اجتماعي تواما در بروز دوره نوجواني دخالت دارد. اين مرحله از زندگي نوجوانان مصادف با ورود آنان به مقاطع تحصيلي راهنمايي و دبيرستان مي باشد. بنابراين با ورود نوجوان به دوره دبيرستان، خانواده در موقعيت جديدي قرار مي گيرد. به همين جهت نقش و مسووليت خانواده نيز متحول مي شود و ابعاد گسترده تري مي يابد. از اين رو بايد توانايي مادران و پدران در امر تعليم و تربيت فرزندان افزايش پيدا کند و اين امکان را بيابند که هرچه بيشتر با نحوه تربيت فرزندان خويش آشنا شوند، تحقق اين خواست جز با گسترش آموزش خانواده امکان پذير نيست. مطلب زير که برگرفته از سايت آفتاب است به پدرها و مادرها کمک مي کند تا نوجوان خود را بهتر بشناسند و در تربيت او مفق تر عمل کنند.

سن رشديافتگي نوجوان

شايد جدي ترين موضوع مورد توجه نوجوان، تفاوت هاي فردي در هنگامي است که ويژگي ها و مشخصه هاي رشد پس از بلوغ ظاهر مي شوند. افراد همسن و سال و تقريبا همسال از نظر عقلي که همکلاسي نيز هستند، ممکن است از نظر رشد جسماني با يکديگر تفاوت هاي چشمگيري داشته باشند. پسري که براي سنش، قد او کوتاه يا بلند است و يا داراي صداي کلفت مردانه يا صداي ضعيف بچگانه است، به دليل اين تفاوت ها، احساس ترديد و بدبيني مي کند. دختري هم که در مقايسه با دوستانش کوتاه تر يا بلندتر است و زودتر يا ديرتر از موعد معمول عادت ماهانه داشته است، همين احساس را خواهد داشت. آثار و اهميت رواني بلوغ جنسي و زودرس و يا ديررس بسيار زياد است. دختر و پسري که داراي بلوغ زودرس هستند، از اعتبار اجتماعي بزرگ شدن در گروه برخوردارند، لکن در گروه خود احساس ناداني مي کند و در گروه نوجوانان مسن تر نيز به دليل نداشتن مهارت هاي لازم هويتي، جسماني و اجتماعي راهي ندارند. نوجواناني که داراي بلوغ ديررس هستند نيز بي شک مشکلاتي حتي شديدتر از گروه قبلي دارند. بلوغ ديررس به معناي بدن رشد نايافته در پسر و دختر است که به احساس حقارت در او مي انجامد و اين امر مستقيما بر شخصيت نوجوان اثر منفي برجاي مي گذارد.

رشد رواني نوجوان

يکي از مهم ترين هدف هاي مهم تکاملي در دوره نوجواني، خودشناسي و خوديابي نوجوان است. نوجوان نياز دارد نقاط قوت و ضعف خود را بشناسد، آنچه را مي تواند و يا نمي تواند به طور موفقيت آميز انجام دهد، ارزيابي کند خويشتن پنداري و تصوير مثبتي از خود داشته باشد. خويشتن پنداري نوجوان شامل احساس درباره خود است که از سرزنش خود تا ستايش خويش در نوسان است. موفقيت مهم ديگر نوجوان براساس نظر اريکسون نيل به تعلق و پيوند با ديگران است که شامل رابطه گرم و پخته و معني دار با ديگران، افراد همجنس، غير همجنس، بستگان و دوستان است. همه افراد نياز دارند فرد يا افرادي را در زندگي داشته باشند تا بتواند آزادانه با او صحبت و درددل کنند. در اواخر دوره نوجواني، مخالفت و هم ستيزي با بزرگسال کاهش مي يابد. نوجوان جايگاه خود را در ارتباط با گروه همسن و سال خود مي يابد و با بزرگسالان نيز بر اساس يک رابطه محترمانه دو جانبه عمل و رفتار مي کند. در حالي که هنوز درباره رابطه با جنس مخالف، انتخاب رشته تحصيلي و يا آمادگي هاي شغلي خود و... داراي نگراني هايي است.

اثر تغييرات جسماني بر نوجوان

تغييرات جسماني نوجوان بي شک به معناي تغيير در خود و شخصيت نوجوان است. هنگامي که نوجوان تغيير در اندازه و شکل بدن خويش را ملاحظه مي کند، با اين آگاهي احساس مهم بودن نيز به او دست مي دهد. در طول فرايند رشد قد، نوجوان نسبت به اندازه هاي بدن خود بسيار حساس و کمرو مي شود. همه پسران و دختران نوجوان احساس مي کنند به دليل اينکه از نظر اندازه هاي بدن و از نظر جسمي رشد کافي يافته اند، بايد از حقوق و مزاياي همراه با رشد نيز برخوردار گردند. اين حقوق و مزايا از انتخاب لباس، نوع آرايش سر، انتخاب دوست، رشته تحصيلي، نگرش به مذهب و حتي ديدگاه هاي سياسي نوجوان را در بر مي گيرد. نوجوان احساس مي کند که به اندازه کافي بزرگ شده است و مي تواند در امور مربوط به خود بدون دخالت بزرگسالان و به ويژه والدين، تصميم گيري کند. هرقدر با نوجوان به عنوان يک کودک رفتار کنيم، او پرخاشگرانه تر عمل خواهد کرد و بيشتر در جهت رسيدن به حقوق و امتيازاتي که به دليل رشد يافتگي اش توقع برخورداري از آنها را دارد، پافشاري خواهد کرد. در دوره نوجواني، غرور ناشي از موفقيت هاي جسماني و قدرت عضلاني، به ويژه در پسران چشمگير است. اين وضعيت در نوجوان احساس رضايتمندي و شادماني به وجود مي آورد و موجب تمايل به تظاهر و خودنمايي در مسابقات و رقابت هاي فردي و گروهي مي گردد.

رشد اجتماعي نوجوان

بسياري از خشنودي ها و يا ناکامي هاي نوجوانان در ارتباط با دوست يابي و محبوبيت در جمع و گروه دوستان است. نوجوانان داراي نيازي قوي به کسب محبوبيت و پذيرش توسط ديگران، به ويژه همسالان هستند. آنان دوست داشتن ديگران در مورد علاقه ديگران بودن را دو روي يک سکه مي دانند. ضرورت رها ساختن خود از قيد و بندهاي قوي خانواده، نوجوانان را به سوي گروه هاي همسن و سال سوق مي دهد و بسياري از وابستگي هاي خانوادگي به منظور برخورداري از حمايت و پشتيباني لازم، به گروه همسالان انتقال مي يابد. در اين مرحله نوجوان بايد از عهده سه تکليف عمده به خوبي برآيد:
1 ) کسب استقلال عاطفي از خانواده
2 ) ايجاد گسترش نقش جنسيتي مربوط به خود
3 ) ايجاد ارتباط با گروه همسال
خوشبختانه دوره دبيرستان فرصت و امکان بيشتري براي آزادي و انتخاب دوست به نوجوانان مي دهد و مدارس بايد با برنامه هاي آشناسازي در آغاز هر سال تحصيلي، نوجوانان را در دوست يابي کمک کنند.

علل سازش نايافتگي نوجوان

سازش نايافتگي در نوجوان، معمولا بيش از يک علت دارد و دلايل مهمي که عمدتا نيز محيطي است آن را پديد مي آورد. ميزان اثرگذاري اين عوامل بستگي تام به شخصيت نوجوان و دوران کودکي او دارد.
الگوهاي شخصيتي و فردي: برخي از نوجوانان بهتر مي توانند خود را تطبيق دهند و در نتيجه قادر خواهند بود خود را با شرايط و انتظارات جديد سازگار کنند. در حالي که نوجوانان ديگر سازگاري کمتري دارند و اغلب در فرايند سازگاري از پاي در مي آيند. به طور معمول سه نوع شخصيت، آسيب پذيرتر از بقيه هستند. شخصيت هاي سختگير و دقيق، خود محور و خودخواه و حق طلب که تصور مي کنند هميشه حق با آنهاست و هرگز خطايي از آنان سر نمي زند.
محيط: محيطي که نوجوان در آن زندگي مي کند، به خصوص محيط خانه، نقش مهمي در سازگاري و يا سازش نايافتگي او دارد.
محرک هاي هيجاني آسيب زا: مانند شوک هاي عاطفي شديد و يا هيجان هاي مداوم و طولاني.
خود نوجوان: براي سازگاري مطلوب نوجوان، نيازهاي اساسي اش بايد برآورده شود. اين نيازها عبارتند از: نياز به امنيت، نياز به عشق و علاقه، نياز به مصاحب و همنشين، نياز به تنوع و گوناگوني و نياز به رضايت خود.
منبع: www.ebtekamews.com