نقش شهید مدرس در حفظ استقلال ایران در زمان جنگ جهانی اول
نقش شهید مدرس در حفظ استقلال ایران در زمان جنگ جهانی اول
آیتالله مدرس در كابینه دولت مستقل ملی
امان الله اردلان - محمدعلی فرزین ( كلوپ) - حسین سمیعی ، ( ادیب السلطنه ) - رضاقلی نظام السلطنه مافی - ؟- آیت الله حسن مدرس - محمدعلی نظام مافی ، قاسم خان صوراسرافیل
اشاره:
ارتش هم نه تنها قادر به مقابله نبود بلكه اصولا در آن زمان ارتش منظم و نیرومندی وجود نداشت و شاید اگر هم وجود داشت عملا كاری از دست او ساخته نبود ، همانطوری كه بعدها دیدیم كه ارتش ایران با سابقه بیست سالهاش نتوانست در شهریور بیست از ورود قوای متفقین به خاك ایران ممانعت كند و یا اساسا لحظهای چند مقاومت نماید ، در هر صورت وقتی سیاست بینالمللی كه غالبا از طرف ممالك زورمند و قوی طرح میگردد دیگر حق حاكمیت و استقلال ملل ضعیف مطالبی است كه تنها بر روی كاغذ نوشته شده و هیچ گونه ضامن اجرایی نخواهد داشت . ممالك بزرگ كه امروز غالبا هر كدام به نوعی خود را طرفدار ملل ضعیف قلمداد میكنند بارها در عمل ثابت كردهاند كه بر خلاف آنچه میگویند در مواقع لزوم از قربانی نمودن ملتها روگردان نبوده و به آسانی حتی تعهدات خویش را نادیده میگیرند .
در هر حال كشور ما از شمال مورد تجاوز قوای روسیه تزاری قرار گرفت و از جنوب گرفتار سیاست خطرناك انگلستان شد .
هیأت دولت تا پاسی از شب گذشته مشغول مذاكره بودند و بالنتیجه نتوانستند تصمیمی اتخاذ نمایند ، فقط رئیسالوزراء ( مستوفی الممالك ) از اتاق هیأت دولت بیرون آمده چنین گفت : " شما هنوز اینجا هستید ؟ " و محرمانه به چند نفر گفت تا زود است مهاجرت نمائید . در اثر این مذاكرات ملیون قرار گذاشتند كه صبح تهران را تخلیه كرده به طرف قم مسافرت نمایند .
مقصود اصلی از مهاجرت آزادیخواهان كه بدین صورت به وسیله مستوفیالممالك عنوان شده آن است كه در آن روز مهاجرت تنها راهی بوده كه به نظر عموم روشنفكران برای حفظ استقلال ایران میرسیده است .
مهاجرت برای حفظ استقلال ایران
وقتی آوازه تشكیل این كمیته پراكنده گشت قوای روسیه از تصرف تهران منصرف گشته تصمیم گرفت كه قوای خود را از قزوین به ساوه فرستد تا آزادیخواهان را از قم تار و مار نموده و رابطه آنان را با مركز قطع كند . كمیته دفاع ملی هم در محل رباط كریم با قوای روسیه تزاری برخورد نموده و این زد و خورد منجر بدان گشت كه آزادی خواهان از قم بیرون رفته و پراكنده شدند .
مدرس نیز خود را به اصفهان رسانید و برای اینكه بتواند عدهای مجاهد جمعآوری نماید ، با اینكه بدو پیشنهاد شده بود كه از مردم اعانه گرفته شود ، قبول ننموده شعبهای از بانك ملی را در اصفهان تأسیس نموده و قرار گذاشتند كه مبلغی از سرمایه آن را به عنوان قرض برای این كار صرف نمایند .
در اصفهان مرحوم حاج آقا نورالله مسجد شاهی به ایشان قول داده بود كه در این سفر ( مهاجرت ) با مدرس باشد به شرط اینكه بدو مهلت داده شود كه چند روزی را برای آماده نمودن وسائل سفر و كارهای دیگر در اختیار او بگذارند .
مدرس به خاطر اینكه حاج آقا نورالله را بدین سفر تشویق نماید ، دیگران را امر به حركت داد و خود تنها در اصفهان مانده منتظر آماده شدن ایشان گشت . در این مدت مسافرتی نیز به "ده اسفه" نموده به طوری كه خواهر زاده ایشان كه خود ناظر بوده(1) در یادداشتهای خود مینویسد:
" به خاطر دارم كه شخصا تفنگ آلمانی و قطار بسته و بر اسبی سوار بودند چموش و سركش كه به جز خود ایشان كمتر كسی حریف آن بود . "
پس از چند شب توقف در اسفه به اتفاق اخوی خود (2) به اصفهان برگشتند و چون باز مرحوم حاج آقا نورالله مسجد شاهی مهلت خواسته بود مدرس دو شب دیگر هم در نجفآباد منزل مرحوم حاج سید علی توقف كرده و عاقبت از آنجا اخوی خود را مرخص نموده و تنها برای ملحق شدن به دیگر مهاجرین حركت نمودند .
فصل سرما و زمستان در سفری یكه و تنها ، چنانكه خود مدرس بعدا گفته با مشكلات زیادی كه از جمله برخورد با سربازان روسی بوده مواجه گشته تا آنكه در كرمانشاه به رفقای دیگر ( مهاجرین ) خود میرسد . در كرمانشاه در یك مدرسه اقامت مینماید .
ناگفته نماند كه در این سفر مدرس سمت ریاست هیأت مهاجرین را دارا بوده است .
تشكیل دولت موقتی و نقش مدرس در ایام مهاجرت
1- نظامالسلطنه رئیس هیأت دولت موقتی ( رئیسالوزراء)
2- مدرس وزیر عدلیه و اوقاف
3- ادیبالسلطنه سمیعی وزیر كشور
4- عباس میرزا سالار لشكر
5- فرمانفرمانیان وزیر جنگ
6- میرزا قاسم خان صور اسرافیل وزیر پست و تلگراف
7- عزالملك اردلان خزانهدار
8- محمدعلی كلوپ ( فرزین ) وزیر دارایی
كابینه مزبور همینطور به حال خود باقی بود تا اینكه انگلیسیها با قوای عثمانی در بینالنهرین جنگ سختی كرده و در اثر اینكه به قوای عثمانی تلفات سنگینی وارد میشود ناگزیر بغداد را تخلیه و عقبنشینی اختیار مینمایند . مهاجرین ایرانی نیز به همراهی قوای عثمانی همینطور عقبنشینی كرده تا بالاخره از طریق سوریه خود را به اسلامبول میرسانند. مدت این مهاجرت تقریبا دو سال به طول میانجامد(3) .
دولت عثمانی و ایران در جنگ جهانی اول
رفته رفته مخالفت عثمانیها ظاهر شد ، قتل عده زیادی ژاندارم و داوطلب ایرانی نتیجه خیانت و سوء نیت عثمانیها بود والا به عقیده مرحوم مدرس اگر عثمانیها صمیمیت داشتند با كمك ایلات ایرانی كه كلا در مقاومت با روسها اتفاق كرده بودند و عده زیادی از قشون روسیه را در گوشه و كنار كوهها و درهها غافلگیر و به قتل رسانده بودند ، جلوگیری از روسها و راندنشان به طرف قزوین كاملا امكانپذیر بوده است .
عثمانیها گرفتاری دربار خلافت را در داخل كشور خودشان بهانه قرار داده و قدم به قدم عقبنشینی میكردند زیرا در صورت پافشاری در مقابل روسها ، دولت آزاد ایرانی روز به روز مستحكمتر میشد و ممكن بود با تهیه قوای كافی از قسمت ایالات غرب كه قشون خیزترین نقاط ایران است هر زمان اراده كردند بتوانند قوای عثمانی را خلع سلاح نمایند ، با این ترتیب قوای آنها در نزدیكی همدان حالت محاصره شدن را داشت . از طرفی آلمانها را تحریك كردند كه بدون عقد قرارداد و اخذ رسید دیگر پول به ایرانیان ندهند ، مرحوم مدرس دولت آزاد را از انعقاد قرارداد و دادن رسید پولها منع كرد و گفت: «اگر شما میل دارید ، ما با جان و شما با پول با یكدیگر شركت و با دشمن مشترك جنگ میكنیم و اگر میل ندارید شما به تكلیف خودتان رفتار كنید ما هم هر چه صلاح دیدیم انجام میدهیم !!»
در این موقع قوای روسیه از راه قم به اصفهان و اراك وارد شد و از طرف همدان نیز روسها قوای ملی دولت آزاد ایران و عثمانی را كه صاحب منصبان آلمانی داشتند در هم شكستند و خطر به مركز دولت آزاد بدون بودجه و پول ( شهر كرمانشاه ) نزدیك شد . ناچار دولت آزاد ایران با آزادیخواهان و باقیمانده قوای خود به طرف بغداد حركت و در آنجا دسایس عثمانیها اساسا تشكیلات منظم آنان را از هم گسیخت . عدهای از آزادیخواهان از طرق مختلفه به ایران برگشته و یا در كربلا و نجف و كاظمین با تغییر لباس سكونت اختیار كردند . ولی مرحوم مدرس و جمع دیگری به پایتخت عثمانی اسلامبول عزیمت كردند.
مدرس در اسلامبول پایتخت خلافت عثمانی
شخصیت مدرس را از اقامت در اسلامبول و ملاقاتهای رسمی وی با رجال برجسته و سیاسی آن كشور به خوبی میتوان تشخیص داد. زیرا مدرس در این مهاجرت تقریبا جنبه ریاست روحانی مهاجرین ایران و از طرف دیگر سمت نمایندگی روحانیون ایران را داشته به علاوه در كابینه متشكله در كرمانشاهان و اسلامبول مقام وزارت عدلیه و اوقاف را نیز دارا بوده است.
همچنین در هنگام ملاقات رسمی كه با پرنس "سعید حلیم پاشا" وزیر كشور وقت، "طلعت پاشا" كه پس از مدتی صدر اعظم میشود و "انور پاشا" وزیر جنگ و دیگر وزراء دولت عثمانی در هیأت وزراء مینماید، با آنكه اتاق مبله بوده معهذا مدرس روی زمین مینشیند و تمام وزرا به احترام وی مجبور میشوند صندلیها را ترك گفته روی زمین بنشینند.(4)
ملاقات مدرس با خلیفه و هیأت وزرای عثمانی
بعد از تعارفات معموله ، اول قاضی القضاه شروع به مذاكره نموده و قضیه اتحاد اسلامی و تشكیلات حزب "اتفاق و ترقی" را كه شعبهای هم در ایران داشتند مورد بحث قرار میدهد ؛
مرحوم مدرس ، لزوم اتحاد اسلامی را تأیید و منتهای آمال خود معرفی و از وجود شعبه "حزب اتفاق و ترقی" و مرام آن اظهار بیاطلاعی مینماید.
قاضی شرحی از مضار وجود دولتهای كوچك اسلامی كه به تنهایی قادر به حفظ خود در مقابل دول مسیحی نیستند اظهار و بیانات مفصلی از منافع تشكیل یك دولت معظم دول اسلامی مینماید و منتظر مشاهده تأثیر سخنان خود در مدرس میشود.
مرحوم مدرس قسمت اول را تأیید و قسمت ثانی را هم غیرعملی میداند ، و میفرماید كه چنین دولتی ممكن نیست تشكیل شود مگر به تصدی "حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام جد گرامی من" زیرا در زمان خلفاء ثلاثه راشدین اولیه هم با انجام از خود گذشتگی كه در مدت تصدی خود ابراز داشتهاند باز بین مردم عرب و نژادهای دیگر از قبیل ، ایرانی ، مصری ، قبطی و ترك قواعد ملل غالب و مغلوب حكمفرما گردید. فقط حضرت امیر علیهالسلام بود كه خواست تمام مسلمانان را به یك نظر نگریسته یعنی عرب را بر سایر اقوام ترجیح ندهد ، و خلافت دنیایی اسلامی تشكیل دهد، كه فورا قوم عرب به دسایسی از قبیل جنگ جمل و صفین و نهروان با او مقاومت كرده و مانع پیشرفت و نهضتش شدند . آیا حضرت قاضیالقضاه از نژاد ترك یا نژادهای دیگر انتظار بیشتری از قوم عرب دارد ؛ یا مقصود استعمار سایر ملل جهان است ؟
سلطان محمد پنجم خلیفه عثمانی ، كه حریف را پر زور دید برای اینكه كار به جای باریك نرسد ، در مذاكرات دخالت میكند و آزادی و تجدد و اختلاف بین مشروطه و استبداد را مورد گفتگو قرار میدهد ؛ و میگوید ملت ایران هنوز زود است كه به مشروطه نائل شود . به دلیل آنكه اختلاف عقیده مردم ، علاوه بر اینكه مانع پیشرفت امور كشور شده اساسا امنیت را هم در سراسر ایران مختل كرده است.
مدرس در جواب میگوید ، دولت مشروطه ما پیشرفت شایانی كرده است. تشكیلات اداری خود را اصلاح كرده كه از آن جمله تأسیس پستخانه است كه با تمام ملل دنیا مستقیما ارتباط حاصل كرده و هیچ دولتی در داخله ما دیگر پستخانه ندارد و ناچار است مراسلات و مراجعات سیاسی خود را به پستخانه ما رجوع و خودش فقط برای امور سیاسی شخصی خود پیك سیاسی داشته باشد ، ولی حق ندارد به نام ارسال مرسولات اتباع خود یك شعبه رسمی پستی و در واقع اداره جاسوسی هم داشته باشد. اعلیحضرت سلطان تصدیق خواهند فرمود كه امور كشوری الاهم فالاهم دارد. ایجاد پستخانه مربوط با ملل عالم فوقالعاده مهم و در كشور حكم شریان و اعصاب را در بدن انسان دارد ، بدیهی است متدرجا به رفع نواقص دیگر خود اقدام خواهیم كرد . و كشور ما ابدا از طرف ایرانیان عدم رضایت و ناامنی نسبت به مشروطه ندارد و این همسایگان هستند كه به واسطه حفظ موازنه سیاست خودشان یا تحصیل و تأمین منافع و یا به طمع خاك ما این تشبئات را ایجاد و دامن میزنند !!
كلیه مطالب فوق كنایه و نسبت به دولت عثمانی بود ، زیرا عثمانیها ضمن قراردادهایی كه با چهار دولت معظم اروپایی : "انگلیس" ، "فرانسه" ، "ایتالیا" و "آلمان" منعقد كرده بودند ، برای آنان حق تأسیس پستخانه قائل شده بودند و تا زمان تشكیل دولت تركیه جدید این رسم در كلیه كشورهای وسیع عثمانی برقرار بود.
صدر اعظم عثمانی پرنس سعید حلیم پاشا ، مقاومت و معارضه شدید مدرس را با سلطان مشاهده كرد ، و خلیفه خود را در مشت توانای پسر خلیفه روز غدیر (5) مغلوب و بی چاره یافت ! برای خلط مبحث صحبت را به قوای نظامی كشید و گفت خوب است نظامیان "عجم" مثل نظامیان دولت عثمانی بشود .
این بیان دو نكته باریك داشت ، یكی آنكه دولت عجم نگفت ، زیرا دولت عثمانی برای هیچ دولت و تشكیلات اسلامی غیر از خودشان رسمیت واقعی قائل نبودند ، دیگر اینكه در كلمه عجم قصد اهانت داشته ، چه یكی از معانی بعیده عجم حیوان بی زبان و یا زبان بسته است .
مدرس فورا متوجه گردیده و گفت: جناب صدر اعظم اولا از حال به بعد از استعمال كلمه عجم خودداری فرمائید . زیرا این كلمه با معنی موهنی كه دارد بر غیر عرب عنادا اطلاق شده و ایرانیان و اتراك و تاتار را به قصد اهانت ، عدهای از اعراب متعصب "عجم" گفتهاند. ما و شما مشتركا مورد همین اهانت هستیم و دیگر آنكه اگر مقصود شما از عجم ایران است ، باید دولت ایران بفرمائید ، اما راجع به اصل مطلب اگر ما موفق شدیم قلوب تمام ملل عثمانی و ملت ایران را متحد نمائیم به مراتب بر اتحاد لباس و قشون ترجیح دارد !!
همین مباحثه باعث شد كه در قرارداد جدید تركیه مقید شده كه از كلمه عجم و عثمانی متقابلا خودداری شود .
بازگشت مدرس از مهاجرت :
مجلس ایام فترت خود را میگذرانید و لذا مدرس مانند سابق مشغول تدریس فقه و اصول گشت و اینبار در حالی كه در مسجد سپهسالار ( مدرسهی شهید مطهری كنونی ) برای طلاب علوم دینی درس میگفت و سمت تولیت آنجا را نیز داشت ، در كارهای سیاسی نیز مداخلهی مؤثر و قاطع مینمود. با بازگشایی مجلس، مدرس دوباره به نمایندگی مردم تهران انتخاب شدو به مجلس رفت.
پي نوشت :
1. دكتر محمدحسین مدرسی
2. مرحوم آقا سید علیاكبر مدرسی
3. مدرس ضمن اینكه عهدهدار وزارت عدلیه و اوقاف بوده سمت ریاست مهاجرین را هم داشته است .
4. این كار مدرس را نباید حمل بر كهنه پرستی او كرد ، بلكه از لحاظ روانشناسی اجتماعی این عمل بی اندازه قابل بحث و دقت است . مدرس خواسته به این ترتیب فضای درباری سلطان عثمانی را شكسته و زمینه را برای گفتار بعدی خویش آماده كند .
5. خلیفه روز غدیر مقصود حضرت علی علیهالسلام و چون مدرس از سادات است لذا او را پسر خلیفه روز غدیر نامیده . خود مدرس در كلیه دست نوشتههای خود علی (ع) را با تعبیر مولا عنوان میكند .
منابع :
علی مدرسی / مرد روزگارانی ، نشر هزاران / 1374
حسین مكی تاریخ بیست ساله ، انتشارات علمی
مجله تاریخ اسلام ، شماره 28 ، دوره سوم ، 14 اردیبهشت 1348
/س
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}