زمينه ها و اهداف حمله نظامي آمريکا به طبس

نويسنده : علي رضا محمدي

آمريكا كه تمام تلاش خود را در حمايت از رژيم شاه و جلوگيري از پيروزي انقلاب به كار بسته بود، با پيروزي انقلاب اسلامي سفارت خود را به عنوان پايگاهي بري طراحي و اجري توطئه عليه انقلاب تبديل نمود، تا بتواند آن بخش از اقداماتش را كه مي‏توانست در پوشش ديپلماتيك بري شكست يا به انحراف كشاندن نظام نو پي اسلامي انجام دهد، با مرکزيت سفارت به اجرا درآورد.[1] افسران سازمان سيا (CIA) با استفاده از شرايط نابسامان بعد از انقلاب و درهم ريختگي و نامشخص بودن حوزه مسئوليت‏ها كه نتيجه طبيعي هر انقلابي است، سعي كردند تا با نفوذ در مناطق كليدي و حساس انقلاب اسلامي از تعميق و گسترش هر چه بيشتر آن جلوگيري نمايند. سفارت آمريكا با ايجاد شبكه‏هي جاسوسي و اطلاعاتي در پي آن بود تا با بحران آفريني، تضعيف نيروهي اصيل انقلاب و جايگاه و شخصيت حضرت امام و همچنين ايجاد گسست و شكاف ميان رهبري و نسل جوان، فعال‏ترين و انقلابى‏ترين نيروي جامعه را از رهبري دور كند تا بتواند با تاثير بر آنها و نفوذ در ارتش، حرکت انقلابي مردم ايران را آسيب‏پذير نمايد. از اين رو مسئولين سفارت آمريكا در پي آن بودند تا با برقراري ارتباط با مسئولين دولت موقت -که اکثرا ليبرال بودند- راه رسيدن به اهدافشان را تسهيل كنند.[2] آنگونه که اسناد لانه جاسوسي نيز آشکار ساخت كه دولت آمريكا در پي آن بود تا با ايجاد ائتلافي از ليبرال‏هي سياسي، چهره‏هي ديني ميانه‏رو، سكولارها، ملي گرايان و سران ارتشي متمايل به غرب تحت لوي دولت موقت موجبات حذف تدريجي نيروهي وفادار به امام را از صحنه سياسي كشور ايجاد نمايد. [3]
توطئه هاي آمريکا در جهت شکست انقلاب مردم ايران و از سوي ديگر ورود شاه به آمريکا با اجازه كارتر رئيس جمهور اين کشور[4] فصل جديدي را در روابط ايران و آمريكا به وجود آورد كه همراه با افزايش بي اعتمادي و نفرت مردم ايران تا نقطه اوج بود؛ در 4 نوامبر 1979 (13 آبان 1358) تقريبا دو هفته پس از ورود شاه به آمريكا، و سه روز پس از ديدار بازرگان - برژينسكي در الجزاير گروهي از دانشجويان دانشگاههي ايران كه بعدها به «دانشجويان مسلمان پيرو خط امام‏» معروف شدند به سفارت آمريكا در تهران حمله كردند و 53 آمريكائي را به گروگان گرفتند. اين عمل از طرف حضرت امام مورد تاييد قرار گرفت و ايشان تسخير لانه جاسوسي آمريکا را انقلابي بزرگتر از انقلاب اول ناميدند. تصرف سفارت آمريكا پيامدهاي ناگواري را براي آمريکا به دنبال داشت:
1. شكسته شدن ابهت و حيثيت پوشالي امريكا در سطح جهان و به ويژه منطقه.
2. افشا شدن دخالت پنهان و آشكار آمريكا در حمايت از رژيم ستم شاهي .
3. افشا شدن توطئه هاي گوناگون آمريكا براي براندازي نظام جمهوري اسلامي .
4. رسوايي عناصروابسته ليبرال و گروهكهاي ضدانقلاب و در نهايت شكست دولت موقت و احزاب و گروههاي وابسته به استكبار .
5 . به نمايش درآمدن قدرت و عزت مردم شجاع ايران در صحنه جهاني.
6. به زير سئوال رفتن داعيه رهبري جهاني آمريكا و آشنايي ملتهاي مظلوم جهان با چهره كريه آمريكا و جرات پيدا كردن مستضعفان جهان براي قيام بر عليه منافع آمريكا در سطح جهاني.
7. اشغال سفارت آمريكا در واقع تيرخلاص دولت موقت نيز بود. در نتيجه اين اقدام انقلابي، قدرت متزلزل دولت موقت رو به افول گذاشت و همگام با آن، اساس همكاري‌هي استراتژيك ايران و ايالات متحده فرو پاشيد. بازرگان دو روز پس از اين حادثه از سمت نخست وزيري استعفا كرد كه بلافاصله توسط امام پذيرفته شد و وظايف دولت موقت به شوري انقلاب، منتقل شد.
اشغال سفارت آمريکا در تهران ، حذف دولت موقت از صحنه جرايي کشور ، تثبيت پايه هاي قدرت و حاکميت انقلابيون مذهبي و استمرار ماجراي گروگان گيري وشكست كوششهي ديپلماتيك و طرحهي آمريكا جهت آزاد سازي جاسوسان خويش ، موجب بحراني بزرگ و اختلاف نظر در دستگاه ديپلماسي آمريکا پيرامون نحوه برخورد با انقلاب و نظام جمهوري اسلامي گرديد . و در اين ميان شوراي امنيت ملي آمريکابه سرپرستي برژينسکي طرفدار اقدامات قاطع نظامي عليه انقلاب اسلامي شد.[5]
.برژيسکي مي گويد: روز 11 آوريل (22 فروردين ) ماه بوده جيمي کارتر« رئيس جمهور وقت آمريكا » درجلسه اضطراري شوري امنيت ملي گفت ؛ به نظرم امکان خلاصي گروگانها بسيار بعيد به نظر مي رسد و ما بايستي حاکميت خود را اعمال کنيم .[6] كارتر تاکيد مي کند : « من مي خواهم به محض آزاد شدن افرادمان، ايرانيها را تنبيه كنم , واقعا به آنها ضربه زنم ، آنها بايد بدانند كه نمي توانند ما را به بازي بگيرند . » [7] از ديدگاه « مايلز كاپلند »- از دست اندركاران سابق دستگاه اطلاعاتي آمريكا و همكار روزولت در كودتاي 28 مرداد 32 در ايران- نيز « هدف از تهاجم طبس , تنها آزادي گروگانها نبود , بلكه كودتا براي سرنگوني رژيم ايران , هدف اصلي اين عمليات بوده است . » [8]
در واقع آمريکا قصد داشت تا تحت پوشش نجات گروگان ها با استفاده از نيروي کماندويي و عناصر ضد انقلابي در داخل کشور به سفارتخانه و وزارت امور خارجه حمله ور شده و سپس به مراکز حساس دولتي کشور ، از جمله محل سکونت امام يورش برده و با بمباران و سقوط مراکز حساس ، جهت گيري براندازي را عملي سازد .

شرح عمليات پنجه عقاب

شاخصترين تصميم آمريكا در مورد حمله به ايران و آزادي گروگانهاي آمريكايي ، طرح نجات با نام «پنجه عقاب‏» [9] از طرف كارتر[10] بود كه قرار بود در 4 ارديبهشت 59 (24 آوريل 1980) با استفاده ازپيشرفته ترين امکانات نظامي اين کشور و کمک هايكشورهي عربي و همسايه [11]طرفدار آمريكا و گروهي از كماندوهي آمريكايي و عناصر مخالف انقلاب اسلامي به مرحله اجرا در آيد.[12]
در راستي پياده شدن دستور ياد شده ، يک ماه پس از فتح لانه جاسوسي ، نود نفر از کماندوهي امريکايي موسوم به «دلتا» به فرماندهي سرهنگ چارلي بکويث و سرگرد ميدوز به ايالت«آريزونا» ي آمريکا که تقريبا شرايط کويري ايران را دارا بود و نيز در محل هايي که شبيه سفارت آمريکا ساخته شده بود ، اعزام شدند تا آخرين مرحله تمرين و آموزش خود را تحت شرايط موقعيت مشابه ايران بگذرانند.از سوي ديگر گروههي ويژه سري که بري پشتيباني و تدارک وسايل تکميلي طرح ، در نظر گرفته شده بودند، مخفيانه وارد ايران شدند و با گروهکهي ضد انقلاب اسلامي تماس گرفتند.نظاميان آموزش ديده آمريکايي ، در اواخر آذر ماه 1358 عازم کشور مصر شدند و در پايگاهي در نزديکي قاهره استقرار يافتند. [13]
برژينسكي در مورد چگونگي انجام اين عمليات مى‏نويسد:
«طرح عمليات كه پس از هفته‏ها بررسي و تحليل تهيه شده بود جمعا دو روز (از 24 تا 26 آوريل 1980 برابر با 4 تا 6 ارديبهشت 1359) بطول مى‏انجاميد. در شب اول هشت هلي كوپتر و سه هواپيمي سي - 130 در عمق خاك ايران در وسط بيابان فرود مى‏آمدند. هلي كوپترها پس از سوختگيري شبانه به نقطه‏ي در نزديكي تهران پرواز مى‏كردند و تمام روز را در انتظار فرا رسيدن شب در اين نقطه توقف مى‏نمودند. حمله بسوي سفارت كه محل نگاهداري گروگانها بود، در شب دوم با وسايط نقليه‏ي كه قبلا تدارك شده بود انجام مى‏گرفت و يك گروه جداگانه هم بري نجات "بروس لينكن" كاردار سفارت و دو تن از همكارانش به محل وزارت خارجه ايران مى‏رفتند. برنامه دقيقي بري ورود به ساختمان سفارت و آزاد ساختن گروگانها پيش بيني شده بود و گروگان‏ها پس از رهايي و شايد به همراه چند اسير از اشغال كنندگان سفارت به استاديومي[امجديه] كه در نزديكي سفارت قرار داشت منتقل مى‏شدند و به وسيله هلي كوپتر به يك فرودگاه مجاور پرواز مى‏كردند. قرار بود اين فرودگاه شبانه بوسيله يك گروه كماندويي اشغال شود و گروگان‏ها و كماندوها با هواپيماهي مستقر در فرودگاه به پرواز درآيند. تمام مراحل عمليات در تاريكي شب پيش بيني شده بود و با تمرين‏هي مكرر بري اين عمليات بوسيله گروه ورزيده‏ي كه داوطلب انجام اين ماموريت شده بودند، همه ما به نتيجه آن اميدوار بوديم.»[14]
دولت تجاوزگر آمريكا در رابطه با چنين ماءموريتي متجاوز از 5 ماه تمام در صحراهي آريزونا تعليمات پيچيده و فشرده ي را به كماندوهي خود داده بود و از پيچيده ترين تكنيكهي نظامي اعم از تسليحات نظامي و دفاعي تا صنايع مدرن هواپيمايي استفاده كرده و بودجه نامحدودي را بري اين عمليات اختصاص داده بود. سازمان هواشناسي آمريكا وضع جوي ايران بخصوص منطقه فرود در صحري طبس ، را كاملا مورد پيش بيني علمي قرار داده بود و به علت اين كه هوي آن شب مهتابي بود، ورود هر نوع هوي غيرمطلوب و وقوع طوفان را بعيد مي دانست.

اصل غافلگيري

امريكايى‏ها به منظور رعايت اصل غافلگيري در عمليات نظامي همچنان تظاهر به تمايل بري حل مسالمت آميز مسئله مى‏نمودند. برژينسكي و هاميلتون جردن در يادداشتهي خويش متذكر مى‏شوند كه در روزهي پيش از آغاز عمليات نجات، مجددا باب مذاكره تازه‏ي را با ايرانى‏ها گشودند تا آنها را اغفال كنند و ايرانى‏ها احتمال ندهند كه امريكا قصد اجري عمليات نظامي را دارد و همزمان به امريكايى‏هي مقيم ايران از طرق مختلفي توصيه مى‏كردند كه ايران را ترك كنند.[15]

شرح ماجرا

سرانجام يک روز پس از اينکه يک گروه جاسوس از صليب سرخ بين الملي در ملاقات با گروگان ها مشخص نمود که تمام گروگان ها در سفارت به سر مي برند ، کارتر در دفتر کارش کلمه رمز «برويد» را که اعلام کننده آغاز حمله بود را صادر کرد .
عمليات در غروب روز پنجشنبه 4 ارديبهشت 58 شروع شد و شش فروند هواپيماي130-c و نود نفر از كماندوهاي آمريكا موسوم به نيروهاي دلتا، از قاهره به ناو هواپيمابر Nimitz در درياي عمان منتقل شدند.
نيمه شب پنجشنبه 4 ارديبهشت ماه مطابق با ساعت 13 به وقت واشنگتن هواپيماهي مذكور و هشت فروند هلي كوپتر نفربر از عرشه ناو هواپيمابر نيميتز برخاستند و با پرواز در ارتفاع كم و با استفاده از نقاط کور رادار ، راهي ايران شدند.پس از ورود به حريم ايران اسلامي ، يكي از هلي كوپترها در 120 كيلومتري شهر راور كرمان دچار نقص شد و ناگزير فرود آمد. سرنشينان اين هلي كوپتر ديگري منتقل شدند كه پس از طي مسافتي دستگاه هيدروليك اين هلي كوپتر نيز از كار افتاد، اما توانست خود را به نام هواپيمابر نيميتز برساند.
در هر صورت ، شش فروند هواپيمي 130 - C و شش فروند هلي كوپتر در محل مورد نظر واقع در صحري طبس در تاريكي شب فرود آمدند. در حال سوختگيري هلي كوپترها بري اجري مرحله بعدي عمليات ، يكي ديگر از آنها دچار نقص فني شد. با از كار افتادن اين هلي كوپتر، تمام برنامه هي امريكاييها به هم خورد زيرا آنها با محاسباتي كه انجام داده بودند، بري انجام مرحله بعدي عمليات حداقل به شش فروند هلي كوپتر نياز داشتند. موقعيت به ناو نيميتز و از آنجا به كاخ سفيد گزارش شد و از رييس جمهور كسب تكليف شد كارتر دستور توقف عمليات و عقب نشيني را صادر كرد؛ اما سپاه شيطان در چنگال عذاب الهي گرفتار شد. آن هنگام كه آمريكاييها قصد بازگشت كردند توفاني از شن برخاست ، هواپيماها و هلي كوپترهي آمريكايي ، در حال برخاستن از زمين دچار مشكل شدند، يك هواپيما و يك فروند هلي كوپتر با هم برخورد كردند و هر دو آتش گرفتند. در اثر حادثه ، هشت تن از امريكاييها در آتش عذاب الهي سوختند و بقيه پنج فروند هواپيمي 130 - C نيز از خاك ايران اسلامي فرار كردند. برژيسكي حالت كارتر را پس از صدور دستور توقف عمليات و عقب نشيني و آتش گرفتن هواپيما و هلي كوپتر امريكايي چنين توصيف كرده است : «وي بعدا سرش را ميان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانيه روي ميز گذاشت ... با شنيدن اين خبر به مانند مار زخمي به خود پيچيد و آثار درد و نگراني بر تمامي صورت او آشكار شد و به اطرافيانش بد و بي راه مي گفت.»[16]

نقش بني صدر

يکي از ابعاد اين جنايت هماهنگي و همکاري عناصر ليبرال و وابسته به آمريکا در اجراي هرچه دقيق تر اين تجاوز نظامي بود ؛ قبل از شروع عمليات بني صدر توسط فرماندهان نظامي منصوب خود نظير تيمسار شادمهر ، رئيس ستاد مشترک وقت ارتش و تيمسار باقري ، فرمانده وقت نيروي هوايي به پايگاه يکم شکاري دستور جمع آوري سريع توپ هاي 23 ميليمتري ضد هوايي که حريم هوايي فرودگاه و پايگاه را تامين مي کرد ، داد . به نحوي که باند فرودگاه تهران تا روز تهاجم بدون مراقبت بود. مشابه اين دستور به پايگاههاي ديگر ؛ مانند شيراز ، ايستگاه رادار مشهد و...نيز ابلاغ شده بود.
پس از شکست تجاوز طبس نيز ، بلافاصله کارتر طي بيانيه اي که از طريق راديو آمريکا در سراسر جهان پخش گرديد، ضمن اعلام عدم موفقيت اين طرح، اعلام داشت که اسناد طبقه بندي شده "سري" در صحنه عمليات در هلي کوپترها به جاي مانده است. در واقع کارتر با اين کار به بني صدر هشدار داده بود که اسنادي که ارتباط با اين طرح را بر ملا مي سازد، در صحنه عمليات بر جاي مانده و بايد هر چه سريع تر فکري به حال آنها کرد.چند ساعت پس از اين پيام کارتر، به دستور مستقيم بني صدر که در آن زمان فرماندهي کل قوا را نيز بر عهده داشت، بمب افکن هاي ايران، هلي کوپتر هاي در شن مانده و بي دفاع را بمباران کردند!! که در اين حادثه علاوه بر انهدام تجهيزات نظامي پيشرفته و اسناد سري فرمانده سپاه يزد ، محمد منتظر قائم نيز به شهادت رسيد .[17]

بازتاب و پيامدهاي تجاوز نظامي

با شكست تجاوز نظامي آمريکا ، هيچكس در ايران از عمق مسئله آگاه نبود، كسي نمى‏دانست كه چگونه طي هفته‏هي متوالي، دهها سازمان و كارشناس و خبره و جاسوس با استفاده از كاملترين اطلاعات چه طرح پيچيده و دقيقي را مهيا كرده‏اند و چه ترفندهايي محاسبه شده‏ي اتخاذ كرده‏اند. هيچكس نمى‏دانست كه قرار بود پس از خروج گروگانها از ايران عمليات بمباران تاسيسات و مراكز و اقتصادي ايران از سوي امريكا و با استفاده از ناوگانهي جنگي موجود در منطقه به اجرا گذاشته شود. البته خروج گروگانها چنان روحيه‏ي به امريكائيان مى‏داد و آنان را مغرور و سرمست از پيروزي مى‏كرد و متحدين اروپايي اش را به موافقت يا همكاري ترغيب مى‏ساخت و در منطقه ارعاب بوجود مى‏آورد و متقابلا روحيه بخشي از مردم ايران را تضعيف مى‏كرد و دولتهي ارتجاعي منطقه را دلگرم مى‏نمود كه مرحله دوم عمليات با موانع كمتري اجرا مى‏شد، گرچه كسي به دقايق سناريوي امريكايي واقف نبود اما اجمالا مردم ايران ‏دانستند كه با لطف و عنايت الهي خطر بزرگي از بيخ گوش آنها رد شده است.
البته آنچه که آمريکائيها در محاسبات خود در نظر نمي گرفتند؛ علاوه بر اتکاي اين انقلاب به قدرت لايزال الهي ، روحيه و عزم ملي و مذهبي مردم مسلمان و انقلابي ايران بود كه به تازگي از مبارزه با رژيم مقتدر شاه پيروزمند بيرون آمده بودند و اين روحيه همچنان که تا کنون در حوادث مختلف از خرداد سال 1360وشکست راهپيمايي مسلحانه سازمان منافقين تا پيروزي در جنگ تحميلي و...نشان داد ، چنان نيرومند بود كه معلوم نبود اگر نيروي دلتا وارد ايران مى‏شد ديگر قادر به خروج از دام گسترده‏ي در كشور بود يا نه؟ طرح امريكايى‏ها بري اجرا در كشوري با شرايط عادي ايده آل بود اما بري مقابله با كشوري كه در شرايط انقلابي به سر مى‏برد، طرحي كاملا ذهني، خيالپردازانه و غير عملي و مانند مشت بر سندان كوفتن بود.[18]
چندي بعد جنازه آمريكايي‌ها تحويل دولت آمريكا شد و دولت كارتر زيربار انتقادات فراواني كه از در و ديوار مي‌باريد، مراسم استقبال و تدفين باشكوهي ترتيب داد تا «شرافت ملي» لكه دار شده آمريكا را طوري بپوشاند كه ديگر ديده نشود. اما با اين حال بي نتيجه ماندن ديپلماسي كارتر در حل بحران ايران وقتي كه با شكست نظامي در طبس همراه شد، حيات سياسي دولت او را چنان متزلزل ساخت كه پس از چهار سال مجبور به ترك كاخ سفيد شد تا ريگان جمهوري خواه بر جاي او بنشيند. طعم شکست ماجراي طبس براي کارتر آنچنان تلخ
بود که بعدها در مصاحبه با روزنامه کويتي الانبا چنين گفت: « دوران رياست جمهوري من بدترين دوره هاي رياست جمهوري در آمريکا بوده چه در آن زمان دولت آمريکا در دست آيت الله خميني در ايران به گروگان گرفته شد.»[19]
نتيجه ماجراي تهاجم نظامي به طبس ، پيروزي بزرگ ايران و الگو قرار گرفتن آن از سوي کشورهاي جهان سوم و به ويژه کشورهاي اسلامي ، و در مقابل تضعيف موقعيت ابرقدرتي آمريکا در صحنه روابط بين الملل و واماندگي آن در مواجه با انقلاب اسلامي بود . به قول استاد دانشگاه «ويليام و مرى‏» : «در آوريل 1980 (1359) پنجه‏هي خرد شده عقاب آمريكا در كويرهي ايران جا ماند و مدفون شد.» [20]
اين شكست آنقدر عظيم بود كه گويي نيروهاي شيطاني نيز به ياري و مساعدت نيرويي ماورا طبيعت در اين واقعه اعتراف داشتند. بطوري كه وقتي از « هارولد بروان » « وزير دفاع وقت آمريكا چگونگي اين شكست را جويا شدند چنين پاسخ داد : « آيت الله امام خميني (ره ) در بالكن مقر سكونت خود حضور يافت و با هر حركت دست او يك هواپيما به زمين افتاد . » [21]
پيام مهمي که در بازخواني ناکامي توطئه هاي گوناگون دشمنان که از ابتداي انقلاب اسلامي تا کنون بر عليه انقلاب اسلامي داشته اند اين است که تا مادامي که مسئولين نظام اسلامي و مردم در مسير آموزه هاي حيات بخش الهي گام بردارند ؛ امدادهاي غيبي همواره پشت و پناه انقلاب و جمهوري اسلامي بوده و خواهد بود. همانگونه که بنا به گفته امام (ره) آن دانه هاي شن مامور خداوند بودند ، امدادهاي غيبي الهي ، با خنثي کردن توطئه آمريکا، بقا و استمرار انقلاب اسلامي را تضمين کرد.

پي نوشت :

[1] - هادي سجادي پور ، بازخواني روند و پيامدهي تسخير لانه جاسوسي آمريكا ، شريف نيوز ،آبان 1384 .
[2] - ر.ک : جيمي کارتر ، وفاي به عهد ، كتاب خاطرات كارتر ؛ و ر. ک ؛ اميررضا ستوده و حميد كاوياني، بحران 444 روزه تهران، ص20 .
[3] - دكتر بهرام نوازني، الگوهي رفتاري ايالات متحده آمريكا در رويارويي با جمهوري اسلامي ايران (1357 - 1380) مركز اسناد انقلاب اسلامي، ص 98 .
[4] - james a.bill, (new york :yale university press,1988pp.284 -293 ؛ و ر.ك: هاميلتون جردن، بحران.ترجمه محمود مينا، تهران: نشر نو، 1362.صص 30- 35.
[5] - صادق سليمي بني ، ارمغان دموکراسي ؛ جهت گيري سياست خارجي ايالات متحده آمريکا در قبال جمهوري اسلامي ايران ، قم : دفتر نشر معارف ، 1383 ، ص 266 .
[6] - خبر گزاري مهر ،طبس ؛ شکستي خفت بار در کارنامه شيطان بزرگ ، ۱۳۸۳/۰۲/۰۴ .
[7] - برژينسكي « سقوط شاه , جان گروگانها و منافع ملي » ترجمه منوچهر يزدانيار « تهران . كاوش . 1362 » ص 95 .
[8] - جلويتو كيه زا « هدف , تهران , تهاجم كارتر و وقايع پشت پرده » ترجمه هادي سهرابي « تهران . نشر نو1362 » ص 136 .
[9] - Eagle ClAw
[10] - ر.ک : سايروس ونس و برژنسکي ، توطئه در ايران ، ترجمه محمود مشرقي ، تهران :انتشارات هفته ، 1362 ، 90 .
[11] - كشورهي مصر، عربستان سعودي تركيه ، عمان و پاكستان در طي اين عمليات امكانات خود را در اختيار امريكا قرار داده بودند.
[12] - charle a.beck with & donald knox,delta force. (new york : harcourt bracejovanovich, pp.253 -257
[13] -حادثه طبس , چارلي بكويت , انتشارات اسلامي , تابستان 1367 , ص 8.
[14] - توطئه در ايران، پيشين ، ص 190 .
[15] - اشغال لانه جاسوسي امريكا زمينه‏ها و پيامدها ، مجله حضور ، شماره 8 .
[16] -گروه تحقيق واحد مرکزي خبر صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، شکست بزرگ امريکا در واقعه طبس ، 4/2/1361 ، ص 197 .
[17] - همان ، ص 7 .
[18] - اشغال لانه جاسوسي امريكا زمينه‏ها و پيامدها ، پيشين .
[19] - روزنامه کيهان، 24/2/1363 .
[20] - james a.bill,op.cit,p.301.
[21] - روزنامه جمهوري اسلامي 73/2/5 .

منبع: نشریه الکترونیکی پرسمان