نويسنده: محمدتقي فعّالي

 
تکامل و پيشرفت مادي و معنوي انسان در گرو سلامتي جسم و روح است. مهمترين عامل در راستاي تأمين سلامت جسمي، تغذيه سالم است. خوراک از نيازهاي ضروري و اوليه بشر است. غذا مي‌تواند در خلق و خوي انسان تأثيرگذار باشد. روان انسان از نوع غذا و عادات غذايي تأثير مي‌پذيرد؛ زيرا جسم و روح در يکديگر تأثير متقابل داشته با همديگر تکامل مي‌يابند.

1) روان شناسي غذا

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
عدس بخوريد که مبارک و مقدس است و قلب را رقّت مي‌دهد و اشک را جاري و زياد مي‌سازد و هفتاد پيغمبر از آن برکت يافته‌اند که آخرين آنها عيسي فرزند مريم (عليه السلام) مي‌باشد. (1)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
خوردن چغندر عقل را استحکام مي‌بخشد و خون را تصفيه مي‌کند. (2)

2) غذا و مزاج

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
غذاهاي با طبع سرد را در فصل تابستان (هنگام بروز گرما) و غذاهاي با طبع گرم را در فصل زمستان (هنگام بروز سرما) و غذاهاي با طبع معتدل را در فصول بهار و پاييز به ميزان تحمّل و اشتهايت تناول کن. در ابتدا از مواد غذايي سهل الهضم و سبک که مورد نياز بدنت مي‌باشد (مانند سوپ، شوربا و آش) برحسب عادات غذايي خود و شرايط اقليمي محلي که در آن زندگي مي‌کني و بر اساس تلاش و نياز بدن و جدول زماني خاص. (3)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
جدول زماني که بايد روزانه در خوردن غذا رعايت کني به قرار ذيل است: روزانه يک مرتبه وقتي که هشت ساعت از روز گذشته باشد (يک وعده‌ي غذايي) يا سه وعده غذا در مدت دو روز؛ يک مرتبه اول روز (صبحانه)، يک بار پايان روز (شام) و يک مرتبه، روز بعد هنگامي که هشت ساعت از صبح گذشته باشد (ناهار) و آن روز نيازي به مصرف شام پيدا نخواهي کرد. [اين جدول غذايي، همان آموزه‌اي است که پيامبر اعظم (صلي الله عليه وآله و سلم) به اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) فرمود که يک روز يک وعده و روز ديگر دو وعده غذا تناول شود].
زمان‌هاي تعيين شده براي خوردن غذا بايد رعايت گردد و غذا در همان وقت تعيين شده بدون اينکه جلو و عقب بيفتد، ميل شود. در خوردن غذا، در صورتي که هنوز ميل و اشتها داري، دست از غذا بکش و نوشيدني که در پي غذايت مي‌نوشي بايد عتيق (جاافتاده) و حلال و طيّب و طاهر و بي غش باشد. (4)

3) غذا و تغذيه

يک) خوردني ها، آشاميدني ها و خواص آنها

تُرُنج (اُترُج)

حضرت رضا (عليه السلام) درباره ترنج به گونه‌هاي مختلف توصيه نموده است.

نخوردن ترنج در شب

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
خوردن ترنج در شب، چشم را برمي‌گرداند و کژ چشمي به جاي مي‌گذارد. (5)

آنچه ترنج را هضم مي‌کند

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
نان خشک، ترنج را هضم مي‌کند. (6)

نگاه کردن به ترنج

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) به نگريستن به ترنج سبز و سيب سرخ، علاقه داشت. (7)

بادمجان (باذَنجان)

حضرت رضا (عليه السلام) در اين باره به گونه‌هاي مختلف توصيه فرمود.

در فصل چيدن خرما

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بادمجان در فصل چيدن خرما، موجب هيچ بيماري نيست. (8)

خواص بادمجان

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
براي ما بادمجان فراوان بياور که در وقت سرما گرم و در وقت گرما سرد بوده و در همه وقت معتدل است و در هر حال خوبست. (9)

باقلا

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
خوردن باقلا مغز استخوان‌هاي ساق پا را استحکام مي‌بخشد و خون تازه توليد مي‌کند. (10)

خربزه (بِطِّيخ)

حضرت رضا (عليه السلام) به گونه‌هاي مختلف در ارتباط با خواص خربزه سخن گفته‌اند.

خواص خربزه

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
أَهدَت لَنَا الأَيَّامُ بِطِّيخَةً *** مِن حُلَلِ الأَرضِ وَ دَارِ السَّلَامِ
تَجمَعُ أَوصَافاً عِظَاماً وَ قَد *** عَدَدتُهَا مَوصُوفَةً بِالنِّظَامِ
کَذَاکَ قَالَ المُصطَفَي المُجتَبَي *** مُحَمَّدٌ جَدِّي عَلَيهِ السَّلامُ
مَاءٌ وَ حَلوَاءُ وَ رَيحَانَةٌ فَاکِهَة حُرضٌ طَعَامٌ إِدَامٌ
تُنَقِّي المَثَانَةَ وَ تُصَفِّي الوُجُوهَ *** تُطَيِّبُ النَّکهَةَ عَشرٌ تَمَام
روزگاران به ما خربزه‌اي پيش کش داد از زيورهاي زمين و از سراي سلامت؛ ويژگي‌هاي بزرگ را در خود جاي داده و من از اين جمله، آن را آراسته به سامان يافتگي ديدم؛
پيامبر ما، بنده‌ي برگزيده، چنين گفت محمد، نياي من، که بر او درود باد؛ آب است و شيريني و سبزي ميوه و شست و شو دهنده و خوراک و خوش؛ مثانه را مي‌شويد و چهره را صفا مي‌دهد دهان را خوشبو مي‌سازد و اين، همه‌ي ده ويژگيِ آن است. (11)

نهي از خوردن خربزه در حالت ناشتا

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
خوردن خربزه در حالت ناشتا، سست‌اندامي برجاي مي‌گذارد. (12)

ميوه‌اي پاک

امام رضا (عليه السلام) به نقل از رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) فرمود:
بعد از آن که رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) خربزه و رطب درخواست نمود و از هر دو تناول کرد، فرمود: اين دو ميوه‌هاي پاکند. (13)

تخم مرغ (بَيض)

حضرت ثامن الحجج (عليه السلام) در اين رابطه توصيه‌هايي فرموده‌اند.

خواص زرده تخم مرغ

يکي از ياران امام رضا (عليه السلام) نزد آن بزرگوار آمد و از مشکل گوارش غذا اظهار ناراحتي کرد. آن حضرت به خوردن زرده تخم مرغ توصيه فرمود. آن فرد اين کار را انجام داد و سود برد. (14)

نهي از افراط در خوردن تخم مرغ

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
خوردن هميشگي تخم مرغ، سبب پيدايش کنجدک (کَک مّک) در صورت مي‌شود. (15)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
تخم مرغِ بسيار خوردن و معتاد شدن به آن، بيماري طحال مي‌آورد و ايجاد کننده‌ي بادهايي در سر معده است. و زياد خوردن تخم مرغ آب پز، نفس تنگي و نفس بريدگي مي‌آورد. (16)

انجير (تين)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
انجير، بوي بد دهان را مي‌برد، دهان و استخوان ها را استحکام مي‌بخشد، مو را مي‌روياند، درد را مي‌برد و با وجود آن، ديگر به دارو نيازي نيست. (17)
محمدبن عرفه نقل مي‌کند در روزگار امام رضا (عليه السلام) و مأمون، در خراسان بودم. از امام رضا (عليه السلام) پرسيدم: ‌اي پسر پيامبر خدا! درباره‌ي انجير، چه مي‌گويي؟ فرمود:
براي قولنج، سودمند است. آن را بخوريد. (18)

سير (ثُوم)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هرکس مي‌خواهد بادي دامنگير او نشود، در هر هفت روز، [يک بار] سير بخورد. (19)

نخود (حِمَّص)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
نخود براي کمردرد، خوب است. (20)

نان (خُبز)

حضرت رضا (عليه السلام) درباره‌ي انواع نان توصيه‌هاي مختلفي فرموده‌اند.

نان جو (خُبزُ الشَّعير)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
برتري نان جو بر گندم، همانند برتريِ ما بر ديگر مردمان است. هيچ پيامبري نيست که براي خورنده‌ي جو دعا نکرده و براي او برکت نخواسته باشد و هيچ دروني نيست که جو بدان درآمده و همه‌ي دردها از آن بيرون نرفته باشد. آن، خوراک پيامبران و غذاي نيکان است. خداوند متعال، جز اين را نخواسته است که خوراک پيامبران خويش را جو قرار دهد. (21)

نان برنج (خُبزُ الأَرُز)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
چيزي سودمندتر از نان برنج، به درون مسلول درنمي‌آيد. (22)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
چيزي به‌اندازه نان برنج در درون انسان از صبح تا شب مفيد نيست. (23)

کاهو (خَسّ)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بهترين سبزي ها کاسني و کاهو است. (24)

سرکه (خَلّ)

محمدبن علي همداني نقل مي‌کند مردي در خراسان نزد امام رضا (عليه السلام) بود. در اين هنگام، نزد امام سفره‌اي گستردند که در آن، سرکه و نمک بود. امام با سرکه آغاز کرد. آن مرد گفت: فدايت شوم! به ما فرموده‌اي که با نمک آغاز کنيم! حضرت فرمود:
ذهن را استحکام مي‌بخشد و عقل را افزون مي‌کند. (25)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بهترين خورش سرکه است و خانواده‌اي که سرکه دارند هرگز تهي دست نمي‌شوند. (26)
امام رضا (عليه السلام) به نقل از اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي‌فرمايد:
شرابي را که سرکه شده بخوريد، ولي سرکه‌ي شرابي را که شما آن را فاسد کرده ايد، مخوريد. (27)

انار (رمّان)

حضرت رضا (عليه السلام) درباره‌ي تناول کردن انار نکاتي را بيان فرمود.

فوائد انار

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
انار بخوريد؛ زيرا هر دانه‌اي از انار که در معده قرار مي‌گيرد قلب را نوراني مي‌کند و شيطان را تا چهل روز از دل مي‌راند. (28)
امام رضا (عليه السلام) به نقل از پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله و سلم) فرمود:
هيچ اناري نيست مگر اين که دانه‌اي از بهشت درون اوست. پس من دوست دارم هيچ يک از دانه هايش از دست نرود. (29)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هيزم انار، خزنده ها را براندازد (يعني ضد حشرات است). (30)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
به کودکانتان انار بدهيد که زودتر زبان باز کنند. (31)

خواص انار شيرين

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
خوردن انار شيرين سبب زياد شدن نطفه مرد مي‌گردد و موجب نيکوشدن فرزند مي‌شود. (32)

خوردن انار و بو کردن آن

امام رضا (عليه السلام) از پيامبر اکرم اسلام (صلي الله عليه وآله و سلم) نقل مي‌فرمايد:
هر کسي اناري را قبل از خوردن بوي کند خداوند قلبش را تا چهل شب نوراني مي‌نمايد. (33)

خوردن انار با پيه آن

امام رضا (عليه السلام) از جد بزرگوارشان حضرت علي (عليه السلام) نقل مي‌فرمايد:
انار را با پيه بخوريد زيرا که پيه انار دباغي کننده‌ي معده است. (34)

خلال کردن با چوب درخت انار

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
با چوب انار و شاخه ريحان خلال نکنيد که رگ جذام را به حرکت آورد. (35)

خوردن انار ترش و شيرين

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
انار ترش و شيرين (ملس) بمک، چرا که انسان را نيرو مي‌دهد و خون را زنده مي‌سازد. (36)

مويز (زَبِيبَ^ٌ حَمراء)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر کس صبح پيش از آنکه چيزي بخورد بيست و يک دانه مويز سرخ بخورد هرگز در بدن خود ناخوشي نيابد. (37)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
کشمش دل را تقويت مي‌کند و بيماري را مي‌برد و گرمي را خاموش و نفس را پاک مي‌نمايد. (38)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر کس که مي‌خواهد به حافظه‌اش افزوده شود، صبحگاهان در حالت ناشتا، هفت مثقال مويز بخورد. (39)

مُشکک (سُعد)

ابراهيم بن نظام نقل مي‌کند دزدان مرا گرفتند و در دهانم پالوده‌ي داغ ريختند تا آن که دهانم پخت. پس از آن، دهانم را با يخ، پر کردند و در نتيجه دندانهايم سست شد. پس از چندي، امام رضا (عليه السلام) را در خواب ديدم. از اين پيشامد به نزد ايشان، اظهار ناراحتي کردم. فرمود: از مشکک، بهره جوي؛ چرا که، در اين صورت، دندان هايت ثابت خواهند ماند.
هنگامي که ايشان به خراسان آورده شد. به من خبر رسيد که بر ما نيز خواهد گذشت. به استقبال ايشان رفتم و به ايشان سلام کردم و حال خويش را و اين که ايشان را در خواب ديده بودم و ايشان مرا به استفاده از مشکک سفارش فرموده بود، با ايشان در ميان نهادم. فرمود: اکنون در بيداري، تو را بدان سفارش مي‌کنم. من نيز از آن بهره جستم و دندان هايم به وضع پيشين بازگشت. (40)

بِه (سَفَرجَل)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
يک بِه، به پيامبر (صلي الله عليه وآله و سلم) هديه شد. پيامبر (صلي الله عليه وآله و سلم) دست خود را بر به زد و آن را قطعه قطعه کرد. ايشان، به را بسيار دوست داشت. آن را خورد و به کساني از اصحاب که در محضر ايشان بودند نيز داد. سپس فرمود: بر شما باد بِه؛ چرا که قلب را جلا مي‌دهد و سنگيني سينه را برمي دارد. (41)
امام رضا (عليه السلام) از جدشان اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل مي‌فرمايد:
روزي بر رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) وارد شدم. پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) در دستش يک به بود که هم خود از او مي‌خورد و هم به من مي‌داد. و مي‌فرمود:‌اي علي بخور؛ زيرا اين هديه‌ي خداوند جبار به من و توست. سپس اميرمؤمنان (عليه السلام) فرمود: از خوردن آن بِه، لذت فراواني بردم. سپس رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) فرمود:‌اي علي! هر کس سه روز بِه تناول کند ذهنش با صفا مي‌شود، درونش از حلم و علم پر مي‌گردد و از کيد شياطين درامان مي‌ماند. (42)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بر شما باد خوردن به؛ زيرا که عقل را زياد مي‌کند. (43)

شکر (سُکَّر)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
شکر طبرزد، بلغم را به کلي از ميان مي‌برد. (44)

چغندر (سِلق)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بر تو باد چغندر؛ زيرا بر کرانه‌هاي فردوس مي‌رويد و شفاي دردها در آن است. استخوان درشت مي‌کند، گوشت را مي‌روياند و اگر دستان گناهکاران به آن نمي‌رسيد، هر برگ از آن براي پوشش چند مرد بسنده مي‌کرد. (45)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
عقل را استحکام مي‌بخشد و خون را تصفيه مي‌کند. (46)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
شکم را از غذا خالي مگذار و آب کم بياشام و جز با ميل و تحريک شديد جماع مکن و چغندر چه خوب گياهي است. (47)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
به بيمارانتان، چغندر (يعني برگ آن را) بدهيد؛ زيرا که در آن درمان است و هيچ بيماري به همراه ندارد و هيچ عارضه‌اي در آن نيست و خواب بيمار را آرام مي‌سازد؛ اما از خود چغندر بپرهيزيد؛ زيرا که سودا را تحريک مي‌کند. (48)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
چغندر، رگ جذام را به کلّي از ميان مي‌برد. هيچ چيز به درونِ گرفتار به بِرسام (49) درنيامده است که همانند برگ چغندر باشد. (50)

روغن

حضرت رضا (عليه السلام) با اشاره به انواع روغن ها، خواص هر يک را برمي شمرد.

روغن زيتون (زَيت)

امام رضا (عليه السلام) به نقل از پيامبر (صلي الله عليه وآله و سلم) فرمود:
بر شما باد به روغن زيتون، زيرا معده را پاک مي‌کند و بلغم را زدوده و اعصاب را تقويت مي‌کند و بيماري فرسوده کننده را از بين مي‌برد و اخلاق را نيکو ساخته و روح را آرامش مي‌دهد و‌اندوه و غم را مي‌زدايد. (51)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
روغن زيتون غذاي خوبي است، دهان را خوشبو مي‌گرداند و بلغم را مي‌برد و رنگ رخساره را صفا و روشني مي‌بخشد. اعصاب را قوي مي‌سازد و رنج و درد را برطرف مي‌کند و آتش غضب را فرومي نشاند. (52)

روغن گاو (سَمَن)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر کس مي‌خواهد از درد نشيمنگاه در امان بماند و بادهاي بواسير به او زيان نرساند، هر شب، هفت خرماي بَرني (53) با روغن گاو بخورد و بيضه‌هاي خود را با روغن زنبک خالص، چرب کند. (54)

پيه (شَحم)

امام رضا (عليه السلام) نقل مي‌فرمايد که در نزد نبي مکرم اسلام (صلي الله عليه وآله و سلم) در مورد گوشت و پيه صحبت شد، حضرت فرمود:
پاره‌اي از گوشت و پيه وارد معده انسان نمي‌شود. جز اين که در آن مکان سلامتي و شفا پديد مي‌آيد و بيماري از آنجا خارج مي‌شود. (55)

پوره (سَوِيق) (56)

ابوهاشم جعفري نقل مي‌کند که در محضر امام رضا (عليه السلام) بودم. به سختي تشنه شدم؛ اما از هيبت ايشان ترسيدم که در مجلس ايشان، آب بطلبم. اما خود، آبي طلبيد و جرعه‌اي از آن نوشيد و سپس فرمود:‌اي ابوهاشم! بنوش؛ چرا که سرد و خوب است. نوشيدم. سپس ديگر بار، تشنه شدم.
امام به خدمتگزار نگريست و فرمود: نوشابه از آب و مقداري سويق و شکر برايش بياور. آنگاه فرمود: سويق را مرطوب کن و قدري شکر رويش بپاش.
پس از آن فرمود:
اي ابوهاشم! بنوش؛ چرا که عطش را از ميان مي‌برد. (57)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
سَويق، چه نيکو خوراکي است! اگر گرسنه باشي، سير مي‌کند اگر سير باشي غذايت را گوارش مي‌دهد. (58)
ابراهيم بن بسطام نقل مي‌کند: امام رضا (عليه السلام) در روزگاري که در ميان ما بود، کسي را نزدمان نفرستاد و سَويق خواست. ما براي ايشان مقداري سَوِيق مرطوب فرستاديم. امام آن را برگرداند و برايم پيغام فرستاد که:
سَويق، چون خشک باشد و ناشتا خورده شود، حرارت را خاموش مي‌کند و تلخه را فرومي نشاند؛ اما چون تَر باشد، اين اثر را ندارد. (59)
عبيدالله بن ابي عبدالله نقل مي‌کند که امام رضا (عليه السلام) از خراسان به مدينه نامه نوشت که در آن چنين آمده است:
به اباجعفر ثاني [محمدبن علي] قاووت همراه شکر ندهيد؛ زيرا براي مردها بد است. (60)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
قاووت مفيد است براي هر چه که بقصد آن نوشند. (61)
علي بن سليمان نقل مي‌کند که نزد امام رضا (عليه السلام) گوشت کلّه خورديم. پس قاووت خواست، گفتم شکم من که پر شده، فرمود:
اندکي سويق کله ها را هضم مي‌کند و داروي آنهاست. (62)

عسل

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بدان که عسل را سه نشانه است که خوب و بدش بدان شناخته شوند، برخي بويش تشنگي آورد و برخي مستي آورد و دهن را بسوزاند و اينها عسل کشنده‌اند. (63)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
خداوند برکت را در عسل قرار داد و در آن شفاء بيماري هاست و هفتاد پيامبر از آن برکت گرفتند. (64)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
عسل را همراه سياه دانه استفاده نماييد. (65)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
در عسل، درمان هر دردي است. هر کس ناشتا يک انگشت از آن را بليسد، اين عسل، بلغم [وي] را پايان مي‌دهد، صفرا را فرو مي‌نشاند، تلخه‌ي سياه (زرداب) را مانع مي‌شود، ذهن را صفا مي‌بخشد و اگر با کندر خورده شود حافظه را نکو مي‌سازد. (66)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
اگر در چيزي شفا باشد، پس در نيشتر حجامت کننده و در شربت ساخته‌ي از عسل است. (67)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
سه چيز حافظه را زياد کرده و بلغم را از بين مي‌برد؛ قرائت و خواندن قرآن، عسل و کندر. (68)
امام رضا (عليه السلام) به نقل از پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) فرمود:
اگر کسي شربت عسل براي شما آورد آن را رد نکنيد. (69)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر که مي‌خواهد در همه‌ي زمستان از سرماخوردگي دور بماند، هر روز سه لقمه شهد بخورد. (70)

تره (کُرَّاث)

داوودبن ابي داوود نقل مي‌کند که مردي امام رضا (عليه السلام) را در خراسان ديده که تره را از باغ، همان گونه که هست، مي‌چيند و مي‌خورد. چون به ايشان گفتند: اين، ممکن است فضولاتي به همراه داشته باشد، فرمود:
چيزي از آنها به اين نمي‌چسبد و اين سبزي، براي درمان بواسير، خوب است. (71)
يحيي بن سليمان نقل مي‌کند و امام رضا (عليه السلام) را در باغي در خراسان ديدم در حالي که تره مي‌خورد. به ايشان گفتم: فدايت شوم! مردم بر اين باورند که هر روز يک قطره از بهشت، بر کاسني فرو مي‌ريزد. فرمود:
اگر هر روز از بهشت بر کاسني يک قطره فرو مي‌ريزد، تره، در آب بهشت يکسره غوطه ور است. (72)

کُندر (لُبان و کُندُر)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
فراوان کندر بخوريد. آن را در دهان نگه داريد و نيک بجويد. براي من جويدن آن، دوست داشتني تر است؛ زيرا که آن بلغم معده را پاک مي‌کند، عقل را استحکام مي‌بخشد و غذا را گوارا مي‌سازد. (73)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
به زنان باردارتان، کندر نر بدهيد، در اين صورت، اگر آنچه در شکم زن است. پسر باشد، بيدار دل، آگاه و دلير مي‌گردد و اگر دختر باشد، روي و خويِ وي نکو مي‌شود و سرين او سترگ و نزد همسرش بهره مي‌يابد. (74)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
خداوند هيچ پيامبري نفرستاد، مگر به حرام بودن مسکرات و اقرار کردن به اين که خداوند هر چه که بخواهد مي‌کند و بودن کندر در ميراث او. (75)
معمربن خلاد نقل مي‌کند حضرت در خراسان چون نماز صبح را اقامه مي‌نمود تا طلوع خورشيد در محل نماز خود مي‌نشست تا آفتاب طلوع مي‌کرد، بعد ظرف مسواکي مي‌آوردند و حضرت مسواک ها را يکي يکي برمي داشت و پي در پي مسواک مي‌نمود، بعد مقداري کندر مي‌جويد، بعد قرآن مي‌خواست و تلاوت مي‌فرمود. (76)

گوشت (لَحم)

حضرت رضا (عليه السلام) ضمن اشاره به انواع گوشت ها، خواص آنها را نيز بيان مي‌کنند.

گوشت چهارپايان

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
من از گوشت شتران بختي نمي‌خورم و به کسي هم نگويم که بخورد. (77)
از امام رضا (عليه السلام) در مورد گوشت قاطر، اسب و الاغ سؤال شد.امام فرمود:
از گوشت آنها نخوريد. (78)
يکي از ياران امام رضا (عليه السلام) نقل مي‌کند در مجلسي نزد حضرت علي بن موسي الرضا (عليه السلام) بوديم که صحبت از بعضي از گوشت ها شد. يکي از ياران گفت: هيچ گوشتي نزد ما بهتر از گوشت بز نيست. امام نگاهي به او کرد و فرمود:
اگر خداوند، گوشتي خوش تر از گوشت ميش آفريده بود همان را فديه‌ي اسماعيل (عليه السلام) مي‌ساخت. (79)
سعدبن سعد نقل مي‌کند که به حضرت رضا (عليه السلام) عرض کردم خانواده من گوشت بز مي‌خورند ولي از گوشت گوسفند استفاده نمي‌کنند. حضرت سؤال کرد چرا؟ گفتم مي‌گويند اين گوشت سردرد و ديگردردها را تحريک مي‌کند. امام فرمود:
اگر خداوند چيزي را بهتر از ميش مي‌دانست آن را فديه اسماعيل مي‌ساخت. (80)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
و زياد خوردن گوشت گاو و حيوانات وحشي موجب کمي عقل و سرگرداني فهم و بلاهت ذهني و زيادي نسيان مي‌گردد. (81)

گوشت پرندگان

زکريا بن آدم مي‌گويد از امام علي بن موسي الرضا (عليه السلام) در مورد خوردن گوشت مرغ دريايي سؤال کردم. حضرت در پاسخ فرمود:
اگر خوراکش مدفوع حرام گوشتان نباشد مانعي ندارد. (82)
امام رضا (عليه السلام) در مورد گوشت کلاغ دورنگ فرمود:
گوشت اين کلاغ خوردني نيست. (83)

گوشت حيوانات دريايي

امام رضا (عليه السلام) در پاسخ نامه‌اي که درآن از خوردن ماهي بدون پوست سؤال شد. حضرت در پاسخ فرمود:
بعضي از انواع ماهي خود را به هر چيزي مي‌زنند، اين حرکت سبب مي‌شود تا پوست هايش از بدنش جدا شود. اما در صورتي که سر و دمش متفاوت باشد قابل خوردن بوده حلال گوشت مي‌باشد. (84)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بايد از اين بپرهيزي که تخم مرغ و ماهي را همزمان در معده گردآوري؛ زيرا که هرگاه اين دو با يکديگر گردآيند، قولنج، باد بواسير و دندان درد به وجود آورند. (85)

خواص گوشت

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
خوردن گوشت شنيدن و ديدن را افزايش مي‌دهد و خوردن آن با تخم مرغ باه را افزايش مي‌دهد. (86)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
شما را به خوردن گوشت سفارش مي‌کنم؛ زيرا عضلات را فربه مي‌کند و هر کس چهل روز خوردن گوشت را ترک کند بدخلق مي‌شود. (87)
امام رضا (عليه السلام) فرمود که در پيش نبي مکرم اسلام (صلي الله عليه وآله و سلم) صحبت از گوشت و پيه شد.
حضرت فرمود:
هيچ لقمه‌اي از گوشت يا دنبه وارد معده نگردد مگر آن که در جاي خود شفا حاصل کند و درد را از ميان بردارد. (88)
حسين بن خالد يکي از ياران امام رضا (عليه السلام) نقل مي‌کند. به امام عرض کردم، مردم مي‌گويند هر کس سه روز گوشت نخورد خلق و خوي او بد مي‌گردد. حضرت در پاسخ فرمود:
دروغ مي‌گويند ولي هر که چهل روز گوشت نخورد خلق و بدنش تغيير کند؛ زيرا انتقال نطفه از حالي به حالي در چهل روز است. (89)
يونس بن بکر مي‌گويد امام رضا (عليه السلام) فرمود: چرا رنگت زرد شده؟ گفتم کسالت و ضعف عارضم گشته، فرمود: گوشت بخور. خوردم، پس از يک هفته حضرت مرا به همان حال ديدار کرد. فرمود: مگر نگفتم گوشت بخور. عرضه داشتم در آن روز که شما به من امر فرموديد جز گوشت چيزي نخوردم. فرمود: گوشت را چگونه درست کردي؟ گفتم به صورت پخته. فرمود: کباب کن و بخور. بعد از يک هفته حضرت به دنبال من فرستاد که خون در صورتم دويده بود. فرمود: خوب شدي. (90)

بهترين ها

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بهترين و بالاترين خوراکي ها چه در دنيا و چه در آخرت گوشت است. و بهترين آشاميدني ها در اين دنيا و آن دنيا آب است. (91)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بهترين و بالاترين خوراکي ها چه در دنيا و چه در آخرت گوشت است پس از آن برنج. (92)
امام رضا (عليه السلام) در مورد خريد گوشت به غلامشان فرمودند:
از گوشت اعضاي پيشين براي ما بخر نه اعضاي پسين؛ زيرا اعضاي پيشين به چراگاه نزديکتر و از فضولات دورترند. (93)

فلسفه‌ي احکام

امام رضا (عليه السلام) در پاسخ سؤالات يکي از شيعيان به نام محمدبن سنان اين چنين نگاشت:
حق تعالي گوشت گاو و گوسفند و شتر را حلال کرد؛ زيرا اين حيوانات زياد بوده و وجودشان ممکن است و نيز گاو وحشي و غيرش را از انواع حيوانات وحشي مأکول اللحم حلال فرمود زيرا غذايي که مي‌خورند نه حرام بوده و نه مکروه و از طرفي اين حيوانات نسبت به هم مضرّ نبوده چنانچه به انسانها نيز ضرري وارد نکرده مضافاً به اين که در آفرينش آنها هيچ زشتي و قباحتي ديده نمي‌شود. (94)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
تمام پرندگان درنده و حيوانات وحشي درنده حرام هستند؛ زيرا مردار و گوشت انسان ها و قاذورات و اشباه اينها را مي‌خورند. لذا خداوند عزّوجلّ نشانه‌هايي را جهت امتياز حيوانات وحشي از حلال گوشت و پرندگان حلال از حرام گوشت آنها قرار داده چنانچه پدرم در همين باره فرمود: هر حيوان درنده‌اي که صاحب دندان نيش بوده و هر پرنده‌اي که چنگال داشته باشد حرام گوشت است. چنانچه هر پرنده‌اي که سنگدان دارد گوشتش حلال مي‌باشد. و فارق و امتياز ديگري که بين پرندگان حلال و حرام مي‌باشد اين است که در فرموده پدرم به آن اشاره شده و آن حضرت فرموده‌اند: هر پرنده‌اي که در وقت پرواز بالش را تکان دهد آن را بخور که حلال بوده و آنچه از پرندگان که هنگام پرواز بالشان را صاف نگاه مي‌دارند نخور که حرام گوشت هستند.
سپس امام (عليه السلام) فرمود:
خرگوش حرام بوده زيرا به منزله‌ي سنّور (نوعي گربه) است و همان طوري که حيوانات درنده وحشي و سنّور چنگال دارند خرگوش نيز داراي چنگال مي‌باشد. مضافاً به اين که ذاتاً خرگوش قذر و خبيث است و از اين گذشته در وصف آن گفته‌اند همچون زنان خون حيض مي‌بيند؛ زيرا از جمله ممسوخات است و اين خود يکي از عوامل قذر و خبيث بودنش محسوب مي‌شود. (95)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
خوک به خاطر اين حرام شده که حيواني است بسيار کريه و زشت، حق تبارک و تعالي اين زشتي را وسيله پند و عبرت خلايق و سبب خوف و بيم مردمان و نشانه وقوع مسخ بر خلقتش قرار داده است. و دليل ديگر برحرمتش آن است که غذاي اين حيوان ناپاک ترين، ناپاکي هاست و علل بسيار ديگر. و همچنين بوزينه نيز حرام است زيرا همچون خوک از ممسوخات بوده و حق تعالي زشتي اين حيوان را نيز وسيله عبرت خلايق و نشانه وقوع مسخ بر خلقتش قرار داده است. ناگفته نماند که حقّ عزّوجلّ يک شباهتي از انسان در اين حيوان گذارده تا مردم بدانند که اين موجود از مخلوقاتي است که مورد غضب و سخط الهي واقع شده است. (96)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
گوشت مردار حرام است؛ زيرا که در آن چيزهائي (ميکروب) است که موجب فاسد کردن و آفت رساندن به بدن ها است، و خداوند خواسته است که بردن نام مبارکش در هنگام ذبح حيوان سبب حلال بودن آن شود و ميته نام خدا بر آن برده نشده است. و نيز خواسته که اين خود فرق بين حلال و حرام باشد. (97)

ماش

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
قدري ماش تازه را در فصل برداشت آن بردار و همراه با برگش بکوب سپس بفشر تا آبش گرفته شود. اين آب را در حالت ناشتا بخور و بر قسمت‌هاي بهک زده‌ي پوست بمال. (98)
يکي از اصحاب امام رضا (عليه السلام) در مورد درمان بيماري بهق (99) سؤال نمود. حضرت دستور داد که ماش را بپزد و به عنوان غذايش قرار دهد. آن فرد مي‌گويد اين کار را مدتي انجام دادم و بيماري ام خوب شد. (100)

کاسني (هندباء)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بر شما باد به خوردن کاسني، زيرا که کاسني سبب زيادت در مال و فرزند مي‌گردد. و هر کس دوست دارد که مال و فرزند پسرش زياد شود مداومت به خوردن کاسني داشته باشد. (101)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
کاسني درمان هزار درد است. هيچ دردي در درون انسان نيست مگر اين که کاسني آن را درهم مي‌کوبد. (102)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
[کاسني] تب را ريشه کن مي‌کند و سردرد را برطرف مي‌نمايد. (103)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
برشما باد که از سبزي ما، کاسني بخوريد؛ زيرا که کاسني مال و فرزند را زياد مي‌کند. (104)
يکي از ياران امام رضا (عليه السلام) نقل مي‌کند که امام را در خراسان ملاقات کردم در حالي که مشغول خوردن تره بود. گفتم: قربانت، مردم روايت مي‌کنند که هر روز قطره از بهشت بر روي کاسني مي‌چکد.حضرت در پاسخ فرمود:
اگر بر روي کاسني يک قطره از بهشت مي‌چکد، تره در آب بهشت غوطه ور است. (105)
امام رضا (عليه السلام) فرمو:
هيچ بامدادي نيست مگر اين که قطره‌اي از بهشت بر روي کاسني مي‌چکد. بخوريدش و تکانش ندهيد. (106)

موز

يحيي صنعاني مي‌گويد روزي در مکه به خدمت امام رضا (عليه السلام) رسيدم. ايشان مشغول پوست کندن يک موز بود و به فرزندش مي‌داد. (107)

گلابي (اِجَّاص)

يکي از ياران حضرت رضا (عليه السلام) به نام زياد قندي بيان مي‌کند که بر آن حضرت وارد شدم در حالي که در دستش گلابي سياه بود. سپس آن حضرت فرمود:
حرارت مزاج بر من غالب گشته و اجاص (گلابي سياه) حرارت را فرو مي‌نشاند، و صفراء را تسکين مي‌دهدو خشک آن خون را آرام مي‌کند و باذن خداوند داروي بيماري است. (108)

کرفس

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
شما آن را (کرفس را) دوست داريد و جانوري نيست جز که خود را به آن بسايد. (109)

اسپند (سَذَاب)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
اسپند عقل را زياد مي‌کند؛ اما آب کمر را خشک مي‌کند. (110)

سيب (تُفّاح)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
سيب براي چند چيز سودبخش است: سحر و زهر و جنون و بلغم و هيچ چيز از آن زودتر نفع نبخشد. (111)
امام رضا (عليه السلام) به نقل از جدش حضرت امير (عليه السلام) فرمود:
سيب يکي از ميوه‌هاي بهشتي است. (112)

نمک (مِلح)

محمدبن علي همداني بيان مي‌کند که در محضر حضرت رضا (عليه السلام) در خسان بودم و براي آن حضرت غذا آوردند. سر سفره سرکه و نمک را ديدم و امام با نمک شروع کرد و فرمود:
نمک ذهن را باز و عقل را زياد مي‌کند. (113)
امام رضا (عليه السلام) بيان مي‌فرمايد که روزي رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) به علي بن ابي طالب (عليه السلام) اين گونه فرمود:
بر تو باد به نمک؛ زيرا آن شفاي هفتاد بيماري است که کوچک ترين آنها جذام و پيسي و ديوانگي است. (114)

کدو (دُبّاء و قَرع)

امام رضا (عليه السلام) به نقل از جدش رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله و سلم) فرمود:
کدو غذاي لذيذي است و رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) کدو را خيلي دوست مي‌داشت و آن را از اطراف ظرف غذا جمع مي‌کرد و نيز در يک مهماني براي حضرتش کدو آوردند، حضرت در ظرف غذا مي‌گشت و کدوها را پيدا مي‌کرد و تناول مي‌نمود. (115)
امام رضا (عليه السلام) به نقل از پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله و سلم) فرمود:
کدو در غذا زياد بريزيد که دل غمگين را خوشحال مي‌گرداند. (116)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بر شما باد خوردن کدو، زيرا آن بر قدرت مغز مي‌افزايد. (117)

آب (ماء)

حضرت رضا (عليه السلام) در مورد ويژگي‌هاي آب بيان‌هاي مختلفي فرموده‌اند.

آب خنک

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
آب سرد حرارت را بنشاند و صفرا را آرام کند و خوراک را هضم کند و کفي که بر سر معده مي‌آيد را آب نمايد و تب را ببرد. (118)

بهترين ها

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بهترين نوشيدني دنيا و آخرت آب مي‌باشد. (119)

آب جوشيده

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
آب ولرم چون هفت جوش بزند و از ظرفي به ظرفي بريزد تب را مي‌برد و به ساق ها و پاها نيرو بخشد. (120)

انگور (عِنَب)

امام رضا (عليه السلام) به نقل از حضرت علي (عليه السلام) فرمود:
انگور يکي از ميوه‌هايي است که از بهشت نازل شده است. (121)

گل سوسن (زَنَبق)

شخصي از سردرد شديد رنج مي‌برد تا اين که به حالت غش مي‌افتاد. از حضرت رضا (عليه السلام) درمان آن را طلب کرد. امام رضا (عليه السلام) فرمود:
از گرد گل سوسن بعد از غذا استفاده کن، به اذن خدا عافيت برايت حاصل مي‌شود. (122)

تريد آبگوشت (ثَريد)

امام رضا (عليه السلام) به نقل از نبي مکرم اسلام (صلي الله عليه وآله و سلم) فرمود:
هرگاه تريد، طعام شما بود از کنار ظرف بخوريد؛ زيرا برکت در وسط ظرف است. (123)

حليم گندم (هَرِيسه)

امام رضا (عليه السلام) از جدّش رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) اينگونه روايت مي‌کند:
من از نظر نيروي جسمي در به جاي آوردن نماز شب و همبستري با عيال ناتواني پيدا کردم (در اين حال) ديگچه‌اي غذا از آسمان فرود آمد و از آن قدري خوردم و ناتوانيم برطرف شد و قدرت چهل مرد را در حمله و درآويختن و جماع پيدا کردم و آن هريسه بود. (124)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بر شما باد خوردن عدس؛ زيرا که عدس پاکيزه و مبارک است. (125)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
تربچه ريشه‌اش بلغم را ريشه کن مي‌کند و غذا را هضم مي‌نمايد و برگش ادرارآور است. (129)
شخصي به نام احمدبن هارون مي‌گويد بر حضرت رضا (عليه السلام) وارد شدم در حالي که ايشان غذا طلب فرمود و همراه با آن سبزي نبود. آن حضرت دست از خوردن کشيد و به خادم خويش فرمود:
من غذايي که با آن سبزي نباشد نمي‌خورم. (127)
امام رضا (عليه السلام) از جدّش حضرت علي (عليه السلام) روايت فرمود:
پيغمبر اکرم (صلي الله عليه وآله و سلم) چون خرما تناول مي‌نمود هسته‌ي آن را از دهان مبارکش بر پشت کف دستش مي‌افکند بعد از آن مي‌انداخت. (128)
امام رضا (عليه السلام) از رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) نقل مي‌کند:
خرما را در صبح پيش از آنکه چيزي خورده باشيد، بخوريد؛ زيرا که کرم‌هاي شکم را مي‌کشد. (129)
سليمان بن جعفر جعفري نقل مي‌کند خدمت حضرت رضا (عليه السلام) رسيدم. جلو آن حضرت خرماي بَرني بود که با کمال اشتها مغشول خوردن بود. فرمود: سليمان بيا بخور. من جلو رفتم و خوردم و عرض کردم فدايت شوم چنين مي‌بينم که خيلي با علاقه از اين خرما مي‌خوري. فرمود: آري، خرما را دوست دارم. عرض کردم. چرا؟ فرمود:
زيرا پيغمبر اکرم (صلي الله عليه وآله و سلم) خرمايي بود. اميرالمؤمنين (عليه السلام) نيز به خرما علاقه داشت. امام حسن (عليه السلام) همچنين و حضرت حسين (عليه السلام) نيز همان طور بود. زين العابدين (عليه السلام) چنين بود. حضرت باقر (عليه السلام) هم به خرما علاقه داشت و حضرت صادق (عليه السلام) نيز چنين بود. پدرم موسي بن جعفر (عليه السلام) هم خرمايي بود. من هم به خرما علاقه دارم. شيعيان ما نيز خرما را دوست مي‌دارند؛ زيرا آنها از سرشت ما آفريده شده‌اند. ولي دشمنان ما علاقه به شراب دارند؛ زيرا آنها را از شعله آتش آفريده‌اند. (130)

دو) بايسته‌هاي خوردن و آشاميدن (آداب)

شستن دست قبل از طعام

مردي نزد حضرت علي بن موسي الرضا (عليه السلام) از شستن دستش قبل از اطعام امتناع نمود. حضرت فرمود:
[دستت] را بشوي که شستن اول از براي ما است و شستن دوم از براي خودت. (131)

شروع کردن با نمک يا سرکه

ابن محمود که از ياران حضرت رضا (عليه السلام) مي‌گويد: روزي آن حضرت از ما درباره‌ي شروع نمودن غذا سؤال نمود. هر کس جوابي داد. سپس آن بزرگوار همه را نفي نمود و فرمود:
غذا را با نمک شروع کنيد. (132)
محمدبن علي همداني بيان مي‌کند که روزي در محضر حضرت رضا (عليه السلام) بوديم، براي آن حضرت غذا آوردند و با آن غذا سرکه و نمک بود. آن بزرگوار با سرکه غذاي خود را آغاز نمود. (133)

کامل خوردن ميوه

ياسر خادم امام رضا (عليه السلام) نقل مي‌کند روزي غلامان حضرت رضا (عليه السلام) مشغول ميوه خوردن بودند و نيم خورده ميوه را مي‌انداختند. حضرت رضا (عليه السلام) به آنها فرمود:
سبحان الله اگر شما بي نياز هستيد گروهي هستند که به اين ميوه احتياج دارند. بدهيد به کساني که احتياج دارند. (134)

پرهيز از خوردن در بازار

از امام رضا (عليه السلام) سؤال شد: سفله کيست؟ حضرت در پاسخ فرمود:
سفله کسي است که در بازار مي‌خورد. (135)

اجتناب از پرخوري

امام رضا (عليه السلام) از جد بزرگوار خود اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) نقل مي‌کند که روزي ابوجحيفه خدمت نبي مکرم اسلام (صلي الله عليه وآله و سلم) رسيد در حالي که آروغ مي‌زد. حضرت به او فرمود:
جلو آروغت را بگير (يعني کمتر بخور)؛ زيرا بيشتر آنان که در دنيا پرمي خورند در قيامت گرسنگي مي‌کشند. (136)
امام رضا (عليه السلام) از جدش نبي مکرم اسلام (صلي الله عليه وآله و سلم) نقل مي‌کند:
هيچ چيز نزد خدا منفورتر از پرخوري نيست.
(137)

پرهيز از خوردن غذاي داغ

امام رضا (عليه السلام) به نقل از اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) فرمود: براي پيامبر (صلي الله عليه وآله و سلم) طعامي آوردند، حضرت انگشتي در آن فرو برد و آن را سخت گرم يافت. فرمود:
آن را رها کنيد تا سرد شود، زيرا آن برکتش افزون تر است و خداوند طعام داغ روزي ما نفرموده است. (138)

خوردن آب در حالت ايستاده

حضرت ثامن الحجج (عليه السلام) نقل مي‌نمايد که علي (عليه السلام) آب ايستاده آشاميد و سپس فرمود:
اين چنين ديدم که رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) عمل نمود. (139)

دوري از خوردن آب در بين غذا

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
کسي که مي‌خواهد به آزار شکم مبتلا نشود در بين طعام آب نياشامد؛ زيرا آشاميدن آب ميان غذا بدن را مرطوب و معده را ضعيف مي‌گرداند در نتيجه عروق خاصي غذا را نمي‌گيرد. ريختن آب روي طعام معده را دچار اختلال مي‌کند. (140)

خوردن شير به صورت مضمضه

امام رضا (عليه السلام) مي‌فرمايد که هرگاه پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) شير ميل مي‌نمود، دهانش را مضمضه مي‌کرد و مي‌فرمود:
به درستي که شير داراي چربي و روغن زيادي است. (141)

تشويق به کم خوردن

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
اگر مردم غذا کم بخورند بدنشان با استقامت گردد. (142)
عبدالسلام بن صالح هروي مي‌گويد که حضرت علي بن موسي الرضا (عليه السلام) کم خوراک بود. (143)

خوردن انگور به صورت دانه دانه

امام رضا (عليه السلام) به نقل از جد بزرگوارش پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله و سلم) مي‌فرمايد:
انگور را حبه حبه بخوريد؛ زيرا که اين لذيذتر و گواراتر است. (144)

خوردن با اشتها و لذّت

سليمان جعفري نقل مي‌کند خدمت امام رضا (عليه السلام) رسيدم. ايشان با اشتها در حال خوردن خرماي بَرني بود. از ايشان سؤال نمودم. مي‌بينم که اين خرما را با اشتها ميل مي‌کنيد. حضرت در پاسخ من فرمود:
آري، خرما را دوست دارم. (145)

به کار نگرفتن غلامان به هنگام غذا خوردن

نادر خادم نقل مي‌کند که حضرت رضا (عليه السلام) هر وقت يکي از ماها غذا مي‌خورد از او کاري نمي‌خواست تا غذايش تمام شود. (146)

گردآوردن همگان براي غذا خوردن

ياسر خادم امام رضا (عليه السلام) مي‌گويد روش آن حضرت در هنگام صرف غذا اين بود که همه را سر يک سفره مي‌خواند و فرونمي‌گذاشت هيچ کوچک و بزرگ و مهتر و کهتري را حتّي تيمارگر اسب و حجامت کن را مگر آن که او را بر سر سفره حاضر مي‌ساخت. (147)

بخشش قبل از خوردن

معمّربن خلاد مي‌گويد قبل از غذاخوردن امام رضا (عليه السلام) ظرفي را مي‌خواستند و از بهترين غذايي که براي حضرتش آورده بودند داخل آن ظرف قرار مي‌داد. سپس مي‌فرمود که براي مساکين و فقرا ببرند. (148)

خالي نبودن شکم از غذا

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
شکم را از غذا خالي مگذار و آب کم بياشام. (149)

عدم اسراف

امام رضا (عليه السلام) در مورد کساني که نيم خورده ميوه خود را دور مي‌انداختند، فرمود:
سبحان الله اگر شما بي نيازيد، مردماني هستند که نيازمندند. بدهيد به کساني که احتياج دارند. (150)

خوردن غذا در شب

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
شکم پر، خواب آرام تري مي‌آورد و دهان را خوشبو مي‌کند. (151)

خوردن غذا در بيابان

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر کس در بيابان يا خارج از منزل غذا بخورد ريزه‌هاي آن را براي پرندگان و حيوانات طبيعت رها نمايد. (152)

نبريدن نان با چاقو

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
نان را با کارد نبريد، آن را بکشنيد. (153)

رعايت اعتدال

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هرکس در غذا خوردن زياده روي نمايد نفع نمي‌برد و موجب ضرر مي‌شود. و کسي که به‌ اندازه غذا ميل نمايد از آن غذا نفع مي‌برد. همچنين در خوردن آب رعايت اعتدال لازم است. پس‌اي مأمون روش تو بايد اين چنين باشد که روزانه به‌اندازه کفايت غذا بخوري. قبل از اين که کاملاً سير شوي و در حالي که هنوز ميل به غذا داري دست از غذا خوردن بردار؛ زيرا در صورتي که اين چنين عمل نمايي براي معده و بدنت بهتر است و براي عقلت پسنديده تر مي‌باشد و براي تنت سبک تر. (154)

استراحت بعد از غذا

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هرگاه غذا خوردي پس از آن بر پشت بخواب و پاي راستت را بر روي پاي چپت قرار بده. (155)

شروع کردن با غذاهاي سبک

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
در آغاز خوردن، غذاهاي سبک بخور به‌اندازه توان و اشتهايت. (156)

رعايت رژيم غذايي

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
اگر انسان ها رژيم غذايي مناسب را رعايت مي‌نمودند، بدن ها آن استقامت پيدا مي‌کرد. (157)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بهترين دارو رعايت پرهيز غذايي است و معده خانه بيماري هاست. (158)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
مهمترين پرهيز غذايي مدارا کردن با بدن است. (159)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
نهايت رژيم غذايي چهارده روز است. رژيم غذايي به معناي نخوردن نيست بلکه به معناي زياد نخوردن است. (160)

سه) نسخه ها و تجويزها

مريض

امام رضا (عليه السلام) درباره پرهيز نمودن مريض فرمود:
پرهيز کردن ترک چيزي به کلي نيست، همانا پرهيز، کم بکاربردن چيزي است. (161)

بلغم

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
شکر طبرزد بلغم را يکباره مي‌خورد. (162)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
سه چيز قدرت حافظه را مي‌افزايد و بلغم را مي‌زدايد؛ قرائت قرآن، خوردن عسل و جويدن کندر. (63)
امام رضا (عليه السلام) به خالد قماط فرمود:
هليله زرد يک مثقال، خردل دو مثقال و عاقر قرحا يک مثقال را با هم نرم بکوب و ناشتا با آن مسواک کن و دندان ها را بشوي که بلغم را براندازد و بوي دهان را خوش کند و دندان ها را سخت کند ان شاء الله تعالي. (164)

فلج و لقوه

صالح بن عبدالرحمان مي‌گويد که به امام رضا (عليه السلام) شکوه کردم از فالج و لقوه که دچار خاندانم شدند. فرمود: تو کجائي از داروي پدرم. گفتم آن چيست؟ فرمود: داروي جامع: (165) يک حبه آن را با آب مرزنجوش به بيني او بکش که به خواست خدا خوب شود. (166)
امام رضا (عليه السلام) خطاب به مأمون فرمود:
سر شب نزديک زنها مرو...؛ زيرا موجب قولنج و فالج مي‌گردد. (167)

درد طحال؛ سپرز (وَجَع طُحال)

سهل بن مخلّد مي‌گويد خدمت حضرت علي بن موسي الرضا (عليه السلام) رسيدم. عرض کردم که به خاطر درد طحال (سپرز) شب را نخوابيدم و روز هم به خاطر درد زيادش به خود پيچيدم. فرمود: تو کجايي از داروي جامع. جز اينکه فرمود يک قرص آن را بگير و با آب سرد و کف سرکه بخور. و من عمل کردم بدان چه فرمود و آن دردي که داشتم بحمدالله آرام شد. (168)

درد پهلو (وَجَع جَنب)

محمدبن سليمان نقل مي‌کند که به امام رضا (عليه السلام) شکوه کردم از دردي در هر دو پهلوي راست و چپم. فرمود: تو کجايي از داروي جامع که داروي مشهوري است. سپس فرمود: اما براي پهلوي راست، يک قرص بگير و با آب زيره خوب بپز و اما براي پهلوي چپ با آب ريشه کرفس خوب بپز. گفتم:‌اي پسر رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) يک مثقال بگيرم يا دو مثقال؟ فرمود نه، بلکه وزن يک قرص تا درمان شوي به خواست خداي تعالي. (169)

اسهال (مَبطُون)

احمدبن اسحاق نقل مي‌کند که من با امام رضا (عليه السلام) بسيار همنشين بودم و گفتم:‌اي فرزند رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم) سه شب است که پدرم دچار اسهال شده شکمش بند نمي‌آيد. فرمود: تو کجائي از داروي جامع؟ گفتم: اين دارو را نمي‌شناسم. فرمود: نزد احمدبن ابراهيم تمّار است. يک قرص بگير با آب آس بپز و به پدرت بده که همان ساعت خوب شود. مي‌گويد نزد او رفتم و تعدادي زيادي از آن دارو را از وي گرفتم و يکي را به پدرم دادم. در همان ساعت آرام شد. (170)

مسلول

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
در درون مسلول چيزي سودمندتر از نان برنج نيست. (171)
امام رضا (عليه السلام) براي درمان سل دعايي را فرموده‌اند:
يَا اللهُ يَا رَبَّ الأَربَابِ وَ يَا سَيِّدَ السَّادَاتِ وَ يَا إِلَهَ الآلِهَ^ِ وَ يَا مَلِکَ المُلُوکِ وَ يَا جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ اشفِني وَ عَافِنِي مِن دَائِي هَذَا فَإِنِّي عَبدُکَ وَ ابنُ عبدِکَ أَتَقَلَّبُ فِي قَبضَتِکَ وَ نَاصِيَتِي بِيَدِک.
حضرت در ادامه مي‌فرمايد:
اين دعا را سه مرتبه مي‌خواني خداوند ان شاء الله تعالي به حول و قوه‌ي خودش تو را کفايت مي‌کند. (172)

سرفه (سُعال)

محمدبن عبدالسلام نقل مي‌کند که با گروهي از مردم خراسان نزد امام رضا (عليه السلام) رفتيم و سلام داديم و حضرت پاسخ ما را داد. هرکدام خواهشي کردند و امام حاجت هر کدام را برآورد. آنگاه به من نگاه کرد و فرمود: تو هم نياز خود را بخواه. گفتم‌اي فرزند رسول خدا (صلي الله عليه وآله و سلم)! من به تو از سرفه سخت شکايت دارم. فرمود: تازه است يا کهنه؟ گفتم. هر دو فرمود:
فلفل سفيد يک جزء، ابرقيون دو جزء، خربق سفيد يک جزء، سنبل يک جزء، قاقله يک جزء، زعفران يک جزء و بنگ يک جزء را بگير و بکوب و از پارچه‌ي حرير بگذران و با دو برابر وزن همه عسل آب کرده خمير کن. براي سرفه کهنه و نو يک قرص با آب رازيانه هنگام خواب خورده شود. و آبش نيم گرم باشد نه سرد. اين دارو سرفه را از اصلش از بين ببرد. (173)

دل درد (مَغصا)

مردي نزد امام هشتم (عليه السلام) از دل درد کهنه‌اش شکوه کرد. از حضرت خواست تا به درگاه خداوند عزّوجلّ برايش دعا کند که از بس که دارو گرفته درمانده شده سودي نبرده است. بلکه درد و فشار بيشتر غالب شده است. امام لبخندي زد و فرمود: واي بر تو، البته دعاي ما به درگاه خدا مقامي دارد و من از خدا خواهم که به حول و قوه‌اش به تو تخفيف دهد. اما اگر کارت سخت شد و درد به تو پيچيد يک دانه گردو بگير و داخل آتش بينداز. زماني که متوجه شدي مغز آن برشته شده و آتش را دگرگون کرده است. پوست آن را جدا کن و بخور که فوراً آرام مي‌شود. آن مرد گفت: به خدا يک بار بيشتر اين کار را نکردم که دل دردم به خواست خداي عزّوجلّ آرام شد. (174)

بواسير و بادها

معمّربن خلاّد نقل مي‌کند که امام هشتم شيعيان (عليه السلام) بسيار به من مي‌فرمود:
اين دارو را بگيرم و مي‌فرمود: در آن منافع بسيار است. من درباره‌ي بادها و بواسير آن را آزمودم و به خدا خلافي نداشت. دارو اين است: هليله سياه، بليله و املج به مقدار مساوي از هر يک مي‌کوبي و از پارچه حرير ردّ مي‌کني و به همان مقدار بادام سبز که عراقي ها آن را مقل ازرق مي‌دانند مي‌گيري و بادام را در آب تره به مدت سي شب مي‌خيساني تا آب داخل آن شود. وانگه اين داروها را در آن مي‌ريزي و سخت خمير مي‌کني تا آميخته شوند. پس آنها را به‌اندازه عدسي به صورت حبه درمي آوري. البته دستت را با روغن بنفشه يا روغن خيري يا شيره چرب مي‌کني که نچسبد و در سايه آنها را خشک مي‌کني. اگر تابستان است يک مثقال از آن مي‌گيري و در زمستان دو مثقال. و از ماهي و سرکه و تره پرهيز کن که اين درمان تجربه شده است. (175)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر کس مي‌خواهد درد پايين تنه و درد بواسير نکشد هر شب هفت عدد خرماي بَرني با روغن گاو بخورد و ميان بيضه‌هاي خود را با روغن زنبق خالص روغن مالي نمايد. (176)

زگيل (ثَآلِيل)

علي بن نعمان نقل مي‌کند که به امام رضا (عليه السلام) عرضه داشتم فدايت گردم من زگيل بسياري در بدن دارم که اسباب ناراحتي من شده از شما مي‌خواهم چاره‌اي براي رفع آن به من ياد دهي که مفيد باشد. فرمود: براي هر کدام از آنها هفت دانه جو بردار و بر هر يک هفت بار إِذَا وَقَعَتِ الوَاقِعَة را تا جمله هَبَاءً مُّنبَثًّا (177)، و آيه مبارکه وَ يَسئلُونَکَ عَنِ الجِبَالِ فَقُل يَنسِفُهَا رَبِّي نَسفًا * فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفصَفًا* لَّاتَرَي فِيهَا عِوَجاً وَ لَا أَمتاً (178) را قرائت کن و بدان بدم. آنگاه دانه دانه برگير و هر يک را بر زگيلي بساي و سپس همه را در يک پارچه آب نخورده‌اي بريز و به سنگي ببند و در جاي تاريکي بياويز. علي بن نعمان گفت: من اين دستور را عمل کردم و روز هفتم نگريستم چيزي باقي نبود و مثل کف دستم صاف شده بود و سزاوار است اين کار را در آخر ماه که ماه در هيچ جاي زمين پيدا نيست، انجام شود. (179)

ضعيف بودن چشم (ضَعف البَصَر)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر کس چشمش ضعيف شود. به هنگام خواب هفت ميل از سرمه سنگ بکشد؛ چهارميل به چشم راست و سه ميل در چشم چپ؛ زيرا که مژه ها را مي‌روياند و چشم را جلا مي‌دهد و خداوند به سرمه فايده‌ي سي ساله مي‌دهد. (180)

پيسي و جذام (بَرَص و جُذام)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
بر شما باد خوردن نمک؛ زيرا نمک باعث درمان هفتاد بيماري است. از آن جمله جذام، پيسي و جنون است. (181)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
حنا بستن پس از نوره کشيدن موجب جلوگيري از مرض جذام و پيسي است. (182)

سردرد (صُدَاع)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
[براي سردرد] به حنا خضاب کنيد. (183)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
دو ابرو را با روغن بنفشه چرب کن که سردرد را ببرد. (184)
امام رضا (عليه السلام) در مورد يکي از خادمان که به تب و سردرد مبتلا شده بود فرمود که کاسني را بکوبند و آرد نمايند سپس آن را بر روي کاغذي بگذارند و روي آن روغن بنفشه بريزند و روي سر بيمار بگذارند. پس از اين حضرت فرمود: به درستي که اين دارو تب را از بين مي‌برد و سردرد را رفع مي‌نمايد. (185)

سرماي سر (بَردٌ الرَأس)

علي بن يقطين مي‌گويد که به امام رضا (عليه السلام) نوشتم که در سرم سرماي سختي است. هنگامي که باد به آن مي‌خورد نزديک است که بيهوش شود. حضرت در پاسخ نامه من نوشت:
پس از اينکه غذا خوردي از انفيه عنبر و سوسن استفاده کن باذن خداوند جل جلاله سلامت مي‌شود. (186)

سفيده پوست (بَهَق)

شخصي از ناراحتي سفيد پوست خدمت امام رضا (عليه السلام) شکوه نمود. حضرت در پاسخش امر کرد که ماش را بپزد و آبش را سرکشد و آن را در خوراک خود سازد. (187)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
ماش تازه را در فصلش با برگ آن بکوب و آبش را بگير و ناشتا بخور و بر لکه‌هاي بدن بگذار. (188)

يرقان

مهران بلخي نقل مي‌کند که در خراسان خدمت امام رضا (عليه السلام) رفت و آمد داشتيم. روزي يکي از جوانان ما از بيماري يرقان به آن حضرت شکايت کرد. حضرت فرمود: خيار با ذرنج را بگير و پوست کن و پوستش را با آب بپز و سه روز ناشتا هر روز نود و يک مثقال بنوش. پس از اين ماجرا آن جوان به ما خبر داد که دو مرتبه اين دارو را براي بيمارش استفاده نمود و به اذن خداوند تعالي خوب شده است. (189)

تب (حُمَّي)

امام رضا (عليه السلام) در مورد يکي از خادمان که به تب و سردرد مبتلا شده بود. فرمود که کاسني را بکوبند و آرد نمايند سپس آن را بر روي کاغذي بگذارند و روي آن روغن بنفشه بريزند و روي سر بيمار بگذارند. سپس آن حضرت فرمود:
به درستي که اين دارو تب را از بين مي‌برد و سردرد را رفع مي‌نمايد. (190)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
آب سرد تب را مي‌برد. (191)

زکام

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر که مي‌خواهد در زمستان زکام نشود هر روز سه لقمه عسل بخورد. (192)

حرارت صفراءِ (لَعَبَ الصّفراء)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
آب سرد... صفرا را بنشاند. (193)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
هر که خواهد شراره صفراء را خاموش نمايد، هر چيز تر و سردي بخورد و تنش را آسايش دهد و کم حرکت نمايد و به کسي که دوستش دارد زياد نگاه نمايد. (194)
امام رضا (عليه السلام) فرمود:
کسي که يک انگشت عسل ناشتا بخورد باعث مي‌گردد که بلغم از بين برود و صفرا را بکشند و خلط سودا را از بن کند. (195)

قولنج

امام رضا (عليه السلام) در رساله‌ي ذهبيه خطاب به مأمون فرمود:
سر شب نزديک زن ها مرو...؛ زيرا موجب قولنج و فالج مي‌گردد. (196)

خواب (نَوم)

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
خواب سلطان مغز است و مغز مايه تن و نيروي آن مي‌باشد. (197)

نقرس

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
سرشب نزديک زن ها مرو به دليل اينکه موجب نقرس مي‌گردد. (198)

پي‌نوشت‌ها:

1. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص188.
2. برقي، المحاسن، ج2، ص327.
3. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص311.
4. همان.
5. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص321.
6. کليني، الکافي، ج6، ص360؛ مجلسي، مرآة العقول، ج22، ص 201.
7. کليني، الکافي، ج6، ص360؛ مجلسي، بحارالانوار، ج16، ص267، ج63، ص178.
8. برقي، المحاسن، ج2، ص 526.
9. حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص225.
10. کليني، الکافي، ج6، ص344؛ مجلسي، مرآة العقول، ج22، ص179.
11. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص185؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص194؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج16، ص410.
12. کليني، الکافي، ج6، ص361.
13. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)ج2، ص42؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص195؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج16، ص408.
14. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص162.
15. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص321.
16. همان.
17. برقي، المحاسن، ج2، ص 554؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص185؛ حرّ عاملي، الفصول المهمة، ج3، ص 112.
18. مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص185؛ حرّ عاملي، الفصول المهمة، ج3، ص169؛ نوري مستدرک الوسائل، ج16، ص403.
19. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص 325؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج16، ص433.
20. برقي، المحاسن، ج2، ص505؛ کليني، الکافي، ج6، ص343؛ مجلسي، مرآة العقول، ج22، ص178؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص363.
21. کليني، الکافي، ج6، ص305.
22. همان.
23. مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص275؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج16، ص336.
24. نوري، مستدرک الوسائل، ج16، ص422.
25. کليني، الکافي، ج6، ص329؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص303.
26. صحيفة الرضا (عليه السلام)، ص50؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج16، ص363.
27. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 40؛ طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 190؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص534 و ج76، ص178.
28. برقي، المحاسن، ج2، ص 545؛ صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 35.
29. مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص155.
30. برقي، المحاسن، ج2، ص 545؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص163.
31. مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص155.
32. کليني، الکافي، ج6، ص355؛ مجلسي، مرآة العقول، ج22، ص194.
33. حسيني قزويني، موسوعة الامام رضا (عليه السلام)، ج6، ص551.
34. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 43.
35. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص152؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص436؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج16، ص319.
36. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص320؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج13، ص88.
37. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 41.
38. مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص 152.
39. همان، ج59، ص324.
40. طبرسي، مکارم الاخلاق، ج1، ص 416.
41. برقي، المحاسن، ج2، ص549؛ طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 172؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص169.
42. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 73؛ طبرسي، مکارم الاخلاق، ص162؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص169.
43. برقي، المحاسن، ج2، ص 550؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص171.
44. کليني، الکافي، ج6، ص333؛ حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص87 (مجلسي اظهار مي‌دارد که مقصود از طبرزد، چيزي است که به نبات نامور شده است. البته مي‌تواند قند هم باشد؛ مجلسي، بحارالانوار، ج66، ص298).
45. برقي، المحاسن، ج2، ص519؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص217.
46. همان.
47. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 181؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص217؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج16، ص423.
48. کليني، الکافي، ج6، ص369.
49. برسام، التهابي است که در پرده‌ي ميان کبد و قلب عارض مي‌شود. (دهخدا، لغت نامه، ذيل واژه).
50. کليني، الکافي، ج6، ص369.
51. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 35؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص151؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص23.
52. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص190؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص183.
53. بَرني؛ نوعي خرماي مرغوب که زردرنگ است. (زبيدي، تاج العروس، ج18، ص51).
54. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص324.
55. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 41؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص58.
56. در فارسي قديم به سويق، پس گفته مي‌شد اما امروزه به آن قاووت يا پوره مي‌گويند. از هفت چيز سَويق مي‌سازند: گندم، جو کُنار، سيب، کدو، دانه انار و شلغم. در صورتي که در روايات همراه با قيدي نباشد به معناي سَويق گندم است. (مجلسي، بحارالانوار، ج66، ص283).
57. راوندي، الخرائج و الجرائح، ج2، ص660.
58. کليني، الکافي، ج6، ص305.
59. همان، ص 307.
60. همان؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص284.
61. برقي، المحاسن، ج2، ص 488؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص276.
62. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص163؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص78.
63. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص324.
64. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 166.
65. مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص293.
66. همان، ج59، ص261 و ج63، ص293.
67. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص35.
68. همان، ص 38.
69. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص36؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص290؛ حويزي، نورالثقلين، ج3، ص66.
70. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص324.
71. کليني، الکافي، ج6، ص365.
72. برقي، المحاسن، ج2، ص318.
73. طبرسي، مکارم الاخلاق، ج1، ص 423.
74. کليني، الکافي، ج6، ص23.
75. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص15؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص443؛ حويزي، تفسيرنورالثقلين، ج1، ص669.
76. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص305.
77. مجلسي، بحارالانوار، ج62، ص179.
78. طوسي، تهذيب الاحکام، ج9، ص42.
79. کليني، الکافي، ج6، ص310.
80. برقي، المحاسن، ج2، ص468.
81. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص322.
82. صدوق، الفقيه، ج3، ص206.
83. کليني، الکافي، ج6، ص246.
84. همان، ص221.
85. طبّ الامام الرضا (عليه السلام)، ص63.
86. مجلسي، بحارالانوار، ج62، ص280.
87. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص41.
88. همان.
89. کليني، الکافي، ج6، ص309.
90. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 164.
91. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج22، ص35.
92. همان.
93. راوندي، الدعوات، ص 140؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص 75؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج16، ص 350.
94. صدوق، علل الشرائع، ج2، ص 561.
95. همان، ص 482.
96. همان، ص484.
97. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 94.
98. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص187.
99. نوعي بيماري همانند پيسي مي‌باشد که در اين بيماري سفيدي برخلاف رنگ پوست، بر آن ظاهر مي‌شود (فيومي، مصباح المنير، ص64).
100. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص187.
101. مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص207.
102. کليني، الکافي، ج6، ص363.
103. همان؛ طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 178؛ مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص215.
104. برقي، المحاسن، ج2، ص509؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص207.
105. برقي، المحاسن، ج2، ص 513؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص204.
106.مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص210 و ج77، ص149.
107. کليني، الکافي، ج6، ص360.
108. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص175؛ حرّ عاملي، وسائل الشيعه، ج17، ص137.
109. کليني، الکافي، ج6، ص366؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص193.
110. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص180.
111. همان، ص173.
112. مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص122؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص33.
113. برقي، المحاسن، ج2، ص 487.
114. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 42؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص27؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص397.
115. مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص229.
116. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 36؛ طبرسي، مکارم الاخلاق، ص177.
117. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 36 و ص 41.
118. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص261 و ج63، ص 458؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج17، ص28.
119. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 35؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص 58.
120. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص147؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص 451.
121. حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص 33؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص122.
122. حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص196؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج1، ص 431.
123. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 34؛ راوندي، الدعوات، ص141، مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص415؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج24؛ ص367.
124. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 36.
125. همان، ص 41؛ طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 188؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص 257.
126. طوسي، الأمالي، ص362؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص 230؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص 32.
127. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 167.
128. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 41؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص125؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص 26.
129. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 48؛ راوندي، الدعوات، ص 148؛ مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص165؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص 28.
130. کليني، الکافي، ج6، ص 345؛ مجلسي، بحارالانوار، ج49، ص102؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص 136.
131. اربلي، کشف الغمه، ج2، ص 307 (حديث ديگري در اين رابطه از امام رضا (عليه السلام) وارد شده است: شخصي درباره‌ي شستن دست قبل از اطعام از آن حضرت سؤال کرد. امام رضا (عليه السلام) فرمود: اين چيزي است که ملوک آن را پديد آوردند. مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص356. شايد بتوان گفت که اين تعبير به معناي نهي از شستن دست قبل از غذا نيست، بلکه بدين معناست که پادشاهان اين سنّت را گذارده‌اند و ما هم آن را تأييد مي‌کنيم. به بيان ديگر اين از آداب امضائي اسلام است.)
132. برقي، المحاسن، ج2، ص 592؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج11، ص 460.
133. مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص303.
134. برقي، المحاسن، ج2، ص 441؛ کليني، الکافي، ج6، ص297؛ مجلسي، بحارالانوار، ج49، ص102.
135. ابن ادريس، السرائر، ج3، ص576؛ مجلسي، بحارالانوار، ج72، ص301؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج24، ص395.
136. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 38؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص25؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص332.
137. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 36؛ حويزي، تفسير نورالثقلين، ج2، ص20؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص333.
138. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 40، مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص401؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص25.
139. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 66؛ مجلسي، بحارالانوار، ج26، ص 269.
140. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص323.
141. همان، ج63، ص 355.
142. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص362؛ مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص142 و ج78، ص212.
143. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 136.
144. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 35؛ طبرسي، مکارم الاخلاق، ص164؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص 147.
145. کليني، الکافي، ج6، ص 346؛ مجلسي، بحارالانوار، ج49، ص102؛ مجلسي، مرآة العقول، ج22، ص 182.
146. کليني، الکافي، ج6، ص298؛ مجلسي، بحارالانوار، ج49، ص102؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج24، ص 267.
147. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 159.
148. کليني، الکافي، ج4، ص 12؛ حويزي، تفسيرنورالثقلين، ج5، ص582؛ مجلسي، بحارالانوار، ج66، ص 363.
149. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص181؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص217.
150. الکافي، ج6، ص297؛ مجلسي، بحارالانوار، ج49، ص 102.
151. برقي، المحاسن، ج2، ص422؛ کليني، الکافي، ج6، ص288؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص344.
152. برقي، المحاسن، ج2، ص445؛ کليني، الکافي، ج6، ص301؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص429؛ و ج109، ص248.
153. کليني، الکافي، ج6، ص304؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص274؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج24، ص392.
154. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص311.
155. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص147.
156. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص311.
157. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص 362؛ مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص142 و ج78، ص 212.
158. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص 260.
159. همان، ص141 و ص260.
160. همان، ص141 و ص261.
161. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج1، ص 309؛ صدوق، معاني الاخبار، ص238؛ اربلي، کشف الغمة، ج2، ص 309؛ مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص140.
162. برقي، المحاسن، ج2، ص 501؛ کليني، الکافي، ج6، ص333؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص297؛ حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص 88.
163. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 41؛ طبرسي، مکارم الاخلاق، ص165؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص444.
164. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص204؛ حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص 37.
165. در روايتي از امام نهم (عليه السلام) داروي جامع را اينگونه توصيف نموده است، زعفران، عاقرقرحا، سنبل، قاقله، بنک، خربق سفيد، فلفل سفيد به طور مساوي با هم مخلوط کرده نرم بکوب و با پارچه حرير و با دو برابر وزن همه عسل کف گرفته معجون کن. (مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص247).
166. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص246؛ حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص 200.
167. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص327.
168. همان، ص247؛ حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص 201.
169. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص247 و 248؛ حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص202.
170. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص248؛ حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص 202.
171. کليني، الکافي، ج6، ص305؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص274؛ حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص58.
172. مجلسي، بحارالانوار، ج92، ص 20.
173. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص181؛ حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص193.
174. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص176؛ حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص205.
175. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص201؛ حرّعاملي، الفصول المهمة، ج3، ص 6.
176. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص324.
177. واقعه/6-1.
178. طه/107-105.
179. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص50؛ حويزي، تفسير نورالثقلين، ج3، ص392؛ مجلسي، بحارالانوار، ج92، ص92.
180. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص46.
181. صحيفة الرضا (عليه السلام)، ص78؛ نوري، مستدرک الوسائل، ج16، ص310.
182. صدوق، عيون اخبارالرضا (عليه السلام)، ج2، ص 48؛ مجلسي، بحارالانوار، ج73، ص89.
183. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص374.
184. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص222.
185. حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص183.
186. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص143.
187. کليني، الکافي، ج6، ص344؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص256.
188. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص187؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص256.
189. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص101؛ حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج3، ص183.
190. حرّعاملي، وسائل الشيعه، ج25، ص183.
191. طبرسي، مکارم الاخلاق، ص187؛ مجلسي، بحارالانوار، ج63، ص256.
192. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص324.
193. همان، ص 261.
194. همان، ص325.
195. همان، ص261.
196. مجلسي، بحارالانوار، ج59، ص327.
197. همان، ص 317.
198. همان، ص327.

منبع مقاله :
فعالي، محمد تقي، (1394) سبک زندگي رضوي (8)، مشهد: بنياد فرهنگي هنري امام رضا (ع)، چاپ اول.