دگرگونى اجتماعى و هزینه ها

نويسنده: اسماعيل چراغى كوتيانى

امروزه دگرگونى، جزئى از زندگى انسان‏ها شده است ؛ گرچه از ديرباز نيز با زندگى بشر همراه بوده است. به گونه‏اى كه با اطمينان مى‏توان گفت كه همه چيز در حال تغيير است و هر چيز در لحظه‏اى از وجود خويش، دچار دگرگونى خواهد شد و هيچ چيز را نمى‏توان يافت كه ثابتْ باقى بماند. از طرفى اين دگرگونى‏ها همه عرصه‏هاى زندگى بشرى را تحت تأثير قرار داده است ؛ به عبارتى ديگر، تغييرات، در اقتصاد، سياست، فرهنگ و حتّى محيط زيست انسان‏ها ظهور و بروز يافته و همه اين عرصه‏ها را به نوعى دستخوش تغيير كرده است.
امّا بى‏شك، همه اين دگرگونى‏ها به‏سوى تكامل و تعالى، راه نپيموده است ؛ بلكه در برخى جنبه‏ها براى بشر، مشكل‏ساز نيز بوده است. ما در اين نوشتار برآنيم تا بعضى جنبه‏هاى منفى دگرگونى‏هاى اجتماعى را به تصوير كشيم.

تعاريف

دگرگونى اجتماعى: دگرگونى اجتماعى، به دگرگونى در ساختار يا سازمان اجتماعى اطلاق مى‏شود.(1) به عبارت روشن‏تر، مقصود از دگرگونى اجتماعى، تحولاتى است كه در يك جامعه پديد مى‏آيد و آثار و نتايجش جنبه اجتماعى دارد (يعنى اختصاص به يك فرد يا گروه يا قشر ندارد) و نيز پايدار و ماندگار است.(2) برخى از اين نوع دگرگونى‏ها عبارت‏اند از: تغيير در تكنولوژى، باورداشت‏ها، الگوهاى رفتارى، ارزش‏ها يا نظام‏هاى ارزشى.
هزينه‏هاى اجتماعى: تغيير، مانند هر چيز ديگرى، بهاى مخصوص به خود دارد. از اين‏رو پيامدهاى منفى و زيانبخش دگرگونى‏هاى اجتماعى را هزينه آن دگرگونى مى‏نامند. برخى از افراد، تغيير را به هر شكل، سودمند مى‏دانند و عدّه‏اى آن را با انواع محروميت‏ها همراه مى‏دانند. به عقيده اغلب جامعه‏شناسان، هيچ تغييرى بدون هزينه نيست. حال، سؤال اساسى، اين است كه اين هزينه‏ها كدام‏اند و چه كسانى بايد آنها را پرداخت كنند؟
به قسمت نخست سؤال، بعداً خواهيم پرداخت، امّا پيرامون اين كه چه كسانى بايد اين هزينه‏ها را پرداخت كنند، بايد گفته شود كه به هر حال، تغييرات اجتماعى با مقياس وسيعى در جامعه وجود دارد و تمامى انسان‏ها را تحت تأثير قرار مى‏دهد. مثلاً وقتى كه آلودگى هوا افزايش يابد، همه اقشار جامعه (هم آنانى كه براى افزايش سود، هوا را آلوده مى‏كنند و هم آنانى كه در اين ميان، سهمى ندارند، هر دو) از اين آلودگى، آسيب خواهند ديد، هرچند سهم برخى گروه‏هاى سنّى (مانند كودكان) از اين زيان، بيشتر از ديگران است.
ذكر اين نكته شايسته است كه ما قصد نداريم تاريخ تمامى جوامع را تاريخ رنج بناميم و يك تصوّر غم‏انگيز از تغيير اجتماعى نشان دهيم ؛ بلكه منظور، تحليل هزينه‏هايى است كه در فرايند تغيير، وجود دارد و بهداشت بشرى را به خطر مى‏اندازد.

انواع هزينه‏هاى دگرگونى اجتماعى

هزينه‏هاى دگرگونى اجتماعى، بسيار متنوع هستند و ذكر تمامى آنها در حوصله اين نوشتار نمى‏گنجد. از اين‏رو به برخى از مهم‏ترين آنها خواهيم پرداخت.

الف . هزينه‏هاى اقتصادى

به اعتقاد اقتصاددانان «هرچه بيشتر، بهتر است» ؛ يعنى توليد بيشتر ساليانه كالاها و خدمات به نظر براى يك سيستم اقتصادى مناسب است. منافع و خدمات، به نظر براى يك سيستم اقتصادى مناسب است. منافع توسعه اقتصادى غيرقابل انكار است ؛ چرا كه با بهبود در سطح زندگى انسان‏ها همراه است و همگام با آن، فرصت‏هاى آموزشى بيشتر، مراقبت‏هاى پزشكى بهتر، تغذيه مناسب‏تر و در اختيار داشتن كالاها و خدمات بيشتر و... وجود دارد.
تمامى آمارها نشان مى‏دهد كه پيشرفت اقتصادى، مساوى با توسعه ملّت‏هاست ؛ اما با همه اينها بسيارى از هزينه‏هاى رشد اقتصادى، گرانبارتر بوده است. در بسيارى از كشورها، ميزان بالاى رشد اقتصادى با افزايش بيكارى، افزايش اختلاف درآمدها و بدى شرايط اجتماعى همراه بوده است. در ذيل به برخى از تأثيرات منفى فعاليت‏هاى اقتصادى بر محيط زيست اشاره مى‏كنيم.

1 . مواد زايد:

مواد زايد، همراه هميشگىِ رشد اقتصادى است. با هر گامى در فرايند توليد (اعمّ از غذايى، پوشاك، دارو، اتومبيل و كتاب)، مواد زايد هم به وجود مى‏آيد. رشد جمعيت، افزايش درآمد و تغيير الگوى مصرف، همگى، توليد مواد زايد را به همراه دارند. حجم مواد زايد، همراه با افزايش حجم جامعه، زياد مى‏شود ؛ زيرا وقتى مردم درآمدشان افزوده شود، مصرف مواد غذايى، آشاميدنى‏ها و كالاهاى با دوام و تقاضاى آنها براى محصولات رفاهى نيز افزوده مى‏شود. وقتى تعداد زنان بيشترى وارد بازار كار شوند، وسايل راحتى بيشترى مى‏خواهند، تا خلأ وجود آنها را در خانه جبران كند.
در كشورهاى توسعه‏يافته، بسته‏بندى، نزديك به سى درصد وزن و پنجاه درصد حجم مواد زايد خانگى را تشكيل مى‏دهد.(3) در امريكا از هر ده دلار هزينه مواد غذايى و نوشيدنى، يك دلار خرج بسته بندى مى‏شود. بين سال‏هاى 1920 و 1970 ميلادى، حجم مواد زايد ايجاد شده به طور ميانگين در هر خانواده امريكايى دو برابر شده و تقريباً هر امريكايى در سال، يك تُن مواد زايد توليد مى‏كند.(4)
بسيارى از مواد زايد خانگى، شامل مواد خطرناك و سمّى (مانند جيوه باترى‏ها، كادميومِ لامپ‏هاى مهتابى، و مواد شيميايى سمّى موجود در مواد تميز كننده و رنگ‏ها) است، به علاوه هزاران محصول تجارتى كه براى هر فرد امريكايى در سال، حدود يك تُن مواد زايد را به شكل اسيدها، حلّال‏ها و سوخت‏ها ايجاد مى‏كند. اين در حالى است كه نزديك به ده درصدِ مواد زايد سمّى در مكان‏هايى انبار مى‏شوند و بقيّه در مجراى فاضلاب‏ها و رودخانه‏ها به اقيانوس‏ها مى‏ريزند.

2 . آلودگى هوا:

يكى از هزينه‏هاى پرداختى به خاطر رشد اقتصادى، آلودگى هواست. اين آلودگى، در شهرهاى بزرگ، بدتر است ؛ امّا به خاطر جريان هوا در دنيا به صورت مشكل عمومى ظاهر مى‏شود. منابع اصلى آلودگى در كشورهاى توسعه‏يافته، وسايل نقليه هستند. سوخت‏ها و گاز طبيعى براى گرما و توليد الكتريسيته، منابع ديگر آلودگى‏اند. علاوه بر دودها و بخارهاى شيميايى متصاعد از پالايشگاه‏هاى نفت، ذوب آهن و تهيه كاغذ، سوزاندن زباله‏ها نيز به آلودگى هوا افزوده است.
نوع تركيب آلودگى‏ها در مناطق مختلف، متفاوت است. مهم‏ترين منبع آلودگى، منواكسيد كربن، هيدروكربورها، نيتروژن، اكسيد سولفور، اوزون و... است.
در قياس با عمر ده‏هزار ساله نظام كشاورزى، جامعه صنعتى، همچون لحظه‏اى كوتاه به نظر مى‏رسد. با اين حال، بشر در اين دوران كوتاه، به طور بى‏سابقه‏اى محيط زيست خود را مسموم ساخته است. به گواهى آمارها، ميزان سرانه انتشار دى‏اكسيد كربن (به عنوان مهم‏ترين گاز گلخانه‏اى، ناشى از سوخت فسيلى) در سال 1982 در امريكا 5500 كيلوگرم، در هلند 2500، در سوئد 2200 و در هند 1000 كيلوگرم است و اين درحالى است كه در سوئد، هوا خيلى سردتر از امريكاست؛ اما ميزان سرانه مصرف در سوئد، نصف امريكاست.(5)
برخى از پرهزينه‏ترين آلودگى‏هاى هوا به شكل باران‏هاى اسيدى ظاهر مى‏شوند. اين آلودگى‏ها، ناشى از سوخت اتومبيل‏ها و صنايع است و شامل سولفورو و اكسيد نيتروژن مى‏شود. اين عوامل، موجب تغييرات جوّى و بارش اسيدى و دود و مه مى‏شوند. باران‏هاى اسيد، تأثير زيادى بر محيط دارند. بسيارى از كشورهاى اروپايى از تخريب جنگل‏هاى خود بر اثر آن، گزارش داده‏اند. بر اثر بارش اين باران، موجودات آبزى نيز در خطرند.
باران‏هاى اسيدى، موجب تخريب ساختمان‏هايى كه با سنگ آهك و سنگ مرمر ساخته شده‏اند و نيز رنگ اتومبيل‏ها مى‏شود. آب آشاميدنى نيز تحت تأثير قرار مى‏گيرد و حتّى موجب تغيير رنگ موها به رنگ سبز شده است. اغلب اين آلودگى‏ها، بر روى كشورهاى مجاور هم تأثير مى‏گذارند. مثلاً در كانادا اكثر آلودگى‏ها ناشى از صنايع موجود در امريكاست.
آلودگى هوا بيشترين تأثيرات مخرّب خود را بر كودكان مى‏گذارد. مثلاً يك كودك سه ساله در حال استراحت، نسبت به يك بزرگسال، دو بار بيشتر اكسيژن مصرف مى‏كند. در نتيجه، هواى آلوده دوبار بيشتر وارد بدن كودك مى‏شود.(6)

3 . آلودگى آب:

هزينه‏هاى اقتصادى آلودگى آب نيز قابل توجّه است. با كنار گذاشتن 97 درصد آب موجود در كره زمين كه داراى نمك است و سه چهارم ديگر آن كه در يخچال‏هاى قطب، محبوس شده است، كم‏تراز يك درصد آب، قابل مصرف است كه مقدار ناچيزى براى منابع رو به رشد و نيازهاى كشاورزى است و اتفاقاً همين آب قابل استفاده، در خطر آلودگى است.
چهار گروه عمده از سموم شيميايى وجود دارند كه با داخل شدن در آب، موجب آلودگى آن مى‏گردند:
الف: مواد موجود در جريان خروجى مواد زايد كارخانه‏ها (فاضلاب) مانند سولفيت قليايى حاصل از كاغذسازى؛
ب: فاضلاب‏هاى مهار نشده رها شده در رودخانه‏ها و درياها كه موجب وارد شدن آسيب‏هاى بسيارى به زيست دريايى مى‏شود؛
ج: كود شيميايى و سموم دفع آفات كه بر روى زمين‏هاى كشاورزى پخش مى‏شوند و از طريق زهكش‏ها وارد جريان آب و سرانجام، وارد رودها مى‏گردند ؛
د: نفت و مواد نفتى كه در نتيجه شستن تانكرهاى نفتكش و يا تصادم كشتى‏هاى نفتكش، به درياها ريخته مى‏شود.
4 . آلودگى صوتى:
رشد اقتصادى و پيشرفت تكنولوژيك در ايجاد سر و صدا هم هزينه‏آورند. ماشين‏هاى ما سر و صدايى ايجاد مى‏كنند كه در واقع، گزيرى براى گريز از آن نيست و گاه ميزان اين صداها از حدود تحمل انسان در نواحى نزديك به فرودگاه‏ها و راه‏هاى اتومبيل‏رو، خارج است. در بعضى كارخانه‏ها شدت صدا به حدّى مى‏رسد كه باعث بروز صدمات و زيان‏هاى جانى مى‏شود. به هنگام آزمون ابتدايى موتورها و موشك‏ها حتى حفاظهاى گوشى نيز حسّ شنوايى را از ايمنى كافى برخوردار نمى‏سازند و از اين راه، بهداشت بشرى را به مخاطره انداخته‏اند.

ب . هزينه‏هاى اجتماعى

دگرگونى‏هاى اجتماعى، بويژه دگرگونى‏هاى تكنولوژيك علاوه بر هزينه‏هاى اقتصادى - محيطى، بر اجتماع انسانى نيز تأثير گذاشته، هزينه‏هايى را براى اجتماع به بار آورده‏اند. در ذيل به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم.

1 . اتومبيل:

در بحث هزينه‏هاى اجتماعىِ دگرگونى، بسيارى به اتومبيل اشاره مى‏كنند. برخى جامعه‏شناسان معتقدند كه اختراع اتومبيل شخصى، يكى از بزرگ‏ترين مشكلات نسل بشرى را آفريده است و آن را بزرگ‏ترين كابوس جامعه معرفى مى‏كنند. به گواهى آمار و ارقام، اتومبيل در جامعه امريكا تا به امروز، موجب بيشترين مرگ و مير شده است. ساليانه بيش از شصت هزار تصادف كه نزديك به پنج ميليون امريكايى صدمه مى‏بينند اتفاق مى‏افتد. مرگ و مير ناشى از تصادفات اتومبيل از جنگ 1775م، بيشتر بوده است. مسئله ترافيك نيز از مشكلات اتومبيل شخصى است.
امروزه هر شخص، دو سال تمام از عمر خود را در ترافيك مى‏گذراند، و ساليانه در امريكا 4/1 بيليون گالن بنزين مصرف مى‏شود. رانندگان در اين گونه موارد، دلزدگى خود را با سريع رانندگى كردن و با فاصله نزديك به اتومبيل‏هاى ديگر حركت كردن، بروز مى‏دهند. همچنين عوارض ناشى از استرس‏هاى ترافيك، موجب ناراحتى‏هاى اعصاب، درد گردن، فشار خون بالا، و زخم‏هاى دستگاه گوارش مى‏گردد.(7)

2 . كيفيت زندگى:

مفهوم كيفيت زندگى، مربوط به گزارش‏هاى افراد در محدوده‏هايى مانند: خوب بودن، شاد بودن، راضى بودن، انجام دادن وظايف، نگرانى‏ها، ترس‏ها، دروغ‏ها و... قرار دارد.(8) در امريكا، اطلاعات نشان مى‏دهد كه درصد افرادى كه پاسخ به «خيلى خوشحال» را دادند از 35 درصد در سال 1957م، به 22 درصد در سال 1972م رسيد. در فرانسه، نصف جامعه آمارى كه در همان زمان، مورد پرسش قرار گرفتند، بدتر شدن اوضاع را گزارش دادند.
در اوايل دهه 60 ميلادى، ميزان جرم و جنايت به حد بالايى نرسيده بود. در سال 1964م، اين ميزان، هشت درصد را نشان مى‏دهد، درحالى‏كه تا سال 1968م، اين رقم به 65 درصد افزايش يافت و امروزه رقم بيشترى را نيز نشان مى‏دهد. اكثر مردم (حتى در خانه‏هاى خودشان) با احساس ترس زندگى مى‏كنند. داده‏هاى اخير، نشان مى‏دهد كه اكثر زنان در شهرهاى بزرگ از قدم زدن در خيابان‏ها مى‏ترسند. به چند گزارش كه در امريكا صورت گرفته دقت كنيد: در سال 1973م، كيفيت كار به بدترين شرايط خود رسيده بود، در سال 1969م، آلودگى ناشى از صنايع در محل كار، 3600 مرگ، 800 هزار سوختگى، و هزاران مورد بيمارى از قبيل: آسيب‏هاى ريه و چشم و مشكلات مغزى ايجاد كرده بود كه در مجموع به دو ميليون مورد مى‏رسيد. بين سال‏هاى 1980 و 1984 ميلادى، 32342 امريكايى بر اثر جراحت‏هاى كارى مى‏ميرند. بيمارى‏هاى ناشى از فشار روحى نيز تا حدود پنجاه درصد تا سال 1980م، افزايش يافته بود.(9)

3 . عدم اشتغال افراد تحصيلكرده:

امروزه هزينه اجتماعى ناشى از تغيير، در زمينه تحصيلات، به يك مسئله جدّى تبديل شده است. در دهه‏هاى اخير، نظام آموزشى در اكثر نقاط دنيا به حدّى رسيده است كه تعداد افراد تحصيلكرده رو به افزايش است. اين افزايش در تحصيلات با افزايش در انتظارات و آرزوهاى آنها همراه است. على‏رغم اين افزايش امكانات، اشتغال، نسبتاً ثابت مانده و ديگر، انتخاب مشاغل از روى علاقه فرد، مطرح نيست. امروزه تعداد زيادى از افراد تحصيلكرده دنبال مشاغلى هستند كه داراى مزاياى بالاترند. همين‏طور كه اين انتظارات رو به افزايش مى‏گذارد، تغييرات تكنولوژى بايد مشاغل جارى را با كيفيت‏هاى مناسب، ايجاد كند. در صورت عدم وجود مشاغل مناسب، عدم رضايت و دلسردى، هزينه اجتماعى آن است.
هزينه اجتماعى عدم اشتغال افراد تحصيلكرده، دلسردى و عيبجويى‏هاى سياسى را باعث گشته و يك شكل ضعيف شدن روشنفكران را در جامعه به وجود مى‏آورد. در كشور ما نيز امروزه اين مسئله به صورت يك مشكل اجتماعى ظهور يافته است كه برنامه‏ريزى دقيق مسئولان را طلب مى‏كند.

ج . هزينه‏هاى روان‏شناختى

علاوه بر هزينه‏هاى اقتصادى و اجتماعى، تغييرات، يك سرى هزينه‏هاى روان‏شناختى را نيز در بر دارد. در ذيل به دو مورد مهم از آنها اشاره مى‏كنيم.

1 . كاهش توانايى افراد در درك محيط اطراف:

شايد مهم‏ترين هزينه روانى دگرگونى‏هاى اجتماعى بويژه در عرصه توسعه، كاهش توانايى افراد در درك و كنترل محيط زيست خودشان باشد. امروزه انسان‏ها كاملاً تحت تأثير تكنولوژى پيچيده و سازمان‏هاى اجتماعى‏اى هستند كه نمى‏توانند كنترل كافى بر آنها داشته باشند. شناخت عموم وتوانايى‏هاى حل مشكلات، از بين رفته و تنها متخصّصين سعى دارند مشكلات را با فشار يك دكمه، حل كنند.
امروزه، ممكن است از چيزهايى استفاده كنيم كه نحوه عملكرد آنها را مى‏دانيم ؛ اما در مورد شيوه ساخت آنها اطلاعاتى نداريم. هر روز، بيشتر از روز قبل از جواب دادن به فرزندان خود عاجز مى‏شويم. اين امور، شامل اتم و پيراهنى كه مى‏پوشيم و كامپيوتر و اينترنت و... مى‏شود. در نتيجه نداشتن كنترل بر اين گونه امور، سرخوردگى‏هاى روانى براى بشر ايجاد مى‏شود.

2 . اضطراب و عدم امنيت:

از جمله هزينه‏هاى روانى دگرگونى، احساس اضطراب و عدم امنيت در بين سطوح مختلف جامعه است. در امريكا و انگليس، در مورد افرادى كه شرايط محيط زندگى آنها تغيير پيدا كرده و دستخوش اضطراب شده‏اند، تحقيقاتى صورت گرفته است. در هر دو جامعه، پژوهشگران متوجه شدند كه رابطه مثبتى ميان تغيير سطح و اضطراب وجود دارد. هر چه‏قدر ميزان تغيير در شرايط محيطى زندگى بيشتر شده، ميزان اضطراب هم بيشتر شده است. داده‏ها نشان مى‏دهد كه ميزان بالاى دگرگونى، موجب واكنش‏هاى روانى متعددى است كه فرد، خود را درگير با آنها مى‏بيند. آنها متوجّه شدند وقتى كه تغييرات، مناسب در نظر گرفته مى‏شد، اثرات تخريبى آن نيز كم‏تر بود.
منبع: http://www.hadith.net