درباره ی کافی

نویسنده : محمد مهدی خوش قلب

كتاب « الكافي» يكى از مهم‏ترين و معتبرترين كتب حديثى شيعه و ماندگارترين اثر ثقةالاسلام كلينى است. اين كتاب از سه بخش جداگانه تشكيل شده است:
1. اصول‏ 2. فروع‏ 3. روضه‏
مؤلف گرانقدر در بخش اول كتاب، طىِّ هشت عنوان (فصل) به تبيين اصول اعتقادى شيعه و برخى مطالب ديگر كه با مسائل اعتقادى ارتباط دارد، پرداخته است.
وى هر عنوان را به ابواب مختلفى تقسيم كرده و در هر باب روايات متعددى را نقل كرده است. برخى از اين عنوان‏ها بيش از دويست باب دارند. البته تعداد ذكر شده در هر باب بسيار متغير است؛ گاه در يك باب، تنها يك روايت ذكر شده، در حالى كه در بعضى ابواب، ده‏ها روايت آمده است.

عناوين اصلى كتاب و برخى ويژگى‏ها

1.عنوان العقل و الجهل كه تنها يك باب دارد، مشتمل بر 34 روايت است. توصيه‏هاى امام كاظم (ع)به هشام، در اين كتاب آمده است.
2.عنوان فضل العلم داراى ابواب پرشمارى است كه مباحث برخى از آنها عبارت‏اند از: «وجوب دانش‏پژوهى»، «آنان كه از راه دانش نان مى‏خورند»، «صفت علم»، «فضيلتِ دانش و دانشوران»،«نگارش و فضيلت آن»، «صفت عالم»، «تقليد»، «حق عالم»، بدعت و رأى و قياس» «نهى از سخن بدون دانش»، «وجود همه نيازمندى‏هاى مردم در قرآن و سنت».
3.در عنوان التوحيد نيز به موضوعاتى چون: «حدوث عالم و پديد آورندۀ آن»، « پايين‏ترين درجات شناخت خدا»،« نهى از سخن گفتن در كيفيت او»،« باطل كردن نظريۀ ديدن خدا»،« صفات ذات خدا»،« اراده و ديگر صفات فعل خدا»،« معانى اسماء الهى»،« مشيّت و اراده»،« سعادت و شقاوت»،«جبر و قدر و امر بين الامرين» پرداخته شده است.
4.در عنوان الحجة كه پس از ايمان و كفر، گسترده‏ترين بخش كتاب اصول كافى است، روايات زيادى در بيش از يكصد و سى باب، نقل شده كه به سرفصل های آن به صورت كلى اشاره مى‏شود:
1. نياز به حجت‏
2. طبقات انبياى رسل، ائمه‏
3. تفاوت ميان رسول، نبى و محدّث‏
4. شناخت امام و لزوم اطاعت از او
5 . صفات ائمه (واليان امر، خازنان علم، نور الهى، اركان زمين و...)
6 . عرضه اعمال بر ائمه‏
7 . ائمه، وارثان علم انبيا
8 . آنچه نزد ائمه است (علم كامل قرآن، كتب انبيا، صحيفۀ فاطمة، جفر، جامعه و...)
9 . دانش ائمه و افزونى جهات مختلف آن‏
10 . نصوص دالِّ بر امامت يكايك ائمۀ دوازده‏گانه‏
11. گزيده‏هايى از تاريخ زندگانى معصومان‏
5. عنوان الايمان و الكفر، گسترده‏ترين بخش اصول كافى و مشتمل بر بيش از دويست باب است. مباحث اصلى اين كتاب عبارت‏اند از: «خلقت مؤمن و كافر»، «معنى اسلام و ايمان»،« صفات مؤمن و حقايق ايمان»،« اصول و فروع كفر»، «گناهان و آثار،درجات و انواع آنها»و«انواع کفر». 6.عنوان الدعاء در دو بخش تنظيم شده است:قسم اول در بيان فضيلت دعا و آداب آن است. در این بخش، ابتدا به «آثار دعا»،« تغيير قضاى الهى به وسيله دعا»، «شفاى همه دردها» و استجابت آن پرداخته شده، سپس آداب دعا همانند: «تقدّم در دعا»، «رو به قبله نشستن و ياد خدا در هنگام دعا»، «دعاى پنهان»، «اوقات مناسب دعا» و «اجتماع افراد در دعا» تبیین شده است.در بخش دوم، متن برخى ادعيه و اذكار كوتاه كه به صورت مطلق يا ويژۀ برخى از حالات است، گردآورى شده است. نظير:دعا هنگام بيدار شدن و خروج از منزل، به دنبال نمازها، هنگام بيمارى‏ها، ویا هنگام قرائت قرآن.
7.عنوان فضل القرآن در چهارده باب، فضيلت حاملان قرآن، و نیز فضيلت تعلّم، حفظ ، قرائت و ترتيل آن را تبيين كرده است. همچنین مقدار فضيلت خواندن قرآن در هر روز نيز در این کتاب معیّن شده است.
8. در آخرين عنوان از بخش «اصول» كافى، (العشرة)، لزوم معاشرت، معاشرت نيك، معاشران خوب و بد و نيز برخى از آداب و وظايف معاشرت و روابط اجتماعى نظير: سلام گفتن به يكديگر، احترام بزرگسالان، احترام كريمان، رعايت امانت در جلسات، حق همسايه، حقّ همسر، نامه‏نگارى و... بررسى شده است.
بخش دوم كتاب کافی كه « فروع الكافي» نام دارد دربردارندۀ روايات مربوط به مسائل فقهى است. در اين بخش عناوين زير وجود دارد:
1. كتاب الطهارة، 2. كتاب الحيض، 3. كتاب الجنائز، 4. كتاب الصلاة، 5. كتاب الزكاة والصدقه، 6. كتاب الصيام، 7. كتاب الحج، 8. كتاب الجهاد، 9. كتاب المعيشة، 10. كتاب النكاح، 11. كتاب العقيقه، 12. كتاب الطلاق، 13. كتاب العتق والتدبير والمكاتبه، 14. كتاب الصيد، 15. كتاب الذبائح، 16. كتاب الاطعمه، 17. كتاب الاشربة، 18. كتاب الزّى والتجمل والمروّة، 19. كتاب الدواجن، 20. كتاب الوصايا، 21. كتاب المواريث، 22. كتاب الحدود، 23. كتاب الديات، 24. كتاب الشهادات، 25. كتاب القضا والاحكام، 26. كتاب الايمان والنذور والكفارات.
يادآورى مى‏شود، در فروع كافى برخى از عنوان‏ها كه معمولاً در كتب فقهى به صورت مستقل آورده مى‏شوند به مناسبت، ضمن عنوان‏هاى ياد شده آمده‏اند. مثلاً اجاره، بيع، رهن، عاريه، وديعه، و امثال آن، در عنوان المعيشة، امر به معروف، در عنوان الجهاد و نيز زيارت نامه‏ها در عنوان الحج آمده است.
فروع كافى بزرگ‏ترين بخش كتاب كافى به حساب مى‏آيد.
در سومين بخش از كتاب كافى كه به نام « روضه» شهرت دارد، روايات مربوط به موضوعات مختلف و متنوع، بدون هيچ ترتيب و نظم خاصى گردآورى شده است. براى نمونه، به برخى از موضوعات آن اشاره مى‏شود:
1. تأويل و تفسير برخى آيات قرآن مجيد
2. توصيه‏ها و اندرزهاى ائمه(ع)
3. رؤيا و انواع آن‏
4. دردها و درمان‏ها
5. كيفيت آفرينش جهان هستى و برخى از پديده‏هاى آن‏
6. تاريخ بعضى از پيامبران بزرگ
7. فضيلت شيعه و وظايف آن‏
8. برخى مسائل تاريخ صدر اسلام و زمان خلافت اميرمؤمنان‏
9. مهدى (ع) و صفات او و نيز اصحاب و ويژگى‏هاى زمان حضور او
10. تاريخ زندگى برخى اصحاب و اشخاص، نظير ابوذر، ثمامة بن أثال، زيد بن على، سلمان، جعفر بن ابى طالب.

تعداد روايات‏

تعداد روايات كتاب كافى را با رقم‏هاى مختلف گفته‏اند: يوسف بحرانى در لؤلؤة البحرين 16199،دكتر حسين على محفوظ در مقدمه كافى 15176، علامه مجلسى 16121 و برخى از معاصران مثل شيخ عبدالرسول الغفار 15503 حديث شمارش كرده‏اند. (الكلينى والكافى، ص 402)
البته اين اختلاف رقم‏ها ناشى از شيوۀ شمردن احاديث است. به اين معنى كه برخى روايتى را كه با دو سند ذكر شده است، دو روايت، و بعضى آن را يك روايت به حساب آورده‏اند. گروهى روايات مرسله را نيز كه با عبارت «وفى رواية اخرى» آمده است يك حديث شمرده‏اند و برخى آن را در شمارش به حساب نياورده‏اند. البته در موارد نادر هم مى‏تواند علت اختلاف، نبودنِ برخى روايات در برخى نسخه‏ها باشد. (الكلينى والكافى، ص 399)

اهميت

براى دريافت اهميت اين كتاب، ابتدا سخنانى از بزرگان حديث و پيشتازان اين ميدان را يادآور مى‏شويم و سپس به برخى از ويژگى‏هاى كتاب مى‏پردازيم.
«شيخ مفيد» كه از معاصران كلينى به‏شمار مى‏رود، درباره كتاب كافى مى‏نويسد: كتاب كافى از برترين كتاب‏هاى شيعه و پرفايده‏ترين آنهاست. (تصحيح الاعتقاد، ص 202)
«شهيد اول»، محمّد بن مكّى، در اجازه خود به ابن خازن، ضمن شمردن كتب حديثى شيعه مى‏نويسد: همانند كتاب كافى، در حديث شيعه نوشته نشده است. (بحارالانوار، ج 107، ص 190)
«شهيد ثانى» در اجازه خود به شيخ ابراهيم ميسى، کافی را به همراه سه كتاب: من لايحضره الفقيه، تهذيب الاحكام و استبصار، از پايه‏هاى ايمان و ستون‏هاى اسلام مى‏شمارد. (بحارالانوار، ج 108، ص 138)
«علامۀ محمّد تقى مجلسى» نيز ادعا مى‏كند: همانند كافى در ميان مسلمانان نگاشته نشده است. (بحارالأنوار، ج 110، ص 70)
«علامه محمدباقر مجلسى» در كتاب مرآة العقول، شرح مبسوط وی بر كتاب كافى، مى‏نويسد: كتاب كافى از تمام كتب اصول، مضبوط­تر و جامع‏تر است و بهترين و بزرگ‏ترين تأليف فرقۀ ناجيه (شيعه اماميه) است. (مرآة العقول، ج 1، ص 3)
«شيخ عبداللَّه مامقانى» مى‏نويسد: همانند كافى در اسلام نگاشته نشده و گفته مى‏شود اين كتاب بر امام زمان عرضه شده و آن حضرت آن را پسنديده و فرموده است: «اين كتاب براى شيعيان ما كافى است». (تنقيح المقال، ج 3، ص 202)
و بالأخره كتاب‏شناس بزرگ، علامه «شيخ آقا بزرگ تهرانى» مى‏نويسد: «كافى برترينِ كتب اربعه است؛ مانند آن درباره روايات اهل بيت نگاشته نشده است». (الذريعه، ج 17، ص 245)

مزايا و ويژگى‏هاى

1. نويسندۀ این کتاب، دوران نواب اربعه و بخشى از زمان امام حسن عسكرى(ع) را درك كرده است؛
2. نويسندۀ این کتاب، به جهت نزديكى زمانى با نويسندگان اصول، توانسته رواياتى را با واسطه‏هاى كمتر نقل كند؛ از همين رو بخشى از روايات كافى با سه واسطه نقل شده است؛ (رجوع شود به: امين ترمس عاملى، ثلاثيات الكلينى و قرب الاسناد)
3. داراى عناوينى كوتاه و گويا است كه محتواى روايات باب را نشان مى‏دهد؛
4. روايات بدون دخل و تصرف نقل شده و توضيحات مصنف با روايت‏ها مشتبه نمى‏شود؛
5. مصنف سعى مى‏كند حديث درست‏تر و روشن‏تر را، در اول باب قرار داده و سپس احاديث مبهم و مجمل را ذكر كند؛ (اصول كافى، ج 1، ص 10، مقدمه مترجم: سيدجواد مصطفوى)
6. تمام سند حديث در آن ذكر شده و از اين جهت با تهذيب و استبصار و من لايحضره الفقيه متفاوت است؛
7. رواياتى را نقل مى‏كند كه با عنوان باب سازگار است و از نقل احاديث معارض خوددارى كرده است؛
8. روايات را در غير ابواب خود قرار نداده است؛
9. از تنظيم و تبويب دقيق و منطقى برخوردار است؛ از عقل و جهل و سپس علم و آن‏گاه توحيد شروع مى‏كند؛ در واقع برخى از مباحث معرفت‏شناسى را در مرحله نخست قرار داده و سپس به مباحث توحيد و امامت مى‏رسد، آنگاه روايات اخلاقى را نقل كرده تا به فروع و احكام مى‏رسد و در پايان جُنگى متنوع از احاديث را جمع نموده است؛
10. جامعيت كافى نسبت به مباحث عقيدتى، اخلاقى و فقهى از ديگر امتيازهاى آن است.

اشكالات وارد شده برکتاب

بزرگان فنّ حديث، ضمن تجليل بسيار از كتاب كافى، اشكالاتى نيز بر آن وارد كرده‏اند؛ از جمله:
الف. علامه فيض كاشانى در مقدمه وافى اشكالات زير را بر این كتاب وارد مى‏داند:
1. بسيارى از احكام فقهى را طرح نكرده است.
2. در برخى موارد به روايات قول مخالف اشاره‏اى نكرده است.
3. واژه‏هاى مبهم و مشكل را شرح و توضيح نداده است.
4. در برخى عناوين، ابواب و روايات، ترتيب مورد نظر را رعايت نكرده و گاه روايتى را در غير جاى خود آورده، يا عنوانى را حذف كرده و يا عنوانى غير لازم را درج كرده است.
ب. وجود برخى روايات كه با يكديگر در تضاد هستند و يا مخالف با مسلّمات مذهب است، اشكال ديگرى است كه بر اين كتاب وارد شده است. به عنوان مثال گفته‏اند: در كتاب كافى روايت‏هایى دربارۀ تحريف قرآن وجود دارد كه با اعتقاد شيعه سازگار نيست.
ج. برخى اسامى نظير: محمّد، احمد، حسين و يا حتى محمّد بن يحيى و احمد بن محمّد و امثال اينها كه بين تعدادى از راويان مشترك است، در اين كتاب آمده و مؤلف توضيح بيشترى درباره راوى نداده است. بنابر این مشخص نمى‏شود كه كدامين راوى منظور مؤلف بوده است. البته گاه مى‏توان از راه تشخيص راوى و مروى عنه، فرد مورد نظر را معلوم كرد؛ ولى در موارد نادرى اين راه نيز كارگشا نيست و فرد مورد نظر، مجهول باقى مى‏ماند.
د. اشكال ديگر اینکه كه مسلماً كلينى تمام روايات را از استادانِ خود نشنيده است، بلكه برخى را شنيده و بعضى را با اجازه از كتاب آنها نقل كرده است كه البته هر دو نوع داراى سند متصل و معتبر است، ولى كلينى فرقى ميان آن دو قايل نشده و همه را با كلمه «عن» به يكديگر متصل كرده است در حالى كه برخى از مؤلفان بين اين دو نوع اخذ حديث با لفظ «حدثنا» يا «روينا» تقاوت قايل شده‏اند.
ه. برخى بر كلينى خرده گرفته‏اند كه چرا در كتاب كافى از برخى رواتى كه مسلماً ضعيف بوده‏اند نقل روايت كرده است و تعدادى از آنها را برشمرده‏اند، از جمله: وهب بن وهب (ابوالبخترى)، احمد بن هلال، محمّد بن وليد صيرفى، و يا عبداللَّه بن قاسم حارثى. مجموع این اشکالات، در کتاب های الكليني و الكافي و الكليني و كتابه الكافي، به بحث گذاشته شده است و در کل صرف نظر از داورى و قضاوت درباره اين اشكالات، روشن است كه بر فرض صحت تمام آنها، باز چيزى از عظمت كار كلينى و از اطمينان به كتاب وى كاسته نمى‏شود و البته هيچ كتابى بجز قرآن مجيد كه از طرف خداوند متعال مصون و محفوظ مانده و هيچ انسانى بجز معصومان(ع) كه خداوند آنها را حفظ فرموده است، از اشتباه مصون نخواهند بود.

آيا روضه جزء « الکافي» است؟

بعضى، بخش روضه را از آثار کلینی نمی دانند بلکه آن را به « ابن ادریس»، صاحب سرائر نسبت می دهند؛ بنابر این، روضه را جزء کتاب کافی به حساب نمی آورند. در مقابل اشخاص زیادی این بخش را جزء كافى و از آنِ كلينى دانسته‏اند. برای پیگیری اين بحث، می توان به كتاب الكليني و الكافي، صفحه 408 تا 415 و نيز كتاب الكليني و كتابه الكافي، صفحه 132 تا 140 مراجعه کرد.

پژوهش‏هاى انجام شده دربارۀ كافى‏

كتاب كافى از دوره‏هاى نخست، مورد توجه عالمان و حدیث پژوهان بوده، بنابر این كارهاى بسيارى دربارۀ آن انجام شده است.
شيخ آقا بزرگ تهرانى، در الذريعه، 27 شرح بر اصول، يا تمامى كتاب معرفى كرده؛ (الذريعة الى تصانيف الشيعه، ج 13، ص 94، 100؛ ج 14، ص 26 - 228؛ المعجم المفهرس لالفاظ بحارالأنوار، ج 1، ص 66 - 67) چنان كه ده حاشيه بر اين كتاب شمرده است. (الذريعة الى تصانيف الشيعه، ج 6، ص 181؛ المعجم المفهرس لالفاظ بحارالأنوار، ج 1، ص 66).
همچنين برخى ديگر از نويسندگان، كارهاى بسيارى را پيرامون كافى ذكر كرده اند كه بیشتر آنها تاکنون به چاپ نرسيده يا در دسترس نيستند. (ثامر هاشم حبيب، الشيخ الكلينى البغدادى وكتاب الكافى، ص 158 - 177)
گفتنی است، کنگرۀ بین المللی بزرگداشت ثقة الاسلام کلینی، در حال حاضر ، بخش قابل توجهی از آثار مربوط به کافی را که تاکنون منتشر نشده­اند، در دست آماده سازی و انتشار دارد.
در اينجا برخى از آثاری را كه پيرامون كتاب كافى منتشر شده ، در چند بخش معرفى مى‏كنيم:

الف. شرح و حاشيه‏

1.« التعليقة على كتاب الكافي»، محمّد باقر حسينى مشهور به ميرداماد(م 1041ق)، تحقيق: سيد مهدى رجايى (قم، مطبعة خيام، 1403ق)، 22 + 404ص.
اين تعليقه، تا كتاب الحجة از اصول كافى ادامه دارد و متن روايات نيز همراه تعليقه چاپ شده است. همچنين شارح، كتابى ديگر به نام «الرواشح السماوية» دارد كه در آن برخى قواعد علم حديث را نگاشته و مقدمۀ كافى را شرح كرده، و به عبارتی جلد اول اين تعليقه محسوب مى‏شود.
2. « شرح اُصول الكافي»، صدرالدين الشيرازى،(م 1050ق)، (تهران، مكتبة محمودى 1391ق) 492ص.اين شرح تا پايان كتاب الحجة از اصول كافى ادامه دارد. در ضمن، اين شرح با تصحيح محمّد خواجوى در 2 جلد، توسط مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى به چاپ رسيده است. همچنين خواجوى اين شرح را ترجمه نموده و در 2 جلد،همان انتشارات به چاپ رسانده است.
3. « الحاشية على اُصول الكافي»، رفيع‏الدين محمد بن حيدر النائينى، تحقيق: محمدحسين درايتى (قم، دارالحديث، 1383ش) 672 ص، وزيرى .
4. « الحاشية على اُصول الكافي»، سيّد بدرالدين بن أحمد الحسينى العاملي، تحقيق: على فاضلى (قم، دارالحديث، 1383ش) 352 ص، وزيرى .
5.« الدرّ المنظوم من كلام المعصوم»، على بن محمّد بن حسن بن زين‏الدين عاملى (م 1103 يا 1104ق)، تحقيق: محمدحسين درايتى(قم، دارالحدیث، 1385ش) 717 صفحه(1ج)، وزیری.
6. « مرآة العقول»، محمّد باقر مجلسى (م 111ق) (تهران، دارالكتب الاسلامية، 1404ق /1363ش، دوم؛ 26 ج.
7. « شرح الكافي، الاصول والروضة»، محمّد صالح المازندرانى، التعليق: ميرزا ابوالحسن شعرانى (تهران، المكتبة الاسلامية، 1342) 12ج. اين شرح، تنها اصول كافى و روضه را دربر دارد.
8. « الشافي في شرح الاصول الکافي»، 3ج، عبد الحسین المظفر(دوم:مطبعةالغری، نجف،1389ق- 1969م).

ب. ترجمه

1. « اصول کافی»، ترجمه و شرح: سید جواد مصطفوی (تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت،2ج)؛ این ترجمه، همراه با متن احادیث است.
2. « الروضة من الكافي»، ترجمه و شرح: سيد هاشم رسولى محلاتى (تهران، انتشارات علميه اسلاميه) 2 ج، 297 + 259 ص. در اين كتاب، متن عربى احاديث نیز درج شده است.
3. « الكافي»، ترجمه به انگليسى، المؤسسة العالمية للخدمات الاسلامية.
تاكنون 13 جلد از آن به همراه متن عربی منتشر شده است .

ج. تلخيص‏

1. « گزيدۀ كافى»، ترجمه و تحقيق: محمّدباقر بهبودى (تهران، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، 1363)، 6 جزء در سه مجلد.(ج 1: معارف و آداب؛ج 2: طهارت، صلات؛ ج 3: زكات، روزه؛ج 4: حج، معيشت؛ج 5: ازدواج، آشاميدنى‏ها؛ج 6 : زيب و زينت، گل‏ها).
2. « خلاصه‏اى از اصول كافى»، ترجمه: على اصغر خسروى شبسترى، (تهران، كتاب فروشى اميرى، 1351ش)، 270ص.
3. « الصحيح من الكافي»، 3 ج، محمّد باقر بهبودى (الدار الاسلامية، 1401ق - 1981م).
4. « درخشان پرتوى از اصول كافى»، سيدمحمّد حسينى همدانى (قم، مؤلف، 1406ق).
* د. معجم و راهنما
1. « المعجم المفهرس لالفاظ اصول الكافي»، الياس كلانترى (تهران، انتشارات كعبه).
2. « المعجم المفهرس لالفاظ الاصول من الكافي»، على رضا برازش (تهران، منظمة الاعلام الاسلامى، 1408ق - 1988م، اول) 2 ج، 2011ص.
3. «الهادى الى الفاظ اصول الكافي»، سيد جواد مصطفوى (آستان قدس رضوى، مشهد، 1406ق)، ج 1، ص 413ص، تا حرف شين.
4. « فهرس احاديث اصول الكافي»، مجمع البحوث الاسلامية، (آستان قدس رضوى، مشهد، 1409ق)
5. « فهرس احاديث الروضة من الكافي»، مجمع البحوث الاسلاميه (آستان قدس رضوى، مشهد، 1408ق).
6. « فهرس احاديث الفروع من الكافي»، مجمع البحوث الاسلامية (آستان قدس رضوى، مشهد، 1410ق).
7. « فهرس احاديث الكافي»، بنياد پژوهش‏هاى اسلامى آستان قدس رضوى.

ه. اسناد و رجال كافى‏

1. « تجريد اسانيد الكافى و تنقيحها»، حاج ميرزا مهدى صادقى (قم، 1409ق).
2. « الموسوعة الرجالية»، حسين طباطبايى بروجردى، 7 ج، تصحيح و تكميل: ميرزا حسن النورى (مجمع البحوث الاسلامية، مشهد، 1413ق /1992م).
جلد يك از اين مجموعه با عنوان: «ترتيب اسانيد كتاب الكافي»، در 567 صفحه و جلد چهارم آن با عنوان «رجالُ أسانيد او طبقات رجال الكافي»، در 468 صفحه، مربوط به كافى مى‏باشد.

و. دربارۀ كافى‏

1. « دفاع عن الكافي»، ثامر هاشم حبيب العميدى (مركز الغدير للدراسات الاسلامية، 1415ق /1995م) 2 ج، 768 + 789ص.
2. « الشيخ الكليني البغدادي و كتابه الكافي»، ثامر هاشم حبيب العميدي (مكتب الاعلام الاسلامى، قم، 1414ق /1372ش)، 495ص. در اين كتاب شرحى مفصل از زندگانى شخصى و علمى كلينى، تلاش‏هاى علمى پيرامون كافى و روش كلينى در فروع ارائه شده است.
3. « بین الكليني و خصومه، موقف محمد ابو زهرة من الکلینی»، عبدالرسول الغفار (دار المحجة البيضاء، بيروت، 1415ق /1995م)، 96ص. در اين كتاب، ايرادهايى كه محمّد ابو زهره از نويسندگان مصرى، بر كتاب كافى داشته، مورد تجزيه ، نقد و تحليل قرار گرفته است.
4. « بحوث حول روايات الكافي»، امين ترمس العاملي (مؤسسة دارالهجرة، قم، 1415ق)، 200ص.
5. «دراسات في الكافي للكليني والصحيح للبخاري»، هاشم معروف الحسنى (1388 /1968م)، 365ص. نویسنده در این کتاب، بحث‏هاى مقارن و مقايسه‏اى ميان كافى و صحيح بخارى انجام داده و موضوعاتى را از دو كتاب برگزيده و داورى كرده است.
6. « ثلاثيات الكليني و قرب الاسناد»، امين ترمس العاملي (مؤسسة دارالحديث الثقافية، قم 1417ق / 1375ش)، 445ص. در اين اثر پس از مقدمه - كه شرحى است از زندگانى كلينى و اصطلاحات ثلاثيات- روايات كلينى كه با سه واسطه به معصوم مى‏رسد، گردآوری شده كه مجموع آن 135 روايت است.
7. « الكليني و الكافي»، الدكتور عبدالرسول الغفار (مؤسسة النشر الاسلامى ، قم، 1416ق)، 589ص.

برگرفته از:

« حیاة الشیخ محمد بن کلینی»، دکتر ثامر عمیدی
« فرهنگ کتب حدیثی شیعه»، سید محمود مدنی بجستانی
« آشنایی با متون حدیث و نهج البلاغه»، مهدی مهریزی

منبع:www.kulayni.com